معمولا هر ناشری که در افغانستان بخواهد اثری را نشر کند از طریق فضای مجازی یا شبکههای اجتماعی نویسنده یا مترجم هماهنگی میکنند و بهصورت قانونی قرارداد کتبی صورت میگیرد.
شهدای ایران: روزنامه اثینترنتثی فراز نوشت: نشر کتاب در ایران، به تعبیری، مهم ترین صنعت فرهنگی یا یکی از مهم ترین و اصلی ترین ارکان صنعت فرهنگی است. در سال های اخیر اما شرایط نامناسب نشر و وضعیت ممیزی کتاب موجب شده بعضی شاعران و نویسندگان و مترجمان عطای انتشار رسمی کتابشان را به لقای آن ببخشند. بسیاری حالا ترجیح می دهند یا مجبور شدهاند آثارشان را در فضای مجازی یا کشورهای خارجی منتشر کنند و یا آنها را روی کاغذ ولی به صورت غیررسمی و بدون مجوز و زیرزمینی به چاپ برسانند و کم نیستند مترجمانی که کتابهایشان را در کشورهای فارسیزبان همجوار، مثل افغانستان منتشر میکنند.
سانسور کتاب به گفته همه دست اندرکاران کار نشر و نویسندگی همیشه در ایران وجود داشته است. گاه سختتر و گاه آسان تر بوده است. چندی پیش نیز «شهلا لاهیجی» در گفت و گو با جهان صنعت درباره وضعیت نشر و سانسور در ایران گفته بود که : « خواننده ایرانی از کتاب خواندن بیزار شده به دلیل اینکه میداند کتاب سانسور شده است. کتابهایی که یک ذره بوی حوادث سیاسی که در این مملکت اتفاق افتاده میدهد و تخیل نیست. اگر کوچکترین اشارهای کنید سانسور میشوید. به روابط عاطفی بین دو نفر اشاره کنید یا از یک شخصیت انتقادی ساده کنید سانسور میشوید.
با این شرایط صراحتا میگویم کار ادبیات را در این دوران تمام شده بدانید. یعنی ما نه تنها چیزی خلق نکردیم که ناشرها دست به کار و خلق آثار بیارزشی مثل چگونه قورباغه را قورت بدهیم یا کارهای روانشناسی مثل چگونه یکشبه رییس شوید، چگونه یکشبه پولدار شوید و این صنعت نشر ما را به قهقرا برده. یادمان باشد اوایل انقلاب کتاب با تیراژ پنج هزار تا چاپ میشد و همه هم فروش میرفت. امروز کتاب چاپ میشود با تیراژ 200تا و همه میماند.»
حرف های لاهیجی به عنوان مدیر نشر روشنگران و یکی از قدیمی ترین مدیران انتشاراتی در ایران را شاید بتوان یکی از مهم ترین بحران ها در نشر کتاب و کالاهای فرهنگی دانست. بحران جدی سانسور اما در سال های اخیر شمایل های تازه ای نیز یافته است . نشر کتاب به شکل زیرزمینی ، بازار عجیبی در پیاده رو خیابان ها یافته و حتی همین آثار زیرزمینی موفق شده اند سر از قفسه برخی کتاب فروشی ها دربیاورند.
اما در کشور همسایه با تاریخ و فرهنگ و زبا ن مشترک به نظر می رسد اوضاع در مسیر متفاوتی پیش می رود. در سالهای اخیر مجموعه آثار صادق هدایت، رمانهای لولیتا اثر ولادیمیر ناباکوف، نان خشک اثر محمد شکری و دهها اثر دیگر از جمله کتابهای پرفروشی هستند که با ترجمه مترجمان ایرانی در افغانستان بدون سانسور به چاپ رسیدهاند و نه تنها با استقبال خوبی از سوی شهروندان افغانستان نیز مواجه شدهاند بلکه این کتابها از افغانستان نیز وارد ایران میشود.
