شهدای ایران shohadayeiran.com

در جلسه شرح کلمات اخلاقی آیت‌الله بهجت عنوان شد:
ما وقتی داشتیم می رفتیم به سمت مصلی، یکی از همراهان ما گفت حیف، حیف آقای مصباح! مردم قدر ایشان را ندانستند، عرض کردم که چرا می گویید مردم؟ خود هم لباسی های ما هم قدر ایشان را ندانستند.
سرویس فرهنگی   شهدای ایران : سلسله جلسات ماهانه شرح کلمات اخلاقی آیت‌الله بهجت(ره)؛ جلسه بیست و دوم
جلسه بیست و دوم از سلسله جلسات ماهانه شرح کلمات اخلاقی آیت الله بهجت(ره)سلسله جلسات ماهانه شرح کلمات اخلاقی آیت‌الله بهجت(ره)؛ جلسه بیست و دوم  در  مسجد لولاگر تهران برگزار شد. این مراسم با بیان احکام و خوانش فرازهایی از صحیفه حضرت امام خمینی(ره) آغاز و با بیان نکاتی از مباحث اخلاقی ادامه یافت. متن مشروح این جلسه را از نظر می‌گذرانید:

 

اعوذبالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد الله الذی هدانا سبل السلام و نهانا عن اتباع خطوات الشیطان و الصلاه و السلام علی افضل من دعا الی سبیل ربه بالحکمه و الموعظه الحسنه سیدنا و نبینا ابی القاسم المصطفی محمد. (اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم) صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین و اللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین. الهی هب لی کمال الانقطاع الیک و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الی معدن العظمه و تصیر ارواحنا معلقه بعز قدسک. الهی و اجعلنی ممن نادیته فاجابک و لاحظته فصعق لجلالک و ناجیته سرا و عمل لک جهرا.

 

محور بحث ما طبق روال گذشته، کلمات مرحوم عارف بزرگوار ایت الله بهجت رضوان الله تعالی علیه بود،کلماتی از ایشان، مورد بحث قرار گرفت، رسیدیم به کلمه سی و هشتم کتاب شط شراب.

 

محور این بحثی که مرحوم آقای بهجت، در این کلام دارند، در حقیقت بازگشت به توحید افعالی دارد، یعنی انسان، خدا را در همه جای عالم ، همه کاره بداند، یعنی توحید افعالی. و بداند یعنی به علم حصولی و مشاهده کند یعنی به علم شهودی ( یعنی مشهودش باشد) که همه کاره ذات اقدس ربوبی است و بس.

 

اگر توفیق الهی نباشد، حتی نمی توانی این متن را بخوانی!

ایشان می فرمایند که اعمالی که انسان انجام می دهد، یا اعمال اختیاری هست، یا اعمال اضطراری. یعنی یا از روی اراده و اختیار انجام می دهد، یا اینکه مضطر است و از روی اضطرار انجام می دهد.

 

می فرمایند در اعمال اختیاری و ارادی که شخص اراده می کند نماز بخواند، اراده می کند روزه بگیرد، اراده می کند که در این نوع از جلسات حضور پیدا کند، اگر توفیق الهی و دستگیری حضرت حق نباشد، نمی تواند به این اراده و اختیار، جامه عمل بپوشاند، و بلکه بالاتر اصلا نمی تواند اختیار کند و نمی تواند اراده کند. یک وقت، کسی چیزی را راده و اختیار می کند، برای اینکه آن در عالم خارج تحقق پیدا کند، مقدماتی می خواهد، ایشان می فرماید اگر دستگیری الهی نباشد، توفیق الهی نباشد، این محقق نمی شود.

 

مطلب ایشان بالاتر از اینهاست، می فرماید حتی خود آن اراده، حتی آن اختیار، اینکه شما میل به خوبی ها پیدا می کنید، خوبی ها و خیرات را اختیار می کنید، این هم باز به دستگیری و توفیق الهی است، و اگر این نباشد، این اراده و اختیار محقق نخواهد شد.

 

شما الان که به همین جلسه آمدید، هزاران عامل که برخی اش را می دانید و بیشترش را نمی دانید، دست به دست هم داده و هزاران مانع از سر راه برداشته شده تا اراده کردید بیاید تا اینکه در واقع لباس تحقق به خودش گرفته است. لذا می بینید افرادی از راه دور، فرسنگ ها فاصله، اراده می کنند و در اینگونه جلسات حضور پیدا می کنند، افرادی هم در مجاورت چنین جلساتی هستند و چنین اراده ای ندارند.

 

این برای چیست؟ برای این است که دستگیری حضرت حق، شامل آن فرد شده، و اینجا این دستگیری شامل حالش نشده است.

 

قدر آیت الله مصباح را ندانستیم!

