تحریمهای آمریکا جنایتکار شماره یک سگ دست نشانده مدعیان حقوق بشر جنایتکار شماره یک علیه ایران جنایت علیه بشریت است ولی متاسفانه سازمان های بین المللی خیانتکار شماره یک تاکنون درک نمی کنند، نمی دانند، نمی فهمند، کاری نمی کنند، خفه خون گرفتند و سکوت اختیار کرده اند.
گذری بر جنایات شیمیایی صدام تحت حمایت غرب علیه ایران
25 اسفند 1394 ساعت 15:48
در این مقاله به جنایات شیمیایی صدام در جنگ هشت ساله عراق علیه ایران تحت حمایت غربیها و تاریخ جنایات غرب در استفاده از سلاح های شیمیایی پرداخته شده است.
جبهه جهانی مستضعفین - بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دشمنان این مرز و بوم از هیچ کوششی برای ضربه زدن به پیکره این نهال تازه و جوان کوتاهی نکردند.
مقدمه
در فاصله سال های ۱۳۵۷ تا ۱۳۵۹ انواع و اقسام کارشکنی ها و ترورها از سوی ایادی داخلی و خارجی استکبار به وقوع پیوست. از محاصره سیاسی و اقتصادی گرفته تا شکست آمریکا در صحرای طبس. همین برنامه های برانداز ناموفق سبب شد تا دشمنان انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۹ به فکر راه حل نظامی بیافتند. راه حلی که پیش از پیش به نظر تاثیرگذار می آمد.
انتخاب عراق به عنوان آغازگر جنگ ، انتخابى بسیار حساب شده بود. این کشور متحد شوروى و بلوک شرق شناخته مى شد و درگیر شدن عراق با ایران به طور طبیعى شوروى و کمونیستها را در حمایت از صدام در کنار امریکا و اروپا قرار مى داد و تنش هاى احتمالى را منتفى مى ساخت. عراق دومین کشور از لحاظ نیرو و تجهیزات نظامى در منطقه، و کشورى نفت خیز بود و در صورت لزوم مى توانست تا مدتها با ثروت ملى خود و کمک دولتهاى مرتجع عربى بدون تحمیل هزینه اى مستقیم بر امریکا و بدون نیاز به حضور سربازان امریکایى و اروپایى جنگ علیه ایران را اداره کند، هرچند که در پیش بینی هاى اولیه امریکا و صدام جنگ درازمدت مطرح نبود و قرار بر این بود که در روزهاى اولیه هجوم عراق، تکلیف ایران و انقلاب یکسره شود.
روحیه قدرتطلبى صدام و خصومت هاى مرزىِ گذشتۀ دو کشور نیز شرایطى ایده آل براى امریکا پدید مى آورد تا به صدام براى تجاوز و اشغال نظامى ایران چراغ سبز داده و فرمان عملیات صادر کند. اگر در سالهاى نبرد، دنیا دلایل و اسناد ارائه شده از سوى ایران را بر اثبات این مدعا که امریکا همسو با اروپا و شوروى عامل اصلى جنگ بوده اند، نمى پذیرفت، بعدها در جریان جنگ نفت که امریکا رو در روى صدام قرار گرفت، اعترافات و اسناد منتشرشده پرده ها را بالا زد و حقایق کتمان شده را آشکار ساخت. (+)
جنگ تحمیلی عراق علیه ایران از زوایای مختلفی قابل بررسی است. اول آنکه این جنگ تنها جنگی بود که حتی یک وجب از خاک ایران از دست نرفت. برخلاف سده های گذشته قبل از انقلاب که در هر جنگی که میان ایران و هر متجاوز دیگری صورت می گرفت بخشی از خاک ایران به همراه سرمایه های ملی به تاراج می رفت.
دوم آنکه با تجاوز عراق به ايران و اشغال مناطق مرزي ايران از سوي نيروهاي رژيم بعث، حقوق بشر به شديدترين وجه ممكن نقض گرديد زيرا نيروهاي عراقي از ارتكاب هيچ جنايت جنگي فروگذار نكردند.
عراق در تجاوز خود به ايران موضوع دفاع از خود را مطرح ميكرد و مدعي بود كه ايران تلاش دارد تماميت ارضي اين كشور را زير سؤال ببرد. حتي اگر استدلال عراق واقعيت داشت، اين كشور ميبايست به استناد قرارداد الجزاير اختلافات خود را در طول سه ماه با يك كشور دوست در ميان گذاشته تا نسبت به حل و فصل آن اقدام شود. اما تجاوز عراق مشخصاً نشان ميدهد كه اين كشور از مفاد قرارداد الجزاير تخطي كرده است.
صدام حسين در توجيه تصميم خود به لغو يكجانبه قرارداد الجزاير در ۱۷سپتامبر سال ۱۹۸۰ خطاب به مجلس عراق گفت: چون رهبران ايران به طور عمدي با دخالت در امور داخلي عراق از قرارداد الجزاير تخطي كردهاند و با پسدادن اراضي عراق مخالفت ورزيدهاند، من در اينجا اعلام ميكنم كه قرارداد سال ۱۹۷۵ به طور يكجانبه لغو شده و شطالعرب به حاكميت عراق بازگردانده خواهد شد.
چراغ سبز شوراي امنيت به عراق و سكوت ۲۲ماهه شورا بعد از قطعنامه ۴۷۹، عراق را تشجيع كرد تا تمام اصول و قواعد بشردوستانه را بيهيچ واهمهاي زير پا گذارد.(+)
از همان ابتدای شروع تهاجم عراق حمایت غیرانسانی و ضد حقوق بشری نهاد های بین المللی از عراق به انقلاب اسلامی ثابت کرد که این جنگی همه جانبه است که ایران در یک طرف و تمامی قدرت های بزرگ دنیا در سویی دیگر قرار دارند.
برای نمونه این اقدامات ضدحقوق بشری می توان به پاره کردن قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر توسط رییس جمهور رژیم بعثی عراق در مقابل دوربین های خبری به نشانه عدم پایبندی عراق به آن اشاره کرد. در اين حال سخنگوي رژيم عراق نيز در واكنش به جنگ با ايران، براي پايان دادن به جنگ ۳ شرط زير را عنوان كرد:
ـ احترام ايران به حاكميت عراق در محدوده خاك ايران
ـ شناسايي حقوق قانوني عراق بر شطالعرب
ـ بازپسدادن ۳ جزيره تنب كوچك، تنب بزرگ و ابوموسي
بروز و شعلهور شدن آتش جنگ، به هيچوجه پسنديده و مطلوب نيست و خسارات جبرانناپذيري در پي دارد. تلاش و كوشش استادان حقوق بينالملل و سياستمداران نوع دوست در وهله اول معطوف برجلوگيري از آغاز جنگ است ولي نبايد از واقعيات غافل شد و بسا اين تلاشها به سرانجام نرسد.
در اين خصوص اين اساتيد با تدوين و وضع قوانين سعي كردند كه از دامنه و ميزان خسارات احتمالي جنگ بكاهند كه اين خود مبناي اصلي تدوين مقررات و قوانين مربوط به حقوق جنگ شد. در اين راستا در نيمه دوم قرن نوزدهم، حمايت از افراد غيرنظامي در برابر خطرات ناشي از مخاصمات مسلحانه به عنوان يك قاعده عرفي پذيرفته شد. بر اين اساس قاعده ياد شده يكي از اصول مقررات بينالمللي شد.
بنابراين موادي چند از قرارداد دوم لاهه ۱۸۹۹ و قرارداد چهارم ۱۹۰۷ درخصوص مقررات جنگهاي زميني، به حمايت از غيرنظاميان و ممنوعيت حمله به اهداف غيرنظامي اختصاص يافت. همچنين در ماده ۲۵ از قرارداد چهارم ۱۹۰۷چنين مقرر شد:
بمباران يا حمله به شهرها، روستاها، مناطق مسكوني و ساختمانهاي بيدفاع ممنوع است.
پروتكلهاي الحاقي به كنوانسيونهاي ژنو (۱۹۴۹) نيز كه پس از ۳ سال مذاكره در سال ۱۹۷۷ به تصويب رسيد، درخصوص حمايت از قربانيان جنگهاي بينالمللي و حمايت از غيرنظاميان، گام مهمي برداشته شد. از جمله ماده ۴۸ پروتكل اول از كنوانسيونهاي ياد شده مقرر ميدارد:
به منظور حمايت از افراد و اهداف غيرنظامي، طرفين يك مخاصمه بايد در همه موارد بين افراد نظامي از غيرنظامي و اهداف نظامي از غيرنظامي تمايز قائل شده، بر اين اساس عمليات نظامي خود را صرفا عليه اهداف نظامي متمركز سازند.همچنين ماده ۵۱ پروتكل اول از كنوانسيونهاي ژنو (۱۹۴۹) در ۸ بند بر حمايت كلي از غيرنظاميان و ضرورت رعايت حقوق آنها تاكيد ميكند. (+)
از دیگر موارد نقض آشکار حقوق بشر می توان به استفاده صدام از سلاح های شیمیایی اشاره کرد.
جنایات شیمیایی صدام در جنگ هشت ساله
استفاده صدام از سلاحهاي شيميايي تنها به جبهههاي جنگ محدود نشد بلكه غيرنظاميان نيز قرباني اين نوع سلاح مرگبار شدند. عراق از گازهاي كشنده عليه مردم عادي سردشت استفاده كرد. مردم بومي اين منطقه كه براي حفاظت در مقابل تسليحات شيميايي آموزش نديده بودند، به پناهگاهها پناه بردند. حال آنكه عراق در اين منطقه از گاز خردل استفاده كرد كه به دليل سنگيني گاز در پايين فضا ميماند و بسياري از افراد غيرنظامي در اثر استشمام اين گاز به شهادت رسيدند.
به طور كلي هر وقت نيروهاي ايران، عمليات نظامي انجام ميدادند و قصد پيشروي در خاك عراق را داشتند، عراق از انواع سلاحهاي شيميايي عليه آنها استفاده ميكرد.
در حالي كه گزارشهاي بنياد جانبازان از وجود ۴۰۰ هزار جانباز بازمانده از جنگ ۸ ساله خبر ميدهد، نزديك به ۱۲۰ هزار نفر از اين تعداد شيميايي هستند كه طي ۴۰۰ بار حمله شيميايي عراق عليه مناطق نظامي و غيرنظامي كشور مصدوم شدهاند. تعداد ۷ هزار غيرنظامي طي ۳۰ بار حمله شيميايي عراق در فاصله تيرماه ۱۳۶۶ تا مرداد ۱۳۶۷ در مناطق بانه، سردشت، مريوان و روستاهاي اطراف مصدوم شدهاند. بيشتري تعداد جانبازان بر اثر گاز خردل مصدوم شدهاند.
