وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت دهم
سیدمحمد حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت دهم با بیان اینکه فاطمه رهبر یک شخصیت ولایت مدار بود، عنوان کرد که او روحیه محافظه کارانه نداشت و به خرد جمعی معتقد بود.
جوان انلاین: سیدمحمد حسینی وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره مرحوم فاطمه رهبر
نماینده منتخب دوره یازدهم مجلس شورای اسلامی از حوزه انتخابیه تهران، ری،
شمیرانات، اسلامشهر و پردیس که سال گذشته به دلیل ابتلا به بیماری کرونا
درگذشت، گفت: درسال ۷۹ که دوره نمایندگی بنده در مجلس پنجم پایان یافت،
معاون سازمان صدا وسیما و رییس حوزه ریاست شدم در آن زمان خانم رهبر در
حوزه ریاست مدیر بخش اینترنت بود، ایشان با ایمان و اعتقاد راسخی که به
نطام اسلامی داشت با انگیزه، دلسوزی و توانمندی کارها را انجام میداد و
از مدیران موفق مجموعه محسوب میشد. بعد هم از سال ۸۲ ایشان ۳ دوره نماینده
مجلس از تهران شد که تعاملات کاری و همکاری ما بهویژه در دوره مسئولیت
بنده در وزارت علوم و وزارت ارشاد ادامه داشت. در بحثهای سیاسی هم با
یکدیگر همکاری داشتیم، چون به لحاظ فکری بانویی ولایی و انقلابی بود و تا
روزهای پایانی عمر ایشان این همفکری وجود داشت، مثلا در سال ۹۵ که هر ۲
عضو شورای جبهه مردمی نیروهای انقلاب (جمنا) بودیم که این جبهه از آقای
رییسی در انتخابات ریاست جمهوری حمایت کرد. در شورای ۲۸ نفره و مرکزی
«جمنا»، ۷ نفر خانم بودند که یکی از فعالترین آنها خانم فاطمه رهبر بود.
آخرین همکاری ما در شورای مرکزی ائتلاف نیروهای انقلاب بود که ایشان به
عنوان یکی از خانمهای پرتلاش و صاحب فکر حضور داشت و بنده هم به عنوان
دبیر کل کانون دانشگاهیان در جلسات شرکت میکردم. در طول ۲۰ سال آشنایی،
خانم رهبر را به عنوان یک شخصیت مومن، متخلق، دلسوز، متعهد و خوش فکر
میشناختم که نسبت به مسائل کشور و وضعیت جامعه دغدغهمند بود و در برابر
مشکلات و سختیهای مردم و نیز کمکاری و ضعف بعضی مدیران نمیتوانست
بیتفاوت باشد. برای مثال در آن مدتی که در معاونت کمیته امداد مشغول بود،
با جدیت به وضع مستمندان رسیدگی میکرد، وقتی از گرفتاری مالی خانوادهای
در تهران یا شهرستانها مطلع میشدیم کافی بود یک پیامک به ایشان بفرستیم و
مطمئن باشیم که به سرعت وارد عمل میشود تا مشکل فرد نیازمند را برطرف
کند. به همین ترتیب خیالمان راحت بود که اگر کاری به ایشان واگذار شود به
بهترین وجه انجام میشود مثل بعضی مدیران نبودند که یک کار جزیی را پشت گوش
بیندازند و فراموش کنند.
استاد دانشگاه تهران افزود: هنوز باور نمیکنم که خانم رهبر از دنیا رفته است، شخصیت آگاه، دلسوز و با تجربهای که هنوز میتوانست سالهای سال در خدمت مردم و نظام اسلامی باشد، به هرحال تقدیر الهی اینگونه رقم خورد و جامعه از وجود ایشان محروم شد. این نکته را باید در نظر داشت که برای خانمها که نقش خطیر مادری و اداره خانواده را بهعهده دارند دشوارتر است که در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی هم حضور موثر داشته باشند. اما خانم رهبر به خوبی از عهده هر ۲ وظیفه بر میآمد، توفیقات ارزشمندی در صدا و سیما، مجلس، کمیته امداد، دانشگاه و فعالیتهای فرهنگی و سیاسی داشت. در سالهای اخیر به عنوان معاون کمیته امداد بود، حضور چشمگیر در مناطق محروم کشور داشت، مانند مدیران مرد با جدیت و خستگیناپذیر به شهرستانها سفر میکرد تا از نزدیک وضعیت محرومان را ارزیابی و به آنان کمک کند. فاطمه رهبر در عین حال که به کانون خانه اصالت میداد و به مسئولیتهای خانوادگی توجه داشت، با تلاش مضاعف، در عرصه مسائل اجتماعی و سیاسی هم مشارکت مفید داشت، با بینش اسلامی از حقوق زنان در مجلس و خارج از آن دفاع میکرد. به تربیت و کادرسازی اعتنا داشت برای مثال وقت میگذاشت و در دانشگاه آزاد تدریس میکرد البته نسبت به فضای دانشگاه گلایههایی داشت، ولی رسالتی بر دوش خود احساس میکرد تا صرفا به کارهای سیاسی نپردازد بلکه تربیت نیروی انسانی هم برایش اهمیت داشت. علیرغم حضور سالهای متمادی در مسئولیتهای اجرایی، تقنینی و سیاسی تشکیلاتی، انسانی منزه و بی حاشیه بود، در حالیکه در میدان پر فراز و نشیب سیاست بعضا افرادی دچار افراط یا تفریط و یا اعوجاجات فکری یا وسوسه سواستفاده از منصب و موقعیت خود و مرتکب خبط و خطاهایی میشوند که موجب جنجال و بازتابهای منفی میشود. خانمها بیش از آقایان زیر ذره بین هستند که در این مدت هیچگاه از فاطمه رهبر نکته منفی و حاشیهای ندیدیم و همه به خوبی از ایشان یاد میکنند. از سوی دیگر خانم رهبر در بیان نظرات خود اهل استدلال و منطق بود. برخی سیاسیون برای بیان نظرات، بی مهابا به رقبا حمله میکنند و از هر وسیلهای برای تخریب یا موفقیت خود استفاده میکنند، اما ایشان با متانت و وقار دیدگاههای ایجابی و نقادانه خود را ارایه میکرد. با ویژگیهای ممتازی که خانم رهبر داشت شاید در بین بانوان سیاستمدار در جمهوری اسلامی به اندازه انگشتان ۲ دست مانند ایشان سراغ نداشته باشیم، خداوند بر درجات این بانوی بزرگوار بیفزاید.
