این فیلم در جشنواره امسال یک واقعه است، به پرویز پرستویی برای این بازی باید گفت آفرین و هادی حجازی فر خیلی خوب بود.
به گزارش شهدای ایران، مسعود فراستی در میز نقد فیلم سینمایی «بی همه چیز» گفت: این فیلم سومین
فیلم محسن قرایی است. از نظر من دو فیلم قبلی قرایی قابل بحث نیستند و
فیلمهای ضعیفی به حساب میآیند. این فیلم اقتباسی از نمایشنامه «ملاقات»
اثر فردریش دورنمات است که اینجا نامش «بی همه چیز» شده است که به اعتقاد
من اصلا عنوان خوبی نیست چراکه «ملاقات» عنوانی به مراتب گویاتر به حساب
میآید. ملاقات یا مواجهه؛ «مواجهه» گویای اثر است، مواجهه زن غریبه آشنا
با محبوبترین آدم شهر که در نهایت به هم میریزد.
وی ادامه داد: در مورد بازی ها باید بگویم که همه بازیگران فیلم خوب بودند. پرویز پرستویی بعد از مدت ها بسیار عالی و درونی بود آفرین. هادی حجازی فر بی نظیر بود و هدیه تهرانی و باران کوثری.
محمدتقی فهیم نیز درباره فیلم توضیح داد: اولین مساله فیلم با وجود تمام اهمیتش، توجه کارگردان در بازنویسی منبع و ایرانی کردن کار است. لازم است به گفتگوی تروفو با هیچکاک درباره فیلم «پرندگان» اشارهای کنم؛ «تروفو از هیچکاک میپرسد چند بار پرندگان را خواندی؟ هیچکاک میگوید یادم نمیآید! فکر میکنم یک بار خواندم و بعد پرتش کردم.» و بعد پرندگانی را میسازد که در تاریخ سینما کاملا منحصربفرد است و به شدت و قوت فیلمی استعارهای از آب در میآید.
وی ادامه داد: منظورم این بود که وقتی میخواهیم از یک متن اقتباس کنیم باید متن را کنار بگذاریم و فیلم خودمان را بسازیم. اشکال کار اینجاست که اسم فیلم، «بی همه چیز» است؛ اولین نقطه مشکل اینجاست. چرا نویسنده نام فیلم را میگذارد «ملاقات بانوی سالخورده»؟ اگر قرار بود در کار دست ببرد باید به نفع تعمیق شخصیت اول، کار را جلو ببرد. تقطیعها و حسهایی که فیلم ایجاد میکند، نمیتواند در کنار مردم قرار بگیرد؛ مردم عموماً مورد تحقیر قرار میگیرند یعنی بدمن فیلم، مردم شدند در حالی که در نمایشنامه اصلی، مردم «بدمن» نیستند و در واقع عناصری هستند که اگر فریب میخورند در تداوم کاری کارستان میکنند و قهرمان جمعی میسازد و در کار صحنهای که من کار حمید سمندریان را دیدم، بسیار بروز و ظهور دارد و اصلا به سمتی نمیرود که به مردم اهانتی شود بلکه تبدیل به قهرمان میشوند. این اتفاق به نظر من ناخواسته بوده؛ یعنی دوربین آقای قرایی، دوربین خوبی است فقط جایی که به سمت مردم میرود دچار مشکل میشود که ممکن است در اجرا درنیامده باشد.
سیدناصر هاشمزاده منتقد سینما نیز درباره این فیلم بیان کرد: ایرادهایی که شما در مقایسه با اصل اثری که از آن اقتباس شده، وارد شد، بیشتر تفاوتها بود و به نظرم مشکل فیلم نیست، چراکه اگر این تفاوتها لحاظ نشود دیگر نمیتوان به آن گفت فیلمی اقتباسی. ما باید ببینیم فیلمساز در روند بومیسازی فیلم چه کاری انجام داده است و وقتی دست به اثری میبرد که خودش در سابقه تاریخیاش مساله دارد، باید اثری بسازد که بو و مزه و حس و حال اینجایی داشته باشد. اینکه داستان، حرکتهای دوربین و قابها ضد مردم شده به این مواجهه که در نهایت مواجهه مردم با خودشان است، تاکید دارد.
