علی مطهری اعلام کرد:
از عالم خیالات و توهمات بیرون بیاییم و قبول کنیم که امریکا یک قدرت بزرگ اقتصادی و نظامی و سیاسی در دنیا است و ما باید بدانیم با یک چنین پدیدهای چگونه برخورد کنیم.
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه خبری شهدای ایران؛ علی مطهری، نماینده حاشیه ساز مجلس دهم که بعد از ردصلاحیت برای انتخابات
مجلس یازدهم در اظهارنظری بامزه گفته بود «برای انقلاب نگران شدم»(!) در
گفتوگو با خبرآنلاین اظهارات بامزه خود را بروز کرده است. مطهری ضمن
پیگیری همان خط اصلاح طلبان مبنی بر استفاده از فرصت بایدن، گفته است که
اوباما فضا را برای نفوذ ایران در سوریه و عراق باز کرد! مطهری همچنین
تسخیر سفارت امریکا را که امام راحل از آن واقعه مهم به «انقلاب دوم» تعبیر
کردند را باعث مشکلات کشور تا امروز دانسته که تصویری شبیه حکومت داعش از
ایران به دنیا نشان داد! این ادعاهای مطهری درباره حوادث ابتدای انقلاب
نظیر تسخیر لانه جاسوسی و آغاز جنگ تحمیلی نشان دهنده کج فهمی تمام عیار او
از جریانات پیروزی انقلاب و سیر فکری شهید مطهری است.
این یک موضوع واضح است که جنگ تحمیلی برای پایان دادن به انقلاب اسلامی ملت ایران به نمایندگی صدام و حمایت همه جانبه امریکا و کشورهای اروپایی آغاز شد. انقلابی که حکومت خاندان منحوس پهلوی به عنوان دست نشاندگان آنها را پایان داد و ناباورانه شرایط را برای ابرقدرت ها کاملا برعکس کرد.
البته مطهری از این دست اظهارات کم ندارد. او پیش تر هم گفته بود که ارتباط گیری امارات(رژیم های مرتجع منطقه) با اسرائیل تقصیر ایران است! با همین دست فرمان مطهری برای تحلیل وقایع، احتمالا (العیاذ بالله) مقصر واقعه روز عاشورا هم حضرت سیدالشهدا بوده اند! البته که همین موضوع، وقیحانه و بی شرمانه در سال های حکومت اصلاحات نیز مطرح می شد.
بخش هایی از اظهارات مطهری را خواهید خواند:
*من شخصا توصیه می کنم که مردم شرکت کنند. درست است که با روشی که شورای نگهبان دارد بعضی از افراد مورد نظر اکثریت مردم رد می شوند ولی بالاخره در بین تایید شده ها افراد معتدل تر و عاقلتر وجود دارند که لااقل آنها رأی آورند و این به نفع کشور است.
*هدف انقلاب این بود که ما یک کشور اسلامی نمونه پیشرفته درست کنیم که این الگویی برای کشورهای پیشرفته باشد و در اثر اتحاد کشورهای اسلامی به آرمان های خودمان برسیم و مثلا آرمان فلسطین را به نتیجه برسانیم و اسلام را در دنیا گسترش دهیم اما اینها(تندروها) هدف را نابودی امریکا میدانند در حالی که چنین چیزی نیست و ما باید نوع رفتارمان را با امریکا مشخص کنیم.
*اولا از عالم خیالات و توهمات بیرون بیاییم و قبول کنیم که امریکا یک قدرت بزرگ اقتصادی و نظامی و سیاسی در دنیا است و ما باید بدانیم با یک چنین پدیدهای چگونه برخورد کنیم و باید متناسب با رفتار او عمل کنیم. مثلا باید بدانیم که آیا رابطه ما با امریکا به نفع انقلاب است یا به ضرر انقلاب است، آیا به نفع آزادی فلسطین است یا به ضرر آن است، ممکن است رابطه ما با امریکا به آزادی فلسطین کمک کند و ممکن است ارتباطی که ایرانیها با کنگره امریکا پیدا میکنند همانطور که صهیونیستها و عربستان لابی دارد ایران هم لابی داشته باشد، شاید اینها به نفع ما باشد و ما نباید همینطور بنشینیم و بگوییم که تا امریکا نابود نشود ما از پای نمینشینیم و هیچگونه رابطهای برقرار نمیکنیم به نظر من این کارها اشتباه است.
