صدرینیا:طنز سیاسی به این معنا تا قبل از دکتر سلام نداشتهایم، فقط صرفا جهت اطلاع بود که آن هم در یک برنامه با سیاسیون شوخی میکرد. بعد تا دو هفته فتیله آن را پایین میکشیدند.
شهدای ایران: یادم میآید شروع ساخت این برنامه زمانی بود که میخواستم از خبرگزاری دانشجو بیرون بیایم. همه درحال برنامهریزی برای تولید یک برنامه جدید بودند. برنامهای با یک ایده متفاوت که از محتوای کاربران دنیای مجازی بهره بگیرد. آن زمان، ایده نو و جدیدی بهنظر میرسید و نام برنامه هم شد «دکتر سلام.» البته اول قرار نبود اسمش این باشد. هنوز اسمی برای برنامه انتخاب نکرده بودند. اما اسم آیتم پایانی برنامه را میخواستند «دکتر سلام» بگذارند و درنهایت دیدند که اسم کاملی است و همین اسم میتواند بار حرفهای جدی و طنز برنامه را بهدوش بکشد. زمانی که برنامه را شروع کردند تعداد زیادی نبودند. دو برادر و یکی دو نفر از دوستانشان، این ایده را شکل دادند و برایش برنامهریزی کردند. دنبال سوژههای جذاب گشتند و آیتمهای مختلفش را طراحی کردند. تا نهایت رسیدند به آنچه میخواستند. غرض از نوشتن از دکتر سلام برای پرونده جدید این صفحه این است که بگوییم میشود با ایده جدید و شور جوانی، کار متفاوت و جذاب رقم زد.
شاید برای خیلیها ایده دکتر سلام در دنیای مجازی جدید، همان ایدهای بود که در دنیای مجله «گلآقا» در دهه ۷۰ رقم خورد و مخاطبان ثابتی داشت و خیلیها منتظر بودند تا مجله جدید را روی کیوسک روزنامه فروشیها ببینند و از مطالب جذابش لذت ببرند. برای دکتر سلام هم این اتفاق افتاد و مخاطبان ثابتی که هر هفته انتظار رسیدن به برنامهای را میکشیدند که میخواهد دوباره آنها را با یک طنز جدید غافلگیر کند. همه اینها بهانهای شد برای نوشتن این برنامه و این پرونده تا بگوییم که میشود کار خوب و ماندگار انجام داد، جوری که تا سالها با اسم برنامه، این خاطرههای خوب در یاد همه بماند. ایده ابتدایی مجموعه طنز سیاسی، اجتماعی «دکتر سلام» از آذرماه ۹۱ شکلگرفت.
پس از بررسی طرحها و ایدههای مختلف، در فروردین ۹۲ و همزمان با ایام برگزاری یازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری شکلگرفت. اولین قسمت از این مجموعه طنز، در خبرگزاری دانشجو منتشر شد. ۱۱قسمت ابتدایی این مجموعه در فضای انتخاباتی بود و با پایان رقابتهای انتخاباتی عملا بار دکتر سلام باید زمین گذاشته میشد اما بررسیها نشان داد که مخاطبان مجموعه بهشدت با آن ارتباط برقرار کردهاند. بهطوری که نهتنها دانشجویان که مخاطبان اصلی این خبرگزاری بودند بلکه اقشار مختلف مردم هم در زمره طرفداران این مجموعه بودند. این مجموعه ادامه پیدا کرد و خیلیها آن را با گل آقا مقایسه میکردند و در نهایت این برنامه تاثیر زیادی را حتی بر روی برنامههای صداوسیما گذاشت و تعدادی از برنامههای طنز صداوسیما با تاثیر از این برنامه ساخته شد.
شیرینترین خاطره ما
سید محمدعلی صدرینیا، تهیهکننده و کارگردان «دکتر سلام»
سیدمحمدعلی صدرینیا، متولد فروردین سال ۱۳۶۹ است. کارشناسی حسابداری را در دانشگاه تهران خوانده و در کارشناسی ارشد بهواسطه فضای کاری در رشته مدیریت رسانه ادامه تحصیل میدهد. شاید همین دانشگاه تهرانی بودن باعث میشود که او دوران دانشجویی پرشوری را تجربه کند و از همان ایام دانشجویی فضای رسانهای و خبری را دنبال کند. خودش میگوید: «ورودم به فضای رسانه به دوران دانشجویی و برنامههای تشکلهای دانشجویی برمیگردد. با توجه به اینکه مسئولیت فرهنگی هم داشتم، در بیشتر اردوهایی که در دوران دانشجویی میرفتیم، من مسئول فرهنگی یا مسئول مستند بودم.
البته کلیپسازی آن موقع آماتورتر و درحد کات زدن فیلم و عکس بود. اولین کار جدی ما در اردوی جهادی دانشگاه تهران بود. بهدلیل گستردگی تیم اردوی جهادی و اینکه گروهها از کار هم خبر نداشتند و همچنین خستگی این نوع اردوها ما تصمیم گرفتیم کاری کنیم که هم خستگی از تن این بچهها بیرون برود و هم بتوانند از کار هم باخبر شوند. برای همین آنجا یک مجموعه طنز روزانه تهیه کردیم. از ساعت ۶ صبح تا ۳ عصر از گروهها و اتفاقات مختلف فیلمبرداری میکردیم، از آن موقع تا ۹ شب تدوین میکردیم که تدوین ما هم کاملا طنز بود و برای خودش سناریو داشت.
البته در آنجا نریشن نداشتیم و مدل فیلمهای چارلی چاپلین نوشته داشت، اما کار جذابی شده بود تا جایی که بچهها با اینکه خسته بودند، تا ساعت ۱۱ شب برای دیدن آن بیدار میماندند. عنوان این مجموعه که هر قسمت آن ۲۰ دقیقه بود، «سنقرنامه» بود. سنقر نام روستای محل اردوی جهادی ما در کرمانشاه بود. از روز پنجم ششم اردو اهالی روستا هم برای تماشای این مستند طنز میآمدند. شنیده بودند که مجموعهای بهنام سنقرنامه ساخته شده که در آن به طنز وقایع روزانه میپردازند. خلاصه همه ساعت ۱۱ جلوی ویدئوپروژکتور حاضر بودند!»
فعالیتهای دانشجویی و تجربههای اینچنینی باعث میشود که بهعنوان خبرنگار سرویس صوت و تصویر وارد خبرگزاری دانشجو شود. صدرینیا در این باره میگوید: «در اسفند سال ۸۹ بهعنوان خبرنگار بخش صوت و فیلم، وارد خبرگزاری دانشجو شدم. آن موقع سیاستگذاری در این سرویس این بود که ما برای دانشگاهها و تشکلهای دانشجویی در فضاها و ایام مختلف محتوا تولید کنیم. مثلا میدانستیم دانشگاهها در ۱۶ آذر همیشه دغدغه کلیپ دارند، بقیه مناسبتها مثل ۱۳ آبان و ۹ دی همینطور. برای اتفاقات مختلف مشابه سعی میکردیم نماهنگ و کلیپ تولید کنیم، اما قطعا در حد «دکتر سلام» نبود.
