یک اصل مهم در اقتصاد
آقای آخوندی البته به درستی گفتهاند که چلوکباب مجانی وجود ندارد و اگر ادعا شود چلوکباب ارزان به شما میدهند، فاسد و آلوده است.
به گزارش شهدای ایران، عباس آخوندی، وزیر مستعفی راه و شهرسازی ضمن یادداشتی در روزنامه همشهری
نوشته است: اولین اصلی که در درس اصول علم اقتصاد داده میشود این است که
در اقتصاد چلوکباب مجانی نداریم. اگر همین یک اصل را سیاستمداران ایران پس
از گذشت ۱۵۰ سال از ورود مباحث مدرن به ایران فراگرفته بودند، وضعیت
اقتصادی مردم بسیار بهتر از این بود که هست. همه چلوکبابهایی - بخوانید
سیاستهای توزیع پول و خدمات مجانی که سیاستمداران برای اخذ رأی و جلب توجه
مردم مطرح میکنند - فارغ از کیفیت و بهداشت چلوکبابهای توزیعی که ممکن
است آلوده و فاسد باشند، هزینهاش را از جیب مردم میدهند و هیچ ناهار
مجانیای وجود ندارد. سهشنبه مذاکرات مجلس را مستقیم از ساعت۱۰:۲۰ تا اذان
ظهر گوش کردم. آقای نمایندهای میگفت که چگونه است جوانان، دانشجویان و
دانشمندان ایران میتوانند زیردریایی، موشک و هواپیما ساخته و میمون به فضا
ارسال کنند ولی نمیتوانند ماشین تولید کنند. این چیزی نیست جز بیعرضگی
دولت. و با صدای غرّا در ذمّ و بیکفایتی دولت سخن میگفت.
عجب مغلطهای! به همین سادگی این آقا تفاوت بین فضا، فرایند و اصول حاکم بر تولید صنایع محرمانه و نظامی که در آنها تولیدکننده، خریدار و تامینکننده مالی یکی است را با تولید کالاهای تجاری در بازارهای رقابتی که در آنها نهادههای تولیدی فرایندهای رقابتی تامین و تولیدکننده، خریدار و تامین کننده مالی اشخاص متعدد و با اهداف متفاوت هستند را نادیده میگیرد و در نهایت با یک شعبدهبازی سیاسی حکم به بطلان سیاستهای رقیب و حقانیت خود میدهد. ایشان نمیگوید که تمام این وضعیت ناکارآمدی اقتصادی نتیجه «سیاستهای عمومی» سترون و ضدتولیدی است که او و امثال او بر این ملت تحمیل کرده و خامترین و غیربهداشتیترین چلوکبابی است که آنان در ظرف یکبار مصرفِ غیرِشفاف، بستهبندی کرده و به زور بهخورد مردم میدهند.
به گزارش کیهان، آقای آخوندی البته به درستی گفتهاند که چلوکباب مجانی وجود ندارد و اگر ادعا شود چلوکباب ارزان به شما میدهند، فاسد و آلوده است. اما نمیگویند که ابتنای رای جمع کردن هم تیمیهای وی در انتخابات 92 و 94 و 96، بر همین سادهسازی ارزاننمایی وعدههای گشایش اقتصادی بود. چنان که وانمود شد با واگذاری 95 درصد برنامه هستهای (بیارزش بلکه خسارتبار!) میتوان ظرف 100 روز و بدون هیچ هزینهای، چنان رونقی در اقتصاد ایجاد کرد و چنان مردم را از درآمد سرشار کرد که نیازی به پول ناچیز یارانه نداشته باشند!
البته به بخش دوم این ادعا خوب عمل شد؛ یعنی همان وعدهدهندگان ظرف 7 سال چنان سوءمدیریتی مرتکب شدند و چنان فرصتسوزی راه انداختند که ارزش 45 هزار تومان پول یارانه و ارزش پول ملی به شدت افت کرد؛ اما دریغ از وعده رونق و درآمد سرشار!