حسینی با اشاره به رفتار فرزندان برخی از مسئولان عنوان کرد: متاسفانه در کشور با پدیده نورچشمی و آقازادگی مواجه هستیم که افراد از موقعیت والدین خود سواستفاده کرده و یک شبه میخواهند ره صدساله را طی کنند بدون اینکه شایستگی لازم را داشته باشند و مرتکب رفتارهای ناشایست میشوند و ناهنجاریهایی در داخل و خارج کشور میزنند که به سرمایه اجتماعی نظام یعنی اعتماد مردم به مسئولان ضربه میزنند. البته از سوی دیگر خانوادههای جمع زیادی از مسئولان از این آسیبها مصون هستند و فرزندانشان هیچ چشمداشتی ندارند تا از موقعیت خانواده به نفع خود بهرهبرداری کنند و چه بسا از برخی امکانات و موقعیتها که حقشان هست، خود را محروم کنند تا شائبهای ایجاد نشود که البته این مصادیق پاک در فصای جامعه و رسانههای داخل و خارج کمتر مطرح میشود و یا کلا مورد بی اعتنایی قرار میگیرد. معمولا رفتارهای جلف و جنبههای منفی بیشتر جاذبه خبری دارند! به هر حال این واقعیت قابل کتمان نیست که نورچشمیها و از ما بهترانی با زد و بندها به یکباره به ثروت و موقعیتهایی دست پیدا میکنند که در شرایط عادی و رقابت آزاد هرگز نمیتوانستند و این ویژه خواریها حساسیت و نفرت مردم را برمیانگیزد. درباره خانم رهبر باید بگویم هرچند با ایشان رفت و آمد خانوادگی نداشتیم و تنها در جلسات و برنامههای کاری همدیگر را میدیدیم، اما فقط یک بار در سفر مشهد یکی از فرزندانشان را دیدم که همراه داشتند، ولی نکات منفی از آنها چیزی به گوشم نخورد که نشان میدهد خانم رهبر نسبت به تربیت درست آنان اهتمام داشت.
دبیرکل کانون دانشگاهیان ایران اسلامی توضیح داد: خانم رهبر از عناصر فعال حزب مؤتلفه و به کار حزبی و تشکیلاتی پایبند بود، اما تعصبات حزبی غیر منطقی در او ندیدم. گاهی اوقات حمیتها و عصبیتهای بیجا باعث میشود که حق و حقیقت به فراموشی سپرده شود و با عینک حزبی، جناحی و باندی به امور نگریسته شود و دوری و نزدیکی افراد به طیف و حزب معیار ارزیابی و قضاوت شود که این نگاه آفتهای فراوانی به همراه دارد، اما من چنین اخلاق تنگنظرانهای در فاطمه رهبر ندیدم. برای او از حزب و گروه، مهمتر منافع ملی و مصالح نظام بود. البته حزب مؤتلفه تشکیلات شناخته شدهای است که از قبل از انقلاب در خط امام راحل فعالیت مبارزاتی داشته، چهرههای ارزشمندی، چون مرحوم عسکراولادی و مرحوم حبیبی در راس آن بودهاند و شهدای والامقامی تقدیم انقلاب کرده است، اما همه این امتیازات سبب نمیشد که خانم رهبر دچار جمود و دگماندیشی حزبی شود.
