در مصاحبه با رسانه ها مطرح شد:
خاتمی در حالی بر بحث پیرامون اصل وجود سپاه! و مقولاتی مثل لزوم سیاسی نبودن و یا کار اقتصادی نکردن توسط سپاه تأکید کرده است که جدای از عدم نگاه به دستاوردهای سپاه برای مردم، ایران و انقلاب اسلامی؛ درک درستی هم از مانیفست و چیستی سپاه پاسداران ندارد.
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه خبری شهدای ایران؛ محمدرضا خاتمی، فعال چپ و کسی که گفته بود ما اصلاحطلبان تضمین روحانی هستیم، به تازگی در بخشی از یک مصاحبه که سایت اعتمادآنلاین آنرا بازنشر داد، پیرامون پاسداری سپاه از ابعاد مختلف جامعه و انقلاب اسلامی گفته است: مساله قانونی و رسمی که وجود دارد این که نیروهای مسلح در زمان صلح در عمران و آبادانی به دولت کمک کنند. این تبدیل به تشکیلات عظیم اقتصادی، عمرانی و مهندسی شد. وقتی زور هم داشته باشید، خیلی کارها میتوانید انجام دهید، بهخصوص اگر یک دولت همسو سرکار باشد که همه چیز را در اختیارتان بگذارد. مسئله اصلی این است که میگویند بی مایه فطیر است. اگر پول نداشته باشید، نمیتوانید برنامههای فرهنگی خود را نیز اجرا کنید و سازماندهیهای خاص سیاسی خود را انجام دهید. ورود در مسائل اقتصادی، به تبع آن بود. طبیعی است که وقتی با این امکانات و جایگاه، وارد مسائل اقتصادی شود، فساد هم در آن سر درآورد. این که درآورده یا نیاورده است را نمیدانم، آن را مردم باید قضاوت کنند که البته قضاوت عمومی در این مورد وجود دارد.
او سپس تصریح میکند: الان بحث جدی وجود دارد، یعنی باید وجود داشته باشد که به نظرم ظهور سپاه در مقطع خاصی یعنی جنگ، ضرورتی انکار ناپذیر بود... آن زمان ارتش از هم گسیخته بود. در حقیقت ارتشی وجود نداشت. همه فرماندهان بالای آن یا اعدام شده بودند، یا فرار کرده بودند، یا برکنار شده بودند. ارتش آن زمان ما، ارتش جنگی نبود. به تدریج و در طول جنگ، خودش را پیدا کرد. آن زمان، نیروهای مردمی بودند که میبایست در قالب تشکیلاتی منظم میشدند. ارتش نبود، سپاه این کار را کرد. سپاه تشکیل شد و انصافا از پس این کار برآمد. اما بعد از آن و وقتی کشور در مسیر خود قرار گرفت، آیا باید دو نیروی نظامی در کشور داشته باشیم یا نه؟ آیا به صلاح است یا نیست؟ اگر میخواهیم دو نیروی نظامی داشته باشیم، آیا نیروی نظامی ایدئولوژیک میخواهیم داشته باشیم، یا نیروهای نظامی که مکمل هم در دفاع از وطن و در دفاع از کشور باشند؟ اینها باید در فضای آرام به بحث گذاشته شود!
خاتمی میافزاید: علی الحساب من معتقد هستم که باید مقرر شود نیروهای نظامی به هیچ وجه حق دخالت در مسائل سیاسی را ندارند. در مسائل اقتصادی هم این صراحت در قانون اساسی وجود دارد که شما فقط در زمان صلح و اگر دولت نیاز داشت، این کار را انجام دهید، یعنی به کمک دولت بیایید. نه این که کارتل بزرگی شوند که همه چیز را در دست خود بگیرند. به نظرم اگر این را حل نکنیم، صحبت از دموکراسی و مردمسالاری خیلی جای خاصی در کشور ما پیدا نخواهد کرد.