۶ ماه قبل انتخابات سال ۹۲ همفکری کردیم که کار جدیدی درست کنیم که تابهحال در فضای خبرگزاریها انجام نشده است. این دغدغه قاسمی، مدیر خبرگزاری دانشجو بود و از اول هم ایده دکتر سلام نبود و پیشنهادهای زیادی مطرح بود. درنهایت من ایدهای را که از قبل داشتم و نمیدانستم اصلا در فضای خبرگزاری اجرایی هست یا نه، مطرح کردم و آن یک مجموعه طنز سیاسی شبه صرفا جهت اطلاعی بود که صرفا جهت اطلاع نیست! طنز سیاسی به این معنا تا قبل از دکتر سلام نداشتهایم، فقط صرفا جهت اطلاع بود که آن هم در یک برنامه با سیاسیون شوخی میکرد. بعد تا دو هفته فتیله آن را پایین میکشیدند و چندوقت بعد دوباره یک شوخی دیگر میکرد. وجه تمایز ما این است که مجموعهای دنبالهدار و طنز و هفتگی هستیم، این مجموعه ضمن اینکه قسمتهایش از هم جداست، پیوندی نیز دارد. علاوهبر این یک نگاه دانشجویی و شهامت و استقلال دانشجویی دارد.»
ابتدای کار، نام دکتر سلام برای خیلیها ابهام داشت، اما کمکم توانست جای خود را بین مخاطبانش باز کند. از ماجرای این اسم هم میپرسیم و صدرینیا در اینباره میگوید: «ما آیتمهای مختلفی داشتیم. آیتم آخرمان دکترترین دکتر هفته بود؛ برای همین میخواستیم نام این آیتم را بگذاریم دکتر سلام. آن برهه هم برنامهای پزشکی با این عنوان از شبکههای سیما پخش میشد. ما این نام را تقلید کردیم. حتی تیتراژ و موسیقی سری اول همان موسیقی برنامه دکتر سلام پزشکی بود. آن موقع کاریکاتور هم نداشتیم و عکسهای دکترها را با فتوشاپ درست میکردیم. بعدا دیدیم که این اسم ظرفیت آن را دارد که نام کل مجموعه شود. این هم دلیل داشت و کنایهای به فضای سیاسی کشور بود که همه یا دکترند یا دوست دارند دکتر باشند. اتفاقی مثل ماجرای مرحوم کردان نیز این داستان را داغتر کرده بود. مجموع اینها دستبهدست هم داد تا نام این مجموعه بشود دکتر سلام.»
صدرینیا درباره ایده اولیه این برنامه دکتر سلام میگوید: «شروع دکتر سلام برمیگشت به اواسط سال ۱۳۹۱ و بحثها و گفتگوهایی در خبرگزاری دانشجو بر سر طراحی و تولید یک برنامه ویدئویی جدید. پس از گپوگفتها و همفکریهای فراوان رسیدیم به طنز سیاسی؛ برنامهای که بهصورت جدی در کشور وجود نداشت و خلأ آن در خبرگزاریهای کشور هم دیده میشد. چندماه تلاش برای طراحی این برنامه ما را به مجموعه طنز دکتر سلام رسانده بود، اما واقعا توقع چنین استقبالی را از مخاطب نداشتیم.»
دکتر سلام حاصل یک تیم ۱۲-۱۰ نفره است که در حوزههای مختلف فعالیت میکنند؛ بعضیها تماموقت و برخی پارهوقت. بعضی از خبرنگاران خبرگزاری دانشجو هستند و برخی هم از دوستان خوشفکر بیرون از آن، که برای تولید هر قسمت دکتر سلام تلاش میکنند. صدرینیا درمورد تحقق یک کار تیمی در برنامهسازی میگوید: «تولید دکتر سلام زمان خاصی ندارد و دغدغه هفتگی همه ماست؛ یعنی ما حتی بیرون از محل کار و در خیابان و خانه هم، درگیر سوژهیابی و جمع کردن محتوای قسمت بعدی هستیم. بعد این سوژهها دستچین میشوند و اولویتبندی کرده و بنابر این اولویتبندیها شروع به نوشتن سناریو و طنزپردازی میکنیم. بعد متن توسط اتاقفکر یکبار اصلاح میشود و بالاخره هر شنبه و یکشنبه روز ضبط و تولید است. بعد از تدوین یکبار دیگر بازنگری و منتشر میشود. در کل دغدغه هفتگی ماست، اما شاید چهار روز بهصورت جدی نویسندگی و تولیدش وقت بگیرد.»
ایدهپرداز دکتر سلام نقد این برنامه را دانشجویی میداند و میگوید: «ما یک جسارت و شهامت دانشجویی در کار میگذاریم، اما به این معنا نیست که هر اتفاقی افتاد و رسانهها کار کردند، ما هم منتشر کنیم. مثلا روزی بود که رسانهها خبری زدند محسن هاشمی خودشان (یعنی فرزندان آقای هاشمی) را به پنج تن تشبیه کرده. ما فیلم را دیدیم و متوجه شدیم منظورش اصلا چیز دیگری است. با اینکه رسانههای دیگر این خبر را زده بودند، اما دیدیم نه این بیانصافی است یا مثلا حرفی که نعمتزاده، وزیر صنعت وقت گفتند مبنیبر اینکه مدیر خارجی برای صادرات بیاوریم، بر سر این بحث میکنیم که آیا واقعا این کار بد است؟ ما در حوزه صادرات کالا مشکل داریم، آیا واقعا استفاده از مشاور خارجی در این زمینه مشکل دارد؟ یعنی فارغ از نتیجه بحث اتاقفکرمان درمورد این مسائل، منظورم این است به این بهانه که الباقی رسانهها حرفی را گفتهاند، بدون بحث و بررسی خبری را منتشر نمیکنیم.
گاهی ساعتها مینشینیم سر اینکه آیا میتوانیم از این آیتم در آخرت دفاع کنیم بحث میکنیم و این قضیه از اینکه در دادگاه قابلیت دفاع دارد یا نه، برای ما مهمتر است. این دغدغه جدی ما در هر شماره است و در اتاقفکر خود درباره این موضوع دموکراسی نداریم و اگر فقط یک نفر احساس تمسخر کند، آن را حذف میکنیم. ما در شمارههای اول شوخی هم زیاد کردیم و هرچه جلوتر رفتیم شوخی را کم و به نقد اضافه کردیم، حتی در نقد هم سعی کردیم نقد عملکرد باشد. تا جایی که در طراحی کاریکاتور هم برخلاف عرف کاریکاتورها اجزای صورت را غلو نمیکنیم و عملکرد را نقد میکنیم. شما کاریکاتور ما از مرحوم هاشمی را بگذارید کنار عکس یک مجله صدای همان هفته. چهرههایی که کشیدهایم هیچ تفاوتی با هم ندارند، درحالی که مشی ما کاملا با هم متفاوت است.»
صدرینیا استقبال مخاطبان از این برنامه را مهمترین سرمایه دکتر سلام می داند و در اینباره میگوید: «بهنظر من اولا به این دلیل بود که خلأیی در این فضا وجود داشت، دوم اینکه جماعتی احساس میکنند حرفشان از زبان این برنامه زده میشود. ما در قسمت صدم یک نظرسنجی انجام دادیم. پرسشنامه ما را با اینکه مفصل بود، حدود سه هزار نفر پر کردند. آمارهای این نظرسنجی برای ما خیلی جالب است؛ از مخاطبان خواستیم به تمام آیتمها و اجزا از صدا تا تدوین و کارگردانی نمره بدهند و جالب اینکه ما پرسیده بودیم مهمترین دلیل شما برای دیدن دکتر سلام چیست؟ صراحت و جسارت، طنز بودن یا انتشار اخبار هفته در یک بسته؟
۷۰ درصد و نیم به صراحت و جسارت رای دادند. ۲۳ درصد و نیم مهمترین اخبار هفته و حدود ۶ درصد مهمترین دلیلشان طنز بودن است. صادقانه بگویم فروردین سال ۱۳۹۲ وقتی اولین قسمت از مجموعه طنز دکتر سلام منتشر شد، من و همه تیم سازنده آن تصور میکردیم این قسمت اول و آخر دکتر سلام خواهد بود. بهخاطر تصوری که از ظرفیت نقدپذیری مسئولان داشتیم؛ از همان اول سر شوخی را با همه سیاسیون باز کرده بودیم، این طرفی و آن طرفی هم فرقی نداشت برایمان. فضا هم فضای حساس انتخاباتی بود؛ آن سال بیش از ۴۰ چهره مطرح سیاسی احساس تکلیف کرده و کاندیدا شده بودند. این تعدد کاندیداها حسابی سوژه برنامه را جور کرده بود. وقتی قسمت اول پخش شد، با بازخوردهای مثبت فراوانی مواجه شدیم که درباره برنامه میآمد. برای قسمت دوم تلاش کردیم براساس بازخوردها ضعفهایمان را کمتر کنیم و قوتهای برنامه را بیشتر، حالا نهتنها از ظرفیت انتقادپذیری مسئولان شگفتزده بودیم که حتی استقبال از برنامه توسط مخاطبان هم خارج از تصور ما شده بود. قسمت چهارم برنامه که پخش شد، متوجه شدیم بسیاری از تشکلهای دانشجویی در کشور قبل از شروع برنامههای انتخاباتیشان دکتر سلام را پخش میکنند. همان موقع آمار گرفتیم، بیشتر از ۴۰۰ دانشگاه هر قسمت را اکران میکردند؛ حالا وظیفهمان سنگینتر از نقطه شروع کار شده بود.»
