ناصری:
عضو شورای مشورتی رئیس دولت اصلاحات تاکید کرد: بر فرض محال اگر اصلاح طلبان تصمیم به حضور جدی در انتخابات بگیرند بهتر است با نامزد اصلی و کامل شناخته شده خود مثل مصطفی معین، صفایی فراوانی، رضا خاتمی و امثال اینها بیایند.
شهدای ایران: عبدالله ناصری عضو بنیاد باران و عضو شورای مشورتی رئیس دولت اصلاحات در بخشی از گفتوگوی تفصیلی خود با فارس، با اشاره به راهبرد اصلاحطلبان برای انتخابات ۱۴۰۰ اظهار داشت: قبل از اینکه اصلاح طلبان معیارهایی را برای نامزد ۱۴۰۰ خود تعیین کنند باید بتوانند با استدلال قوی و جامعهپسند شرکت در انتخابات را توجیه کنند و این هم زمانی امکان خواهد داشت که در ماههای آینده اتفاق مهمی مثل رفع تحریمها و رابطه دوستانه با دنیا و یا تغییر موازنه معیشت مردم با مثلا تک رقمی شدن تورم و ... رخ دهد.
وی در بخش دیگر افزود: چون چنین احتمالی را صفر میدانم معتقدم اصلاحطلبان هیچ توجیهی برای شرکت در انتخابات ۱۴۰۰ نخواهند داشت مگر آنکه کانونهای اصلی قدرت و مردم اعلام کنند که حاکمیت آمادگی تکرار جنبش اجتماعی ـ انتخاباتی مثل دوم خرداد را دارد و این هم یک آرزوی شیرین و خیال دست نایافتنی است.
ناصری در پاسخ به این سوال که آیا انتخابات مطلوبش انتخاباتی مانند دوم خرداد 76 است؟ گفت: هرگز چنین نظری ندارم. انتخابات مطلوب انتخاباتی است که در آن مُرّ قانون اجرا شود و نظارت استصوابی که حتی از فلسفه وجودی خود در مجلس چهارم منحرف شده حذف شود.
عضو بنیاد باران اضافه کرد: قانون مصوب آن مجلس این بود که منظور از نظارت استصوابی یعنی عدم احراز صلاحیت اما بعدها شورای نگهبان با حمایت دیگر کانونهای قدرت آن را این گونه تفسیر کرد که نظارت استصوابی یعنی احراز صلاحیت و این با اصل برائت در قانون اساسی متضاد است. ما معتقدیم هرگاه اکثریت افکار عمومی جامعه و کنشگران مدنی، مقدمات مجریان و ناظران در امر انتخابات را تأیید کند اصلاح طلبان باید در آن انتخابات شرکت کنند و اگر قاطبه خرد جمعی مقدمات را نپذیرفت آن انتخابات را از نظر خودمان جایز و مشروع نمیدانیم.
وی تاکید کرد: بر فرض محال اگر اصلاح طلبان تصمیم به حضور جدی در انتخابات بگیرند بهتر است با نامزد اصلی و کامل شناخته شده خود مثل مصطفی معین، صفایی فراوانی، رضا خاتمی و امثال اینها بیایند و اصولگرایان هم بهتر است با دو نامزد بیایند که یکی متعلق به جناح معتدل و دیگری متعلق به جناح پایداری و اقتدارگرایان باشد.
ناصری در پاسخ به این سوال که آیا اصلاحطلبان ممکن است رفتاری همچون سال 92 داشته باشند و از لاریجانی حمایت کنند، گفت: تکرار سیاست انتخاباتی ۹۲ و حمایت از امثال لاریجانی برای اصلاحطلبان علاوه بر آنکه یک انتحار سیاسی است پایان اصل تشکیلاتی اصلاحطلبان (نه گفتمان اصلاحگری) خواهد بود.
عضو شورای مشورتی رئیس دولت اصلاحات درباره آینده سیاسی علی لاریجانی تصریح کرد: رفتن جواد لاریجانی از قوه قضاییه و همچنین عدم استقبال اصولگرایان و جامعه مذهبی قم از نامزدی علی لاریجانی در انتخابات مجلس یازدهم این پیام را میدهد که عمر سیاسی خاندان لاریجانی عموما و علی لاریجانی خصوصا تمام شده است و نهایتا در حد مشاورت و مجامع و شوراها بیشتر نمی توان برای علی لاریجانی در نظر گرفت.
