ما منتظر همکاری و همراهی خیرین و نیکوکاران عزیزی که تمایل به همکاری برای احداث بنای یادمان دارند می باشیم تا شاید اندکی از دینمان را بتوانیم ادا کنیم.
سرویس اجتماعی پایگاه خبری شهدای ایران؛ یادی که در دلها هرگز نمی میرد یاد شهیدان است خصوصاً برای نسلی که بعضا آنها را نسل سوخته و فراموش شده نام گذاشته اند ولی برای این نسل همین افتخار بس که یارانی برای خمینی کبیر بودند و در کنار شهیدان شاهد روزگاری را سپری کردند.
اینکه شروع بکار یادمان مذکور (اتوبوس آسمانی گردان بلال) چه پروسه ای را طی کرد خود داستانی طولانی و بعضاً شاید نگفتنی دارد. ولی آنچه که مهم است این است که خداوند توفیق داد که در سال جاری و بعد از اینکه برای مرحله دوم، خانواده های شهدای اتوبوس آسمانی و برخی از همرزمان شهدا را در سالگرد این عزیزان (۹۱/۴/۱۲) با همکاری و حمایت فرمانده بسیجی سپاه استان، سردار گرامی شاهوارپور در محل وقوع حادثه جمع کردیم با همکاری و حمایت خیر و صاحب زمین محل واقعه، حدود ۹۰۰ متر زمین برای احداث یادمان و حسینیه هبه گردید که خود جای قدردانی فراوان از حاج آقا قیم را دارد.
از جریان دور نشود: امروز ۹۲/۲/۶ برای چندمین بار جلسه هیئت امنای یادمان و این بار در محل یادمان با حضور سردار فرماندهی محترم سپاه استان امام جمعه محترم دزفول فرماندار و اعضای هیئت امنا و برخی دیگر از عزیزان برگزار گردید در این جلسه حجت الاسلام قاضی امام جمعه محترم دزفول موردی را مطرح کرد که باعث شد این نوشتار را نیز این حقیر انشا نمایم و آن اینکه شهدا خودشان کمک می کنند و المان و حسینیه این شهدا با استعانت از خداوند و یاری شهدا ساخته خواهد شد.
بعد از جلسه خدمت حجت الاسلام ابراهیمی پور امام جمعه محترم آبادان نیز رسیدیم ولی گفته ی حاج آقا قاضی همواره در گوشم بود و یادم آمد که واقعاً خود شهدا کمک می کنند و به قولی شهدا حواسشان به ما هست در همین چند روز گذشته که پیگیر برخی از امورات یادمان بودم واقعاً دیدم که دست شهدا یاری گر ما بوده، چند مورد را در جلسه به عرض سروران گرامی حاج آقا قاضی و حاج آقا ابراهیمی پور و سردار شاهوار و برخی دیگر از حاضران رساندم که بد نیست شما هم بدانید:
۱. چند روزی بود که برای پیدا کردن یک مهندس مشاور و یک مهندس سازه برای ساخت یادمان به بن بست رسیده بودیم، از آنجاییکه طی جلسات گذشته به مهندسین بنیاد حفظ آثار گفته بودیم که نقشه های اجرایی و پلانهای ساختمان را از صفر تا صد کار از شما می خواهیم، روز گذشته ۹۲/۹/۵ طی جلسه ای که با مهندسین بنیاد گذاشتند معلوم گشت که آنها مهندس ناظر داشته و مهندس مشاور و سازه ندارند.
در جلسه بودیم که تماسی با یکی از مهندسان مطرح اهواز برقرار گردید، گفتند که اتفاقاً از نزدیکی محل جلسه دارم رد می شوم و جایی وعده دارم به ایشان اعلام شد که چند دقیقه بیایند و نظری بدهند که ایشان هم قبول کرد و آمد، حرف که به میان آمد و توضیح واقعه را دادم ایشان گفتند: اتفاقاً برادر من نیز در عملیات والفجر ۲ شهید و آب او را برده و مفقود گشته است، گفتم که والفجر ۲ که عملیات آبی نداشتیم، یادش نمی آمد کجا بوده، اسم شهید را پرسیدم گفت: ماشاءالله ابراهیمی، جرقه ای در ذهنم زد گفتم: آقای مهندس نکند شهید با گردان حمزه سیدالشهدای اندیمشک بوده، گفت: نمی دانم ولی این را می دانم که برای پیگیری مفقودیت ایشان چند بار به اندیمشک مراجعه کردیم و چیزی نگذشت که مکشوف شد که ماشاءالله ابراهیمی همانی بود که در گردان حمزه سیدالشهدا و در گروهانی که حقیر فرمانده آن بودم مدتی را در خدمت آن شهید عزیز بسر برده بودم… و مهندس با کمال احترام نقشه کشی، مشاوره و تهیه تمام پلانها را به عهده گرفت و بر اعتقادم افزوده شد که شهید به یاری ما آمده بود.
2. شب هشتم محرم در هیئت مسجد حضرت فاطمه(س) کوی ملت اهواز یکی از دوستان همسفر مکه را دیدم، جریان یادمان را با ایشان مطرح کردم و گفتم: که دنبال افراد خیر برای کمک به این امر می گردیم، هنوز کلامم کاملاً منعقد نشده بود که دست در جیب کرد و مبلغ یک میلیون تومان داد و گفت: من از امروز صبح این مبلغ را برای انجام کار خیر در نظر گرفته بودم ولی موردش مشاهده نشده بود، لذا این را بگیر و در آینده نزدیک پیگیر تأمین آهن آلات آنها می شویم و گفتند: همین که نام شهدا آمد به اینکار (کمک به یادمان) اعتماد پیدا کردم.
3. شب گذشته در مراسم روضه ی اباعبدالله یکی از دوستان قدیمی را دیدم (برادر حمید مجدی نسب)، به ایشان گفتم که برای یادمان اتوبوس آسمانی گردان بلال نیاز به میلگرد داریم، اگر فکری داشتید مطلعم کنید، امروز ایشان با حقیر تماس گرفت و گفت: که یکی از دوستان می خواهد با شما صحبت کند، گوشی را داد، دیدم اتفاقاً برادر یکی از شهدای گردان بلال و صد البته یکی از شهدای اتوبوس آسمانی، شهید محمد اکبریان بود که اعلام آمادگی برای همکاری جهت تأمین میلگردهای بنای یادبود شهدا را می کرد.
4. و در نهایت یقین دارم که اگر شهدا و کمک آنها نمی بود در یک جلسه مسئولین اثرگذار دو شهر با فاصله بیش از ۲۵۰ کیلومتر از همدیگر در زیر یک سقف برای یک امر جمع نمی شدند. کاری که امروز (۹۲/۹/۶) در آبادان انجام شد فرماندهان سپاه، ائمه محترم جمعه، فرمانداران و مسئولین دو شهر دزفول و آبادان و البته به همراه سردار عزیز جنگ فرمانده محترم سپاه ولیعصر (عج) استان خوزستان، سردار شاهوارپور.
و برای چندمین بار اطمینان پیدا کردم که شهدا حواسشان به ما هست ولی آیا ما هم …
شهدا را فراموش نکنیم اگرچه حتی به ذکر یک صلوات
ما منتظر همکاری و همراهی خیرین و نیکوکاران عزیزی که تمایل به همکاری برای احداث بنای یادمان دارند می باشیم تا شاید اندکی از دینمان را بتوانیم ادا کنیم.
عبدالرحیم پارسافرد
دبیر هیئت امنای یادمان
شهدای اتوبوس آسمانی گردان بلال دزفول