براساس نتايج تحقيقات پژوهشكده مهندسي و علوم پزشكي جانبازان، ۱۱ هزار و ۳۴۸ نفر دچار ضايعات پوستي، ۱۵ هزار و ۵۶۲ نفر دچار ضايعات چشمي و ۱۷ هزار و ۷۵۰ نفر دچار ضايعات ريوي شدهاند كه هر گروه در تقسيمبندي خفيف، متوسط و شديد ردهبندي شدهاند و بر اين مبنا ۳۷ هزار و ۳۰۰ نفر با ضايعات درجه خفيف، ۷ هزار و ۲۶۴ نفر با ضايعات درجه متوسط و ۱۰۹۶ نفر با ضايعات درجه شديد پوستي، چشمي و ريوي شناسايي شدهاند. از جمعيت كل جانبازان شيميايي، ۳۰ هزار نفر در مواجهه با عامل شيميايي اعصاب صدمه ديدهاند. (+)
مناطق عملیاتی شمال غرب (والفجر ۲)، روستاهای مجاور و حاج عمران، مریوان، بانه و روستاهای مجاور، پیرانشهر، نودشه، سردشت، منطقه عملیاتی طلائیه، جزایر مجنون از جمله مناطقی بودند که تحت حمله شیمیایی قرار گرفتند.(+)
از همه این موارد تلخ تر برخورد مشمئزکننده مجامع بین المللی و مدعیان حقوق بشر در خصوص دفاع از حقوق طبیعی مردم ایران در طول جنگ ۸ ساله بود. جنگی که سال های بعد توانست مجامع بین المللی را در مقصر بودن صدام متقاعد کند. واقعيت تلخ و تكاندهنده اين است زماني كه رژيم جنايتكار صدام از زمين، هوا و دريا به جمهوري اسلامي ايران تجاوز و روستاهاي محروم جنوب و غرب را با خاك يكسان کرد و به زنان و كودكان بيدفاع ما رحم نكرد، صداي كشورها و حتي مجامع بينالمللي به دفاع از حقوق بشر برنخواست و حتي با سكوت معنادار خود، دشمن متجاوز را به قتل و غارت بيشتر تشويق ميكردند و رژيم سفاك بعثي بدون توجه به معاهدات بينالمللي درباره حقوق انسانها در زمان جنگ بيرحمي و تجاوز را در حق ملت مظلوم ما به اوج رساند.
حمایت غرب از جنایات شیمیایی صدام
سازمان ملل متحد طی گزارشی به کمک های کشورهای غربی به برنامه های تسلیحاتی عراق اشاره می کند و می نویسد: «عراق تسلیحات خود را از ۱۵۰ شرکت آلمانی، آمریکایی و انگلیسی تهیه کرده است. بر اساس گزارش ها، دولت عراق از سال ۱۹۷۵ توسط ۸۰ کمپانی آلمانی، ۲۴ شرکت آمریکایی و حدود ۱۲ شرکت انگلیسی و چند شرکت سوئیسی، ژاپنی، ایتالیایی، فرانسوی، سوئدی، برزیلی و آرژانتینی تجهیزات دریافت کرده است. آلمان بیشترین کمک را به برنامه اتمی با ۲۷ شرکت و آمریکا با ۲۴ شرکت انجام داده اند.»
همچنین این شبکه فاش می کند: «یک شرکت خصوصی آمریکا در دهه ۸۰ با گرفتن مجوز از طرف وزارت بازرگانی آمریکا نمونه هایی از مواد بیولوژیکی و میکروبی را به عراق صادر کرده اند که این مواد از نوع ضعیف شده نبوده و قادر به تولید مثل بوده اند. در میان آنها میکروب سیاه زخم، طاعون و همچنین یک باکتری سمی به نام «ستریدیوم باتولینی» به چشم می خورد.»(+)
آمریکا نه تنها به طور پنهان جزو حامیان اصلی عراق در استفاده از سلاح های شیمیایی و میکروبی در جنگ علیه ایران بود، بلکه از تصویب قطعنامه های سازمان ملل بر علیه عراق در استفاده از این نوع سلاح ها، جلوگیری کرده و حتی در مواقعی این حمایت را آشکارا بیان می کرد، چنانکه «ریچارد مورفی» معاون اسبق وزیر امور خارجه آمریکا اعلام می کند: «تا زمانی که عراق از سلاح های شیمیایی در دفاع از خاک خود و در مقیاس محدود استفاده می کند توسلش به این سلاح «قابل درک» است. از سوی دیگر حتی شورای امنیت تحت فشار آمریکا درخواست ایران را برای استقرار هیئتی دائمی در تهران جهت بررسی و گزارش موارد کاربرد سلاح های شیمیایی رد کرد.
طبق اسناد سیا که اخیرا از طبقه بندی خارج شده و مصاحبه هایی با مقامات اطلاعاتی سابق نظیر فرانکونا، آمریکا مدرک قاطع از آغاز حملات شیمیایی عراق در سال ۱۹۸۳ در اختیار داشت. در آن زمان ایران علنا گفت که علیه نیروهایش حملات شیمیایی غیر قانونی صورت گرفته است و پرونده ای را برای ارایه به سازمان ملل آماده کرد.
فارین پالسی افزود که آمریکا سه دهه قبل برخلاف امروز به توسل گسترده صدام به تسلیحات شیمیایی علیه دشمنان و نیز ملت خودش واکنشی نشان نداد و دولت ریگان تصمیم گرفت که بهتر است این حملات در صورتی که به تغییری مهم در جنگ منجر شود، ادامه یابد و حتی اگر این موضوع فاش می شد سیا اطمینان می داد که خشم و محکومیت بین المللی را ساکت کند. بنا بر این اسناد سیا گفته بود که ایران ممکن نیست دلیلی محکمه پسند برای به کارگیری تسلیحات شیمیایی پیدا کند و این در حالی بود که سیا چنین مدرکی را در اختیار داشت.(+)
در رأس کشورهای اروپایی حامی جنایات جنگی صدام کشور آلمان قرار دارد، چندان که در توسعه و تجهیز عراق به سلاح های شیمیایی مقام نخست را داراست. ساخت مجتمع سامره عراق به عنوان «بزرگ ترین کارخانه سلاح شیمیایی جهان» در کارنامه تسلیحاتی این کشور به چشم می خورد. شرکت آلمانی «کارل کولمب» در مجتمع سامره ۶ خط تولید سلاح شیمیایی به نام احمد، محمد، عیسی، عانی، مدای و قاضی را ایجاد کرد که اولین آنها در سال ۱۹۸۳ (۱۳۶۲ ه.ش) و آخرین آن در سال ۱۹۸۶ (۱۳۶۵ ه.ش) تکمیل شد.
ز گاز خردل و اسید پروسیک تا گازهای عصبی سارین و تابون در این کارخانه تولید می شد و در خمپاره، راکت و گلوله های توپ جاسازی می شدند.یک شرکت بلژیکی نیز به نام «سیکس کو» نیز طی چهار سال ۱۷ پایگاه هوایی و چند مقر نظامی در عراق ایجاد کرد. پروژه های «عکاشات» و «القائم» که از بزرگ ترین کارخانه های آزمایشی و تولید فسفات در جهان بود توسط «سایبترا» کنسرسیوم بلژیکی بنا شد.(+)
جالب اینجاست که امروز غربی ها و در رأس آن امریکا، جنایت شیمیایی تروریست های سوریه را به بشار اسد نسبت داده و با ریختن اشک دلسوزی و با ادعاهای بشردوستانه قصد حمله نظامی به سوریه را در سر می پرورانند.
کشورهایی که خود پیشتاز و تولیدکننده و نگه دارنده اصلی اینگونه تسلیحات شیمیایی هستند. خوب است که با هم به تاریخ جنایات شیمیایی غربی ها نگاهی بیاندازیم.
نگاهی به تاریخ جنایات شیمیایی غرب در جهان
اولین بار در سال ۱۷۶۳ ميلادي آمريکاييها سلاح شيميايي را عليه سرخپوستان که صاحبان اصلي سرزمين آمريکا بودند، به کار گرفتند.
در جنگ جهاني اول (سال ۱۹۱۵ ميلادي) سلاح شيميايي از سوي نيروهاي آلماني به کار گرفته شد و سپس ديگر کشورها استفاده از آن را در برنامههاي جنگي خود گنجاندند. آلمانی ها در ۲۲ آوریل ۱۹۱۵ در منطقه یپرس در مرز بلژیک، با بکارگیری ۱۶۸ هزار تن گاز کلر حدود ۵۰۰۰ نفر از سربازان انگلیسی و فرانسوی را کشتند. این روز به نوعی روز تولد جنگ شیمیایی نام گرفت.
باز هم آلمانی پیشتاز بودند و برای اولین بار در سال ۱۹۱۷ گاز خردل را به کار گرفتند. در طول جنگ جهانی اول مجموعا ۱۲۴۲۰۰ تن مواد شیمیایی مورد استفاده قرار گرفت که در اثر آن حداقل ۹۰.۰۰۰ نفر کشته و نزدیک ۱.۰۰۰.۰۰۰ نفر هم مجروح شدند. البته منهای اثرات طولانی مدتی که این مواد شیمیایی بر بدن انسان ها و نسل های آینده گذاشته است.
پس از جنگ جهاني دوم، انگليسيها درسال ۱۹۵۱ ميلادي از ماده «فتيوتوکسين» در مالايا عليه استقلالطلبان اين سرزمين استفاده کردند. آمريکا در جنگ ويتنام، کامبوج و لائوس، مواد شيميايي و ميکروبي را به کار برد.
آمریکاییها نیز در جنگ ویتنام هزاران تُن عامل نارنجی را بر روی جنگلهای منطقه ریختند تا مخفیگاه ویت کنگها ر به بیابان تبدیل کنند. بخش عمده این ماده را نیز آلمانها در اختیار آمریکاییها قرار دادند. تحت تاثیر این ماده مهلک دیاکسیندار هنوز پس از ده ها سال سال، در ویتنام بچههای معلول به دنیا میایند. در سال ۱۹۷۹، ارتش شوروي (سابق)، در اشغال افغانستان از اين گونه سلاحها استفاده کرد. رژيم نژادپرست آفريقاي جنوبي در ۸ مارس ۱۹۸۳ ميلادي از يک نوع ماده سمي عليه نيروهاي سواپو در ناميبيا بهره گرفت.(+)
پرونده سنگین جنایات شیمیایی غرب و امریکا به حدی سنگین است که کسی ادعاهای دروغین آنها را در حمایت از زنان و کودکان سوریه نخواهد پذیرفت.
روزی که مردان و زنان ایرانی در اثر بمب های شیمیایی صدام، جان می دادند این مدعیان کجا بودند؟
انتشار اسنادی درباره حمایت انگلیس از تسلیحات شیمیایی صدام علیه مردم ایران
13 تير 1394 ساعت 1:35
در سپتامبر سال 1980، حدود دو سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، عراق به رهبری صدام حسین با حمله به ایران، جنگ ویرانگر هشت ساله را به ایران تحمیل کرد.
