بهترين دولتها هم در شرايط بحراني کنوني مخصوصا شرايط دولت دوم روحاني نميتوانند بر مشکلات غلبه کنند.
به گزارش شهدای ایران، بهزاد نبوی، چهره برجسته اصلاح طلبان و از مجرمین سال 88 در گفتگو با
روزنامه آرمان مطالب جالب را بر زبان اورده است. وی برای آنکه نشان دهد
هنوز شخصیت اصلاح طلبی اش را حفظ کرده خاطره ای از سفیر سابق ایران در
ویتنام نقل کرده که مسئولان ویتنام عامل پیشرفت این کشور را سرمایه گذاری
امریکا بعد از پایان جنگ در ویتنام می دانند!
در بخش دیگری از گفتگو، نبوی مدعی شده که برجام را ترامپ و تندروهای داخلی
در ایران به این روز انداختند و به طور کلی دولت در اقتصاد ایران 10 - 15
درصد هم نقش ندارد!
*درباره انقلاب ويتنام، سالها پيش سفيرمان در ويتنام نقل ميکرد، که با
دبيرکل حزبکمونيست اين کشور که آن زمان شخص اول مملکتشان بود، ديداري
داشته و کلي درباره امپرياليسم آمريکا صحبت داشته است. ايشان ميگفتند صحبت
من که تمام شد، دبير کل به آرامي گفت فرزندم (يا شايد نوهام)، ما سي سال
با آمريکا جنگيديم، شصت هزار آمريکايي کشتيم که يک رکورد جهاني است! دو سال
بعد از پيروزي انقلابمان چين و روسيه جمعا 500 ميليون دلار به ما کمک
کردند، ما جلسه کميته مرکزي حزب را تشکيل داديم و متوجه شديم که مردم دارند
از گرسنگي ميميرند، چرا که آمريکا براي مقابله با انقلابيون، حتي تمامي
جنگلها را بمباران و از کشور ما سرزمين سوخته ايجاد کرده بود. بهاين
جمعبندي رسيديم که با آنهايي که 60 هزار نفرشان را کشتيم، مذاکره و به
سرمايهگذاري در کشورمان، تشويقشان کنيم. به اين ترتيب، مردممان را از آن
گرسنگي نجات داديم. در حال حاضر بر بسياري از «برندها» و مارکهاي معروف،
خصوصا پوشاک و کفش، «ساخت ويتنام» حک شده است که محصول همان
سرمايهگذاريهاست.
*درسال 67 به عنوان وزير صنايع سنگين به الجزاير رفتم، آن سال، بدترين سال ما از لحاظ اقتصادي و درآمد ارزي بود و وضع صنايع بسيار بحراني بود، در چنان شرايطي و پس از گذشت بيستوچند سال از انقلاب الجزاير، آنها از ما جهت سرمايهگذاري در صنايع سنگين کشورشان دعوت ميکردند. تصاويري که از کوبا هنگام سفر اوباما منتشر شد، به ايران زمان قاجار شبيه بود. در مورد خيزشهاي دهه اخير مصر، ليبي، سوريه، يمن و تونس، ديگر کسي سراغي از «بيداري اسلامي» و«بهار عربي» نميگيرد. تنها در بين اين کشورها تونس بعد از بن علي، عاقلانه پيش رفت. بقيه احتمالا آرزو ميکنند، ديکتاتورها برگردند؟!
*عرضکنم، مواضع من هميشه با برخي دوستان اصلاحطلب، نسبت به کارگزاران و مرحوم آيتا... هاشمي رفسنجاني، متفاوت بوده است. من به شدت مخالف برخوردهايي که در دوران اصلاحات با آقاي هاشمي ميشد، بودم. من بهشدت مخالف برخوردهاي تندي که با کارگزاران ميشد، بودم. من با تيترهاي تند برخي روزنامهها، عليه آقايهاشمي، خانوادهاش و کارگزاران مخالف بودم.
*من معتقدم ما ميتوانستيم آقاي هاشمي را به عنوان پشتيبان قدرتمند اصلاحات پس از دوم خرداد داشته باشيم و با عملکردهاي اشتباه، او را از خود دور کرديم. البته ايشان هيچگاه در مقابل اصلاحات نايستادند. رفتار آن زمان ما با آقاي هاشمي، بسيار شبيه رفتار کنوني جناح تندرو در کنار هم قرار دادن اروپا و آمريکا در بحث برجام و تلاش براي سوق دادن اروپائيان به سمت آمريکاست.
