به گزارش پایگاه خبری شهدای ایران؛ خاورمیانه بندرت چنین آشفته و پریشان احوال بوده است. این منطقه نهتنها در آشوبزدهترین شرایط سیاسی طی ده سال گذشته به سر میبرد، بلکه با تحولات غیرمنتطره و تغییر پیمانها و اتحادها هرگونه ثبات و قطعیتی در هر نقطه از آن به چالش کشیده شده و هر لحظه شاهد حوادث جدیدی هستیم.
با این همه به رغم رسانه های ارتباط جمعی و تضمین آزادی، اطلاع رسانی حجم زیادی از نظرها و نگرش ها به سبب پیش داوری ها، اخبار، اطلاعات جعلی و تبلیغات حساب شده دچار سانسور شده و اگر فقط یک تصویر واقعی و شفاف وجود داشته باشد، همانا احساس تاسف و حسرت مردم منطقه از شرایط به وجود آمده و طرح این پرسش است که چرا ما به چنین وضع آشفته ای دچار شده ایم؟
بسیاری از مردم مصر اوضاع کنونی جهان عرب را چنین روایت می کنند:
قدرت های غربی به رهبری آمریکا در حال تحقق هدف دیرپایشان هستند که همانا تجزیه و تقسیم جهان اعراب و مسلمانان است.
اولین مرحله این طرح بزرگ در عراق پدیدار شد، جایی که آمریکایی ها به دو هدف اصلی خود دست یافتند. آنها ابتدا یک ارتش قدرتمند عربی را نابود سپس با شعله ور کردن آتش جنگ داخلی باعث تفرقه میان سنی و شیعه شدند.
جنگی که امواج گسست و انشقاق را به سراسر منطقه ارسال کرده است. دخالت غرب در سودان نیز این کشور را دوپاره کرده و دولتی متخاصم در جنوب را علیه کشوری مسلمان و عرب در شمال برانگیخته است.
مرحله دوم این طرح مربوط به تامین مالی جنبش های انقلابی است که از طریق فعالان اینترنتی، سازمان های غیردولتی و فتنه انگیزان حقوق بشری ایجاد شده و اقدامات شرارت بار این گروه ها به ظهور بهار عربی منجر شده است.
با فروپاشی و سقوط رژیم های عربی، قدرت های غربی برای سرکوب بی نظمی ها به این مناطق هجوم آوردند. در لیبی بمب های ناتو یک ارتش عربی دیگررا محو و نابود کرد و آن هم درست در زمانی که شبه نظامیان شورشی با تسلیحات غربی در حال تکه تکه کردن باقی مانده دولت لیبی بودند.
برنامه غربی ها برای سوریه متفاوت، اما به همان شیوه ویرانگر و نابودکننده بوده است: آنها ابتدا مردم را به انقلاب ترغیب کردند، اما بعد به جای پشتیبانی و کمک به پیروزی بر رژیم اسد تنها برای مخالفان تدارکات و مهمات کافی برای تحمل یک جنگ داخلی وحشتناک و بیمار گونه را فراهم کردند که نتیجه نیز تاکنون چیزی جز نابودی یک ارتش عربی دیگر، ایجاد یک فاجعه انسانی هولناک، تعمیق تفرقه قومی و مثله کردن یک کشورمهم در جهان عرب نبوده است.
و دست آخر هدف نهایی این نقشه و توطئه ـ آن گونه که تئوریسین های نظریه توطئه توضیح می دهند ـ کشور پرجمعیت، محبوب، استراتژیک و پرنفوذ مصر است با سقوط حسنی مبارک در انقلاب سال 2011 ماموران و جاسوسان غربی مناقشه ای را میان مسلمانان ومسیحیان به راه انداختند.
ایالات متحده به امید آن که اخوان المسلمین بتواند کنترل ارتش را به دست بگیرد به طور مخفیانه با این گروه متحد شد و آمریکایی ها در پی برنامه ریزی به منظور استفاده از اخوان به عنوان حزب پیشتاز در منطقه برای تضعیف دولت های عربی و محدود کردن پیشرفت های علمی، اقتصادی و فکری آنها برآمد، اما ژوئن امسال مردم مصر برای دفع این نقشه و توطئه و ساقط کردن محمد مرسی و دار و دسته اخوان به پاخاستند و اکنون فرماندهان ارتش با پشتیبانی کشورهای ثروتمند خلیج فارس در حال احیای دوباره مصر به عنوان یک قدرت عربی است.