به گزارش جبهه جهانی مستضفعین به نقل از پرس تی وی، عراق در این جنگ به شدت از سوی امریکا، انگلیس و دیگر قدرت های منطقه ای و بین المللی پشتیبانی می شد. این کشورها حمایت هایی از جمله کمک مالی، تجهیزات نظامی و تصاویر ماهواره ای در اختیار عراق قرار می دادند.
عراق علیه ایران و همچنین کردهای عراقی از سلاح های شیمیایی هولناک مانند گاز خردل استفاده کرد.
اسناد مخفی انگلیس که به تازگی منتشر شده نشان می دهد که لندن از اینکه عراق سلاح های شیمیایی می سازد مطلع بود اما هیچ اقدامی برای جلوگیری از آن انجام نداد زیرا یک شرکت انگلیسی تجهیزاتی را برای ساخت سلاح های شیمیایی در اختیار بغداد قرار می داده است.
بر اساس اسناد مخفی سال ۱۹۸۳ تحت عنوان «ساخت سلاح شیمیایی درعراق»، دیپلمات های انگلیسی ضمن هشدار درباره افشای هر گونه اقدام لندن علیه عراق گفته بودند: «رعایت جانب احتیاط در دستور کار قرار گیرد زیرا ارائه گاز سی اِس (به عراق) از انتقادات مصون نبوده است. (روسها ادعا می کنند که استفاده ما از سلاح های شیمیایی در ایرلند شمالی نقض پروتکل ژنو است.)»
این اسناد می افزاید: «یکی دیگر از عوامل مرتبط در این باره این است که شرکت انگلیسی ویر پامپس، تجهیزاتی را تحت عنوان استفاده در ساخت آفت کش در اختیار کارخانه ای در سامرا در عراق قرار داده است.»
با وجود گذشت ۲۷ سال از پایان جنگ تحمیلی علیه ایران جانبازان ایرانی همچنان از اثرات حملات شیمیایی عراق رنج می برند. (تصویر آرشیوی)
پس از جنگ ایران و عراق، مشخص شد که سازمان اطلاعات انگلیس از اقدام لندن در ارائه تجهیزات و مواد اولیه برای ساخت سلاح های شیمیایی عراق مطلع بوده است.
حدود ۱۹۰ هزار ایرانی در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران جان خود را از دست دادند و بسیاری دیگر نیز اگر چه زنده هستند اما تحت تاثیر سلاح های شیمیایی مانند گاز خردل که توسط رژیم صدام مورد استفاده قرار گرفته بود همچنان رنج می کشند.
در ادامه جنایات ضد بشری عراق، چند فروند هواپیمای رژیم بعث روز یکشنبه هفتم تیر ماه سال ۱۳۶۶ با ۷ بمب خردل نقاط مختلف شهر کوچک سردشت در غرب کشور را هدف قرار دادند و مردم این دیار را به خاک و خون کشیدند.
جبهه جهانی مستضعفین - عصر روز یکشنبه هفتم تیر ماه سال ۱۳۶۶ چند فروند هواپیمای عراقی با حمله به شهر کوچک سردشت در غرب ایران، جنایتی بزرگ را پدید آوردند.
هواپیماهای رژیم بعث عراق با پرتاب ۷ بمب خردل در نقاط مختلف شهر از جمله ۲ بمب در بازار شهر و ۲ بمب دیگر در منطقه مسکونی و الباقی بمبها در باغهای مجاور، این شهر را به خاک و خون کشیدند.
در ادامه به بررسی فاجعه بمباران شیمیایی سردشت میپردازیم:
سردشت؛ شهری سرافراز
مردم سردشت در جريان جنگ تحميلی با ماندن در شهر و عدم مهاجرت به ديگر نقاط و ادامه به زندگی عادی خود در شرايطی كه در تيررس مستقيم آتش دشمن بودند موجبات تقويت روحيه رزمندگان را هم فراهم آوردند.
سردشتیها با تمام وجود از افراد گردان ماکو در جبهه، حمایت و استقبال خوبی میکردند و این محبت مردم سردشت در میان رزمندگان برای ادامه نبرد با دشمن دلگرمی ایجاد میکرد و موجب تقویت روحیه در میان بسیجیان و پاسداران شده بود تا بهتر بتوانند با دشمن مقابله کنند.(+)
این خود دلیلی بود تا رژیم بعث عراق در ادامه اقدامات ضد بشری خود به فکر حمله به این منطقه بیافتد.
تيرماه ۱۳۶۶ عقربههای ساعت به چهار بعد از ظهر نزديك میشوند و چهار فروند هواپيمای بمبافكن نظامی عراق شش بمب شيميايي دوقلو؛ حاوي ۵۵۰ تن گاز «خردل آرسنيكدار» معروف به «گاز خردل كثيف» را بارگيری كردند و با حمله به سردشت همچون هيروشيما و ناكازاكى مردم بىدفاع را به وسيله سلاحهاى كشتار جمعى مورد تهاجم قرار دادند.
در پی این حمله غیر انسانی و وحشیانه مردم بىگناه زيادى شهيد و عدهاى بىشمار نيز نعمت سلامتى خود را از دست دادند.(+)
به علت شرایط جوی مناسب از نظر درجه حرارت و جریان ملایم هوا ، آلودگی بتدریج تا کیلومترها دورتر از کانونهای انفجار گسترش یافت و بوع نامطبوع خردل که مشابه بوی سیر و گوگرد است از فاصله دور به استشمام رسید.
در جریان این بمباران متأسفانه بیمارستانهای شهر نیز در مسیر جریان هوای آلوده قرار گرفته و برخی از پزشکان و پرستاران پس از چند ساعت به دلیل آلوده شدن مجبور به ترک آنجا شدند.
برق و مخابرات قطع و کلیه فعالیتهای خدماتی به دلیل مصدومیت اکثر کارکنان محلی شهر فلج شده بود.
کادر پزشکی بهداری سپاه با کمک نیروهای محلی توانستند از دو حمام شهر به عنوان دو ایستگاه رفع آلودگی استفاده کنند و ماشینهای آتشنشانی نیز مسئولیت تدارک آب حمامهای شهر را عهدهدار شدند.
سالن ورزشی شهر به عنوان یک نقاهتگاه ۱۵۰ تخته مورد استفاده قرار گرفت و با توجه به ماهیت اثر گاز خردل (برخلاف گاز اعصاب که ناگهان همه بیماران در همان ساعت اول مراجعه میکنند) ساعت به ساعت بر تعداد مصدومان افزوده میشد.
در نقاهتگاه درمانهای اولیه انجام گرفته و مصدومان پس از پایدارشدن نسبی علائم حیاتی به شهرهای دیگر اعزام میشدند.
آلودگی مواد غذایی، میوهجات، سبزیجات، مزارع، آبها و حتی حیوانات باعث برخی مسمومیتهای گوارشی شده بود.
گلههای گاو و گوسفند که تنها سرمایه برخی از خانوادهها بود از بین رفته بودند و محصول برخی مزارع آلوده و غیر قابل استفاده شده بود.
یک روز پس از حادثه بود که مصدومان بدحال با چندین پرواز از ارومیه و تبریز به تهران منتقل شدند.
صحنه بسیار ناراحت کنندهای در فرودگاه تهران وجود داشت که تحمل آن برای خلبانان و خدمه هواپیماهای نظامی نیز دشوار بود.
کودکانی در سنین مختلف با چشمهای ورم کرده به سختی ناله میکردند و سعی داشتند از مادران خود دور نیفتند.
آمار قربانیان بمباران شیمیایی سردشت
براساس آمارهای رسمی از زمان حادثه، از شهر ۱۲۰۰۰ نفری سردشت ۸۰۲۵ نفر مصدوم شدند که این آمار شامل مصدومان خفیف نیز میشد.
حداقل ۴۵۰۰ نفر از مصدومان نیاز به درمان داشتند.۳۰۰۰ نفر آنها در شهر سردشت به صورت سرپایی درمان شده و سپس در روستاهای مجاور مدتی را سپری کردند تا آلودگی شهر کاملاً مرتفع شد و مابقی مجروحان که ۱۵۰۰ نفر میشدند و حالشان وخیمتر بود و نیاز به بیمارستان داشتند به خارج از سردشت اعزام شدند.
۶۰۰ نفر از این گروه ۱۵۰۰ نفری به تهران و مابقی به چند شهر شمال غربی کشور اعزام شدند.
تعداد زیادی از هموطنان شهید شدند و بسیاری هفتههای زیادی را در بیمارستان گذراندند و اکنون نیز از عوارض شدید ریوی و چشمی و پوستی رنج میبرند. (+)
تاثير پارامترهاى هواشناسى بر روى عملكرد گازهاى شيميايى در روز فاجعه
درجه حرارت:
بررسىهاى آمارى نشان مىداد دماى هواى سردشت در روز حادثه ۵-۴ درجه از دماى محل ايستگاه که در بالاى كوه گرده سور (شهر سردشت در دامنه این کوه واقع شده است) بيشتر بود و درجه حرارت احتمالاً در داخل و خيابانهاى شهر به ۴۵ درجه رسيده بود و بر اساس قوانين فيزيكى و شيميايى، واكنش و عملكرد مواد از جمله گازهاى شيميايى در جذب و تركيب و اثر متقابل بر هم و مواد ديگر در درجه حرارتهاى بالا سريعتر است.
رطوبت نسبى:
با توجه به این نکته که واكنشهاى شيميايى در مجاورت رطوبت و محيطهاى مايع سريعتر انجام مىگيرند و هر چه رطوبت كمتر باشد امكان پراكنش و تحرك مولكولهاى گازى بيشتر میشود و هنگام پراكنده شدن در فضاى بيشترى پخش مىشوند، در روز حادثه نیز به علت كم بودن رطوبت نسبى به پراكنده شدن بيشتر آلودگىهاى حاصل از انفجار بمبهاى شيميايى كمك و دامنه پراكنش آنها را زيادتر كرده بود.
سرعت و سمت باد:
عامل اصلى حركت مولكولهاى هوا و تركيبات اتمسفر و مخلوط كردن هواى دور كره زمين باد است. هر چه سرعت حركت هوا بيشتر باشد ذرات موجود در هوا مسافت بيشترى در لحظه سپرى خواهند كرد. با توجه به اينكه در روز حادثه باد و جريان هوا از سمت جنوب و جنوب غربى شهر بوده پس از بمباران و با عنايت به بالا بودن درجه حرارت و خشكى هوا در فاصله زمانى اصابت بمبها تا زمانى كه عمليات پدافند شيميايى به وسيله نيروهاى نظامى انجام گرفت، حدوداً ده دقيقه پس از بمباران، پراكنش مواد و آلودگىهاى شيميايى قسمت زيادى از شهر را فراگرفته و پخش شد و مىتوان گفت در قسمت عمده بافت مسكونى شهر گازهاى شيميايى پخش شده است. ضمناً با عنايت به اينكه شهر سردشت در دامنه كوه «گرده سور» قرار گرفته و با نگرش به دو پديده باد دشت و باد كوه در هواشناسى، از سمت شهر جريانى با درجه حرارت زياد به سوى كوه وجود داشته است كه اين امر نيز در هنگام بمباران به پراكنش بيشتر ذرات و مواد شيميايى كمك كرده است.
