سخنگوی حزب کارگزاران از طریق روزنامه دولت، برای یکدست شدن مجلس یازدهم مرثیهسرایی کرد.
شهدای ایران: روزنامه «کیهان» در ویژههای خود نوشت:
حسین مرعشی در روزنامه ایران نوشت: مجلس یکدست و تکجناحی نه تنها پدیده عجیب و جدیدی در ایران نیست که اتفاقا در دو دهه اخیر، پدیده غالب و معمول در کشور همین بوده است. بنابراین مجلس تکجناحی و آن هم با سیطره کامل اصولگرایان تجربهای آزموده شده، خصوصاً در حدفاصل مجالس هفتم تا نهم است. مجالسی که کارنامه و محصول آنها اکنون مشخص و قابل قضاوت است.
تشکیل مجلس تکجناحی و یکدست با هر مکانیزم پیش از هرگونه تفسیر و تحلیلی از اساس ناقض و مخالف فلسفه ایجاد پارلمان و دادن نمایندگی مستقیم به مردم در این نهاد است. این موضوع البته وقتی جدیتر و حیاتیتر میشود که متوجه کاهش میزان مشارکت عمومی پای صندوق رای و عدم وجود زمینه رقابت سیاسی در انتخابات باشیم.
اما فارغ از این موضوع که خود مسئلهای بسیار بنیادین است، وقتی به تجربه مجالس هفتم تا نهم و البته مناسباتی که تا همین جا بین منتخبین مجلس یازدهم به وجود آمده نگاه میکنیم پی میبریم که این یکدستی به معنای ایجاد یک صف سیاسی مشترک نه تنها در هیچ کدام از این موقعیتها وجود نداشته بلکه خود زمینهای شده برای افزایش چشمگیر اختلافات درونجناحی و رقابتهای داخلی اصولگرایان. اگر بخواهیم بروز این رقابت و تکثر را در ظرف منافع عمومی و در راستای تامین این منافع بسنجیم، این موضوع در کنار مسئلهای که قبلا از آن یاد شد یعنی نقض فلسفه تشکیل پارلمان، میتواند مانعی جدی در طرح و بروز دیدگاههای مختلف جامعه در سطح حاکمیت و ایجاد انسداد در روابط جامعه و حکومت باشد.
درباره این یادداشت گفتنی است؛ اولا انتخابات با مشارکت فعال اصلاحطلبان بهویژه کارگزاران - و آن هم در قالب چند لیست و نه یک لیست- برگزار شد و اگر مردم به این طیف (بهخاطر عملکرد پرخسارتشان) رای ندادند، حق طبیعی و حداقلی مردم است. «این جهان کوه است و فعل ما ندا». نکند آقای مرعشی انتظار داشته مردم پس از ۳ بار اعتماد در سالهای ۹۲ و ۹۴ و ۹۶ که نتیجه آن در کوچک شدن سفره مردم هویداست، مجددا به این طیف اعتماد کنند؟ این واقعیت آنقدر بدیهی و آشکار بود که برخی اصلاحطلبان نظیر محمدرضا عارف، جرئت نکردند مجددا نامزد انتخابات شوند و حتی ۱۵۰ نفری هم که خاتمی خواستار نامزدی آنان شده بود، با آگاهی از انزجار مردم، به حرف خاتمی گوش نسپردند.
رایهای ۱۰ هزار تا ۶۰ هزار نفری نامزدهای اصلاحطلب در تهران شدت انزجار مردم را نشان داد.
ثانیا مجلس آتی یکدست نیست. از نمایندگان منفرد بگیرید تا سلیقههای سیاسی متعددی که در میان منتخبان دیده میشود. مگر روزنامههای زنجیرهای اصلاحطلب هر روز ادعا نمیکنند میان منتخبان برای ریاست مجلس، اختلاف و رقابت جدی هست؟ مردم، کدام ادعا را باور کنند؟!
ثالثا مجالس هفتم تا نهم نیز برخلاف ادعا یکدست نبود. از جمله نشان به این نشان که جدیترین اختلافها در همین مجلس نهم درباره برجام بروز کرد. همچنین در رای اعتماد یا عدم اعتماد به وزرا نیز چنین دوگانگی بزرگی در سه دوره مورد اشاره دیده شد.
در عین حال هر مجلسی اکثریت و اقلیتی دارد، چنانکه مجلس ششم دارای اکثریت اصلاحطلب ۲۲۰ نفره و اقلیت ۷۰ نفره بود و موجب سرشکستگی اصلاحطلبان شد، تا آن که به هنگام اعلام استعفا و تحصن، با بیاعتنایی مطلق مردم روبهرو گردیدند.
و بالاخره اینکه رویکرد پارلمانی، یک رویکرد درونساختاری است، و حال آنکه برخی افراطیون مدعی اصلاحات، اساسا دنبال ساختارشکنی بودند و این رویکرد به بنبست رسیده، هیچ نسبتی با پارلمانتاریسم و کار مدنی ندارد.
حسین مرعشی در روزنامه ایران نوشت: مجلس یکدست و تکجناحی نه تنها پدیده عجیب و جدیدی در ایران نیست که اتفاقا در دو دهه اخیر، پدیده غالب و معمول در کشور همین بوده است. بنابراین مجلس تکجناحی و آن هم با سیطره کامل اصولگرایان تجربهای آزموده شده، خصوصاً در حدفاصل مجالس هفتم تا نهم است. مجالسی که کارنامه و محصول آنها اکنون مشخص و قابل قضاوت است.
تشکیل مجلس تکجناحی و یکدست با هر مکانیزم پیش از هرگونه تفسیر و تحلیلی از اساس ناقض و مخالف فلسفه ایجاد پارلمان و دادن نمایندگی مستقیم به مردم در این نهاد است. این موضوع البته وقتی جدیتر و حیاتیتر میشود که متوجه کاهش میزان مشارکت عمومی پای صندوق رای و عدم وجود زمینه رقابت سیاسی در انتخابات باشیم.
اما فارغ از این موضوع که خود مسئلهای بسیار بنیادین است، وقتی به تجربه مجالس هفتم تا نهم و البته مناسباتی که تا همین جا بین منتخبین مجلس یازدهم به وجود آمده نگاه میکنیم پی میبریم که این یکدستی به معنای ایجاد یک صف سیاسی مشترک نه تنها در هیچ کدام از این موقعیتها وجود نداشته بلکه خود زمینهای شده برای افزایش چشمگیر اختلافات درونجناحی و رقابتهای داخلی اصولگرایان. اگر بخواهیم بروز این رقابت و تکثر را در ظرف منافع عمومی و در راستای تامین این منافع بسنجیم، این موضوع در کنار مسئلهای که قبلا از آن یاد شد یعنی نقض فلسفه تشکیل پارلمان، میتواند مانعی جدی در طرح و بروز دیدگاههای مختلف جامعه در سطح حاکمیت و ایجاد انسداد در روابط جامعه و حکومت باشد.
درباره این یادداشت گفتنی است؛ اولا انتخابات با مشارکت فعال اصلاحطلبان بهویژه کارگزاران - و آن هم در قالب چند لیست و نه یک لیست- برگزار شد و اگر مردم به این طیف (بهخاطر عملکرد پرخسارتشان) رای ندادند، حق طبیعی و حداقلی مردم است. «این جهان کوه است و فعل ما ندا». نکند آقای مرعشی انتظار داشته مردم پس از ۳ بار اعتماد در سالهای ۹۲ و ۹۴ و ۹۶ که نتیجه آن در کوچک شدن سفره مردم هویداست، مجددا به این طیف اعتماد کنند؟ این واقعیت آنقدر بدیهی و آشکار بود که برخی اصلاحطلبان نظیر محمدرضا عارف، جرئت نکردند مجددا نامزد انتخابات شوند و حتی ۱۵۰ نفری هم که خاتمی خواستار نامزدی آنان شده بود، با آگاهی از انزجار مردم، به حرف خاتمی گوش نسپردند.
رایهای ۱۰ هزار تا ۶۰ هزار نفری نامزدهای اصلاحطلب در تهران شدت انزجار مردم را نشان داد.
ثانیا مجلس آتی یکدست نیست. از نمایندگان منفرد بگیرید تا سلیقههای سیاسی متعددی که در میان منتخبان دیده میشود. مگر روزنامههای زنجیرهای اصلاحطلب هر روز ادعا نمیکنند میان منتخبان برای ریاست مجلس، اختلاف و رقابت جدی هست؟ مردم، کدام ادعا را باور کنند؟!
ثالثا مجالس هفتم تا نهم نیز برخلاف ادعا یکدست نبود. از جمله نشان به این نشان که جدیترین اختلافها در همین مجلس نهم درباره برجام بروز کرد. همچنین در رای اعتماد یا عدم اعتماد به وزرا نیز چنین دوگانگی بزرگی در سه دوره مورد اشاره دیده شد.
در عین حال هر مجلسی اکثریت و اقلیتی دارد، چنانکه مجلس ششم دارای اکثریت اصلاحطلب ۲۲۰ نفره و اقلیت ۷۰ نفره بود و موجب سرشکستگی اصلاحطلبان شد، تا آن که به هنگام اعلام استعفا و تحصن، با بیاعتنایی مطلق مردم روبهرو گردیدند.
و بالاخره اینکه رویکرد پارلمانی، یک رویکرد درونساختاری است، و حال آنکه برخی افراطیون مدعی اصلاحات، اساسا دنبال ساختارشکنی بودند و این رویکرد به بنبست رسیده، هیچ نسبتی با پارلمانتاریسم و کار مدنی ندارد.