وی درخصوص واکنشهای مسئولان به این برنامه میگوید: «بعد از گذشت چندقسمت کمکم واکنش مسئولان به دکتر سلام شروع شد؛ برخی پیام میفرستادند که بیننده ثابت برنامهاند و برخی مصاحبه میکردند که به نقدهای دکتر سلام به خودشان، واکنش نشان میدادند. یکسال از برنامه گذشته بود که به فکر برگزاری جشن یکسالگی دکتر سلام افتادیم. اولش در ذهنمان منظورمان از جشن، مراسمی ساده و مختصر در تحریریه خبرگزاری دانشجو بود، به سبک جشن سالانه همه رسانهها. اما کمکم این ایده مطرح شد که چه اشکالی دارد مثلا ۱۰۰ نفر از مخاطبان که علاقهمند هستند هم در برنامه حاضر بشوند؟ گفتیم فراخوان بزنیم، ببینیم چند نفر پایهاند که بیایند؟
۶۵۰۰ نفر پیامک فرستادند؛ فکر کردیم سر کارمان گذاشتهاند! اما واقعا ۳ هزار نفرشان در روز جشن آمدند! خودمان هم با پدیده جدیدی روبهرو شده بودیم، این حجم از استقبال مخاطب برای حضور در جشن سالانه یک برنامه اینترنتی عجیب بود! بماند که وقتی بعد از جشن یکسالگی دکتر سلام فیلم مصاحبههای حاضران در جشن را دیدیم، تازه متوجه شدیم که بسیاری از آنان از سایر استانها به محل جشن آمده بودند. چرا؟ آنها میگفتند دکتر سلام حرف دل ما را در این دوران میزند و صادقانه، مستقل و صریح سخنش را میگوید؛ بیهیچ واهمهای. ما هم برای حمایت از این برنامه هزینه کرده و آمدهایم.»
صدرینیا درمورد تلاش جمعی تیم سازنده دکتر سلام میگوید: «تلاش همه تیم از اتاقفکر برنامه تا عوامل فنی، تیم کارگردانی برنامه و... همیشه همین بوده که این برنامه با استقلال دانشجویی رفتار کند، صریح سخن بگوید، با مخاطبش صادق باشد، در زمانی کوتاه و در قالب طنز حجم بالایی از خبرها و اتفاقات هفته را به مخاطب منتقل کند و... . همینها هم خدا را شکر به دل مخاطب نشسته بود، اما از طرفی هم حساسیتها را برای برخی مسئولان بالا میبرد؛ کمکم شکایتها شروع شد، برخی مسئولان که ظرفیت نقد و طنز را نداشتند، تلاش کردند عوامل دکتر سلام را در راهروهای دادگاهها معطل کنند تا کمتر به پایشان بپیچند و از ضعفهایشان بگویند. اما تلاش عوامل مجموعه برای اینکه سخنانشان همیشه با سند و مدرک صحیح همراه باشد، باعث شده بود که این برنامه نهایتا از این شکایتها هم سربلند بیرون بیاید. اما خب، آن دسته از مسئولانی که ظرفیت نقد ندارند هم بیکار ننشستند. تلاش کردند در جشنهای دکتر سلام تلافی کنند.»
این کارگردان جوان درمورد سنگاندازی برای برگزاری جشن دکتر سلام هم میگوید: «در جشن دوسالگی دکتر سلام بیش از ۶هزار نفر آمدند. در جشن سهسالگی ۱۰هزار نفر خودشان را به سالن خانه کشتی رساندند. اما از جشن چهارسالگی، مسئولان مربوطه تلاش کردند با فشار امنیتی و لغو برنامه و مجوز ندادن به برنامه جلوی این مراسم را بگیرند. حتی وقتی ۲۵هزار نفر برای حضور در جشن ثبتنام کردند و در شرایطی که عوامل برنامه در حال آمادهسازی سالن ورزشگاه ۱۲هزار نفری آزادی بودند، یکباره دستوری از بالا آمد و از ادامه کار ممانعت کردند، ولی مجموعه طنز دکتر سلام به پشتوانه اعتماد و همراهی مخاطبانش بالاخره هر سال مراسم را باشکوه تمام در نقطهای از شهر برگزار کرد.»
صدرینیا در پایان صحبتهایش با اشاره به تلخی و شیرینیهای تولید دکتر سلام، میگوید: «در تمام این سالها اتفاق تلخ و شیرین کم نداشتیم؛ از واکنشهای مثبت مخاطبان تا جشنهای سالانه، تا وقتی تاثیر سخن برنامه را در تغییر برخی روندها در کشور مشاهده میکردیم یا وقتی برخی با فشار و گزارشسازی و شکایت میخواستند جلوی تولید برنامه را بگیرند. از فشار و استرس کاری دکتر سلام هم برایتان نگویم، تولید یک برنامه طنز سیاسی اینترنتی که هم همه جوانب و ملاحظات محتوایی را در نظر بگیرد، هم دلسوز کشور و به فکر مصلحت مردم باشد، و هم آنقدر شاداب و جذاب و طنز باشد که مخاطب هر هفته آن را در فضای مجازی دنبال کند، کار دشوار و پراسترسی است. بهخصوص که برخی مسئولان منتظر یک اشتباه از برنامه باشند برای شکایت کردن و گزارش نوشتن و فشار آوردن؛ بهخاطر همین سختیهاست که بعد از گذشت چندسال از تولید برنامه عوامل سازنده ترجیح دادهاند چندصباحی دست از تولید آن بکشند و با فکر و ایدهای نو برنامه را در فضایی متفاوت ادامه دهند. اما قطعا سخنان چندروز پیش رهبر انقلاب در جمع دانشجویان و ارجاعشان به مجموعه طنز دکتر سلام، هم تمام خستگی این سالها را از تن عوامل برنامه بیرون کرد و هم بهعنوان شیرینترین و برجستهترین خاطره از این برنامه در حافظه همه ما باقی خواهد ماند، و هم قوت قلبی خواهد بود برای ادامه این مسیر... .»
جوانهای برنامهساز «دکترسلام» میگفتند هدفشان از طنز و انتقاد، اصلاح رویه مسئولان است، اما بودند که کنایهها و طنازیها را خوش نداشتند و گاه کار به شکایت هم میکشید. با اینحال طنازیهای «دکتر سلام» بهگونهای بود که درکل برنامهای خوب و مثبت از آب درآمد. آنچه میخوانید، اظهارات برخی چهرهها درمورد این برنامه است.