*خاتمی در حالی بر بحث پیرامون اصل وجود سپاه! و مقولاتی مثل لزوم سیاسی نبودن و یا کار اقتصادی نکردن توسط سپاه تأکید کرده است که جدای از عدم نگاه به دستاوردهای سپاه برای مردم، ایران و انقلاب اسلامی؛ درک درستی هم از مانیفست و چیستی سپاه پاسداران ندارد.
او اولا نمیداند که سیاسی بودن با کار سیاسی کردن دو مقوله متفاوت است و سپاه پاسداران نیز اگرچه مجاز به کار سیاسی نیست اما طبق گفتهای از آیتا... خامنهای در دهه ۶۰، سپاه پاسداران بایستی ۱۰۰ درصد نظامی و البته ۱۰۰ درصد سیاسی باشد.
چه اینکه حفاظت از دستاوردهای انقلاب اسلامی بدون نگرش و هدایتهای سیاسی ممکن نیست. (و خاتمی هم به نیکویی این حقیقت را میداند)
مبحث کار اقتصادی نیز به شرطی تبدیل به یک عامل ملامت میشود که این تشکیلات عمل خود را در ورای روندهای اقتصادی کشور انجام دهد و از همه مهمتر اینکه بعد اصلی مسئله کمک به دولت و مردم نباشد.
سپاه پاسداران نیز در فعالیتهای سازندگی خود بر همین مبنا حرکت میکند و ادعای فسادی که خاتمی مطرح کرده است نیز صرفا یک "هدایت ذهنی" برای القای مفهوم به مخاطبان است نه یک واقعیت!
داشتن دو نیروی نظامی در یک کشور نیز اتفاقا حسن تجربهای است که نظام جمهوری اسلامی ایران آنرا به رخ تحلیلگران امنیتی در جهان کشید و مواهب این امر پس از ۴۱ سال از وقوع انقلاب اسلامی کاملا برای مردم نیز هویداست.
آنهم یک نیروی نظامی چندکارکردی که البته به مقتضای ماهیت خود، اصلیترین دشمن براندازان نظام در طول چند دهه گذشته بوده است که توانست در تمام ابعاد سیاسی، اجتماعی، امنیتی، اقتصادی و... در مقابل آنها قد علم کند.
در اینجا لازم به توضیح است که ادعای دموکراسی و مردمسالاری از زبان کسی مثل خاتمی نیز از طنزهای روزگار است!
چه اینکه فردی از دموکراسی حرف میزند که خود و جریان متبوعش در سال ۸۸ نشان دادند طاقت پذیرش رأی مردم را ندارند و یا در انتخابات مجلس یازدهم نیز دست به رفتار "تحریم انتخابات" زدند.
این قضاوت حتما بایستی از سوی مردم انجام گیرد که امثال خاتمی برای دفاع از دموکراسی صادقترند یا نهادی مثل سپاه که در جهت تقویت مردمسالاری دینی؛ از عمران و آبادانی گرفته تا امنیت نظامی و سیاسی مشغول کار کردن برای مردم است تا زمینه بهتری برای کارآمدی نظام و افزایش مشارکت مردم فراهم بیاید؟!
او سپس تصریح میکند: الان بحث جدی وجود دارد، یعنی باید وجود داشته باشد که به نظرم ظهور سپاه در مقطع خاصی یعنی جنگ، ضرورتی انکار ناپذیر بود... آن زمان ارتش از هم گسیخته بود. در حقیقت ارتشی وجود نداشت. همه فرماندهان بالای آن یا اعدام شده بودند، یا فرار کرده بودند، یا برکنار شده بودند. ارتش آن زمان ما، ارتش جنگی نبود. به تدریج و در طول جنگ، خودش را پیدا کرد. آن زمان، نیروهای مردمی بودند که میبایست در قالب تشکیلاتی منظم میشدند. ارتش نبود، سپاه این کار را کرد. سپاه تشکیل شد و انصافا از پس این کار برآمد. اما بعد از آن و وقتی کشور در مسیر خود قرار گرفت، آیا باید دو نیروی نظامی در کشور داشته باشیم یا نه؟ آیا به صلاح است یا نیست؟ اگر میخواهیم دو نیروی نظامی داشته باشیم، آیا نیروی نظامی ایدئولوژیک میخواهیم داشته باشیم، یا نیروهای نظامی که مکمل هم در دفاع از وطن و در دفاع از کشور باشند؟ اینها باید در فضای آرام به بحث گذاشته شود!
