وقتی یک شبکه اجتماعی به شما اختیار نمی دهد که برای ترامپ، حتی آرزوی مرگ کنید، چگونه می خواهد به شما اجازه دهد که نظام سیاسی ای را که ترامپ برآمده از آن است، تکان دهید و از جا بکنید؟!
به گزارش شهدای ایران، رضا صفری: به تازگی خبری در رسانه ها منتشر شد که کمتر مورد توجه قرار گرفت. پس از مثبت اعلامشدن تست کرونای دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا و همسرش، شبکه اجتماعی توییتر هشدار داد که همه پستها و پیامهایی را که برای ترامپ آرزوی مرگ کنند، پاک خواهد شد.
در ابتدا ممکن است رسانه ها و مردم یک بار دیگر بگویند که تشت رسوایی آزادی بیان دروغین غربی، یک بار دیگر از بام افتاد. هر چند منکر این موضوع نیستیم که آزادی بیان در غرب، چیزی شبیه به شوخی و در واقع ابزاری برای فریب دادن مردم عادی است. اما در این موارد باید به فراتر از موضوع آزادی بیان هم کمی توجه کنیم.
این اقدام نشان می دهد که آمریکایی ها به خلاف کشورمان، برای فضای مجازی خود یک حد و مرز مشخصی تعریف کرده اند. در نظر بگیرید که شخصی مانند ترامپ که تمام دنیا او را دیوانه و احمق می دانند و در ظالم بودن او هم شکی نیست و حتی در خود آمریکا هم بسیاری از مردم لحظه ای نمی توانند او را تحمل کنند، اما باز هم یک شبکه اجتماعی، خود را موظف می داند که حتی در حد آرزوی مرگ هم به او توهین نشود.
این را با فضای مجازی کشور که دستپخت غربگرایان داخلی است، مقایسه کنید. بالاترین توهین به مقدسات دینی مردم صورت می گیرد. بدترین و رکیک ترین الفاظ و فحاشی به مردم عادی و مسئولین کشوری و لشکری گفته می شود. ناموس مردم مورد بی احترامی قرار می گیرد؛ و ما درحال تربیت نسلی هستیم که در برابر توهین به مقدسات و نوامیس خود بی تفاوت می شوند!
اما سؤال اینجاست که اگر این اتفاقات در فضای حقیقی رخ دهد، مردم چه واکنشی نشان می دهند؟ چرا نسبت به فضای مجازی که بخشی از زندگی حقیقی ماست بی تفاوت شده ایم؟! مسئولین ما کجای کار قرار دارند؟ چرا غربگرایان ما نمی خواهند در اینجا غربی باشند؟! نمی توان این موضوع را مطرح کرد و از نقش شبکه های اجتماعی خارجی در ترویج این فرهنگ مبتذل در داخل ایران گذشت. حال چه شده است که یک شبکه اجتماعی آمریکایی – صهیونیستی برای خودشان دل می سوزاند؟
نکته دیگر اینکه باید یک بار دیگر به برخی افراد که به شبکه های اجتماعی خارجی دل بسته اند و مدعی هستند که باید برای تسخیر زمین دشمن، تمام مردم ایران را روانه این شبکه ها کنیم، بگوییم که شرط اول برای تقابل با دشمنان، شناخت زمین بازی است. وقتی یک شبکه اجتماعی به شما اختیار نمی دهد که برای ترامپ، حتی آرزوی مرگ کنید، چگونه می خواهد به شما اجازه دهد که نظام سیاسی ای را که ترامپ برآمده از آن است، تکان دهید و از جا بکنید؟! و یا اینکه انقلاب و مفاهیم دینی را آن طوری که می خواهید از بستر آن شبکه اجتماعی به دنیا صادر کنید؟! هرچند توییتر و اینستاگرام و فیسبوک و ...بارها نشان داده اند که ابایی ندارند که در روز روشن به یک باره صفحات و اکانت های مربوط به جریان مقاومت و شخصیت های تأثیرگذار سیاسی و مذهبی را مسدود کنند و حتی از عکس یک فرمانده نظامی ایران هم نمی گذرند.
بنابراین ساده انگارانه است که از توسعه شبکه های اجتماعی داخلی و فراگیر شدن منطقه ای و فرامنطقه ای آنها غافل بمانیم و برای رساندن سخن خود، دل به امثال توییتر ببندیم.
در پایان یادی کنیم از جمله تعجب برانگیز وزیر توییت دوست ارتباطات و فناوری اطلاعات که سال گذشته در مصاحبه با آسوشیتدپرس گفته بود: «دسترسی ایرانی ها به توییتر ضامن امنیت ملی است»!