کسانی که در مصر به تئوری توطئه معتقدند نگرش های متفاوتی درباره انگیزه غربی ها ابراز می کنند.
برای عده ای از آنها همه چیز آشکارا به اسرائیل و تلاش متحدان غربی برای از میدان به در کردن دشمنان بالقوه آن یعنی اعراب برمی گردد، اما کسانی هم هستند که معتقدند آمریکا به عنوان توطئه گر اصلی در پی کنترل بر جهان است.
این روایت و تئوری توطئه از نگاه اعراب شاید برای غربی ها احمقانه به نظر برسد، اما واقعیت این است که سادگی بیش از حد این داستان، مردمی را که در حال زندگی در کشاکش بحران ها و اغتشاشات سیاسی هستند به طرز عجیبی به خود جذب می کند.
در گفت وگوی خبرنگاران با مردم می توان بسادگی دریافت که تئوری توطئه در خاورمیانه مورد قبول بخش وسیعی از مصری ها، ازراننده تاکسی گرفته تا مشاوران اقتصادی و از دانشجویان دانشگاه تا مجریان شرکت های توریستی و حتی مقامات دولتی است.
علاوه بر این با قضاوت ها و ارزیابی های مقالات روزنامه های مصر که به جعل اخبار و انتقال آن به سرویس های امنیتی مشهورند و با مصاحبه هایی که با افسران بازنشسته اطلاعاتی انجام می دهند، به نظر می رسد نگرش های توطئه گرانه دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی دولت مصر را نیز فراگرفته است.
اما نکته طنز این روایت که از طرح یک تئوری بزرگ غربی و شیطانی خبر می دهد، برای ما آشناست.
روایت کنونی مردم مصر از تئوری توطئه دقیقا شبیه همان روایت اخوان المسلمین و طرفداران اسلامگرای آن به عنوان قربانی نقشه و دسیسه های دیگران است که سال های سال از جانب آنها ابراز می شد. اخوانی که اعضایش امروز تحت تعقیب پلیس و افسران مصری قرار گرفته است.
با این همه به رغم رسانه های ارتباط جمعی و تضمین آزادی، اطلاع رسانی حجم زیادی از نظرها و نگرش ها به سبب پیش داوری ها، اخبار، اطلاعات جعلی و تبلیغات حساب شده دچار سانسور شده و اگر فقط یک تصویر واقعی و شفاف وجود داشته باشد، همانا احساس تاسف و حسرت مردم منطقه از شرایط به وجود آمده و طرح این پرسش است که چرا ما به چنین وضع آشفته ای دچار شده ایم؟
بسیاری از مردم مصر اوضاع کنونی جهان عرب را چنین روایت می کنند:
قدرت های غربی به رهبری آمریکا در حال تحقق هدف دیرپایشان هستند که همانا تجزیه و تقسیم جهان اعراب و مسلمانان است.
اولین مرحله این طرح بزرگ در عراق پدیدار شد، جایی که آمریکایی ها به دو هدف اصلی خود دست یافتند. آنها ابتدا یک ارتش قدرتمند عربی را نابود سپس با شعله ور کردن آتش جنگ داخلی باعث تفرقه میان سنی و شیعه شدند.
جنگی که امواج گسست و انشقاق را به سراسر منطقه ارسال کرده است. دخالت غرب در سودان نیز این کشور را دوپاره کرده و دولتی متخاصم در جنوب را علیه کشوری مسلمان و عرب در شمال برانگیخته است.
مرحله دوم این طرح مربوط به تامین مالی جنبش های انقلابی است که از طریق فعالان اینترنتی، سازمان های غیردولتی و فتنه انگیزان حقوق بشری ایجاد شده و اقدامات شرارت بار این گروه ها به ظهور بهار عربی منجر شده است.