*نميبايست در اين مدت، همراه و همگام با مخالفان اصلاحات، مردم را از انتخابات نااميد ميکرديم. مردم علاقهمند به شرکت نبودند، ما هم با آنها همراهي کرديم. اينکه نتيجه چيست، بالاخره در حال حاضر مجلس جديد سر کار است و نتيجه بعدياش هم احتمالا دولت «جوان انقلابي» اي است، که ما در تقديم اختيارات کامل اداره کشور به آن سهيم هستيم. اين بدان معنا نيست که معتقد باشم، امروز اختيار کشور دست روحاني است، ولي اگر اختيار کامل دست جريان اقتدارگراي تندرو باشد، آيا فکر ميکنيم به سود ملت و کشور و اصلاحطلبان است؟
*ما در انتخابات مجلس هفتم، از آقايخاتمي انتظار داشتيم انتخابات را برگزار نکند، ايشان به اين خواسته توجه نکرده و انتخابات را برگزار کردند، بعدها از مرحوم آيتا... هاشمي شنيديم که به ايشان گفته شده بود که آماده پذيرش رياست جمهوري موقت باشند. قطعا اگر اين اتفاق افتاده بود، خيلي به ضرر اصلاحات بود. هم آقاي هاشمي به موضعي در مقابل اصلاحطلبان کشانده ميشد، هم اصلاحطلبان قبل از پايان دوره، کنار ميرفتند. با واسطه از رئيس دولتاصلاحات شنيدم که اگر من انتخابات مجلس هفتم را برگزار نميکردم، حوادث سال 88 در سال 82(قبل از برگزاري انتخابات مجلس هفتم) رقم ميخورد.
*اولا من با وجود حمايتهاي به حقي که بعضا از دولت ميکنم، هيچ ارتباط ويژهاي با آن ندارم. ارتباط من با دولت، منحصر است به همان دو ديدار رسمي که خبري هم شدهاند. ثانيا به طور طبيعي در تصميمگيري و تصميمسازيهاي مملکتي، هيچ نقشي ندارم. ثالثا همانطور که در گفتوگوهاي مختلف گفتهام، انتخابات رياستجمهوري سال 92، تنها انتخاباتي در طول تاريخ انقلاب بود که من شرکت نکردم. رابعا من با آقاي روحاني هيچوقت رابطه ويژهاي نداشتهام. اين مطالب را متذکر شدم که گفته باشم من رابطه خاصي با دولت ندارم. مع الوصف به نظر من دولت روحاني مظلوم واقع شده است.
*خود ما هم همه مشکلات را به گردن دولت مياندازيم. برجام را ترامپ به کمک و دعاي خير!! تندروهاي داخلي به اين روز انداخت، ما روحاني را شماتت ميکنيم.
*در دور اول رياست جمهوري آقاي خاتمي، من در گفتوگويي با روزنامهسلام گفتم که طبق قانون اساسي، دولت در بهترين شرايط ده پانزده درصد اختيارات اداره کشور را در دست دارد. دولت يازدهم و دوازدهم حتي آن ده پانزده درصد را هم نداشته و ندارد، اگر آن زمان دولت را به عنوان تدارکاتچي ميخواستند، امروز به آن هم احتياج ندارند، چون بخش زيادي از اقتصاد کشور را در اختيار دارند و از طرف ديگر هم بيسابقهترين تحريمها بر ملت و کشور تحميل شده است.
*بهترين دولتها هم در شرايط بحراني کنوني مخصوصا شرايط دولت دوم روحاني نميتوانند بر مشکلات غلبه کنند. طبيعي است که آقايروحاني هم از اين قاعده مستثنا نيست. به نظر من بزرگترين دستاورد و افتخار جمهوري اسلامي طي 42سال اخير برجام است. معتقدم اوضاع کشور خيلي بد است، نقش دولت دراين خرابي خيلي کم است.
*توصيه جدياي که به دولت دارم اين است که مبادا در اثر اين فشارها، از مواضع اصولي و صحيحي که در دور اول داشته عدول و عبور کند. نبايد به اروپا حمله کند، همراه روسيه، چين و اروپا در برجام بماند.
*درسال 67 به عنوان وزير صنايع سنگين به الجزاير رفتم، آن سال، بدترين سال ما از لحاظ اقتصادي و درآمد ارزي بود و وضع صنايع بسيار بحراني بود، در چنان شرايطي و پس از گذشت بيستوچند سال از انقلاب الجزاير، آنها از ما جهت سرمايهگذاري در صنايع سنگين کشورشان دعوت ميکردند. تصاويري که از کوبا هنگام سفر اوباما منتشر شد، به ايران زمان قاجار شبيه بود. در مورد خيزشهاي دهه اخير مصر، ليبي، سوريه، يمن و تونس، ديگر کسي سراغي از «بيداري اسلامي» و«بهار عربي» نميگيرد. تنها در بين اين کشورها تونس بعد از بن علي، عاقلانه پيش رفت. بقيه احتمالا آرزو ميکنند، ديکتاتورها برگردند؟!
*عرضکنم، مواضع من هميشه با برخي دوستان اصلاحطلب، نسبت به کارگزاران و مرحوم آيتا... هاشمي رفسنجاني، متفاوت بوده است. من به شدت مخالف برخوردهايي که در دوران اصلاحات با آقاي هاشمي ميشد، بودم. من بهشدت مخالف برخوردهاي تندي که با کارگزاران ميشد، بودم. من با تيترهاي تند برخي روزنامهها، عليه آقايهاشمي، خانوادهاش و کارگزاران مخالف بودم.
