وعده سرخرمن چرخش زندگی مردم:
اگر این سخنان از روی آگاهی وضعیت جامعه است و به عمد گفته شده باید پرسید این چه سیاستی از سوی دولت یا ناحیه جناح سیاسی نزدیک به آن است که حاضر میشود با وارونهنمایی واقعیت و پاشیدن نمک به زخم معیشتی مردم آنان را عصبانی کند؟!
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه خبری شهدای ایران؛ «امروز هم اقتصاد ما بهتر میچرخد هم سانتریفیوژها»؛ این سخنان که یادآور
وعده «حسن روحانی» در انتخابات سال 92 است اخیرا از سوی رئیس جمهور ابراز
شده است. موضوعی که با خود چند نکته حیاتی و جدی را به همراه دارد.
دولت روحانی با وعدههای رنگارنگ روی کار آمد و در ادامه با «حرف درمانی» و تمدید وعده بهبود شرایط در آینده نزدیک افکارعمومی را مدیریت کرد اما این روزها که ماههای پایانی دولت دوم روحانی به سرعت در حال سپری شدن است نه از حرف درمانی دولت خبری است و نه آینده دیگری برای دولت باقی مانده، رئیس جمهور به یکباره با بی اعتنایی به مشکلات معیشتی مردم از تحقق وعده اصلیاش سخن میگوید!
روحانی در چند زمینه قولهایی به مردم داد که در واقعیت بازتابی وارونه داشت. عدم گران شدن قیمت دلار یکی از این موارد بود که «رضا رشیدپور» مجری حامی دولت در گفتوگوی تلویزیونی از رئیس جمهور قول گرفت. اما نه تنها این قول محقق نشد بلکه نوسانات دلار وخیمتر هم شد. اگرچه «محمود واعظی» اعلام کرد که رسانهها برداشت معکوسی از حرف وی داشتهاند و دولت درآمدی از بالا رفتن ارز ندارد اما برخی از کارشناسان اقتصادی در این حوزه مطرح می کنند با وجود کتمان این موضوع اما دولت درآمدهایی از این امر کسب کرده است.
«حسین راغفر» استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا در مهرماه سال جاری بیان میکند: «در یکسال گذشته بهخاطر همین افزایش قیمت ارز، دولت ۶۰۰ هزار میلیارد تومان درآمد یعنی رانت به جیب بنگاههای خصولتی، پتروشیمیها، خودروسازان، فولادیها و معدنکارها وارد کرد که ظلم در حق مردمی است که تورم ناشی از افزایش قیمتها را تحمل میکنند و سود حاصل از افزایش قیمت ارز را گروه قلیلی کسب میکنند.»
ماجرای گرانی بنزین در سال 98 و غائلهای که پس از آن ایجاد شد یکی دیگر از مواردی است که حسن روحانی اظهار نظری جالب توجه درباره آن کرد و بیان داشت که «صبح جمعه از این موضوع اطلاع یافته است». مسئلهای که توسط «عبدالرضا رحمانی فضلی» وزیر کشور تکذیب شد.
همچنین اخیرا مردم در صف گوشت مرغ و روغن خوراکی هستند و کشور با کمبود این اقلام اساسی روبروست. این درحالی است که رئیس جمهور چندی پیش در پاسخ به انتقادات حوزه معیشتی جامعه مطرح کرد: «مردم که در صف نایستادهاند.»
ماجرای بورس که دولتمردان و شخص رئیس جمهور به آن تاکید داشتند و روحانی اعلام کرد «مردم همه چیز را به بورس بسپارند» موضوع دیگری است که با وجود دعوت دولت به سرمایه گذاری مردم در بورس اوضاع بازار سرمایه بعد از این دعوت رسمی به هم ریخت و تا به امروز شاخص بورس کاهش شدیدی یافته و عده زیادی از سهامداران تبدیل به مالباخته شدهاند و بورس را کوره پولسوزی میخوانند.
در آخرین اظهار نظر رئیس جمهور بعد از سه سالی که متعاقب نوسانات قیمت ارز کالاهای مختلف به طور سرسامآوری گران شده، وی به وزیران صنعت ، معدن و تجارت و جهاد کشاورزی تاکید کرد که «حق افزایش قیمت هیچ کالایی را بدون هماهنگی با ستاد اقتصادی ندارند.»
همچنین روحانی پیشتر بیان اینکه وضعیت اقتصادی ما از کشور آلمان بهتر است، گفته بود: «امروز آمار وضع اقتصادی آلمان نشان میدهد اقتصادشان منفی ۵.۲ درصد کوچکتر شده است، اقتصاد ما شرایط بهتری دارد و رشد اقتصادی بدون نفت ما تا پایان سال مثبت خواهد شد.»