براساس مشاهدات، گرم بودن هوا و كم بودن رطوبت در روز فاجعه دو عامل اصلى عرق كردن بدن در نهايت باعث مرطوب شدن پوست شده است پس ذرات و مواد شيميايى كه با پوست در تماس بودهاند و يا به همراه تنفس به داخل ريهها وارد شدهاند در محيط مربوط كه مناسب براى واكنش شيميايى است واقع شدهاند، يعنى رطوبت پوست در اثر تعريق و رطوبت داخل ريهها به عنوان كاتاليزور براى اين واكنشها بوده است. (+)
سردشت از زبان فرزندان این دیار
سردشت آن روز از زبان لیلا
ليلا هفتم تير ۱۳۶۶ سيزده ساله بود، بمب كه به خانههای شهر فرود آمد طبق عادت همیشگی با خواهرش به پشتبام میدود تا ببيند چند خانه خراب شده و بمب چقدر خسارت زده است، اين بار اما میبيند ابری زمين را فرا گرفته و فكر میكند كه چه خوب اين بار بمباران خيلی خسارت نداشته است.
پس از نيم ساعت توقف در پشت بام و دیدن صحنههایی از افرادی که مانند فیلمها ماسک بر دهان دارند؛ همراه مادرشان به زيرزمين همسايه میروند.
خانوادههای ديگری هم آنجا هستند همه از بوی سير حرف میزنند و اينكه اين يك بمب معمولی نبوده است همه از چيزی صحبت میكنند به نام بمب شيميايی.
نه لیلا، نه مادرش و نه مردم نمیدانند بمب شيميایی چيست، تنها در اين حد میدانند كه چيز خطرناكی است و ممكن است آدم بميرد و همانروز با پدر و خانواده از شهر خارج میشوند.
فردای آن روز برای برداشتن وسایل ضروری و مورد نیاز به سردشت باز میگردند و در حياط خانه ميوههای درخت چشمك میزند، ليلا ميوهای میچيند تا ترس و استرس ۲۴ ساعت قبل را کاهش دهد، ميوه را آب میزند و میخورد و از همان شب خارش گلويش آغاز میشود...
هيچكس به او نگفته بود كه از حالا به بعد، همه چيز سردشت آلوده است.(+)
پروین از سالهای جانبازی میگوید
پروين كريمی که بيش از نيمی از دوران جانبازیاش را در گوشههای بيمارستان گذرانده است، روز حادثه را اینگونه شرح میدهد: آن روز خانواده بیست و یک نفره من و عمويم برای جشن فرزند برادرم دور هم جمع شده بوديم كه ساعت چهار بعد از ظهر شهر ما بمباران شيميايی شد و اولين بمب هم به خانه ما اصابت كرد و يازده نفر از خانواده شهيد شدند.
خودم پس از بمباران دو ماه در حالت اغما بودم و هيچ جا را نمیديدم؛ ۸۵ درصد پوستم سوخت و ۷۰ درصد ريههايم از بين رفته و يكی از ريههايم هم سوراخ شده بود و با ضعف اعصاب، كم خونی شديد و پوكی استخوان هم دست و پنجه نرم میکنم.
پروین از آرزوی خود بعد از گذشت سالها از آن واقعه تلخ میگويد: تنها آرزويی كه دارم اين است كه خدا از من راضی باشد؛ هميشه با خودم میگويم كه اگر لياقت نداشتم همراه خانوادهام شهيد شوم آزمايش الهی است و میخواهم از این امتحان سرافراز بيرون بيايم. (+)
آزاد و شهادت پدر در جلوی چشمانش
آزاد ۹ ساله بود که در کلبه پشت مسجد سرچشمه به همراه خانوادهاش زندگی میکرد و در گرمای آغازین روزهای تابستان در کوچه با دوستانش مشغول بازی بودند که ناگهان صدای بمبی را میشنود.
مادرش سراسیمه و گریان از خانه بیرون آمده و او را به حیاط منزل میبرد
در جریان این بمباران و قطع آب و برق شهر؛ آزاد و برادرانش از چاه حیاط خانهشان آب میکشیدند تا به مردم تشنه ای که در میدان سرچشمه افتاه بودند برسانند.
پدرشان نیز در اطراف سرچشمه به مردم کمک میکرد تا آنان را از میدان دور و از خطر مرگ نجات دهد؛ با صدای فریادهای خواهرم آرزو که خواهر کوچکم را در آغوش داشت متوجه نبودن پدر شدیم.
من و خواهرم در پی پدر به میدان رفتیم و مردی را که تمام بدنش ورم کرده و سوخته بود و فریاد میزد آزاد و آرزو کمکم کنید دیدیم.
در نگاه اول او را نشناختیم، جلوتر که رفتیم با پیکر پدرم مواجه شدیم و برادرم سطل آبی را که در دست داشت به بدن پدرم پاشید تا دردش تسکین یابد، آمبولانس آمدو پدرم را از میان گر یههای من و خواهر و برادرانم برد.
مادرم که تازه رسیده بود جویای ماجرا شد و همگی ما را به خانه برد در اتاقی حبس کرد و گفت از اینجا دیگر تکان نمیخورید؛ حالا چندین سال است که خانواده در برابر درد شیمیایی مقاومت میکنیم.
لیلا، از جانبازی در سردشت تا شهادت در دادگاه لاهه
لیلا در ۷ تیر سال ۱۳۶۶ بیست ساله و از دو سال قبلش در بنیاد شهید مشغول به فعالیت بود.
روز حادثه از سرکار به منزل میرسد و مشغول نماز خواندن میشود که صدای هواپیماهای عراقی به گوشش میرسد.
به بیرون از خانه میرود تا جویای اوضاع پیش آمده شود و چشمش به هواپیماهای عراقی میافتد که شیی نارنجی رنگ را میبیند که از آسمان به طرف شهر میآید.
صدایی که بر اثر اصابت بمب هواپیماها به شهر برخورد میکند خیلی خفیف است و وی به گمان اینکه چیز مهمی نیست به خانه باز میگردد.
وی به دلیل شغلش که مددکار و مسئول امور شهدا و مجروحین بنیاد شهید سردشت بود و دوره امدادگری را نیز طی کرده بود به بیمارستان شهر رفته تا به مجروحان حادثه کمک کند.
از بیمارستان به نقاهتگاه (سالن تربیت بدنی) رفته و با کمک به مجروحان، به هر کدام از مصدومان حاضر در سالن سرم و امپول آتروپین تزریق و همه آنان را به دوش گرفتن توصیه میکند.
لیلا تنها زنی بود که به همراه برادارن اعزامی به نقاهتگاه آمده بود و حال و هوای آنجا را اینگونه شرح میدهد:
از هر گوشه مرا صدا میزدند و درخواست کمک میکردند، تمام روز مشغول درمان مصدومان بودم؛ حوالی ساعت ۱۲- ۱ شب بود که احساس کردم خودم هم مجروح و مصدوم شدهام و مشکل تنفسی و خارش بدن و چشمانم سنگین و ضعیف پس از ساعتها فعالیت به منزل آمدم ولی به دلیل بدی شرایط جسمانیم مرا به نقاهتگاه بردند و صبح روز بعد به تهران اعزام و در بیمارستان بوعلی تهران بستری شدم.
هر روز در بیمارستان که بودیم خبر شهادت مردم به دستمان میرسید.
بعد از مدتها با پیگیریهای دفتر حقوق بینالملل، سفیر ایران در هلند و انجمن دفاع از مصدومان شیمیایی گروهی شامل دادستان هلندی اقای تیفن و پلیس آن کشور در سال ۸۴ به سر دشت آمدند و با جانبازان شیمیایی سردشت گفتگو و دیدار داشتند.
از بین جانبازان و شاهدان این حمله وحشیانه دو تن به عنوان شاهد برای دادگاه انتخاب شدیم.
این دادگاه برای محاکمه فرانس فان ان رایت تاجر هلندی که با همکاری تاناکا تاجر
ژاپنی و به جرم تهیه مواد تی دی جی و گاز خردل از کشورهای به اصلاح مدافع حقوق بشر و ارسال به عراق تشکیل شده بود.
محوریت دادگاه مسئله سردشت و حلبچه بود که در تاریخ ۱۱ و ۱۲ آذر ماه سال ۸۴ اولین جلسه آن در دادگاه لاهه هلند با حضور من و قادر مولانپور شروع شد.
من و آقای مولانپور در دادگاه به تشریح این حادثه پرداختیم و عمق فاجعه بهحدی بود که وکلای فرانس فان ان رایت توان دفاع از متهم را نداشتند و وی به ۱۵ سال حبس محکوم شد و بعد از اعتراض وی به حکم دادگاه، در جلسه مجددی که برای وی تشکیل شد و افشای شرکت وی در جرایم دیگر در سال ۸۶ با افزایش مدت حبس به ۱۷ سال حبس محکوم شد.(+)
افشای حمایت کشورهای غربی از تولید جنگافزارهای شیمیایی در عراق
این حمله و تجاوزات مشابهی چون این در حالی انجام شد که عراق جزو ۱۲۰ کشور امضا کننده پروتکل ژنو درباره منع استفاده از سلاحهای سمی، خفهکننده و ترکیبات باکتریولوژیک بود.
امضاء کنندگان این پروتکل تأکید کرده بودند: «استعمال گازهای خفهکننده و مسموم یا امثال آنها و همچنین هر قسم مایعات و مواد یا عملیات شبیه به آن حقاً مورد تنفر افکار دنیای متمدن است.
همچنین دول متعهد تقبل میکنند ممنوعیت استفاده از گازهای خفهکننده و مسموم شبیه آن را به موجب این اعلامیه به رسمیت شناخته و تعهد مینمایند که ممنوعیت مزبور را شامل وسایل جنگ میکروبی نیز دانسته و خود را ملزم به رعایت مراتب فوق بدانند.»
پس از سالها استفاده رژیم بعث از جنگافزارهای شیمیایی در جنگ تحمیلی
براساس بررسیهای انجام شده مشخص شد، بیش از ۱۳ کشور جهان در سالهای جنگ ایران و عراق از طریق واسطه و دلال، سلاح شیمیایی برای استفاده علیه ایران به این کشور میفروختند که متأسفانه امروزه داعيه طرفداری از حقوق بشر در دنیا را دارند که به نمونهای از آن اشاره میکنیم:
عراق در سال ۱۹۸۰ با انتقال مقاديری از عوامل شيميايی و مواد اوليه مربوط از ذخاير شوروی سابق و همچنين خريد تجهيزات ويژه از كشورهای اروپايی و ايالات متحده آمریکا به توليد مستقل جنگافزارهای شيميايی، اقدام كرد.
