نقدی بر ساخته جدید جشنواره فیلم فجر:
اثری که پیش روی ماست آنقدر صریح متلک سیاسی میاندازد و آنقدر بیرحمانه به «همهچیز» میتازد که بیش از فیلم، شبیه یک بیانیه است.
به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه خبری شهدای ایران؛ «شیشلیک» یک ایده اسیر است. ایدهای که میتوانست با خلق یک ناکجاآبادِ پر
از نماد، حرفهای جدی و مهم بزند و فیلم خوشقوارهای باشد، در نهایت به
فیلمی سیاه تبدیل شده که در بند تمایلات سیاسی آقای نویسنده و شاید آقای
کارگردان، به اسارت درآمده است. اثری که پیش روی ماست آنقدر صریح متلک
سیاسی میاندازد و آنقدر بیرحمانه به «همهچیز» میتازد که بیش از فیلم،
شبیه یک بیانیه است. بیانیهای به قلم امیرمهدی ژوله که محمدحسین مهدویان
آن را به کمک بازیگرانش، رو به دوربین خوانده است.
ایران؟ این حتی کره شمالی هم نیست!
«شیشلیک» در یک کلمه، هجویه است. فیلمی که در هجو کردن، به هیچکس و هیچچیز رحم نمیکند. انگار نویسنده فیلمنامه، تاریخ انقلاب اسلامی را جلوی رویش گذاشته و برای تکتکِ مقاطعِ مهم، یک بدیلِ تمسخرآمیز ساخته است. سناریونویسِ «شیشلیک» حتی به دفاع مقدس هم رحم نکرده و برای آنکه جنس فیلمش جور باشد، جنگ هشتساله و مفهوم شهادت را هم به هجو کشیده و تمسخر کرده است.
ایرانی که «شیشلیک» در کارخانه «پشم ایران» خلاصه کرده، چیزی جز سیاهی نیست. پر از آدمهای تکیده، خسته، بدبخت، گرسنه و یکشکل که آه در بساط ندارند و محبورند تا جان در بدن دارند، برای کارخانهداری که تمام المانهای ظاهری یک مقام حکومتی را دارد، کار کنند. چنین تصویر تلخ و سیاهی حتی برای توصیف کشور کرهشمالی هم اغراقآمیز به نظر میرسد اما فیلمساز ما، در سیاهکردنِ حال و هوای فیلمش، خست به خرج نداده و تا توانسته، تلخی و بدبختی به فیلمش افزوده است.
سقوط آزاد
محمدحسین مهدویان، حالا با ششمین حضور پیاپی در جشنواره فیلم فجر، رکورددار حضور متوالی در جشنواره است. در همه این سالها، آثار مهدویان هم تماشاگران جشنواره را جذب کرده و هم با استقبال داوران و منتقدان مواجه شده است. مهدویان با خلاقیتهای تکنیکی، سناریوهای پرکشش و مضمونهای ملتهب، یکی از مهمترین کارگردانان جشنواره در سالهای اخیر بوده و در قله روند روبهرشد خود، سال گذشته سیمرغ بهترین کارگردانی را به خانه برد.
انتظارات از بهترین کارگردان جشنواره سال قبل، بالاست اما مهدویان در «شیشلیک» نه تنها آن انتظارات را برآورده نکرده، بلکه با یک عقبگرد کامل، ضعیفترین فیلم خود را به جشنواره سیونهم آورده است.
«شیشلیک» هیچ نوآوری یا اتفاق ویژهای در فرم ندارد. فیلمبرداری هادی بهروز که همیشه یکی از نقاط قوت فیلمهای مهدویان بوده، در این فیلم متوسط است.
موسیقی در انتقال حسوحال فیلم توفیق چندانی ندارد و فیلمنامه هم بیش از آنکه شبیه یک سناریوی دقیق باشد، ملغمهای از پستهای اینستاگرامی نویسنده، چند شوخی جنسی و مقدار زیادی کنایه سیاسی به نظر میرسد. دستاورد فنی «شیشلیک» برای مهدویان، از «تقریباً هیچ» هم کمتر است.
فرسنگها دورتر از عدالت
فیلم جدید محمدحسین مهدویان، کلکسیونی از اغراق است و خالق اثر، در حجم صنعتی از «اغراق» برای فیلمش استفاده کرده است! بزرگنماییها و افراطهای نویسنده و کارگردان برای نمایش فلاکتِ آدمهای «شیشلیک»، بیش از حد باور مخاطب است. متلکهای صریح به انقلاب اسلامی، شوخیهای جنسی و اشارههای زننده به همجنسگرایی هم، لکههایی هستند که دامن فیلم جدید محمدحسین مهدویان را آلوده کردهاند. فیلمساز، در ابتدای فیلم با «هو العادل» از خدا یاد میکند اما خودش، در دورترین فاصله از «عدالت»، فیلمی غیرمنصفانه ساخته است.