همه این موارد دو رویکرد اساسی در خصوص رفتار سیاسی و رسانهای رئیس جمهور را نشان میدهد. اول اینکه نه تنها با سخنان رئیس جمهور وضعیت اقتصادی کشور بهبود نمییابد بلکه مردم منتظر ایجاد مشکلات بیشتری هم هستند. اما روحانی با مطرح کردن این موضوع که وعده 8 سال پیش خود را عملیاتی کرده است و کشور در اقتصاد و مسئله هستهای پیشرفت کرده است، بیشتر از همه مردمی را عصبانی میکند که این روزها وضعیت بد معیشتی و اقتصادی روی دوش آنها بدجوری سنگینی میکند. سخنان اخیرا رئیس جمهور بیشتر از اینکه مردم را آرام کند آنها را عصبانی میکند. سئوال اینجاست که این مسئله از کجا آب میخورد؟
اگر رئیس جمهور از واقعیت جامعه آنطور که باید آگاه نیست و به طور سهوی این مطالب را بیان میکند پس کارکرد این همه مشاور و دستگاههای پایش اطلاعات جامعه که در اختیار قوه مجریه است و هر کدام اداره جات عریض و طویلی هستند، بودجه خاصی دارند، چیست؟ این درحالی است که سابقه رئیس جمهور نشان می دهد که وی در حوزه امنیتی تخصص دارد و خود او نیز یکبار عنوان کرده «در هر چیز تخصص نداشته باشد در امنیت متخصص است.»
اگر هم این سخنان از روی آگاهی وضعیت جامعه است و به عمد گفته میشود باید پرسید این چه سیاستی از سوی دولت یا ناحیه جناح سیاسی نزدیک به آن است که حاضر میشود با وارونه نشان دادن اوضاعی که مردم با پوست، گوشت و استخوان خود آنرا تجربه میکنند، آنان را عصبانی کند و تبعات این سخنان را به جامعه، امنیت و منافع ملی تحمیل کند؟
دولت تدبیر و امید همواره مردم را نسبت به موهبات برجام و توافقی امیدوار کرد که تا به امروز اتفاق نیفتاده و هیچکدام از این وعدهها عملی نشده است. مردم با اینکه مشکلات متعددی در این زمینه بوجود آمده صبر کرده ان اما به نظر میرسد دولت به جای پاسخگویی و همدردی با جامعه سعی دارد به هر قیمتی با کتمان و وارونه نمایی واقعیت خود را در لفظ موفق نشان دهد و اینچنین نمک به زخم مردم بپاشد.
دولت روحانی با وعدههای رنگارنگ روی کار آمد و در ادامه با «حرف درمانی» و تمدید وعده بهبود شرایط در آینده نزدیک افکارعمومی را مدیریت کرد اما این روزها که ماههای پایانی دولت دوم روحانی به سرعت در حال سپری شدن است نه از حرف درمانی دولت خبری است و نه آینده دیگری برای دولت باقی مانده، رئیس جمهور به یکباره با بی اعتنایی به مشکلات معیشتی مردم از تحقق وعده اصلیاش سخن میگوید!
روحانی در چند زمینه قولهایی به مردم داد که در واقعیت بازتابی وارونه داشت. عدم گران شدن قیمت دلار یکی از این موارد بود که «رضا رشیدپور» مجری حامی دولت در گفتوگوی تلویزیونی از رئیس جمهور قول گرفت. اما نه تنها این قول محقق نشد بلکه نوسانات دلار وخیمتر هم شد. اگرچه «محمود واعظی» اعلام کرد که رسانهها برداشت معکوسی از حرف وی داشتهاند و دولت درآمدی از بالا رفتن ارز ندارد اما برخی از کارشناسان اقتصادی در این حوزه مطرح می کنند با وجود کتمان این موضوع اما دولت درآمدهایی از این امر کسب کرده است.
«حسین راغفر» استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا در مهرماه سال جاری بیان میکند: «در یکسال گذشته بهخاطر همین افزایش قیمت ارز، دولت ۶۰۰ هزار میلیارد تومان درآمد یعنی رانت به جیب بنگاههای خصولتی، پتروشیمیها، خودروسازان، فولادیها و معدنکارها وارد کرد که ظلم در حق مردمی است که تورم ناشی از افزایش قیمتها را تحمل میکنند و سود حاصل از افزایش قیمت ارز را گروه قلیلی کسب میکنند.»
