گزارش:
یکی از بزرگترین ویژگیهای وی در مورد تدابیر امنیتی این بود که حتی در زمان دیدنش نیز کسی او را نمیشناخت؛ این موضوع باعث شده بود او به صورت یک فرد عادی و ساده بدون ناظر و محافظ به فعالیتهایش ادامه دهد.
سرویس بین الملل شهدای ایران: 13 سال از شهادت «حاج عماد مغنیه» فرمانده نظامی حزبالله لبنان میگذرد و در تمام این سالها داستانهایی از ایمان و شجاعت و قهرمانیها و روابط او از لبنان تا سوریه و کل جهان نقل میشود.
عماد مغنیه معروف به حاج رضوان، ۷ دسامبر ۱۹۶۲میلادی در شهر صور واقع در جنوب لبنان به دنیا آمد. پدرش فايز مغنیه است و برادرانش جهاد و فؤاد بودند که به شهادت رسیدند. وی به «مرد سایه» شهرت داشته و به عنوان مغز متفکر حزب الله لبنان شناخته شده بود.
خانواده مغنیه پس از مدتی از صور به ضاحیه جنوبی بیروت نقل مکان کردند و در این منطقه بود که وی، تحصیلات ابتدایی و دبیرستان خود را گذراند و پس از آن در جوانی، وارد دانشگاه آمریکایی بیروت (AUB) شد.
عماد مغنیه سه فرزند به نامهای جهاد، فاطمه و مصطفی داشت. جهاد، در ۱۸ ژانویه ۲۰۱۵میلادی (۲۸ دی ۱۳۹۳شمسی) در هجوم بالگردهای اسرائیلی به خودروی حامل وی در بلندیهای جولان سوریه به شهادت رسید.
عماد مغنیه راس هرم ساختار جهادی
عماد مغنیه در اوایل دهه ۸۰ میلادی به "نیروی ۱۷" شاخه نظامی جنبش آزادی بخش فلسطین پیوست. این نیرو به منظور محافظت از مبارزانی مانند ابوعمار، ابوجهاد و ابودایاد تشکیل شده بود.
او همان زمان در عملیات انتقال سلاح از جنبش آزادی بخش فلسطین برای مقاومت اسلامی لبنان که عبارت بود از حزب الله و جنبش اَمَل، نقش اساسی داشت. هرچند به دنبال اشغال لبنان در سال ۱۹۸۲میلادی از سوی رژیم صهیونیستی، مبارزان جنبش آزادی بخش فلسطین مجبور به ترک لبنان شدند. و با خروج آنان از لبنان، عماد مغنیه به جنبش اَمَل پیوست. اما با انتقال سید حسن نصرالله به حزب الله او نیز به این حزب منتقل شد و پس از اجرای موفق چند عملیات، به عنوان فرمانده گارد حفاظت مقامات بلندپایه حزبالله انتخاب شد.
سید حسن نصرالله عماد مغنیه را متفکر و مخترع عملیاتهای نظامی میدانست. سید حسن نصرالله عماد مغنیه را رأس هرم ساختار جهادی معرفی کرده است. او همچنین یکی از فرماندهان حزب الله در جنگ ۳۳ روزه بود؛ و سید حسن نصرالله عماد مغنیه و فرماندهیاش در جنگ ۳۳روزه آرام، مطمئن و ثابت قدم توصیف کرده است.
بین سالهای 1982 تا 1992 حاج عماد مغنیه در دههای از مقاومت استثنایی و بیسابقه زندگی کرده و طی این مدت کارهای بسیار زیادی انجام داد. در سالهای 1993 تا 1998 حاج عماد مغنیه دنیایی از امنیت و اطلاعات و عملیات بیسابقه را انجام داده و مقاومت را به یکی از وزنههای موجود در تمام عرصهها تبدیل کرد. طی سالهای 1998 تا 2008 میلادی یک دهه دیگر سپری شده و عماد مغنیه موفق شده ساختار مقاومت را شکل دهد. در این مدت دستاورد آزادسازی جنوب لبنان و جلوگیری از بازگشت اشغالگران به این کشور شکل گرفت و پیروزی جنگ 2006 محقق شد. اما همچنان بین سالهای 2008 تا 2018 دستاوردهای عماد مغنیه در تمام جبههها مورد استفاده قرار میگیرد.
حاج رضوان خواب نداشت و همواره به دنبال بررسی و کار و جستجو و دستاورد بود. او استراتژی خود را اینگونه ترسیم میکرد: ارتش دشمن اسرائیلی متشکل از جنگندههای این رژیم و نیروهای اطلاعات نظامی و بالگردها و تانکها و نظامیان است. مأموریت ما ایجاد مانع در برابر جنگندهها و کور کردن سیستم اطلاعاتی دشمن و در اختیار گرفتن سلاحهایی است که بتواند بالگردها را از عرصه خارج کند. همچنین ما باید موشکهای ویژهای در اختیار بگیریم که به اسطوره جنگ افزارهای زرهی دشمن پایان دهند. در این صورت تنها نظامیان در برابر ما باقی خواهد ماند.
