به دلیل پیشتر بودن تغییرات در دستگاه قضا برای تحول، گندزدایی و رسوبزدایی از دستگاه قضا زودتر شروع شده و مدتی است صدای خرد شدن پنجههای آلوده حاصل از غفلت و نفوذ به گوش میرسد.
شهدای ایران: حجتالاسلام حسن غفاریفر طی یادداشتی در روزنامه وطن امروز نوشت:
یکی از پرتکرارترین پرسشها حتی از سوی حامیان و وفاداران به نظام جمهوری اسلامی ایران، این است: «آیا مفاسد اقتصادی در ایران، مثل همه کشورها سیستمی و برآمده از خلأ موجود در متن و جان نظام- قانون اساسی- است؟» یا ناشی از ساختارهای شکلگرفته ذیل نظام و قانون اساسی توسط قوانین عادی است که در مسیر زمان بر اثر غفلت و رفاهزدگی مدیران و نخبگان درون نظام و حتی ملت یا ناشی از نفوذ دشمنان نظام بلکه دشمنان انسانیت، اخلاق و عدالت در درون کشور و بیرون کشور، شکل گرفته است؟
پاسخ سؤال دوم بسیار روشن و غیرقابل انکار در طول تاریخ بشر است. کافی است با مراجعه به قرآن مجید و تاریخ صدر اسلام نشانههای فراوان به دست آورد. مشهورترین پاسخ مثبت به سؤال دوم در قرآن کریم این کتاب آسمانی، داستان مربوط به عصر نبی و رسول گرانقدر حضرت موسی(ع) است، داستان رفاهزدگی و غفلت امت موسی با مطالبه مکرر امکانات مادی بدون تلاش از پیامبر خود و خیانت سامری و قارون از نخبگان عصر موسی(ع) و مشهورترین پدیده نفوذ باز در همین قوم بنیاسرائیل، اما بعد از حضرت عیسی(ع) است، پدیده نفوذ پولس یهودی در میان مسیحیان و تحریف دین مسیحیت. در صدر اسلام، مشهورترین داستان غیرقابل انکار از سوی شیعه و غیرشیعه، داستان غفلتزدگی و منفعتگرایی برخی رزمندگان اسلام در جنگ احد است. اما در عصر انقلاب؛ جمهوری اسلامی با وجود بهرهمندی از گرانمایهترین مردم در طول تاریخ بشر، اما هم در سطح نخبگان و هم در سطح بدنه اجتماعی، قابل انکار نیست که هم مبتلا به غفلتزدگی در بخشی از بدنه اجتماعی و در سطح نخبگانی است و هم مبتلا به معاندان بوده و هست، در مقوله معاندان، مصداق غیرقابل انکار در هر دو سطح نخبگانی و بدنه اجتماعی جریان گروهک تروریست نفاق که همان حامیانشان و جریان حزب توده که هماکنون هر از گاهی برخی از آنان در درون سازمانهای درون نظام شناسایی و حتی برخی به جامعه معرفی میشوند. از نظر غفلتزدگی در بدنه اجتماعی، بهترین شاهد رشد بیرویه تفاوت طبقاتی است و در سطح نخبگان، رشد بیرویه اشرافیت در سطح مدیرانی که در دهه اول انقلاب نماد دفاع از مالکیت حداقلی و بهرهمندی اقلیت بودند. اما مشکل سیستمی؛ در این مقوله با تاریخ گذشته کاری نداریم، فقط به ذکر نام مدعیترین کشور جهان که آمریکا باشد بسنده میکنیم که امروز به خاطر ابتلا به فساد سیستمی در حال افول است.
اما سؤال اول در ارتباط با جمهوری اسلامی مبنی بر اینکه: آیا مفاسد اقتصادی و اداری که در ایران بعد از انقلاب کشف میشود، ناشی از جوشش از درون نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن است؟ یا ناشی از انحراف برخی کارگزاران و بخشی از بدنه اجتماعی و حتی برخی حامیان نظام؟ کسانی که از مسیر حقطلبی و عدالت دور شده و به غفلت و رفاهزدگی مبتلا شدند یا بر اثر نفوذ دشمنان عدالت، حق و کرامت انسانی، به انحراف افتادند.
