عضو کمیته مشاوران رسانهای دفتر رئیسجمهور به سخنگوی دولت گفت ما رسانهایها را برای دفاع از دولت وسط دعوا نفرستید و خودتان دفاع کنید.
شهدای ایران؛ «محمد-م» چند سال است از طیف نشریات اصولگرا خارج شده و به مدعیان اصلاحات و اعتدال سرویس میدهد. او که در عین حال از طریق جعل عنوان تقلبی «ما اصولگراها» کاسبی میکند و این در حالی است که کانال باشگاه روزنامهنگاران، وی را جزو اعضای کمیته رسانه در دفتر روحانی معرفی کرده است.
او اخیراً خطاب به سخنگوی دولت نوشت: آقای ربیعی عزیز! امروز ظهر رفته بودم بقالی محل. همزمان با من یک کارگر ساختمانی هم وارد شد. ده تا تخم مرغ گذاشت توی کیسه نایلون و به فروشنده گفت چقدر شد؟ جواب شنید ۱۳هزارتومان.
کارگر برگشت به سمت شانه تخممرغها و ۴تا از تخممرغهای داخل کیسه را برگرداند سرجایش. پول ۶ تخممرغ را پرداخت و رفت.
من نمیدانم وقتی پیش همکارانش برگشته چه به او گفتهاند ولی میتوانم حدس بزنم که شما میدانید.
آقای ربیعی! شما دیواری از ما رسانهایها کوتاهتر پیدا نکردهاید؟ ما برویم به مردم چه بگوییم؟ بگوییم سفره مردم کوچک و کوچکتر شده چون تحریم است؟ بگوییم دلار بیست و چند هزار تومان شده چون تحریم است؟ خب چرا خودتان نمیگویید؟ چرا رسانهها را به مذبح میفرستید؟ میخواهید امثال من برویم به جنگ رسانههای ضد دولت؟ چرا ما قربانی بشویم؟ چرا خودتان نمیروید سراغ کلهگندههای همان رسانهها؟ چرا ما را درگیر میکنید؟ میخواهید ما را از نان خوردن بیندازید و همین تخممرغ دانهای ۱۳۰۰ تومان هم سر سفرهمان نباشد؟
وی در ادامه مینویسد: آقای ربیعی همه چیز که بهخاطر تحریم آمریکا نیست. چرا به مردم نمیگویید همان پنجرههایی که برجام بازشان کرد، چه کسانی بستند؟ چه کسانی نگذاشتند نرمش قهرمانانه، نانش در سفره مردم بنشیند؟ بازیهای کاسبان برجام که نگذاشتند ما حقمان را از دهن شیر دربیاوریم کار چه کسانی بود؟ کجای برجام اعتماد به غرب بود که عدهای هوچی با ادعای دروغین انقلابیگری، کام مردممان را تلخ کردند و با چشمکزدن به غربیها از آنها دستخوش گرفتند؟
آقای ربیعی! از این سوالها باز هم هست. خیلی هم هست. اما جوابش را ما رسانهایها نمیدانیم. اگر هم بدانیم بخاطر اینکه زن و بچه داریم جرأت گفتنش را نداریم. اما شما میدانید. پس بگویید. خودتان از خاکریز سانسور این حرفها بالا بروید. ما هم پشت سرتان میآییم...
ما در دولت مدعی مدیریت جهان که خیلی از همین دلواپسهای امروز دلشان برایش غنج میرفت، کلاهی سرمان رفته که تا سالهای سال باید غرامتش را بدهیم. دیگر نمیخواهیم احمق حسابمان کنند. این روزها سخن از دولت پنهان است. ما که نمیدانیم این دولت کیست و کجا قایم شده. اما شما میدانید.
اشک تمساح این نویسنده اجارهای برای قیمت تخممرغ و زندگی سخت کارگران در حالی است که همین جماعت ۵ سال قبل مدعی بودند به واسطه بستن با آمریکا، همه مشکلات بیکاری و رکود و آب خوردن آلودگی هوا حل میشود. و چنان با قلمفرسایی و برنزکاری، مردم را فریب داده بودند که عدهای به دعوت همانها به خیابان آمدند و در جشن کذایی دلار را با اسکناس ۵۰۰ تومانی و هزار تومانی مقایسه کردند، حاکی از این که دلار ۳۷۰۰ تومانی قرار است زیر هزار تومان بیاید!