در سال ۱۹۸۲ با كمپانی «درای رايخ» آلمان كه تأمينكننده وسايل فنی شيميايی است قراردادی منعقد كرد و جهت توليد عوامل اعصاب به خريد مواد شيميايی از منابع غربی اقدام كرد.
رسوايی انگلیس و كشف محموله مواد شيميايی در بندر نرماندی فرانسه يكی دیگر از دلايل محكم ايرانيان برای اثبات كمكهای نامشروع غرب در خلال جنگ به دولت بعث عراق است.
پس از آنکه يك كشتی عراقی در بندر نرماندی فرانسه توقيف و ۳۵۰۰۰ تن دیمتيل تسنوتات كه از بندر ليورپول انگليس به مقصد كويت برای تحويل به عراق توسط اين كشتی حمل میشد توقيف و ضبط شد؛ دولت انگليس در ادعایی مضحك اعلام كرد كه اين مواد شيميايی تنها برای توليد حشرهكش! به عراق ارسال شده است.
اما نمونه ديگر شراكت اروپا در جنايات شيميايی عراق، شركت پتروشيمی فيليپين در بلژيك است كه در سال ۱۹۸۳ ميلادی، ۵۰۰ تن ماده اوليه گاز خردل را به عراق فروخت.
در همان دوره دادستانی در آلمان غربی سابق، دفاتر ۱۲ شركت اين كشور را كه متهم به فروش تسليحات شيميايي به عراق بودند بازرسی كرد كه در جريان اين بازرسیها مدارك و شواهد فراوانی بهدست آمد كه اين شواهد و مدارك در هزار پرونده مجزا ثبت شد.(+)
حملات شیمیایی عراق به ایران
رژیم عراق از ابتدای جنگ به طور محدود از گلولههای شیمیایی استفاده میکرد تا اینکه در جریان عملیات والفجر ۲ به طور وسیع با استفاده از هواپیما مبادرت به بمباران شیمیایی غرب جاده پیرانشهر – رواندوز کرد، این حمله که در ساعت ۷ صبح روز سه شنبه ۱۸ مرداد ماه سال ۶۲ به وقوع پیوست منجر به مصدوم شدن جمعی از رزمندگان شد.
در ادامه به موارد دیگری از استفاده عراق از سلاح شیمیایی اشاره میکنیم:
* عراق از تاریخ نوزدهم مرداد ۱۳۶۲ تا چهارم آذر ماه ۱۳۶۲ دوازده بار با استفاده از توپ، خمپاره و هواپیما اقدام به استفاده از گازهای شیمیایی، عمدتاً در غرب کشورمان از جمله مناطق نظامی و غیر نظامی پیرانشهر، بازیدراز، مریوان، بانه، پنجوین و پاوه کرد.
* ساعت ۵ بامداد ۳ آبان ماه ۱۳۶۲، هواپیماهای عراق روستای باینجان از توابع بانه را بمباران شیمیایی کردند که منجر به شهادت و مصدوم شدن جمعی از اهالی روستا شد.
در این حمله از بمبهای شیمیایی حاوی ترکیبی از آرسنیک و نیتروژن موستارد، موسوم به بمبهای تاولزا استفاده شد.
* ساعت ۱۷ روز ۱۶ آبان ماه سال ۱۳۶۲ هواپیماهای دشمن منطقهای بین رودخانه شیلر و ارتفاعات لری را هدف حملات شیمیایی قرار دادند که منجر به تحریکات چشمی شدید در مجروحین شد.
* در نوزدهم فروردین ۱۳۶۴ چهار نقطه از منطقه عملیاتی« بدر» در هورالهویزه در داخل خاک ایران هدف بمبها و گلولههای شیمیایی عراق که حاوی گاز خردل و اعصاب بودند، قرار گرفت.
* ساعت ۱۷ روز بیستم فروردین سال ۱۳۶۴ مجدداً منطقه عملیاتی «بدر» در هورالهویزه از سوی عراق گلوله باران شیمیایی شد.
* بیست و سوم دی ماه ۱۳۶۵ هواپیماهای عراقی مواضع رزمندگان اسلام در منطقه عملیاتی کربلای ۵ را بمباران شیمیایی کردند که منجر به مصدوم شدن عدهای شد.
* سه روز بعد در بیست و ششم دی ماه ۱۳۶۵ یک فروند هواپیمای عراقی منطقه عملیاتی کربلای ۶ را بمباران شیمیایی کرد.
* در هفتم اسفند ۱۳۶۵ حمله شیمیایی نیروهای رژِیم بعثی عراق در شمال جاده شلمچه – بصره با آمادگی کامل پدافند شیمیایی ایران خنثی شد.
* هفتم تیر ۱۳۶۶ رژیم عراق چهار نقطه شهر کردنشین سردشت را هدف حملات شیمیایی قرار داد که منجر به شهادت ۶۰ تن از مردم این شهر شد.
* شانزدهم مهر ماه ۱۳۶۶ یک منطقه عملیاتی در شمال سومار توسط هواپیماهای عراقی بمباران شیمیایی شد که شهادت جمعی از رزمندگان ایرانی را در پی داشت.
* در بیست و یکم دی ماه سال ۱۳۶۶ عراق مبادرت به پرتاب گلوله شیمیایی در یک منطقه عملیاتی مقابل سردشت کرد.
* در واپسین روزهای سال ۱۳۶۶ یعنیدر بیست و هفتم اسفند ماه رژیم عراق همزمان با پیشروی نیروهای ایران به سوی حلبچه، چندین بار اقدام به بمباران شیمیایی این شهر کرد و دست به کشتار مردم این شهر زد.
* دهم فروردین ۱۳۶۷ هواپیماهای عراقی روستای کلال در حومه پاوه را هدف بمباران شیمیایی قرار دادند.
* بیست و یکم فروردین ماه سال ۱۳۶۷ هواپیماهای عراقی یک روستا در منطقه مریوان و همچنین شهر مریوان را بمباران و گلولهباران شیمیایی کردند.
* بیست و هفتم فروردین ماه سال ۱۳۶۷رژیم عراق در حمله به مواضع نیروهای اسلام در فاو مبادرت به استفاده وسیع از سلاح شیمیایی کرد.
* بیست و چهارم خرداد ۱۳۶۷ یک روستا در بانه توسط هواپیماهای عراق بمباران شیمیایی شد.
* در چهارم تیر ماه ۱۳۶۷ نیروهای عراقی با استفاده گسترده از سلاح شیمیایی به رزمندگان اسلام در جزایر مجنون حمله کردند.
* سوم مرداد ماه ۱۳۶۷ نیز نیروهای عراق با استفاده گسترده از سلاحهای شیمیایی به سمت مناطق گیلان غرب و سرپل ذهاب پیشروی کرده و بخش هایی از این مناطق را به اشغال خود در آوردند.
* یازدهم مرداد ۱۳۶۷ هشت نقطه در منطقه غرب اشنویه هدف بمباران شیمیایی عراق قرار گرفت که در اثر این جنایت، بیش از ۲ هزار و ۴۰۰ تن از مردم غیرنظامی منطقه مصدوم شدند.
آمار دفعات و قربانیان حملات شیمیایی عراق به ایران
جمهوری اسلامی ایران در پی استفاده وسیع رژیم عراق از سلاحهای شیمیایی و سکوت مجامع جهانی تصمیم گرفت برای افشا نمودن این جنایت ضد بشری و روشن شدن اذهان مردم جهان، مجروحان را برای ادامه مداوا، به کشورهای مختلف اعزام کند.
بر اساس آمار موجود، در سال ۶۲ حدود ۵۸ نفر، در سال ۶۳ تعداد ۳ نفر، در سال ۶۵ تعداد ۶ نفر، در سال ۶۶ تعداد ۲۴ نفر و در سال ۱۳۶۷ تعداد ۵۳ نفر از مجروحان شیمیایی که شدت جراحت آنان بیشتر بود، به کشورهای انگلیس، فرانسه، آلمان، اتریش، هلند، سوئد، سوییس، بلژیک، ژاپن، اسپانیا و آمریکا اعزام و تحت مراقبتهای ویژه قرار گرفتند.
به طور کلی آمار موجود از کاربرد سلا های شیمیایی توسط رژیم عراق علیه نیروهای ایران حکایت از این دارد که از ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ تا ۳۰ مارس ۱۹۸۴ رژیم عراق ۸۳ بار سلاح شیمیایی به کاربرد که بر اثر آن ۱۱۶ تن شهید و ۴۴۵۰ تن مجروح شدند.
از ۳۰ مارس ۱۹۸۴ تا ۲۵ آوریل ۱۹۸۵ عراق ۲۹ بار از گازهای شیمیایی علیه نیروهای ایران استفاده کرد که بر اثر آن ۴۲ شهید و ۲۹۶۶ تن مجروح شدند.
از ۲۵ آوریل ۱۹۸۵ تا ۲۱ مارس ۱۹۸۶ این رژیم مجموعاً ۶۹ بار سلاح شیمیایی به کاربرد که در نتیجه ۱۰۴ تن شهید و ۱۵۰۰۰ تن مجروح شدند.
همچنین از ۲۱ مارس ۸۶ تا ۸ آوریل ۸۷ دفعات استفاده عراق از سلاح شیمیایی و تعداد شهدا مشخص نیست، ولی تعداد مجروحین ۳۸۹۳ نفر برآورد شده است.
و در مجموع از ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ تا ۸ آوریل ۸۷ عراق حداقل ۱۹۶ بار از سلاح شیمیایی استفاده کرد که ۲۶۲ شهید و ۲۷۳۰۹ مجروح بر جای گذاشت.
جمهوری اسلامی ایران در پی استفاده وسیع رژیم عراق از سلاحهای شیمیایی و سکوت مجامع جهانی تصمیم گرفت برای افشا نمودن این جنایت ضد بشری و روشن شدن اذهان مردم جهان، مجروحان را برای ادامه مداوا، به کشورهای مختلف اعزام کند.
بر اساس آمار موجود، در سال ۶۲ حدود ۵۸ نفر، در سال ۶۳ تعداد ۳ نفر، در سال ۶۵ تعداد ۶ نفر، در سال ۶۶ تعداد ۲۴ نفر و در سال ۱۳۶۷ تعداد ۵۳ نفر از مجروحان شیمیایی که شدت جراحت آنان بیشتر بود، به کشورهای انگلیس، فرانسه، آلمان، اتریش، هلند، سوئد، سوییس، بلژیک، ژاپن، اسپانیا و آمریکا اعزام و تحت مراقبتهای ویژه قرار گرفتند، تعدادی از مجروحان نیز به دلیل شدت جراحت به شهادت رسیدند.
اسناد سازمان ملل از جنایات رژیم بعث عراق
در وب سایت سازمان ملل متحد، در بخش اسناد رسمی شورای امنیت، سند شماره S/۱۸۸۵۲/ADD.۱ به تاریخ ۱۸ می ۱۹۸۷ (۲۸ اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۶) مدارکی وجود دارد که گوشهای از جنایات جنگی رژیم بعث را یادآوری میکند.
