محمد طاها شاید در خاطر مردم محله و شهرش بماند، اما اگر ساختارهای درستی در سطح فرهنگی و رسانهای کشور وجود داشت، به سادگی رفتار قهرمانانه این کودک سانسور نمیشد و به از خود گذشتگی آن در رسانهها مختلف توجه میشد.
به گزارش شهدای ایران، حتما در رابطه با موزیک ویدئوی نابهنجاری که اخیرا در فضای مجازی منتشر شده است شنیدهاید؛ بعد از این کلیپ بخش قابل توجهای از فعالین فرهنگی، قلم به دست شدند و در رابطه با وضعیت کودکان در عصر دیجیتال قلم فرسایی کردند. در همین دوران یک کودک خردسال شیرازی بدون آنکه افکار عمومی یا رسانههای مجازی متوجه آن شوند، تبدیل به یک قهرمان واقعی با داستانی تراژدیک شد.
جریان از این قرار است که محمد طاها و چند دوست هم سن و سالش در یک ون بازی میکردند.
مالک این ون همسایه محمد پارسا آوندبوده و پسر همسایه، به همراه برادر و پسر دایی ۱۴ ساله محمد پارسا و دخترعمه دوساله او نیز در این ون حاضر بودند.
همسایه محمدپارسا از این ون به عنوان یک آشپزخانه خانگی استفاده میکرده و به کسب و کار غذای بیرونبر مشغول بوده است. به همین دلیل یک گاز کوچک که برای گرم کردن غذا از آن استفاده میشد در این ون وجود داشت. کسی نمیداند به چه علت این گاز کوچک روشن میشود، اما این حادثه هولناک اتفاق میافتد و ون آتش میگیرد. در همین حین ریموت و سوئیچ ون در آتش میسوزد و بچهها با باز نشدن در، درون ون گرفتار میشوند.
در همین حین محمد طاها شیشه ماشین را به سختی میشکند و با کمک افرادی از بیرون ون، ابتدا دخترعمه دو ساله خود را از این مهلکه نجات میدهد، سپس برادر بزرگترش و یکی دیگر از بچهها که بیهوش شده بودند را با چند سیلی به هوش میآورد و کمک میکند که از ون خارج شوند. بعد هم نفر چهارم را به بیرون میفرستد و دست آخر خودش از ون خارج میشود.
محمد طاها برای این که جان بقیه را نجات دهد از همه بیشتر داخل ون مانده بود و به همین دلیل دچار سوختگی بسیار شدیدی شد. او ۸ روز در ICU بیمارستان بستری و سپس جراحی پیوند پوست به دست و صورتش را انجام میدهد و بالاخره پس از یک ماه از بیمارستان مرخص میشود.
طبق گفته امدادگران آتش نشانی قطع به یقین اگر محمد طاها شیشه را نمیشکست تمام بچهها در این آتش جان خود را از دست میدادند.
تاسف برانگیز است که این کودک قهرمان مانند هزاران الگوی اصیل ایران و در حاشیه محتوایهای سخیف و در سایه بیتوجهی افکار عمومی، به نوعی سانسور میشود.
این اتفاق درحالی میافتد که خود سانسوری و رویههای سلبی، تبدیل به دو بال اصلی رفتار رسانهای مسئولین فرهنگی کشور شده. یعنی بیشتر از هرچیز انتظار میکشند تا اتفاقات نابهنجار رخ دهد تا به صورت مقطعی کنشمند شوند لیکن در نرم افزار فکری این گروه معمولا وجه اقناعی یا ایجابی کم رنگ و وجه سلبی پر رنگ.
البته جو حاکم بر فضای مجازی بر این نوع رفتار تاثیر گذار بوده. دنیای مجازی موجبات مطرح شدن مسائل مختلف به صورت مقطعی را فراهم آورده. همچنین بر بالا رفتن توجه به ناهنجاریها تاثیر گذار بوده است.
الگوریتمها و گلوگاههای اصلی شبکههایی مانند تویتر و اینستاگرام از ابتدا هم ضد فرهنگ عمل میکردند و برای پوشش مسائل زرد و پوچ طراحی شده بودند.
برای درک این موضوع به یاد بیاورد که ازابتدای حضورتان در اینستاگرام یا فضاهای مشابه کدام محتوی بیشتر نظر شما را جلب کرده و شما را سرگرم کرده است.
محمد طاها شاید در خاطر مردم محله و شهرش بماند، اما اگر ساختارهای درستی در سطح فرهنگی و رسانهای کشور وجود داشت، به سادگی رفتار قهرمانانه این کودک سانسور نمیشد و به از خود گذشتگی آن در رسانهها مختلف توجه میشد.