*باید دید که رفتار امریکا چگونه است و متناسب با رفتار امریکا عمل کنیم و نگوییم هیچ فرقی بین ترامپ و اوباما نیست یا هیچ فرقی بین ترامپ و بایدن نیست چون واقعا فرق میکند، اوباما فضا را برای ایران باز کرد و ما چگونه توانستیم در خاورمیانه و سوریه و عراق و یمن و لبنان نفوذ کنیم، همه اینها به خاطر اوباما بود که دست اسرائیل را بسته بود و در مجموع ما را همراهی کرد و مثلا در مساله برجام حتی پیغام داده بود بیایید تا مشکلاتمان را حل کنیم و ما با شعار دادن از این فرصت درست استفاده نکردیم.
*امروز هم در مورد بایدن میگویند هیچ فرقی بین ترامپ و بایدن نیست، اینها درست نیست چون بایدن آدم عاقلتری است و ما باید از فرصتها استفاده کنیم. از قطع رابطه با امریکا و هدف گذاری برای نابودی امریکا، اسرائیل و عربستان هستند که استفاده می کنند، یعنی اسرائیل به شدت نگران است که ما با امریکا رابطه برقرار کنیم. به هر حال این نوع تفکرات که همه خائن هستند و امریکا هم خائن است و بعد هم به دامن روسیه و چین بیفتیم که ضرر اقتصادی برای ما منفعتی به دنبال ندارد مثلا اگر یک قرارداد اقتصادی بخواهیم ببندیم بین روسیه و چین و اروپا رقابت ایجاد نمیکنیم تا آن چیزی که به نفع کشور و مردم است را انتخاب کنیم یعنی ما فضای رقابتی به وجود نمی آوریم و زیر مجموعه روسیه و چین می رویم و بعد هم در مقابل همه تخلفات آنها سکوت میکنیم چون آنها ضد امریکا هستند و ما به آنها نیاز داریم.
*برای همین ما نباید در عالم رویا و تخیلات باشیم که بخواهیم امریکا را نابود کنیم. به نظر من یک اشتباهی رخ داد، از زمان تسخیر سفارت امریکا، هدف اصلی انقلاب که ساختن یک کشور نمونه اسلامی پیشرفته بود به نابودی امریکا تبدیل شد که ما باید امریکا را نابود کنیم. در حالی که تسخیر سفارت کار غلطی بود و آسیب زیادی به کشور زد، یک چهره بسیار خشن و زشتی از انقلاب را به دنیا نشان داد که صدام هم از این انزوای ایران استفاده کرد و وارد خاک ایران شد و ۵ استان ایران را تصرف کرد در حالی که هیچ کشوری از ایران حمایت نکرد برای اینکه فکر می کردند حکومتی شبیه به داعش در ایران روی کار آمده است.
*ما از اول اشتباه کردیم و از همان موقع تا به امروز هزینه تحریمهای گروگانگیری را میدهیم، یعنی این کارها و اقدامات واقعا واجب بوده است؟
*بعضی از آنها این افکار را دارند که یعنی رابطه با امریکا را مساوی با پایان انقلاب میدانند که این روشها و افکار اشتباه هستند. یا اینکه معتقد هستند ما برای حفظ نظام هر کاری میتوانیم بکنیم؛ مثلا اینکه می توانیم منتقدان را بزنیم و شکنجه کنیم و به قول خودشان حفظ نظام از اوجب واجبات است که این را امام گفته است اما نه با چنین تعبیری!