*من معتقدم ما ميتوانستيم آقاي هاشمي را به عنوان پشتيبان قدرتمند اصلاحات پس از دوم خرداد داشته باشيم و با عملکردهاي اشتباه، او را از خود دور کرديم. البته ايشان هيچگاه در مقابل اصلاحات نايستادند. رفتار آن زمان ما با آقاي هاشمي، بسيار شبيه رفتار کنوني جناح تندرو در کنار هم قرار دادن اروپا و آمريکا در بحث برجام و تلاش براي سوق دادن اروپائيان به سمت آمريکاست.
*نميبايست در اين مدت، همراه و همگام با مخالفان اصلاحات، مردم را از انتخابات نااميد ميکرديم. مردم علاقهمند به شرکت نبودند، ما هم با آنها همراهي کرديم. اينکه نتيجه چيست، بالاخره در حال حاضر مجلس جديد سر کار است و نتيجه بعدياش هم احتمالا دولت «جوان انقلابي» اي است، که ما در تقديم اختيارات کامل اداره کشور به آن سهيم هستيم. اين بدان معنا نيست که معتقد باشم، امروز اختيار کشور دست روحاني است، ولي اگر اختيار کامل دست جريان اقتدارگراي تندرو باشد، آيا فکر ميکنيم به سود ملت و کشور و اصلاحطلبان است؟
*ما در انتخابات مجلس هفتم، از آقايخاتمي انتظار داشتيم انتخابات را برگزار نکند، ايشان به اين خواسته توجه نکرده و انتخابات را برگزار کردند، بعدها از مرحوم آيتا... هاشمي شنيديم که به ايشان گفته شده بود که آماده پذيرش رياست جمهوري موقت باشند. قطعا اگر اين اتفاق افتاده بود، خيلي به ضرر اصلاحات بود. هم آقاي هاشمي به موضعي در مقابل اصلاحطلبان کشانده ميشد، هم اصلاحطلبان قبل از پايان دوره، کنار ميرفتند. با واسطه از رئيس دولتاصلاحات شنيدم که اگر من انتخابات مجلس هفتم را برگزار نميکردم، حوادث سال 88 در سال 82(قبل از برگزاري انتخابات مجلس هفتم) رقم ميخورد.
*اولا من با وجود حمايتهاي به حقي که بعضا از دولت ميکنم، هيچ ارتباط ويژهاي با آن ندارم. ارتباط من با دولت، منحصر است به همان دو ديدار رسمي که خبري هم شدهاند. ثانيا به طور طبيعي در تصميمگيري و تصميمسازيهاي مملکتي، هيچ نقشي ندارم. ثالثا همانطور که در گفتوگوهاي مختلف گفتهام، انتخابات رياستجمهوري سال 92، تنها انتخاباتي در طول تاريخ انقلاب بود که من شرکت نکردم. رابعا من با آقاي روحاني هيچوقت رابطه ويژهاي نداشتهام. اين مطالب را متذکر شدم که گفته باشم من رابطه خاصي با دولت ندارم. مع الوصف به نظر من دولت روحاني مظلوم واقع شده است.
*خود ما هم همه مشکلات را به گردن دولت مياندازيم. برجام را ترامپ به کمک و دعاي خير!! تندروهاي داخلي به اين روز انداخت، ما روحاني را شماتت ميکنيم.
*در دور اول رياست جمهوري آقاي خاتمي، من در گفتوگويي با روزنامهسلام گفتم که طبق قانون اساسي، دولت در بهترين شرايط ده پانزده درصد اختيارات اداره کشور را در دست دارد. دولت يازدهم و دوازدهم حتي آن ده پانزده درصد را هم نداشته و ندارد، اگر آن زمان دولت را به عنوان تدارکاتچي ميخواستند، امروز به آن هم احتياج ندارند، چون بخش زيادي از اقتصاد کشور را در اختيار دارند و از طرف ديگر هم بيسابقهترين تحريمها بر ملت و کشور تحميل شده است.
*بهترين دولتها هم در شرايط بحراني کنوني مخصوصا شرايط دولت دوم روحاني نميتوانند بر مشکلات غلبه کنند. طبيعي است که آقايروحاني هم از اين قاعده مستثنا نيست. به نظر من بزرگترين دستاورد و افتخار جمهوري اسلامي طي 42سال اخير برجام است. معتقدم اوضاع کشور خيلي بد است، نقش دولت دراين خرابي خيلي کم است.
*توصيه جدياي که به دولت دارم اين است که مبادا در اثر اين فشارها، از مواضع اصولي و صحيحي که در دور اول داشته عدول و عبور کند. نبايد به اروپا حمله کند، همراه روسيه، چين و اروپا در برجام بماند.