روایتهایی از سیره و روش زندگی امیرمومنان، علی (ع)؛
علی(ع) گردنبند را بر گردن دخترش دید و آن را شناخت؛ از او پرسید: این گردنبند چگونه به تو رسیده است؟ گفت: آن را از علی بن ابی رافع، خزانهدار بیتالمال عاریه گرفتهام تا در ایام عید از آن استفاده کنم...
شهدای ایران: ۱۴۰۱سال پیش در چنین روزهایی، فرق کاملترین انسان به شمشیر شقیترین اولاد بنیآدم شکافت و اینگونه با شهادت امیرمومنان، ستون بنای هدایت شکست. نام علی (ع) -مولود کعبه و شهید محراب مسجد کوفه- با همه خوبیها عجین است و آنچه خوبان همه دارند او یکجا و برتر از آنها دارد. شأنش چنان قداست و شرافتی دارد که برخی را به غلط -العیاذبالله- به گمان الوهیتش انداخته زیرا هر حرکت، هر سخن و هر اقدام مولا علی (ع) براساس رضایت الهی بوده و همین است که روش زندگی ایشان به عنوان پدر همه ائمهاطهار؟عهم؟ میتواند سرمشق و الگویی برای کمال زندگی دنیوی و اخروی همه مسلمانان و فراتر از آن همه جهانیان در هر دوره و روزگاری باشد. در باب فضایل بیکران مولا علی (ع)، همچون شجاعت یا ایمان، سخنان زیادی گفته شده است اما در ادامه به برخی از نکات یادشده در روایات پرداخته میشود که به سیره ایشان بهویژه در تربیت فرزندان و زندگی روزمره ما اشاره دارد.
امر و نهی عملی و نه صرفا زبانی
اسوههای ایمان و عمل همواره در هر کار خیر و نیکی پیشگام بوده و هستند. حضرت امیرالمؤمنین (ع) درباره خود میفرماید: ای مردم! به خدا سوگند من هرگز شما را به هیچ طاعتی فرا نمیخوانم، مگر آنکه خود بر شما در عمل به آن پیشی میجویم و از هیچ گناهی نهی نمیکنم، مگر آنکه پیش از شما، خود را از عمل به آن بازمیدارم.
رفتار با دیگران
امام علی(ع) در سیره تربیتی خویش برای برقراری ارتباط درست و سالم با دیگران معیاری کلیدی در وصیت خود به فرزندان ارائه فرمود که انسانیترین توصیه محسوب میشود:
فرزندم! خود را میان خویش و دیگری میزان قرار ده، پس آنچه را برای خود دوست میداری، برای غیر خود نیز دوست داشته باش و آنچه را برای خود خوش نداری، برای دیگری نیز خوش مدار؛ ستم نکن، چنانکه دوست نداری به تو ستم شود و نیکی کن چنانکه دوست داری به تو نیکی کنند. با مردم به گونهای معاشرت و ارتباط داشته باش که اگر از نظرشان دور شدی، دل در هوایت داشته باشند و اگر درگذشتی، بر تو بگریند.
محبت به فرزندان
از محبت خارها واقعا گل میشود. شاید در روزگار پرتلاطم امروز همین کلیدواژه بهترین توصیه برای رفتار با دیگران باشد و در این میان، ابراز محبت به فرزندان، دوچندان دلها را به هم نزدیک میکند.
علی(ع) میفرماید: هر که فرزند خود را ببوسد، برای او پاداش و حسنه خواهد بود و هر که فرزند خود را شاد کند، خداوند در روز قیامت او را شاد خواهد فرمود.
توجه به اختلاف نسلها
بسیاری از پدران و مادران در روزگار ما که رشد تکنولوژی، شکاف بین نسلها را بیش از پیش کرده است، از این فاصله واهمه داشته و سعی دارند کاری کنند تا فرزندانشان بیشتر شبیه آنها شوند، درحالی که ۱۴ قرن پیش مولا علی(ع) دقیقا توصیهای عکس این داشتهاند. ایشان فرمودهاند: «فرزندان خویش را به آداب و نوع تربیت خویش محدود نکنید زیرا آنان برای روزگاری غیر از روزگار شما آفریده شدهاند.»
