شهدای ایران: رهبر معظم انقلاب شب گذشته در دیدار سالیانه با دانشجویان که این بار به دلیل شیوع ویروس کرونا، متفاوت از سالهای گذشته بصورت ویدئو کنفرانس برگزار شد.
رهبر معظم انقلاب در بخشی از سخنان خود «انفعال» و «انحراف» را دو آسیب بزرگ محیطهای جوان بهویژه دانشگاهها دانست.
ایشان در این رابطه گفتند: در ابتدای پیروزی انقلاب، برخی جوانان مسلمان که دارای مبانی معرفتی قوی نبودند، جذب گروههای التقاطی شدند و درنهایت هم به روی هممیهنان خود اسلحه کشیدند و به زیر پرچم صدام رفتند اما جوانانی که مبانی قوی داشتند، محکم ایستادند.
ایشان به یک نمونهی دیگر اشاره کردند و افزودند: برخی افراد در ابتدای انقلاب بسیار انقلابی عمل میکردند اما به دلیل مبانی ضعیف معرفتی اکنون جزو پشیمانها هستند که یکی از مسائل انقلاب اکنون همین حضرات پشیمانشده هستند.
رهبر معظم انقلاب در بخشی از سخنان خود «انفعال» و «انحراف» را دو آسیب بزرگ محیطهای جوان بهویژه دانشگاهها دانست.
ایشان در این رابطه گفتند: در ابتدای پیروزی انقلاب، برخی جوانان مسلمان که دارای مبانی معرفتی قوی نبودند، جذب گروههای التقاطی شدند و درنهایت هم به روی هممیهنان خود اسلحه کشیدند و به زیر پرچم صدام رفتند اما جوانانی که مبانی قوی داشتند، محکم ایستادند.
ایشان به یک نمونهی دیگر اشاره کردند و افزودند: برخی افراد در ابتدای انقلاب بسیار انقلابی عمل میکردند اما به دلیل مبانی ضعیف معرفتی اکنون جزو پشیمانها هستند که یکی از مسائل انقلاب اکنون همین حضرات پشیمانشده هستند.
سازمان مجاهدین خلق طی چند سال ۱۲ هزار نفر از مردم و مسئولان کشور را ترور کرد و به شهادت رساند.
اشاره رهبر معظم انقلاب به گروههایی همچون سازمان مجاهدین خلق(گروهک منافقین) و گروههای چپگرا بود که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود.
** التقاطیهایی که به روی مردم اسلحه کشیدند
سازمان مجاهدین خلق در سال ۱۳۴۴ توسط دانشجویان تاسیس شد، اما پس از یک دهه، رهبران سازمان به دلیل اینکه دارای مبانی معرفتی قوی نسبت به اسلام نبودند، تصمیم به تغییر ایدئولوژیک گرفتند و محمد حنیفنژاد و لبافینژاد (رهبران اسلامی سازمان) را با ترور تصفیه کردند.
سازمان مجاهدین خلق به دلیل تفکرات التقاطی که داشت مورد تایید امام خمینی قرار نگرفت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به دنبال سهمخواهی برآمد.
آنان علاوه بر سهمخواهی، عناصر خود را در مراکز و نهادهای دولتی و انقلابی نفوذ دادند و مواضع و اقداماتی انجام دادند که در راستای اهداف دشمنان بود. به طور مثال آنان خواستار انحلال ارتش و تشکیل ارتش بیطبقه توحیدی شدند. منافقین همچنین در جریان غائلههای گنبد و کردستان، از گروههای ضدانقلاب حمایت کردند.
غائله گنبد توسط عوامل سازمان چریکهای فدایی خلق ایران به وجود آمد. اعضای این سازمان، دانشجویان چپی بودند که اعتقادی به اسلام نداشتند و آنان نیز همچون مجاهدین خلق، معتقد به انحلال ارتش بودند.
با انتخاب ابوالحسن بنیصدر به ریاستجمهوری ایران، سازمان مجاهدین خلق به او نزدیک شد که برجستهترین همراهی منافقین با بنیصدر در ماجرای ۱۴ اسفند ۵۹ در دانشگاه تهران بود. در آن روز عوامل سازمان مجاهدین خلق و هواداران بنیصدر به نیروهای انقلابی و حزباللهی حمله کردند.
انحراف سازمان مجاهدین خلق به حدی افزایش یافت که سازمان یک روز پیش از عزل بنیصدر از ریاستجمهوری (۳۰ خرداد ۶۰)، اعلام قیام مسلحانه کرد و پروژه ترور مسئولان نظام جمهوری اسلامی ایران را کلید زد. در این راستا در روز ۷ تیر ۶۰، دفتر حزب جمهوری اسلامی توسط محمدرضا کلاهی عامل نفوذی سازمان در حزب جمهوری منفجر و آیتالله بهشتی رئیس دیوان عالی قضایی کشور و جمع بسیاری از مسئولان و نمایندگان مجلس شورای اسلامی به شهادت رسیدند.
سازمان مجاهدین خلق همچنین در هشتم شهریور ماه سال ۶۰، با انفجار دفتر نخستوزیری توسط مسعود کشمیری عامل نفوذی سازمان در نخستوزیری، رجایی و باهنر رئیسجمهور و نخستوزیر جمهوری اسلامی ایران را به شهادت رساندند.
ترورهای سازمان مجاهدین خلق محدود به این دو انفجار تروریستی نماند و طی چند سال آنان ۱۲ هزار نفر از مردم و مسئولان کشور را به شهادت رساندند. آنان در فروردین ماه سال ۷۸ نیز امیر صیادشیرازی جانشین وقت رئیس ستاد کل نیروهای مسلح را ترور کردند و به شهادت رساندند.