عزتالله ضرغامی: منبع تولید این مجموعه (دکتر سلام)، خود مخاطبان هستند و ما باید حصار طنز حرفهای را بشکنیم. من فکر میکنم اگر این کار بهسامان برسد، (مخاطب) بهترین منبع تولید طنز برای کشور است.
غلامعلی حدادعادل: خوشبختانه امروز دکتر سلام توانسته در فضای مجازی جای خالی گلآقا را پر کند و شاید بتوان گفت حتی بهتر از آن شده است. دکتر سلام یک طنز شجاعانه، بهروز، متنوع و متعهد است و هرکس آن را میبیند، باور میکند که پشت این خندهها یک تعهد عمیق به ارزشهای اسلامی، انقلابی و ملی وجود دارد. از تکنولوژی و شبکههای اجتماعی بهره میگیرد و نتیجهاش این همه مخاطب است.
محمدباقر قالیباف: دکتر سلام بهعنوان یک برنامه جذاب و شاداب در جامعه امروز و کار خلاقانه عزیزان در حوزه دانشجویی است که با زبانی طنز از یک نگاه امر بهمعروف و نهی ازمنکر به موضوعات نگاه میکند. خوشحالم که این ابزار در دست جوانان انقلابی کشور است. امروز دکتر سلام یک نمونه از یک حرکت موفق مردمی- سیاسی و فرهنگی از پایین به بالا است، نه دستوری؛ بلکه از صمیم دل.
محمدحسین صفارهرندی: خدارا شکر یک کار بزرگ از بچههای انقلاب شاهدیم. اگر دنبال حرکت بهدردبخور از جنس آتشبهاختیار هستید، باید مجموعههایی از جنس دکتر سلام را تقویت کنید. دکتر سلام مجموعهای اصیل و مردمی است.
علی جنتی: گاهی دکتر سلام را میبینم. طنز را با جدیت دنبال کنید، اما نیش نزنید.
سیدمحمد حسینی: در کنار این کار ارزشمندی که دوستان ما در مجموعه طنز دکتر سلام انجام میدهند، باید بگویم یک موقعیت خوب برای طنز در کشور آماده است. من میخواستم به این دوستان بابت دکتر سلام تبریک بگویم. اینها از رویشهای انقلاب هستند.
رضا رفیع: دکتر سلام یک اتفاق خوب است و من بهعنوان یک طنزپرداز به سهم خودم از آن حمایت میکنم.
یوسفعلی میرشکاک: شما میتوانید از عهده طنز سیاسی بربیایید، چون از جنس دانشجویان جگردار هستید.
علیرضا پناهیان: دکتر سلام را دیدهام. شما میتوانید با رشد و ارتقای کارهایتان الگو باشید.
جواد شمقدری: دکتر سلام کار هوشمندانه و جذابی است و از طرفی انتقادپذیری را بالا میبرد.
ابوالقاسم طالبی: اگر بخواهم درمورد طنز فاخر کشور صحبت کنم، فکر میکنم بعد از گلآقا، دکتر سلام را داریم.
محمدرضا زائری: هنر دکتر سلام این است که بهرغم نگاه انتقادی از میهمانانی که مخالف نگاهش هم هستند، دعوت میکند. هر قدر این ظرفیت جریان انقلابی بیشتر شود، رشد آن بیشتر خواهد شد.
سیدمحمود رضوی: همین که سیاستمداران کهنهکار شما جوانها را رقیب خودشان میدانند، جای شکر دارد.
سردار حاجیزاده: ما هم مشتری دکتر سلام هستیم. بنده از تهیهکنندگان دکتر سلام که مسائل مهم مملکت را به زبان طنز بیان میکنند، تقدیر و تشکر میکنم.
فرهاد رهبر: دکتر سلام عالی است. فکر میکنم صداوسیما ساخت برخی کلیپهایش را از شما تقلید کرده است.
ابراهیم اصغرزاده: دکتر سلام در خلق برخی فضاها قوه ابتکار بالایی دارد. در کشور ما این ظرفیت وجود دارد که دیدگاههای همدیگر را نقد و چارچوبها را رعایت کنند.
عباس گودرزی کاریکاتوریست دکتر سلام: فشارها جلوی برخی کاریکاتورها را گرفت
در «دکتر سلام» بارها و بارها کاریکاتورهایی دیدیم که برایمان جذاب بود و شاید تا یک سال بعد از گذشت برنامه خیلیها بهدنبال این بودند که کاریکاتوریست این چهرهها را ببینند که درنهایت در جشن دکتر سلام از عباس گودرزی به عنوان کسی که این کاریکاتورها را میکشد تقدیر شد. به سراغ گودرزی رفتیم تا برایمان از شروع کار با این برنامه و سختیهایش و خاطرههایش بگوید.
«من از ابتدای شروع برنامه همراه دوستان «دکتر سلام» نبودم. تقریبا از قسمت ۱۰ به بعد برنامه بود که فعالیتم را شروع کردم. تقریبا اگر قرار بود برنامه روز یکشنبه منتشر شود از دو سه روز قبلش به من میگفتند که در آیتم «دکترین دکتر» که آیتم آخر است سوژه چه کسی است و من هم دست بهکار میشدم و برایش ایدهپردازی میکردم و بعد از بهدست آمدن ایده با دوستان برنامه، همه چیز را چک میکردیم و کارها چکشکاری میشد و میرفتیم برای اجرای کار.
خاطرات زیادی از این برنامه دارم. از ایدهیابیها تا بقیه کارها. مثلا در همین آیتم «دکترین دکتر»، انتخاب کسانی که باید در این آیتم معرفی میشدند، سختیهای خاص خودش را داشت. خب، هر کسی نمیتوانست برای این آیتم انتخاب شود. مثلا یادم میآید برخی ازمسئولان را برای این آیتم انتخاب میکردیم. متن نوشته میشد و ایدهپردازیها انجام میشد اما در نهایت بالاسریها مخالف این انتخاب میشدند. یک مساله دیگر شکایتهایی بود که از برنامه انجام میشد، البته این طبیعی است از برنامههایی با این مدل و سبک شکایت شود و ما هم عادت داشتیم.
گاهی پیش میآمد بهخاطر همه حساسیتهایی که وجود داشت در دقیقه ۹۰ مشخص میشد که فلان مسئول «دکترین دکتر» این هفته است و باید نصف روز این ایده شکل میگرفت و حداکثر در مدت دو سه ساعت باید کاریکاتورها آماده میشد. مثلا ایدهیابیها گاهی خیلی سخت بود چون کسی که انتخاب میشد، زیاد جای مانور طنز نداشت و همین کار را سخت میکرد تا برسیم به آن چیزی که میخواستیم. کاریکاتور سختیاش همین است که باید خط قرمزها را مدنظر داشته باشیم. از یک حدودی رد نشویم و چون نیتمان این بود که کسی را مسخره نکنیم یا توهینی در طنزمان نباشد باید خیلی مسائل را مدنظر قرار میدادیم و دقیقا نگاهمان، نگاه اصلاحگرانه بود و به همین خاطر کاریکاتورهای چهرهای که برای برنامه کار میشد متکی به ظاهر افراد نبود که مثلا یک بینی بزرگ در صورتش دارد یا چشمهای خاصی دارد.
نگاهمان این نبود. بلکه به اصلاح مشکلی که وجود داشت فکر میکردیم. یکی دیگر از خاطراتی که از این برنامه برای من باقی مانده است، خاطرات جشنهای دکتر سلام است. در جشن سال اول را به خاطر سفری که داشتم، نبودم. اما در جشن سال دوم یادم میآید آیتمی بود برای رونمایی از بنده به عنوان کاریکاتوریست «دکتر سلام». برایم جالب بود لحظات استقبالی که مخاطبان از این رونمایی داشتند.