بخشش به خروار
آن حضرت مانند فرزندان بزرگوارشان نهتنها دست به خیر بودند بلکه در بخشش هیچ کوتاهی نداشتند و بخل نمیورزیدند. همچنین توصیه میکردند از حال و روز برادران ایمانی خود خبر داشته و پیش از آن که از ما چیزی بخواهند یا تقاضایی داشته باشند، آنها را برآورده کنیم. حکایت ذیل نمونهای از سیره ایشان در دهش به دیگران است:
«یک روز پنج بار شتر خرما برای شخص آبرومندی فرستاد که جز از علی (ع) از فرد دیگری درخواست نمیکرد. یک نفر که خدمت حضرت بود، عرض کرد: یا علی! آن مرد از شما تقاضایی نکرد و از پنج بار شتر، یکی او را کفایت میکرد. حضرت فرمود: مانند تو در میان مؤمنین هرگز زیاد نشود؛ من میبخشم و تو بخل میکنی؟ اگر به کسی پس از آنکه درخواست کرد، کمک کنم، آنچه به او دادهام، قیمت همان آبرویی است که ریخته و سبب آبروریزی او نزد من شده است... هر کس چنین کاری با برادر مسلمان خود کند و با توجه به احتیاج و موقعیت داشتن از برای دستگیری، منتظر بماند تا برادر مومنش از وی درخواست و سوال کند، به خدای خویش دروغ گفته؛ چون موقعی که در حق برادر دینی خویش دعا و تقاضای بهشت را میکند، در زبان بهشت را برایش میخواهد ولی در عمل از مالی بیارزش مضایقه کرده و کردار او مطابق با گفتارش نیست.»
سختگیری بر نزدیکان در استفاده از بیتالمال
امیرمومنان علی (ع) مدت کوتاهی زمام حکومت را در دست گرفتند اما همین مدت کوتاه کافی بود تا ایشان روش درست حکمرانی را به حاکمان نشان دهند و حجت بر ارباب حکومت تمام شود. از مهمترین اقدامات ایشان در آن دوره تقسیم یکسان بیتالمال بود و در این راه بر نزدیکان و دوستان بیشتری سختگیری نشان میدادند. به قول جورج جرداق مسیحی؛ «قتل علی در محراب عبادت به سبب شدت عدالت او بود.» در آن هنگام که مردم برای درهم و دینار معاویه سر و دست میشکستند، عدهای از راه خیرخواهی میگفتند یا امیرالمؤمنین! از اموال بیتالمال به اشراف عرب و قریش بده که اینقدر از کنار تو پراکنده نشوند. آن حضرت میفرمود: «آیا از من میخواهید که پیروزی را از طریق ظلم به دست آورم؟ نه، به خدا سوگند چنین کاری را نخواهم کرد.»
داستان عقیل، برادر نابینا و مستمند ایشان معروف است که علی (ع) حاضر نشد بیش از دیگران بر وی از بیتالمال ببخشد اما غیر از آن دو نمونه دیگر ذکر میشود تا نسبت کارگزاران امروزی حکومت با علی (ع) بیشتر روشن شود. خود آن حضرت بارها فرمود: «ای مردم کوفه اگر مرا دیدید با اندوختهای بیشتر از وسایل شخصی زندگی و مرکبی که با آن نزد شما آمدم از نزدتان برگشتم، بدانید که خائن بودهام.»
دوری از تندی و سرزنش
یکی از گرفتاریهای امروز ما رفتارهای نسنجیده در امر به معروف و نهی از منکر است. امیرمومنان در این باب توصیههای مفیدی فرمودهاند:
*زیادهروی در سرزنش، آتش لجاجت را در فرد روشن میکند.
*در حدیثی دیگر فرمودهاند: عتاب و تندی زیاد نداشته باشید زیرا این امر کینه را در پی دارد و فرد را به سوی دشمنی فرامیخواند.
