عضو حزب منحله مشارکت میگوید: اصلاحطلبان باید یاد بگیرند که با همدیگر درست حرف بزنند و مثل آدمهای با شخصیت از هم طلاق بگیرند.
شهدای ایران: روزنامه «کیهان» در ویژههای خود نوشت:
عباس عبدی در روزنامه اعتماد به شکل سربسته به درگیریهای اخیر اصلاحطلبان پرداخته و نوشت: اصلاحطلبان چگونه باید رفتار کنند تا سربلند بیرون آیند؟ در اینجا به یک اصل شکلی ولی بسیار مهم اشاره میکنم. مهمتر از هر چیزی باید یاد بگیریم با یکدیگر گفتوگو کنیم. طعنه زدن و در یک جمله دستورالعمل صادر کردن که کی باید برود و کی باید بیاید و متلکپراکنی، نه تنها هیچ مشکلی را حل نمیکند که جز کدورت و افزایش فاصلهها نتیجه دیگری ندارد.
متاسفانه این نحوه گفتار از سال ۱۳۸۴ و شاید هم پیش از آن آغاز شد. بدتر از همه اینکه معمولا چنین گفتارهای بیمنطق و تحریکآمیزی بیش از حد معمول شنیده و بازنشر میشوند. این رفتار به شدت ضد اصول پذیرفتنی اصلاحات است. باید از ادبیات سیاسی به معنای اعلام موضع و تضعیف یا دست انداختن طرف مقابل پرهیز کرد. این ادبیات در صورت کاربرد، ویژه رقابتهای انتخاباتی و برونحزبی و موقتی است.
ادبیات درونگروهی متضمن استدلال و منطق و تکیه بر شواهد تجربی و گزارههای علمی فراتر از اشخاص گفتوگوکننده است.
وی با اشاره تلویحی به درگیری اخیر کارگزاران با حزب اتحاد ملت و شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان میافزاید: پرداختن به گذشته و اینکه میراثدار اصلاحطلبی کیست و یقهگیری گذشته، جز اتلاف وقت و افزایش کدورت و شخصی کردن مسائل نتیجه دیگری ندارد. مسئله مهم برای احزاب این است که از اظهارنظرهای فردی پرهیز کنند. این نمیشود که یک نفر از آنان نظر دهد، سپس دیگران به رفوکاری آن مشغول شوند.
هزینه این رفتارها به خودشان و نیز همه اصلاحطلبان تحمیل خواهد شد و نفع چندانی از رفوکاری اظهارات نادرست و زیانبار نصیب نمیشود. باید کلیه شعارهایی که داده میشود را در رفتار درونگروهی خود نهادینه کرد و به کار بست. بنده به نوبه خود خواهم کوشید که اگر چنین تحلیل و نظری از سوی هر گروهی منتشر شود آن را نقد کنم. نقد لزوما به معنای رد نیست، بلکه یک ارزیابی کلی است تا از این طریق به فضای گفتمانی اصلاحطلبان کمک شود.
به گمانم اگر اصلاحطلبان میخواهند که کماکان به صورت منسجم و واحد تصمیم بگیرند، باید راه آن را از طریق گفتوگوی آزاد پیدا کنند. در عین حال راه را باز بگذارند که دیگران اگر قانع نشدند مسیر خود را بروند، بدون اینکه انگ و برچسب به آنها زده شود. ولی اگر گروهی هم پیدا شد که راه خود را جدا کرد و رفت، دیگر حق ندارد در صورت شکست تقصیر را به گردن دیگران بیندازد که چرا با ما همراهی نکردید؟ خلاصه اگر هم میخواهید طلاق بگیرید، مثل دو آدم فرهیخته باشید.
برای جدا شدن نیاز به جنگ و جدل و خراب کردن یکدیگر نداریم تا توجیهی برای جدایی باشد.
عباس عبدی در روزنامه اعتماد به شکل سربسته به درگیریهای اخیر اصلاحطلبان پرداخته و نوشت: اصلاحطلبان چگونه باید رفتار کنند تا سربلند بیرون آیند؟ در اینجا به یک اصل شکلی ولی بسیار مهم اشاره میکنم. مهمتر از هر چیزی باید یاد بگیریم با یکدیگر گفتوگو کنیم. طعنه زدن و در یک جمله دستورالعمل صادر کردن که کی باید برود و کی باید بیاید و متلکپراکنی، نه تنها هیچ مشکلی را حل نمیکند که جز کدورت و افزایش فاصلهها نتیجه دیگری ندارد.
متاسفانه این نحوه گفتار از سال ۱۳۸۴ و شاید هم پیش از آن آغاز شد. بدتر از همه اینکه معمولا چنین گفتارهای بیمنطق و تحریکآمیزی بیش از حد معمول شنیده و بازنشر میشوند. این رفتار به شدت ضد اصول پذیرفتنی اصلاحات است. باید از ادبیات سیاسی به معنای اعلام موضع و تضعیف یا دست انداختن طرف مقابل پرهیز کرد. این ادبیات در صورت کاربرد، ویژه رقابتهای انتخاباتی و برونحزبی و موقتی است.
ادبیات درونگروهی متضمن استدلال و منطق و تکیه بر شواهد تجربی و گزارههای علمی فراتر از اشخاص گفتوگوکننده است.
وی با اشاره تلویحی به درگیری اخیر کارگزاران با حزب اتحاد ملت و شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان میافزاید: پرداختن به گذشته و اینکه میراثدار اصلاحطلبی کیست و یقهگیری گذشته، جز اتلاف وقت و افزایش کدورت و شخصی کردن مسائل نتیجه دیگری ندارد. مسئله مهم برای احزاب این است که از اظهارنظرهای فردی پرهیز کنند. این نمیشود که یک نفر از آنان نظر دهد، سپس دیگران به رفوکاری آن مشغول شوند.
هزینه این رفتارها به خودشان و نیز همه اصلاحطلبان تحمیل خواهد شد و نفع چندانی از رفوکاری اظهارات نادرست و زیانبار نصیب نمیشود. باید کلیه شعارهایی که داده میشود را در رفتار درونگروهی خود نهادینه کرد و به کار بست. بنده به نوبه خود خواهم کوشید که اگر چنین تحلیل و نظری از سوی هر گروهی منتشر شود آن را نقد کنم. نقد لزوما به معنای رد نیست، بلکه یک ارزیابی کلی است تا از این طریق به فضای گفتمانی اصلاحطلبان کمک شود.
به گمانم اگر اصلاحطلبان میخواهند که کماکان به صورت منسجم و واحد تصمیم بگیرند، باید راه آن را از طریق گفتوگوی آزاد پیدا کنند. در عین حال راه را باز بگذارند که دیگران اگر قانع نشدند مسیر خود را بروند، بدون اینکه انگ و برچسب به آنها زده شود. ولی اگر گروهی هم پیدا شد که راه خود را جدا کرد و رفت، دیگر حق ندارد در صورت شکست تقصیر را به گردن دیگران بیندازد که چرا با ما همراهی نکردید؟ خلاصه اگر هم میخواهید طلاق بگیرید، مثل دو آدم فرهیخته باشید.
برای جدا شدن نیاز به جنگ و جدل و خراب کردن یکدیگر نداریم تا توجیهی برای جدایی باشد.