اندر احوالات وزیر نفت؛
«وزیر نفت پس از هفت سال تحمیل انواع عقبماندگیها در حوزه نفت، سعی دارد دستاوردهای دیگران را به نام خود سند بزند و اینگونه القا کند که اگر او نبود، پارس جنوبی و غرب کارون به جایی نمیرسید. او روی نقاطی دست گذاشته که از قضا ارتباطی به عملکردش ندارد، اما چه میتوان کرد وقتی چیزی برای عرضه نباشد، فریادها بلند میشود که اگر ما نبودیم هیچ چیز نداشتیم.»
شهدای ایران؛ به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، «وزیر نفت پس از هفت سال تحمیل انواع عقبماندگیها در حوزه نفت، سعی دارد دستاوردهای دیگران را به نام خود سند بزند و اینگونه القا کند که اگر او نبود، پارس جنوبی و غرب کارون به جایی نمیرسید. او روی نقاطی دست گذاشته که از قضا ارتباطی به عملکردش ندارد، اما چه میتوان کرد وقتی چیزی برای عرضه نباشد، فریادها بلند میشود که اگر ما نبودیم هیچ چیز نداشتیم.»
روزنامه جوان ضمن انتشار تحلیل فوق میافزاید؛ زنگنه میگوید پارس جنوبی و غرب کارون شاخص عملکرد ماست؛ روی کاغذ، در دولت یازدهم و دوازدهم میزان تولید گاز از پارس جنوبی دو برابر شده و به گفته وزارت نفت، میزان تولید از غرب کارون پنج برابر، اما آیا این عملکرد یک شبه اتفاق افتاده است؟ قطعاً خیر. پس چرا وزارت نفت علاقه دارد روی این موضوع مانور دهد؟
از پارس جنوبی آغاز میکنیم؛ در دولت گذشته که سرمایهگذاری خارجی به دلیل فشار آمریکا و تحریمها سخت شد، نظام تصمیم گرفت از منابع خود و توان شرکتهای ایرانی، پارس جنوبی را توسعه دهد. بر همین اساس تمام فازهای بزرگترین میدان گازی جهان را میان شرکتهای ایرانی توزیع کرد تا هر یک از این شرکتها، کار را آغاز کنند. با آغاز توسعه فازهای پارس جنوبی در دولت دهم و اختصاص ۲۰ میلیارد دلار از منابع بانک مرکزی به وزارت نفت، پروژهها آغاز و با پیشرفت فیزیکی ۴۰ تا ۹۰ درصد در فازهای مختلف، تحویل دولت یازدهم شدند. بهعنوان نمونه فاز ۱۲ در سال ۹۲، پیشرفتی معادل ۹۳ درصد داشت که زنگنه برای راهاندازی آن، دو سال معطل کرد.
در واقع چیزی که زنگنه افتتاح کرد، پروژههایی بود که اصولاً ربطی به او نداشت و وزارت نفت در دولت جدید فقط آنها را تکمیل کرد، آنهم با یک کندی خستهکننده. با وجود این، پروژهها یکبهیک راهاندازی شدند و برای آنکه بگویند اگر ما نبودیم اینگونه نمیشد، به دولت گذشته تاختند و گفتند در دوره گذشته شاهد یک «آشوب صنعتی» بودیم و در دولت روحانی با قوام یافتن کارها همه چیز بهخوبی پیش رفت.
تفکر حاکم بر این روزهای وزارت نفت معتقد است باید به شرکتهای غربی اعتماد کرد و اگر آنها نباشند صنعت نفت ما با خاک یکسان میشود. به همین دلیل است که در هفت سال گذشته هیچ اقدام بزرگی در صنعت نفت صورت نگرفته و تازه در سال پایانی دولت، قراردادهای نفتی با شرکتهای ایرانی امضا میشود!
و اما درباره غرب کارون؛ این منطقه که هدفگذاری برای تولید نفت از آن، چیزی حدود 1/2 میلیون بشکه در روز است، در دولت گذشته تحرک بزرگی به خود دید. قراردادهای میادین آزادگان شمالی، جنوبی، یاران و یادآوران با شرکتهای ایرانی و چینی امضا شد و درست در اوج تحریمها، کار شروع شد. پیمانکاران ولو با تأخیر کار خود را انجام دادند و توانستند چیزی حدود ۳۰۰ هزار بشکه در غرب کارون تحویل دولت بدهند. این همان موضوعی است که مدیرعامل شرکت مهندسی و توسعه نفت هم مجبور شد به آن اقرار کند و دیروز گفت که قراردادهای دولت گذشته در غرب کارون موفقیتآمیز بوده است. با وجود این وزیر نفت میگوید غرب کارون نماد کارایی وزارت نفتی است که در این منطقه تنها نظارهگر قراردادهایی بوده که هیچ ارتباطی به عملکردشان ندارد. زمانی میتوان افزایش تولید را بهپای خود نوشت که صفر تا صد آن توسط یک دولت انجامشده باشد، نه آنکه دولتی دیگر قرارداد را امضا کند، کار توسعه را آغاز و تولیدش به دولتی برسد که مجبور به ادامه کار باشد.