کتابهایی که در چند دهه اخیر یا اصلا مجوز چاپ و انتشار نگرفتهاند یا پس از گذشتن از زیر تیغ سانسور به شکلی مثله شده به دست ایرانیان کتابخوان رسیدهاند. در واقع به دلیل نبود رویکرد حذف و سانسور در صنعت نشر کتاب در افغانستان بسیاری از آثار توقیف شده یا همراه با سانسور به شکل کامل در افغانستان چاپ و فروخته می شود. همین ماجرا باعث بروز اتفاق جالبی نیز شده است. تعدادی از این کتاب ها حالا از طریق افغانستان وارد ایران نیز می شود. در واقع حالا بخشی از کتاب های تامین شده بدون سانسور که با عنوان کتاب های زیرزمینی شناخته می شدند را می توان کتاب های مهاجر دانست. کتاب هایی که از افغانستان به ایران می رسند.
رونق صنعت چاپ و نشر در افغانستان
در دو دهه گذشته که فضای سیاسی افغانستان تغییر کرد و آزادی بیان و رسانهها به عنوان یکی از اصلیترین مولفههای نظام سیاسی جدید در قانون اساسی این کشور مطرح شد، بازار نشر و ایجاد چاپخانهها نیز در افغانستان رونق گرفت و به مرور زمان به شمار ناشران و چاپخانهها افزوده شد. اگرچه تا چند سال پیش افغانستان مصرفکننده کتابهای ایرانی بود و کتابهای تحصیلی دانشگاهها و کتابهای عمومی همگی از ایران وارد افغانستان میشد، اما در چند سال اخیر وضعیت صنعت نشر و چاپ پیشرفت قابل توجهی کرده و نسبت به گذشته رشد قابل توجهی داشته است.
«طارق قاسمی» از فعالان حوزه نشر و کتاب فروش در کابل به فراز میگوید: «در افغانستان چیزی به نام سانسور و ممیزی وجود ندارد. معمولا کتابها قبل از اینکه چاپ شوند از سوی وزارت اطلاعات و فرهنگ نگاه مختصری میشود و ممیزیهای این وزارتخانه نیز در حد دامن نزدن به مسائل اعتقادی و مذهبی، مسائل قومی و امنیتی است. کتابها معمولا بعد از نشر مشخص میشود چه بازخوردی در اجتماع دارد چرا که از سوی نهادهای حکومتی اعمال فشاری برای منتشر شدن یا نشدن وجود ندارد.»
به گفته قاسمی، با افزایش کتابخوانی در افغانستان، ذائقه کتابخوانان و کتاب دوستان در این کشور به سمت ایرانیان رفته است. معمولا هر کتابی که در ایران حساسیتزا میشود خبرش خیلی زود در افغانستان منتشر میشود و کتابهایی که در ایران سانسور میشوند در افغانستان نیز حساسیتزا میشوند اما به این صورت که شهروندان افغانستان برای خواندن اینگونه کتابها علاقه زیادی نشان میدهند.
کتابهای ممنوعه چگونه وارد ایران میشوند؟
افرادی که به صورت محدود متقاضی این کتابها در افغانستان باشند، از دست مسافرانی که از افغانستان به ایران میروند کتابها برای آنها ارسال میشود اما کتابهایی که به صورت عمده صادر میشود بیشتر از راه قاچاق وارد ایران میشوند.
فضای مجازی؛ راه ارتباطی ناشران و نویسندگان
برخی از نویسندگان، شاعران و مترجمان با علم به اینکه کتابشان مجوز نشر نخواهد داشت، با انگیزه تن ندادن به سانسور دولتی و در جهت در اختیار قرار دادن آثار سانسورنشده خود به خوانندگان، به انتشار آثارشان در اینترنت روی آوردهاند.
معمولا هر ناشری که در افغانستان بخواهد اثری را نشر کند از طریق فضای مجازی یا شبکههای اجتماعی نویسنده یا مترجم هماهنگی میکنند و بهصورت قانونی قرارداد کتبی صورت میگیرد که با اجازه نویسنده یا مترجم این اثر با حق الامتیازی که در نظر گرفته میشود در افغانستان منتشر میشود.
با این حال تحقیقات روزنامهی صبح کابل نشان میدهد که بازار فروش کتاب پس از سقوط طالبان وضعیت روبهرشدی را پیموده است؛ اما این روند از سال ۱۳۹۶ به این سو وارونه شده؛ و سیر نزولی دارد.آمارها نشان میدهد میانگین مطالعهی هر شهروند افغانستانی در سال یک دقیقه است. تا جایی که چند ماه قبل وزارت کشور افغانستان به منظور ترویج فرهنگ کتابخوانی به زندانیان ابلاغ کرد هر زندانی که یک جلد کتاب ۱۰۰ صفحهای را مطالعه کند و سپس در مورد آن اطلاعات بدهد، شش روز از مدت حبس او کاسته میشود.