یک خاطره دیگر برای من از کاریکاتورهایی که در این برنامه کشیدم، کاریکاتور چهره مرحوم هاشمیرفسنجانی بود. آن زمان، اتفاق زندانی شدن مهدی هاشمی پیش آمد و اگر یادتان باشد همان زمان فیلمی از آقای هاشمی بیرون آمد که در حال گفتن نکاتی به پسرشان بود که نگران نباش و زودی برمیگردی و اینها. بعد ما از همین برای کشیدن کاریکاتور استفاده کردیم. اما تا کاریکاتور را کشیدیم و فرستادیم، گفتند نه، این را نمیشود کار کرد و فقط عکسش را کار کنید. هرچقدر اصرار کردیم که در فضای کاریکاتور نمیشود از عکس رئال استفاده کرد، قبول نمیکردند و بالاخره با یک ایدهای کار را انجام دادیم و منتشر شد.
منتشر شدنش هم مواجه شد با شکایتی که از برنامه انجام شد. درکل درخصوص کاریکاتور کشیدن، خیلی بحث سختی و راحتی مطرح نیست. مساله مهم این است که خروجی کار چطور باشد. در کاریکاتورهایی که در این برنامه کشیدم، بهنظرم دو کاریکاتور از همه بهتر شد و مخاطب زیادی جذب کرد. یکی کاریکاتوری بود که برای وزیر نفت کار کردیم. این کاریکاتور هم بر این مبنا کشیده شد که وزیر در جلسهای گفته بودند که در دولت گذشته همه گروهبان بودند و ما الان همه ژنرال هستیم. من هم به عنوان گروهبان بیژن کاریکاتور کشیدم و خروجی خوبی داشت. دیگری هم کاریکاتور وزیر سابق بهداشت بود که چهره آقای وزیر از لحاظ فرمی بسیار جذاب شد و مخاطبان از این کاریکاتور هم خیلی استقبال کردند.»
شاید برای خیلیها ایده دکتر سلام در دنیای مجازی جدید، همان ایدهای بود که در دنیای مجله «گلآقا» در دهه ۷۰ رقم خورد و مخاطبان ثابتی داشت و خیلیها منتظر بودند تا مجله جدید را روی کیوسک روزنامه فروشیها ببینند و از مطالب جذابش لذت ببرند. برای دکتر سلام هم این اتفاق افتاد و مخاطبان ثابتی که هر هفته انتظار رسیدن به برنامهای را میکشیدند که میخواهد دوباره آنها را با یک طنز جدید غافلگیر کند. همه اینها بهانهای شد برای نوشتن این برنامه و این پرونده تا بگوییم که میشود کار خوب و ماندگار انجام داد، جوری که تا سالها با اسم برنامه، این خاطرههای خوب در یاد همه بماند. ایده ابتدایی مجموعه طنز سیاسی، اجتماعی «دکتر سلام» از آذرماه ۹۱ شکلگرفت.
پس از بررسی طرحها و ایدههای مختلف، در فروردین ۹۲ و همزمان با ایام برگزاری یازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری شکلگرفت. اولین قسمت از این مجموعه طنز، در خبرگزاری دانشجو منتشر شد. ۱۱قسمت ابتدایی این مجموعه در فضای انتخاباتی بود و با پایان رقابتهای انتخاباتی عملا بار دکتر سلام باید زمین گذاشته میشد اما بررسیها نشان داد که مخاطبان مجموعه بهشدت با آن ارتباط برقرار کردهاند. بهطوری که نهتنها دانشجویان که مخاطبان اصلی این خبرگزاری بودند بلکه اقشار مختلف مردم هم در زمره طرفداران این مجموعه بودند. این مجموعه ادامه پیدا کرد و خیلیها آن را با گل آقا مقایسه میکردند و در نهایت این برنامه تاثیر زیادی را حتی بر روی برنامههای صداوسیما گذاشت و تعدادی از برنامههای طنز صداوسیما با تاثیر از این برنامه ساخته شد.
شیرینترین خاطره ما
سید محمدعلی صدرینیا، تهیهکننده و کارگردان «دکتر سلام»
سیدمحمدعلی صدرینیا، متولد فروردین سال ۱۳۶۹ است. کارشناسی حسابداری را در دانشگاه تهران خوانده و در کارشناسی ارشد بهواسطه فضای کاری در رشته مدیریت رسانه ادامه تحصیل میدهد. شاید همین دانشگاه تهرانی بودن باعث میشود که او دوران دانشجویی پرشوری را تجربه کند و از همان ایام دانشجویی فضای رسانهای و خبری را دنبال کند. خودش میگوید: «ورودم به فضای رسانه به دوران دانشجویی و برنامههای تشکلهای دانشجویی برمیگردد. با توجه به اینکه مسئولیت فرهنگی هم داشتم، در بیشتر اردوهایی که در دوران دانشجویی میرفتیم، من مسئول فرهنگی یا مسئول مستند بودم.
البته کلیپسازی آن موقع آماتورتر و درحد کات زدن فیلم و عکس بود. اولین کار جدی ما در اردوی جهادی دانشگاه تهران بود. بهدلیل گستردگی تیم اردوی جهادی و اینکه گروهها از کار هم خبر نداشتند و همچنین خستگی این نوع اردوها ما تصمیم گرفتیم کاری کنیم که هم خستگی از تن این بچهها بیرون برود و هم بتوانند از کار هم باخبر شوند. برای همین آنجا یک مجموعه طنز روزانه تهیه کردیم. از ساعت ۶ صبح تا ۳ عصر از گروهها و اتفاقات مختلف فیلمبرداری میکردیم، از آن موقع تا ۹ شب تدوین میکردیم که تدوین ما هم کاملا طنز بود و برای خودش سناریو داشت.
البته در آنجا نریشن نداشتیم و مدل فیلمهای چارلی چاپلین نوشته داشت، اما کار جذابی شده بود تا جایی که بچهها با اینکه خسته بودند، تا ساعت ۱۱ شب برای دیدن آن بیدار میماندند. عنوان این مجموعه که هر قسمت آن ۲۰ دقیقه بود، «سنقرنامه» بود. سنقر نام روستای محل اردوی جهادی ما در کرمانشاه بود. از روز پنجم ششم اردو اهالی روستا هم برای تماشای این مستند طنز میآمدند. شنیده بودند که مجموعهای بهنام سنقرنامه ساخته شده که در آن به طنز وقایع روزانه میپردازند. خلاصه همه ساعت ۱۱ جلوی ویدئوپروژکتور حاضر بودند!»
فعالیتهای دانشجویی و تجربههای اینچنینی باعث میشود که بهعنوان خبرنگار سرویس صوت و تصویر وارد خبرگزاری دانشجو شود. صدرینیا در این باره میگوید: «در اسفند سال ۸۹ بهعنوان خبرنگار بخش صوت و فیلم، وارد خبرگزاری دانشجو شدم. آن موقع سیاستگذاری در این سرویس این بود که ما برای دانشگاهها و تشکلهای دانشجویی در فضاها و ایام مختلف محتوا تولید کنیم. مثلا میدانستیم دانشگاهها در ۱۶ آذر همیشه دغدغه کلیپ دارند، بقیه مناسبتها مثل ۱۳ آبان و ۹ دی همینطور. برای اتفاقات مختلف مشابه سعی میکردیم نماهنگ و کلیپ تولید کنیم، اما قطعا در حد «دکتر سلام» نبود.