وی تصریح کرد: همچنان که ما هنوز اهل کوفه را بی وفا میدانیم با وجود اینکه مردم هستند و در پایان نیز بر حسین (ع) میگریند. من فکر میکنم اقتباس کارگردان از اثر «ملاقات بانوی سالخورده» اقتباسی بوده که به یک نوع فرهنگ توجه کرده است که ممکن است در بین ما باشد یا غزبیها؛ و فیلمساز در بین همین تفاوتهایی که اینجا ذکر شد استقلال خودش را نشان داده است. بازیهای خوبی نیز گرفته است که خسته کننده نیستند و از همه شخصیتها برداشت درستی برای مخاطب ایجاد می شود که همه اینها به این دلیل است که روی نمایشنامه خوب کار کرده است و آن چیزی را که از آن اقتباس کرده، اشراف دارد. کسی که اشراف نداشته باشد، در زمان اقتباس مواردی را از دستش خواهد رفت و این اشراف سبب میشود فیلمساز بجا حرفش را مطرح کند.
مسعود فراستی با اشاره به اینکه به فیلمساز جوان و کاری که کرده است، نمره میدهد، گفت: میزانسن پشت وانت و زمانی که امیرخان باید پیاده شود، هوشمندی کارگردان را نشان میدهد که مخاطب دور وانت را نمیبیند و جایی دیده میشود که امیر ایستاده اما نمیدانیم اطراف چه قرار دارد؛ اندازه نما خیلی درست است. سپس 4 نمای تک تک نشان میدهد که اطراف را به نمایش میگذارد. این پلان، به معنای انتقال حس و یاد گرفتن آرام آرام سینما است. از طرفی دیگر، اشکال فرمی کار را میتوانم تمامی اسلوموشنها فاجعه بدانم. اسلوموشن در سینمای جهان و ایران و کلا فاجعه است. اسلوموشن اگر دو چیز اصلی را در نظر نگیرد تبدیل به زاویه دید (POV) فیلمساز میشود؛ اسلوموشن زمانی معنی دارد که از نگاه یک شخص در درون فیلم باشد نه نگاه فیلمساز. نکته بعدی اینکه ما انسانها در شرایط عادی اسلوموشن نمیبینیم و فقط در لحظه مرگ؛ مرگ خود یا مرگ عزیزی است که میتوانیم اسلوموشن ببینیم در غیر اینصورت متعلق به فیلمساز است که هر فیلمسازی گرفته باشد، غلط است. در آخر باید بگویم این فیلم در جشنواره امسال یک واقعه است و فیلمسازان باید بدانند میشود مسئله داشت.
وی ادامه داد: در مورد بازی ها باید بگویم که همه بازیگران فیلم خوب بودند. پرویز پرستویی بعد از مدت ها بسیار عالی و درونی بود آفرین. هادی حجازی فر بی نظیر بود و هدیه تهرانی و باران کوثری.
محمدتقی فهیم نیز درباره فیلم توضیح داد: اولین مساله فیلم با وجود تمام اهمیتش، توجه کارگردان در بازنویسی منبع و ایرانی کردن کار است. لازم است به گفتگوی تروفو با هیچکاک درباره فیلم «پرندگان» اشارهای کنم؛ «تروفو از هیچکاک میپرسد چند بار پرندگان را خواندی؟ هیچکاک میگوید یادم نمیآید! فکر میکنم یک بار خواندم و بعد پرتش کردم.» و بعد پرندگانی را میسازد که در تاریخ سینما کاملا منحصربفرد است و به شدت و قوت فیلمی استعارهای از آب در میآید.