خاتمی میافزاید: علی الحساب من معتقد هستم که باید مقرر شود نیروهای نظامی به هیچ وجه حق دخالت در مسائل سیاسی را ندارند. در مسائل اقتصادی هم این صراحت در قانون اساسی وجود دارد که شما فقط در زمان صلح و اگر دولت نیاز داشت، این کار را انجام دهید، یعنی به کمک دولت بیایید. نه این که کارتل بزرگی شوند که همه چیز را در دست خود بگیرند. به نظرم اگر این را حل نکنیم، صحبت از دموکراسی و مردمسالاری خیلی جای خاصی در کشور ما پیدا نخواهد کرد.
*خاتمی در حالی بر بحث پیرامون اصل وجود سپاه! و مقولاتی مثل لزوم سیاسی نبودن و یا کار اقتصادی نکردن توسط سپاه تأکید کرده است که جدای از عدم نگاه به دستاوردهای سپاه برای مردم، ایران و انقلاب اسلامی؛ درک درستی هم از مانیفست و چیستی سپاه پاسداران ندارد.
او اولا نمیداند که سیاسی بودن با کار سیاسی کردن دو مقوله متفاوت است و سپاه پاسداران نیز اگرچه مجاز به کار سیاسی نیست اما طبق گفتهای از آیتا... خامنهای در دهه ۶۰، سپاه پاسداران بایستی ۱۰۰ درصد نظامی و البته ۱۰۰ درصد سیاسی باشد.
چه اینکه حفاظت از دستاوردهای انقلاب اسلامی بدون نگرش و هدایتهای سیاسی ممکن نیست. (و خاتمی هم به نیکویی این حقیقت را میداند)
مبحث کار اقتصادی نیز به شرطی تبدیل به یک عامل ملامت میشود که این تشکیلات عمل خود را در ورای روندهای اقتصادی کشور انجام دهد و از همه مهمتر اینکه بعد اصلی مسئله کمک به دولت و مردم نباشد.
سپاه پاسداران نیز در فعالیتهای سازندگی خود بر همین مبنا حرکت میکند و ادعای فسادی که خاتمی مطرح کرده است نیز صرفا یک "هدایت ذهنی" برای القای مفهوم به مخاطبان است نه یک واقعیت!
داشتن دو نیروی نظامی در یک کشور نیز اتفاقا حسن تجربهای است که نظام جمهوری اسلامی ایران آنرا به رخ تحلیلگران امنیتی در جهان کشید و مواهب این امر پس از ۴۱ سال از وقوع انقلاب اسلامی کاملا برای مردم نیز هویداست.
آنهم یک نیروی نظامی چندکارکردی که البته به مقتضای ماهیت خود، اصلیترین دشمن براندازان نظام در طول چند دهه گذشته بوده است که توانست در تمام ابعاد سیاسی، اجتماعی، امنیتی، اقتصادی و... در مقابل آنها قد علم کند.
در اینجا لازم به توضیح است که ادعای دموکراسی و مردمسالاری از زبان کسی مثل خاتمی نیز از طنزهای روزگار است!
چه اینکه فردی از دموکراسی حرف میزند که خود و جریان متبوعش در سال ۸۸ نشان دادند طاقت پذیرش رأی مردم را ندارند و یا در انتخابات مجلس یازدهم نیز دست به رفتار "تحریم انتخابات" زدند.
این قضاوت حتما بایستی از سوی مردم انجام گیرد که امثال خاتمی برای دفاع از دموکراسی صادقترند یا نهادی مثل سپاه که در جهت تقویت مردمسالاری دینی؛ از عمران و آبادانی گرفته تا امنیت نظامی و سیاسی مشغول کار کردن برای مردم است تا زمینه بهتری برای کارآمدی نظام و افزایش مشارکت مردم فراهم بیاید؟!