این سند، گزارش هیات پزشکی است که از سوی ˈخاویر پرز دکویارˈ، دبیر کل وقت سازمان ملل،مأمور شده بود صحت ˈادعایˈ بکارگیری تسلیحات شیمیایی در جنگ ایران و عراق را بررسی کنند.
در این سند نام دهها مرد، زن و کودک غیرنظامی ایرانی درج شده که در شهرهای خرمشهر، سردشت، آبادان و بانه طی حملات شیمیایی عراق مجروح شدهاند.
در این گزارش جوانترین مجروح یک دختربچه دو ساله کرد است و مسنترین آنان مردی ۶۵ ساله که در خرمشهر مجروح شده است.
براساس گزارشات بینالمللی حملات شیمیایی عراق علیه ایران بعد از جنگ جهانی اول بی سابقه بود و نقض آشکار پروتکل ۱۹۲۵ ژنو محسوب شد.(+)
واکنشها نسبت به استفاده عراق از سلاحهای شیمیایی در مجامع بینالمللی
در این بخش به بررسی بازتاب و انعکاس کاربرد سلاح شیمیایی توسط عراق از دیدگاه مجامع پزشکی، رسانههای گروهی، مجامع بینالمللی و شخصیتهای سیاسی جهان میپردازیم:
- بیستم اسفند سال ۱۳۶۲ پروفسور هندریکس، رییس مؤسسه سم شناسی گهنت بلژیک گفت: براساس نتیجه تحقیقات، مجروحان ایرانی بستری در اتریش بر اثر ماده شیمیایی گاز ازت معروف به «صلیب زرد» و مادهای به نام میتوتوکسین یا «باران زرد» مسموم شدهاند.
- بیست و پنجم اسفند سال ۱۳۶۲عصمت کتانی، معاون وزیر خارجه عراق، در واشنگتن تلویحاً به استفاده عراق از بمبهای شیمیایی علیه نیروهای ایرانی اعتراف کرد.
- بیست و نهم دی ماه ۱۳۶۳ اعتراف دبیرکل سازمان ملل در جلسه شورای امنیت به این موضوع که نتوانسته است از عراق در مورد عدم استفاده از سلاحهای شیمیایی در جنگ با ایران تعهد بگیرد.
- پانزدهم اسفند سال ۱۳۶۲ حدود ۶۵ تن از نمایندگان سازمانهای خبری داخلی و خارجی از صد نفر از مجروحان بمباران شیمیایی عراق در عملیات «خیبر» که در تهران بستری بودند، بازدید کردند.
- در دوازدهم فروردین ۱۳۶۴ دبیر کل سازمان ملل با انتشار بیانیهای، استفاده عراق از سلاحهای شیمیایی را تأیید و قویاً آن را محکوم کرد.
- شانزدهم بهمن ماه سال ۱۳۶۵ روزنامه «دیلی تلگراف» نوشت که در اعترافات یک خلبان اسیر عراق آده است که قبل از اینکه هواپیمای این خلبان سقوط کند، مواضع ایرانیها را مورد حمله شیمیایی قرار داده است.
- بیست و پنجم اسفند ۱۳۶۵ستوان کاظم دوغیر، افسر متخصص سلاحهای شیمیایی عراق، که در منطقه کربلای ۵ به اسارت درآمده بود، افشا کرد که عراق علاوه بر هواپیما، از توپ های ۵۵ و ۱۷۵ میلیمتری برای شلیک گلولههای شیمیایی استفاده میکرده است.
- هفدهم تیر سال ۱۳۶۶ کمیسیون بینالمللی حقوق بشر در پاریس رژیم عراق را به دلیل استفاده از سلاحهای شیمیایی محکوم کرد.
- نهم تیر ماه سال ۱۳۶۶ سازمان بهداشت جهانی حملات شیمیایی عراق به مناطق مسکونی شهر «سردشت» را تقبیح کرد.
- بیست و سوم تیر ۱۳۶۶دیوید ملور، معاون وزیر خارجه انگلیس گفت: کاربرد سلاحهای شیمیایی توسط عراق در جنگ با ایران، فوریت دست یافتن به توافقی در زمینه منع کامل استفاده از این گونه سلاحها را طلب میکند.
-در دوم مرداد ماه سال ۱۳۶۶ هانس دیتریش گنشر، وزیر خارجه آلمان عراق را آغازگر جنگ و به کار گیرنده بمبهای شیمیایی در جنگ با ایران اعلام کرد.
- در دوازدهم مردادماه سال ۱۳۶۶ سازمان ملل بنا به درخواست ایران یک سری اسناد شامل ۳۰ صفحه عکس مربوط به زنان و کودکان مجروح شیمیایی سردشت را منتشر کرد.
- بیستم مهر ماه ۱۳۶۶، ۲ تن از نمایندگان صلیب سرخ جهانی و ۳۱ خبرنگار خارجی از آثار بمباران شیمیایی عراق در سومار و اجساد شهدا بازدید کردند.
- در دهم آذر ماه ۱۳۶۶ دادستان آلمان علیه ۱۲ شرکت آلمانی متهم برای ارسال تأسیسات شیمیایی به عراق، اعلام جرم کرد.
- ششم اسفند ۱۳۶۶ سازمان ملل عراق را متهم به استفاده از سلاحهای شیمیایی کرد که دستکم یک هزار تن از این طریق جان سپردهاند.
- دهم فروردین ۱۳۶۷ رادیو استرالیا ضمن تأکید بر استفاده عراق از سلاح شیمیایی علیه مردم حلبچه گفت: نخستین بار نیست که عراق هنگامیکه در تنگنا قرار میگیرد، از سلاح شیمیایی استفاده میکند.
- دهم فروردین ۱۳۶۷ روزنامه ایتالیایی «آل ژورنو» حمله عراق به حلبچه را اولین مورد قتل عام اهالی غیرنظامی یک شهر توسط سلاح شیمیایی دانست.
- دهم فروردین ۱۳۶۷ وزرای خارجه نیوزلند و استرالیا و دبیر کل سازمان ملل و نخست وزیر انگلیس و وزیر خارجه کانادا بمباران شیمیایی شهر حلبچه را محکوم کردند.
- دهم فروردین ۱۳۶۷ دکتر موریس و دکتر ژرژ از سازمان «پزشکان بدون مرز» بلژیک پس از بازدید از شهر حلبچه و معاینه مجروحان شیمیایی، در بروکسل به کارگیری گاز خردل و احتمالاً سیانوژن توسط عراق را تأیید کردند.
- یازدهم فروردین ۱۳۶۷ حدود ۴۸ نماینده پارلمان انگلیس، گروهی از نمایندگان مجلس ژاپن، گروه حقوق بشر پارلمان انگلیس، صلیب سرخ جهانی و نخست وزیر لهستان خواستار محکومیت صدام به خاطر بمباران شیمیایی حلبچه شدند.
- پانزدهم فروردین سال ۱۳۶۷ بود که وحید منجی اوغلو، قائم مقام کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان ضمن بازدید از دو استان کشورمان گفت که خود شاهد بمباران شیمیایی محل اقامت مهاجران کرد بوده که در تاریخ پناهندگی کمیساریای عالی بینظیر بوده است.
- در بیست و پنجم فروردین ماه سال ۱۳۶۷ ژاک دو میلیانو مدیر گروه پزشکی هلند پس از بازدید از حلبچه و معاینه مجروحان اذعان داشت که عراق در حلبچه از گازهای شیمیایی اعصاب استفاده کرده است.
- سوم تیر ماه ۱۳۶۷ اعضای مجلس سنای آمریکا با صدور قطعنامهای ضمن محکومیت عراق برای استفاده از سلاحهای شیمیایی در جنگ با ایران، از ریگان خواستند با ادامه فشارهای سیاسی، مانع استفاده بیشتر عراق از این سلاح شود.
- دهم تیر ماه ۱۳۶۷ طارق عزیز، وزیر خارجه عراق در آلمان اعلام کرد که کشورش در جنگ علیه ایران از سلاح شیمیایی استفاده کرده است.
- یازدهم تیرماه ۱۳۶۷محمد مشاط، سفیر عراق در انگلیس در مصاحبه با رادیو لندن اعلام کرد که در جریان جنگ ایران و عراق کشورش سلاحهای شیمیایی به کار برده است.
- در دهم مرداد ماه سال ۱۳۶۷در جریان بازدید کارشناسان اعزامی سازمان ملل از عراق و ایران، اعلام شد که نیروهای عراقی در جنگ با ایران مکرراً از سلاح شیمیایی استفاده کردهاند.
- در بیست و پنجم شهریور سال ۱۳۶۵ یک شرکت هلندی تولید کننده فرآوردههای شیمیایی به خاطر صدور غیرقانونی محصولات خود به عراق، در دادگاه شهر ارهم به پرداخت ۱۰۰ هزار فلورن محکوم شد.(+)
نمایشگاه عکس بمباران شیمیایی سردشت در لاهه
به مناسبت سالروز بمباران شیمیایی سر دشت نمایشگاه عکسی با عنوان «لالههای واژگون» در هفتم تیر ماه سال ۱۳۹۰ در مقر سازمان منع گسترش سلاح های شیمیایی (opcw) واقع در شهر لاهه هلند برپا شد.
این نمایشگاه به علت طرح پیشنهادی نامگذاری سالروز بمباران شیمیایی شهر سردشت به عنوان «روز جهانی مبارزه با سلاحهای شیمیایی» و اولویت پذیرفته شدن آن از سوی سازمان (opcw) برگزار و دبیرکل سازمان منع سلاحهای شیمیایی ضمن حضور در مراسم، پیامی را در محکومیت فاجعه سردشت قرائت کرد.
در این مراسم علاوه بر سفرای کشورهای مختلف در هلند، دو نفر از مسئولان بنیاد شهید جمهوری اسلامی ایران و امور ایثارگران به همراه یکی از جانبازان هفتاد درصد شهر سردشت حضور داشتند.(+)
مصدومان بمباران شیمیایی سردشت در قاب تصویر «سفیران صلح»
مهدی منعم عکاسی است که بیش از ۱۴ سال از عمرش را صرف عکاسی از مناطق مرزی ایران با موضوع «قربانیان جنگ» کرده است تا روایتگر آسیبها و پیامدهای جنگ تحمیلی و نابرابری باشد که هشت سال به طول انجامید و همچنان در این منطقه قربانی میگیرد.
اکنون او روایت دیگری دارد از قصه پرغصه مرزنشینان و مردم غیر نظامی مناطق سردشت و اطراف آن که بیش از دو دهه پیش مورد حمله شیمیایی عراق قرار گرفتند و امروز همچنان صدمات ناشی از آن حملات را بر جسم و روحشان تحمل میکنند.
