شیخ حسینعلی منتظری از جمله مشهورترین افرادی است که پس از سیدمحمد کاظم شریعتمداری، به مخالفت با امام خمینی(ره) بعنوان ولی فقیه جامع الشرایط پرداخت. عمده مشوق او نیز در این راه، یکی از نزدیکان ناخلف به نام سیدمهدی هاشمی (برادر داماد منتظری) بود که حتی باعث عزل نامبرده از قائم مقامی رهبری نیز شد. درهمین رابطه امام خمینی(ره) در نامه برکناری منتظری از قائم مقامی رهبری با تعابیری تاریخی نوشتند: «تاریخ اسلام پُر است از خیانت بزرگانش به اسلام. به قدری مطالبی که میگفتید دیکته شدۀ منافقین بود که من فایدهای برای جواب به آنها نمیدیدم. در مسئلۀ مهدی هاشمیِ قاتل، شما او را از همۀ متدینین، متدینتر میدانستید. از آنجا که ساده لوح هستید و سریعاً تحریک میشوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد. واللّه قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم.»
طی سالیان اخیر نیز بوده اند معدودی از السابقون انقلاب و روحانیت که هرازگاه به تحریک اطرافیان یا اغراض شخصی و دنیوی، سعی داشته اند تا خدشه ای به جایگاه ولایت وارد آورده و از این نمد پوسیده برای خود کلاهی ببافند. در تازه ترین ورژن از طلحه و زبیرهای معاصر، شیخ محمود امجد، به تحریک فرزند ذکورش محمد امجد، پس از اعدام نیما زم (موسس کانال ضدانقلاب آمدنیوز)، با «شهید» خطاب کردن این جاسوس سرویس های بیگانه، به انتقاد از صدر تا ذیل نظام، بالاخص امام خامنه ای(مدظله) پرداخته است! این درحالیست که نامبرده پیشتر در جریان حوادث مربوط به فتنه 1388 و حوادث پس از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری نیز به دفاع از آشوبگران پرداخت و در حمایت از ایشان برای مدتی جلای وطن کرد و در مالزی و روسیه ساکن شد!
در نهایت گفتنی است، مسیر تاریخ پر بوده است از خائنانی که به آرمان های اولیه شان پشت پا زدند و پاداشی بهتر از خسران و نفرت ابدی نگرفتند. انقلاب اسلامی نیز اگرچه از این قاعده تاریخی مستثنی نبوده اما توانسته با پالایش خود از زوائد و ناخالصی ها، به مسیر پرفراز و نشیب خود ادامه دهد.