۶ ماه قبل انتخابات سال ۹۲ همفکری کردیم که کار جدیدی درست کنیم که تابهحال در فضای خبرگزاریها انجام نشده است. این دغدغه قاسمی، مدیر خبرگزاری دانشجو بود و از اول هم ایده دکتر سلام نبود و پیشنهادهای زیادی مطرح بود. درنهایت من ایدهای را که از قبل داشتم و نمیدانستم اصلا در فضای خبرگزاری اجرایی هست یا نه، مطرح کردم و آن یک مجموعه طنز سیاسی شبه صرفا جهت اطلاعی بود که صرفا جهت اطلاع نیست! طنز سیاسی به این معنا تا قبل از دکتر سلام نداشتهایم، فقط صرفا جهت اطلاع بود که آن هم در یک برنامه با سیاسیون شوخی میکرد. بعد تا دو هفته فتیله آن را پایین میکشیدند و چندوقت بعد دوباره یک شوخی دیگر میکرد. وجه تمایز ما این است که مجموعهای دنبالهدار و طنز و هفتگی هستیم، این مجموعه ضمن اینکه قسمتهایش از هم جداست، پیوندی نیز دارد. علاوهبر این یک نگاه دانشجویی و شهامت و استقلال دانشجویی دارد.»
صدرینیا درباره ایده اولیه این برنامه دکتر سلام میگوید: «شروع دکتر سلام برمیگشت به اواسط سال ۱۳۹۱ و بحثها و گفتگوهایی در خبرگزاری دانشجو بر سر طراحی و تولید یک برنامه ویدئویی جدید. پس از گپوگفتها و همفکریهای فراوان رسیدیم به طنز سیاسی؛ برنامهای که بهصورت جدی در کشور وجود نداشت و خلأ آن در خبرگزاریهای کشور هم دیده میشد. چندماه تلاش برای طراحی این برنامه ما را به مجموعه طنز دکتر سلام رسانده بود، اما واقعا توقع چنین استقبالی را از مخاطب نداشتیم.»
دکتر سلام حاصل یک تیم ۱۲-۱۰ نفره است که در حوزههای مختلف فعالیت میکنند؛ بعضیها تماموقت و برخی پارهوقت. بعضی از خبرنگاران خبرگزاری دانشجو هستند و برخی هم از دوستان خوشفکر بیرون از آن، که برای تولید هر قسمت دکتر سلام تلاش میکنند. صدرینیا درمورد تحقق یک کار تیمی در برنامهسازی میگوید: «تولید دکتر سلام زمان خاصی ندارد و دغدغه هفتگی همه ماست؛ یعنی ما حتی بیرون از محل کار و در خیابان و خانه هم، درگیر سوژهیابی و جمع کردن محتوای قسمت بعدی هستیم. بعد این سوژهها دستچین میشوند و اولویتبندی کرده و بنابر این اولویتبندیها شروع به نوشتن سناریو و طنزپردازی میکنیم. بعد متن توسط اتاقفکر یکبار اصلاح میشود و بالاخره هر شنبه و یکشنبه روز ضبط و تولید است. بعد از تدوین یکبار دیگر بازنگری و منتشر میشود. در کل دغدغه هفتگی ماست، اما شاید چهار روز بهصورت جدی نویسندگی و تولیدش وقت بگیرد.»
ایدهپرداز دکتر سلام نقد این برنامه را دانشجویی میداند و میگوید: «ما یک جسارت و شهامت دانشجویی در کار میگذاریم، اما به این معنا نیست که هر اتفاقی افتاد و رسانهها کار کردند، ما هم منتشر کنیم. مثلا روزی بود که رسانهها خبری زدند محسن هاشمی خودشان (یعنی فرزندان آقای هاشمی) را به پنج تن تشبیه کرده. ما فیلم را دیدیم و متوجه شدیم منظورش اصلا چیز دیگری است. با اینکه رسانههای دیگر این خبر را زده بودند، اما دیدیم نه این بیانصافی است یا مثلا حرفی که نعمتزاده، وزیر صنعت وقت گفتند مبنیبر اینکه مدیر خارجی برای صادرات بیاوریم، بر سر این بحث میکنیم که آیا واقعا این کار بد است؟ ما در حوزه صادرات کالا مشکل داریم، آیا واقعا استفاده از مشاور خارجی در این زمینه مشکل دارد؟ یعنی فارغ از نتیجه بحث اتاقفکرمان درمورد این مسائل، منظورم این است به این بهانه که الباقی رسانهها حرفی را گفتهاند، بدون بحث و بررسی خبری را منتشر نمیکنیم.
گاهی ساعتها مینشینیم سر اینکه آیا میتوانیم از این آیتم در آخرت دفاع کنیم بحث میکنیم و این قضیه از اینکه در دادگاه قابلیت دفاع دارد یا نه، برای ما مهمتر است. این دغدغه جدی ما در هر شماره است و در اتاقفکر خود درباره این موضوع دموکراسی نداریم و اگر فقط یک نفر احساس تمسخر کند، آن را حذف میکنیم. ما در شمارههای اول شوخی هم زیاد کردیم و هرچه جلوتر رفتیم شوخی را کم و به نقد اضافه کردیم، حتی در نقد هم سعی کردیم نقد عملکرد باشد. تا جایی که در طراحی کاریکاتور هم برخلاف عرف کاریکاتورها اجزای صورت را غلو نمیکنیم و عملکرد را نقد میکنیم. شما کاریکاتور ما از مرحوم هاشمی را بگذارید کنار عکس یک مجله صدای همان هفته. چهرههایی که کشیدهایم هیچ تفاوتی با هم ندارند، درحالی که مشی ما کاملا با هم متفاوت است.»
صدرینیا استقبال مخاطبان از این برنامه را مهمترین سرمایه دکتر سلام می داند و در اینباره میگوید: «بهنظر من اولا به این دلیل بود که خلأیی در این فضا وجود داشت، دوم اینکه جماعتی احساس میکنند حرفشان از زبان این برنامه زده میشود. ما در قسمت صدم یک نظرسنجی انجام دادیم. پرسشنامه ما را با اینکه مفصل بود، حدود سه هزار نفر پر کردند. آمارهای این نظرسنجی برای ما خیلی جالب است؛ از مخاطبان خواستیم به تمام آیتمها و اجزا از صدا تا تدوین و کارگردانی نمره بدهند و جالب اینکه ما پرسیده بودیم مهمترین دلیل شما برای دیدن دکتر سلام چیست؟ صراحت و جسارت، طنز بودن یا انتشار اخبار هفته در یک بسته؟
۷۰ درصد و نیم به صراحت و جسارت رای دادند. ۲۳ درصد و نیم مهمترین اخبار هفته و حدود ۶ درصد مهمترین دلیلشان طنز بودن است. صادقانه بگویم فروردین سال ۱۳۹۲ وقتی اولین قسمت از مجموعه طنز دکتر سلام منتشر شد، من و همه تیم سازنده آن تصور میکردیم این قسمت اول و آخر دکتر سلام خواهد بود. بهخاطر تصوری که از ظرفیت نقدپذیری مسئولان داشتیم؛ از همان اول سر شوخی را با همه سیاسیون باز کرده بودیم، این طرفی و آن طرفی هم فرقی نداشت برایمان. فضا هم فضای حساس انتخاباتی بود؛ آن سال بیش از ۴۰ چهره مطرح سیاسی احساس تکلیف کرده و کاندیدا شده بودند. این تعدد کاندیداها حسابی سوژه برنامه را جور کرده بود. وقتی قسمت اول پخش شد، با بازخوردهای مثبت فراوانی مواجه شدیم که درباره برنامه میآمد. برای قسمت دوم تلاش کردیم براساس بازخوردها ضعفهایمان را کمتر کنیم و قوتهای برنامه را بیشتر، حالا نهتنها از ظرفیت انتقادپذیری مسئولان شگفتزده بودیم که حتی استقبال از برنامه توسط مخاطبان هم خارج از تصور ما شده بود. قسمت چهارم برنامه که پخش شد، متوجه شدیم بسیاری از تشکلهای دانشجویی در کشور قبل از شروع برنامههای انتخاباتیشان دکتر سلام را پخش میکنند. همان موقع آمار گرفتیم، بیشتر از ۴۰۰ دانشگاه هر قسمت را اکران میکردند؛ حالا وظیفهمان سنگینتر از نقطه شروع کار شده بود.»