مخلص کلام اینکه شاخصی که وزیر نفت به آن اشاره میکند، مرهون عملکرد گذشتگانی است که بارها مورد شماتت دولت تدبیر و امید قرار گرفتهاند.
روزنامه جوان ضمن انتشار تحلیل فوق میافزاید؛ زنگنه میگوید پارس جنوبی و غرب کارون شاخص عملکرد ماست؛ روی کاغذ، در دولت یازدهم و دوازدهم میزان تولید گاز از پارس جنوبی دو برابر شده و به گفته وزارت نفت، میزان تولید از غرب کارون پنج برابر، اما آیا این عملکرد یک شبه اتفاق افتاده است؟ قطعاً خیر. پس چرا وزارت نفت علاقه دارد روی این موضوع مانور دهد؟
از پارس جنوبی آغاز میکنیم؛ در دولت گذشته که سرمایهگذاری خارجی به دلیل فشار آمریکا و تحریمها سخت شد، نظام تصمیم گرفت از منابع خود و توان شرکتهای ایرانی، پارس جنوبی را توسعه دهد. بر همین اساس تمام فازهای بزرگترین میدان گازی جهان را میان شرکتهای ایرانی توزیع کرد تا هر یک از این شرکتها، کار را آغاز کنند. با آغاز توسعه فازهای پارس جنوبی در دولت دهم و اختصاص ۲۰ میلیارد دلار از منابع بانک مرکزی به وزارت نفت، پروژهها آغاز و با پیشرفت فیزیکی ۴۰ تا ۹۰ درصد در فازهای مختلف، تحویل دولت یازدهم شدند. بهعنوان نمونه فاز ۱۲ در سال ۹۲، پیشرفتی معادل ۹۳ درصد داشت که زنگنه برای راهاندازی آن، دو سال معطل کرد.
در واقع چیزی که زنگنه افتتاح کرد، پروژههایی بود که اصولاً ربطی به او نداشت و وزارت نفت در دولت جدید فقط آنها را تکمیل کرد، آنهم با یک کندی خستهکننده. با وجود این، پروژهها یکبهیک راهاندازی شدند و برای آنکه بگویند اگر ما نبودیم اینگونه نمیشد، به دولت گذشته تاختند و گفتند در دوره گذشته شاهد یک «آشوب صنعتی» بودیم و در دولت روحانی با قوام یافتن کارها همه چیز بهخوبی پیش رفت.
تفکر حاکم بر این روزهای وزارت نفت معتقد است باید به شرکتهای غربی اعتماد کرد و اگر آنها نباشند صنعت نفت ما با خاک یکسان میشود. به همین دلیل است که در هفت سال گذشته هیچ اقدام بزرگی در صنعت نفت صورت نگرفته و تازه در سال پایانی دولت، قراردادهای نفتی با شرکتهای ایرانی امضا میشود!
و اما درباره غرب کارون؛ این منطقه که هدفگذاری برای تولید نفت از آن، چیزی حدود 1/2 میلیون بشکه در روز است، در دولت گذشته تحرک بزرگی به خود دید. قراردادهای میادین آزادگان شمالی، جنوبی، یاران و یادآوران با شرکتهای ایرانی و چینی امضا شد و درست در اوج تحریمها، کار شروع شد. پیمانکاران ولو با تأخیر کار خود را انجام دادند و توانستند چیزی حدود ۳۰۰ هزار بشکه در غرب کارون تحویل دولت بدهند. این همان موضوعی است که مدیرعامل شرکت مهندسی و توسعه نفت هم مجبور شد به آن اقرار کند و دیروز گفت که قراردادهای دولت گذشته در غرب کارون موفقیتآمیز بوده است. با وجود این وزیر نفت میگوید غرب کارون نماد کارایی وزارت نفتی است که در این منطقه تنها نظارهگر قراردادهایی بوده که هیچ ارتباطی به عملکردشان ندارد. زمانی میتوان افزایش تولید را بهپای خود نوشت که صفر تا صد آن توسط یک دولت انجامشده باشد، نه آنکه دولتی دیگر قرارداد را امضا کند، کار توسعه را آغاز و تولیدش به دولتی برسد که مجبور به ادامه کار باشد.
مخلص کلام اینکه شاخصی که وزیر نفت به آن اشاره میکند، مرهون عملکرد گذشتگانی است که بارها مورد شماتت دولت تدبیر و امید قرار گرفتهاند.