شهدای ایران: ناصر قوامی، فعال اصلاحطلب و از نمایندگان مستعفی مجلس ششم در بخشی از یک مصاحبه با شماره یکشنبه گذشته روزنامه آرمان ملی پیرامون نسبت اصلاحطلبان با انتخابات گفته است:
"چه دلیلی دارد وقتی کاندیداهایمان رد صلاحیت میشوند در انتخابات شرکت کنیم. ما در انتخابات مجلس خبرگان نیز همین نظر را داشتیم. اکنون نیز در مورد انتخابات ریاست جمهوری (1400) باید دو یا سه گزینه اصلاحطلب که مردم بهعنوان اصلاحطلب آنها را قبول دارند به مردم معرفی شوند و اگر تایید شدند در انتخابات حاضر شویم."
*این اظهارات اگر در هر نظام سیاسی دیگری در جهان گفته شود؛ با نگاه "براندازی" و خروج از مردمسالاری قضاوت خواهد شد.
چه اینکه انتخابات یکی از شئون اصلی رجال و احزاب و گروههای سیاسی است و حزب یا رجلی که عمل به این شأن را منوط میکند یا برای آن شرط میگذارد؛ عملا "دشمن ملت" است.
جالب آنکه اصلاحطلبان تاکنون چندین مرتبه مرتکب این رفتار هم شدهاند اما عدم روشنگری خواص کشور در قبال این نفاق جریانی؛ موجب شده است چپها از مذمت عمومی بگریزند و کسی آنها را به سبب این دیکتاتوری حزبی مؤاخذه نکند.
این در حالی است که البته مشخص نیست صبر نظام اسلامی هم تا کجا ادامه مییابد و حکومت تا چه زمانی حاضر است این رفتار شریرانه اصلاحطلبان مبنی بر تحریم انتخابات که ضایعکننده قانون و کند کننده جریان پیشرفت کشور است و ظاهرا قصد دارد در انتخابات 1400 نیز تکرار شود را تحمل کند!
برخی محافل تحلیلی میگویند "هسته سخت" اصلاحات که قوه عاقله تمام این رفتارهای ضد مردمسالاری است؛ به مثابه ضحّاک ماردوش در بلندای اردوگاه اصلاحات نشسته و مغز جوانان اصلاحطلب را یکان یکان و در جهت مطامع براندازانه خویش میبلعد.
بدیهیست که در اثر این قبیل رفتارها؛ نه تنها آینده جوانان اصلاحطلب و کسانی از چپها که به فعالیت در داخل نظام میاندیشند تباه خواهد شد بلکه آثاری همیشگی نیز بر اردوگاه اصلاحات مترتّب میشود که مثل داغ بر پیشانی آقایان خواهد ماند.
کما اینکه محمدرضا عارف یک اصلاحطلب نجیب محسوب میشد اما در هنگامه انتخابات مجلس یازدهم؛ در مقابل ضحاّک ماردوش تعظیم کرد و مجبور به امضای فرمان تحریم انتخابات بعنوان رئیس شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان شد. و با این کار وارد فرایند مرگ سیاسی شد.
بدیهیست که جوانترهای اصلاحطلب هرگز چنین عاقبتی را نمیپسندند...