*نقص مجلس یازدهم همین است که کاری به حقوق ملت ندارد یعنی اگر بگویند که یک خبرنگار را گرفتند و ۲ ماه در انفرادی بوده و شما باید اقدامی کنید چون این خلاف قانون اساسی است، اینها برایشان مهم نیست و میگویند لابد لازم بوده است.
*این رفتارها در حالی اتفاق میافتد و رواج پیدا میکند که اصلا تفکر انقلاب چنین نیست، هم امام و هم رهبری روی افکار شهید مطهری تاکید کردهاند اما مثلا در بین بسیجی ها یا حتی سپاهی ها چند نفرشان یک کتاب از شهید مطهری دیدند یا خواندند؟ اصلا با این افکار آشنا هستند و اینها ترویج شده است؟
*باز در سپاه تا چند سال پیش مطالعه آثار شهید مطهری مطرح بود اما من اخیرا دیگر این را نمیبینم یعنی آن چیزی که باید مرجع فکری باشد مثل آثار شهید مطهری الان به آقای پناهیان و آقای حسن عباسی تبدیل شده است. ما خودمان راه را گم کردیم، اینها باید با این افکار آشنا شوند اینکه نوع برخورد با منتقدان و مخالفان در جمهوری اسلامی باید چگونه باشد.
*تصور عجیبی از خودمان داریم که همه کارهای ما درست است و از اول انقلاب تا الان هر چه که بوده، درست است یعنی اصلا نمی شود که غلط باشد و فکر می کنیم که اگر بگوییم اینکار در زمان امام اشتباه بود، انگار که توهین به امام است بنابراین باید این اشتباه را همینجور ادامه دهیم. ما باید وضع خودمان را اصلاح کنیم و اگر کار غلطی کردیم آن را درست کنیم.
*ایشان(شهید مطهری) اگر بودند، نقش موثری داشتند و بسیاری از حوادث بعد از انقلاب به شکل دیگری اتفاق میافتاد و اینها اجازه نمیدادند چنین فضایی ایجاد شود و چهبسا اگر در قید حیات بودند احتمال اینکه رهبر باشد زیاد بود و خود مقام رهبری به ما گفتند که اگر ایشان بودند، قطعا رهبر بودند. با بودن ایشان، از نظر من فضا خیلی تغییر میکرد چون ایشان خیلی معتقد به بحث آزادی بیان بودند و به هر حال بسیاری از حوادث انقلاب به شکل دیگری اتفاق می افتاد (حتی در دوره امام). فکر نمی کنم که به راحتی میشد ایشان را منزوی کنند.
این یک موضوع واضح است که جنگ تحمیلی برای پایان دادن به انقلاب اسلامی ملت ایران به نمایندگی صدام و حمایت همه جانبه امریکا و کشورهای اروپایی آغاز شد. انقلابی که حکومت خاندان منحوس پهلوی به عنوان دست نشاندگان آنها را پایان داد و ناباورانه شرایط را برای ابرقدرت ها کاملا برعکس کرد.
البته مطهری از این دست اظهارات کم ندارد. او پیش تر هم گفته بود که ارتباط گیری امارات(رژیم های مرتجع منطقه) با اسرائیل تقصیر ایران است! با همین دست فرمان مطهری برای تحلیل وقایع، احتمالا (العیاذ بالله) مقصر واقعه روز عاشورا هم حضرت سیدالشهدا بوده اند! البته که همین موضوع، وقیحانه و بی شرمانه در سال های حکومت اصلاحات نیز مطرح می شد.
بخش هایی از اظهارات مطهری را خواهید خواند:
*من شخصا توصیه می کنم که مردم شرکت کنند. درست است که با روشی که شورای نگهبان دارد بعضی از افراد مورد نظر اکثریت مردم رد می شوند ولی بالاخره در بین تایید شده ها افراد معتدل تر و عاقلتر وجود دارند که لااقل آنها رأی آورند و این به نفع کشور است.