وی در بخش دیگری از این مصاحبه تاکید کرد: با توجه به عملکرد بسیار ضعیف روحانی و بخش اعظمی از دستگاههای اجرایی و شکل گرفتن این تلقی جدی در بین مردم که روحانی بدتر از احمدی نژاد بوده است، اصلاح طلبان جدایی خود را از مدتها پیش اعلام کردهاند مخصوصا اصلاح طلبان جامعه محور که همان اصلاح طلبان اصلی هستند.
ناصری خاطرنشان کرد: نکته مهم اینجاست که بعضی از این اصلاح طلبان مثل من یا تاجزاده یا آرمین این جدایی را به صراحت اعلام کردهاند و برخی دیگر هنوز به وضوح اعلام نکردهاند اما این جدایی را پذیرفتهاند.
وی عنوان کرد: این احتمال است که بخشی از اصلاحطلبانی که در انتخابات دوم اسفند مجلس نامزد معرفی کردهاند و انتخابات پر مسأله دوم اسفند را همراهی کرده اند با آقای روحانی و حزب متبوع ایشان در انتخابات ۱۴۰۰ همراهی کنند.
ناصری با بیان اینکه امثال سورنا ستاری هیچ نسبتی با اصلاحات ندارند، گفت: البته این به آن معنا نیست که ستاری اصولگراست اساسا ستاری یک تکنوکرات غیر سیاسی و بیشتر هماهنگ با هسته قدرت است تا با مطالبات مردم، بنابراین تأکید بر ستاری بیشتر از این منظر است که مطلوب اصلی حاکمیت است و مثلا با مفاد بیانیه گام دوم همخوانی بیشتری دارد.
عضو بنیاد باران خاطرنشان کرد: همتی و جهرمی متعلق به جبهه اصلاحات نیستند و اساسا همسانی کاملی با حزب اعتدال و توسعه دارند. من قطعا میتوانم بگویم اصلاح طلبان اصلی با نامزد همسو با گفتمان های حزب اعتدال و توسعه همراهی نخواهد داشت مگر آنکه به جمع بندی مشابه سال ۹۲ برسد (این عین خودکشی سیاسی است) که در آن صورت اگر کسانی مثل جهانگیری، زنگنه یا ظریف نامزد مورد حمایت تشکیلات آقای روحانی باشد شاید بخشی از اصلاح طلبان با آنها همراهی کنند.
وی خاطرنشان کرد: اما بر این باورم احزابی مانند توسعه ملی، ایثارگران اصلاح طلب، اتحاد ملت، انجمن اسلامی جامعه پزشکی و ... اگر در انتخابات شرکت کنند حتما با نامزد کاملا اصلاح طلب وارد میدان خواهند شد.
ناصری افزود: اگر اصلاحطلبان به جمع بندی منطقی بودن و عقلانی بودن حضور در انتخابات ۱۴۰۰ برسند، با توجه به ایران پس از کرونا من هم معتقدم وجود یک پزشک مفید است، اما چون اصلاح طلبان پذیرفته اند که با چهره اصلی خود بیایند با بودن پزشکانی مثل دکتر معین، دکتر رضا خاتمی، دکتر ظفرقندی، یا دکتر رئیس کرمی نیازی به حمایت از امثال نمکی نیست. حتی در این صورت قاطبه اصلاح طلبان (اصلاح طلبان اصلی) میتوانند به انجمن اسلامی جامعه پزشکی که یک حزب جامعه محور است مأموریت دهد نامزد پزشک اصلاح طلبان را معرفی کند.
ناصری بر این باور است که آقای عارف باید همانند امثال آقای ناطق بازنشسته شود و میگوید: البته علی لاریجانی را هم مشمول این قاعده میدانم. معتقدم هر چهره سیاسی و ملی وارد مسئولیت میشود، چه مسئولیت های انتخابی و چه انتصابی یک دوره مشخص دارد و به قول امرسون فیلسوف و سیاستمدار آمریکایی در قرن نوزده، حتی قهرمانان پس از مدتی به آدمهای کسل کننده تبدیل میشوند.
وی ادامه داد: به نظر من این یک قاعده اجتماعی است و انسانها پس از مدتی اگر علاقه مند به تداوم ظهور و بروز باشند باید در درون جامعه مدنی کنشگری داشته باشند و به روشنگری در متن جامعه بپردازند. به علاوه من معتقدم عملکرد فراکسیون امید مجلس دهم در مجموع برای مردم عملکرد رضایت بخشی نبود و ریاست آقای عارف بر این فراکسیون موقعیت اجتماعی او را نسبت به سال ۹۲ و ۹۴ تنزل داده است.