سازمان مجاهدین خلق که در نزد افکار مردم ایران به عنوان منافقین شناخته میشوند، در تابستان سال ۶۷ و پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ با پشتیبانی ارتش بعث عراق به مرزهای ایران حمله کرد. هدف منافقین پیشروی به سمت تهران و سرنگونی مراکز مهم حکومتی بود؛ اما نرسیده به کرمانشاه در تنگه چهارزبر متوقف شدند و در ادامه با اجرای عملیات مرصاد توسط نیروهای نظامی ایران بسیاری از اعضای سازمان کشته و بسیاری از آنان نیز به خاک عراق بازگشتند.
سازمان مجاهدین خلق در میانه جنگ تحمیلی با صدام همراه شد و اقدام به اجرای عملیاتهایی علیه رزمندگان و مردم ایرانی کرد. عملیاتهای آفتاب و چلچراغ از جمله عملیاتهایی بود که منافقین با حمایت ارتش بعث عراق در مناطق فکه و مهران اجرا کردند. البته منافقین قدرت پدافندی نداشتند و با پاتکهای رزمندگان ایرانی مجبور به فرار شدند.
آخرین عملیات گسترده نظامی آنان علیه ایران، عملیات فروغ جاویدان بود که با مقاومت مردم و رزمندگان شدند و با اجرای عملیات مرصاد توسط ایران متحمل شکست سختی شدند.
** پشیمانهایی که مسالهساز شدند
در سالهای نخست پیروزی انقلاب اسلامی برخی از جوانان و دانشجویان بسیار انقلابی عمل میکردند و به گونهای که عمل آنان از دایره انقلابیگری خارج بود و تندروی به حساب میآمد. آن دسته از انقلابینماها، افرادی بودند که مبانی معرفتیشان ضعیف بود و یکی دو دهه بعد پشیمان شدند و در مقابل اصول انقلاب اسلامی ایستادند.
جمعی از آنان برخی از دانشجویان پیرو خط امام بودند که در آبان ماه سال ۵۸، سفارت آمریکا در ایران را تسخیر کردند، اما یکی دو دهه بعد و با روی کار آمدن دولت اصلاحات در کشور، جهت همراهی با آمریکا و گشودن باب مذاکره، از گذشته خود اظهار پشیمانی کردند. البته اینان در یکی دو سال اخیر و در دوره ریاست جمهوری ترامپ در آمریکا و با آشکار شدن چهره واقعی دولتمردان آمریکایی، عنوان کردهاند که پشیمان نیستند.
نمونهای از این دسته افراد نیز کسانی هستند که در دهه شصت اقدام به دیوارکشی در دانشگاهها کردند و چند سال بعد و در دوره اصلاحات اقدام به برگزاری اردوهای مختلط در دانشگاهها کردند.
در دهه شصت در برخی از کلاسهای دانشگاه تهران دیوارکشی شد. امام به فرزندش احمدآقا دستور داد تا با دانشگاه تماس بگیرد و بگوید "سریع تیغه را بردارید". پس از آن آیتالله خامنهای رئیسجمهور وقت نیز بهدستور امام خمینی(ره) در نماز جمعه به این مطلب اشاره کردند و فرمودند: «این سیاست جمهوری اسلامی نیست.»
رهبر انقلاب سال ۸۲ و در دوران اصلاحات، در دیدار با اعضای شورایعالی انقلاب فرهنگی به موضوع دیوار کشیدن در دانشگاهها در دهه ۶۰ پرداختند و فرمودند: «این آقایانی که حالا دستاندرکار اردوی مختلطاند، همان کسانی هستند که سال ۶۳-۶۴ توی کلاسها دیوار کشیدند. بنده بهدستور امام رفتم در نمازجمعه گفتم "این کار بد است". خوب، من نمیفهمم چطور اینها اینجور عوض میشوند، صد و هشتاد درجه راهشان را عوض میکنند.»
چپهای تندرو علاوه بر دیوار کشیدن در دانشگاهها، اقدامات افراطی دیگری نیز در دهه شصت در جامعه انجام دادند که نمونه آن فرو کردن پونز در پیشانی بدحجابها است. اکبر گنجی از جمله افرادی است که در دهه شصت در لباس یک انقلابی، دختران بدحجاب را مجازات خیابانی میکرد؛ بهگونهای که او به اکبر پونز معروف شده بود.
اکبر گنجی پس از روی کار آمدن دولت اصلاحات در حلقه نزدیکان رئیس این دولت قرار گرفت و در کنفرانس برلین شرکت کرد. گنجی پس از خروج از ایران و پناهندگی به جرگه اپوزیسیون پیوست.
تاجزاده نیز از جمله این افراد بود که به گفته محمدطه عبدخدایی معاون خاتمی در وزارت ارشاد در واکنش به درخواست وی برای آزادی دستگاه ویدیو گفت: "آقا رفته فرنگ متجدد شده"!
مبانی ضعیف معرفتی موجب شکلگیری جریانهای انحرافی شد که در یک سوی آن تندروهایی هستند که امروز در برابر انقلاب اسلامی و اصول آن ایستادهاند و به جرگه اپوزیسیون پیوستهاند و در سوی دیگر آن تروریستهایی هستند که با عبور از اسلام، اسلحه و ترور را به عنوان ایدئولوژی خود انتخاب کردند.