سالتحویل را در بیمارستان مسیح دانشوری گذراندم؛
سید محمدسعید سجادی عکاس خبرگزاری آنا یکی از عکاسانی است که این روزها در خط مقدم مبارزه با ویروس کرونا حضور دارد. او در مسیر مبارزه با کرونا، از تبعیضی سخن میگوید که برای عکاسان خبری آزاردهنده است.
شهدای ایران: از جمله ارکان مهم رسانهای در مبارزه با ویروس منحوس کرونا عکاسان خبریاند که از آغاز فراگیری این ویروس تاکنون در خط مقدم مبارزه با آن قرار داشتهاند؛ با اینوجود، به نظر میرسد تاکنون آنگونه که باید به اهمیت نقش و فعالیتهای این قشر زحمتکش و پرتلاش رسانهای در انتقال امید و انگیزه به آحاد جامعه توجه نشده است؛ به ویژه در دوران شیوع ویروس کرونا، مجاهدتهای این عکاسان در خط مقدم مبارزه با این ویروس شوم، چشمگیر و قابل توجه است.
به همین بهانه تصمیم گرفتیم در قالب پرونده ویژه دوران کرونا، به سراغ این عکاسان پرتلاش برویم و به ثبت تجربیات و خاطرات آنها از عکاسی در عصر کرونا بپردازیم.
سید محمدسعید سجادی عکاس خبرگزاری آنا، یکی از عکاسانی است که از روزهای آغازین شیوع کرونا در کشور به عنوان عکاس خبری در میدان مبارزه با این ویروس منحوس حضور داشته و به گفته خود، در طول این مدت تجربیات متفاوت و تازهای را به دست آورده است.
این عکاس گفت: فکر میکنم عکاسان خبری در طول مدت فراگیری و مبارزه با ویروس کرونا، در سیل بیتوجهی قرار داشتند و نقش آنها در القای امید و انگیزه به آحاد جامعه، کمتر مورد توجه قرار گرفته بود.
وی با اشاره به تجربه خود در مواجهه با فراگیری ویروس کرونا افزود: بحران شیوع ویروس کرونا برای عکاسان خبری بحرانی عجیب و بیسابقه بود؛ این نکته را از این حیث میگویم که در بحرانهای مختلف دیگری نظیر سیل، زلزله، آتشسوزی و... تجربه مواجهه قبلی برای عکاسان وجود داشته است؛ حال، این تجربه یا توسط خود عکاس کسب شده یا آن را به واسطه شرکت در کارگاههای انتقال تجربه عکاسی از عکاسان مجرب دیگر کسب کرده است؛ اما بحران کرونا چنین خصوصیتی نداشت و برای همه عکاسان عجیب و تازه بود.
وی افزود: در روزهای آغازین شیوع ویروس کرونا، ما فکر میکردیم که قادر به عکاسی خبری نخواهیم بود؛ چراکه عکاسی از این شرایط با ریسک و خطر بسیار بالایی همراه است؛ اما پس از گذشت چند روز از فراگیری این ویروس، متوجه شدیم که میتوانیم در میدان حضور داشته باشیم و این وظیفه ما است که در چنین شرایطی در صحنه حاضر شویم و به ثبت و مستندنگاری وقایع بپردازیم.
وی ادامه داد: من از همان روزهای آغازینی که بیمارستانها به عکاسان خبری اجازه عکاسی از این شرایط دادند، فعالیت خود را شروع کردم؛ کار من با عکاسی از مأموریتهای اورژانس؛ موسوم به عملیات ویژه آغاز شد؛ کار نیروهای عملیات ویژه این بود که بیمارانی که کرونا مثبتشان قطعی شده است را از درمانگاهها به بیمارستانهای معین مخصوص بیماران کرونایی منتقل کنند.
وی بیان کرد: پس از مدتی در برنامههای دیگری نظیر ضدعفونی معابر که توسط نیروهای آتشنشانی و شهرداری اجرا میشد نیز حاضر شدم تا اینکه به سال تحویل رسیدیم؛ من عموماً طی سالهای گذشته در ساعات منتهی به تحویل سال در اماکن زیارتی حاضر میشدم اما سال تحویل امسال را در بیمارستان مسیح دانشوری گذراندم.
