مواجه با دشمن خارجی و ضدانقلاب نیز محتاج عقل و ادب است! در مواجه با آنها ادب این است که فحش و دشنام نباید داد! ولی باید توجه داشت که ادب در برابر دشمن روی دیگری نیز دارد.
به گزارش شهدای ایران، در چند روز گذشته دو موضوع استیضاح و توهین به حسن روحانی در جایگاه رئیس
جمهور، سوژه تحلیلی فعالین سیاسی در ایران بوده است. موضوعی که با تاکید بر
حرام شمردن توهین به رئیس جمهور از طرف رهبر انقلاب بسیار قابل تاملتر
نیز شده است. هر چند که روحانی اولین رئیس جمهوری نیست که رهبر انقلاب
توهین به او را گناه میشمارند، اما در کنار این دو سوژه سیاسی اخیر فرصتی
دوباره بدست آمده که درباره پیوند دو واژه مهم «عقلانیت» و «ادب» در سیاست
نیز سخنان بیشتری گفته شود.
در اینباره بیشتر بخوانید:
یک: شاید یکی از گره گشاترین گزارهها درباره پیوند عقل و ادب در سیاست این جمله امیر سخن، حضرت علی علیه السلام باشد که فرموده اند: همه چیز محتاج عقل است و عقل محتاج ادب! تفسیر این سخن گرانبها از قلم فردی کم سواد و حقیر همانند نگارنده قطعا برنمی آید ولی ادامه نوشته ذیل تلاشی کوچک برای فهم این جمله گرانبها در عالم سیاست ورزی است.
دو: برای فعالین سیاسی انقلابی در داخل کشور، مواجه با چهار دسته غیرقابل اجتناب است:
الف: مواجه با خودی ها
ب: مواجه با مخالفین داخلی
ج:: مواجه با دشمن خارجی و ضدانقلاب
د: مواجه با مردم
آنچه مسلم است که یک فعال سیاسی برای مواجه با این چهار دسته به صورت همزمان محتاج عقل و ادب است!
سه: عقل سیاسی حکم میکند که در مواجه با خودیها نباید با بی ادبی به آنها سبب کوچک یا متفرق شدن جبهه انقلابیون و یا حتی موجب جدا شدن خودمان از جبهه انقلابیون شویم. یعنی توهین به خودی ها در واقع ضربه به جریان خودی و در حقیقت و در نهایت به تضعیف خود فرد و جریان توهین کننده منجر خواهد شد و خلاصه آنکه نهایتا با محاسبه عقل سیاسی خود فرد و یا جریان توهین کننده نهایتا تضعیف و منزوی خواهد شد! بماند که وحدت خواهی قبل از آنکه سیاسی باشد خود نوعی ادب و بخش برجستهای از اخلاق فردی و اجتماعی است. فردی سیاسی که تفرقه ایجاد می کند در واقع یا خود برتر بینی نسبت به دیگران دارد یا فرد خوبیست که حاضر به گذشتن از خود برای مصالح جمعی نیست و هر دو اینها نهایتا به تضعیف جبهه مومنین و خودیها ختم میشود که قطعا مصداق کم عقلی سیاسی است.
چهار: مواجه با مخالفین داخلی نیز محتاج عقلانیتی است که به ادب وابسته است. توهین به یک دولتمرد و یا رئیس جمهوری که مخالف داخلی آن محسوب می شویم، در واقع هم بی ادبی به یکی از سران جمهوری اسلامی است که مصداق جرم در قانون نیز تعریف شده است. قانون خود زاییده عقل است. آیا زیرپا گذاشتن قانون برای یک سیاسمتدار مصداق کم عقلی نیست؟! بماند که مودب بودن گاهی مخالف سیاسی را تبدیل به خودی می کند و چه بسا طرفداران مخالفین نیز با دیدن ادب از ما به سمت جبهه مومنین و انقلابیون بیایند. آیا عقلانیت سیاسی حکم نمیکند با ابزار ادب مخالف را به موافق و مردم هوادار او را اگر به سمت خود جذب نمی کنیم حداقل دورتر از خود و جبهه انقلابیون نکنیم؟!
پنج: اما مواجه با دشمن خارجی و ضدانقلاب نیز محتاج عقل و ادب است! در مواجه با آنها ادب این است که فحش و دشنام نباید داد. همچنان که قرآن و احادیث ما نیز از آن نهی کردهاند. ولی باید توجه داشت که ادب در برابر دشمن روی دیگری نیز دارد. یعنی گاهی تحقیر و کوچک شمردن دشمن عین ادب در برابر دشمن است! از همین منظر است که کوچک شمردن مسئولین آمریکایی دقیقا عین ادب است که برخی در داخل کشور به آن پایبند نیستند و دقیقا برعکس آن عمل می کنند و به جای کوچک شمردن آمریکا، ایران و انقلاب اسلامی را در مواجه با آن تحقیر و کوچک نشان می دهند. از اینور نیز ما گاهی با بی ادبی در داخل کشور در واقع به دشمن کمک می کنیم. چه بی عقلی سیاسی از این بالاتر که با توهین به رئیس جمهور یا روسای قوه مقننه و قضاییه به خارج از کشور پیام تفرقه عمیق و غیرقابل مهار در هیات رئیسه کشور را بدهیم؟!
