کشورهای جهان برای فرار از زندان و اسارت دلار و جلوگیری از واردات تورم متأثر از نقد کردن دلارهای بدون پشتوانه امریکایی تلاش خواهند کرد و همین مسئله به ایجاد بلوکهای جدید اقتصادی منجر میشود.
شهدای ایران: «عبدالله متولیان» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
همه شواهد و قرائن و دیدگاههای تخصصی کارشناسان جهان نظیر جوزف نای، بنیانگذار براندازی نرم، استیون والت، استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه هاروارد، ریچارد هاس، رئیس شورای روابط خارجی امریکا، جان ایکنبری، نظریهپرداز مشهور امریکا و مؤلف کتابهای متعدد درباره فروپاشی امپراتوری امریکا بر این باورند که ویروس کرونا علاوه بر اقتصاد، سیاست و... تأثیرات راهبردی داشته و در جهان پساکرونا بلوک بندیهای جدید قدرت و نگرش جدیدی از همکاریهای بینالمللی بین کشورها را شاهد خواهیم بود و در این میان ویروس کرونا، مهمترین و بیشترین تأثیر منفی را بر امریکا و اروپا داشته و روابط بین اعضای اتحادیه اروپا را نیز با «شکاف شمال/جنوب» و «شکاف شرق/غرب» دستخوش تحول و تغییرات کرده است و فروپاشی اتحادیه اروپا را نوید میدهد و همچنین بر حلقه همگرایی ایالات متحده نیز تأثیر گذاشته و سبب پیدایش و سرعتگیری فروپاشی جغرافیایی امریکا خواهد شد و تزلزل و بی ثباتی سیاسی، امنیتی و جغرافیایی امریکا، مستقیماً موجب پیدایش و تقویت شکاف بین دو سوی پیمان آتلانتیک خواهد شد، خاصه اینکه پیش از این ترامپ، با طرح خواستههای نامعقول سبب واگرایی در جبهه اروپایی پیمان شده و انتخاب مجدد ترامپ آخرین میخ بر تابوت آتلانتیک تلقی میشود. پیشبینی میشود این ویروس:
۱ - در الگوهای دوستی و دشمنی بین کشورها تغییر ایجاد خواهد شد.
۲ - لیبرالیزم به دلیل تبعیت از داروینیسم اجتماعی و پروتکل اخلاقی ۱۹۱۵ و ناتوانی در اعمال توازن بین اقتصاد و سلامت مردم در سراشیبی سقوط قرار گرفته و جنبش وال استریت دوباره در سطحی فراامریکایی و جهانی جانی تازه گرفته و به مثابه جنبش بیداری انسانی در سطح جهان به یارگیری خواهد پرداخت.
۳ - حرکت کانونهای قدرت به سمت شرق سرعت بیشتری پیدا کرده و احتمالاً به انتقال زیرساختهای قدرت به شرق خواهد انجامید.
٤ - ویروس پاندمی (فراملی و جهانی با آثار تولید و تکثیر حداکثری بحران) کمر جهانی سازی اقتصاد را در هم شکسته و سبب تضعیف و یا فروپاشی سازمان WTO خواهد شد.
۵ - این ویروس در خوش بینانهترین حالت یک دهه، کشورها را با هدف «کاهش آسیب ها»، «حفظ همگرایی ملی»، «استفاده حداکثری از ظرفیتهای داخلی»، «پیدا کردن راههای زیست سیاسی نوین» و «روشهای سازگاری با شرایط جدید» مجبور به اتخاذ راهبرد خودانزوایی اقتصادی خواهد کرد.
۶ - به دلیل تأثیرپذیری حداقلی اقتصاد ایران از قواعد و پروتکلهای اقتصادی بینالمللی از یکسو و قدرت ایران در مدیریت قابل قبول عوارض کرونا (به علت توان استفاده حداکثری از ظرفیتهای بومی، ملی، مردمی و نیروهای مسلح و توان علمی و سرمایه جوانی) از سوی دیگر، در فضای پسا کرونا، روند نظام بینالمللی به نفع جمهوری اسلامی فرصتهای طلایی خلق کرده و در صورت استفاده حداکثری از فرصت ایجاد شده، ایران به یکی از بازیگران اصلی جهان پساکرونا تبدیل خواهد شد.
۷ - کشورهای جهان برای فرار از زندان و اسارت دلار و جلوگیری از واردات تورم متأثر از نقد کردن دلارهای بدون پشتوانه امریکایی تلاش خواهند کرد و همین مسئله به ایجاد بلوکهای جدید اقتصادی منجر میشود. تشکیل بلوکهای جدید اقتصادی نظیر تجربه ناموفق «آسهآن» تشکیل بلوکهای جدید سیاسی را در پی خواهد داشت اینک جهان غرب بهویژه امریکا در عصر پساکرونا دو راه بیشتر فراروی خود ندارد.
۱ - برای صیانت از هژمون خود وارد یک نزاع سیاسی، اقتصادی، ژئواستراتژیکی و حتی ژئوپلتیکی با شرق شود.
۲ - بهمنظور ارتقای سطح رفاه مردم خود سیاست اصلاح روابط با شرق (چین، روسیه و ایران) را در پیش گیرد که شواهد موجود نشان میدهد غرب راه اول را انتخاب کرده و از روند فروپاشی خود عبرت نگرفته و مسیر فروپاشی و انزوا را دنبال خواهد کرد.
ایران میتواند در چارچوب رسالت و دکترین انقلاب اسلامی و منطبق با سیاستهای منبعث از قانون اساسی نظیر سیاست راهبردی «نه شرقی، نه غربی» به ایفای نقش مؤثرتر در دنیای پساکرونا پرداخته و با اتخاذ سیاست خارجی متوازن با کلیه کشورهایی که حاضر به همکاری با ایران بر اساس احترام متقابل و حفظ استقلال و رعایت قواعد حاکم بر روابط عادلانه بینالمللی باشند رابطه برقرار کرده و نه از سر استیصال بلکه بر اساس فهم مبتنی بر درک شرایط جدید بینالمللی مبتنی بر انتقال قدرت به شرق، سیاست نگاه به شرق را در دستور کار جدی خود قرار دهد.
موقعیت ایران در دهه آینده به شکل فزایندهای ناشی از تحلیلهایی است که کارگزاران نظام در عرصه روابط بینالملل در عصر پساکرونا ارائه میکنند. بر این اساس میتوان گفت ایران در عصر پساکرونا با چند مشکل اساسی به شرح زیر مواجه است که ایفای نقش حداکثری ایران در عرصه بینالملل تابعی از قدرت بررسی، تجزیه تحلیل و غلبه بر این مشکلات است:
۱ - اتخاذ روشهای موفق جهادی، انقلابی و علمی در مدیریت ویروس کرونا.
۲ - اتخاذ روشهای صحیح در غلبه بر آثار منفی تحریمهای ظالمانه و استکباری غرب.
۳ - مشکلات ناشی از دو سال رشد منفی (رشد منفی ۵ درصدی در سال ۹۷ و رشد منفی ۷ درصدی در سال ۹۸) پیاپی که افق روشنی را در سال جاری ترسیم نمیکند.
٤ - مشکلات ناشی از توهم حل مشکلات از طریق همراهی با غرب و تعقیب بازی بردبرد.
۵ - مشکلات ناشی از کم توجهی به اقتصاد مقاومتی.
۶ - مشکلات ناشی از سوءمدیریت و بی برنامگی و انحراف از چشمانداز ۲۰ ساله و سیاستهای کلی.
۷ - مشکلات ناشی از پیروی از اقتصاد لیبرالی.
۸ - مشکلات ناشی از اشرافیگری، رفاهطلبی، تشدید فاصله طبقاتی و تضعیف باورها و ایمان و اعتماد مردم.
به رغم مشکلات مذکور، کشور ایران دارای ظرفیتهای عظیم: سرمایه علمی، زیرساخت ها، ژئوپلتیکی، ژئواستراتژیکی، اقتصادی، سرمایه انسانی، عمق استراتژیکی و سیادت بر محور مقاومت است که امکان دست برتر برای حضور و نقش آفرینی در عرصههای جهانی در عصر پساکرونا را فراهم آورده است. در چنین شرایطی تنها مانع نقش آفرینی ایران عزم سیاستمداران (برخی احزاب سیاسی) کشور برای قطع دلدادگی و دلبستگی به غرب و اتخاذ تصمیم بزرگ جهت درک شرایط پسا کرونا است.