فعالیتهای من با عکاسی از فعالیتهای جهادی که به شکل داوطلبانه توسط بچههای بسیج و گروههای طلاب سازماندهی میشد، ادامه پیدا کرد؛ این فعالیتها عمدتاً شامل تولید ماسک، تجهیزات بهداشتی، ضدعفونی ساختن معابر، خیابانها و... بود؛ این تجربه از این حیث برای من جالب بود که میدیدم نیروهای داوطلب جهادی در هر بحرانی بیآنکه از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند، به سرعت وارد میدان عمل میشوند و جایگاه خدمترسانی مناسب خود را پیدا میکنند؛ از نظر من شکلگیری این روحیه همدلی و کمکرسانی که ناشی از احساس مسئولیت انسانی است، شیرینترین قسمت هر بحران است و من به عکاسی از این فضای همدلانه بسیار علاقهمندم؛ حال آنکه در کشورهای دیگر شاهدیم که غالباً یک ارگان که همان وزارت بهداشت است، در حال خدمترسانی است اما در ایران خدمترسانی عمومی توسط ارگانهای مختلفی اعم از وزارت بهداشت، بسیج، ارتش، سپاه، طلاب و... صورت میگیرد.
این عکاس خبری با اشاره با چالشهایی که در طول زمان عکاسی از شرایط کرونا با آن مواجه شده است، گفت: برخی ارگانهای درگیر در مسئله کرونا فقط به عکاسان رسانههای خارجی اهمیت و به آنها میدان میدهند؛ به قول معروف صرفاً آنها را تحویل میگیرند؛ بدین معنا نوعی تبعیض در نگاه این ارگانها وجود دارد که برای عکاسان رسانههای داخلی به اندازه عکاسان رسانههای خارجی اهمیت قائل نیستند؛ این تبعیض برای ما عکاسان خبری آزاردهنده است و من به شخصه نمیدانم ریشه بروز چنین تبعیضی چیست؛ متأسفانه صدایمان هم به جایی نمیرسد.
وی در پاسخ به این پرسش که چگونه از عکاسی در شرایط کرونا نمیهراسد، گفت: به دلیل علاقه به عکاسی و وظیفهای که به واسطه شغلم در قبال شرایط کنونی جامعه احساس میکنم، با توکل به خدا از عکاسی در این شرایط هراسی ندارم و تنها به این موضوع فکر میکنم که بتوانم ابعاد گوناگونی از این واقعه تاریخی فراگیر را به درستی برای آیندگان ثبت کنم.
سجادی با اشاره یه سوژههای تأثیرگذاری که در ایام عکاسی از شرایط کرونا با آنها مواجه شده است، گفت: در خلال عکاسی در بیمارستان، با بیماری مواجه شدم که در بخش ویژه بیماران کرونایی بیمارستان مسیح دانشوری بستری بود و در آغاز، خانوادهاش از ابتلای قطعی او اطلاع نداشتند؛ این بیمار که سن کمی هم داشت، مدام به کادر درمانی بیمارستان اصرار میکرد که موضوع را به خانوادهاش اطلاع ندهند؛ درحالیکه خانوادهاش پشت درهای بیمارستان منتظر بودند تا از وضعیت فرزندشان مطلع شوند؛ در ادامه کادر درمانی بیمارستان تجهیزات بهداشتی لازم را در اختیار خانواده این بیمار قرار دادند تا امکان ملاقات برایشان فراهم شود اما همچنان به خانواده بیمار نگفتند که فرزندشان کرونا مثبت شده است؛ تا اینکه خوشبختانه چند روز پیش باخبر شدم که این بیمار بهبود یافته و از بیمارستان مرخص شده است.
این عکاس خبری در ادامه به خاطرهانگیزترین عکسی که در دوران کرونا ثبت کرده اشاره کرد و درباره حال و هوای ثبت آن گفت: خاطرهانگیزترین عکسی که در این ایام ثبت کردم، مربوط به یک مرد عراقی است که پشت چرخ خیاطی نشسته و درحال دوخت ماسک است؛ درحالیکه بالای سر او نیز تصویری از آیتالله سیستانی نصب شده است.
وی ادامه داد: در لحظه ثبت این عکس، ذهنم درگیر این موضوع بود که ما در مقاطعی به کشورهای همسایه کمکهای نظامی، اقتصادی و سیاسی کردهایم و اکنون آنها نیز در کنار ما درحال کمکرسانی عمومیاند؛ مشاهده این روحیه همدلی بین مردم کشورها برایم لذتبخش بود؛ جالب بود که این مرد عراقی و دوستانش به من اصرار میکردند که در انتشار عکسهایشان به این نکته اشاره کنیم که آنها بر اساس فتوای آیتالله سیستانی در راستای همدلی میان ملتها به میدان مبارزه با ویروس کرونا آمدهاند؛ حال؛ فرقی نمیکند که در کشور خودشان ساکن باشند یا در کشور ما حضور داشته باشند؛ چراکه در هر شرایطی به وظیفه خودشان عمل میکنند.