ديشب در يکي از جلسات مهم کشور که از طريق شبکه هاي سيما به طور زنده پخش مي شد، مداحي عبارت «نوحه سُرا» را «نوحه سَرا» قرائت کرد که در معنا بسيار متفاوت مي شود. نوحه سُرا به معني کسي است که نوحه مي سُرايد، نوحه سَرا به معني سرايِ نوحه است. خوب اين موارد نشان از عدم مطالعه کافي و نبود دقت نظر است.
به گزارش گروه فرهنگی پایگاه خبری شهدای ایران؛ شعر آیینی در این سال ها از جایگاه ویژه ای برخوردار است و همواره مورد استقبال عموم قرار می گیرد. به خصوص در ایام سوگواری شهادت حضرت سید الشهدا (ع) توجه ها به شعر ولایی و کارکردهای آن دو چندان می شود. ورود شاعران جوان به این عرصه و خلق آثار بدیع و تازه توسط آنان سبب پویایی شعر ولایی شده است؛ از طرف دیگر پیوند شاعران با مداحان موجب شکل گیری شبکه ای عظیم از مخاطبین در هیئات مذهبی شده که نمی توان لز تاثیر آن در استقبال از این نوع شعر چشم پوشی کرد. یکی از شاعران جوان و البته موفق در این عرصه یوسف رحیمی است. شاعری که در مناسبت های مهم مذهبی، با انتشار اشعار تازه اش توانسته خلأ بزرگی را پر کند. در ادامه می توانید گفت و گوی آگه نیوز با این شاعر جوان کشور را بخوانید:
- معرفی کوتاهی از خودتون و سوابق شعریتون داشته باشین.
يوسف رحيمي هستم، اهل شيراز، ساکن قم و مشغول تحصيلات حوزوي. حدود 8 سالي ست که به طور رسمي، در فضاي شعر آئيني و نوحه سرايي فعاليت مي کنم. الحمدلله در اين مدت، اين توفيق حاصل شده که حدود 20 مجموعه که شامل اشعار و نوحه هاي مناسبتي ست، منتشر شود. با لطف حضرت استقبال خوبي هم نسبت به آثار ارائه شده وجود داشته است و اين نشان از خلأ محسوسي است که در اين زمينه وجود دارد.
- مهمترین ویژگی شعر ولایی را چه میدانید؟
مهم ترين ويژگي شعر ولايي اين است که «شعرِ ولايي» باشد. يعني هم «شعر» باشد و هم «ولايي» باشد با تمام خصوصيات و تعاريفي که پيرامون اين دو واژه وجود دارد.
- مهمترین خلا و آسیبها در شعر ولایی چیست؟
مهم ترين آسيب ها به نظرم بي توجهي به همين تعريفي ست که عرض کردم. گاهي آثاري ارائه مي شوند، حتي در مجموعه هاي مطرحي منتشر مي شوند که در ابتدايي ترين ويژگي هاي شعر يعني وزن و قافيه هم دچار اشکال هستند. از طرف ديگر، شاهد نشر آثاري هستيم که اگر پيرامون بعضي از مضامين آنها دقت شود مي بينيم که در مخالفت با جبهه ولايت است.
- چه توصيه اي براي حل اين نوع آسيب ها داريد؟
به نظر مي رسد لازم ترين امر اين است که يک شاعر ولايي سعي کند نسبت به خصوصيات، تعاريف و ابعاد مختلف بحث هاي ادبي و شعري از يک سو و بحث هاي معرفتي نظير: اصول عقايد شيعه، امام شناسي، تاريخ و سيره اهل بيت (ع) و ... از سوي ديگر، به اطلاعات کامل و دقيقي دست پيدا کند. و اين امر ممکن نيست مگر با زانو زدن در محضر اساتيد فن و با مطالعه کتب جامع و متقني که در اين زمينه ها وجود دارد.
- ارتباط یک شاعر ولایی با هیئات چگونه باید باشد؟
از آنجا که بيشتر استفاده از اشعار ولايي در همين هيئات و مجالس مذهبي ست، فکر مي کنم اگر يک شاعر در هيئات حضور دائم و لازم نداشته باشد، شعرش دچار نواقص زيادي خواهد شد. زيرا بخش مهمي از اثرگذاري شعر به حوزه مخاطب شناسي بر مي گردد. يعني شاعر بايد مخاطب هيئات، ذوقيات و سلائق آنها و نيازهاي معرفتي آنان را بشناسد و با برداشت صحيح از سيره اهل بيت (ع) شعري بسرايد که از سويي چشمه عواطف مخاطب را جاري کند و بال احساسش را به آستان ائمه اطهار گره بزند و از سوي ديگر مانند مرهمي التيام بخش جراحت هاي فکري مخاطبان هيئات خصوصاً جوانان جامعه باشد.