عضو شورای مشورتی رئیس دولت اصلاحات گفت: البته این نکته را میتوان گفت که برای آقای عارف یا هرکس دیگری این احتمال حضور در انتخابات ۱۴۰۰ هست مشروط بر آنکه با برنامه و راهبردهای جدید ظاهر شود. راهبردهایی از جنس تغییر جدی قانون اساسی و یا معرفی کابینه کاملا نو و اصلاحطلبانه که بتواند رأی جمع کند و صد البته بر میثاق خود با مردم بماند.
وی در بخش دیگر افزود: چون چنین احتمالی را صفر میدانم معتقدم اصلاحطلبان هیچ توجیهی برای شرکت در انتخابات ۱۴۰۰ نخواهند داشت مگر آنکه کانونهای اصلی قدرت و مردم اعلام کنند که حاکمیت آمادگی تکرار جنبش اجتماعی ـ انتخاباتی مثل دوم خرداد را دارد و این هم یک آرزوی شیرین و خیال دست نایافتنی است.
ناصری در پاسخ به این سوال که آیا انتخابات مطلوبش انتخاباتی مانند دوم خرداد 76 است؟ گفت: هرگز چنین نظری ندارم. انتخابات مطلوب انتخاباتی است که در آن مُرّ قانون اجرا شود و نظارت استصوابی که حتی از فلسفه وجودی خود در مجلس چهارم منحرف شده حذف شود.
عضو بنیاد باران اضافه کرد: قانون مصوب آن مجلس این بود که منظور از نظارت استصوابی یعنی عدم احراز صلاحیت اما بعدها شورای نگهبان با حمایت دیگر کانونهای قدرت آن را این گونه تفسیر کرد که نظارت استصوابی یعنی احراز صلاحیت و این با اصل برائت در قانون اساسی متضاد است. ما معتقدیم هرگاه اکثریت افکار عمومی جامعه و کنشگران مدنی، مقدمات مجریان و ناظران در امر انتخابات را تأیید کند اصلاح طلبان باید در آن انتخابات شرکت کنند و اگر قاطبه خرد جمعی مقدمات را نپذیرفت آن انتخابات را از نظر خودمان جایز و مشروع نمیدانیم.
وی تاکید کرد: بر فرض محال اگر اصلاح طلبان تصمیم به حضور جدی در انتخابات بگیرند بهتر است با نامزد اصلی و کامل شناخته شده خود مثل مصطفی معین، صفایی فراوانی، رضا خاتمی و امثال اینها بیایند و اصولگرایان هم بهتر است با دو نامزد بیایند که یکی متعلق به جناح معتدل و دیگری متعلق به جناح پایداری و اقتدارگرایان باشد.
ناصری در پاسخ به این سوال که آیا اصلاحطلبان ممکن است رفتاری همچون سال 92 داشته باشند و از لاریجانی حمایت کنند، گفت: تکرار سیاست انتخاباتی ۹۲ و حمایت از امثال لاریجانی برای اصلاحطلبان علاوه بر آنکه یک انتحار سیاسی است پایان اصل تشکیلاتی اصلاحطلبان (نه گفتمان اصلاحگری) خواهد بود.
عضو شورای مشورتی رئیس دولت اصلاحات درباره آینده سیاسی علی لاریجانی تصریح کرد: رفتن جواد لاریجانی از قوه قضاییه و همچنین عدم استقبال اصولگرایان و جامعه مذهبی قم از نامزدی علی لاریجانی در انتخابات مجلس یازدهم این پیام را میدهد که عمر سیاسی خاندان لاریجانی عموما و علی لاریجانی خصوصا تمام شده است و نهایتا در حد مشاورت و مجامع و شوراها بیشتر نمی توان برای علی لاریجانی در نظر گرفت.
وی در بخش دیگری از این مصاحبه تاکید کرد: با توجه به عملکرد بسیار ضعیف روحانی و بخش اعظمی از دستگاههای اجرایی و شکل گرفتن این تلقی جدی در بین مردم که روحانی بدتر از احمدی نژاد بوده است، اصلاح طلبان جدایی خود را از مدتها پیش اعلام کردهاند مخصوصا اصلاح طلبان جامعه محور که همان اصلاح طلبان اصلی هستند.
ناصری خاطرنشان کرد: نکته مهم اینجاست که بعضی از این اصلاح طلبان مثل من یا تاجزاده یا آرمین این جدایی را به صراحت اعلام کردهاند و برخی دیگر هنوز به وضوح اعلام نکردهاند اما این جدایی را پذیرفتهاند.
