فاطمه معتمدآریا: «... به نظرم سینما و در رأس آن وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی باید تلاش کنند تا صداوسیما ابتذال خود را وارد سینما نکند.»
شهدای ایران؛ فاطمه معتمدآریا در گفتوگویی با خبرگزاری ایسنا وابسته به دولت در مقابل واگذاری اختیارات شبکه نمایش خانگی از وزارت ارشاد به سازمان صداوسیما اظهارنظر کرده که: «... به نظرم سینما و در رأس آن وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی باید تلاش کنند تا صداوسیما ابتذال خود را وارد سینما نکند.»
این در حالی است که ابتذال این سینما تا آن حد رسید که طی دو گزارش مفصل، مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری بهعنوان بالاترین نهاد تحلیلگر دولتی درباره سینمای اکران سالهای 97 و 98 یا سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر (که همین فیلم مستهجن در حال اکران معتمدآریا یعنی «بنفشه آفریقایی» نیز در بین آنها بود)، بر وجود این ابتذال مفرط تأکید کرد.
حتی برخی از رسانههای خارجی مانند دویچهوله (رادیو صدای آلمان) و رادیو فرانسه پس از نمایش بعضی فیلمهای ایرانی درجشنواره کلن (که فیلمهای معتمدآریا هم در میانشان به چشم میخورد) و همچنین بیبیسی (رسانه سلطنتی بریتانیا) در سال 1395 و نشریه گاردین پس از جشنواره فیلم فجر دوره سی و سوم و پس از تماشای تعداد زیادی از فیلمهای آن سال، به حضور ابتذال در این سینما اذعان داشتند.
معتمدآریا در بخش دیگری از مصاحبه با خبرگزاری دولتی ایسنا به دو جمله ناقصی که اخیرا از سوی یکی از پادوهای سفارتهای خارجی بهعنوان بیانیه علیه سانسور در سینما منتشر شد و متأسفانه برخی از سینماگران نیز آن را امضاء کردند، اشاره نموده و خود را رکورددار فیلمهای سانسور شده دانست! در حالی که ایشان با رانتخواری و پارتی و سفارش دوستانشان در مراکز مختلف بهخصوص وزارت ارشاد، رکورددار بازی در انبوهی از فیلم و سریال و دریافت خیل جوایز دولتی از جشنوارهها و تلویزیون است و همین حضور بیکش و پیمان وی باعث سانسور و حذف بسیاری از بازیگران جوان و با استعداد گردید.
معتمدآریا در حالی دم از سانسور میزند که او و همکارانش در این سینما، سالهاست کلیت انقلاب اسلامی و جهاد مردمی و دهها هزار شهید و اردوهای جهادی و ایثار و فداکاری بینظیر ملت و توطئهها و طرح و برنامههای بیامان کانونهای سلطه جهانی و پیشرفتهای شگفتانگیز علمی و ورزشی و فرهنگی و اجتماعی را از این سینما سانسور کردهاند. آنها حتی نتوانستند یک نما از بزرگترین و پُرشکوهترین همایش جهانی یعنی راهپیمایی اربعین را که سالهاست همه جهان استکبار را حیران و سرگردان کرده در این سینما تحمل کنند. آنها تاریخ ایران و اسلام و هزاران شخصیت و قهرمان این تاریخ را از این سینما سانسور کردند و بهجای آنها مبتذلیات خود را برپرده سینما بردند تا جایی که امروز بر اساس ارقام مرکز آمار ایران، تنها 5-6 درصد از مردم، تماشاگر این سینما هستند.
در فیلمی به نام «شبح آزادی» ساخته لوییس بونوئل، دنیایی تصویر میشود که همه رفتارها و ادعاها برعکس است. مثلا آدمها سر میزی شبیه میز غذاخوری و در ملأ عام قضای حاجت میکنند ولی غذای خود را در اتاقکی محدود و دربسته مانند توالت صرف مینمایند. عکسها و تصاویر کوه و دشت و طبیعت از نظر آنها مستهجن است و کودکان بهخاطر دیدن آنها تنبیه میشوند ولی مبتذلترین تصاویر بهعنوان مواد آموزشی استفاده میگردد. شاید اگر بونوئل امروز زنده بود و میخواست آن فیلم را بازسازی کند، این مصاحبه معتمدآریا را هم در انتهایش میگنجانید!!