- از آنجا که شما با مداحان زیادی در ارتباط هستید، درباره حد و حدود و نوع رابطه مداح و شاعر توضیح بفرمایید.
به عقيده اين حقير، شعر يا نوحه اي که براي اهل بيت عصمت و طهارت (ع) سروده مي شود، اگر بنا به ارائه آن بود (يعني اگر مورد نقد و بررسي و دقت نظر قرار گرفت و با مشورت اساتيد، به اين نتيجه رسيديم که خالي از نقص است و تصميم به عرضه آن گرفته شد) بايد به گونه اي ارائه شود که در خدمت مکتب و هيئت حضرت باشد. به عبارت ديگر بايد با عرضه عمومي آن چه در قالب کتاب، چه در فضاي مجازي و ... امکان دسترسي همه به آن شعر به طور يکسان فراهم باشد. نه اينکه فقط در اختيار يک مداح خاص قرار بگيرد.
متاسفانه امروزه ابزار جايگاه يافتنِ عده اي همين اشعار و سبک هاي جديدي است که گاهي خودشان هم هيچ زحمتي براي توليد آن نمي کشند. در واقع اگر شعر و نوحه يا همان سبک، به طور همزمان در اختيار همه قرار گيرد، آن وقت ديگر برگ برنده با کسي است که براي اجرا و تبيين شعر زحمت بيشتري مي کشد.
متاسفانه گاهي شاهد هستيم، بعضي از دوستان مداح بر خلاف مداحان سابق که شعر را از حفظ مي خواندند، با وجود اينکه شعر را از روي کاغذ قرائت مي کنند، شعر را غلط مي خوانند. مثلاً همين ديشب در يکي از جلسات مهم کشور که از طريق شبکه هاي سيما به طور زنده پخش مي شد، مداحي عبارت «نوحه سُرا» را «نوحه سَرا» قرائت کرد که در معنا بسيار متفاوت مي شود. نوحه سُرا به معني کسي است که نوحه مي سُرايد، نوحه سَرا به معني سرايِ نوحه است. خوب اين موارد نشان از عدم مطالعه کافي و نبود دقت نظر است.
- مهمترین تجربهای که در این سالها کسب کردهاید؟
هر چند در عمل به آن موفق نبوده ام ولي دريافته ام، يک شاعر ولايي زماني مي تواند اثر لازم را بر جامعه خود داشته باشد که بيش از همه از الگويي که دارد به ديگران معرفي مي کند، رنگ و بو بگيرد. يعني اگر در شعرش از ساده زيستي اميرمومنان (ع) دم مي زند خودش هم تجملاتي زندگي نکند. اگر از کرامت امام حسن (ع) مي گويد، خودش در برخورد با نيازمندان بخل نورزد. و همين طور در ساير موارد. البته اين آموزة ديني اختصاص به همة انسان ها دارد. انساني سعادتمند است که عالم با عمل باشد. يعني به آنچه که از آن دم مي زند خودش بيش از بقيه عمل کند.
- و در پایان اگر قرار باشد بهترین شعرتان را به ما هدیه کنید، کدام شعرتان را میخوانید:
اين شعر را در ميان اشعارم بيشتر دوست دارم:
در هر مصيبت و محني فَابکِ لِلحُسَين
در هر عزاي دل شکني فَابکِ لِلحُسَين
در خيمة مراثي و اندوه اهل بيت
قبل از شروع هر سخني فَابکِ لِلحُسَين
در مکتب ارادت ابن شبيب ها
هم ناله با أبا الحسني فَابکِ لِلحُسَين
إن کُنتَ باکياً لِمُصابٍ کَالأنبياء
فِي الإبتلاءِ و الحَزن ِ فَابکِ لِلحُسَين
شب هاي جمعه مثل ملائک ميان عرش
با بوي سيب پيرهني فَابکِ لِلحُسَين
در تند باد حادثه اي گر کبود شد
بال نحيف ياسمني فَابکِ لِلحُسَين
ديدي اگر ميان هياهوي تشنگي
طفلي و لب به هم زدني! فَابکِ لِلحُسَين
لب تشنه جان سپرد اگر عاشقي غريب
يا روي خاک ماند تني فَابکِ لِلحُسَين
گرم طواف، نيزه و شمشير و تيرها
دور شهيد بي کفني فَابکِ لِلحُسَين
در لحظة تلاوت قرآن که ديده است؟
غرق به خون شود دهني فَابکِ لِلحُسَين
با نعل تازه جاي دگر غير کربلا
تشييع شد مگر بدني؟ فَابکِ لِلحُسَين
رحمي نکرده اند در آن غارت غريب
حتي به کهنه پيرهني فَابکِ لِلحُسَين
- معرفی کوتاهی از خودتون و سوابق شعریتون داشته باشین.