ماجرای گرانی بنزین در سال 98 و غائلهای که پس از آن ایجاد شد یکی دیگر از مواردی است که حسن روحانی اظهار نظری جالب توجه درباره آن کرد و بیان داشت که «صبح جمعه از این موضوع اطلاع یافته است». مسئلهای که توسط «عبدالرضا رحمانی فضلی» وزیر کشور تکذیب شد.
همچنین اخیرا مردم در صف گوشت مرغ و روغن خوراکی هستند و کشور با کمبود این اقلام اساسی روبروست. این درحالی است که رئیس جمهور چندی پیش در پاسخ به انتقادات حوزه معیشتی جامعه مطرح کرد: «مردم که در صف نایستادهاند.»
ماجرای بورس که دولتمردان و شخص رئیس جمهور به آن تاکید داشتند و روحانی اعلام کرد «مردم همه چیز را به بورس بسپارند» موضوع دیگری است که با وجود دعوت دولت به سرمایه گذاری مردم در بورس اوضاع بازار سرمایه بعد از این دعوت رسمی به هم ریخت و تا به امروز شاخص بورس کاهش شدیدی یافته و عده زیادی از سهامداران تبدیل به مالباخته شدهاند و بورس را کوره پولسوزی میخوانند.
در آخرین اظهار نظر رئیس جمهور بعد از سه سالی که متعاقب نوسانات قیمت ارز کالاهای مختلف به طور سرسامآوری گران شده، وی به وزیران صنعت ، معدن و تجارت و جهاد کشاورزی تاکید کرد که «حق افزایش قیمت هیچ کالایی را بدون هماهنگی با ستاد اقتصادی ندارند.»
همچنین روحانی پیشتر بیان اینکه وضعیت اقتصادی ما از کشور آلمان بهتر است، گفته بود: «امروز آمار وضع اقتصادی آلمان نشان میدهد اقتصادشان منفی ۵.۲ درصد کوچکتر شده است، اقتصاد ما شرایط بهتری دارد و رشد اقتصادی بدون نفت ما تا پایان سال مثبت خواهد شد.»
همه این موارد دو رویکرد اساسی در خصوص رفتار سیاسی و رسانهای رئیس جمهور را نشان میدهد. اول اینکه نه تنها با سخنان رئیس جمهور وضعیت اقتصادی کشور بهبود نمییابد بلکه مردم منتظر ایجاد مشکلات بیشتری هم هستند. اما روحانی با مطرح کردن این موضوع که وعده 8 سال پیش خود را عملیاتی کرده است و کشور در اقتصاد و مسئله هستهای پیشرفت کرده است، بیشتر از همه مردمی را عصبانی میکند که این روزها وضعیت بد معیشتی و اقتصادی روی دوش آنها بدجوری سنگینی میکند. سخنان اخیرا رئیس جمهور بیشتر از اینکه مردم را آرام کند آنها را عصبانی میکند. سئوال اینجاست که این مسئله از کجا آب میخورد؟
اگر رئیس جمهور از واقعیت جامعه آنطور که باید آگاه نیست و به طور سهوی این مطالب را بیان میکند پس کارکرد این همه مشاور و دستگاههای پایش اطلاعات جامعه که در اختیار قوه مجریه است و هر کدام اداره جات عریض و طویلی هستند، بودجه خاصی دارند، چیست؟ این درحالی است که سابقه رئیس جمهور نشان می دهد که وی در حوزه امنیتی تخصص دارد و خود او نیز یکبار عنوان کرده «در هر چیز تخصص نداشته باشد در امنیت متخصص است.»
اگر هم این سخنان از روی آگاهی وضعیت جامعه است و به عمد گفته میشود باید پرسید این چه سیاستی از سوی دولت یا ناحیه جناح سیاسی نزدیک به آن است که حاضر میشود با وارونه نشان دادن اوضاعی که مردم با پوست، گوشت و استخوان خود آنرا تجربه میکنند، آنان را عصبانی کند و تبعات این سخنان را به جامعه، امنیت و منافع ملی تحمیل کند؟
دولت تدبیر و امید همواره مردم را نسبت به موهبات برجام و توافقی امیدوار کرد که تا به امروز اتفاق نیفتاده و هیچکدام از این وعدهها عملی نشده است. مردم با اینکه مشکلات متعددی در این زمینه بوجود آمده صبر کرده ان اما به نظر میرسد دولت به جای پاسخگویی و همدردی با جامعه سعی دارد به هر قیمتی با کتمان و وارونه نمایی واقعیت خود را در لفظ موفق نشان دهد و اینچنین نمک به زخم مردم بپاشد.