سیدمحمد حسینی با بیان اینکه فاطمه رهبر به کار تشکیلاتی و خرد جمعی معتقد بود، اظهار کرد: او ارتباط خود را با گروههای مختلف اجتماعی از جمله دانشجویان، اساتید، اهالی فرهنگ، هنر و رسانه و بانوان حفظ میکرد و بر این باور بود که اقدامات فردی تاثیر لازم را ندارد، بلکه با کار جمعی میتوان جریان سازی کرد لذا در دورههایی که در مجلس حضور داشت علاوه بر کمیسیون مربوطه در فراکسیونها از جمله فراکسیون بانوان فعال بود و در خارج از مجلس نیر حضور مداوم در تشکلها و جمعیتها داشت، در مجموع فردی تکرو نبود، سعی میکرد دیگران را با خود همراه و از ظرفیتهای موجود در کشور استفاده کند. در حال حاضر یکی از آسیبها، ضعف کارهای جمعی است، حتی وقتی که کار حزبی و تشکیلاتی میکنیم باز هر کسی راه خود را میرود و هر از چندی، شاهد انشعابات جدید هستیم و زمان انتخابات مدتها وقت، انرژی و توان سیاسیون معطوف به ساز و کار وحدت یا ائتلاف میشود، چون مثل اول انقلاب یک حزب فراگیر به نام حزب جمهوری اسلامی نداریم همین باعث میشود در انتخابات به سمت ائتلاف برویم و به صورت کدخدامنشی مسائل را حل کنیم. به این صورت که هر فرد معنون و شناختهشدهای برای خود جمعی دارد که با دیگران توافق کردنش ساده نیست، این مساله به کشور آسیب میزند، چون روئسای جمهور و کارگزاران از پشتوانه حزبی قوی برخوردار نیستند و سلایق فردی آنها در اداره کشور بر کار کارشناسی در یک حزب قوی و پاسخگو غلبه دارد. نکته دیگر اینکه در بسیاری از کشورها ۲ حزب قدرتمند وجود دارد که کادرسازی و تربیت نیرو میکنند، در حوزههای مختلف کار تحقیقاتی و فکری میکنند تا وقتی به قدرت رسیدند برای مدیریت کشور دارای طرح و برنامه و نیروی تربیت شده باشند، اما وقتی کارها به صورت شخصی پیش برود، اگر برنامه و کارها به نتیجه نرسد به راحتی میگویند کسی با من همراهی نکرد. پس اگر یک تشیکلات قوی باشد کارها بهتر سر و سامان میگیرند. به طور کلی غالب ایرانیها یک روحیه تکروی دارند که ریشه تاریخی دارد. این روحیه پیش از انقلاب وجود داشت و متاسفانه بعد از انقلاب هم ادامه دار شده است. علیای حال ۲ جریان سیاسی عمده در کشور داریم، اما همین ۲ جریان در درون خود، نمیتوانند نیروهای خودشان را تحمل کنند برای مثال وقتی مدیری به یک مجموعه میآید هرچند مدیر قبلی همفکر او بوده باشد مدیر جدید همه مدیران زیرمجموعه را تغییر و این نشان میدهد که هرکسی فقط خود و طرفدارانش را قبول دارد که این موضوع به شایسته سالاری لطمه میزند برای مثال در انتخابات اخیر شاهد یارکشی بودیم. هرکسی میخواست آدمهای خودش را در مجلس داشته باشد و معیار انتخاب افراد این بود که آیا افراد در طیف خودشان هستند یا نه؟ به این توجه نمیکردند که چه بسا افرادی که در بیرون از جمع و حزب آنها هستند، شایستهتر باشند و خلاصه داشتن چنین روحیهای به کشور آسیب میزند.
حسینی در بخش دیگر از صحبت هایش بیان کرد: نکته دیگر تخریب رقیبان در بزنگاههای سیاسی است که این ارمغان غرب برایمان است. در غرب هنگام انتخابات، افراد خود را مجاز میدانند که به هر روش رقیب را با تخریب از میدان به در و خود را اثبات کنند. این شیوه در نظام سرمایهداری مرسوم و تقریبا پذیرفته شده است، اما در نظام اسلامی این روشها قابل قبول نیست هرچند که عملا عدهای شیوههای تخریبی را بهکار میگیرند. یادم هست اوایل انقلاب این چنین نبود و باید از برخی خواهش میکردند که در انتخابات شرکت کنند، اما حالا در زمان انتخابات چه هنگامهای برپا میشود، همه وظیفه شرعی احساس میکنند و وارد عرصه میشوند. حتی حاضرند به رقیبان افترا و تهمت بزنند که این رویه با فرهنگ ایرانی اسلامی سازگار نیست. ضمن اینکه ما یک قانون انتخاباتی جامع نداریم که بر مبنای آن بشود با این بداخلاقیها برخورد کرد. البته بخشی از این اشکالات به خود آدمها برمی گردد، اگر آدمها متخلف نباشند و پایبند به یک سری اخلاقیات باشند، این مشکلات پیش نخواهد آمد. خانم رهبر معتقد به همین آداب و اخلاقیات بود و همین التزام به اصول اخلاقی به او اجازه رفتار غیرقانونی و غیر شرعی را نمیداد. یکی از ویژگیهای افراد متعهد و متدین این است که در مقاطع حساس انتخاباتی و رقابتهای سیاسی چنین رفتارهایی از خود نشان نمیدهند. ما هیچگاه در خانم رهبر روحیه تندروی و تخریبگری را نمیدیدیم او نظرات خود را صریح و بهدور از مماشات بیان میکرد و در تبیین اعتراضها و نقدها کوتاه نمیآمد، اما شخصیت کسی را ضایع نمیکرد. گاهی به جای نقدِ اظهارات و عملکرد افراد، شخصیت آنان تحقیر و مورد استهزاء قرار میگیرد و اتهامات کوچک و بزرگ علیه او مطرح و به این ترتیب شخصیت فرد له میشود تا کسی به حرف هایش توجهی نکند. ما بر این باور هستیم که رعایت اخلاق توسط سیاستمداران نقطه تمایز ما با غرب است لذا امام خمینی بر تخلق به اخلاق الهی تاکید داشتند به طوری که خود امام مسئولان را نصیحت میکردند. من یاد ندارم که خانم رهبر از جاده اخلاق و ادب در کار سیاسی خارج شده باشد. برخی به طور افراطی افراد را تخریب میکنند، به آنها انواع تهمتها را میزنند، حتی گاهی همکفران خود را له میکنند که این مشی و سلوک با روشهای اسلامی و اخلاقی سنخیتی ندارد.