بنابراین یک بار دیگر باید بپرسیم که اولاً شما وزیر ارتباطات ما هستید یا آنها و ثانیاً دسترسی ایرانی ها به توییتر، ضامن امنیت ملی ماست یا ضامن امنیت ملی آمریکایی ها؟!
فقط همین اتفاق اخیر نمونه بسیار کوچکی برای نقض این سخن سطحی و کم عمق است.
در ابتدا ممکن است رسانه ها و مردم یک بار دیگر بگویند که تشت رسوایی آزادی بیان دروغین غربی، یک بار دیگر از بام افتاد. هر چند منکر این موضوع نیستیم که آزادی بیان در غرب، چیزی شبیه به شوخی و در واقع ابزاری برای فریب دادن مردم عادی است. اما در این موارد باید به فراتر از موضوع آزادی بیان هم کمی توجه کنیم.
این اقدام نشان می دهد که آمریکایی ها به خلاف کشورمان، برای فضای مجازی خود یک حد و مرز مشخصی تعریف کرده اند. در نظر بگیرید که شخصی مانند ترامپ که تمام دنیا او را دیوانه و احمق می دانند و در ظالم بودن او هم شکی نیست و حتی در خود آمریکا هم بسیاری از مردم لحظه ای نمی توانند او را تحمل کنند، اما باز هم یک شبکه اجتماعی، خود را موظف می داند که حتی در حد آرزوی مرگ هم به او توهین نشود.
این را با فضای مجازی کشور که دستپخت غربگرایان داخلی است، مقایسه کنید. بالاترین توهین به مقدسات دینی مردم صورت می گیرد. بدترین و رکیک ترین الفاظ و فحاشی به مردم عادی و مسئولین کشوری و لشکری گفته می شود. ناموس مردم مورد بی احترامی قرار می گیرد؛ و ما درحال تربیت نسلی هستیم که در برابر توهین به مقدسات و نوامیس خود بی تفاوت می شوند!
اما سؤال اینجاست که اگر این اتفاقات در فضای حقیقی رخ دهد، مردم چه واکنشی نشان می دهند؟ چرا نسبت به فضای مجازی که بخشی از زندگی حقیقی ماست بی تفاوت شده ایم؟! مسئولین ما کجای کار قرار دارند؟ چرا غربگرایان ما نمی خواهند در اینجا غربی باشند؟! نمی توان این موضوع را مطرح کرد و از نقش شبکه های اجتماعی خارجی در ترویج این فرهنگ مبتذل در داخل ایران گذشت. حال چه شده است که یک شبکه اجتماعی آمریکایی – صهیونیستی برای خودشان دل می سوزاند؟
نکته دیگر اینکه باید یک بار دیگر به برخی افراد که به شبکه های اجتماعی خارجی دل بسته اند و مدعی هستند که باید برای تسخیر زمین دشمن، تمام مردم ایران را روانه این شبکه ها کنیم، بگوییم که شرط اول برای تقابل با دشمنان، شناخت زمین بازی است. وقتی یک شبکه اجتماعی به شما اختیار نمی دهد که برای ترامپ، حتی آرزوی مرگ کنید، چگونه می خواهد به شما اجازه دهد که نظام سیاسی ای را که ترامپ برآمده از آن است، تکان دهید و از جا بکنید؟! و یا اینکه انقلاب و مفاهیم دینی را آن طوری که می خواهید از بستر آن شبکه اجتماعی به دنیا صادر کنید؟! هرچند توییتر و اینستاگرام و فیسبوک و ...بارها نشان داده اند که ابایی ندارند که در روز روشن به یک باره صفحات و اکانت های مربوط به جریان مقاومت و شخصیت های تأثیرگذار سیاسی و مذهبی را مسدود کنند و حتی از عکس یک فرمانده نظامی ایران هم نمی گذرند.
بنابراین ساده انگارانه است که از توسعه شبکه های اجتماعی داخلی و فراگیر شدن منطقه ای و فرامنطقه ای آنها غافل بمانیم و برای رساندن سخن خود، دل به امثال توییتر ببندیم.
در پایان یادی کنیم از جمله تعجب برانگیز وزیر توییت دوست ارتباطات و فناوری اطلاعات که سال گذشته در مصاحبه با آسوشیتدپرس گفته بود: «دسترسی ایرانی ها به توییتر ضامن امنیت ملی است»!
بنابراین یک بار دیگر باید بپرسیم که اولاً شما وزیر ارتباطات ما هستید یا آنها و ثانیاً دسترسی ایرانی ها به توییتر، ضامن امنیت ملی ماست یا ضامن امنیت ملی آمریکایی ها؟!
فقط همین اتفاق اخیر نمونه بسیار کوچکی برای نقض این سخن سطحی و کم عمق است.