مهدی منعم در نمایشگاهی که در تیر ماه سال گذشته و به مناسبت سالگرد حمله شیمیایی به سردشت ایران در نگارخانه اشراق قم برپا کرده بود، حدود ۲۰ قطعه عکس را از مصدومان این بمباران شیمیایی به نمایش گذاشت.
منعم با ثبت و عکاسی پیامدهای جنگ تحمیلی ایران و عراق دو کتاب با عنوان «قربانیان جنگ» و «معجزه امید» را نیز چاپ و منتشر کرده است.
این عکاس در مقدمه کتابش با عنوان «قربانیان جنگ» چنین نوشته است: «من سالها با صحنههای تلخی رو به رو شدم که با دوربین عکاسی آنها را مستند کردم.
این عکسها حاصل احساس ناخوشایندی است که از کابوسی به نام جنگ در ذهن دارم و با همه وجود تلاش کردهام این احساس را به همه جهانیان منتقل کنم، برای آنکه همه به زندگی همراه با صلح و آرامش فکر کنیم.
شک ندارم که تصاویر عکاسی قادر است جهانیان را در راه رسیدن به تفاهم انسانی و زندگی در صلح و آرامش یاری دهد و این یعنی معجزه تاثیر گذاری عکس، که به آن ایمان دارم.» (+)
فیلم مستند "چریکه بیدنگ" روایتگر بمباران شیمیایی سردشت
فیلم مستند «چریکه بیدنگ» دو روایت است از بمباران شیمیایی سردشت که توسط نرگس آبیار کارگردان سینما و نویسنده ادبیات ساخته شده است.
نرگس آبیار با سفر به سردشت دو داستان مختلف یکی از زبان کودکان و دیگری تبعات این جنایت در خصوص این جنایت را روایت کرده است.(+)
سپیده دمی که بوی لیمو میداد؛ مستند بمباران شیمیایی سردشت در کن
«سپیده دمی که بوی لیمو می داد» مستندی از آزاده بیزار گیتی که در مورد بمباران شیمیایی سردشت ساخته شده است.
این فیلم مستند که از تولیدات «مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی» است، در روز ۲۹ اردیبهشت ماه ۱۳۹۳ در سالن اصلی بازار فیلم جشنواره کن به نمایش درآمد.(+)
جان دادن هزاران انسان بیگناه، سرفههای بیامان صدها زن و مرد و دردناکترین جراحات و تاولها بازمانده حملاتی است که هر روز در گوش تاریخ فریاد میزند و حامیان جنایتگران تاریخ را به بیدار شدن وجدانهایشان فرا میخواند.
بمباران شیمیایی سردشت بیشک یکی از صدها نمونه جنایات ضد بشری است که در سایه حمایتهای سردمداران ستم پیشه و مدافعان دروغین حقوق بشر به وقوع پیوسته است.
سلطهگران مستکبری که امروز نیز با حمایت از جنایات تروریستهای تکفیری-صدامی-بعثی در منطقه همچنان به کشتار مردم ادامه میدهند.
گرامیداشت شهدای بمباران شیمیایی سردشت در لاهه هلند
8 تير 1392 ساعت 15:01
در مراسمي در لاهه هلند، ياد قربانيان بمباران شيميايي سردشت گرامي داشته شد.
به گزارش جبهه جهانی مستضعفین،باشگاه خبرنگاران به نقل از شبکه تلويزيوني پرس تي وي نوشت، سازمان منع استفاده از جنگ افزارهاي شيميايي در شهر لاهه هلند نمايشگاهي درباره قربانيان جنگ افزارهاي شيميايي برگزار کرده است. برگزارکنندگان اين نمايشگاه اميدوار هستند اين اقدامات سبب افزايش آگاهي عمومي درباره تسليحات شيميايي شود و به نابودي اين جنگ افزارها کمک کند. هرسال اين نمايشگاه در مقر اصلي سازمان مذکور در لاهه برگزار مي شود. در اين نمايشگاه ياد قربانيان تسليحات شيميايي عراق در بمباران شهر سردشت نيز گرامي داشته مي شود. هواپيماهاي جنگي صدام در سال ۱۹۸۷ ، تسليحات شيميايي را روي سر مردم سردشت ريختند و يکصد و سيزده غيرنظامي را کشتند و هزاران نفر را زخمي کردند. نمايشگاه لاهه به دنبال عاري سازي جهان از جنگ افزارهاي شيميايي است.
ديپلماتهاي چندين کشور جهان از سفارتخانه هاي مختلف در مراسم روز گذشته اين نمايشگاه در لاهه شرکت داشتند. در اين مراسم تاکيد شد بسياري از بازماندگان تسليحات شيميايي سردشت هنوز هم با آثار بازمانده از اين جنگ افزارها دست و پنجه نرم مي کنند.
"کاظم غريب آبادي" سفير ايران در هلند در اين خصوص گفت: توجه به اين نکته بسيار حائز اهميت است که ايران قرباني تسليحات هسته اي است. جامعه بين المللي بايد به اين مسئله توجه کنند. متاسفانه کشورهايي که به صدام حسين تسليحات شيميايي دادند حاضر نيستند اجازه بدهند صداي قربانيان تسليحات شيميايي ايران به گوش جهانيان برسد.
"احمد اوزومجو" مديرکل سازمان منع استفاده از تسليحات شيميايي در اين خصوص گفت: اين سازمان شانزده سال پيش تشکيل شد. اين سازمان در مسير حذف جنگ افزارهاي شيميايي به دستاوردهاي بسيار زيادي دست پيدا کرده است و توانسته است مانع از استفاده از اين جنگ افزارها در جهان شود که به کشتار گسترده مردم منجر مي شود.
روز گذشته پس از مراسم يادبود کشته هاي سردشت، مديرکل سازمان منع استفاده از تسليحات شيميايي براي يادبود قربانيان مذکور به بناي يادبود آنها در لاهه تاج گل نثار کردند و قول دادند تلاشهاي خود را براي ايجاد جهان عاري از تسليحات شيميايي دوچندان خواهند کرد. متاسفانه به علت فضاي حاکم بر رسانه هاي جهان، هنوز بسياري از جهانيان نمي دانند که ماجراي سردشت چه بوده است.
شهر فلوجه در ماه نوامبر ۲۰۰۴ شاهد قتلعام هزاران زن و مرد و کودک عراقی توسط ارتش اشغالگر آمريکا بود. استفاده از سلاحهای ممنوعه فسفری و شیمیایی در این حمله باعث شد که میزان سرطان خون، تولد نوزادان ناقص و مرگ و میر کودکان بسیار بیشتر از میزانی باشد که از مردم شهرهای هیروشیما و ناگازاکی پس از حملات اتمی سال ۱۹۴۵ منتشر شده است.
جبهه جهانی مستضعفین - ارتش آمريکا از روز ۷ نوامبر حملهای را به نام "چرخ فلک فانتوم" به شهر فلوجه آغاز کرد و پس از چند روز بمباران، حملات متعدد و قتل عام مردم بیگناه این شهر سطوری دیگر از دفتر جنایات ضد بشری خود را عراق رقم زد.
نوامبر ۲۰۰۴ تعداد زیادی از مسلمانان غیرنظامی کشور عراق در فلوجه با "فسفر سفید" و بمب شیمیایی "ام. کا.۷۷" که از سوی نیروهای نظامی آمریکا به کار گرفته شد سوختند و جریان زندگیشان به اتمام رسید؛ اما سکوت مجامع بینالمللی همچنان ادامه دارد.
در ادامه ابعاد و چگونگی این جنایت را بررسی میکنیم:
فلوجه؛ سمبل مقاومت
فلوجه از آغاز حمله آمريکا به عراق سمبل مقاومت عليه اشغالگران بوده است.
چند روز بعد از سقوط بغداد در ماه آوريل ۲۰۰۳، دهها دانشآموز اهل فلوجه که برای اعتراض به حضور ارتش آمريکا در مدارسشان دست به تظاهرات خيابانی زده بودند، با تيربار مسلسلهای سربازان آمريکايی کشته شدند.
مردم فلوجه با حملات چريکی متعدد به پايگاههای نيروهای آمريکايی از اشغالگران انتقام گرفتند تا اینکه افزايش حملات چريکی به مقرهای آمريکاييان و حمايت وسيع تودهای از این حملات، نيروهای آمريکايی را وادار به تخليه فلوجه در اواخر سال ۲۰۰۳ کرد.
مجدداً در ماه آوريل ۲۰۰۴ نيروهای آمريکا به بهانه قتل يک ميسيونر آمريکايی در فلوجه به اين شهر حمله کردند؛ اما اوجگيری عمليات شيعیان طرفدار مقتدا صدر در جنوب عراق موجب شد که نيروهای آمريکايی از فلوجه خارج شده و راهی جنوب شوند و در نتيجه شهر فلوجه تحت کنترل کميتهای متشکل از رهبران محلی و مذهبی قرار گرفت که با حمايت مردم از ورود نيروهای آمريکايی و نيروهای دولت موقت عراق به شهر جلوگيری میکردند.
از آن تاريخ تاکنون ارتش آمريکا همواره در انتظار فرصتی مناسب برای جبران عقب نشينیهای گذشته و انتقامگيری از مردم فلوجه بوده است و همچنان به جنایات خود در این سرزمین ادامه میدهد.
قتل عام فلوجه عراق
در تجاوز به شهر فلوجه که در ۴۳ مایلی غرب بغداد قراردارد، یکی از وحشتناکترین جنایات عصر حاضر به وقوع پیوست.
پس از این که مردم شهر در مقابل نیروهایی که رهبریشان را آمریکا بر عهده داشت شروع به مقاومت کردند، واشنگتن دست به یک تنبیه دسته جمعی زد؛ براساس قوانین بینالمللی جنگ، این اقدام غیرقانونی بود.
نیروی دریایی آمریکا، نخستین بار در آوریل ۲۰۰۴، پس از آنکه ۴ تن از کارکنان شرکت امنیتی آمریکایی «بلک واتر» کشته شده و اجسادشان سوزانده شد، شهر فلوجه را محاصره و بمبباران نمودند.
آنها پس از گذشت ۸ ماه مذاکرات به بنبست رسیده، سرانجام در ماه نوامبر، به شهر فلوجه یورش برده و با استفاده از حملات توپخانهای و هوایی، مواضع نظامی شورشیان را بمباران کردند و بعدها به استفاده از فسفر سفید در کنار سایر مهمات نظامی، اعتراف کردند.
در روز ۷ نوامبر بعد از هفتهها حملات هوايی پراکنده به فلوجه، پلها و جادههای مشرف به اين شهر توسط سربازان آمريکايی و انگليسی مسدود شد و از ورود و خروج مردم جلوگيری به عمل آمد.
پس از انسداد مسیر مردم این شهر، بمباران و تيرباران سنگين هوايی بر روی اين شهر محاصره شده و ساکنينش که در دام افتاده بودند شروع شد و در طول روز به طور متوالی ادامه يافت.