وی درخصوص واکنشهای مسئولان به این برنامه میگوید: «بعد از گذشت چندقسمت کمکم واکنش مسئولان به دکتر سلام شروع شد؛ برخی پیام میفرستادند که بیننده ثابت برنامهاند و برخی مصاحبه میکردند که به نقدهای دکتر سلام به خودشان، واکنش نشان میدادند. یکسال از برنامه گذشته بود که به فکر برگزاری جشن یکسالگی دکتر سلام افتادیم. اولش در ذهنمان منظورمان از جشن، مراسمی ساده و مختصر در تحریریه خبرگزاری دانشجو بود، به سبک جشن سالانه همه رسانهها. اما کمکم این ایده مطرح شد که چه اشکالی دارد مثلا ۱۰۰ نفر از مخاطبان که علاقهمند هستند هم در برنامه حاضر بشوند؟ گفتیم فراخوان بزنیم، ببینیم چند نفر پایهاند که بیایند؟
۶۵۰۰ نفر پیامک فرستادند؛ فکر کردیم سر کارمان گذاشتهاند! اما واقعا ۳ هزار نفرشان در روز جشن آمدند! خودمان هم با پدیده جدیدی روبهرو شده بودیم، این حجم از استقبال مخاطب برای حضور در جشن سالانه یک برنامه اینترنتی عجیب بود! بماند که وقتی بعد از جشن یکسالگی دکتر سلام فیلم مصاحبههای حاضران در جشن را دیدیم، تازه متوجه شدیم که بسیاری از آنان از سایر استانها به محل جشن آمده بودند. چرا؟ آنها میگفتند دکتر سلام حرف دل ما را در این دوران میزند و صادقانه، مستقل و صریح سخنش را میگوید؛ بیهیچ واهمهای. ما هم برای حمایت از این برنامه هزینه کرده و آمدهایم.»
صدرینیا درمورد تلاش جمعی تیم سازنده دکتر سلام میگوید: «تلاش همه تیم از اتاقفکر برنامه تا عوامل فنی، تیم کارگردانی برنامه و... همیشه همین بوده که این برنامه با استقلال دانشجویی رفتار کند، صریح سخن بگوید، با مخاطبش صادق باشد، در زمانی کوتاه و در قالب طنز حجم بالایی از خبرها و اتفاقات هفته را به مخاطب منتقل کند و... . همینها هم خدا را شکر به دل مخاطب نشسته بود، اما از طرفی هم حساسیتها را برای برخی مسئولان بالا میبرد؛ کمکم شکایتها شروع شد، برخی مسئولان که ظرفیت نقد و طنز را نداشتند، تلاش کردند عوامل دکتر سلام را در راهروهای دادگاهها معطل کنند تا کمتر به پایشان بپیچند و از ضعفهایشان بگویند. اما تلاش عوامل مجموعه برای اینکه سخنانشان همیشه با سند و مدرک صحیح همراه باشد، باعث شده بود که این برنامه نهایتا از این شکایتها هم سربلند بیرون بیاید. اما خب، آن دسته از مسئولانی که ظرفیت نقد ندارند هم بیکار ننشستند. تلاش کردند در جشنهای دکتر سلام تلافی کنند.»
صدرینیا در پایان صحبتهایش با اشاره به تلخی و شیرینیهای تولید دکتر سلام، میگوید: «در تمام این سالها اتفاق تلخ و شیرین کم نداشتیم؛ از واکنشهای مثبت مخاطبان تا جشنهای سالانه، تا وقتی تاثیر سخن برنامه را در تغییر برخی روندها در کشور مشاهده میکردیم یا وقتی برخی با فشار و گزارشسازی و شکایت میخواستند جلوی تولید برنامه را بگیرند. از فشار و استرس کاری دکتر سلام هم برایتان نگویم، تولید یک برنامه طنز سیاسی اینترنتی که هم همه جوانب و ملاحظات محتوایی را در نظر بگیرد، هم دلسوز کشور و به فکر مصلحت مردم باشد، و هم آنقدر شاداب و جذاب و طنز باشد که مخاطب هر هفته آن را در فضای مجازی دنبال کند، کار دشوار و پراسترسی است. بهخصوص که برخی مسئولان منتظر یک اشتباه از برنامه باشند برای شکایت کردن و گزارش نوشتن و فشار آوردن؛ بهخاطر همین سختیهاست که بعد از گذشت چندسال از تولید برنامه عوامل سازنده ترجیح دادهاند چندصباحی دست از تولید آن بکشند و با فکر و ایدهای نو برنامه را در فضایی متفاوت ادامه دهند. اما قطعا سخنان چندروز پیش رهبر انقلاب در جمع دانشجویان و ارجاعشان به مجموعه طنز دکتر سلام، هم تمام خستگی این سالها را از تن عوامل برنامه بیرون کرد و هم بهعنوان شیرینترین و برجستهترین خاطره از این برنامه در حافظه همه ما باقی خواهد ماند، و هم قوت قلبی خواهد بود برای ادامه این مسیر... .»
جوانهای برنامهساز «دکترسلام» میگفتند هدفشان از طنز و انتقاد، اصلاح رویه مسئولان است، اما بودند که کنایهها و طنازیها را خوش نداشتند و گاه کار به شکایت هم میکشید. با اینحال طنازیهای «دکتر سلام» بهگونهای بود که درکل برنامهای خوب و مثبت از آب درآمد. آنچه میخوانید، اظهارات برخی چهرهها درمورد این برنامه است.
عزتالله ضرغامی: منبع تولید این مجموعه (دکتر سلام)، خود مخاطبان هستند و ما باید حصار طنز حرفهای را بشکنیم. من فکر میکنم اگر این کار بهسامان برسد، (مخاطب) بهترین منبع تولید طنز برای کشور است.
غلامعلی حدادعادل: خوشبختانه امروز دکتر سلام توانسته در فضای مجازی جای خالی گلآقا را پر کند و شاید بتوان گفت حتی بهتر از آن شده است. دکتر سلام یک طنز شجاعانه، بهروز، متنوع و متعهد است و هرکس آن را میبیند، باور میکند که پشت این خندهها یک تعهد عمیق به ارزشهای اسلامی، انقلابی و ملی وجود دارد. از تکنولوژی و شبکههای اجتماعی بهره میگیرد و نتیجهاش این همه مخاطب است.
محمدباقر قالیباف: دکتر سلام بهعنوان یک برنامه جذاب و شاداب در جامعه امروز و کار خلاقانه عزیزان در حوزه دانشجویی است که با زبانی طنز از یک نگاه امر بهمعروف و نهی ازمنکر به موضوعات نگاه میکند. خوشحالم که این ابزار در دست جوانان انقلابی کشور است. امروز دکتر سلام یک نمونه از یک حرکت موفق مردمی- سیاسی و فرهنگی از پایین به بالا است، نه دستوری؛ بلکه از صمیم دل.
محمدحسین صفارهرندی: خدارا شکر یک کار بزرگ از بچههای انقلاب شاهدیم. اگر دنبال حرکت بهدردبخور از جنس آتشبهاختیار هستید، باید مجموعههایی از جنس دکتر سلام را تقویت کنید. دکتر سلام مجموعهای اصیل و مردمی است.
علی جنتی: گاهی دکتر سلام را میبینم. طنز را با جدیت دنبال کنید، اما نیش نزنید.