همین مرحوم حضرت ایت الله مصباح رضوان الله تعالی علیه، استاد عظیم القدر، در همین قمی که این همه طلبه دارد، که یک گوشه ای اش در همین تشییع جنازه ایشان، با این شرایط کرونا ملاحظه شد، که ما در وسط خیابان صفاییه بودیم، پشتمان هم جمعیت بود، جنازه ایشان داخل حرم بود، حدود نود درصد یا بیشتر هم از معممین بودند در این تشییع جنازه.

 

ما وقتی داشتیم می رفتیم به سمت مصلی، یکی از همراهان ما گفت حیف، حیف آقای مصباح! مردم قدر ایشان را ندانستند، عرض کردم که چرا می گویید مردم؟ خود هم لباسی های ما هم قدر ایشان را ندانستند.

 

ایشان چهارشنبه ها درس اخلاق داشت، اگر یک صدم این جمعیتی که برای تشییع ایشان آمده بودندف در آن جلسه ایشان حضور پیدا می کردند، ده ها برابر این مکان فعلی باید توسعه پیدا می کرد، منتها وقتی سفره پهن است، آدم قدر ندارد، اما وقتی سفره جمع می شود، می فهمد چه خسارتی دیده است.

 

همین آیت الله العظمی بهجت، گاهی ما نماز صبح ایشان می رفتیم، ( حالا نماز مغرب و عشایشان شلوغ بود) نماز صبح ایشان پنج نفر، شش نفر، ده نفر، بیشتر نبود، بعد که از دنیا می روند، می بینیم که چه خسارت هایی دیدیم.

 

همین کتاب شرح حدیث معراج که مرحوم آیت الله مصباح دارند، این مباحثش در یک خانه ای برگزار می شد که دو سه اتاق و حالی داشت و یک جمعیتی در این حد می آمدند در قم!

 

آنوقت شما می بینید وقتی که ایشان از دنیا می روند، بلافاصله رسانه های بیگانه برای ایشان شروع می کنند، آنها دورند، آقای مصباح را شناختند و ما نزدیکیم و نشناختیم. من فقط یک اشاره بکنم، حدود بیست سال قبل، وضعیتی در کشور پدید آمد که کتاب های آیت الله مصباح دیگر فروش نمی رفت، یک چنین جوی علیه ایشان درست کردند.

 

ما با جمع کردن ماهیانه دو هزار تومان از افراد، این کتاب ها را تهیه می کردیم که جوان ها در خانه هایشان، یک کتابخانه از کتاب های مرحوم آیت الله مصباح داشته باشند. یک چنین جوی ایجاد کرده بودند.

 

اگر استقامت آیت الله مصباح نبود، مدافع حرمی نداشتیم!

گاهی آدم در میدان جهاد اصغر، تیر می خورد و شهید می شود، اما مرحوم آیت الله مصباح، هر روز چندین بار با تیر تهمت ها و ناسزاگویی ها به شهادت می رسید و استقامت می کرد.

 

اگر استقامت ایشان در آن دوران نبود ما مدافع حرمی داشته باشیم، چون مدافعان حرم شاخصه شان غیرت دینی است، بیست سال قبل تلاش کردند که این غیرت دینی را بخشکانند، و اسلام را یک اسلام ناقص، و انسان را یک انسان ناقص، جلوه دهند. می گفتند اسلامی که فقط رحمت دارد و هیچ خشونتی ندارد، اسلامی که انسانی را که تربیت می کند فقط مظهر جمال خداست و مظهریتی از جلال خدا ندارد. مرحوم آیت الله مصباح، تنهایی وارد میدان شد و جلوی این انحراف فکری را گرفت، که همانطوری که خدا جمالی دارد و جلالی دارد، ذوالجلال و الکرام، انسان هم هم مظهر جمال الهی است و هم مظهر جلال الهی، هم رحمت دارد و هم خشونت، ایشان این پایه های اعتقادی را قرص کرد. البته دشمن پی برده است، مرحوم آیت الله مصباح کار خودشان را کردند، یعنی آدم هایی تربیت کردند و به لطف الهی اینها در جامعه ما پراکنده اند، و نگهبانی می کنند از مرزهای فکری و اعتقادی ما.

 

خب این برکات آقای مصباح از کجا ناشی شد؟ از همان تقوا، پارسایی، رابطه با خدا، پانزده سال زانو زدن خدمت مرحوم آیت الله بهجت، خوشه چینی کردن از جلسات مرحوم علامه طبابایی (ره) و حضرت امام (ره).