*هدف انقلاب این بود که ما یک کشور اسلامی نمونه پیشرفته درست کنیم که این الگویی برای کشورهای پیشرفته باشد و در اثر اتحاد کشورهای اسلامی به آرمان های خودمان برسیم و مثلا آرمان فلسطین را به نتیجه برسانیم و اسلام را در دنیا گسترش دهیم اما اینها(تندروها) هدف را نابودی امریکا میدانند در حالی که چنین چیزی نیست و ما باید نوع رفتارمان را با امریکا مشخص کنیم.
*اولا از عالم خیالات و توهمات بیرون بیاییم و قبول کنیم که امریکا یک قدرت بزرگ اقتصادی و نظامی و سیاسی در دنیا است و ما باید بدانیم با یک چنین پدیدهای چگونه برخورد کنیم و باید متناسب با رفتار او عمل کنیم. مثلا باید بدانیم که آیا رابطه ما با امریکا به نفع انقلاب است یا به ضرر انقلاب است، آیا به نفع آزادی فلسطین است یا به ضرر آن است، ممکن است رابطه ما با امریکا به آزادی فلسطین کمک کند و ممکن است ارتباطی که ایرانیها با کنگره امریکا پیدا میکنند همانطور که صهیونیستها و عربستان لابی دارد ایران هم لابی داشته باشد، شاید اینها به نفع ما باشد و ما نباید همینطور بنشینیم و بگوییم که تا امریکا نابود نشود ما از پای نمینشینیم و هیچگونه رابطهای برقرار نمیکنیم به نظر من این کارها اشتباه است.
*باید دید که رفتار امریکا چگونه است و متناسب با رفتار امریکا عمل کنیم و نگوییم هیچ فرقی بین ترامپ و اوباما نیست یا هیچ فرقی بین ترامپ و بایدن نیست چون واقعا فرق میکند، اوباما فضا را برای ایران باز کرد و ما چگونه توانستیم در خاورمیانه و سوریه و عراق و یمن و لبنان نفوذ کنیم، همه اینها به خاطر اوباما بود که دست اسرائیل را بسته بود و در مجموع ما را همراهی کرد و مثلا در مساله برجام حتی پیغام داده بود بیایید تا مشکلاتمان را حل کنیم و ما با شعار دادن از این فرصت درست استفاده نکردیم.
*امروز هم در مورد بایدن میگویند هیچ فرقی بین ترامپ و بایدن نیست، اینها درست نیست چون بایدن آدم عاقلتری است و ما باید از فرصتها استفاده کنیم. از قطع رابطه با امریکا و هدف گذاری برای نابودی امریکا، اسرائیل و عربستان هستند که استفاده می کنند، یعنی اسرائیل به شدت نگران است که ما با امریکا رابطه برقرار کنیم. به هر حال این نوع تفکرات که همه خائن هستند و امریکا هم خائن است و بعد هم به دامن روسیه و چین بیفتیم که ضرر اقتصادی برای ما منفعتی به دنبال ندارد مثلا اگر یک قرارداد اقتصادی بخواهیم ببندیم بین روسیه و چین و اروپا رقابت ایجاد نمیکنیم تا آن چیزی که به نفع کشور و مردم است را انتخاب کنیم یعنی ما فضای رقابتی به وجود نمی آوریم و زیر مجموعه روسیه و چین می رویم و بعد هم در مقابل همه تخلفات آنها سکوت میکنیم چون آنها ضد امریکا هستند و ما به آنها نیاز داریم.
