داستان بامزهای را برای شاه در ارتباط با دوست دختر سوئدیاش تعریف کردم. دیشب او در اثر خوردن چغاله بادام زیاد دل درد کرده بود. به محض اینکه با خبر شدم، رانندهام را فرستادم که پروفسور صفویان را بیاورد. اما راننده احمق بیچاره وقتی آدرس را به او دادم توجه نکرد و در عوض صفویان را به دیدن دوست دختر فرانسوی خود من برد.
به گزارش شهدای ایران، اسدالله علم یکی از مهمترین چهرههای سیاسی دوران محمدرضا شاه پهلوی
است. او حدود یازده سال وزیر دربار پهلوی بود و مدتی نیز نخستوزیر ایران
بوده است. علم به دلیل ملاقتهای روزانه با شاه و سرو سامان دادن به امور
خصوصی وی، نسبت به رفتارها، خلقیات و عادات محمدرضا پهلوی اطلاعات خوبی را
در یادداشتهای خود به دست میدهد.
در خلال سطور خاطرات اسدالله علم با تمام ملاحظاتی که وی داشت نابسامانی اخلاقی شاه و خاندان پهلوی به تصویر کشیده شده است. علم فهرست بلندی از این فسادها را که عمدتاً توسط خود و یا شاه صورت گرفته، در یادداشتهای خود آورده که بسیاری از آنها متوجه انحرافات اخلاقی شاه میباشد.
«محمدرضا پهلوی علاوه بر معشوقههای داخلی با فواحش خارجی نیز رابطه داشت و این ارتباط تا اندكی پيش از مرگ او نیز ادامه داشت. در ادامه خاطرهای از اسدالله علم درباره معشوقه سوئدی شاه را میخوانید:
«شرفیابی... داستان بامزهای را برای شاه در ارتباط با یکی از دوستان مؤنثش، یک دختر سوئدی، تعریف کردم. دیشب او در اثر خوردن چغاله بادام زیاد دل درد کرده بود. به محض اینکه با خبر شدم، رانندهام را فرستادم که پروفسور صفویان را بیاورد. اما راننده احمق بیچاره وقتی آدرس را به او دادم توجه نکرد و در عوض صفویان را به دیدن دوست دختر فرانسوی خود من برد.
او هم البته منکر این شد که دلش درد میکند، و وقتی پروفسور به او اطمینان داد که نباید از چیزی بترسد و میتواند به او اعتماد کند و پزشکان ایرانی محتاط و کاملا قابل اعتماد هستند، و غیره و غیره، خیلی دست و پایش را گم کرده بود. شکر خدا، بعد از اینکه هر دو کاملا گیج و سردرگم شده بودند، دخترک به من تلفن کرد و من توانستم اوضاع را راست و ریس کنم... وقتی این را تعریف کردم، شاه از خنده اشکش سرازیر شد. نمیدانم اگر خدمتکاران آمده بودند تو و ما را در حال قهقهه زدن میدیدند چه فکری میکردند.»
در خلال سطور خاطرات اسدالله علم با تمام ملاحظاتی که وی داشت نابسامانی اخلاقی شاه و خاندان پهلوی به تصویر کشیده شده است. علم فهرست بلندی از این فسادها را که عمدتاً توسط خود و یا شاه صورت گرفته، در یادداشتهای خود آورده که بسیاری از آنها متوجه انحرافات اخلاقی شاه میباشد.
«محمدرضا پهلوی علاوه بر معشوقههای داخلی با فواحش خارجی نیز رابطه داشت و این ارتباط تا اندكی پيش از مرگ او نیز ادامه داشت. در ادامه خاطرهای از اسدالله علم درباره معشوقه سوئدی شاه را میخوانید:
«شرفیابی... داستان بامزهای را برای شاه در ارتباط با یکی از دوستان مؤنثش، یک دختر سوئدی، تعریف کردم. دیشب او در اثر خوردن چغاله بادام زیاد دل درد کرده بود. به محض اینکه با خبر شدم، رانندهام را فرستادم که پروفسور صفویان را بیاورد. اما راننده احمق بیچاره وقتی آدرس را به او دادم توجه نکرد و در عوض صفویان را به دیدن دوست دختر فرانسوی خود من برد.
او هم البته منکر این شد که دلش درد میکند، و وقتی پروفسور به او اطمینان داد که نباید از چیزی بترسد و میتواند به او اعتماد کند و پزشکان ایرانی محتاط و کاملا قابل اعتماد هستند، و غیره و غیره، خیلی دست و پایش را گم کرده بود. شکر خدا، بعد از اینکه هر دو کاملا گیج و سردرگم شده بودند، دخترک به من تلفن کرد و من توانستم اوضاع را راست و ریس کنم... وقتی این را تعریف کردم، شاه از خنده اشکش سرازیر شد. نمیدانم اگر خدمتکاران آمده بودند تو و ما را در حال قهقهه زدن میدیدند چه فکری میکردند.»