سیدمحمد حسینی: در کنار این کار ارزشمندی که دوستان ما در مجموعه طنز دکتر سلام انجام میدهند، باید بگویم یک موقعیت خوب برای طنز در کشور آماده است. من میخواستم به این دوستان بابت دکتر سلام تبریک بگویم. اینها از رویشهای انقلاب هستند.
رضا رفیع: دکتر سلام یک اتفاق خوب است و من بهعنوان یک طنزپرداز به سهم خودم از آن حمایت میکنم.
یوسفعلی میرشکاک: شما میتوانید از عهده طنز سیاسی بربیایید، چون از جنس دانشجویان جگردار هستید.
علیرضا پناهیان: دکتر سلام را دیدهام. شما میتوانید با رشد و ارتقای کارهایتان الگو باشید.
جواد شمقدری: دکتر سلام کار هوشمندانه و جذابی است و از طرفی انتقادپذیری را بالا میبرد.
ابوالقاسم طالبی: اگر بخواهم درمورد طنز فاخر کشور صحبت کنم، فکر میکنم بعد از گلآقا، دکتر سلام را داریم.
محمدرضا زائری: هنر دکتر سلام این است که بهرغم نگاه انتقادی از میهمانانی که مخالف نگاهش هم هستند، دعوت میکند. هر قدر این ظرفیت جریان انقلابی بیشتر شود، رشد آن بیشتر خواهد شد.
سیدمحمود رضوی: همین که سیاستمداران کهنهکار شما جوانها را رقیب خودشان میدانند، جای شکر دارد.
سردار حاجیزاده: ما هم مشتری دکتر سلام هستیم. بنده از تهیهکنندگان دکتر سلام که مسائل مهم مملکت را به زبان طنز بیان میکنند، تقدیر و تشکر میکنم.
فرهاد رهبر: دکتر سلام عالی است. فکر میکنم صداوسیما ساخت برخی کلیپهایش را از شما تقلید کرده است.
ابراهیم اصغرزاده: دکتر سلام در خلق برخی فضاها قوه ابتکار بالایی دارد. در کشور ما این ظرفیت وجود دارد که دیدگاههای همدیگر را نقد و چارچوبها را رعایت کنند.
عباس گودرزی کاریکاتوریست دکتر سلام: فشارها جلوی برخی کاریکاتورها را گرفت
در «دکتر سلام» بارها و بارها کاریکاتورهایی دیدیم که برایمان جذاب بود و شاید تا یک سال بعد از گذشت برنامه خیلیها بهدنبال این بودند که کاریکاتوریست این چهرهها را ببینند که درنهایت در جشن دکتر سلام از عباس گودرزی به عنوان کسی که این کاریکاتورها را میکشد تقدیر شد. به سراغ گودرزی رفتیم تا برایمان از شروع کار با این برنامه و سختیهایش و خاطرههایش بگوید.
«من از ابتدای شروع برنامه همراه دوستان «دکتر سلام» نبودم. تقریبا از قسمت ۱۰ به بعد برنامه بود که فعالیتم را شروع کردم. تقریبا اگر قرار بود برنامه روز یکشنبه منتشر شود از دو سه روز قبلش به من میگفتند که در آیتم «دکترین دکتر» که آیتم آخر است سوژه چه کسی است و من هم دست بهکار میشدم و برایش ایدهپردازی میکردم و بعد از بهدست آمدن ایده با دوستان برنامه، همه چیز را چک میکردیم و کارها چکشکاری میشد و میرفتیم برای اجرای کار.
خاطرات زیادی از این برنامه دارم. از ایدهیابیها تا بقیه کارها. مثلا در همین آیتم «دکترین دکتر»، انتخاب کسانی که باید در این آیتم معرفی میشدند، سختیهای خاص خودش را داشت. خب، هر کسی نمیتوانست برای این آیتم انتخاب شود. مثلا یادم میآید برخی ازمسئولان را برای این آیتم انتخاب میکردیم. متن نوشته میشد و ایدهپردازیها انجام میشد اما در نهایت بالاسریها مخالف این انتخاب میشدند. یک مساله دیگر شکایتهایی بود که از برنامه انجام میشد، البته این طبیعی است از برنامههایی با این مدل و سبک شکایت شود و ما هم عادت داشتیم.
گاهی پیش میآمد بهخاطر همه حساسیتهایی که وجود داشت در دقیقه ۹۰ مشخص میشد که فلان مسئول «دکترین دکتر» این هفته است و باید نصف روز این ایده شکل میگرفت و حداکثر در مدت دو سه ساعت باید کاریکاتورها آماده میشد. مثلا ایدهیابیها گاهی خیلی سخت بود چون کسی که انتخاب میشد، زیاد جای مانور طنز نداشت و همین کار را سخت میکرد تا برسیم به آن چیزی که میخواستیم. کاریکاتور سختیاش همین است که باید خط قرمزها را مدنظر داشته باشیم. از یک حدودی رد نشویم و چون نیتمان این بود که کسی را مسخره نکنیم یا توهینی در طنزمان نباشد باید خیلی مسائل را مدنظر قرار میدادیم و دقیقا نگاهمان، نگاه اصلاحگرانه بود و به همین خاطر کاریکاتورهای چهرهای که برای برنامه کار میشد متکی به ظاهر افراد نبود که مثلا یک بینی بزرگ در صورتش دارد یا چشمهای خاصی دارد.
نگاهمان این نبود. بلکه به اصلاح مشکلی که وجود داشت فکر میکردیم. یکی دیگر از خاطراتی که از این برنامه برای من باقی مانده است، خاطرات جشنهای دکتر سلام است. در جشن سال اول را به خاطر سفری که داشتم، نبودم. اما در جشن سال دوم یادم میآید آیتمی بود برای رونمایی از بنده به عنوان کاریکاتوریست «دکتر سلام». برایم جالب بود لحظات استقبالی که مخاطبان از این رونمایی داشتند.
یک خاطره دیگر برای من از کاریکاتورهایی که در این برنامه کشیدم، کاریکاتور چهره مرحوم هاشمیرفسنجانی بود. آن زمان، اتفاق زندانی شدن مهدی هاشمی پیش آمد و اگر یادتان باشد همان زمان فیلمی از آقای هاشمی بیرون آمد که در حال گفتن نکاتی به پسرشان بود که نگران نباش و زودی برمیگردی و اینها. بعد ما از همین برای کشیدن کاریکاتور استفاده کردیم. اما تا کاریکاتور را کشیدیم و فرستادیم، گفتند نه، این را نمیشود کار کرد و فقط عکسش را کار کنید. هرچقدر اصرار کردیم که در فضای کاریکاتور نمیشود از عکس رئال استفاده کرد، قبول نمیکردند و بالاخره با یک ایدهای کار را انجام دادیم و منتشر شد.
منتشر شدنش هم مواجه شد با شکایتی که از برنامه انجام شد. درکل درخصوص کاریکاتور کشیدن، خیلی بحث سختی و راحتی مطرح نیست. مساله مهم این است که خروجی کار چطور باشد. در کاریکاتورهایی که در این برنامه کشیدم، بهنظرم دو کاریکاتور از همه بهتر شد و مخاطب زیادی جذب کرد. یکی کاریکاتوری بود که برای وزیر نفت کار کردیم. این کاریکاتور هم بر این مبنا کشیده شد که وزیر در جلسهای گفته بودند که در دولت گذشته همه گروهبان بودند و ما الان همه ژنرال هستیم. من هم به عنوان گروهبان بیژن کاریکاتور کشیدم و خروجی خوبی داشت. دیگری هم کاریکاتور وزیر سابق بهداشت بود که چهره آقای وزیر از لحاظ فرمی بسیار جذاب شد و مخاطبان از این کاریکاتور هم خیلی استقبال کردند.»