برخی از کسانی که همچنان وفادار به نظام و انقلاب اسلامی هستند معتقدند ذات و درونمایه نظام نه تنها فسادزا نیست، بلکه همچون چشمه خروشان و اقیانوس مواجی است که هر از گاه، اگر در مسیر زمان به خاطر ورود دستها، ظرفها و شناگران آلوده، نابهنجار و آلودگیآفرین دچار تغییر رنگ و بوی ظاهری شود یا قطعاتی از اشیای نامناسب با زلالی آب، بر روی آن شناور شوند، بر اثر یک جوشش درونی و خروش موجآفرین، تمام آلودگیها را از خود دور میکند.
بزرگترین منبع این گندزدایی و از بین بردن آلودگی از نظام مقدس جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی، سرمایه سهگانهای است که از سال 42 با آن آغاز شده است. این عناصر سهگانه حاصل مکتب نورانی اسلام با قرائت اهل بیت علیهمالسلام است. از دل این چشمه خروشان راهواری شفاف و کشتی باظرفیتی به نام قانون اساسی استخراج شد که خود دربردارنده 2 بال بزرگ و جولانآفرین به نام «اصل ولایت فقیه» و «انتخاباتی بودن ارکان نظام» است که هیچگاه اجازه بازتولید مکرر، بادوام و ماندگار به فساد نمیدهد. مگر آنکه یکی از 2 بال مفقود شود، در آن صورت هر چند قانون اساسی ظرفیت بازاحیایی را دارد اما لازم است در جغرافیا و تاریخ ایران 2 بال، مجددا بازتولید شوند.
در این 6 دهه، بویژه بعد از استقرار نظام مقدس جمهوری اسلامی، بارها بادهای سهمگین و توفانآفرین، عرصههای سیاسی- اجتماعی ایران را درنوردید و در ظاهر بخشی از آب خروشان آن را گلآلود و حتی گاهی غیرمطبوع کرد اما ناخدای این انقلاب [ولیفقیه] با تکیه بر کشتی قانون اساسی برآمده از متن اسلام و به کمک جمهور مردم ایران، آب اقیانوس انقلاب و نظام را، هم گندزدایی کرد و هم رسوبزدایی. انقلاب و نظام به واسطه این 3 عنصر مدام به بازسازی و بازآفرینی خود میپردازد و هیچگاه اجازه نداده مفسدانی از مدیران، نمایندگان، قضات و دیگر نخبگان عرصه علم، هنر و... در زمین نرم، مولد و حاصلخیز آن، لانه دائمی بزنند. لذا هر از گاهی جمعی از این نامهربانها، نمکدانشکنها و نفوذیها را با انتخاب خود جابهجا، متنبه یا حذف کرد و جمعی را با مطالبهگری مصرانه از نهادهای امنیتی، نظارتی و قضایی، خواستار کشف، ضبط و حذف آنان شد.
به دلیل پیشتر بودن تغییرات در دستگاه قضا برای تحول، گندزدایی و رسوبزدایی از دستگاه قضا زودتر شروع شده و مدتی است صدای خرد شدن پنجههای آلوده حاصل از غفلت و نفوذ به گوش میرسد و مجلس نیز زنگ گندزدایی و رسوبزدایی را از خود شروع کرد.
پس اولا نظام مقدس جمهوری اسلامی به هیچ وجه در ذات خود فسادزا و فسادآفرین نیست.
ثانیا هم نخبگان و بدنه اجتماعی صالح و سالم وفادار به نظام به خاطر مسؤولیت ذاتی انقلابیگری خود و هم منتقدان منصف نظام به خاطر ادعای دلنگرانی برای کشور و ملت، حرکت مثبت، امیدآفرین و نشاطزای قوهقضائیه و مجلس را که بزرگترین فرصت برای بازسازی و شورهزارزدایی از نظام و انقلاب است، تبدیل به تهدید و تخریب نکنید. بلکه اینگونه حرکتها را با هدایت عاقلانه و حمایت عاشقانه خود، به بالندگی و زلالآفرینی حداکثری برسانید. نه اینکه توان نظام در آسیبزدایی از خود را به عنوان ناتوانی ذاتی تفسیر کنید که نتیجه آن، چیزی نمیشود که شما ادعایش را دارید، بلکه بر اثر تفسیر غلط، نقطه قوت نظام را که میکروبزدایی است، به مصلحتاندیشی غلط بر اثر اشتباه محاسباتی، سکوت، محافظهکاری و مماشات با مفسدان تبدیل میکنید.
یکی از پرتکرارترین پرسشها حتی از سوی حامیان و وفاداران به نظام جمهوری اسلامی ایران، این است: «آیا مفاسد اقتصادی در ایران، مثل همه کشورها سیستمی و برآمده از خلأ موجود در متن و جان نظام- قانون اساسی- است؟» یا ناشی از ساختارهای شکلگرفته ذیل نظام و قانون اساسی توسط قوانین عادی است که در مسیر زمان بر اثر غفلت و رفاهزدگی مدیران و نخبگان درون نظام و حتی ملت یا ناشی از نفوذ دشمنان نظام بلکه دشمنان انسانیت، اخلاق و عدالت در درون کشور و بیرون کشور، شکل گرفته است؟
پاسخ سؤال دوم بسیار روشن و غیرقابل انکار در طول تاریخ بشر است. کافی است با مراجعه به قرآن مجید و تاریخ صدر اسلام نشانههای فراوان به دست آورد. مشهورترین پاسخ مثبت به سؤال دوم در قرآن کریم این کتاب آسمانی، داستان مربوط به عصر نبی و رسول گرانقدر حضرت موسی(ع) است، داستان رفاهزدگی و غفلت امت موسی با مطالبه مکرر امکانات مادی بدون تلاش از پیامبر خود و خیانت سامری و قارون از نخبگان عصر موسی(ع) و مشهورترین پدیده نفوذ باز در همین قوم بنیاسرائیل، اما بعد از حضرت عیسی(ع) است، پدیده نفوذ پولس یهودی در میان مسیحیان و تحریف دین مسیحیت. در صدر اسلام، مشهورترین داستان غیرقابل انکار از سوی شیعه و غیرشیعه، داستان غفلتزدگی و منفعتگرایی برخی رزمندگان اسلام در جنگ احد است. اما در عصر انقلاب؛ جمهوری اسلامی با وجود بهرهمندی از گرانمایهترین مردم در طول تاریخ بشر، اما هم در سطح نخبگان و هم در سطح بدنه اجتماعی، قابل انکار نیست که هم مبتلا به غفلتزدگی در بخشی از بدنه اجتماعی و در سطح نخبگانی است و هم مبتلا به معاندان بوده و هست، در مقوله معاندان، مصداق غیرقابل انکار در هر دو سطح نخبگانی و بدنه اجتماعی جریان گروهک تروریست نفاق که همان حامیانشان و جریان حزب توده که هماکنون هر از گاهی برخی از آنان در درون سازمانهای درون نظام شناسایی و حتی برخی به جامعه معرفی میشوند. از نظر غفلتزدگی در بدنه اجتماعی، بهترین شاهد رشد بیرویه تفاوت طبقاتی است و در سطح نخبگان، رشد بیرویه اشرافیت در سطح مدیرانی که در دهه اول انقلاب نماد دفاع از مالکیت حداقلی و بهرهمندی اقلیت بودند. اما مشکل سیستمی؛ در این مقوله با تاریخ گذشته کاری نداریم، فقط به ذکر نام مدعیترین کشور جهان که آمریکا باشد بسنده میکنیم که امروز به خاطر ابتلا به فساد سیستمی در حال افول است.
اما سؤال اول در ارتباط با جمهوری اسلامی مبنی بر اینکه: آیا مفاسد اقتصادی و اداری که در ایران بعد از انقلاب کشف میشود، ناشی از جوشش از درون نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن است؟ یا ناشی از انحراف برخی کارگزاران و بخشی از بدنه اجتماعی و حتی برخی حامیان نظام؟ کسانی که از مسیر حقطلبی و عدالت دور شده و به غفلت و رفاهزدگی مبتلا شدند یا بر اثر نفوذ دشمنان عدالت، حق و کرامت انسانی، به انحراف افتادند.
برخی از کسانی که همچنان وفادار به نظام و انقلاب اسلامی هستند معتقدند ذات و درونمایه نظام نه تنها فسادزا نیست، بلکه همچون چشمه خروشان و اقیانوس مواجی است که هر از گاه، اگر در مسیر زمان به خاطر ورود دستها، ظرفها و شناگران آلوده، نابهنجار و آلودگیآفرین دچار تغییر رنگ و بوی ظاهری شود یا قطعاتی از اشیای نامناسب با زلالی آب، بر روی آن شناور شوند، بر اثر یک جوشش درونی و خروش موجآفرین، تمام آلودگیها را از خود دور میکند.
بزرگترین منبع این گندزدایی و از بین بردن آلودگی از نظام مقدس جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی، سرمایه سهگانهای است که از سال 42 با آن آغاز شده است. این عناصر سهگانه حاصل مکتب نورانی اسلام با قرائت اهل بیت علیهمالسلام است. از دل این چشمه خروشان راهواری شفاف و کشتی باظرفیتی به نام قانون اساسی استخراج شد که خود دربردارنده 2 بال بزرگ و جولانآفرین به نام «اصل ولایت فقیه» و «انتخاباتی بودن ارکان نظام» است که هیچگاه اجازه بازتولید مکرر، بادوام و ماندگار به فساد نمیدهد. مگر آنکه یکی از 2 بال مفقود شود، در آن صورت هر چند قانون اساسی ظرفیت بازاحیایی را دارد اما لازم است در جغرافیا و تاریخ ایران 2 بال، مجددا بازتولید شوند.
در این 6 دهه، بویژه بعد از استقرار نظام مقدس جمهوری اسلامی، بارها بادهای سهمگین و توفانآفرین، عرصههای سیاسی- اجتماعی ایران را درنوردید و در ظاهر بخشی از آب خروشان آن را گلآلود و حتی گاهی غیرمطبوع کرد اما ناخدای این انقلاب [ولیفقیه] با تکیه بر کشتی قانون اساسی برآمده از متن اسلام و به کمک جمهور مردم ایران، آب اقیانوس انقلاب و نظام را، هم گندزدایی کرد و هم رسوبزدایی. انقلاب و نظام به واسطه این 3 عنصر مدام به بازسازی و بازآفرینی خود میپردازد و هیچگاه اجازه نداده مفسدانی از مدیران، نمایندگان، قضات و دیگر نخبگان عرصه علم، هنر و... در زمین نرم، مولد و حاصلخیز آن، لانه دائمی بزنند. لذا هر از گاهی جمعی از این نامهربانها، نمکدانشکنها و نفوذیها را با انتخاب خود جابهجا، متنبه یا حذف کرد و جمعی را با مطالبهگری مصرانه از نهادهای امنیتی، نظارتی و قضایی، خواستار کشف، ضبط و حذف آنان شد.
به دلیل پیشتر بودن تغییرات در دستگاه قضا برای تحول، گندزدایی و رسوبزدایی از دستگاه قضا زودتر شروع شده و مدتی است صدای خرد شدن پنجههای آلوده حاصل از غفلت و نفوذ به گوش میرسد و مجلس نیز زنگ گندزدایی و رسوبزدایی را از خود شروع کرد.
پس اولا نظام مقدس جمهوری اسلامی به هیچ وجه در ذات خود فسادزا و فسادآفرین نیست.
ثانیا هم نخبگان و بدنه اجتماعی صالح و سالم وفادار به نظام به خاطر مسؤولیت ذاتی انقلابیگری خود و هم منتقدان منصف نظام به خاطر ادعای دلنگرانی برای کشور و ملت، حرکت مثبت، امیدآفرین و نشاطزای قوهقضائیه و مجلس را که بزرگترین فرصت برای بازسازی و شورهزارزدایی از نظام و انقلاب است، تبدیل به تهدید و تخریب نکنید. بلکه اینگونه حرکتها را با هدایت عاقلانه و حمایت عاشقانه خود، به بالندگی و زلالآفرینی حداکثری برسانید. نه اینکه توان نظام در آسیبزدایی از خود را به عنوان ناتوانی ذاتی تفسیر کنید که نتیجه آن، چیزی نمیشود که شما ادعایش را دارید، بلکه بر اثر تفسیر غلط، نقطه قوت نظام را که میکروبزدایی است، به مصلحتاندیشی غلط بر اثر اشتباه محاسباتی، سکوت، محافظهکاری و مماشات با مفسدان تبدیل میکنید.