*برای همین ما نباید در عالم رویا و تخیلات باشیم که بخواهیم امریکا را نابود کنیم. به نظر من یک اشتباهی رخ داد، از زمان تسخیر سفارت امریکا، هدف اصلی انقلاب که ساختن یک کشور نمونه اسلامی پیشرفته بود به نابودی امریکا تبدیل شد که ما باید امریکا را نابود کنیم. در حالی که تسخیر سفارت کار غلطی بود و آسیب زیادی به کشور زد، یک چهره بسیار خشن و زشتی از انقلاب را به دنیا نشان داد که صدام هم از این انزوای ایران استفاده کرد و وارد خاک ایران شد و ۵ استان ایران را تصرف کرد در حالی که هیچ کشوری از ایران حمایت نکرد برای اینکه فکر می کردند حکومتی شبیه به داعش در ایران روی کار آمده است.
*ما از اول اشتباه کردیم و از همان موقع تا به امروز هزینه تحریمهای گروگانگیری را میدهیم، یعنی این کارها و اقدامات واقعا واجب بوده است؟
*بعضی از آنها این افکار را دارند که یعنی رابطه با امریکا را مساوی با پایان انقلاب میدانند که این روشها و افکار اشتباه هستند. یا اینکه معتقد هستند ما برای حفظ نظام هر کاری میتوانیم بکنیم؛ مثلا اینکه می توانیم منتقدان را بزنیم و شکنجه کنیم و به قول خودشان حفظ نظام از اوجب واجبات است که این را امام گفته است اما نه با چنین تعبیری!
*نقص مجلس یازدهم همین است که کاری به حقوق ملت ندارد یعنی اگر بگویند که یک خبرنگار را گرفتند و ۲ ماه در انفرادی بوده و شما باید اقدامی کنید چون این خلاف قانون اساسی است، اینها برایشان مهم نیست و میگویند لابد لازم بوده است.
*این رفتارها در حالی اتفاق میافتد و رواج پیدا میکند که اصلا تفکر انقلاب چنین نیست، هم امام و هم رهبری روی افکار شهید مطهری تاکید کردهاند اما مثلا در بین بسیجی ها یا حتی سپاهی ها چند نفرشان یک کتاب از شهید مطهری دیدند یا خواندند؟ اصلا با این افکار آشنا هستند و اینها ترویج شده است؟
*باز در سپاه تا چند سال پیش مطالعه آثار شهید مطهری مطرح بود اما من اخیرا دیگر این را نمیبینم یعنی آن چیزی که باید مرجع فکری باشد مثل آثار شهید مطهری الان به آقای پناهیان و آقای حسن عباسی تبدیل شده است. ما خودمان راه را گم کردیم، اینها باید با این افکار آشنا شوند اینکه نوع برخورد با منتقدان و مخالفان در جمهوری اسلامی باید چگونه باشد.
*تصور عجیبی از خودمان داریم که همه کارهای ما درست است و از اول انقلاب تا الان هر چه که بوده، درست است یعنی اصلا نمی شود که غلط باشد و فکر می کنیم که اگر بگوییم اینکار در زمان امام اشتباه بود، انگار که توهین به امام است بنابراین باید این اشتباه را همینجور ادامه دهیم. ما باید وضع خودمان را اصلاح کنیم و اگر کار غلطی کردیم آن را درست کنیم.
*ایشان(شهید مطهری) اگر بودند، نقش موثری داشتند و بسیاری از حوادث بعد از انقلاب به شکل دیگری اتفاق میافتاد و اینها اجازه نمیدادند چنین فضایی ایجاد شود و چهبسا اگر در قید حیات بودند احتمال اینکه رهبر باشد زیاد بود و خود مقام رهبری به ما گفتند که اگر ایشان بودند، قطعا رهبر بودند. با بودن ایشان، از نظر من فضا خیلی تغییر میکرد چون ایشان خیلی معتقد به بحث آزادی بیان بودند و به هر حال بسیاری از حوادث انقلاب به شکل دیگری اتفاق می افتاد (حتی در دوره امام). فکر نمی کنم که به راحتی میشد ایشان را منزوی کنند.