منابع تاریخی روایت کردهاند؛
منابع تاریخی روایت کردهاند که چهارم محرم ابن زیاد خطبهای در مسجد کوفه خواند و فتوای قاضی شریح مبنی بر ضرورت قتل حضرت سیدالشهدا (ع) را علنی کرد.
شهدای ایران؛ به روایت جلد دوم کتاب «الوقایع و الحوادث» علامه محمدباقر ملبوبی و «تقویم شیعه» شیخ عبدالحسین نیشابوری، چهارم محرم روزی است که ابن زیاد فتوای شریح قاضی مبنی بر لزوم و ضرورت قتل حضرت اباعبدالله الحسین (ع) را در مسجد کوفه علنی کرد.
ابن زیاد طی خطبهای با اشاره به این فتوا مردم را به شرکت در سپاه عمر سعد و کشتن حضرت سیدالشهدا (ع) تحریک کرد. به همین دلیل آن دسته از مردمی که به سپاه عمر نپیوسته بودند همراه با لشکر حصین بن نمیر که یک روز دیرتر از عمر وارد کربلا شد، به قتلگاه پسر پیامبر آمدند. فتوای شریح باعث شد تا حجم بسیاری از کم خردان کوفه بر علیه حضرت سیدالشهدا (ع) بسیج شوند.
شیخ ابراهیم الموسوی الزنجانی در کتاب «وسیله الدارین فی انصار الحسین (ع) اشاره کرد که ابن نمیر روز پنجم محرم سال ۶۱ هجری با سپاهیانی بالغ بر چهار هزار نفر به کربلا وارد شد تا به لشکر سه هزاره نفره عمر بپیوندند برای مقابله با سپاه ۷۴ نفره حضرت سیدالشهدا (ع). پس از آن نیز تا ششم محرم بازار آهنگران کوفه برای خرید و یا تیز کردن شمشیرها داغ بود.
شریح بن حارث کندی، در زمان خلیفه اول ابوبکر از جمله تازه مسلمانان به شمار میرفت. در دوره عمر بن خطاب قاضی کوفه شد و عثمان بن عفان نیز در دوره خلافت خود، کرسی قضاوت او را تمدید کرد. به دلیل آنکه شریح با فرمان خود خلفا این منصب را دریافت، بنابراین از شهرت و نفوذ زیادی برخوردار شد و به عنوان یک شخصیت سیاسی و اجتماعی مورد احترام بسیاری از قبایل قرار گرفت.
دلیل دادن منصب قضا به او توسط خلیفه دوم را در این ذکر کردهاند که عمر صحابه پیامبر را نزد خود در مدینه به عنوان رایزن و مشاور نگه میداشت و به همین دلیل در مناطق مختلف جامعه اسلامی که به دلیل فتوحات بسیار گستردهتر از قبل شده بود، بسیاری از تازه مسلمانان که دانش چندانی هم نسبت به شرعیات نداشتند، مناصب مختلف از جمله منصب قضاوت را بر عهده گرفتند.
در دوره زمامداری حضرت امیرالمومنین (ع) به دلیل آنکه شریح مورد اتهام قرار نگرفته بود، دوره قضاوتش تمدید شد، اما حضرت بلافاصله پس از اینکه راه خطای شریح بر همگان مشخص شد، او را عزل و تبعید کرد. دوره قضاوت شریح بسیار طول کشید. او پس از شهادت حضرت امیر (ع) نیز بدون آنکه حکمی از جانب امام مجتبی (ع) داشته باشد، شغل خود را ادامه داد و با دوران روی کار آمدن معاویه آغاز سلسله پادشاهی بنی امیه، این شغل او دوباره رسمی شد.
درباره شریح قاضی، زندگی و عملکردش منابع اختصاصی و پژوهشهای تخصصی اندکی وجود دارد و ضرورت دارد که محققان تاریخ اسلام با بازخوانی دوباره آن دوران تاریخ و تحلیل دقیقی از او را به مخاطبان امروزی ارائه دهند. یکی از معدود منابع در این موضوع «شریح قاضی» نوشته علی اکبر خدایی است که برای نخستین بار سال ۱۳۸۲ توسط انتشارات اطلاعات منتشر شد و به سال ۸۹ امکان تجدید چاپ پیدا کرد. بجز این مخاطب برای آگاهی درباره این شخصیت باید به منابع تاریخ اسلام بویژه منابع مربوط به تاریخ کوفه رجوع کند.
ابن زیاد طی خطبهای با اشاره به این فتوا مردم را به شرکت در سپاه عمر سعد و کشتن حضرت سیدالشهدا (ع) تحریک کرد. به همین دلیل آن دسته از مردمی که به سپاه عمر نپیوسته بودند همراه با لشکر حصین بن نمیر که یک روز دیرتر از عمر وارد کربلا شد، به قتلگاه پسر پیامبر آمدند. فتوای شریح باعث شد تا حجم بسیاری از کم خردان کوفه بر علیه حضرت سیدالشهدا (ع) بسیج شوند.
شیخ ابراهیم الموسوی الزنجانی در کتاب «وسیله الدارین فی انصار الحسین (ع) اشاره کرد که ابن نمیر روز پنجم محرم سال ۶۱ هجری با سپاهیانی بالغ بر چهار هزار نفر به کربلا وارد شد تا به لشکر سه هزاره نفره عمر بپیوندند برای مقابله با سپاه ۷۴ نفره حضرت سیدالشهدا (ع). پس از آن نیز تا ششم محرم بازار آهنگران کوفه برای خرید و یا تیز کردن شمشیرها داغ بود.
شریح بن حارث کندی، در زمان خلیفه اول ابوبکر از جمله تازه مسلمانان به شمار میرفت. در دوره عمر بن خطاب قاضی کوفه شد و عثمان بن عفان نیز در دوره خلافت خود، کرسی قضاوت او را تمدید کرد. به دلیل آنکه شریح با فرمان خود خلفا این منصب را دریافت، بنابراین از شهرت و نفوذ زیادی برخوردار شد و به عنوان یک شخصیت سیاسی و اجتماعی مورد احترام بسیاری از قبایل قرار گرفت.
دلیل دادن منصب قضا به او توسط خلیفه دوم را در این ذکر کردهاند که عمر صحابه پیامبر را نزد خود در مدینه به عنوان رایزن و مشاور نگه میداشت و به همین دلیل در مناطق مختلف جامعه اسلامی که به دلیل فتوحات بسیار گستردهتر از قبل شده بود، بسیاری از تازه مسلمانان که دانش چندانی هم نسبت به شرعیات نداشتند، مناصب مختلف از جمله منصب قضاوت را بر عهده گرفتند.
در دوره زمامداری حضرت امیرالمومنین (ع) به دلیل آنکه شریح مورد اتهام قرار نگرفته بود، دوره قضاوتش تمدید شد، اما حضرت بلافاصله پس از اینکه راه خطای شریح بر همگان مشخص شد، او را عزل و تبعید کرد. دوره قضاوت شریح بسیار طول کشید. او پس از شهادت حضرت امیر (ع) نیز بدون آنکه حکمی از جانب امام مجتبی (ع) داشته باشد، شغل خود را ادامه داد و با دوران روی کار آمدن معاویه آغاز سلسله پادشاهی بنی امیه، این شغل او دوباره رسمی شد.
درباره شریح قاضی، زندگی و عملکردش منابع اختصاصی و پژوهشهای تخصصی اندکی وجود دارد و ضرورت دارد که محققان تاریخ اسلام با بازخوانی دوباره آن دوران تاریخ و تحلیل دقیقی از او را به مخاطبان امروزی ارائه دهند. یکی از معدود منابع در این موضوع «شریح قاضی» نوشته علی اکبر خدایی است که برای نخستین بار سال ۱۳۸۲ توسط انتشارات اطلاعات منتشر شد و به سال ۸۹ امکان تجدید چاپ پیدا کرد. بجز این مخاطب برای آگاهی درباره این شخصیت باید به منابع تاریخ اسلام بویژه منابع مربوط به تاریخ کوفه رجوع کند.