این جماعت کاسبکار و فریبکار حالا هم به جای اظهار شرمندگی و عذرخواهی از مردم، تقصیرها را گردن «دولت در سایه» میاندازند، بیآنکه بگویند کدام بخش از برجام اجرا نشد تا توجیهی برای عملی نشدن وعدههای برجامی باشد؟ برجامی که وزیر خارجهاش اذعان میکرد بعد از ۲۰ ماه نمیتواند یک حساب بانکی در لندن افتتاح کند و در سفر به آلمان با مشکل عدم ارائه بنزین به هواپیمایش مواجه میشد و برجامی که دولت آمریکا پس از انعقادش، نامزد ویژه روحانی برای تصدی نمایندگی ایران در سازمان ملل را دیپورت میکرد و ویزا نمیداد، چه ارزشی میتوانست داشته باشد؟ وقتی ظریف و حمید ابوطالبی با برجام تحریم بنزینی و ویزایی شدند، چه انتظاری بود که مردم ایران از برجام متنفع شوند؟ و براستی دولتی که از نرمش قهرمانانه فقط نرمش آن را اجرا کرد و قهرمانیاش را جا گذاشت، چگونه میتوانست نانی از مسیر برجام سر سفره مردم بگذارد؟
وانگهی؛ به تعطیلی کشاندن بخش مسکن برای ۵-۶ سال و تحمیل رکود سنگین از این طریق که موجب بیکاری میلیونی مهندسان و کارگران و فعالان ۲۵۰ شاخه صنعتی مرتبط با بخش مسکن شد، چه ربطی به بودن یا نبودن برجام داشت؟ واگذاریهای پر از فشار برخی شرکتهای دولتی توسط سازمان خصوصیسازی که - رئیس آن اتفاقاً عضو ستاد انتخاباتی آقای روحانی بود- موجب رکود در تولید و بیکاری هزاران کارگر به قیمت برخورداری برخی عناصر اهل زد و بند میشد. آیا این هم به برجام ربط داشت؟ حراج ۱۸ میلیارد دلار ارز دولتی در خدمت رانتخواران که تبعات آن، محدودیت منابع ارزی و تحمیل فشار تورمی به بازار بود چطور؟ آیا آن هم به دولت سایه خیالی ارتباط داشت؟
وقتی امتیازات نقد را در برجام میدادند و وعده نسیه میگرفتند، امثال این میرزابنویس کاسبکار کجا بود که بگوید عوامترین و بیسوادترین افراد هم در معاملات شخصی این گونه معامله نمیکنند. شما را به خدا چوب حراج به سرمایههای کشور نزنید! این حرفها را میشد گفت، مشروط به این که قلم امثال این آقا پیشفروش نمیشد و در خدمتسیاهسازیهای رسانهای قرار نمیگرفت.
او اخیراً خطاب به سخنگوی دولت نوشت: آقای ربیعی عزیز! امروز ظهر رفته بودم بقالی محل. همزمان با من یک کارگر ساختمانی هم وارد شد. ده تا تخم مرغ گذاشت توی کیسه نایلون و به فروشنده گفت چقدر شد؟ جواب شنید ۱۳هزارتومان.
کارگر برگشت به سمت شانه تخممرغها و ۴تا از تخممرغهای داخل کیسه را برگرداند سرجایش. پول ۶ تخممرغ را پرداخت و رفت.
من نمیدانم وقتی پیش همکارانش برگشته چه به او گفتهاند ولی میتوانم حدس بزنم که شما میدانید.
آقای ربیعی! شما دیواری از ما رسانهایها کوتاهتر پیدا نکردهاید؟ ما برویم به مردم چه بگوییم؟ بگوییم سفره مردم کوچک و کوچکتر شده چون تحریم است؟ بگوییم دلار بیست و چند هزار تومان شده چون تحریم است؟ خب چرا خودتان نمیگویید؟ چرا رسانهها را به مذبح میفرستید؟ میخواهید امثال من برویم به جنگ رسانههای ضد دولت؟ چرا ما قربانی بشویم؟ چرا خودتان نمیروید سراغ کلهگندههای همان رسانهها؟ چرا ما را درگیر میکنید؟ میخواهید ما را از نان خوردن بیندازید و همین تخممرغ دانهای ۱۳۰۰ تومان هم سر سفرهمان نباشد؟
وی در ادامه مینویسد: آقای ربیعی همه چیز که بهخاطر تحریم آمریکا نیست. چرا به مردم نمیگویید همان پنجرههایی که برجام بازشان کرد، چه کسانی بستند؟ چه کسانی نگذاشتند نرمش قهرمانانه، نانش در سفره مردم بنشیند؟ بازیهای کاسبان برجام که نگذاشتند ما حقمان را از دهن شیر دربیاوریم کار چه کسانی بود؟ کجای برجام اعتماد به غرب بود که عدهای هوچی با ادعای دروغین انقلابیگری، کام مردممان را تلخ کردند و با چشمکزدن به غربیها از آنها دستخوش گرفتند؟
آقای ربیعی! از این سوالها باز هم هست. خیلی هم هست. اما جوابش را ما رسانهایها نمیدانیم. اگر هم بدانیم بخاطر اینکه زن و بچه داریم جرأت گفتنش را نداریم. اما شما میدانید. پس بگویید. خودتان از خاکریز سانسور این حرفها بالا بروید. ما هم پشت سرتان میآییم...
