شهدای ایران shohadayeiran.com

همراه با فجر 39| بررسی فیلم‌های جشنواره؛
«تک‌تیرانداز» ناتوان است. چه در فیلمنامه، چه در کارگردانی و چه در هرآن‌چیزی که یک فیلم باید داشته باشد تا بتوان تماشایش کرد. گرفتار در کلیشه‌های مصنوعی دفاع مقدس. فیلمی که در بهترین حالت می‌شود در هفته دفاع مقدس آن را از تلوزیون پخش کرد؛ و برای چنین مهارتی در سوزاندن سوژه دست زد.
به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه خبری شهدای ایران؛ تک تیرانداز ما را با هیچ وجهی از سینما طرف نمی‌کند و این کامل‌ترین توصیفی است که می‌شود از این فیلم علی رغم سوژه‌ی بکر و قابل پرداختش داشت. سوژه‌ای که می‌توانست در ژانر دفاع مقدس اثری متفاوت و جذاب بسازد. درباره شهید عبدالرسول زرین، تک‌تیرانداز ایرانی که در سال‌های جنگ نقش منحصر به فردی ایفا کرده است. با این همه، اما «تک تیرانداز» تقریبا هیچ وجهی از شهید را برای مخاطب نمی‌سازد.

«تکتیرانداز»؛ گرفتار در کلیشه، بی‌نیاز از مخاطب / حکایت مهارتی تحسین‌آمیز در سوزاندن یک سوژه متفاوت!

تا دقایق انتهایی فیلم عملا با کسی طرف هستیم که علاوه بر دانستن نامش، مهارتش در تیراندازی و تفنگش را هم می‌شناسیم. همین و بس. در انتها هم نه اطلاعاتی درباره شخصیت کاراکتر اصلی فیلم، که تنها یک بیوگرافی کوتاه بی‌کارکرد از زبان خود کاراکتر در ذهن مخاطب ریخته می‌شود. جدا از رسول به عنوان شخصیت اصلی، اوضاع درباره بقیه کاراکتر‌ها به مراتب بدتر است. تمام اطلاعات ما از شخصیت‌های محوری داستان خلاصه می‌شود در نامشان. از حسین و عماد فرماندهان ایرانی تا نوجوانی که در طول فیلم تلاش می‌کند برای انتقام برادرش تک تیرانداز شود و حتی کاراکتر‌های عراقی.
 
«تکتیرانداز»؛ فیلمی که

همه چیز در حد کلیشه‌های ژانر دفاع مقدس باقی می‌ماند. فضایی تکراری، فاقد جذابیت و مصنوعی. از صحنه نان ریختن کاراکتر رسول برای مورچه‌ها در کمین و ارائه تصویری کاریکاتوری از شهید تا حضور پیرمرد عارف مسلکی که به جزء جدایی ناپذیر این دسته از فیلم‌ها تبدیل شده است و حتی فضایی که فیلم از جبهه تصویر می‌کند. «تک‌تیرانداز» در بی مکانی و بی زمانی معلق است. گویی فیلم با ارائه تصویر کلیشه‌ای و همیشگی فضای جنگ هیچ نیازی به تلاش برای فهم و همراه شدن مخاطب احساس نکرده.

از ضعف‌های متعدد فیلمنامه یا بهتر بگویم، فیلمنامه نداشتن که بگذریم، فیلم علی غفاری حتی ابتداییات یک فیلم جنگی را هم ندارد. دوربین در بسیاری از صحنه‌های درگیری ثابت است و هیچ تلاشی برای شکل‌گیری کوچکترین حس هیجان و همراهی در مخاطب نمی‌کند.
 
«تکتیرانداز»؛ فیلمی که

در لحظه‌های درگیری نفر به نفر دو تک تیرانداز (ایرانی و عراقی) که گویا قرار است نقطه اوج داستان را شکل بدهد، کوچکترین دلهره‌ای نمی‌سازد و نتیجه (زنده ماندن رسول) تماما قابل حدس است. ما حتی از چرایی درگیری قبلی تک‌تیرانداز عراقی با رسول هم هیچ نمی‌فهمیم. تنها چند کات به صحنه‌های الکنی از درگیری گذشته این دو نفر و یک نما از انگشت قطع شده تک‌تیرانداز عراقی که تلاش می‌کند یک کینه قدیمی را نشان بدهد. بی آنکه قصه‌ای شکل بگیرد و منطقی قانع کننده به مخاطب عرضه شود.

تمام بار فیلم را جلوه‌های ویژه، صحنه‌های انفجار و بیشتر موسیقی قرار است به دوش بکشند که البته موفق هم عمل نمی‌کنند. موسیقی فیلم تلاش ویژه‌ای برای القای هیجان و اضطراب می‌کند. به هر دری می‌زند تا مخاطب را میخکوب صحنه‌های جنگی کند و دلهره را به جانش بریزد. بیشتر، اما شبیه مولفه‌ای اضافی به گوش مخاطب کوبانده می‌شود و از فیلم بیرون می‌زند.
 
«تکتیرانداز»؛ فیلمی که

تک تیرانداز» ناتوان است. چه در فیلمنامه، چه در کارگردانی و چه در هرآن‌چیزی که یک فیلم باید داشته باشد تا بتوان تماشایش کرد. گرفتار در کلیشه‌های مصنوعی دفاع مقدس. فیلمی که در بهترین حالت می‌شود در هفته دفاع مقدس آن را از تلوزیون پخش کرد؛ و برای چنین مهارتی در سوزاندن سوژه دست زد.
خبرهای مرتبط
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار