بعد از افتضاح محکومیت فدراسیون فوتبال ایران به پرداخت شش میلیون و ۱۳۷ هزار یورو، معادل ۱۴۰ میلیارد تومان به مارک ویلموتس، مربی چندماهه فوتبال ایران، میگویند باید مهدی تاج که این قرارداد را امضا کرده است، این پول را بپردازد.
شهدای ایران؛ به گزارش ایسنا کامبیز نوروزی، حقوقدان در ادامه یادداشت خود در روزنامه شرق نوشت: این قرارداد هزار و یک مسئله دارد و پر از اشتباه است. هیچ مدیر متعهد و آگاهی چنین قراردادی را امضا نمیکند که فقط برخی اشکالاتش این باشد که مربی پروازی باشد، بهراحتی بتواند خودش برود، هروقت خواست بیاید، حق فسخ راحت قرارداد را داشته باشد، حتی با وجود اینکه خودش استعفا داده باز هم بتواند غرامت بگیرد و... و پول بیشتر درآورد.وقتی چنین رأی سنگینی صادر شده است، یعنی قرارداد جای دفاع برای ایران نداشته است. هیچ متخصص درست و حسابی حقوق قراردادها چنین شرایطی را تأیید نمیکند. بههرحال بیکفایتیهای مربوط به این قرارداد که مهدی تاج پذیرفته و امضا کرده، آشکار است.در ظرایف حقوقی این بحث که رئیس سابق فدراسیون فوتبال چگونه مسئول جبران خسارت ناشی از محکومیت ۱۴۰ میلیاردی ایران در فیفاست، فعلا وارد نمیشوم. اما نمیتوان این مسئولیت را فقط برای او به اجرا درآورد. به سایر محیطهای فوتبالی و غیرفوتبالی هم باید توجه کرد.
۱- ماجراهای فدراسیون فوتبال فقط همین یک پرونده نیست. چندین پرونده دیگر وجود دارد که در آنها فدراسیون محکوم شده است. در تمام آن پروندهها هم مشکل مدیریتی و حقوقی فراوان وجود داشته است. حالا ارزش ریالی پرونده ویلموتس بهدلیل افزایش نرخ برابری ارز به عدد شگفتآور ۱۴۰ میلیارد رسیده است. اگر این رأی مثلا شش-هفت ماه پیش صادر میشد، معادل ریالی این محکومیت کمتر از اینها بود. اینکه مبلغ محکومیت ایران در پرونده ویلموتس به این حد چشمگیر است، نباید موجب شود سایر قراردادها و کارهای فدراسیون فوتبال زیر این خبر سنگین پنهان بماند و فراموش شود. مشکل بسیار عمیقتر و گستردهتر و بزرگتر از پرونده ویلموتس است.
۲- فرایند انتخاب یک مربی و عقد قرارداد با او مدیریت کارهای آن مربی قطعا یک کار فردی نیست. مسئولان دیگری در آن فدراسیون هم حضور دارند و در موردش تصمیم میگیرند، تکلیف آنها چه میشود؟ آیا آنها مبرا هستند؟ خیر.
۳- افتضاح قراردادهای خارجی در فوتبال ایران محدود به فدراسیون فوتبال نیست. در همه این سالها اوضاع باشگاهها هم از این جهت خراب است. خیلی از حدود ۵۰ پرونده که الان علیه ایران جریان دارد و نیز در پروندههای قبلی که با محکومیت ایران خاتمه یافته است، محصول مدیریتهای ناشایست در باشگاههاست. این خرابی در سیستم حاکم بر فوتبال ایران است. این پروندهها آبروی کشور را در سطح بینالمللی به بازی گرفتهاند. بدون کشف حقیقت در عملکرد قراردادهای خارجی باشگاهها، کشف حقیقت در مورد عملکرد فدراسیون در قراردادهای خارجی به جایی نخواهد رسید. آنها را چه میکنید؟ اگر با آنها هم مثل مهدی تاج برخورد نشود.
۴- اگر مدیری سبب بروز خسارت به اموال عمومی میشود باید مسئولیت داشته باشد و جبران خسارت کند. مدیریت رایج در ایران تقریبا هیچ مسئولیتی برای مدیرانی قائل نیست که براثر ناشایستگی و رعایتنکردن ضوابط و اصول و قواعد حرفهای و «تقصیر» اموال عمومی را مضمحل میکنند و باعث خسارت عمومی میشوند. میآیند، زیان میزنند، میروند. تقریبا کمتر عرصه مدیریتی در ایران وجود دارد که در آنها مدیرانی با بیکفایتی قراردادهای زیانباری امضا نکرده باشند که منجر به زیانهای سنگین مالی به اموال عمومی یا حتی محکومیت در محاکم داخلی یا خارجی نشده باشد. سودهای رانتی و غیررانتی مدیریتش را میبرند، مسئولیت حقوقی و حتی اخلاقی هم نمیپذیرند. بخش بزرگی از مشکلات اقتصادی ایران محصول عملکرد همین نوع مدیران است. در این موارد خسارات وارده به اموال عمومی را مدیرانی باید بدهند که با عدول از اصول و ضوابط و نظامات سبب این زیانهای خانمانبرانداز شدهاند. از وزارتخانهها و شهرداریها تا شرکتهای دولتی و هزارجای دیگر... .
این کار را بکنید؛ از قرارداد ویلموتس با فدراسیون فوتبال و مهدی تاج شروع کنید و در بقیه موارد ورزشی و غیرورزشی پیش بروید.
۱- ماجراهای فدراسیون فوتبال فقط همین یک پرونده نیست. چندین پرونده دیگر وجود دارد که در آنها فدراسیون محکوم شده است. در تمام آن پروندهها هم مشکل مدیریتی و حقوقی فراوان وجود داشته است. حالا ارزش ریالی پرونده ویلموتس بهدلیل افزایش نرخ برابری ارز به عدد شگفتآور ۱۴۰ میلیارد رسیده است. اگر این رأی مثلا شش-هفت ماه پیش صادر میشد، معادل ریالی این محکومیت کمتر از اینها بود. اینکه مبلغ محکومیت ایران در پرونده ویلموتس به این حد چشمگیر است، نباید موجب شود سایر قراردادها و کارهای فدراسیون فوتبال زیر این خبر سنگین پنهان بماند و فراموش شود. مشکل بسیار عمیقتر و گستردهتر و بزرگتر از پرونده ویلموتس است.
۲- فرایند انتخاب یک مربی و عقد قرارداد با او مدیریت کارهای آن مربی قطعا یک کار فردی نیست. مسئولان دیگری در آن فدراسیون هم حضور دارند و در موردش تصمیم میگیرند، تکلیف آنها چه میشود؟ آیا آنها مبرا هستند؟ خیر.
۳- افتضاح قراردادهای خارجی در فوتبال ایران محدود به فدراسیون فوتبال نیست. در همه این سالها اوضاع باشگاهها هم از این جهت خراب است. خیلی از حدود ۵۰ پرونده که الان علیه ایران جریان دارد و نیز در پروندههای قبلی که با محکومیت ایران خاتمه یافته است، محصول مدیریتهای ناشایست در باشگاههاست. این خرابی در سیستم حاکم بر فوتبال ایران است. این پروندهها آبروی کشور را در سطح بینالمللی به بازی گرفتهاند. بدون کشف حقیقت در عملکرد قراردادهای خارجی باشگاهها، کشف حقیقت در مورد عملکرد فدراسیون در قراردادهای خارجی به جایی نخواهد رسید. آنها را چه میکنید؟ اگر با آنها هم مثل مهدی تاج برخورد نشود.
۴- اگر مدیری سبب بروز خسارت به اموال عمومی میشود باید مسئولیت داشته باشد و جبران خسارت کند. مدیریت رایج در ایران تقریبا هیچ مسئولیتی برای مدیرانی قائل نیست که براثر ناشایستگی و رعایتنکردن ضوابط و اصول و قواعد حرفهای و «تقصیر» اموال عمومی را مضمحل میکنند و باعث خسارت عمومی میشوند. میآیند، زیان میزنند، میروند. تقریبا کمتر عرصه مدیریتی در ایران وجود دارد که در آنها مدیرانی با بیکفایتی قراردادهای زیانباری امضا نکرده باشند که منجر به زیانهای سنگین مالی به اموال عمومی یا حتی محکومیت در محاکم داخلی یا خارجی نشده باشد. سودهای رانتی و غیررانتی مدیریتش را میبرند، مسئولیت حقوقی و حتی اخلاقی هم نمیپذیرند. بخش بزرگی از مشکلات اقتصادی ایران محصول عملکرد همین نوع مدیران است. در این موارد خسارات وارده به اموال عمومی را مدیرانی باید بدهند که با عدول از اصول و ضوابط و نظامات سبب این زیانهای خانمانبرانداز شدهاند. از وزارتخانهها و شهرداریها تا شرکتهای دولتی و هزارجای دیگر... .
این کار را بکنید؛ از قرارداد ویلموتس با فدراسیون فوتبال و مهدی تاج شروع کنید و در بقیه موارد ورزشی و غیرورزشی پیش بروید.