شهدای ایران shohadayeiran.com

عصر ۱۱ مرداد ۱۲۸۸ شمسی شیخ فضل‌الله نوری، مجتهد مشهور پایتخت به حکم مشروطه خواهان افراطی به اعدام محکوم شد و این حکم توسط یپرم خان ارمنی اجرا شد.
شهدای ایران: عصر ۱۱ مرداد ۱۲۸۸ شمسی شیخ فضل‌الله نوری، مجتهد مشهور پایتخت بر دار کشیده شد.مجتهد اول تهران چگونه به دست روشنفکران غربگرا بالای دار رفت؟

شیخ که در طلوع مشروطیت و جنبش عدالتخواهی با دو زعیم مشروطه آیت‌الله سید عبدالله بهبهانی و آیت‌الله سید محمد طباطبایی همراه و همگام بود پس از مدتی از مشروطه‌طلبان جدا شد. زیرا مشروطه را با شریعت سازگار ندانست و خواستار حکومت مشروطه مشروعه شد و حکم به حرمت مشروطه داد.

حکم شیخ با مخالفت مشروطه‌خواهان افراطی مواجه شد مشروطه‌خواهان بعد از فتح تهران با تشکیل هیأت قضاتی که از طرف کمیسیون عالی اداره کشور منصوب شده بودند، حکم به اعدام شیخ دادند و شیخ را در میدان توپخانه تهران به دار کشیدند. 
 


 در هیأت قضات علاوه بر شیخ ابراهیم زنجانی که نقش مشابه دادستان را نیز بر عهده داشت، سیدمحمد امامزاده؛ امام جمعه تهران و عموی دکتر سید حسن امامی (امام جمعه تهران در عصر پهلوی دوم) به عنوان نمایندگان علما حضور داشتند. بقیه اعضای هیأت نیز از سیاسیون، نظامیان و دیگر رجال مشروطه‌خواه بودند.
 
مجتهد اول تهران چگونه به دست روشنفکران غربگرا بالای دار رفت؟

شیخ فضل الله نوری کیست؟
حاج شیخ فضل‌الله کجوری، معروف به نوری از علماء مجتهدین و مراجع برجسته صدر مشروطیت در سال ۱۲۵۹ قمری متولد شد. پدرش مرحوم ملاعباس مازندرانی کجوری معروف به پیشنماز بود.

شیخ فضل‌الله پس از انجام تحصیلات مقدماتی و سطح عازم عراق شد و در محضر بزرگانی چون آیت‌الله میرزاحسن شیرازی و آیت‌الله حبیب ‌الله رشتی به فرا گرفتن علوم اسلامی پرداخت.

پس از مراجعت از عتبات به ایران نفوذ و مرجعیت تام پیدا کرد. مقام علمی والای او را حتی مخالفان و متنفذان سیاسی منکر نشده و او را در مدارج علمی برتر از دیگران دانسته‌اند.

وی علاوه بر دانش کلان از فهم و درک عمیق سیاسی بهره‌مند بوده و فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی فراوانی داشته، از جمله در واقعه تحریم تنباکو در کنار میرزاحسن آشتیانی قرار گرفت و از پرچمداران این نهضت شد.

شیخ در طلوع مشروطیت و جنبش عدالتخواهی با دو زعیم مشروطه آیت‌الله سید عبدالله بهبهانی و آیت‌الله سید محمد طباطبایی همراه و همگام بود. اما پس از مدتی از مشروطه‌طلبان جدا شد زیرا مشروطه را با شریعت سازگار ندانست و خواستار حکومت مشروطه مشروعه شد.

از این پس اختلاف بین مشروطه‌خواهان و شیخ فضل‌الله و طرفدارانش آغاز شد؛ به طوری که طرح ترور شیخ ریخته شد و در ۱۶ ذی الحجه ۱۳۳۶ قمری شیخ فضل‌الله توسط کریم دواتگر مورد سوء قصد قرار گرفت و گلوله‌ای به پای شیخ اصابت کرد. ضارب نیز هنگام دستگیری گلوله‌ای به گلوی خویش شلیک کرد و مجروح شد ولی پس از مدتی که در زندان به سر برد، شیخ ضارب خود را بخشید.
 
مجتهد اول تهران چگونه به دست روشنفکران غربگرا بالای دار رفت؟
ضارب شیخ فضل الله؛ کریم دواتگر

در این ایام جنگ بین مشروطه‌خواهان و مستبدین با فتح تهران توسط قوای بختیاری و مجاهدین گیلانی پایان یافت و محمدعلی شاه از سلطنت خلع شد و احمدمیرزا ولیعهد به تخت سلطنت جلوس کرد. سپس به شیخ فضل‌الله پیشنهاد شد برای تأمین جانی و مالی خویش به سفارت روس پناه ببرد، ولی او نپذیرفت و شهادت را بر توسل به اجنبی ترجیح داد.

جمعی از معاندان به منزل شیخ رفته او را دستگیر کردند و به میدان توپخانه بردند. وی در محکمه انقلابی که دادستانش شیخ ابراهیم زنجانی بود به اعدام محکوم شد و یپرم خان ارمنی که ریاست نظمیه را به عهده داشت، حکم را به اجرا درآورد و شیخ به دار آویخته شد و پس از لحظاتی چراغ عمرش خاموش شد.

