اینک نیازمند یک تحول مدیریتی در کشور هستیم؛ تحول بهمعنای بهرهگیری از تجربیات موفق گذشته در واگذاری امور به جوانان که در همه عرصهها با خلق معجزه ملّت ایران را از تنگناها عبور دادند.
شهدای ایران: «محمدجواد اخوان» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
دیدار رهبر معظم انقلاب اسلامی با دانشجویان، حامل پیامهای مهمی بود که تحلیل آنها در شرایط امروز گفتنیهای بسیاری را در ذهن متبادر میکند، اما نکتهای که شاید بتوان آنرا از همه مهمتر قلمداد کرد، تکیهبر دولت جوان حزباللهی به عنوان راهحل مشکلات کشور است. ایشان خطاب به دانشجویان فرمودند: «مکرر گفتهام که به چنین دولتی معتقد و امیدوارم، اما معنای این حرف صرفاً این نیست که یک جوان سیوچندساله رئیس دولت باشد بلکه معنای دولت جوان و حزباللهی یک دولت پای کار، آماده و بانشاط است که علاج مشکلات است و میتواند کشور را از راههای دشوار عبور دهد.»
انقلاب اسلامی تجارب گرانسنگی را در کوران بحرانها به دست آورد و از دل چالشها، فرصتهایی برای ملت ایران خلق شد که بهرهگیری از این تجربهها، یکی از سرمایههای بیمانند امروز ماست. از جمله این تجارب، موفقیتآمیز و کارآمد بودن سپردن کارهای پیچیده و مسیرهای دشوار به جوانان مؤمن و انقلابی است. موفقیتهای چشمگیر انقلاب در حراست از تمامیت ارضی و امنیت ملی در دهه نخست انقلاب، سازندگی کشوری که سالهای سال تحت آوار ویرانههای استعمار و نفوذ بیگانه بود و نهایتاً جهشهای خیرهکننده علمی در دهههای سوم و چهارم انقلاب، همه و همه آوردههای دادن فرصت کافی و اعتماد به جوانان انقلابی مؤمن برای نظام بود.
اینک اگر در بخشهایی همچون اقتصاد و معیشت هنوز نقاط ضعفی به چشم میخورد که زیبنده نظام جمهوری اسلامی و این انقلاب کبیر اسلامی نیست، باید بار دیگر سراغ جوانان مؤمن رفت و کار را به دست آنان سپرد. تجربه سپردن کارها به جوانان در ابتدای انقلاب، باید دوباره تکرار شود. جوانان مؤمن و انقلابی باید از سوی مدیران همه قوا و دستگاهها، به فعالیت پرنشاط در تمام سطوح مدیریتی برای پیشبرد انقلاب بپردازند.
تحلیل نسلی انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن نشان میدهد با چهار نسل پیاپی مواجه بودهایم؛ نسل اول انقلاب در شکلگیری انقلاب اسلامی و زمینهسازی برای تشکیل نظام اسلامی در ایران تلاش کرده و تحت رهبری حضرت امام (ره) موفق به انجام وظیفه اساسی خود شد. نسل دوم انقلاب نیز علاوه بر مشارکت در شکلگیری انقلاب اسلامی به تثبیت و پاسداری از نظام اسلامی، بهخصوص در عرصههای جهاد و شهادت و زمینهسازی و پیشبرد ایجاد دولت اسلامی مبادرت ورزید. نسل سوم و چهارم انقلاب اسلامی، نسلهایی هستند که در دوره جمهوری اسلامی تربیت و رشد یافته و در واقع اولین ثمرات سرمایهسازی انسانی انقلاب هستند. با توجه به گذر زمان و سپری شدن چرخه عمر نسلهای اول دوم، طبیعی است که اکنون زمان ورود نسل سوم و چهارم انقلاب اسلامی است که عرصه کارآمدسازی دولت اسلامی آوردگاه اصلی اوست. الگوسازی از جمهوری اسلامی ایران و شکلگیری جامعه اسلامی نیازمند انجام این مأموریت مهم بهدست این نسلها است که نهایتاً پیریزی مرحله تمدن اسلامی را به دنبال دارد.
از سویی برخلاف نظریات غربی ارائهشده در خصوص انقلابها که معتقدند گذر زمان و تغییر نسلی منجر به بروز شکاف نسلی در خصوص اهداف انقلاب شده و باعث رویگردانی نسلهای آتی نسبت به آرمانها و ارزشهای انقلاب میشود، خوشبختانه انقلاب اسلامی ایران شاهد گرایشی عمیقتر در نسل سوم نسبت به ارزشها و آرمانهای اصیل انقلابی است. ازاینجهت همهچیز برای نقشآفرینی نسل سومیها و چهارمیها آماده است.