يوسف رحيمي هستم، اهل شيراز، ساکن قم و مشغول تحصيلات حوزوي. حدود 8 سالي ست که به طور رسمي، در فضاي شعر آئيني و نوحه سرايي فعاليت مي کنم. الحمدلله در اين مدت، اين توفيق حاصل شده که حدود 20 مجموعه که شامل اشعار و نوحه هاي مناسبتي ست، منتشر شود. با لطف حضرت استقبال خوبي هم نسبت به آثار ارائه شده وجود داشته است و اين نشان از خلأ محسوسي است که در اين زمينه وجود دارد.
- مهمترین ویژگی شعر ولایی را چه میدانید؟
مهم ترين ويژگي شعر ولايي اين است که «شعرِ ولايي» باشد. يعني هم «شعر» باشد و هم «ولايي» باشد با تمام خصوصيات و تعاريفي که پيرامون اين دو واژه وجود دارد.
- مهمترین خلا و آسیبها در شعر ولایی چیست؟
مهم ترين آسيب ها به نظرم بي توجهي به همين تعريفي ست که عرض کردم. گاهي آثاري ارائه مي شوند، حتي در مجموعه هاي مطرحي منتشر مي شوند که در ابتدايي ترين ويژگي هاي شعر يعني وزن و قافيه هم دچار اشکال هستند. از طرف ديگر، شاهد نشر آثاري هستيم که اگر پيرامون بعضي از مضامين آنها دقت شود مي بينيم که در مخالفت با جبهه ولايت است.
- چه توصيه اي براي حل اين نوع آسيب ها داريد؟
به نظر مي رسد لازم ترين امر اين است که يک شاعر ولايي سعي کند نسبت به خصوصيات، تعاريف و ابعاد مختلف بحث هاي ادبي و شعري از يک سو و بحث هاي معرفتي نظير: اصول عقايد شيعه، امام شناسي، تاريخ و سيره اهل بيت (ع) و ... از سوي ديگر، به اطلاعات کامل و دقيقي دست پيدا کند. و اين امر ممکن نيست مگر با زانو زدن در محضر اساتيد فن و با مطالعه کتب جامع و متقني که در اين زمينه ها وجود دارد.
- ارتباط یک شاعر ولایی با هیئات چگونه باید باشد؟
از آنجا که بيشتر استفاده از اشعار ولايي در همين هيئات و مجالس مذهبي ست، فکر مي کنم اگر يک شاعر در هيئات حضور دائم و لازم نداشته باشد، شعرش دچار نواقص زيادي خواهد شد. زيرا بخش مهمي از اثرگذاري شعر به حوزه مخاطب شناسي بر مي گردد. يعني شاعر بايد مخاطب هيئات، ذوقيات و سلائق آنها و نيازهاي معرفتي آنان را بشناسد و با برداشت صحيح از سيره اهل بيت (ع) شعري بسرايد که از سويي چشمه عواطف مخاطب را جاري کند و بال احساسش را به آستان ائمه اطهار گره بزند و از سوي ديگر مانند مرهمي التيام بخش جراحت هاي فکري مخاطبان هيئات خصوصاً جوانان جامعه باشد.
- از آنجا که شما با مداحان زیادی در ارتباط هستید، درباره حد و حدود و نوع رابطه مداح و شاعر توضیح بفرمایید.
به عقيده اين حقير، شعر يا نوحه اي که براي اهل بيت عصمت و طهارت (ع) سروده مي شود، اگر بنا به ارائه آن بود (يعني اگر مورد نقد و بررسي و دقت نظر قرار گرفت و با مشورت اساتيد، به اين نتيجه رسيديم که خالي از نقص است و تصميم به عرضه آن گرفته شد) بايد به گونه اي ارائه شود که در خدمت مکتب و هيئت حضرت باشد. به عبارت ديگر بايد با عرضه عمومي آن چه در قالب کتاب، چه در فضاي مجازي و ... امکان دسترسي همه به آن شعر به طور يکسان فراهم باشد. نه اينکه فقط در اختيار يک مداح خاص قرار بگيرد.
متاسفانه امروزه ابزار جايگاه يافتنِ عده اي همين اشعار و سبک هاي جديدي است که گاهي خودشان هم هيچ زحمتي براي توليد آن نمي کشند. در واقع اگر شعر و نوحه يا همان سبک، به طور همزمان در اختيار همه قرار گيرد، آن وقت ديگر برگ برنده با کسي است که براي اجرا و تبيين شعر زحمت بيشتري مي کشد.
متاسفانه گاهي شاهد هستيم، بعضي از دوستان مداح بر خلاف مداحان سابق که شعر را از حفظ مي خواندند، با وجود اينکه شعر را از روي کاغذ قرائت مي کنند، شعر را غلط مي خوانند. مثلاً همين ديشب در يکي از جلسات مهم کشور که از طريق شبکه هاي سيما به طور زنده پخش مي شد، مداحي عبارت «نوحه سُرا» را «نوحه سَرا» قرائت کرد که در معنا بسيار متفاوت مي شود. نوحه سُرا به معني کسي است که نوحه مي سُرايد، نوحه سَرا به معني سرايِ نوحه است. خوب اين موارد نشان از عدم مطالعه کافي و نبود دقت نظر است.
- مهمترین تجربهای که در این سالها کسب کردهاید؟
هر چند در عمل به آن موفق نبوده ام ولي دريافته ام، يک شاعر ولايي زماني مي تواند اثر لازم را بر جامعه خود داشته باشد که بيش از همه از الگويي که دارد به ديگران معرفي مي کند، رنگ و بو بگيرد. يعني اگر در شعرش از ساده زيستي اميرمومنان (ع) دم مي زند خودش هم تجملاتي زندگي نکند. اگر از کرامت امام حسن (ع) مي گويد، خودش در برخورد با نيازمندان بخل نورزد. و همين طور در ساير موارد. البته اين آموزة ديني اختصاص به همة انسان ها دارد. انساني سعادتمند است که عالم با عمل باشد. يعني به آنچه که از آن دم مي زند خودش بيش از بقيه عمل کند.
- و در پایان اگر قرار باشد بهترین شعرتان را به ما هدیه کنید، کدام شعرتان را میخوانید:
اين شعر را در ميان اشعارم بيشتر دوست دارم:
در هر مصيبت و محني فَابکِ لِلحُسَين
در هر عزاي دل شکني فَابکِ لِلحُسَين
در خيمة مراثي و اندوه اهل بيت
قبل از شروع هر سخني فَابکِ لِلحُسَين
در مکتب ارادت ابن شبيب ها
هم ناله با أبا الحسني فَابکِ لِلحُسَين
إن کُنتَ باکياً لِمُصابٍ کَالأنبياء
فِي الإبتلاءِ و الحَزن ِ فَابکِ لِلحُسَين
شب هاي جمعه مثل ملائک ميان عرش
با بوي سيب پيرهني فَابکِ لِلحُسَين
در تند باد حادثه اي گر کبود شد
بال نحيف ياسمني فَابکِ لِلحُسَين
ديدي اگر ميان هياهوي تشنگي
طفلي و لب به هم زدني! فَابکِ لِلحُسَين
لب تشنه جان سپرد اگر عاشقي غريب
يا روي خاک ماند تني فَابکِ لِلحُسَين
گرم طواف، نيزه و شمشير و تيرها
دور شهيد بي کفني فَابکِ لِلحُسَين
در لحظة تلاوت قرآن که ديده است؟
غرق به خون شود دهني فَابکِ لِلحُسَين
با نعل تازه جاي دگر غير کربلا
تشييع شد مگر بدني؟ فَابکِ لِلحُسَين
رحمي نکرده اند در آن غارت غريب
حتي به کهنه پيرهني فَابکِ لِلحُسَين