وی ادامه داد: منظورم این بود که وقتی میخواهیم از یک متن اقتباس کنیم باید متن را کنار بگذاریم و فیلم خودمان را بسازیم. اشکال کار اینجاست که اسم فیلم، «بی همه چیز» است؛ اولین نقطه مشکل اینجاست. چرا نویسنده نام فیلم را میگذارد «ملاقات بانوی سالخورده»؟ اگر قرار بود در کار دست ببرد باید به نفع تعمیق شخصیت اول، کار را جلو ببرد. تقطیعها و حسهایی که فیلم ایجاد میکند، نمیتواند در کنار مردم قرار بگیرد؛ مردم عموماً مورد تحقیر قرار میگیرند یعنی بدمن فیلم، مردم شدند در حالی که در نمایشنامه اصلی، مردم «بدمن» نیستند و در واقع عناصری هستند که اگر فریب میخورند در تداوم کاری کارستان میکنند و قهرمان جمعی میسازد و در کار صحنهای که من کار حمید سمندریان را دیدم، بسیار بروز و ظهور دارد و اصلا به سمتی نمیرود که به مردم اهانتی شود بلکه تبدیل به قهرمان میشوند. این اتفاق به نظر من ناخواسته بوده؛ یعنی دوربین آقای قرایی، دوربین خوبی است فقط جایی که به سمت مردم میرود دچار مشکل میشود که ممکن است در اجرا درنیامده باشد.
سیدناصر هاشمزاده منتقد سینما نیز درباره این فیلم بیان کرد: ایرادهایی که شما در مقایسه با اصل اثری که از آن اقتباس شده، وارد شد، بیشتر تفاوتها بود و به نظرم مشکل فیلم نیست، چراکه اگر این تفاوتها لحاظ نشود دیگر نمیتوان به آن گفت فیلمی اقتباسی. ما باید ببینیم فیلمساز در روند بومیسازی فیلم چه کاری انجام داده است و وقتی دست به اثری میبرد که خودش در سابقه تاریخیاش مساله دارد، باید اثری بسازد که بو و مزه و حس و حال اینجایی داشته باشد. اینکه داستان، حرکتهای دوربین و قابها ضد مردم شده به این مواجهه که در نهایت مواجهه مردم با خودشان است، تاکید دارد.
وی تصریح کرد: همچنان که ما هنوز اهل کوفه را بی وفا میدانیم با وجود اینکه مردم هستند و در پایان نیز بر حسین (ع) میگریند. من فکر میکنم اقتباس کارگردان از اثر «ملاقات بانوی سالخورده» اقتباسی بوده که به یک نوع فرهنگ توجه کرده است که ممکن است در بین ما باشد یا غزبیها؛ و فیلمساز در بین همین تفاوتهایی که اینجا ذکر شد استقلال خودش را نشان داده است. بازیهای خوبی نیز گرفته است که خسته کننده نیستند و از همه شخصیتها برداشت درستی برای مخاطب ایجاد می شود که همه اینها به این دلیل است که روی نمایشنامه خوب کار کرده است و آن چیزی را که از آن اقتباس کرده، اشراف دارد. کسی که اشراف نداشته باشد، در زمان اقتباس مواردی را از دستش خواهد رفت و این اشراف سبب میشود فیلمساز بجا حرفش را مطرح کند.
مسعود فراستی با اشاره به اینکه به فیلمساز جوان و کاری که کرده است، نمره میدهد، گفت: میزانسن پشت وانت و زمانی که امیرخان باید پیاده شود، هوشمندی کارگردان را نشان میدهد که مخاطب دور وانت را نمیبیند و جایی دیده میشود که امیر ایستاده اما نمیدانیم اطراف چه قرار دارد؛ اندازه نما خیلی درست است. سپس 4 نمای تک تک نشان میدهد که اطراف را به نمایش میگذارد. این پلان، به معنای انتقال حس و یاد گرفتن آرام آرام سینما است. از طرفی دیگر، اشکال فرمی کار را میتوانم تمامی اسلوموشنها فاجعه بدانم. اسلوموشن در سینمای جهان و ایران و کلا فاجعه است. اسلوموشن اگر دو چیز اصلی را در نظر نگیرد تبدیل به زاویه دید (POV) فیلمساز میشود؛ اسلوموشن زمانی معنی دارد که از نگاه یک شخص در درون فیلم باشد نه نگاه فیلمساز. نکته بعدی اینکه ما انسانها در شرایط عادی اسلوموشن نمیبینیم و فقط در لحظه مرگ؛ مرگ خود یا مرگ عزیزی است که میتوانیم اسلوموشن ببینیم در غیر اینصورت متعلق به فیلمساز است که هر فیلمسازی گرفته باشد، غلط است. در آخر باید بگویم این فیلم در جشنواره امسال یک واقعه است و فیلمسازان باید بدانند میشود مسئله داشت.