در ادامه همان صحنهسازیها بود که آقای آخوندی سه فروند هواپیما را خرید - و وعده خرید 200 فروند هواپیما را داد - و با همین آسانسازی و ارزاننمایی و جذابسازی معامله با آمریکا، انتخابات مجلس را برگزار کردند اما معلوم شد نوع قراردادهای هواپیما و خودرو و... فاقد کمترین ضمانت اجرا بوده و تنها کاربرد انتخاباتی (چلوکباب مفت میدهند!) داشته است.
ثانیا تفاوت مدیران فعال در حوزه هستهای و سوخت 20 درصد و ماهواره و موشک و زیردریایی، در این است که هیچکدام از آنها مانند وزیر مستعفی، نه جزو مدیران اشرافی محسوب میشوند، نه قبیله سیاسی - انتخاباتی دارند که پس از هر انتخاباتی مجبور شوند به آنها - ولو فاقد کمترین کفایت مدیریتی باشند - پست و امتیاز و رانت بدهند و نه دچار تعارض منافع خصوصی و دولتی هستند. هنر آنها این است که در شرایط تحریم صد درصدی و نیاز موجود، کشور را بینیاز کردند و حصار تحریم را شکستند. برخلاف امثال آقای آخوندی که با لفاظی و پرگویی، پنج سال فرصت رونق درونزا در حوزه مسکن و حملونقل را بر باد دادند و تورم بالای 600 درصدی را به بخش مسکن و اجارهبها تحمیل نمودند؛ بی آنکه به اعتراف خودشان، حتی یک خانه بسازند و جای مسکن مهر بگذارند که بتوان با تولیدات موشکی و نظامی و بنزین ستاره خلیج فارس و... مقایسه کرد.
هنر مدیران انقلابی این بود که چه در تولید بنزین و چه در تولید تسلیحات، به جایگاهی رسیدند که کشور میتواند ضمن خودکفایی، صادرکننده باشد و ارزآوری داشته باشد. برعکس رفتار مدیریت اشرافی که هنرش، وابستهتر کردن کشور و بر باد دادن منابع ارزی است. اما درباره سیاست ضدتولیدی مورد ادعای آقای آخوندی، کدام سیاست ضدتولیدیتر از مشی غلط خود وی در دوره وزارت که باعث تحمیل رکود سنگین به بخش پیشران مسکن و سپس تحمیل تورم بیسابقه شد؟ آن هم در حوزهای که هم تقاضای کافی وجود دارد، هم نقدینگی و سرمایه فراوان برای سرمایهگذاری (در صورت تدبیر و حمایت دولت) هست، هم نیروی کار ماهر و عادی هست که میتواند شاغل شود، و هم عمده لوازم ساختوساز در کشور قابل تولید است و اگر بخش مسکن رونق بگیرد، 250 شاخه شغلی و صنعتی هم رونق میگیرد و میتواند لوکوموتیو پیشران اقتصاد باشد. این وضعیت را مقایسه کنید با تهدید و خسارتی که مدیریت آقای آخوندی و نظایرش فراهم کردند.
عجب مغلطهای! به همین سادگی این آقا تفاوت بین فضا، فرایند و اصول حاکم بر تولید صنایع محرمانه و نظامی که در آنها تولیدکننده، خریدار و تامینکننده مالی یکی است را با تولید کالاهای تجاری در بازارهای رقابتی که در آنها نهادههای تولیدی فرایندهای رقابتی تامین و تولیدکننده، خریدار و تامین کننده مالی اشخاص متعدد و با اهداف متفاوت هستند را نادیده میگیرد و در نهایت با یک شعبدهبازی سیاسی حکم به بطلان سیاستهای رقیب و حقانیت خود میدهد. ایشان نمیگوید که تمام این وضعیت ناکارآمدی اقتصادی نتیجه «سیاستهای عمومی» سترون و ضدتولیدی است که او و امثال او بر این ملت تحمیل کرده و خامترین و غیربهداشتیترین چلوکبابی است که آنان در ظرف یکبار مصرفِ غیرِشفاف، بستهبندی کرده و به زور بهخورد مردم میدهند.