سرزنش تملقگویان
امیرمومنان، علی (ع) نهتنها از تملق و چاپلوسی و ستایش و کرنش بیزار بود، حتی مدح آمیخته به تملق را نیز از عیوب اخلاقی میشمرد و در مقابل رفتار و گفتار ذلتآمیزی که در تضاد با عزت و شرف انسانی بود، سکوت نمیکرد و اگر کسی مرتکب چنین عمل غیراخلاقی میشد، از او انتقاد میکرد.
روزی یکی از اصحاب او را مدح کرد، حضرت به شدت او را از این عمل منع کرده و در خطبهای که در حضور بیش از ۵۰ هزار نفر بعد از جنگ صفین ایراد کرد، فرمود:
«بدانید از بدترین حالات زمامداران، این است که گمان برده شود آنان فریفته تفاخر شده و کارشان شکل برتریجویی به خود گرفته؛ من از این ناراحتم که حتی در ذهن شما خطور کند که من مدح و ستایش را دوست دارم و از شنیدن مدح و ثنا خوشم میآید. من خدا را شکر چنین نیستم. گاهی هست که مردم ستودن افراد را به خاطر مجاهدهها و تلاشهایشان لازم میشمرند و این برای مردم بیعیب است اما من از شما میخواهم مرا با سخنان جالب خود نستایید و اینکه میبینید در راه اجرای فرمان الهی تلاش میکنم، برای آن است که میخواهم خود را از مسوولیت و حقی که بر گردنم هست، خارج کنم... با من آنطور که با جباران و زمامداران ستمگر سخن میگویند، سخن نگویید، القاب مطنطن برایم به کار نبرید، آن ملاحظهکاریها و مصلحتسنجیها که در برابر مستبدان اظهار میدارند در برابر من اظهار ندارید؛ با من با ظاهرسازی رفتار نکنید؛ درباره من گمان بیجا نبرید که گفتن حق بر من سنگین است، یا بخواهید مرا به بزرگی تعظیم کنید؛ هر کس که گفتن حق یا پیشنهاد عدل بر او سنگین باشد، عمل به آن دو، بر او سنگینتر است؛ پس از سخن بحق یا مشورت به عدل هیچ خودداری نکنید.»
خاطرهسازی از مناسک دینی و اعیاد
یکی از شیوههای جالب توجه در تربیت دینی فرزندان، همراهکردن امور دینی و معنوی با خاطرات خوشایند برای آنان است؛ بدین صورت که رفتارها و آداب دینی و مذهب در فضایی مطبوع و همراه با ایجاد خوشایندی و مطلوبیت به فرزندان القا شود. برای نمونه، هنگامی که فرزند را همراه خود به مناسک عبادی میبریم، حتیالامکان در آنجا برای آنان هدیه یا خوراکی تهیه کنیم یا آنها را بیشتر در مجالس ائمه ؟عهم؟ که همراه با شادی و پذیرایی است، ببریم. علی(ع) در اینباره فرمودهاند؛ «در هر جمعه مقداری میوه برای خانوادهتان تهیه کنید تا آنان از فرارسیدن جمعهها شادمان باشند و جمعهها را دوست داشته باشند.»
گردنبند عاریهای
علی بن ابی رافع میگوید: من خزانهدار و کاتب بیتالمال در حکومت علی(ع) بودم، در بیتالمال گردنبندی بود که در جنگ بصره به دست آمد؛ یکی از دختران علی(ع) کسی را نزد من فرستاد و گفت: شنیدهام که در بیتالمال امیرالمومنین گردنبندی مروارید وجود دارد و آن در اختیار شماست؛ من دوست دارم که آن را به عنوان عاریه به من بدهی تا در ایام عید قربان خود را با آن زینت دهم. من به او پیغام دادم که آیا آن را به شکل عاریه مضمونه مردوده (یعنی اگر تلف یا معیوب شود، عاریهگیرنده ضمانت دهد تا آن را جبران کند) به تو دهم؟ عرض کرد بلی. به مدت سه روز آن را به او دادم.