از سوی دیگر علاقه پایین به کتاب خواندن باعث شده نزدیک به پنج انتشارات کتاب بدون این که فعالیتی کرده باشند، پس از ایجاد شدن دوباره غیر فعال شده و همین طور بیشتر از پنج انتشارات دیگر از بدو ایجادشان تا به حال هیچ چاپی نداشته باشند.
سانسور کتاب به گفته همه دست اندرکاران کار نشر و نویسندگی همیشه در ایران وجود داشته است. گاه سختتر و گاه آسان تر بوده است. چندی پیش نیز «شهلا لاهیجی» در گفت و گو با جهان صنعت درباره وضعیت نشر و سانسور در ایران گفته بود که : « خواننده ایرانی از کتاب خواندن بیزار شده به دلیل اینکه میداند کتاب سانسور شده است. کتابهایی که یک ذره بوی حوادث سیاسی که در این مملکت اتفاق افتاده میدهد و تخیل نیست. اگر کوچکترین اشارهای کنید سانسور میشوید. به روابط عاطفی بین دو نفر اشاره کنید یا از یک شخصیت انتقادی ساده کنید سانسور میشوید.
با این شرایط صراحتا میگویم کار ادبیات را در این دوران تمام شده بدانید. یعنی ما نه تنها چیزی خلق نکردیم که ناشرها دست به کار و خلق آثار بیارزشی مثل چگونه قورباغه را قورت بدهیم یا کارهای روانشناسی مثل چگونه یکشبه رییس شوید، چگونه یکشبه پولدار شوید و این صنعت نشر ما را به قهقرا برده. یادمان باشد اوایل انقلاب کتاب با تیراژ پنج هزار تا چاپ میشد و همه هم فروش میرفت. امروز کتاب چاپ میشود با تیراژ 200تا و همه میماند.»
حرف های لاهیجی به عنوان مدیر نشر روشنگران و یکی از قدیمی ترین مدیران انتشاراتی در ایران را شاید بتوان یکی از مهم ترین بحران ها در نشر کتاب و کالاهای فرهنگی دانست. بحران جدی سانسور اما در سال های اخیر شمایل های تازه ای نیز یافته است . نشر کتاب به شکل زیرزمینی ، بازار عجیبی در پیاده رو خیابان ها یافته و حتی همین آثار زیرزمینی موفق شده اند سر از قفسه برخی کتاب فروشی ها دربیاورند.
اما در کشور همسایه با تاریخ و فرهنگ و زبا ن مشترک به نظر می رسد اوضاع در مسیر متفاوتی پیش می رود. در سالهای اخیر مجموعه آثار صادق هدایت، رمانهای لولیتا اثر ولادیمیر ناباکوف، نان خشک اثر محمد شکری و دهها اثر دیگر از جمله کتابهای پرفروشی هستند که با ترجمه مترجمان ایرانی در افغانستان بدون سانسور به چاپ رسیدهاند و نه تنها با استقبال خوبی از سوی شهروندان افغانستان نیز مواجه شدهاند بلکه این کتابها از افغانستان نیز وارد ایران میشود.
کتابهایی که در چند دهه اخیر یا اصلا مجوز چاپ و انتشار نگرفتهاند یا پس از گذشتن از زیر تیغ سانسور به شکلی مثله شده به دست ایرانیان کتابخوان رسیدهاند. در واقع به دلیل نبود رویکرد حذف و سانسور در صنعت نشر کتاب در افغانستان بسیاری از آثار توقیف شده یا همراه با سانسور به شکل کامل در افغانستان چاپ و فروخته می شود. همین ماجرا باعث بروز اتفاق جالبی نیز شده است. تعدادی از این کتاب ها حالا از طریق افغانستان وارد ایران نیز می شود. در واقع حالا بخشی از کتاب های تامین شده بدون سانسور که با عنوان کتاب های زیرزمینی شناخته می شدند را می توان کتاب های مهاجر دانست. کتاب هایی که از افغانستان به ایران می رسند.