ابتکار عملی که نسل جوان مؤمن و متخصص در سالهای اخیر چه در عرصههای پیشرفتهای علمی و فناورانه و چه در فعالیتهای خودجوش فرهنگی رسانهای از خود بروز دادهاند، خود کارنامهای قابلاعتماد از این نسل در جهت تحقق اهداف عالی انقلاب اسلامی، چه در مقطع کنونی و چه اثرات و نتایج آن در بلندمدت به نمایش گذارده است.
اکنون کشور با چالشهای گوناگون در حوزه اقتصادی و اجتماعی دستوپنجه نرم میکند که تبعات آن کموبیش معیشت و آرامش عموم مردم را هدف گرفته است. بیشتر این چالشها ریشه در ناکارآمدیای دارد که یا به فرسودگی سامانههای مدیریتی و اجرایی بازمیگردد یا به فرتوتی مدیران مسلط بر این سامانهها. بدون شک کسی منکر اهمیت و ارزش تجربه نیست و اصولاً تحلیل نسلی انقلاب نیز بر مبنای انتقال تجارب و آرمانها از نسلی به نسل دیگر بنانهاده شده است، اما منصفانه نیست در شرایطی که کشور نیاز به کار روزافزون و تلاش شبانهروزی دارد، از دادن فرصت به تازهنفسانی که هم انگیزه و هم توان بیشتری از پیشینیان خویش دارند خودداری کنیم و نسل اولیها را وادار به مسائلی نماییم که طاقت جوانی را میطلبد.
از منظری دیگر این چرخش نسلی مدیران، برای نظام اسلامی اهمیتی راهبردی دارد. واقعیت آن است که مدیران نسل اول و دومی رمق خدمت در پستهای اجرایی را یا تقریباً ازدستدادهاند یا در آستانه بازنشستگی طبیعی هستند و آن زمانی است که بهناچار باید عرصه را بهدست نسل سومیهایی بسپارند که هنوز مجال سعی و تلاش در محیط حقیقی را نیافتهاند. در چنین شرایطی کشور در آینده باید هزینه هنگفتی را بابت چرخش ناگهانی و وسیع مدیریتی به نسل بدون تجربه بدهد که روشن نیست چگونه جبران خواهد شد؟
بههیچعنوان نمیتوان و نباید تجربهها را نادیده گرفت و مقصود نگارنده این نیست که از ظرفیت مدیران مجرب و توانمند متعهد به نظام و انقلاب بهرهگیری نکرد. اما نیاز به اثبات ندارد که مدیریت اجرایی، مستلزم نشاط و پویاییای است که در نسلهای گذشته تقریباً پایان پذیرفته است. با اندکی تدبیر صحیح میتوان در سمتهای مشاورهای و برخی حوزههای تصمیمگیری کلان از ظرفیت مدیران مجرب و متعهد بهره جست و ظرفیت مدیریت اجرایی را برای مدیران جوان خالی کرد.
اینک نیازمند یک تحول مدیریتی در کشور هستیم؛ تحول بهمعنای بهرهگیری از تجربیات موفق گذشته در واگذاری امور به جوانان که در همه عرصهها با خلق معجزه ملّت ایران را از تنگناها عبور دادند. سپردن امر به جوانان توصیهای است که باید در گام دوم انقلاباسلامی به آن توجه شود. نکته شایان ذکر این است که «جوان» بودن دولت، لزوماً به معنای تعیین عددخاصی برای سن «رئیس جمهور» آتی نیست، بلکه شاخصههایی همچون نشاط، روحیه جهادی، پرتلاش و آماده به کار بودن سنجههایی است که رئیس جمهور تراز این دولت را ترسیم خواهد کرد. مثال بارزی که معظم له در دیدار اخیر مطرح کردند – یعنی شهید حاج قاسم سلیمانی – خود توضیح دهنده دقیق این مسئله است.
البته ناگفته پیداست که نقشآفرینی جوانان در این برهه حساس تنها محدود به حضور در پستهای مدیریتی و جایگزینی در مشاغل حکومتی نیست؛ اکنون کشور به عزم جمعی جوانان تلاشگر در عرصههای گوناگون فکری، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نیاز دارد تا با نگاه مؤمنانه و انقلابی و با رویکرد اندیشه ورزانه و دانشبنیان، در خصوص چارچوبهای عبور کشور از چالشهای کنونی چارهاندیشی کرده و هریک به سهم خود باری از دوش مردم بزرگوار ایران بردارند.