وی ادامه داد: بخشی از بدخلاقیهای اجتماعی هم ناشی از منازعات مسئولان است، وقتی مردم میبینند بزرگترها که باید مجسمه اخلاق باشند، رفتارهای پرخاشگرانه و ناروا باهم دارند، آنها هم از این روش پیروی میکنند. «الناس علی دین ملوکهم» یک واقعیت است که مردم تابع مشی و سلوک بزرگان خود هستند وای کاش اینگونه نبود. ما باید شخصیتهایی مثل خانم رهبر را به جامعه بیشتر معرفی کنیم که الگوی خواص و عموم افراد جامعه شوند. بانوی متدینی که دیانت و سیاست را در کنار هم قرار داده بود و در اوج فعالیتهای سیاسی از خط قرمزهای اعتقادی و اخلاقی عبور نمیکرد. ویژگی دیگری که در شخصیتهای سیاسی ضرورت دارد شرح صدر و انتقادپذیری و احترام به نظرات و آرای دیگران است در حالیکه بعصا ما با اشخاص و مدیرانی مواجه میشویم که اصلا حاضر نیستند نقدپذیر باشند و انتقادات را برنمی تابند در حالی که اولین ابزار ریاست سعه صدر است. این نقدپذیری باید جزو خصلتهای اولیه کارگزاران نظام اسلامی باشد، اما در برخی مسئولان این روحیه یافت نمیشود و به سرعت با منتقدان و مخالفان برخورد میکنند برای مثال اخیرا رییس جمهور وزیر صمت را برکنار کرد، چون اعتقاد به تشکیل وزارت بازرگانی نداشت! این نشان میدهد تحمل و بردباری کمیاب است. گویا برخی همینکه به مقامی میرسند، دوست دارند بقیه فقط از آنها اطاعت کنند که این به نفع کشور نیست، اما بارها دیدم که خانم رهبر انتقادها را قبول میکند و بر نظر خود در جایی که متوجه نادرستی میشود اصرار نمیورزد.
وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی مطرح کرد: یک عنصر سیاسی باید حرف حق و صواب خود را بگوید ولو اینکه طرف مقابل نپذیرد. این حرفها باید گفته و روشنگری شود تا مردم ارزیابی کنند. حداقل فایدهاش این است که در تاریخ ثبت میشود و بعدها میتوان به آن استناد کرد. حرف حق را باید به گوش خواص و مردم رساند تا اثربخش باشد، البته این اقدام جرات میخواهد که فرد از سرزنش و واکنش منفی دیگران نترسد. خانم رهبر از جمله سیاسیونی بود که بدون واهمه و نگرانی از پیامدهای آن، نظرات صائب خود را مطرح میکرد و روحیه محافظه کارانه نداشت. گاهی به خاطر مسئولیتهای اجتماعی ملاحظاتی داشت، ولی به عنوان فرد سیاسی معمولا نظرات و انتقادات خود را مطرح میکرد. یادم است در دوران دوم خرداد که جو سنگینی بر کشور حاکم بود ایشان نظرات خود را آشکارا مطرح میکرد و دنبال منافع شخصی و خوشآمد این و آن نبود.
حسینی در بخش دیگر از صبحت هایش توضیح داد: بعضی دولتمردان که به سمت زندگی مرفه و تجملاتی رفتند و مثلا ویلاهای اشرافی در لواسان یا دیگر مناطق برای خود فراهم کردند در حالیکه اوایل انقلاب زندگی سادهای داشتند، باعث بدبینی مردم شدند. خصوصا در شرایطی که بخشی از مردم با مشکلات معیشتی دست و پنجه نرم میکنند. از طرف دیگر مسئولان و شخصیتهای داریم که خالصانه کار میکنند و زندگی آنها بعد از مسئولیت تغییر محسوسی نداشته است. ما با خانم رهبر رفت و آمد خانوادگی نداشتیم، اما در این مدت نشنیدم و ندیدم که روحیه تجملگرایی داشته باشد، چون از رفتار و اخلاق و اخبار مربوط به افراد میتوان فهمید چه روحیهای دارند. کسی که اهل تجمل باشد به ندرت به دور افتادهترین مناطق سفر میکند تا به مردم کمک کند و در نهادهایی، چون کمیته امداد مشغول خدمت نمیشود. این کار انگیزههای الهی میخواهد، خود فرد باید سنخیتی با محرومان داشته باشد که به آنها کمک کند. اگر سرمایهدار نجومی و مرفه بی درد باشد اصلا نمیتواند درک کند که یک فرد مستمند چگونه زندگی میکند. کسانی که داوطلب میشوند و در این حوزهها کار میکنند حتما سنخیتی با این افراد دارند و از زندگی رفاهی فاصله دارند؛ خانم رهبر به نطرم چنین بود.
حسینی مطرح کرد: خانم رهبر یک فرد انقلابی و ولایتمدار بود و کاملا به این مساله باور داشت. برخی ممکن است تظاهر کنند و به دنبال اهداف دیگری باشند. من بیست سال با او ارتباط کاری داشتم و در جلسات در جریان نظرات و مواضع ایشان قرار میگرفتم، نمیشود کسی ۲۰ سال تظاهر کند، اگر ضعفی داشته باشد بالاخره در مواجهه با رویدادهای گوناگون معلوم میشود که به چه میزان اعتقادش راسخ هست یا صرفا ادعا میکند. همواره ایشان را معتقد و پابرجا میدیدیم ضمن اینکه سعی میکرد منویات و مطالبات رهبری را اجرا کند. حتی اگر کسی بر خلاف آنها عمل میکرد، ایشان نهی و نقد میکرد و نمیتوانست بی تفاوت باشد. از این جهت او نمونه بود. از سوی دیگر دارای روحیه فداکاری و دلسوزی نسبت به نظام و مردم به ویژه طبقات محروم بود. برای مثال وقتی کمکاریها و کاستیهای مدیران دولتی را میدید، ناراحت میشد و نگران آینده کشور بود. بسیار اهل مطالعه و تحلیل بود و حرفی را بدون پشتوانه فکری و علمی نمیزد. تدین و پایبندی او به مسائل شرعی مثال زدنی بود و کارنامه درخشانی داشت که ذخیره آخرتش است. کمبود ایشان واقعا محسوس است. در هر جمعی که خانم رهبر بود، صبحتها و نظرات او تاثیرگذار بود، چون اتفاقات کشور را رصد و تحلیل میکرد و راهکار داشت. این جامعیت در او وجود داشت و به وضعیتی رسیده بود که حالا میتوانست بیش از گذشته مثمر ثمر باشد، اما کرونا او را از جامعه گرفت.