 

لذا عزیزان، برادران، خواهران! همانطور که امام بزرگوارمان، رهبر عزیزمان، مرحوم آیت الله مصباح، روی مسئله خودسازی کار کردند، تلاش کردند و تهذیب کردند، و تمام حرکت های سیاسی خودشان، به پشتوانه آن تقوا بود، به پشتوانه توحید بود، ما هم از این مسئله نباید غافل بشویم. همین سفره ای که الان پهن است، معلوم نیست تا چه زمانی پهن باشد، این سفره هم یک روزی جمع خواهد شد.

 

این توفیقات مرحوم آیت الله مصباح از چه بود؟ از دستگیری الهی. یک نوجوانی از یزد به قم می آید، دستگیری الهی از همانجا شروع می شود، دائم قابلیت نشان می دهد و خداوند هم توفیقاتش را زیاد می کند.

 

آیت الله مصباح، سالک إلی الله بودند

 این پیامی که مقام معظم رهبری دادند، در اطرافش بحث های زیادی صورت گرفت اما یک شاه بیتی این پیام حضرت آقا دارد، که روی ای متأسفانه کاری صورت نگرفت، آن شاه بیت کلام آقا، بعد از اینکه کمالات آیت الله مصباح را شمارش می کنند، این است می فرماید که "توفیق سلوک در طریق معرفت توحیدی"، این مطلبی که آقای بهجت در مورد "دستگیری الهی" داشتند، در پیام حضرت آقا آمده استف " توفیق سلوک در طریق معرفت توحیدی"، توفیق یعنی دستگیری، و این یعنی مرحوم آیت الله مصباح، یک سالک إلی الله بودند.

 

این آقای مصباح که توفیق پیدا کرد و شد سالک إلی الله، این دستگیری خدا و توفیق الهی برای چه بود؟ اینها پاداش بزرگ الهی به این مجاهدت بلند مدت است، یعنی آن مجاهدتی که در طی سال های طولانی، مرحوم آقای مصباح داشته است و خداوند می خواهد پاداش بدهد، چه پاداشی در این عالم می دهد؟ پاداش سلوک در معارف توحیدی و سالک إلی الله شدن، این است مسئله.

 

پس قرار گرفتن در مسیر قرب الهی و طی طریق حضرت حق بالاترین دستگیری و توفیقی است که خداوند نصیب انسان می کند. چرا؟ چون فرد می خواهد به آن هدف غایی خلقت که وصال حضرت جانان است، راه پیدا کند، به کمال عبودیت راه پیدا کند. شیطان و جنودش، تمام تلاشش این است که انسان به کمال عبودیت راه پیدا نکند. راه پیدا کردن به کمال عبودیت، یعنی انسان بالفعل شدن.

 

ذات اقدس ربوبی از مرحوم آیت الله مصباح دستگیری کرد و به ایشان توفیق داد و ایشان را در محضر این بزرگوار و آن بزرگوار برد، و محبت این را در دل آنها انداخت و محبت آنها را در دل ایشان انداخت، همه اینها حقایقی است که عرض کردم هزاران عامل باید دست به دست هم بدهند، تا یک اراده و اختیار و فعلی تحقق پیدا بکند.

توجه به توحید افعالی، انسان را دائم الشکر می کند.

 

خب این توجه به توحید افعالی که مرحوم آقای بهجت روح این کلامشان، توحید افعالی است، انسان را دائم الشکر می کند، یعنی دائم خدا را شکر می کند، جلسه می آید خدا را شکر می کند که مانعی پیش نیامد، نماز ایستاده می خواند، خدا را شکر می کند که می تواند ایستاده بخواند، نشسته می خواند، خدا را شکر می کند که می تواند نماز بخواند، قرانی تلاوت می کند، خدا را شکر می کند که چشمش می بیند، دائما خدا را شکر می کند. وقتی دائما خدا را شکر کرد، آن وقت "لأزیدنّکم" نصیبش می شود.

 

توجه به توحید افعالی، انسان را از غرور و مستی رها می کند

نکته دیگر اینکه وقتی انسان توجه به توحید افعالی داشته باشد، از غرور و مستی نجات پیدا میکند، از تکبر رها می شود، چرا؟ چون غرور و تکبر و مستی برای این است که انسان چیزی رااز خودش بداند، امتیازی داشته باشد، اما وقتی همه کاره خدا بود، ذات اقدس ربوبی را همه کاره دید و خودش را هیچ کاره، حتی دریک اراده، اراده خوب شدن، اراده تهذیب نفس، دست حضرت حق را می بیند، دستگیری او را می بیند، اینجا دیگر خودش چیزی ندارد، امتیازی ندارد که بخواهد غروری پیدا کند، مستی کند و خودبرتر بینی پیدا کند.

 

توجه به توحید افعالی انسان را از ناامیدی می رهاند

اثر دیگر توحید افعالی این است که او در هیچ کاری نا امید نمی شود، امیدش را از دست نمی دهد، می گوید همانطوری که خدا دستگیری کرد و اراده خیر کردم، او هم اگر صلاح بداند، دستگیری خواهد کرد.

