پاسخ آن مرد الهی این بود، با آقای امجد دیگر ارتباط نگیر، ایشان سقوط کرد و بعد اضافه نمودند که از ابتدا هم لجباز بود و در مسیر درست قرار نداشت.
به گزارش شهدای ایران، دکتر زاکانی در واکنش به سخنان گستاخانه محمود امجد نسبت به رهبر انقلاب طی یادداشتی نوشته است:
نکات بیان شده در گفته های آقای امجد را شنیدم و بعنوان کسی که سال ها در دانشگاه به ایشان مراجعه می کردم شرمنده شدم ولی با خود می گفتم که کهولت سن و اثر پذیری از فرزند چه بلاهایی که برسر انسان ها نمی آورد.
اما با شنیدن صحبت های سراسر ننگین محمد امجد، یاد فرمایش حضرت آیه الله خوشوقت افتادم که مکرر می فرمودند که امجد را پسرش محمد بیچاره خواهد کرد.
در ایام فتنه سال ۸۸ با توجه به شرایط آقای امجد و پیغامی که برای بنده فرستاده بود، جلسه ای را در مجموعه شعر آیینی سازمان تبلیغات اسلامی در خیابان سمیه گذاشتیم. حاج آقای فتحی هماهنگ کننده جلسه بود. در بدو ورود حاج آقا امجد به ناگاه پسرشان محمد هم وارد شد و چندین ساعت در حضور آقایان امجد و فتحی ما دو نفر بحث کردیم، در مقابل اطلاعاتی که پیرامون فتنه و خلافگویی سران آن به وی می دادم دائما حاشیه می رفت و اساس رهبری معظم انقلاب را مورد هجمه قرار می داد.
آنچه از ایشان دیدم کم اطلاعی، عقده گشایی و ادعاهای نادرست بود و بعد از جلسه برای دو ادعای وی تحقیق کردم که هر دو ادعای محمد، از اساس کذب بود. سپس به آقای امجد پیغام دادم که پسرتان دروغگوست ولی افسوس ...
چندی بعد خدمت حضرت آیه الله خوشوقت رسیدم و بر ضرورت حفظ ارتباط با آقای امجد با ایشان صحبت کردم پاسخ آن مرد الهی این بود، با آقای امجد دیگر ارتباط نگیر، ایشان سقوط کرد و بعد اضافه نمودند که از ابتدا هم لجباز بود و در مسیر درست قرار نداشت. روح آن عارف بزرگ شاد و با حضرت امیرالمومنین علیه السلام محشور باد که آنچه ما در آینه صاف نمی دیدیم در خشت خام می دید.
از آنچه این پدر و پسر گفتند بیزاری می جوییم و به خدا پناه می بریم.
نکات بیان شده در گفته های آقای امجد را شنیدم و بعنوان کسی که سال ها در دانشگاه به ایشان مراجعه می کردم شرمنده شدم ولی با خود می گفتم که کهولت سن و اثر پذیری از فرزند چه بلاهایی که برسر انسان ها نمی آورد.
اما با شنیدن صحبت های سراسر ننگین محمد امجد، یاد فرمایش حضرت آیه الله خوشوقت افتادم که مکرر می فرمودند که امجد را پسرش محمد بیچاره خواهد کرد.
در ایام فتنه سال ۸۸ با توجه به شرایط آقای امجد و پیغامی که برای بنده فرستاده بود، جلسه ای را در مجموعه شعر آیینی سازمان تبلیغات اسلامی در خیابان سمیه گذاشتیم. حاج آقای فتحی هماهنگ کننده جلسه بود. در بدو ورود حاج آقا امجد به ناگاه پسرشان محمد هم وارد شد و چندین ساعت در حضور آقایان امجد و فتحی ما دو نفر بحث کردیم، در مقابل اطلاعاتی که پیرامون فتنه و خلافگویی سران آن به وی می دادم دائما حاشیه می رفت و اساس رهبری معظم انقلاب را مورد هجمه قرار می داد.
آنچه از ایشان دیدم کم اطلاعی، عقده گشایی و ادعاهای نادرست بود و بعد از جلسه برای دو ادعای وی تحقیق کردم که هر دو ادعای محمد، از اساس کذب بود. سپس به آقای امجد پیغام دادم که پسرتان دروغگوست ولی افسوس ...
چندی بعد خدمت حضرت آیه الله خوشوقت رسیدم و بر ضرورت حفظ ارتباط با آقای امجد با ایشان صحبت کردم پاسخ آن مرد الهی این بود، با آقای امجد دیگر ارتباط نگیر، ایشان سقوط کرد و بعد اضافه نمودند که از ابتدا هم لجباز بود و در مسیر درست قرار نداشت. روح آن عارف بزرگ شاد و با حضرت امیرالمومنین علیه السلام محشور باد که آنچه ما در آینه صاف نمی دیدیم در خشت خام می دید.
از آنچه این پدر و پسر گفتند بیزاری می جوییم و به خدا پناه می بریم.