سیدمحمد حسینی در پایان عنوان کرد: در اینکه در حال حاضر موقعیت خانمها بهتر از گذشته است، تردیدی وجود ندارد. آموزشهایی که دیده اند، سطح سواد آنها و مسئولیتهای اجتماعی باعث شده به توانمندی آنان توجه بیشتری بشود و البته خانمها میتوانند تاثیرگذاری بیش از این هم داشته باشند برای مثال در دولت دهم خانم دکتر وحیددستجردی به عنوان یک وزیر زن دلسوزی و تلاش درخور توجه و قابل تقدیری داشت. هم باید آقایان این فرصت را ایجاد کنند و هم اینکه خود خانمها باید شایستگی خود را نشان بدهند و نباید تنها از رانت استفاده کنند. امیدواریم راه روشن خانم رهبر را دیگر بانوان متدین، انقلابی، باانگیزه و پرتلاش تداوم بخشند.
استاد دانشگاه تهران افزود: هنوز باور نمیکنم که خانم رهبر از دنیا رفته است، شخصیت آگاه، دلسوز و با تجربهای که هنوز میتوانست سالهای سال در خدمت مردم و نظام اسلامی باشد، به هرحال تقدیر الهی اینگونه رقم خورد و جامعه از وجود ایشان محروم شد. این نکته را باید در نظر داشت که برای خانمها که نقش خطیر مادری و اداره خانواده را بهعهده دارند دشوارتر است که در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی هم حضور موثر داشته باشند. اما خانم رهبر به خوبی از عهده هر ۲ وظیفه بر میآمد، توفیقات ارزشمندی در صدا و سیما، مجلس، کمیته امداد، دانشگاه و فعالیتهای فرهنگی و سیاسی داشت. در سالهای اخیر به عنوان معاون کمیته امداد بود، حضور چشمگیر در مناطق محروم کشور داشت، مانند مدیران مرد با جدیت و خستگیناپذیر به شهرستانها سفر میکرد تا از نزدیک وضعیت محرومان را ارزیابی و به آنان کمک کند. فاطمه رهبر در عین حال که به کانون خانه اصالت میداد و به مسئولیتهای خانوادگی توجه داشت، با تلاش مضاعف، در عرصه مسائل اجتماعی و سیاسی هم مشارکت مفید داشت، با بینش اسلامی از حقوق زنان در مجلس و خارج از آن دفاع میکرد. به تربیت و کادرسازی اعتنا داشت برای مثال وقت میگذاشت و در دانشگاه آزاد تدریس میکرد البته نسبت به فضای دانشگاه گلایههایی داشت، ولی رسالتی بر دوش خود احساس میکرد تا صرفا به کارهای سیاسی نپردازد بلکه تربیت نیروی انسانی هم برایش اهمیت داشت. علیرغم حضور سالهای متمادی در مسئولیتهای اجرایی، تقنینی و سیاسی تشکیلاتی، انسانی منزه و بی حاشیه بود، در حالیکه در میدان پر فراز و نشیب سیاست بعضا افرادی دچار افراط یا تفریط و یا اعوجاجات فکری یا وسوسه سواستفاده از منصب و موقعیت خود و مرتکب خبط و خطاهایی میشوند که موجب جنجال و بازتابهای منفی میشود. خانمها بیش از آقایان زیر ذره بین هستند که در این مدت هیچگاه از فاطمه رهبر نکته منفی و حاشیهای ندیدیم و همه به خوبی از ایشان یاد میکنند. از سوی دیگر خانم رهبر در بیان نظرات خود اهل استدلال و منطق بود. برخی سیاسیون برای بیان نظرات، بی مهابا به رقبا حمله میکنند و از هر وسیلهای برای تخریب یا موفقیت خود استفاده میکنند، اما ایشان با متانت و وقار دیدگاههای ایجابی و نقادانه خود را ارایه میکرد. با ویژگیهای ممتازی که خانم رهبر داشت شاید در بین بانوان سیاستمدار در جمهوری اسلامی به اندازه انگشتان ۲ دست مانند ایشان سراغ نداشته باشیم، خداوند بر درجات این بانوی بزرگوار بیفزاید.