رونق صنعت چاپ و نشر در افغانستان
در دو دهه گذشته که فضای سیاسی افغانستان تغییر کرد و آزادی بیان و رسانهها به عنوان یکی از اصلیترین مولفههای نظام سیاسی جدید در قانون اساسی این کشور مطرح شد، بازار نشر و ایجاد چاپخانهها نیز در افغانستان رونق گرفت و به مرور زمان به شمار ناشران و چاپخانهها افزوده شد. اگرچه تا چند سال پیش افغانستان مصرفکننده کتابهای ایرانی بود و کتابهای تحصیلی دانشگاهها و کتابهای عمومی همگی از ایران وارد افغانستان میشد، اما در چند سال اخیر وضعیت صنعت نشر و چاپ پیشرفت قابل توجهی کرده و نسبت به گذشته رشد قابل توجهی داشته است.
«طارق قاسمی» از فعالان حوزه نشر و کتاب فروش در کابل به فراز میگوید: «در افغانستان چیزی به نام سانسور و ممیزی وجود ندارد. معمولا کتابها قبل از اینکه چاپ شوند از سوی وزارت اطلاعات و فرهنگ نگاه مختصری میشود و ممیزیهای این وزارتخانه نیز در حد دامن نزدن به مسائل اعتقادی و مذهبی، مسائل قومی و امنیتی است. کتابها معمولا بعد از نشر مشخص میشود چه بازخوردی در اجتماع دارد چرا که از سوی نهادهای حکومتی اعمال فشاری برای منتشر شدن یا نشدن وجود ندارد.»
به گفته قاسمی، با افزایش کتابخوانی در افغانستان، ذائقه کتابخوانان و کتاب دوستان در این کشور به سمت ایرانیان رفته است. معمولا هر کتابی که در ایران حساسیتزا میشود خبرش خیلی زود در افغانستان منتشر میشود و کتابهایی که در ایران سانسور میشوند در افغانستان نیز حساسیتزا میشوند اما به این صورت که شهروندان افغانستان برای خواندن اینگونه کتابها علاقه زیادی نشان میدهند.
کتابهای ممنوعه چگونه وارد ایران میشوند؟
افرادی که به صورت محدود متقاضی این کتابها در افغانستان باشند، از دست مسافرانی که از افغانستان به ایران میروند کتابها برای آنها ارسال میشود اما کتابهایی که به صورت عمده صادر میشود بیشتر از راه قاچاق وارد ایران میشوند.
فضای مجازی؛ راه ارتباطی ناشران و نویسندگان
برخی از نویسندگان، شاعران و مترجمان با علم به اینکه کتابشان مجوز نشر نخواهد داشت، با انگیزه تن ندادن به سانسور دولتی و در جهت در اختیار قرار دادن آثار سانسورنشده خود به خوانندگان، به انتشار آثارشان در اینترنت روی آوردهاند.
معمولا هر ناشری که در افغانستان بخواهد اثری را نشر کند از طریق فضای مجازی یا شبکههای اجتماعی نویسنده یا مترجم هماهنگی میکنند و بهصورت قانونی قرارداد کتبی صورت میگیرد که با اجازه نویسنده یا مترجم این اثر با حق الامتیازی که در نظر گرفته میشود در افغانستان منتشر میشود.
با این حال تحقیقات روزنامهی صبح کابل نشان میدهد که بازار فروش کتاب پس از سقوط طالبان وضعیت روبهرشدی را پیموده است؛ اما این روند از سال ۱۳۹۶ به این سو وارونه شده؛ و سیر نزولی دارد.آمارها نشان میدهد میانگین مطالعهی هر شهروند افغانستانی در سال یک دقیقه است. تا جایی که چند ماه قبل وزارت کشور افغانستان به منظور ترویج فرهنگ کتابخوانی به زندانیان ابلاغ کرد هر زندانی که یک جلد کتاب ۱۰۰ صفحهای را مطالعه کند و سپس در مورد آن اطلاعات بدهد، شش روز از مدت حبس او کاسته میشود.
از سوی دیگر علاقه پایین به کتاب خواندن باعث شده نزدیک به پنج انتشارات کتاب بدون این که فعالیتی کرده باشند، پس از ایجاد شدن دوباره غیر فعال شده و همین طور بیشتر از پنج انتشارات دیگر از بدو ایجادشان تا به حال هیچ چاپی نداشته باشند.