فیلمی که میتوانست یک اثر ماندگار در قامت «اجارهنشینها» یا دستکم یک کمدی جذاب در سطح «رحمان ۱۴۰۰» باشد؛ اما نه به دستاوردهای هنری اولی میرسد و نه میتواند به اندازه دومی بخنداند. «شیشلیک» گرفتارِ سیاسیکاری نویسنده و قضاوتهای به دور از انصاف کارگردان شده و شاید اگر روزی به گیشه برسد، احتمالاً فروش بالایی را در گیشه تجربه خواهد کرد؛ اما بعید است جز پول، دستاورد دیگری برای خالقانش داشته باشد.
ایران؟ این حتی کره شمالی هم نیست!
«شیشلیک» در یک کلمه، هجویه است. فیلمی که در هجو کردن، به هیچکس و هیچچیز رحم نمیکند. انگار نویسنده فیلمنامه، تاریخ انقلاب اسلامی را جلوی رویش گذاشته و برای تکتکِ مقاطعِ مهم، یک بدیلِ تمسخرآمیز ساخته است. سناریونویسِ «شیشلیک» حتی به دفاع مقدس هم رحم نکرده و برای آنکه جنس فیلمش جور باشد، جنگ هشتساله و مفهوم شهادت را هم به هجو کشیده و تمسخر کرده است.
ایرانی که «شیشلیک» در کارخانه «پشم ایران» خلاصه کرده، چیزی جز سیاهی نیست. پر از آدمهای تکیده، خسته، بدبخت، گرسنه و یکشکل که آه در بساط ندارند و محبورند تا جان در بدن دارند، برای کارخانهداری که تمام المانهای ظاهری یک مقام حکومتی را دارد، کار کنند. چنین تصویر تلخ و سیاهی حتی برای توصیف کشور کرهشمالی هم اغراقآمیز به نظر میرسد اما فیلمساز ما، در سیاهکردنِ حال و هوای فیلمش، خست به خرج نداده و تا توانسته، تلخی و بدبختی به فیلمش افزوده است.
سقوط آزاد
محمدحسین مهدویان، حالا با ششمین حضور پیاپی در جشنواره فیلم فجر، رکورددار حضور متوالی در جشنواره است. در همه این سالها، آثار مهدویان هم تماشاگران جشنواره را جذب کرده و هم با استقبال داوران و منتقدان مواجه شده است. مهدویان با خلاقیتهای تکنیکی، سناریوهای پرکشش و مضمونهای ملتهب، یکی از مهمترین کارگردانان جشنواره در سالهای اخیر بوده و در قله روند روبهرشد خود، سال گذشته سیمرغ بهترین کارگردانی را به خانه برد.
انتظارات از بهترین کارگردان جشنواره سال قبل، بالاست اما مهدویان در «شیشلیک» نه تنها آن انتظارات را برآورده نکرده، بلکه با یک عقبگرد کامل، ضعیفترین فیلم خود را به جشنواره سیونهم آورده است.
«شیشلیک» هیچ نوآوری یا اتفاق ویژهای در فرم ندارد. فیلمبرداری هادی بهروز که همیشه یکی از نقاط قوت فیلمهای مهدویان بوده، در این فیلم متوسط است.
موسیقی در انتقال حسوحال فیلم توفیق چندانی ندارد و فیلمنامه هم بیش از آنکه شبیه یک سناریوی دقیق باشد، ملغمهای از پستهای اینستاگرامی نویسنده، چند شوخی جنسی و مقدار زیادی کنایه سیاسی به نظر میرسد. دستاورد فنی «شیشلیک» برای مهدویان، از «تقریباً هیچ» هم کمتر است.
فرسنگها دورتر از عدالت
فیلم جدید محمدحسین مهدویان، کلکسیونی از اغراق است و خالق اثر، در حجم صنعتی از «اغراق» برای فیلمش استفاده کرده است! بزرگنماییها و افراطهای نویسنده و کارگردان برای نمایش فلاکتِ آدمهای «شیشلیک»، بیش از حد باور مخاطب است. متلکهای صریح به انقلاب اسلامی، شوخیهای جنسی و اشارههای زننده به همجنسگرایی هم، لکههایی هستند که دامن فیلم جدید محمدحسین مهدویان را آلوده کردهاند. فیلمساز، در ابتدای فیلم با «هو العادل» از خدا یاد میکند اما خودش، در دورترین فاصله از «عدالت»، فیلمی غیرمنصفانه ساخته است.
فیلمی که میتوانست یک اثر ماندگار در قامت «اجارهنشینها» یا دستکم یک کمدی جذاب در سطح «رحمان ۱۴۰۰» باشد؛ اما نه به دستاوردهای هنری اولی میرسد و نه میتواند به اندازه دومی بخنداند. «شیشلیک» گرفتارِ سیاسیکاری نویسنده و قضاوتهای به دور از انصاف کارگردان شده و شاید اگر روزی به گیشه برسد، احتمالاً فروش بالایی را در گیشه تجربه خواهد کرد؛ اما بعید است جز پول، دستاورد دیگری برای خالقانش داشته باشد.