حسینی با اشاره به رفتار فرزندان برخی از مسئولان عنوان کرد: متاسفانه در کشور با پدیده نورچشمی و آقازادگی مواجه هستیم که افراد از موقعیت والدین خود سواستفاده کرده و یک شبه میخواهند ره صدساله را طی کنند بدون اینکه شایستگی لازم را داشته باشند و مرتکب رفتارهای ناشایست میشوند و ناهنجاریهایی در داخل و خارج کشور میزنند که به سرمایه اجتماعی نظام یعنی اعتماد مردم به مسئولان ضربه میزنند. البته از سوی دیگر خانوادههای جمع زیادی از مسئولان از این آسیبها مصون هستند و فرزندانشان هیچ چشمداشتی ندارند تا از موقعیت خانواده به نفع خود بهرهبرداری کنند و چه بسا از برخی امکانات و موقعیتها که حقشان هست، خود را محروم کنند تا شائبهای ایجاد نشود که البته این مصادیق پاک در فصای جامعه و رسانههای داخل و خارج کمتر مطرح میشود و یا کلا مورد بی اعتنایی قرار میگیرد. معمولا رفتارهای جلف و جنبههای منفی بیشتر جاذبه خبری دارند! به هر حال این واقعیت قابل کتمان نیست که نورچشمیها و از ما بهترانی با زد و بندها به یکباره به ثروت و موقعیتهایی دست پیدا میکنند که در شرایط عادی و رقابت آزاد هرگز نمیتوانستند و این ویژه خواریها حساسیت و نفرت مردم را برمیانگیزد. درباره خانم رهبر باید بگویم هرچند با ایشان رفت و آمد خانوادگی نداشتیم و تنها در جلسات و برنامههای کاری همدیگر را میدیدیم، اما فقط یک بار در سفر مشهد یکی از فرزندانشان را دیدم که همراه داشتند، ولی نکات منفی از آنها چیزی به گوشم نخورد که نشان میدهد خانم رهبر نسبت به تربیت درست آنان اهتمام داشت.
دبیرکل کانون دانشگاهیان ایران اسلامی توضیح داد: خانم رهبر از عناصر فعال حزب مؤتلفه و به کار حزبی و تشکیلاتی پایبند بود، اما تعصبات حزبی غیر منطقی در او ندیدم. گاهی اوقات حمیتها و عصبیتهای بیجا باعث میشود که حق و حقیقت به فراموشی سپرده شود و با عینک حزبی، جناحی و باندی به امور نگریسته شود و دوری و نزدیکی افراد به طیف و حزب معیار ارزیابی و قضاوت شود که این نگاه آفتهای فراوانی به همراه دارد، اما من چنین اخلاق تنگنظرانهای در فاطمه رهبر ندیدم. برای او از حزب و گروه، مهمتر منافع ملی و مصالح نظام بود. البته حزب مؤتلفه تشکیلات شناخته شدهای است که از قبل از انقلاب در خط امام راحل فعالیت مبارزاتی داشته، چهرههای ارزشمندی، چون مرحوم عسکراولادی و مرحوم حبیبی در راس آن بودهاند و شهدای والامقامی تقدیم انقلاب کرده است، اما همه این امتیازات سبب نمیشد که خانم رهبر دچار جمود و دگماندیشی حزبی شود.
سیدمحمد حسینی با بیان اینکه فاطمه رهبر به کار تشکیلاتی و خرد جمعی معتقد بود، اظهار کرد: او ارتباط خود را با گروههای مختلف اجتماعی از جمله دانشجویان، اساتید، اهالی فرهنگ، هنر و رسانه و بانوان حفظ میکرد و بر این باور بود که اقدامات فردی تاثیر لازم را ندارد، بلکه با کار جمعی میتوان جریان سازی کرد لذا در دورههایی که در مجلس حضور داشت علاوه بر کمیسیون مربوطه در فراکسیونها از جمله فراکسیون بانوان فعال بود و در خارج از مجلس نیر حضور مداوم در تشکلها و جمعیتها داشت، در مجموع فردی تکرو نبود، سعی میکرد دیگران را با خود همراه و از ظرفیتهای موجود در کشور استفاده کند. در حال حاضر یکی از آسیبها، ضعف کارهای جمعی است، حتی وقتی که کار حزبی و تشکیلاتی میکنیم باز هر کسی راه خود را میرود و هر از چندی، شاهد انشعابات جدید هستیم و زمان انتخابات مدتها وقت، انرژی و توان سیاسیون معطوف به ساز و کار وحدت یا ائتلاف میشود، چون مثل اول انقلاب یک حزب فراگیر به نام حزب جمهوری اسلامی نداریم همین باعث میشود در انتخابات به سمت ائتلاف برویم و به صورت کدخدامنشی مسائل را حل کنیم. به این صورت که هر فرد معنون و شناختهشدهای برای خود جمعی دارد که با دیگران توافق کردنش ساده نیست، این مساله به کشور آسیب میزند، چون روئسای جمهور و کارگزاران از پشتوانه حزبی قوی برخوردار نیستند و سلایق فردی آنها در اداره کشور بر کار کارشناسی در یک حزب قوی و پاسخگو غلبه دارد. نکته دیگر اینکه در بسیاری از کشورها ۲ حزب قدرتمند وجود دارد که کادرسازی و تربیت نیرو میکنند، در حوزههای مختلف کار تحقیقاتی و فکری میکنند تا وقتی به قدرت رسیدند برای مدیریت کشور دارای طرح و برنامه و نیروی تربیت شده باشند، اما وقتی کارها به صورت شخصی پیش برود، اگر برنامه و کارها به نتیجه نرسد به راحتی میگویند کسی با من همراهی نکرد. پس اگر یک تشیکلات قوی باشد کارها بهتر سر و سامان میگیرند. به طور کلی غالب ایرانیها یک روحیه تکروی دارند که ریشه تاریخی دارد. این روحیه پیش از انقلاب وجود داشت و متاسفانه بعد از انقلاب هم ادامه دار شده است. علیای حال ۲ جریان سیاسی عمده در کشور داریم، اما همین ۲ جریان در درون خود، نمیتوانند نیروهای خودشان را تحمل کنند برای مثال وقتی مدیری به یک مجموعه میآید هرچند مدیر قبلی همفکر او بوده باشد مدیر جدید همه مدیران زیرمجموعه را تغییر و این نشان میدهد که هرکسی فقط خود و طرفدارانش را قبول دارد که این موضوع به شایسته سالاری لطمه میزند برای مثال در انتخابات اخیر شاهد یارکشی بودیم. هرکسی میخواست آدمهای خودش را در مجلس داشته باشد و معیار انتخاب افراد این بود که آیا افراد در طیف خودشان هستند یا نه؟ به این توجه نمیکردند که چه بسا افرادی که در بیرون از جمع و حزب آنها هستند، شایستهتر باشند و خلاصه داشتن چنین روحیهای به کشور آسیب میزند.