شش: اما هر فعال سیاسی در مواجه با مردم باید مودب باشد. این روزها برخی فعالین سیاسی و رسانه ای متوجه نیستند توهین به مردمی که به روحانی رای دادند، یک بی ادبی بزرگ و کم عقلی سیاسی هم محسوب می شود. اما یک فعال سیاسی انقلابی در برابر مردم یک ادب بزرگ و والا نیز باید داشته باشد. آنهم ادبی که نشانه دلسوزی و دوراندیشی برای مردم است. به عنوان نمونه نقد کردن دولت به گونه ای که سبب انفعال، ناامیدی و ایجاد ترس در مردم شود با ادب دلسوزی برای مردم سازگاری دارد؟! از سوی دیگر توهین به یک رئیس جمهور منتخب مردم، ولو اینکه میزان محبوبیت وی بسیار کاهش داشته باشد و بسیاری از طرفدارنش نیز دیگر با او موافق نباشند و درصد کمی از او حمایت کنند، در واقع توهین به بخشی از ملت ایران است. گفته می شود محبوبیت روحانی به کمترین میزان یک رئیس جمهور در تاریخ انقلاب یعنی به هفت درصد رسیده است. هفت درصد یعنی روحانی حداقل برای نزدیک به شش میلیون ایرانی محبوبیت و مقبولیت دارد. آیا توهین به علاقه مندی نزدیک به شش میلیون ایرانی بی ادبی و کم عقلی نیست؟! حتی برای کسانی که می خواهند از 24 میلیون رای دور دوم روحانی برای خود مقداری سبد انتخاباتی نیز درست کنند آیا کم عقلی سیاسی نیست که آنها را برنجانند و بعد بگویند حالا به ما رای هم بده! از سوی دیگر آیا عقل سیاسی حکم می کند که با بی ادبی یک فعال سیاسی، بخشی از ملت در برابر یک بخش دیگر از ملت قرار داد؟ مگر غیر از این است که ایجاد شکاف بین مردم در واقع تضعیف نظام و کشور است و مصداقی از بزرگترین حماقت ها در برای انقلاب اسلامی است.
هفت: این روزها برای کسانی که به هر دلیلی با استیضاح رئیس جمهور موافق بودهاند، استدلالهای متعدد و قانع کننده زیادی گفته شده و راه برای بازگشت از این کجراهه برای افرادی که حتی این استدلالها را قبول هم نداشته باشند ولی مودب به فرامین رهبری باشند، باز است. نباید دور از ذهن داشت که همین ادب داشتن در برابر فصل الخطاب بودن رهبری حتی برای کسانی که جاهای ممکن است نظر رهبری را به لحاظ عقل و تجربه خود درست نیز نپندارند، سبب عاقبت بخیری شده و مثال های قابل تاملی نیز در این سی سال برای آن وجود دارد...
در اینباره بیشتر بخوانید:
یک: شاید یکی از گره گشاترین گزارهها درباره پیوند عقل و ادب در سیاست این جمله امیر سخن، حضرت علی علیه السلام باشد که فرموده اند: همه چیز محتاج عقل است و عقل محتاج ادب! تفسیر این سخن گرانبها از قلم فردی کم سواد و حقیر همانند نگارنده قطعا برنمی آید ولی ادامه نوشته ذیل تلاشی کوچک برای فهم این جمله گرانبها در عالم سیاست ورزی است.
دو: برای فعالین سیاسی انقلابی در داخل کشور، مواجه با چهار دسته غیرقابل اجتناب است:
الف: مواجه با خودی ها
ب: مواجه با مخالفین داخلی
ج:: مواجه با دشمن خارجی و ضدانقلاب
د: مواجه با مردم
آنچه مسلم است که یک فعال سیاسی برای مواجه با این چهار دسته به صورت همزمان محتاج عقل و ادب است!
سه: عقل سیاسی حکم میکند که در مواجه با خودیها نباید با بی ادبی به آنها سبب کوچک یا متفرق شدن جبهه انقلابیون و یا حتی موجب جدا شدن خودمان از جبهه انقلابیون شویم. یعنی توهین به خودی ها در واقع ضربه به جریان خودی و در حقیقت و در نهایت به تضعیف خود فرد و جریان توهین کننده منجر خواهد شد و خلاصه آنکه نهایتا با محاسبه عقل سیاسی خود فرد و یا جریان توهین کننده نهایتا تضعیف و منزوی خواهد شد! بماند که وحدت خواهی قبل از آنکه سیاسی باشد خود نوعی ادب و بخش برجستهای از اخلاق فردی و اجتماعی است. فردی سیاسی که تفرقه ایجاد می کند در واقع یا خود برتر بینی نسبت به دیگران دارد یا فرد خوبیست که حاضر به گذشتن از خود برای مصالح جمعی نیست و هر دو اینها نهایتا به تضعیف جبهه مومنین و خودیها ختم میشود که قطعا مصداق کم عقلی سیاسی است.