با فروپاشی و سقوط رژیم های عربی، قدرت های غربی برای سرکوب بی نظمی ها به این مناطق هجوم آوردند. در لیبی بمب های ناتو یک ارتش عربی دیگررا محو و نابود کرد و آن هم درست در زمانی که شبه نظامیان شورشی با تسلیحات غربی در حال تکه تکه کردن باقی مانده دولت لیبی بودند.
برنامه غربی ها برای سوریه متفاوت، اما به همان شیوه ویرانگر و نابودکننده بوده است: آنها ابتدا مردم را به انقلاب ترغیب کردند، اما بعد به جای پشتیبانی و کمک به پیروزی بر رژیم اسد تنها برای مخالفان تدارکات و مهمات کافی برای تحمل یک جنگ داخلی وحشتناک و بیمار گونه را فراهم کردند که نتیجه نیز تاکنون چیزی جز نابودی یک ارتش عربی دیگر، ایجاد یک فاجعه انسانی هولناک، تعمیق تفرقه قومی و مثله کردن یک کشورمهم در جهان عرب نبوده است.
و دست آخر هدف نهایی این نقشه و توطئه ـ آن گونه که تئوریسین های نظریه توطئه توضیح می دهند ـ کشور پرجمعیت، محبوب، استراتژیک و پرنفوذ مصر است با سقوط حسنی مبارک در انقلاب سال 2011 ماموران و جاسوسان غربی مناقشه ای را میان مسلمانان ومسیحیان به راه انداختند.
ایالات متحده به امید آن که اخوان المسلمین بتواند کنترل ارتش را به دست بگیرد به طور مخفیانه با این گروه متحد شد و آمریکایی ها در پی برنامه ریزی به منظور استفاده از اخوان به عنوان حزب پیشتاز در منطقه برای تضعیف دولت های عربی و محدود کردن پیشرفت های علمی، اقتصادی و فکری آنها برآمد، اما ژوئن امسال مردم مصر برای دفع این نقشه و توطئه و ساقط کردن محمد مرسی و دار و دسته اخوان به پاخاستند و اکنون فرماندهان ارتش با پشتیبانی کشورهای ثروتمند خلیج فارس در حال احیای دوباره مصر به عنوان یک قدرت عربی است.
کسانی که در مصر به تئوری توطئه معتقدند نگرش های متفاوتی درباره انگیزه غربی ها ابراز می کنند.
برای عده ای از آنها همه چیز آشکارا به اسرائیل و تلاش متحدان غربی برای از میدان به در کردن دشمنان بالقوه آن یعنی اعراب برمی گردد، اما کسانی هم هستند که معتقدند آمریکا به عنوان توطئه گر اصلی در پی کنترل بر جهان است.
این روایت و تئوری توطئه از نگاه اعراب شاید برای غربی ها احمقانه به نظر برسد، اما واقعیت این است که سادگی بیش از حد این داستان، مردمی را که در حال زندگی در کشاکش بحران ها و اغتشاشات سیاسی هستند به طرز عجیبی به خود جذب می کند.
در گفت وگوی خبرنگاران با مردم می توان بسادگی دریافت که تئوری توطئه در خاورمیانه مورد قبول بخش وسیعی از مصری ها، ازراننده تاکسی گرفته تا مشاوران اقتصادی و از دانشجویان دانشگاه تا مجریان شرکت های توریستی و حتی مقامات دولتی است.
علاوه بر این با قضاوت ها و ارزیابی های مقالات روزنامه های مصر که به جعل اخبار و انتقال آن به سرویس های امنیتی مشهورند و با مصاحبه هایی که با افسران بازنشسته اطلاعاتی انجام می دهند، به نظر می رسد نگرش های توطئه گرانه دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی دولت مصر را نیز فراگرفته است.
اما نکته طنز این روایت که از طرح یک تئوری بزرگ غربی و شیطانی خبر می دهد، برای ما آشناست.
روایت کنونی مردم مصر از تئوری توطئه دقیقا شبیه همان روایت اخوان المسلمین و طرفداران اسلامگرای آن به عنوان قربانی نقشه و دسیسه های دیگران است که سال های سال از جانب آنها ابراز می شد. اخوانی که اعضایش امروز تحت تعقیب پلیس و افسران مصری قرار گرفته است.