به گزارش کیهان، آقای آخوندی البته به درستی گفتهاند که چلوکباب مجانی وجود ندارد و اگر ادعا شود چلوکباب ارزان به شما میدهند، فاسد و آلوده است. اما نمیگویند که ابتنای رای جمع کردن هم تیمیهای وی در انتخابات 92 و 94 و 96، بر همین سادهسازی ارزاننمایی وعدههای گشایش اقتصادی بود. چنان که وانمود شد با واگذاری 95 درصد برنامه هستهای (بیارزش بلکه خسارتبار!) میتوان ظرف 100 روز و بدون هیچ هزینهای، چنان رونقی در اقتصاد ایجاد کرد و چنان مردم را از درآمد سرشار کرد که نیازی به پول ناچیز یارانه نداشته باشند!
البته به بخش دوم این ادعا خوب عمل شد؛ یعنی همان وعدهدهندگان ظرف 7 سال چنان سوءمدیریتی مرتکب شدند و چنان فرصتسوزی راه انداختند که ارزش 45 هزار تومان پول یارانه و ارزش پول ملی به شدت افت کرد؛ اما دریغ از وعده رونق و درآمد سرشار!
در ادامه همان صحنهسازیها بود که آقای آخوندی سه فروند هواپیما را خرید - و وعده خرید 200 فروند هواپیما را داد - و با همین آسانسازی و ارزاننمایی و جذابسازی معامله با آمریکا، انتخابات مجلس را برگزار کردند اما معلوم شد نوع قراردادهای هواپیما و خودرو و... فاقد کمترین ضمانت اجرا بوده و تنها کاربرد انتخاباتی (چلوکباب مفت میدهند!) داشته است.
ثانیا تفاوت مدیران فعال در حوزه هستهای و سوخت 20 درصد و ماهواره و موشک و زیردریایی، در این است که هیچکدام از آنها مانند وزیر مستعفی، نه جزو مدیران اشرافی محسوب میشوند، نه قبیله سیاسی - انتخاباتی دارند که پس از هر انتخاباتی مجبور شوند به آنها - ولو فاقد کمترین کفایت مدیریتی باشند - پست و امتیاز و رانت بدهند و نه دچار تعارض منافع خصوصی و دولتی هستند. هنر آنها این است که در شرایط تحریم صد درصدی و نیاز موجود، کشور را بینیاز کردند و حصار تحریم را شکستند. برخلاف امثال آقای آخوندی که با لفاظی و پرگویی، پنج سال فرصت رونق درونزا در حوزه مسکن و حملونقل را بر باد دادند و تورم بالای 600 درصدی را به بخش مسکن و اجارهبها تحمیل نمودند؛ بی آنکه به اعتراف خودشان، حتی یک خانه بسازند و جای مسکن مهر بگذارند که بتوان با تولیدات موشکی و نظامی و بنزین ستاره خلیج فارس و... مقایسه کرد.
هنر مدیران انقلابی این بود که چه در تولید بنزین و چه در تولید تسلیحات، به جایگاهی رسیدند که کشور میتواند ضمن خودکفایی، صادرکننده باشد و ارزآوری داشته باشد. برعکس رفتار مدیریت اشرافی که هنرش، وابستهتر کردن کشور و بر باد دادن منابع ارزی است. اما درباره سیاست ضدتولیدی مورد ادعای آقای آخوندی، کدام سیاست ضدتولیدیتر از مشی غلط خود وی در دوره وزارت که باعث تحمیل رکود سنگین به بخش پیشران مسکن و سپس تحمیل تورم بیسابقه شد؟ آن هم در حوزهای که هم تقاضای کافی وجود دارد، هم نقدینگی و سرمایه فراوان برای سرمایهگذاری (در صورت تدبیر و حمایت دولت) هست، هم نیروی کار ماهر و عادی هست که میتواند شاغل شود، و هم عمده لوازم ساختوساز در کشور قابل تولید است و اگر بخش مسکن رونق بگیرد، 250 شاخه شغلی و صنعتی هم رونق میگیرد و میتواند لوکوموتیو پیشران اقتصاد باشد. این وضعیت را مقایسه کنید با تهدید و خسارتی که مدیریت آقای آخوندی و نظایرش فراهم کردند.