ما در دولت مدعی مدیریت جهان که خیلی از همین دلواپسهای امروز دلشان برایش غنج میرفت، کلاهی سرمان رفته که تا سالهای سال باید غرامتش را بدهیم. دیگر نمیخواهیم احمق حسابمان کنند. این روزها سخن از دولت پنهان است. ما که نمیدانیم این دولت کیست و کجا قایم شده. اما شما میدانید.
اشک تمساح این نویسنده اجارهای برای قیمت تخممرغ و زندگی سخت کارگران در حالی است که همین جماعت ۵ سال قبل مدعی بودند به واسطه بستن با آمریکا، همه مشکلات بیکاری و رکود و آب خوردن آلودگی هوا حل میشود. و چنان با قلمفرسایی و برنزکاری، مردم را فریب داده بودند که عدهای به دعوت همانها به خیابان آمدند و در جشن کذایی دلار را با اسکناس ۵۰۰ تومانی و هزار تومانی مقایسه کردند، حاکی از این که دلار ۳۷۰۰ تومانی قرار است زیر هزار تومان بیاید!
این جماعت کاسبکار و فریبکار حالا هم به جای اظهار شرمندگی و عذرخواهی از مردم، تقصیرها را گردن «دولت در سایه» میاندازند، بیآنکه بگویند کدام بخش از برجام اجرا نشد تا توجیهی برای عملی نشدن وعدههای برجامی باشد؟ برجامی که وزیر خارجهاش اذعان میکرد بعد از ۲۰ ماه نمیتواند یک حساب بانکی در لندن افتتاح کند و در سفر به آلمان با مشکل عدم ارائه بنزین به هواپیمایش مواجه میشد و برجامی که دولت آمریکا پس از انعقادش، نامزد ویژه روحانی برای تصدی نمایندگی ایران در سازمان ملل را دیپورت میکرد و ویزا نمیداد، چه ارزشی میتوانست داشته باشد؟ وقتی ظریف و حمید ابوطالبی با برجام تحریم بنزینی و ویزایی شدند، چه انتظاری بود که مردم ایران از برجام متنفع شوند؟ و براستی دولتی که از نرمش قهرمانانه فقط نرمش آن را اجرا کرد و قهرمانیاش را جا گذاشت، چگونه میتوانست نانی از مسیر برجام سر سفره مردم بگذارد؟
وانگهی؛ به تعطیلی کشاندن بخش مسکن برای ۵-۶ سال و تحمیل رکود سنگین از این طریق که موجب بیکاری میلیونی مهندسان و کارگران و فعالان ۲۵۰ شاخه صنعتی مرتبط با بخش مسکن شد، چه ربطی به بودن یا نبودن برجام داشت؟ واگذاریهای پر از فشار برخی شرکتهای دولتی توسط سازمان خصوصیسازی که - رئیس آن اتفاقاً عضو ستاد انتخاباتی آقای روحانی بود- موجب رکود در تولید و بیکاری هزاران کارگر به قیمت برخورداری برخی عناصر اهل زد و بند میشد. آیا این هم به برجام ربط داشت؟ حراج ۱۸ میلیارد دلار ارز دولتی در خدمت رانتخواران که تبعات آن، محدودیت منابع ارزی و تحمیل فشار تورمی به بازار بود چطور؟ آیا آن هم به دولت سایه خیالی ارتباط داشت؟
وقتی امتیازات نقد را در برجام میدادند و وعده نسیه میگرفتند، امثال این میرزابنویس کاسبکار کجا بود که بگوید عوامترین و بیسوادترین افراد هم در معاملات شخصی این گونه معامله نمیکنند. شما را به خدا چوب حراج به سرمایههای کشور نزنید! این حرفها را میشد گفت، مشروط به این که قلم امثال این آقا پیشفروش نمیشد و در خدمتسیاهسازیهای رسانهای قرار نمیگرفت.