چرایی اعدام شیخ فضل الله نوری

مصطفی تقوی پژوهشگرتاریخ
دکتر مصطفی تقوی، پژوهشگر تاریخ معاصر و مدرس دانشگاه درباره ریشه‌های درگیری مشروطه‌خواهان و مشروعه خواهان که به بردار کشیدن شیخ فضل الله منجر شد، معتقد است: برای تبیین تاریخی این مساله باید به عقب برگردیم. رویارویی ایران با دنیای جدید از جنگ‌های ایران و روس آغاز شد تحولات این دوره جامعه ایران را به این نتیجه رساند که حاکمیت ملی، هویت ملی و تمامیت ارضی ما از ناحیه این دنیای جدید در معرض تهدید است و چون در این شرایط، مدیریت سیاسی کشور هم عامل عقب‌ماندگی است و هم مجرای سلطه استعمار در کشور، باید در آن تحول ایجاد شود.

این جمع‌بندی و اقدام برای اجرای آن بود که به شکل‌گیری نهضت عدالتخانه و پس از آن مشروطه شد.

این پژوهشگر حوزه تاریخ دوره پس از پیروزی مشروطه را در دو سطح تحلیل کرد و می‌گوید: سطح نخست، سطح تبیین رویدادها، رهبران نهضت، اختلاف‌ها، انجمن‌ها، مطبوعات و فعالیت‌های آنهاست و سطح دوم آسیب‌شناسی این وضع. از منظر سطح دوم می‌توان گفت که جریان‌های پس از پیروزی نهضت که حاملان نهضت شدند خواسته‌های متفاوتی داشتند؛ بنابراین دو گفتمان متناقض مدعی رهبری مشروطه شدند: ۱. گفتمان مدعی تجدد که ظهور و نمودش در وجه سلبی حمله به تمام باورها وهویت جامعه بود؛ ۲. گفتمان مبتنی بر هویت که از طرف علما پیگیری می‌شد. منادیان گفتمان هویت پس از پیروزی مشروطه به ناظران تبدیل شدند و منادیان تجدد دست‌اندرکار تحقق نهضت گردیدند.

این استاد تاریخ می‌گوید: ما با پدیده مشروطه، که ظاهرش مبارزه با استبداد و استعمار بود، با دنیای جدید برخورد کردیم. شیخ فضل‌الله در این برخورد، رویکرد تکیه بر خود و داشته‌های خود را در پیش گرفت و خودمان چیزی کم نداریم و نیازمند دنیای جدید نیستیم. ماهیت برخورد این روحانی مجاهد با دنیای جدید هم سیاسی بود؛ یعنی برای رسیدن به استقلال کشور به مبارزه با استعمار برخاست.

او ادامه می‌دهد: برخی معتقدند حرکت آخوند خراسانی و آیت‌الله بهبهانی درست بود نه برخورد شیخ فضل‌الله نوری. این عقیده خطاست؛ زیرا حتی اگر همه علما با هم همراه می‌شدند و بر منادیان گفتمان دیگر غلبه پیدا می‌کردند و نظارت مجتهدان بر وضع قوانین در مجلس تحقق می‌یافت، بازهم مشکل حل نمی‌شد؛ چون در آن مقطع ما نیازمند یک برخورد گفتمانی بودیم.
گفتمان اسلام سیاسی در آن مقطع آمادگی حضور در تمام عرصه‌های سیاست، حقوق بشر، اقتصاد و... را نداشت. اگرچه از سید جمال مباحثی شروع شده بود، اما به هیچ وجه به گفتمان تبدیل نشده بود. در صورت زیرین همه این اتفاقاتی که در مشروطه افتاد این خلأ گفتمانی قرار دارد.

حتی اینکه در دوره پهلوی تجدد با گفتمان ضعیفش زمام امور را در دست گرفت، نتیجه همین خلأ بود. برخی از چالش‌های امروز جامعه ما، مسائل دولت‌ها، تلقی ما از توسعه و نگاه ما به جهانی شدن نشان‌دهنده این است که ما همچنان از همان خلأ رنج می‌بریم و اگر برای تبیین صورت خود با این دنیای جدید اقدام نکنیم، این حکایت همچنان باقی است.

محمدحسن رجبی
محمدحسن رجبی از دیگر پژوهشگران تاریخ معاصر درباره چرایی اعدام شیخ فضل الله متعقد است: فعالیت‌های شیخ فضل‌الله نوری در مشروطه به سه مرحله تقسیم شده است. دوره نخست، مرحله شکل‌گیری نارضایتی‌ها و مهاجرت علما و پذیرش خواست آنها برای ایجاد عدالتخانه بود. در این دوره شیخ فضل‌‎الله با نهضت همراهی کرد. در مرحله دوم، کار تدوین قانون اساسی آغاز شد. در این مرحله، چون سازوکار عدالتخانه برای مردم مشخص نبود، عملا کسانی مسند کار شدند که با سازوکار قانون‌نویسی آشنا بودند.

در این زمان با طرح پرسش‌های جدی مانند اینکه قانون باید بر چه چیزی مبتنی باشد و نسبت آن با شریعت چیست، دودستگی‌ها و تعارض‌های فکری آغاز شد. شیخ نوری در این مرحله با توجه به تعارض قانون اساسی با شریعت و باورهای دینی و فرهنگی ایران و برای مهار جریانی که قانون اساسی غربی را سرلوحه کار قرار داده بود، اصل دوم قانون اساسی را پیشنهاد کرد تا اگر این جریان ادامه پیدا کرد، حداقل احکام مخالف شریعت وضع نشود.

در مرحله سوم، که دوره انحلال مجلس بود، دیگر شیخ فضل‌الله در مقام اصلاح قانون اساسی نبود، بلکه به رد آن دست زد. او در این مرحله طرح تاسیس دارالشورای اسلامی را پیشنهاد کرد که البته با کارشکنیها و سپس فتح تهران و ماجراهای پس از آن ــ که به اعدام شیخ شهید منجر شد ــ این طرح فرصت چندانی برای اجرا نیافت.


نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار