حجم مطالب ضد فرهنگ در سریالها و سینمای خانگی آنقدر بالا رفته که مردم به عنوان مخاطبان این محصولات رسانهای ضد فرهنگی زبان به اعتراض گشودهاند.
شهدای ایران: نتایج نظرسنجیها میگوید حجم مطالب ضد فرهنگ در سریالها و سینمای خانگی آنقدر بالا رفته که مردم به عنوان مخاطبان این محصولات رسانهای ضد فرهنگی زبان به اعتراض گشودهاند.
مدتها است که سیاستها در وزارت عباس صالحی دیگر نه بوی فرهنگ دارد و نه ارشاد اسلامی. سیاستهایی که حاصل آنها شیوع محصولات رسانهای سراسر ابتذال و اشرافیگری است. از جمله این محصولات سریالها و سینمای خانگی است که در سالهای گذشته رشد قارچ گونهای یافتهاند. سریالها با لوکشینهای لاکچری، آرایشها و لباسهای آنچنانی، طرح مسائل جنسی و سبک زندگی غیر ایرانی که اگرچه با زندگی متوسط جامعه ایرانی فاصله بسیاری دارند اما گویی در تلاش هستند نود و شش درصد جامعه را در حسرت زندگی چهار درصد دیگر بسوزانند. اگرچه مخاطب در فاصله نجومی با امکانات لاکچری این سریالها قرار دارد اما از آثار مخرب آنها در نوع زندگی ورقم زدن روابط اجتماعی و خانوادگی در امان نیست.
اگر روزی از انتشار فیلم و سریالها صرفا با چند صحنه غیراخلاقی یا مبتذل نسبت به وضعیت فرهنگی کشور و آثار سوء آنها بر روی جامعه حس نگرانی به ما دست میداد اما امروز آنقدر حجم مطالب ضد فرهنگ و ضد خانواده در سریالها و سینمای خانگی بالا رفته که مردم به عنوان مخاطبان این محصولات رسانهای ضد فرهنگی زبان به اعتراض گشودهاند و با آمدن هر سریال جدید به فضای سینمای خانگی موجی از اعتراضها و مطالبات مردمی متوجه مسئولان رسانهای کشور میشود.
نتایج یک نظرسنجی در توئیتر نشان میدهد مردم واکنشهای تندی به سریالهایی چون رقص روی شیشه، عاشقانه، ممنوعه، دل، کرگدن، مانکن و ... داشتهاند.
مدتها است که سیاستها در وزارت عباس صالحی دیگر نه بوی فرهنگ دارد و نه ارشاد اسلامی. سیاستهایی که حاصل آنها شیوع محصولات رسانهای سراسر ابتذال و اشرافیگری است. از جمله این محصولات سریالها و سینمای خانگی است که در سالهای گذشته رشد قارچ گونهای یافتهاند. سریالها با لوکشینهای لاکچری، آرایشها و لباسهای آنچنانی، طرح مسائل جنسی و سبک زندگی غیر ایرانی که اگرچه با زندگی متوسط جامعه ایرانی فاصله بسیاری دارند اما گویی در تلاش هستند نود و شش درصد جامعه را در حسرت زندگی چهار درصد دیگر بسوزانند. اگرچه مخاطب در فاصله نجومی با امکانات لاکچری این سریالها قرار دارد اما از آثار مخرب آنها در نوع زندگی ورقم زدن روابط اجتماعی و خانوادگی در امان نیست.
اگر روزی از انتشار فیلم و سریالها صرفا با چند صحنه غیراخلاقی یا مبتذل نسبت به وضعیت فرهنگی کشور و آثار سوء آنها بر روی جامعه حس نگرانی به ما دست میداد اما امروز آنقدر حجم مطالب ضد فرهنگ و ضد خانواده در سریالها و سینمای خانگی بالا رفته که مردم به عنوان مخاطبان این محصولات رسانهای ضد فرهنگی زبان به اعتراض گشودهاند و با آمدن هر سریال جدید به فضای سینمای خانگی موجی از اعتراضها و مطالبات مردمی متوجه مسئولان رسانهای کشور میشود.
نتایج یک نظرسنجی در توئیتر نشان میدهد مردم واکنشهای تندی به سریالهایی چون رقص روی شیشه، عاشقانه، ممنوعه، دل، کرگدن، مانکن و ... داشتهاند.
محتوای این سریالها موجب رنجیدگی مردم از مسئولان رسانهای شده و آگاهانه این سریالها را ضد اخلاق، مخرب روابط همسری و خانوادگی، مروج خیانت و تجملگرایی، بدون سناریو و بیمحتوا، بیاعتنا و تمسخر کننده مبانی فرهنگی و دینی مردم، کپی سریالهای ترکیهای و ماهوارهای، عادی کننده روابط با نامحرم میدانند و حتی شدت تخریب آنها را از سریالهای ترکیهای بیشتر میدانند.
برخی از کاربران ولنگاری مدیران رسانهای، عدم نظارت و رها کردن فضای فرهنگی کشور در دستان عدهای سودجو که از ساخت این سریالها به دنبال کسب فروش بیشتر به هر طریق هستند را علت این موضوع و تخریب آنها را از ماهواره بیشتر دانستهاند.
در بیرحمی فرهنگی این سریالها همین بس که عدهای از کاربران عنوان کردهاند دیدن این سریالها را به دلیل داشتن فرزند کلا حذف کردهاند چرا که عادی کننده ناسزاگویی، مروج روابط عاطفی و جنسی دو جنس مخالف از سنین کودکی و عامل بلوغ زودرس در کودکان هستند.
برخی کاربران هم عدم تماشای این سریالها را محتوای ضد ایرانی آنها عنوان کردهاند و مسئولان فرهنگی آنقدر با روحیات ضد بیگانه مردم ایران غریبهاند که اطلاع ندارند مخاطب ایرانی نسبت به محتوای ضد فرهنگ ایرانی حساس است. محتواهایی چون استفاده علنی از مواد مخدر، عادیسازی همجنسبازی، ازدواج سفید، زنا و روابط ضربدری متاهلها.
برخی کاربران معتقدند سریالهایی که حتی پول ساخت خود را جبران نمیکنند اما همچنان تولید آنها تکرار میشود بودجه آنها با اهداف تخریب فرهنگی تامین میشود. برخی کاربران هم ضعف صدا وسیما در ساخت سریالهای قوی و جلب مخاطب را عامل رونق گرفتن این دست سریالها میدانند.
کارشناسان معتقدند ضعف اصلی فیلم و سریال در ایران ضعف فیلمنامه و قصه است که سازنده را به سمت محتواهای کاذب و مبتذل جهت جذب مخاطب سوق میدهد. سوالی که مطرح میشود این است که اگر بودجهای برای ساخت فیلمها و سریالهای قوی، به کار گرفتن نویسندگان حرفهای و متعهد در صدا و سیما یا سینما وجود ندارد هزینه سرسامآور این سریالهای مخرب که فصل فصل به درون شبکه سینمای خانگی تزریق میشوند از کجا تامین میگردد؟
البته امروز بیش از هر روز پیکان اتهامات به سمت وزارت ارشادی است که علی رغم اطلاع از فعالیتهای ناموفق حسین پارسایی در تئاتر او را در سمت مدیرکل دفتر نمایش خانگی گماشته است کسی که سرحلقه جریان تئاترهای لاکچری در کشور است و در پرونده خود با ساخت تئاترهای بینوایان و الیورتوئیست با هزینههای سرسامآور علنا خط خود را از هنر متعهد و مردممدار به اشرافیگری و ولنگاری فرهنگی جدا کرده بود.
همچنین ادامه و ابقای مدیرانی چون حسین پارسایی در مسئولیتهای حساس فرهنگی نشان دهنده سمت وسوی سیاستهای فرهنگی وزارت ارشاد در کشور است.