علی(ع) گردنبند را بر گردن دخترش دید و آن را شناخت؛ از او پرسید: این گردنبند چگونه به تو رسیده است؟ گفت: آن را از علی بن ابی رافع، خزانهدار بیتالمال عاریه گرفتهام تا در ایام عید از آن استفاده کنم و بعد آن را به بیتالمال برمیگردانم. علی(ع) به دنبال من فرستاد و من نزد او آمدم و ایشان خطاب به من فرمود: ای ابن ابی رافع! آیا به مسلمین خیانت میکنی؟ من عرض کردم: به خدا پناه میبرم از اینکه به مسلمین خیانت کنم. فرمود: چگونه بدون اذن من و رضایت مسلمین به دختر امیرالمومنین عاریه دادهای؟ عرض کردم: یا امیرالمومنین! او دختر توست؛ از من خواست که عاریهای به او بدهم و من هم به صورت عاریه مضمونه مردوده به او دادهام، من آن را از اموال خودم ضمانت کردم و بر من واجب است که سالم آن را به بیتالمال برگردانم. حضرت فرمود: همین امروز آن را برگردان و برحذر باش از اینکه دوباره چنین کنی، که در آن صورت تو را عقوبت خواهم کرد. سپس فرمود: اگر دخترم گردنبند را به صورت عاریه مضمونه مردوده نمیگرفت، نخستین فرد هاشمی بود که دستش را به خاطر دزدی قطع میکردم. این برخورد حضرت به گوش دخترش رسید و به پدرش عرض کرد: یا امیرالمومنین! من دختر و پاره تن شما هستم، پس چه کسی سزاوارتر از من به استفاده از این گردنبند است؟ امیرالمومنین(ع) فرمود: ای دختر علی بن ابیطالب! خودت را از حق دور مکن؛ آیا زنان مهاجرین نیز در ایام عید به چنین چیزی خود را زینت میدهند؟ سپس حضرت گردنبند را از او گرفت و به جایش برگرداند.
توجه به اقشار فرودست جامعه
در بیشتر حکومتها، حاکمان به راحتی و رفاه خود میاندیشند و همه وسایل آسایش را برای خود و بستگان خویش فراهم میکنند و به رنج و محرومیت و گرسنگی و نیاز طبقات محروم توجهی ندارند. حضرت علی(ع) این شیوه را از شأن حکومت دور میدانست و به یاد گرسنگان جامعه در دورافتادهترین مناطق بود. مشهور بود که علی(ع) به موالی (شهروندان غیرعرب و بردگان آزادشده) تمایل بیشتری داشت و نسبت به آنان مهربانتر بود. در صورتی که خلفای دیگر به شدت از آنان دوری میگزیدند و از آنها پرهیز میکردند. حضرت امیر (ع) دراینباره فرمودهاند:
«هیهات که هوی و هوسم بر من چیره شود و شکمبارگی به گزینش طعامهای لذیذ وادارم کند، در حالی که چهبسا در یمامه یا حجاز کسانی باشند که امید دستیابی به قرص نانی نداشته و خاطرهای از سیری ندارند و هرگز مباد که من با شکم پر بخوابم، در حالی که شاید پیرامون من شکمهای به پشت چسبیده و جگرهای سوخته باشد.»
امر و نهی عملی و نه صرفا زبانی
اسوههای ایمان و عمل همواره در هر کار خیر و نیکی پیشگام بوده و هستند. حضرت امیرالمؤمنین (ع) درباره خود میفرماید: ای مردم! به خدا سوگند من هرگز شما را به هیچ طاعتی فرا نمیخوانم، مگر آنکه خود بر شما در عمل به آن پیشی میجویم و از هیچ گناهی نهی نمیکنم، مگر آنکه پیش از شما، خود را از عمل به آن بازمیدارم.
رفتار با دیگران
امام علی(ع) در سیره تربیتی خویش برای برقراری ارتباط درست و سالم با دیگران معیاری کلیدی در وصیت خود به فرزندان ارائه فرمود که انسانیترین توصیه محسوب میشود:
فرزندم! خود را میان خویش و دیگری میزان قرار ده، پس آنچه را برای خود دوست میداری، برای غیر خود نیز دوست داشته باش و آنچه را برای خود خوش نداری، برای دیگری نیز خوش مدار؛ ستم نکن، چنانکه دوست نداری به تو ستم شود و نیکی کن چنانکه دوست داری به تو نیکی کنند. با مردم به گونهای معاشرت و ارتباط داشته باش که اگر از نظرشان دور شدی، دل در هوایت داشته باشند و اگر درگذشتی، بر تو بگریند.
محبت به فرزندان
از محبت خارها واقعا گل میشود. شاید در روزگار پرتلاطم امروز همین کلیدواژه بهترین توصیه برای رفتار با دیگران باشد و در این میان، ابراز محبت به فرزندان، دوچندان دلها را به هم نزدیک میکند.
علی(ع) میفرماید: هر که فرزند خود را ببوسد، برای او پاداش و حسنه خواهد بود و هر که فرزند خود را شاد کند، خداوند در روز قیامت او را شاد خواهد فرمود.
توجه به اختلاف نسلها
بسیاری از پدران و مادران در روزگار ما که رشد تکنولوژی، شکاف بین نسلها را بیش از پیش کرده است، از این فاصله واهمه داشته و سعی دارند کاری کنند تا فرزندانشان بیشتر شبیه آنها شوند، درحالی که ۱۴ قرن پیش مولا علی(ع) دقیقا توصیهای عکس این داشتهاند. ایشان فرمودهاند: «فرزندان خویش را به آداب و نوع تربیت خویش محدود نکنید زیرا آنان برای روزگاری غیر از روزگار شما آفریده شدهاند.»
بخشش به خروار
آن حضرت مانند فرزندان بزرگوارشان نهتنها دست به خیر بودند بلکه در بخشش هیچ کوتاهی نداشتند و بخل نمیورزیدند. همچنین توصیه میکردند از حال و روز برادران ایمانی خود خبر داشته و پیش از آن که از ما چیزی بخواهند یا تقاضایی داشته باشند، آنها را برآورده کنیم. حکایت ذیل نمونهای از سیره ایشان در دهش به دیگران است:
«یک روز پنج بار شتر خرما برای شخص آبرومندی فرستاد که جز از علی (ع) از فرد دیگری درخواست نمیکرد. یک نفر که خدمت حضرت بود، عرض کرد: یا علی! آن مرد از شما تقاضایی نکرد و از پنج بار شتر، یکی او را کفایت میکرد. حضرت فرمود: مانند تو در میان مؤمنین هرگز زیاد نشود؛ من میبخشم و تو بخل میکنی؟ اگر به کسی پس از آنکه درخواست کرد، کمک کنم، آنچه به او دادهام، قیمت همان آبرویی است که ریخته و سبب آبروریزی او نزد من شده است... هر کس چنین کاری با برادر مسلمان خود کند و با توجه به احتیاج و موقعیت داشتن از برای دستگیری، منتظر بماند تا برادر مومنش از وی درخواست و سوال کند، به خدای خویش دروغ گفته؛ چون موقعی که در حق برادر دینی خویش دعا و تقاضای بهشت را میکند، در زبان بهشت را برایش میخواهد ولی در عمل از مالی بیارزش مضایقه کرده و کردار او مطابق با گفتارش نیست.»
سختگیری بر نزدیکان در استفاده از بیتالمال
امیرمومنان علی (ع) مدت کوتاهی زمام حکومت را در دست گرفتند اما همین مدت کوتاه کافی بود تا ایشان روش درست حکمرانی را به حاکمان نشان دهند و حجت بر ارباب حکومت تمام شود. از مهمترین اقدامات ایشان در آن دوره تقسیم یکسان بیتالمال بود و در این راه بر نزدیکان و دوستان بیشتری سختگیری نشان میدادند. به قول جورج جرداق مسیحی؛ «قتل علی در محراب عبادت به سبب شدت عدالت او بود.» در آن هنگام که مردم برای درهم و دینار معاویه سر و دست میشکستند، عدهای از راه خیرخواهی میگفتند یا امیرالمؤمنین! از اموال بیتالمال به اشراف عرب و قریش بده که اینقدر از کنار تو پراکنده نشوند. آن حضرت میفرمود: «آیا از من میخواهید که پیروزی را از طریق ظلم به دست آورم؟ نه، به خدا سوگند چنین کاری را نخواهم کرد.»
داستان عقیل، برادر نابینا و مستمند ایشان معروف است که علی (ع) حاضر نشد بیش از دیگران بر وی از بیتالمال ببخشد اما غیر از آن دو نمونه دیگر ذکر میشود تا نسبت کارگزاران امروزی حکومت با علی (ع) بیشتر روشن شود. خود آن حضرت بارها فرمود: «ای مردم کوفه اگر مرا دیدید با اندوختهای بیشتر از وسایل شخصی زندگی و مرکبی که با آن نزد شما آمدم از نزدتان برگشتم، بدانید که خائن بودهام.»
دوری از تندی و سرزنش
یکی از گرفتاریهای امروز ما رفتارهای نسنجیده در امر به معروف و نهی از منکر است. امیرمومنان در این باب توصیههای مفیدی فرمودهاند:
*زیادهروی در سرزنش، آتش لجاجت را در فرد روشن میکند.
*در حدیثی دیگر فرمودهاند: عتاب و تندی زیاد نداشته باشید زیرا این امر کینه را در پی دارد و فرد را به سوی دشمنی فرامیخواند.
سرزنش تملقگویان
امیرمومنان، علی (ع) نهتنها از تملق و چاپلوسی و ستایش و کرنش بیزار بود، حتی مدح آمیخته به تملق را نیز از عیوب اخلاقی میشمرد و در مقابل رفتار و گفتار ذلتآمیزی که در تضاد با عزت و شرف انسانی بود، سکوت نمیکرد و اگر کسی مرتکب چنین عمل غیراخلاقی میشد، از او انتقاد میکرد.
روزی یکی از اصحاب او را مدح کرد، حضرت به شدت او را از این عمل منع کرده و در خطبهای که در حضور بیش از ۵۰ هزار نفر بعد از جنگ صفین ایراد کرد، فرمود:
«بدانید از بدترین حالات زمامداران، این است که گمان برده شود آنان فریفته تفاخر شده و کارشان شکل برتریجویی به خود گرفته؛ من از این ناراحتم که حتی در ذهن شما خطور کند که من مدح و ستایش را دوست دارم و از شنیدن مدح و ثنا خوشم میآید. من خدا را شکر چنین نیستم. گاهی هست که مردم ستودن افراد را به خاطر مجاهدهها و تلاشهایشان لازم میشمرند و این برای مردم بیعیب است اما من از شما میخواهم مرا با سخنان جالب خود نستایید و اینکه میبینید در راه اجرای فرمان الهی تلاش میکنم، برای آن است که میخواهم خود را از مسوولیت و حقی که بر گردنم هست، خارج کنم... با من آنطور که با جباران و زمامداران ستمگر سخن میگویند، سخن نگویید، القاب مطنطن برایم به کار نبرید، آن ملاحظهکاریها و مصلحتسنجیها که در برابر مستبدان اظهار میدارند در برابر من اظهار ندارید؛ با من با ظاهرسازی رفتار نکنید؛ درباره من گمان بیجا نبرید که گفتن حق بر من سنگین است، یا بخواهید مرا به بزرگی تعظیم کنید؛ هر کس که گفتن حق یا پیشنهاد عدل بر او سنگین باشد، عمل به آن دو، بر او سنگینتر است؛ پس از سخن بحق یا مشورت به عدل هیچ خودداری نکنید.»
خاطرهسازی از مناسک دینی و اعیاد
یکی از شیوههای جالب توجه در تربیت دینی فرزندان، همراهکردن امور دینی و معنوی با خاطرات خوشایند برای آنان است؛ بدین صورت که رفتارها و آداب دینی و مذهب در فضایی مطبوع و همراه با ایجاد خوشایندی و مطلوبیت به فرزندان القا شود. برای نمونه، هنگامی که فرزند را همراه خود به مناسک عبادی میبریم، حتیالامکان در آنجا برای آنان هدیه یا خوراکی تهیه کنیم یا آنها را بیشتر در مجالس ائمه ؟عهم؟ که همراه با شادی و پذیرایی است، ببریم. علی(ع) در اینباره فرمودهاند؛ «در هر جمعه مقداری میوه برای خانوادهتان تهیه کنید تا آنان از فرارسیدن جمعهها شادمان باشند و جمعهها را دوست داشته باشند.»
گردنبند عاریهای
علی بن ابی رافع میگوید: من خزانهدار و کاتب بیتالمال در حکومت علی(ع) بودم، در بیتالمال گردنبندی بود که در جنگ بصره به دست آمد؛ یکی از دختران علی(ع) کسی را نزد من فرستاد و گفت: شنیدهام که در بیتالمال امیرالمومنین گردنبندی مروارید وجود دارد و آن در اختیار شماست؛ من دوست دارم که آن را به عنوان عاریه به من بدهی تا در ایام عید قربان خود را با آن زینت دهم. من به او پیغام دادم که آیا آن را به شکل عاریه مضمونه مردوده (یعنی اگر تلف یا معیوب شود، عاریهگیرنده ضمانت دهد تا آن را جبران کند) به تو دهم؟ عرض کرد بلی. به مدت سه روز آن را به او دادم.
علی(ع) گردنبند را بر گردن دخترش دید و آن را شناخت؛ از او پرسید: این گردنبند چگونه به تو رسیده است؟ گفت: آن را از علی بن ابی رافع، خزانهدار بیتالمال عاریه گرفتهام تا در ایام عید از آن استفاده کنم و بعد آن را به بیتالمال برمیگردانم. علی(ع) به دنبال من فرستاد و من نزد او آمدم و ایشان خطاب به من فرمود: ای ابن ابی رافع! آیا به مسلمین خیانت میکنی؟ من عرض کردم: به خدا پناه میبرم از اینکه به مسلمین خیانت کنم. فرمود: چگونه بدون اذن من و رضایت مسلمین به دختر امیرالمومنین عاریه دادهای؟ عرض کردم: یا امیرالمومنین! او دختر توست؛ از من خواست که عاریهای به او بدهم و من هم به صورت عاریه مضمونه مردوده به او دادهام، من آن را از اموال خودم ضمانت کردم و بر من واجب است که سالم آن را به بیتالمال برگردانم. حضرت فرمود: همین امروز آن را برگردان و برحذر باش از اینکه دوباره چنین کنی، که در آن صورت تو را عقوبت خواهم کرد. سپس فرمود: اگر دخترم گردنبند را به صورت عاریه مضمونه مردوده نمیگرفت، نخستین فرد هاشمی بود که دستش را به خاطر دزدی قطع میکردم. این برخورد حضرت به گوش دخترش رسید و به پدرش عرض کرد: یا امیرالمومنین! من دختر و پاره تن شما هستم، پس چه کسی سزاوارتر از من به استفاده از این گردنبند است؟ امیرالمومنین(ع) فرمود: ای دختر علی بن ابیطالب! خودت را از حق دور مکن؛ آیا زنان مهاجرین نیز در ایام عید به چنین چیزی خود را زینت میدهند؟ سپس حضرت گردنبند را از او گرفت و به جایش برگرداند.
توجه به اقشار فرودست جامعه
در بیشتر حکومتها، حاکمان به راحتی و رفاه خود میاندیشند و همه وسایل آسایش را برای خود و بستگان خویش فراهم میکنند و به رنج و محرومیت و گرسنگی و نیاز طبقات محروم توجهی ندارند. حضرت علی(ع) این شیوه را از شأن حکومت دور میدانست و به یاد گرسنگان جامعه در دورافتادهترین مناطق بود. مشهور بود که علی(ع) به موالی (شهروندان غیرعرب و بردگان آزادشده) تمایل بیشتری داشت و نسبت به آنان مهربانتر بود. در صورتی که خلفای دیگر به شدت از آنان دوری میگزیدند و از آنها پرهیز میکردند. حضرت امیر (ع) دراینباره فرمودهاند:
«هیهات که هوی و هوسم بر من چیره شود و شکمبارگی به گزینش طعامهای لذیذ وادارم کند، در حالی که چهبسا در یمامه یا حجاز کسانی باشند که امید دستیابی به قرص نانی نداشته و خاطرهای از سیری ندارند و هرگز مباد که من با شکم پر بخوابم، در حالی که شاید پیرامون من شکمهای به پشت چسبیده و جگرهای سوخته باشد.»