حسینی در بخش دیگر از صحبت هایش بیان کرد: نکته دیگر تخریب رقیبان در بزنگاههای سیاسی است که این ارمغان غرب برایمان است. در غرب هنگام انتخابات، افراد خود را مجاز میدانند که به هر روش رقیب را با تخریب از میدان به در و خود را اثبات کنند. این شیوه در نظام سرمایهداری مرسوم و تقریبا پذیرفته شده است، اما در نظام اسلامی این روشها قابل قبول نیست هرچند که عملا عدهای شیوههای تخریبی را بهکار میگیرند. یادم هست اوایل انقلاب این چنین نبود و باید از برخی خواهش میکردند که در انتخابات شرکت کنند، اما حالا در زمان انتخابات چه هنگامهای برپا میشود، همه وظیفه شرعی احساس میکنند و وارد عرصه میشوند. حتی حاضرند به رقیبان افترا و تهمت بزنند که این رویه با فرهنگ ایرانی اسلامی سازگار نیست. ضمن اینکه ما یک قانون انتخاباتی جامع نداریم که بر مبنای آن بشود با این بداخلاقیها برخورد کرد. البته بخشی از این اشکالات به خود آدمها برمی گردد، اگر آدمها متخلف نباشند و پایبند به یک سری اخلاقیات باشند، این مشکلات پیش نخواهد آمد. خانم رهبر معتقد به همین آداب و اخلاقیات بود و همین التزام به اصول اخلاقی به او اجازه رفتار غیرقانونی و غیر شرعی را نمیداد. یکی از ویژگیهای افراد متعهد و متدین این است که در مقاطع حساس انتخاباتی و رقابتهای سیاسی چنین رفتارهایی از خود نشان نمیدهند. ما هیچگاه در خانم رهبر روحیه تندروی و تخریبگری را نمیدیدیم او نظرات خود را صریح و بهدور از مماشات بیان میکرد و در تبیین اعتراضها و نقدها کوتاه نمیآمد، اما شخصیت کسی را ضایع نمیکرد. گاهی به جای نقدِ اظهارات و عملکرد افراد، شخصیت آنان تحقیر و مورد استهزاء قرار میگیرد و اتهامات کوچک و بزرگ علیه او مطرح و به این ترتیب شخصیت فرد له میشود تا کسی به حرف هایش توجهی نکند. ما بر این باور هستیم که رعایت اخلاق توسط سیاستمداران نقطه تمایز ما با غرب است لذا امام خمینی بر تخلق به اخلاق الهی تاکید داشتند به طوری که خود امام مسئولان را نصیحت میکردند. من یاد ندارم که خانم رهبر از جاده اخلاق و ادب در کار سیاسی خارج شده باشد. برخی به طور افراطی افراد را تخریب میکنند، به آنها انواع تهمتها را میزنند، حتی گاهی همکفران خود را له میکنند که این مشی و سلوک با روشهای اسلامی و اخلاقی سنخیتی ندارد.
وی ادامه داد: بخشی از بدخلاقیهای اجتماعی هم ناشی از منازعات مسئولان است، وقتی مردم میبینند بزرگترها که باید مجسمه اخلاق باشند، رفتارهای پرخاشگرانه و ناروا باهم دارند، آنها هم از این روش پیروی میکنند. «الناس علی دین ملوکهم» یک واقعیت است که مردم تابع مشی و سلوک بزرگان خود هستند وای کاش اینگونه نبود. ما باید شخصیتهایی مثل خانم رهبر را به جامعه بیشتر معرفی کنیم که الگوی خواص و عموم افراد جامعه شوند. بانوی متدینی که دیانت و سیاست را در کنار هم قرار داده بود و در اوج فعالیتهای سیاسی از خط قرمزهای اعتقادی و اخلاقی عبور نمیکرد. ویژگی دیگری که در شخصیتهای سیاسی ضرورت دارد شرح صدر و انتقادپذیری و احترام به نظرات و آرای دیگران است در حالیکه بعصا ما با اشخاص و مدیرانی مواجه میشویم که اصلا حاضر نیستند نقدپذیر باشند و انتقادات را برنمی تابند در حالی که اولین ابزار ریاست سعه صدر است. این نقدپذیری باید جزو خصلتهای اولیه کارگزاران نظام اسلامی باشد، اما در برخی مسئولان این روحیه یافت نمیشود و به سرعت با منتقدان و مخالفان برخورد میکنند برای مثال اخیرا رییس جمهور وزیر صمت را برکنار کرد، چون اعتقاد به تشکیل وزارت بازرگانی نداشت! این نشان میدهد تحمل و بردباری کمیاب است. گویا برخی همینکه به مقامی میرسند، دوست دارند بقیه فقط از آنها اطاعت کنند که این به نفع کشور نیست، اما بارها دیدم که خانم رهبر انتقادها را قبول میکند و بر نظر خود در جایی که متوجه نادرستی میشود اصرار نمیورزد.
وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی مطرح کرد: یک عنصر سیاسی باید حرف حق و صواب خود را بگوید ولو اینکه طرف مقابل نپذیرد. این حرفها باید گفته و روشنگری شود تا مردم ارزیابی کنند. حداقل فایدهاش این است که در تاریخ ثبت میشود و بعدها میتوان به آن استناد کرد. حرف حق را باید به گوش خواص و مردم رساند تا اثربخش باشد، البته این اقدام جرات میخواهد که فرد از سرزنش و واکنش منفی دیگران نترسد. خانم رهبر از جمله سیاسیونی بود که بدون واهمه و نگرانی از پیامدهای آن، نظرات صائب خود را مطرح میکرد و روحیه محافظه کارانه نداشت. گاهی به خاطر مسئولیتهای اجتماعی ملاحظاتی داشت، ولی به عنوان فرد سیاسی معمولا نظرات و انتقادات خود را مطرح میکرد. یادم است در دوران دوم خرداد که جو سنگینی بر کشور حاکم بود ایشان نظرات خود را آشکارا مطرح میکرد و دنبال منافع شخصی و خوشآمد این و آن نبود.
حسینی در بخش دیگر از صبحت هایش توضیح داد: بعضی دولتمردان که به سمت زندگی مرفه و تجملاتی رفتند و مثلا ویلاهای اشرافی در لواسان یا دیگر مناطق برای خود فراهم کردند در حالیکه اوایل انقلاب زندگی سادهای داشتند، باعث بدبینی مردم شدند. خصوصا در شرایطی که بخشی از مردم با مشکلات معیشتی دست و پنجه نرم میکنند. از طرف دیگر مسئولان و شخصیتهای داریم که خالصانه کار میکنند و زندگی آنها بعد از مسئولیت تغییر محسوسی نداشته است. ما با خانم رهبر رفت و آمد خانوادگی نداشتیم، اما در این مدت نشنیدم و ندیدم که روحیه تجملگرایی داشته باشد، چون از رفتار و اخلاق و اخبار مربوط به افراد میتوان فهمید چه روحیهای دارند. کسی که اهل تجمل باشد به ندرت به دور افتادهترین مناطق سفر میکند تا به مردم کمک کند و در نهادهایی، چون کمیته امداد مشغول خدمت نمیشود. این کار انگیزههای الهی میخواهد، خود فرد باید سنخیتی با محرومان داشته باشد که به آنها کمک کند. اگر سرمایهدار نجومی و مرفه بی درد باشد اصلا نمیتواند درک کند که یک فرد مستمند چگونه زندگی میکند. کسانی که داوطلب میشوند و در این حوزهها کار میکنند حتما سنخیتی با این افراد دارند و از زندگی رفاهی فاصله دارند؛ خانم رهبر به نطرم چنین بود.
حسینی مطرح کرد: خانم رهبر یک فرد انقلابی و ولایتمدار بود و کاملا به این مساله باور داشت. برخی ممکن است تظاهر کنند و به دنبال اهداف دیگری باشند. من بیست سال با او ارتباط کاری داشتم و در جلسات در جریان نظرات و مواضع ایشان قرار میگرفتم، نمیشود کسی ۲۰ سال تظاهر کند، اگر ضعفی داشته باشد بالاخره در مواجهه با رویدادهای گوناگون معلوم میشود که به چه میزان اعتقادش راسخ هست یا صرفا ادعا میکند. همواره ایشان را معتقد و پابرجا میدیدیم ضمن اینکه سعی میکرد منویات و مطالبات رهبری را اجرا کند. حتی اگر کسی بر خلاف آنها عمل میکرد، ایشان نهی و نقد میکرد و نمیتوانست بی تفاوت باشد. از این جهت او نمونه بود. از سوی دیگر دارای روحیه فداکاری و دلسوزی نسبت به نظام و مردم به ویژه طبقات محروم بود. برای مثال وقتی کمکاریها و کاستیهای مدیران دولتی را میدید، ناراحت میشد و نگران آینده کشور بود. بسیار اهل مطالعه و تحلیل بود و حرفی را بدون پشتوانه فکری و علمی نمیزد. تدین و پایبندی او به مسائل شرعی مثال زدنی بود و کارنامه درخشانی داشت که ذخیره آخرتش است. کمبود ایشان واقعا محسوس است. در هر جمعی که خانم رهبر بود، صبحتها و نظرات او تاثیرگذار بود، چون اتفاقات کشور را رصد و تحلیل میکرد و راهکار داشت. این جامعیت در او وجود داشت و به وضعیتی رسیده بود که حالا میتوانست بیش از گذشته مثمر ثمر باشد، اما کرونا او را از جامعه گرفت.
سیدمحمد حسینی در پایان عنوان کرد: در اینکه در حال حاضر موقعیت خانمها بهتر از گذشته است، تردیدی وجود ندارد. آموزشهایی که دیده اند، سطح سواد آنها و مسئولیتهای اجتماعی باعث شده به توانمندی آنان توجه بیشتری بشود و البته خانمها میتوانند تاثیرگذاری بیش از این هم داشته باشند برای مثال در دولت دهم خانم دکتر وحیددستجردی به عنوان یک وزیر زن دلسوزی و تلاش درخور توجه و قابل تقدیری داشت. هم باید آقایان این فرصت را ایجاد کنند و هم اینکه خود خانمها باید شایستگی خود را نشان بدهند و نباید تنها از رانت استفاده کنند. امیدواریم راه روشن خانم رهبر را دیگر بانوان متدین، انقلابی، باانگیزه و پرتلاش تداوم بخشند.