وی عنوان کرد: این احتمال است که بخشی از اصلاحطلبانی که در انتخابات دوم اسفند مجلس نامزد معرفی کردهاند و انتخابات پر مسأله دوم اسفند را همراهی کرده اند با آقای روحانی و حزب متبوع ایشان در انتخابات ۱۴۰۰ همراهی کنند.
ناصری با بیان اینکه امثال سورنا ستاری هیچ نسبتی با اصلاحات ندارند، گفت: البته این به آن معنا نیست که ستاری اصولگراست اساسا ستاری یک تکنوکرات غیر سیاسی و بیشتر هماهنگ با هسته قدرت است تا با مطالبات مردم، بنابراین تأکید بر ستاری بیشتر از این منظر است که مطلوب اصلی حاکمیت است و مثلا با مفاد بیانیه گام دوم همخوانی بیشتری دارد.
عضو بنیاد باران خاطرنشان کرد: همتی و جهرمی متعلق به جبهه اصلاحات نیستند و اساسا همسانی کاملی با حزب اعتدال و توسعه دارند. من قطعا میتوانم بگویم اصلاح طلبان اصلی با نامزد همسو با گفتمان های حزب اعتدال و توسعه همراهی نخواهد داشت مگر آنکه به جمع بندی مشابه سال ۹۲ برسد (این عین خودکشی سیاسی است) که در آن صورت اگر کسانی مثل جهانگیری، زنگنه یا ظریف نامزد مورد حمایت تشکیلات آقای روحانی باشد شاید بخشی از اصلاح طلبان با آنها همراهی کنند.
وی خاطرنشان کرد: اما بر این باورم احزابی مانند توسعه ملی، ایثارگران اصلاح طلب، اتحاد ملت، انجمن اسلامی جامعه پزشکی و ... اگر در انتخابات شرکت کنند حتما با نامزد کاملا اصلاح طلب وارد میدان خواهند شد.
ناصری افزود: اگر اصلاحطلبان به جمع بندی منطقی بودن و عقلانی بودن حضور در انتخابات ۱۴۰۰ برسند، با توجه به ایران پس از کرونا من هم معتقدم وجود یک پزشک مفید است، اما چون اصلاح طلبان پذیرفته اند که با چهره اصلی خود بیایند با بودن پزشکانی مثل دکتر معین، دکتر رضا خاتمی، دکتر ظفرقندی، یا دکتر رئیس کرمی نیازی به حمایت از امثال نمکی نیست. حتی در این صورت قاطبه اصلاح طلبان (اصلاح طلبان اصلی) میتوانند به انجمن اسلامی جامعه پزشکی که یک حزب جامعه محور است مأموریت دهد نامزد پزشک اصلاح طلبان را معرفی کند.
ناصری بر این باور است که آقای عارف باید همانند امثال آقای ناطق بازنشسته شود و میگوید: البته علی لاریجانی را هم مشمول این قاعده میدانم. معتقدم هر چهره سیاسی و ملی وارد مسئولیت میشود، چه مسئولیت های انتخابی و چه انتصابی یک دوره مشخص دارد و به قول امرسون فیلسوف و سیاستمدار آمریکایی در قرن نوزده، حتی قهرمانان پس از مدتی به آدمهای کسل کننده تبدیل میشوند.
وی ادامه داد: به نظر من این یک قاعده اجتماعی است و انسانها پس از مدتی اگر علاقه مند به تداوم ظهور و بروز باشند باید در درون جامعه مدنی کنشگری داشته باشند و به روشنگری در متن جامعه بپردازند. به علاوه من معتقدم عملکرد فراکسیون امید مجلس دهم در مجموع برای مردم عملکرد رضایت بخشی نبود و ریاست آقای عارف بر این فراکسیون موقعیت اجتماعی او را نسبت به سال ۹۲ و ۹۴ تنزل داده است.
عضو شورای مشورتی رئیس دولت اصلاحات گفت: البته این نکته را میتوان گفت که برای آقای عارف یا هرکس دیگری این احتمال حضور در انتخابات ۱۴۰۰ هست مشروط بر آنکه با برنامه و راهبردهای جدید ظاهر شود. راهبردهایی از جنس تغییر جدی قانون اساسی و یا معرفی کابینه کاملا نو و اصلاحطلبانه که بتواند رأی جمع کند و صد البته بر میثاق خود با مردم بماند.