این در حالی است که ابتذال این سینما تا آن حد رسید که طی دو گزارش مفصل، مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری بهعنوان بالاترین نهاد تحلیلگر دولتی درباره سینمای اکران سالهای 97 و 98 یا سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر (که همین فیلم مستهجن در حال اکران معتمدآریا یعنی «بنفشه آفریقایی» نیز در بین آنها بود)، بر وجود این ابتذال مفرط تأکید کرد.
حتی برخی از رسانههای خارجی مانند دویچهوله (رادیو صدای آلمان) و رادیو فرانسه پس از نمایش بعضی فیلمهای ایرانی درجشنواره کلن (که فیلمهای معتمدآریا هم در میانشان به چشم میخورد) و همچنین بیبیسی (رسانه سلطنتی بریتانیا) در سال 1395 و نشریه گاردین پس از جشنواره فیلم فجر دوره سی و سوم و پس از تماشای تعداد زیادی از فیلمهای آن سال، به حضور ابتذال در این سینما اذعان داشتند.
معتمدآریا در بخش دیگری از مصاحبه با خبرگزاری دولتی ایسنا به دو جمله ناقصی که اخیرا از سوی یکی از پادوهای سفارتهای خارجی بهعنوان بیانیه علیه سانسور در سینما منتشر شد و متأسفانه برخی از سینماگران نیز آن را امضاء کردند، اشاره نموده و خود را رکورددار فیلمهای سانسور شده دانست! در حالی که ایشان با رانتخواری و پارتی و سفارش دوستانشان در مراکز مختلف بهخصوص وزارت ارشاد، رکورددار بازی در انبوهی از فیلم و سریال و دریافت خیل جوایز دولتی از جشنوارهها و تلویزیون است و همین حضور بیکش و پیمان وی باعث سانسور و حذف بسیاری از بازیگران جوان و با استعداد گردید.
معتمدآریا در حالی دم از سانسور میزند که او و همکارانش در این سینما، سالهاست کلیت انقلاب اسلامی و جهاد مردمی و دهها هزار شهید و اردوهای جهادی و ایثار و فداکاری بینظیر ملت و توطئهها و طرح و برنامههای بیامان کانونهای سلطه جهانی و پیشرفتهای شگفتانگیز علمی و ورزشی و فرهنگی و اجتماعی را از این سینما سانسور کردهاند. آنها حتی نتوانستند یک نما از بزرگترین و پُرشکوهترین همایش جهانی یعنی راهپیمایی اربعین را که سالهاست همه جهان استکبار را حیران و سرگردان کرده در این سینما تحمل کنند. آنها تاریخ ایران و اسلام و هزاران شخصیت و قهرمان این تاریخ را از این سینما سانسور کردند و بهجای آنها مبتذلیات خود را برپرده سینما بردند تا جایی که امروز بر اساس ارقام مرکز آمار ایران، تنها 5-6 درصد از مردم، تماشاگر این سینما هستند.
در فیلمی به نام «شبح آزادی» ساخته لوییس بونوئل، دنیایی تصویر میشود که همه رفتارها و ادعاها برعکس است. مثلا آدمها سر میزی شبیه میز غذاخوری و در ملأ عام قضای حاجت میکنند ولی غذای خود را در اتاقکی محدود و دربسته مانند توالت صرف مینمایند. عکسها و تصاویر کوه و دشت و طبیعت از نظر آنها مستهجن است و کودکان بهخاطر دیدن آنها تنبیه میشوند ولی مبتذلترین تصاویر بهعنوان مواد آموزشی استفاده میگردد. شاید اگر بونوئل امروز زنده بود و میخواست آن فیلم را بازسازی کند، این مصاحبه معتمدآریا را هم در انتهایش میگنجانید!!