بشار اسد، شریک حزب الله در جنگ با اسرائیل
در جنگ رژیم صهیونیستی علیه لبنان، بشار اسد رئیس جمهور سوریه به ستاد ارتش خود دستور داده بود تمام انبارهای ارتش را باز کنند. او از سرتیب محمد سلیمان خواسته بود تا فرماندهی بزرگترین عملیات انتقال سلاحهای پیشرفته به گروههای مقاومت در لبنان را در دست بگیرد. از جمله این سلاحها موشکهایی بود که مقاومت لبنان از آنها در طول جنگ استفاده نکرد، موشکهایی که قادر بود تلآویو و حتی مناطق دورتر از پایتخت سرزمینهای اشغالی را هدف قرار دهد. انبارهای تسلیحاتی سوریه بعد از جنگ بسته نشد، بلکه هماهنگیهای موجود به سطح بیسابقهای رسید. بشار اسد مانند یک حامی و پشتیبان با حزب الله لبنان رفتار نمیکرد، بلکه کاملا شریک آنها در این جنگ بود. تنها چیزی که مدنظر وی بود، تقویت نیروهای مقاومت با تمام لوازم مورد نیاز بود و در این راه هیچ خط قرمزی نمیشناخت. او کاملاً نسبت به اقداماتی که حزبالله لبنان در طول سال 2006 انجام داده بود و میتوانست کلیدی برای تغییرات اساسی در درگیری با دشمن صهیونیستی باشد، آگاهی داشت.
چگونه عماد مغنیه مرد سایهها شد
یکی از بزرگترین ویژگیهای وی در مورد تدابیر امنیتی این بود که حتی در زمان دیدنش نیز کسی او را نمیشناخت؛ این موضوع باعث شده بود او به صورت یک فرد عادی و ساده بدون ناظر و محافظ به فعالیتهایش ادامه دهد. وی در نشستهای رسمی و عمومی حاضر میشد، اما به عنوان یک فرد عادی در مقاومت مانند دیگر اشخاص حضور پیدا میکرد، زیاد در مناقشه ها شرکت نمیکرد، بلکه فقط گوش میکرد. این نحوه رفتار به روش عادی زندگی وی تبدیل شده بود.
در زمان دیدار سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس با «محمد ناصیف» معاون رئیسجمهور فقید سوریه، عماد مغنیه در هیئت ایرانی حضور داشت. در زمان صحبتها، مترجم در انتقال جملهای از فارسی به عربی اشتباه کرد که عماد مغنیه این اشتباه را تصحیح و خود را به عنوان یک مشاور در هیئت معرفی کرد. این نحوه رفتار، آزادی عمل زیادی را به وی داده بود.
نحوه ترور حاج رضوان
روز 12 فوریه 2008 میلادی (23 بهمن 1386) «عماد فایز مغنیه»، معاون دبیرکل حزب لبنان در کمیته جهادی حزب الله به منطقه «کفر سوسه» در دمشق میرسد و وارد آپارتمانی میشود که برخی از رهبران فلسطینی و مسئول یکی از بخشهای جهادی حزبالله و تعدادی از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ایران در آن حضور داشتند تا درباره آموزشهای نظامی و هماهنگیهای نظامی بحث و تبادل نظر کنند.
پیش از پایان نشست شهید مغنیه نشست را ترک میکند و از حاضران میخواهد، بحث و گفتوگوها و هماهنگیها را ادامه دهند. دقایقی بعد صدای انفجار به گوش رسید. تمام کسانیکه در نشست شرکت داشتند، بر این باور بودند که هدف قرار گرفتهاند، اما داد و فریاد مردم در حیاط جلوی ساختمان و حضور دستگاهها و نیروهای امنیتی سوری در محل، تعدادی از آنها را از خانه بیرون کشید تا ببینند، چه اتفاقی افتاده است که عماد مغنیه را یافتند که 8 گوی آهنین به بدن وی اصابت کرده است.
یکی از گویهای آهنین به چشمش اصابت کرده و از پشت سرش بیرون آمده بود. او بلافاصله جان خود را از دست داده بود. دوستانش پیکرش را به داخل ماشین برده و مستقیما راهی لبنان شدند. به این ترتیب شهید مغنیه روز 12 فوریه در اثر انفجار بمب به شهادت رسید. منابع مذکور تاکید میکنند که 3 تیم در محل ترور حضور داشتند، تیم رصد و پیگیری، تیم اجراکننده عملیات و تیم بیرون بردن و خارج کردن عوامل از محل. همه این تیمها در نزدیکی محل ترور و در آپارتمانی رو به روی مرکز وابسته به سپاه حضور داشتند.
بعد از انفجار سردار پاکپور، فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، اولین کسی بود که خود را به عماد مغنیه رساند و در رابطه با صحنه شهادت، نقل میکند: او در حالت سجده به شهادت رسیده بود. عماد مغنیه در مورد خودش میگفت: این خیانت است که من از مرگ بترسم در حالی که برادران خود را به تکالیف جهادی فرامیخوانم. آن هم در شرایطی که مطمئن هستم برخی از آنها به شهادت خواهند رسید. ضعیفترین سطح ایمان این است که چیزی را که برای آنها میپسندم، برای خودم نیز بپسندم.