دیدار رهبر معظم انقلاب اسلامی با دانشجویان، حامل پیامهای مهمی بود که تحلیل آنها در شرایط امروز گفتنیهای بسیاری را در ذهن متبادر میکند، اما نکتهای که شاید بتوان آنرا از همه مهمتر قلمداد کرد، تکیهبر دولت جوان حزباللهی به عنوان راهحل مشکلات کشور است. ایشان خطاب به دانشجویان فرمودند: «مکرر گفتهام که به چنین دولتی معتقد و امیدوارم، اما معنای این حرف صرفاً این نیست که یک جوان سیوچندساله رئیس دولت باشد بلکه معنای دولت جوان و حزباللهی یک دولت پای کار، آماده و بانشاط است که علاج مشکلات است و میتواند کشور را از راههای دشوار عبور دهد.»
انقلاب اسلامی تجارب گرانسنگی را در کوران بحرانها به دست آورد و از دل چالشها، فرصتهایی برای ملت ایران خلق شد که بهرهگیری از این تجربهها، یکی از سرمایههای بیمانند امروز ماست. از جمله این تجارب، موفقیتآمیز و کارآمد بودن سپردن کارهای پیچیده و مسیرهای دشوار به جوانان مؤمن و انقلابی است. موفقیتهای چشمگیر انقلاب در حراست از تمامیت ارضی و امنیت ملی در دهه نخست انقلاب، سازندگی کشوری که سالهای سال تحت آوار ویرانههای استعمار و نفوذ بیگانه بود و نهایتاً جهشهای خیرهکننده علمی در دهههای سوم و چهارم انقلاب، همه و همه آوردههای دادن فرصت کافی و اعتماد به جوانان انقلابی مؤمن برای نظام بود.
اینک اگر در بخشهایی همچون اقتصاد و معیشت هنوز نقاط ضعفی به چشم میخورد که زیبنده نظام جمهوری اسلامی و این انقلاب کبیر اسلامی نیست، باید بار دیگر سراغ جوانان مؤمن رفت و کار را به دست آنان سپرد. تجربه سپردن کارها به جوانان در ابتدای انقلاب، باید دوباره تکرار شود. جوانان مؤمن و انقلابی باید از سوی مدیران همه قوا و دستگاهها، به فعالیت پرنشاط در تمام سطوح مدیریتی برای پیشبرد انقلاب بپردازند.
تحلیل نسلی انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن نشان میدهد با چهار نسل پیاپی مواجه بودهایم؛ نسل اول انقلاب در شکلگیری انقلاب اسلامی و زمینهسازی برای تشکیل نظام اسلامی در ایران تلاش کرده و تحت رهبری حضرت امام (ره) موفق به انجام وظیفه اساسی خود شد. نسل دوم انقلاب نیز علاوه بر مشارکت در شکلگیری انقلاب اسلامی به تثبیت و پاسداری از نظام اسلامی، بهخصوص در عرصههای جهاد و شهادت و زمینهسازی و پیشبرد ایجاد دولت اسلامی مبادرت ورزید. نسل سوم و چهارم انقلاب اسلامی، نسلهایی هستند که در دوره جمهوری اسلامی تربیت و رشد یافته و در واقع اولین ثمرات سرمایهسازی انسانی انقلاب هستند. با توجه به گذر زمان و سپری شدن چرخه عمر نسلهای اول دوم، طبیعی است که اکنون زمان ورود نسل سوم و چهارم انقلاب اسلامی است که عرصه کارآمدسازی دولت اسلامی آوردگاه اصلی اوست. الگوسازی از جمهوری اسلامی ایران و شکلگیری جامعه اسلامی نیازمند انجام این مأموریت مهم بهدست این نسلها است که نهایتاً پیریزی مرحله تمدن اسلامی را به دنبال دارد.
از سویی برخلاف نظریات غربی ارائهشده در خصوص انقلابها که معتقدند گذر زمان و تغییر نسلی منجر به بروز شکاف نسلی در خصوص اهداف انقلاب شده و باعث رویگردانی نسلهای آتی نسبت به آرمانها و ارزشهای انقلاب میشود، خوشبختانه انقلاب اسلامی ایران شاهد گرایشی عمیقتر در نسل سوم نسبت به ارزشها و آرمانهای اصیل انقلابی است. ازاینجهت همهچیز برای نقشآفرینی نسل سومیها و چهارمیها آماده است.
ابتکار عملی که نسل جوان مؤمن و متخصص در سالهای اخیر چه در عرصههای پیشرفتهای علمی و فناورانه و چه در فعالیتهای خودجوش فرهنگی رسانهای از خود بروز دادهاند، خود کارنامهای قابلاعتماد از این نسل در جهت تحقق اهداف عالی انقلاب اسلامی، چه در مقطع کنونی و چه اثرات و نتایج آن در بلندمدت به نمایش گذارده است.
اکنون کشور با چالشهای گوناگون در حوزه اقتصادی و اجتماعی دستوپنجه نرم میکند که تبعات آن کموبیش معیشت و آرامش عموم مردم را هدف گرفته است. بیشتر این چالشها ریشه در ناکارآمدیای دارد که یا به فرسودگی سامانههای مدیریتی و اجرایی بازمیگردد یا به فرتوتی مدیران مسلط بر این سامانهها. بدون شک کسی منکر اهمیت و ارزش تجربه نیست و اصولاً تحلیل نسلی انقلاب نیز بر مبنای انتقال تجارب و آرمانها از نسلی به نسل دیگر بنانهاده شده است، اما منصفانه نیست در شرایطی که کشور نیاز به کار روزافزون و تلاش شبانهروزی دارد، از دادن فرصت به تازهنفسانی که هم انگیزه و هم توان بیشتری از پیشینیان خویش دارند خودداری کنیم و نسل اولیها را وادار به مسائلی نماییم که طاقت جوانی را میطلبد.
از منظری دیگر این چرخش نسلی مدیران، برای نظام اسلامی اهمیتی راهبردی دارد. واقعیت آن است که مدیران نسل اول و دومی رمق خدمت در پستهای اجرایی را یا تقریباً ازدستدادهاند یا در آستانه بازنشستگی طبیعی هستند و آن زمانی است که بهناچار باید عرصه را بهدست نسل سومیهایی بسپارند که هنوز مجال سعی و تلاش در محیط حقیقی را نیافتهاند. در چنین شرایطی کشور در آینده باید هزینه هنگفتی را بابت چرخش ناگهانی و وسیع مدیریتی به نسل بدون تجربه بدهد که روشن نیست چگونه جبران خواهد شد؟
بههیچعنوان نمیتوان و نباید تجربهها را نادیده گرفت و مقصود نگارنده این نیست که از ظرفیت مدیران مجرب و توانمند متعهد به نظام و انقلاب بهرهگیری نکرد. اما نیاز به اثبات ندارد که مدیریت اجرایی، مستلزم نشاط و پویاییای است که در نسلهای گذشته تقریباً پایان پذیرفته است. با اندکی تدبیر صحیح میتوان در سمتهای مشاورهای و برخی حوزههای تصمیمگیری کلان از ظرفیت مدیران مجرب و متعهد بهره جست و ظرفیت مدیریت اجرایی را برای مدیران جوان خالی کرد.
اینک نیازمند یک تحول مدیریتی در کشور هستیم؛ تحول بهمعنای بهرهگیری از تجربیات موفق گذشته در واگذاری امور به جوانان که در همه عرصهها با خلق معجزه ملّت ایران را از تنگناها عبور دادند. سپردن امر به جوانان توصیهای است که باید در گام دوم انقلاباسلامی به آن توجه شود. نکته شایان ذکر این است که «جوان» بودن دولت، لزوماً به معنای تعیین عددخاصی برای سن «رئیس جمهور» آتی نیست، بلکه شاخصههایی همچون نشاط، روحیه جهادی، پرتلاش و آماده به کار بودن سنجههایی است که رئیس جمهور تراز این دولت را ترسیم خواهد کرد. مثال بارزی که معظم له در دیدار اخیر مطرح کردند – یعنی شهید حاج قاسم سلیمانی – خود توضیح دهنده دقیق این مسئله است.
البته ناگفته پیداست که نقشآفرینی جوانان در این برهه حساس تنها محدود به حضور در پستهای مدیریتی و جایگزینی در مشاغل حکومتی نیست؛ اکنون کشور به عزم جمعی جوانان تلاشگر در عرصههای گوناگون فکری، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نیاز دارد تا با نگاه مؤمنانه و انقلابی و با رویکرد اندیشه ورزانه و دانشبنیان، در خصوص چارچوبهای عبور کشور از چالشهای کنونی چارهاندیشی کرده و هریک به سهم خود باری از دوش مردم بزرگوار ایران بردارند.