چهار: مواجه با مخالفین داخلی نیز محتاج عقلانیتی است که به ادب وابسته است. توهین به یک دولتمرد و یا رئیس جمهوری که مخالف داخلی آن محسوب می شویم، در واقع هم بی ادبی به یکی از سران جمهوری اسلامی است که مصداق جرم در قانون نیز تعریف شده است. قانون خود زاییده عقل است. آیا زیرپا گذاشتن قانون برای یک سیاسمتدار مصداق کم عقلی نیست؟! بماند که مودب بودن گاهی مخالف سیاسی را تبدیل به خودی می کند و چه بسا طرفداران مخالفین نیز با دیدن ادب از ما به سمت جبهه مومنین و انقلابیون بیایند. آیا عقلانیت سیاسی حکم نمیکند با ابزار ادب مخالف را به موافق و مردم هوادار او را اگر به سمت خود جذب نمی کنیم حداقل دورتر از خود و جبهه انقلابیون نکنیم؟!
پنج: اما مواجه با دشمن خارجی و ضدانقلاب نیز محتاج عقل و ادب است! در مواجه با آنها ادب این است که فحش و دشنام نباید داد. همچنان که قرآن و احادیث ما نیز از آن نهی کردهاند. ولی باید توجه داشت که ادب در برابر دشمن روی دیگری نیز دارد. یعنی گاهی تحقیر و کوچک شمردن دشمن عین ادب در برابر دشمن است! از همین منظر است که کوچک شمردن مسئولین آمریکایی دقیقا عین ادب است که برخی در داخل کشور به آن پایبند نیستند و دقیقا برعکس آن عمل می کنند و به جای کوچک شمردن آمریکا، ایران و انقلاب اسلامی را در مواجه با آن تحقیر و کوچک نشان می دهند. از اینور نیز ما گاهی با بی ادبی در داخل کشور در واقع به دشمن کمک می کنیم. چه بی عقلی سیاسی از این بالاتر که با توهین به رئیس جمهور یا روسای قوه مقننه و قضاییه به خارج از کشور پیام تفرقه عمیق و غیرقابل مهار در هیات رئیسه کشور را بدهیم؟!
شش: اما هر فعال سیاسی در مواجه با مردم باید مودب باشد. این روزها برخی فعالین سیاسی و رسانه ای متوجه نیستند توهین به مردمی که به روحانی رای دادند، یک بی ادبی بزرگ و کم عقلی سیاسی هم محسوب می شود. اما یک فعال سیاسی انقلابی در برابر مردم یک ادب بزرگ و والا نیز باید داشته باشد. آنهم ادبی که نشانه دلسوزی و دوراندیشی برای مردم است. به عنوان نمونه نقد کردن دولت به گونه ای که سبب انفعال، ناامیدی و ایجاد ترس در مردم شود با ادب دلسوزی برای مردم سازگاری دارد؟! از سوی دیگر توهین به یک رئیس جمهور منتخب مردم، ولو اینکه میزان محبوبیت وی بسیار کاهش داشته باشد و بسیاری از طرفدارنش نیز دیگر با او موافق نباشند و درصد کمی از او حمایت کنند، در واقع توهین به بخشی از ملت ایران است. گفته می شود محبوبیت روحانی به کمترین میزان یک رئیس جمهور در تاریخ انقلاب یعنی به هفت درصد رسیده است. هفت درصد یعنی روحانی حداقل برای نزدیک به شش میلیون ایرانی محبوبیت و مقبولیت دارد. آیا توهین به علاقه مندی نزدیک به شش میلیون ایرانی بی ادبی و کم عقلی نیست؟! حتی برای کسانی که می خواهند از 24 میلیون رای دور دوم روحانی برای خود مقداری سبد انتخاباتی نیز درست کنند آیا کم عقلی سیاسی نیست که آنها را برنجانند و بعد بگویند حالا به ما رای هم بده! از سوی دیگر آیا عقل سیاسی حکم می کند که با بی ادبی یک فعال سیاسی، بخشی از ملت در برابر یک بخش دیگر از ملت قرار داد؟ مگر غیر از این است که ایجاد شکاف بین مردم در واقع تضعیف نظام و کشور است و مصداقی از بزرگترین حماقت ها در برای انقلاب اسلامی است.
هفت: این روزها برای کسانی که به هر دلیلی با استیضاح رئیس جمهور موافق بودهاند، استدلالهای متعدد و قانع کننده زیادی گفته شده و راه برای بازگشت از این کجراهه برای افرادی که حتی این استدلالها را قبول هم نداشته باشند ولی مودب به فرامین رهبری باشند، باز است. نباید دور از ذهن داشت که همین ادب داشتن در برابر فصل الخطاب بودن رهبری حتی برای کسانی که جاهای ممکن است نظر رهبری را به لحاظ عقل و تجربه خود درست نیز نپندارند، سبب عاقبت بخیری شده و مثال های قابل تاملی نیز در این سی سال برای آن وجود دارد...