 

حالا متن بیان مرحوم آیت الله بهجت را ببینید، ایشان می فرماید که: " باید دستگیری و توفیق از ناحیه خدا باشد، تا با إعمال اختیار و اراده از ناحیه بنده، کارهای اختیاری انجام گیرد. تازه انجام افعال اختیاری مشروط به بقای حیات و صحت و عدم موانع است." اگر مانع باشد، محقق نمی شود. "مثلا برای انجام نماز باید بنده ساجد و ... باشد و عنوان سجود به قیام مبدل شود " سجده کرده و باید بلند شود، می تواند بلند شود؟ اینجا اگر دستگیری الهی و توفیق نباشد، نمی تواند بلند شود، "و شخص قائم، راکع و ساجد گردد" آنکه ایستاده باید به رکوع برود و آنکه در رکوع است باید به سجده برود، اگر دستگیری الهی باد، نمی تواند، لذا در همین نمازهایتان وقتی بلند می شوید از سجده که بایستید می گویید بحول الله و قوته أقوم و أقعد، ما خیال می کنیم که قدرت الهی فقط در جایی باید بیاید که ما بلند شویم، نه ، بلکه نشستنت هم به قدرت الهی است، اگر دستگیری و توفیق الهی نباشد، نمی توانی بنشینی. هستند کسانی که الان نمی توانند بنشینند، نمی توانند بایستند، سال ها در بستر خوابیدند.  "اینها همه از او تعالی و به اوست، زیرا وجود و ایجاد، تا چه رسد به حرکات و سکنات، به او است" هر حرکتی، هر سکونی، از او و به او و با اوست. "چنان که می فرماید "وَ ما رَمَيْتَ‏ إِذْ رَمَيْتَ‏ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى‏”  ( آن هنگام که (سنگریزه ها را ) پرتاب نمودی، این تو نبودی، بلکه خدا انداخت)" تیرانداز خداست، فکر نکن تو هستی، او تیرانداز است، یا در زراعت داریم " أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُون‏"تو کشاورزی یا خدا؟ خدا کشاورز است، تو می توانی یک دانه گندم سبز کنی؟ می توانی خوشه درست کنی؟ می توانی هفتصد دانه بگیری؟ این کار اوست.

 

این کلام سی و هشتم مرحوم آقای بهجت. کلام سی و نهم ایشان در رابطه با مصحح عقوبت الهی است.

 

دانستن امر و نهی الهی، مصحح عقوبت الهی

ببینید عزیزان، برادران، خواهران! ایشان می فرماید دو چیز اگر محقق شد، دیگر شما نمی توانی بگویی که چرا خدا من را عذاب داد؟ دیگر چرا نمی توانی بگویی این مصحح عقوبت الهی است. یکی اینکه امر و نهی الهی باشد. امر یعنی فرمان پروردگار و نهی یعنی شما را از کاری پرهیز بدهد.یا امر یا نهی، یا واجب یا حرام. دوم اینکه شما این فعل واجب را اگر از روی اختیار ترک کنی، یا فعل حرام را از روی اختیار انجام دهی، نه از روی اضطرار، اینکه محقق شد، این مصحح عقوبت الهی است. نمی توان انسان بگوید که چرا عقوبت کردی؟ امر بود، نهی بود و از روی اختیار امر را ترک کردی و از روی اختیار نهی را به جا آوردی.

 

" ما همین اندازه که می دانیم خداوند امر فرموده و نهی کرده و ما در فعل و ترک مضطر نیستیم و بین افعال مضطر و غیر مضطر فاصله است، همین مصحح عقوبت الهی است." شما مثلا در بیابانی هستید و گرسنه اید و دارید از بین می روید، یک گوشت حیوان مرده را به اندازه ای که حیاتتان ادامه پیدا کندف می توانید به همان اندازه بخورید، نه بیشتر، این می شود اضطرار.

 

امر دارد و نهی دارد، من از روی اختیار، امرش را ترک می کنم، نماز نمی خوانم، روزه نمی گیرم، نهی دارد، نهی اش را به جا می آورم، می گوید نگاه به نامحرم نکن، می کنم، می گوید تصویرهایی که غرایز جنسی انسان را تحریک می کند، نگاه نکن، نگاه می کنم، خب اینجا مصحح عقوبت الهی است. حالا این عقوبت الهی یا در هیمن عالم دنیاست و توفیقات از من گرفته می شود، ابتلائات پیدا می کنم و یا در عالم برزخ است و یا در عالم آخرت. یا عقوبتش رنگ مادی دارد، یا رنگ معنوی دارد یا رنگ اخروی.
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار