آیا واقعا مقامات وزارت امور خارجه کشورمان انتظار دارند بازیگران اروپایی در این برهه حساس، مقابل دولت ترامپ سینه سپر کرده و از لغو تحریمهای تسلیحاتی کشورمان استقبال کنند؟!
شهدای ایران: «نوید مومن» در یادداشت روزنامه «وطن امروز» نوشت:
مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا در حالی که ۲ سال از خروج رسمی کاخ سفید از برجام و وضع دوباره تحریمهای یکجانبه واشنگتن علیه کشورمان میگذرد، اصرار دارد کشورش هنوز یکی از اضلاع توافق هستهای با ایران است! دلیل این اصرار ویژه هم کاملا مشخص است! واشنگتن معتقد است عدم تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران در ماه اکتبر سال ۲۰۲۰ - که طبق سند برجام در آن زمان منقضی میشود - قدرت مانور نظامی ایران را در برابر هرگونه اقدام و کنش تهاجمی محدود یا نامحدود منطقهای و حتی فرامنطقهای واشنگتن افزایش میدهد. همچنین پایان تحریمهای تسلیحاتی ایران درست زمانی صورت خواهد گرفت که به واسطه آزمایش موفقیتآمیز ماهواره «نور۱» توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و تحقق سایر توانمندیهای افتخارآمیز کشورمان در عرصه موشکی و دفاعی، قدرت بازدارندگی نظامی و منطقهای کشورمان ب شدت افزایش یافته است.
مقامات کاخ سفید معتقدند اگر ادعای مضحک و دروغین آنها درباره ادامه عضویتشان در برجام پذیرفته شود، میتوانند براحتی با ارسال پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد و احیای تحریمهای چندجانبه علیه کشورمان و بازگرداندن قطعنامههای قبلی و خصوصا قطعنامه ۱۹۲۹، به صورت خودکار مانع انقضای تحریم تسلیحاتی ایران شوند. با این حال، حتی «برایان هوک» مسؤول گروه ویژه تحریم ایران در وزارت خارجه آمریکا نیز اعتراف کرده است آمریکا دیگر عضوی از برجام نیست! البته این پایان ماجرا محسوب نمیشود. واشنگتن امیدوار است از نقاط آسیب و قابل تفسیر و انعطاف برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت در راستای تحقق اهداف جدید خود در قبال فعالیتهای نظامی کشورمان استفاده کند. در این باره ۲ نکته اساسی و تعیینکننده وجود دارد که نباید از آن غافل شد.
نخست اینکه اقدام آمریکا مبنی بر اعمال تحریمهای یکجانبه علیه ایران از یک سو و ادعای ادامه عضویت خود در برجام، نشاندهنده حقیقتی تلخ به نام «فاجعهبار بودن سند حقوقی برجام» است. این رفتار پارادوکسیکال و مضحک آمریکا، تنها در بستری لغزنده به نام «توافق هستهای با ایران» و «قطعنامه ۲۲۳۱» محقق شده است! شاید با کمی دقت بیشتر در تنظیم سند برجام و عدم مواجهه احساسی با یک سند حقوقی(توافق هستهای) و گوش سپردن به صدای منتقدانی که دولت در ماههای منتهی به امضای برجام به آنها لقب «بیسواد» و «کاسبان تحریم» را میداد، امروز با تمسخر یک سند حقوقی از سوی کاخ سفید مواجه نبودیم.
نکته دوم، به نوع واکنش اتحادیه اروپایی در قبال ادعای آمریکا بازمیگردد. تروئیکای اروپایی که تا دیروز و در ظاهر ماجرا، خروج دولت ترامپ از برجام را مورد انتقاد قرار داده و آن را مغایر اصول چندجانبهگرایی و دیپلماسی جمعی قلمداد میکرد، امروز ترجیح داده لبان خود را دوخته و منتظر «دستور نهایی» از سوی ترامپ و پمپئو بماند. در این میان، اظهارات اخیر مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی حتی از ادعای پمپئو مبنی بر ادامه حضور آمریکا در برجام نیز مضحکتر به نظر میرسد! ژوزف بورل در این باره میگوید: «یادآوری میکنم آمریکا در هیچ یک از جلسات و فعالیتهای چارچوب برجام شرکت نکرده است. پس کاملا مشخص است آمریکا دیگر یکی از طرفین این توافق محسوب نمیشود. اما آمریکا همانند دیگر اعضای سازمان ملل میتواند خواستار تحریم تسلیحاتی شود!»
سیاست یک بام و دو هوای مقامات اروپایی در برهه فعلی بسی قابل تامل به نظر میرسد! آنها از یک مقدمه گویا (به نام خروج مطلق آمریکا از برجام) به این نتیجه میرسند که واشنگتن قادر است به عنوان یکی از اعضای سازمان ملل تحریمهای تسلیحاتی ایران را تمدید کند! براستی میان این «مقدمه» و «نتیجه» چه سنخیتی وجود دارد؟! تنها دلخوری مقامات اروپایی از پمپئو و ترامپ، مربوط به شیوه ظاهری اداره بازی از سوی وزارت خارجه آمریکا محسوب میشود. تروئیکای اروپایی معتقد است میتواند با همفکری آمریکا و استمرار استراتژی «فشار حداکثری بر ایران»، زمینه لازم را برای تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران ایجاد کند، آن هم در حالی که در ظاهر بر خروج واشنگتن از برجام مهر تایید بزند!
آیا واقعا مقامات وزارت امور خارجه کشورمان انتظار دارند بازیگران اروپایی در این برهه حساس، مقابل دولت ترامپ سینه سپر کرده و از لغو تحریمهای تسلیحاتی کشورمان استقبال کنند؟! آیا الگوی بازی اروپا در دوران قبل و بعد از خروج کاخ سفید از برجام میتواند مولد چنین تصور خامی در میان مسؤولان دستگاه دیپلماسی کشورمان باشد؟! انشاءالله خیر! حتما وزارت امور خارجه کشورمان و خصوصا شخص آقای ظریف، اظهارات اخیر «نوربرت روتگن» رئیس کمیته روابط خارجی پارلمان آلمان را رصد کردهاند که در آن صراحتا خواستار تن دادن ایران به توافقی بدتر از برجام شد(!)
این بار اگر به دولت و وزارت محترم خارجه کشورمان برنخورد و انتقادات مستند دلواپسان شرایط موجود را مصداق همصدایی با کاخ سفید(!) ندانند، صراحتا هشدار میدهیم اروپا با ما نبوده و نیست! نه قبلا، نه الان و نه در آینده.
مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا در حالی که ۲ سال از خروج رسمی کاخ سفید از برجام و وضع دوباره تحریمهای یکجانبه واشنگتن علیه کشورمان میگذرد، اصرار دارد کشورش هنوز یکی از اضلاع توافق هستهای با ایران است! دلیل این اصرار ویژه هم کاملا مشخص است! واشنگتن معتقد است عدم تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران در ماه اکتبر سال ۲۰۲۰ - که طبق سند برجام در آن زمان منقضی میشود - قدرت مانور نظامی ایران را در برابر هرگونه اقدام و کنش تهاجمی محدود یا نامحدود منطقهای و حتی فرامنطقهای واشنگتن افزایش میدهد. همچنین پایان تحریمهای تسلیحاتی ایران درست زمانی صورت خواهد گرفت که به واسطه آزمایش موفقیتآمیز ماهواره «نور۱» توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و تحقق سایر توانمندیهای افتخارآمیز کشورمان در عرصه موشکی و دفاعی، قدرت بازدارندگی نظامی و منطقهای کشورمان ب شدت افزایش یافته است.
مقامات کاخ سفید معتقدند اگر ادعای مضحک و دروغین آنها درباره ادامه عضویتشان در برجام پذیرفته شود، میتوانند براحتی با ارسال پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد و احیای تحریمهای چندجانبه علیه کشورمان و بازگرداندن قطعنامههای قبلی و خصوصا قطعنامه ۱۹۲۹، به صورت خودکار مانع انقضای تحریم تسلیحاتی ایران شوند. با این حال، حتی «برایان هوک» مسؤول گروه ویژه تحریم ایران در وزارت خارجه آمریکا نیز اعتراف کرده است آمریکا دیگر عضوی از برجام نیست! البته این پایان ماجرا محسوب نمیشود. واشنگتن امیدوار است از نقاط آسیب و قابل تفسیر و انعطاف برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت در راستای تحقق اهداف جدید خود در قبال فعالیتهای نظامی کشورمان استفاده کند. در این باره ۲ نکته اساسی و تعیینکننده وجود دارد که نباید از آن غافل شد.
نخست اینکه اقدام آمریکا مبنی بر اعمال تحریمهای یکجانبه علیه ایران از یک سو و ادعای ادامه عضویت خود در برجام، نشاندهنده حقیقتی تلخ به نام «فاجعهبار بودن سند حقوقی برجام» است. این رفتار پارادوکسیکال و مضحک آمریکا، تنها در بستری لغزنده به نام «توافق هستهای با ایران» و «قطعنامه ۲۲۳۱» محقق شده است! شاید با کمی دقت بیشتر در تنظیم سند برجام و عدم مواجهه احساسی با یک سند حقوقی(توافق هستهای) و گوش سپردن به صدای منتقدانی که دولت در ماههای منتهی به امضای برجام به آنها لقب «بیسواد» و «کاسبان تحریم» را میداد، امروز با تمسخر یک سند حقوقی از سوی کاخ سفید مواجه نبودیم.
نکته دوم، به نوع واکنش اتحادیه اروپایی در قبال ادعای آمریکا بازمیگردد. تروئیکای اروپایی که تا دیروز و در ظاهر ماجرا، خروج دولت ترامپ از برجام را مورد انتقاد قرار داده و آن را مغایر اصول چندجانبهگرایی و دیپلماسی جمعی قلمداد میکرد، امروز ترجیح داده لبان خود را دوخته و منتظر «دستور نهایی» از سوی ترامپ و پمپئو بماند. در این میان، اظهارات اخیر مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی حتی از ادعای پمپئو مبنی بر ادامه حضور آمریکا در برجام نیز مضحکتر به نظر میرسد! ژوزف بورل در این باره میگوید: «یادآوری میکنم آمریکا در هیچ یک از جلسات و فعالیتهای چارچوب برجام شرکت نکرده است. پس کاملا مشخص است آمریکا دیگر یکی از طرفین این توافق محسوب نمیشود. اما آمریکا همانند دیگر اعضای سازمان ملل میتواند خواستار تحریم تسلیحاتی شود!»
سیاست یک بام و دو هوای مقامات اروپایی در برهه فعلی بسی قابل تامل به نظر میرسد! آنها از یک مقدمه گویا (به نام خروج مطلق آمریکا از برجام) به این نتیجه میرسند که واشنگتن قادر است به عنوان یکی از اعضای سازمان ملل تحریمهای تسلیحاتی ایران را تمدید کند! براستی میان این «مقدمه» و «نتیجه» چه سنخیتی وجود دارد؟! تنها دلخوری مقامات اروپایی از پمپئو و ترامپ، مربوط به شیوه ظاهری اداره بازی از سوی وزارت خارجه آمریکا محسوب میشود. تروئیکای اروپایی معتقد است میتواند با همفکری آمریکا و استمرار استراتژی «فشار حداکثری بر ایران»، زمینه لازم را برای تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران ایجاد کند، آن هم در حالی که در ظاهر بر خروج واشنگتن از برجام مهر تایید بزند!
آیا واقعا مقامات وزارت امور خارجه کشورمان انتظار دارند بازیگران اروپایی در این برهه حساس، مقابل دولت ترامپ سینه سپر کرده و از لغو تحریمهای تسلیحاتی کشورمان استقبال کنند؟! آیا الگوی بازی اروپا در دوران قبل و بعد از خروج کاخ سفید از برجام میتواند مولد چنین تصور خامی در میان مسؤولان دستگاه دیپلماسی کشورمان باشد؟! انشاءالله خیر! حتما وزارت امور خارجه کشورمان و خصوصا شخص آقای ظریف، اظهارات اخیر «نوربرت روتگن» رئیس کمیته روابط خارجی پارلمان آلمان را رصد کردهاند که در آن صراحتا خواستار تن دادن ایران به توافقی بدتر از برجام شد(!)
این بار اگر به دولت و وزارت محترم خارجه کشورمان برنخورد و انتقادات مستند دلواپسان شرایط موجود را مصداق همصدایی با کاخ سفید(!) ندانند، صراحتا هشدار میدهیم اروپا با ما نبوده و نیست! نه قبلا، نه الان و نه در آینده.
ظریف خسته شده و چشم به پایان دولت دوخته/ سیاست خارجی دولت در حال رسیدن به یک سکون محض است/ «نمیگذارند» و «نمیشود» معنی ندارد/ ظریف زودتر از موعد خودش را در پایان خط میبیند
13 ارديبهشت 1399 ساعت 10:19
می توان گفت در حال حاضر، سرعت قطار دیپلماسی، آنچنان کاهش یافته است که گویا سیاست خارجی دولت در حال رسیدن به یک سکون محض است.
گروه سیاسی جهان نیوز: روزنامه اصلاح طلب "همدلی" در یادداشتی با عنوان «ظریف؛ خستگی سیاسی یا رخوت کرونایی؟» به رکود این رزوهای وزیر امور خارجه پرداخته و رفتار منفعلانه ظریف در حالی که یک سال به پایان دولت دوازدهم وقت باقی مانده را مورد انتقاد قرار داده است. در بخشی از یادداشت آمده است: «می توان گفت در حال حاضر، سرعت قطار دیپلماسی، آنچنان کاهش یافته است که گویا سیاست خارجی دولت در حال رسیدن به یک سکون محض است.» نویسنده گزارش با یادآوری چند طرح اولویت دار وزارت خارجه به ظریف که دوست داشت با چهره برجام شناخته شود، او را به عنوان یک دیپلمات خسته معرفی کرده که منتظر پایان دولت تدبیر و امید است و زودتر از موعد خود را در پایان خط می بیند.
به گزارش جهان نیوز، بخش های مهم یادداشت منتشر شده در «همدلی» را خواهید خواند:
*ظریف را چه شده است؟ ممکن است اینگونه به نظر آید که خسته از دوران سنگین ریاست بر ساختمان میدان مشق، بسیار زودتر از موعد، چشم به شمارهانداز معکوس پایان تدبیر و امید دوخته است، تا تن فرسوده شده در هر چه خارجه و بینالملل و دیپلماسی را مجالی دهد برای آسودن. این البته از منظری شاید بهحق باشد و انصاف، اما به واقع در جغرافیای چنین چهار راه حوادثی، چونان مسئولیتی، اینگونه رکودی را برنمیتابد.
*سخن از مقابله با سیل بیامان تحریمهایی بیسابقه است که به ناگاه بر سر مردمان این سرزمین، آوار شد. اینگونه شد که شخصیت کاریزماتیک و خبرساز او اکنون رنگ باخته و خندههای ژورنالی او در تراسهای کوبرگ هم رنگی از فراموشی به خود گرفته است.
*گویا بدون برجام، ظریف آن وزیر خارجه همیشگی نیست، شخصیتی که البته او خواسته یا ناخواسته اینگونه برای خویش، تعریف کرد. می توان گفت در حال حاضر، سرعت قطار دیپلماسی، آنچنان کاهش یافته است که گویا سیاست خارجی دولت در حال رسیدن به یک سکون محض است. در این میان، محدودیتهای کرونایی هم مزید بر علت شده و این روند را به سوی یک تعطیلی مطلق سوق داده است.
*تنها گاهی خبرهایی میرسد از صحبتهای تلفنی آقای وزیر با چند همتای خارجی و بس. گفتوگوی تلفنی با وزیر خارجه کوبا، افغانستان، پاکستان، ترکمنستان و مانند این.
*هنوز فرصت قابل توجهی تا پایان دوره دولت دوازدهم باقی مانده است و این انفعال زودهنگام از جانب دستگاه دیپلماسی کشور، قدری عجیب به نظر میرسد.
*نتیجه ابتکار صلح هرمز چه شد؟ روند بهبود مناسبات با کشورهای حاشیه خلیج فارس به کجا رسید؟ جدا از ارتباطهای دیپلماتیک معمول با چین، روسیه و برخی متحدان منطقهای، برنامه وزارت خارجه برای برونرفت از چالشهای ارتباط با کشورهای اروپایی علیرغم وجود تحریمهای آمریکایی، چیست؟ آیا به واقع عدم یافتن راهحل برای برونرفت از این مراودات بینالمللی، این پیام اشتباه را به حریف مخابره نمیکند که در دستیابی به اهداف اصلی تحریمها، موفق بوده است؟
*آیا این واقعیت که ایران بر موضع حق بوده و طرفین برجام از مفاد معاهده عدول کردهاند، میتواند باعث آن شود که دستگاه دیپلماسی کشور، پیگیر تغییر روند موجود نبوده و برای پایان برقراری این وضعیت، در پی عذرخواهی و جبران مافات از طرف آنها، زمان بگذراند؟
*فشار تحریمها بر شانههای مردم صبور این خاک، بیشتر از گذشته است. اگر چه دل بر عزت این خاک دارند و کماکان همراه هستند، اما این حقیقت از مسئولیت ظریفی که بر مسند وزارت خارجه نشسته است، نمیکاهد. این وظیفه، بهانه نمیطلبد. «در توان من نیست»، «نمیگذارند»، «نمیشود» و «نمیتوانم»، در آن جای ندارد که اگر داشت، قبول اینچنین مسئولیتی محلی از اِعراب نداشت.
*اهالی خانه، اگر چه سختی زندگی را تحمل میکنند و به پاس حرمت خانواده و حفظ آن، خاطر پدر را به عنوان مسئول اصلی، مکدر نمیکنند، اما مسئولیت پدر مانع از آن نمیشود که درد و غم آنها را نادیده انگارد و از همین روی هیچ شبی آرام نمیگیرد و هر لحظه به دنبال راهی است تا جبران مافات کرده و قدری از این فشار بکاهد.