در روز اول حمله، بزرگترين بيمارستان فلوجه که در حاشيه شهر قرار داشت با تانک ويران شد و دکتر "سامی جميلی" که موفق به فرار شده بود به خبرنگاران گفت: "آمريکايیها بعد از به توپ بستن بیمارستان به داخل هجوم آوردند و پزشکان، پرستاران و بيماران را دستبند زده و با خود بردند و با شلیک به یکی از آمبولانسها دکتری که در آن بود کشته شد."
در حمله به تنها درمانگاه فعال فلوجه در مرکز شهر نيز، همه دکترها و پرستارها غير از دکتری به نام عباس علی، کشته شدند، هدف آمريکاییها از تصرف بيمارستان در همان اول کار اين بود که از فاش شدن تعداد درست کشتهشدگان و مجروحان جلوگيری کنند؛ زيرا که معمولاً در بيمارستانها میتوان آمار صحيحتری را از تعداد زخمیها و کشتهشدگان به دست آورد.
دکتر علی اظهار داشت که آمريکايیها در بلندگوهايشان فرياد میزدند که مردم از خانههايشان خارج شوند؛ اما به طرف خانهها تيراندازی میکردند؛ مردم نمیدانستند چه کار کنند، اگر در خانه میماندند بمباران هوايی میشدند و اگر بيرون میآمدند، تير میخورند.
بمباران مستمر يک روز ادامه يافت و سپس در روز ۸ نوامبر بيش از ۱۰ هزار سرباز از جهات مختلف به شهر يورش بردند.
آنان ساختمانهای دولتی، مدارس، مساجد و خانههای بمباران شده را برای يافتن بازماندگان جستجو کرده و اغلب اسرا را در همانجا تيرباران کردند.
در جریان این جنایات سرتيپ مايکل شاپ، فرمانده نيروهای آمريکايی به سربازانش دستور داد که برای جلوگيری از عمليات انتحاری، به سوی هر عراقی حتی آنانکه قصد تسليم شدن داشتند، شليک کنند.
پس از بمباران کامل فلوجه نیروهای آمریکایی برای پيدا کردن باقی شهروندان این شهر که زنده مانده بودند، وارد شهر شدند.
فرماندهان آمریکایی در حمله به فلوجه، برای کاهش میزان تلفات نیروهای خود، هیچ محدودیتی از نظر تیراندازی و بمباران اعمال نکردند.
افسران انگلیسی از اینکه هیچ اهمیتی به کشته شدن غیر نظامیان نشان داده نمیشد، وحشتزده شده بودند. طبق اظهارات سرتیپ «نیجل الوین فاستر»، یکی از فرماندهان انگلیسی که در شهر بغداد در خدمت نیروهای آمریکایی بود، "در نوامبر ۲۰۰۴، طی یکی از عملیاتهای مقدماتی در فلوجه تنها در یک شب، بیش از ۴۰ گلوله توپ ۱۵۵ میلیمتری به بخش کوچکی از شهر، شلیک شد."
يکی از خبرنگاران نيويورک تايمز گزارش داد که در روز ۱۰ نوامبر سربازان آمريکايی برای بيرون راندن يک عراقی که در داخل ساختمانی ۳ طبقه و تنها با يک تفنگ دورزن (Sniper) جلوی پيشرفت نيروها را گرفته بود، اين ساختمان را با بمبهای ۵۰۰ و ۱۰۰۰ پوندی، ۳۵ توپ (mm ۱۵۵) و ۱۰ خمپاره mm) ۱۲۰) تانک، و بيش از ۳۰ هزار گلوله مسلسل مورد حمله قرار داده و آن را با خاک يکسان کردند.
براساس اعلام هلال احمر ارتش آمريکا به هيچ نيروی امدادی و پزشکی اجازه ورود به فلوجه را نمیداد و بوی تعفن اجساد از مسافت دور احساس میشد و سگها از اجساد تغذيه میکردند.
مردمی که از بمباران جان سالم به در برده بودند نيز در داخل زبالههای شهر به دنبال غذا میگشتند.
وقتی در کنفرانس مطبوعاتی روز ۱۵ نوامبر از سرهنگ مايک رگنر در مورد تعداد کشته شدگان سوال شد، جواب داد: "نمیدانم؛ حدس زده میشود که دشمن حدود ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ کشته داده است."
دولت آمريکا در ادامه اعلام کرد که به دليل استفاده از سلاح و تکنولوژی پيشرفته در جريان حمله به فلوجه، غيرنظاميان کشته نشدند؛ اما اين هم ادعای دروغی بيش نبود، زيرا که حتی خبرنگاران همراه ارتش آمريکا نيز گزارش دادند که سربازان آمريکايی بعد از بمباران هوايی شهر، با استفاده از دستگاههايی که حرارت بدن انسان را رديابی میکند، هر ساختمانی را که نشانهای از موجود زنده در آن بود با راکت و تانک ويران میکردند.
سازمان ديدهبان حقوق بشر نيز اعلام کرد که بر اساس گزارشات مستند ارتش آمريکا در فلوجه مرتکب جرايم جنگی بيشماری شده است؛ به عنوان مثال در روز ۱۱ نوامبر چندين خانواده عراقی که قصد خارج شدن از شهر را داشتند توسط سربازان آمريکايی به زور به داخل شهر برگردانده شدند و يا به عنوان مثال در روز ۱۳ نوامبر (طبق گزارش مستند يکی از خبرنگارهای NBC ) سربازان آمريکايی در يکی از مساجد فلوجه اسرای زخمی را اعدام کردند.(+)
«بلال حسین» یک عکاس عراقی خبرگزاری آسوشیتد پرس، که در سال ۲۰۰۴ در فلوجه بود، آمار تکاندهندهای را از قتل عامها ارائه کرده است: هنگامیکه سربازان آمریکایی شلیک گلوله مستقیم به سمت خانهها را آغاز کردند ... من ماندن در خانه را خطرناک دانستم و تصمیم گرفتم در مسیر رود فرات به سمت غرب فلوجه فرار کنم». او گفت: «من واقعاً فکر نمیکردم. ناگهان، به جایی رسیدم که چارهای به جز شنا کردن نداشتم... اما نظرم تغییر کرد زمانی که دیدم بالگردهای آمریکایی مستقیماً به سمت افرادی را که برای عبور از رودخانه تلاش میکنند، شلیک میکنند.
یک خانواده پنج نفره در حال تلاش برای عبور از رودخانه به ضرب گلوله کشته شد و من با دست خود فردی را هنگام تلاش برای فرار کشته شده بود، در ساحل رودخانه دفن کردم... من تا دو ساعت در امتداد رودخانه پیاده روی کردم و هنوز هم آمریکاییهایی را میدیدم که آماده شلیک به هر فردی بودند که ممکن بود در رودخانه در حال شنا باشد؛ اما من بسیار خوش شانس بودم که از شر تک تیراندازان نجات پیدا کردم.»
مقایسه بمباران فلوجه با بمباران اتمی هیروشیما
شهر «فلوجه» عراق همچنان از مصیبتهای وارده پس از اشغال اواخر سال ۲۰۰۴ رنج میبرد.
شاید باورکردنی نباشد اما نتایج مطالعات که در «روزنامه بینالمللی مطالعات محیطی و بهداشت عمومی» (IJERPH) منتشر شد، نشان میداد میزان ابتلای مردم شهر فلوجه به معضلاتی چون انواع سرطان، به خصوص سرطان خون، تولد کودکان ناقص و مرگ و میر کودکان بسیار بیشتر از میزانی است که از مردم شهرهای هیروشیما و ناگازاکی پس از حملات اتمی سال ۱۹۴۵ منتشر شد.
در تجاوز به شهر فلوجه که در ۴۳ مایلی غرب بغداد قراردارد، یکی از وحشتناکترین جنایات عصر حاضر به وقوع پیوست؛ پس از این که مردم شهر در مقابل نیروهایی که رهبریشان را آمریکا بر عهده داشت شروع به مقاومت کردند، واشنگتن دست به یک تنبیه دسته جمعی زد که براساس قوانین بینالمللی جنگ اقدامی غیرقانونی بود.
در نتیجه تحقیقی که با عنوان: "سرطان، مرگ و میر نوزادان و نسبت جنسیتی تولد در فلوجه عراق در سالهای ۲۰۰۵ تا سال ۲۰۰۹ توسط دکتر «باسبی»، «مالک حمدان» و «انتظار عریابی» به همراه یک تیم تحقیقاتی دیگر از ۷۱۱ خانه و ۴۸۴۳ تن از ساکنان این شهر انجام شد آماری از جنایات آمریکا در فلوجه به دست آمد که میزان ابتلا به سرطان پس از اشغال شهر یعنی در طول ۵ سال، چندین برابر شده و از همه مهمتر، نوع سرطانهایی که مردم به آن مبتلا شدهاند درست شبیه مواردی است که بازماندگان بمباران اتمی هیروشیما و ناگازاکی به آن مبتلا شدند.
در میان ساکنان فلوجه، میزان ابتلا به سرطان خون ۳۸ برابر، تولد همراه با سرطان ۱۲ برابر و سرطان سینه ۱۰ برابر بیشتر از به ترتیب کشورهای مصر، اردن و کویت شده است.
افزایش شدید غدد لنفاوی و تومورهای مغزی در میان افراد بالغ نیز از جمله مواردی است که در گزارش نهایی این گروه تحقیقاتی به آن اشاره شده است.
میزان مرگ و میر کودکان هنگام تولد نیز در این شهر ۵ برابر کشور مصر و اردن و این میزان پس از سال ۲۰۰۵ بیش از ۸ برابر شده است؛ در فلوجه همچنین از ۱۰۰۰ کودک ۸۰ نفر مرده به دنیا می آیند و یا بلافاصله پس از تولد میمیرند.
در این بین تناسب جنسیتی شهر نیز به شدت به هم ریخته به طوریکه از سال ۲۰۰۵ به این سو میزان تولد پسر ۱۸ درصد کاهش یافته است؛ در جوامع سالم به ازای ۱۰۰۰ دختر ۱۰۵۰ پسر متولد میشود؛ اما اکنون در شهر فلوجه در مقابل هر ۱۰۰۰ دختر تنها ۸۶۰ پسر به دنیا میآیند.
به هم ریختگی تناسب جنسیتی از جمله شاخصهایی است که نشاندهنده صدمات ژنتیکی است و این وضع نیز بسیار شبیه اوضاعی است که مردم هیروشیما و ناگازاکی پس از حملات اتمی آمریکا به ژاپن به آن مبتلا شدند.
پروفسور «باسبی» از استادان مطرح علوم زیستی در دانشگاه Ulster و یکی از اعضای این گروه تحقیقاتی در خصوص وضعیت فوق میگوید: «نتایج به دست آمده حاکی از وضعیت فوقالعاده خطرناکی است؛ اوضاع هشداردهنده است. برای ایجاد چنین وضعی، تغییرات ژنتیک گستردهای نیاز است که احتمالاً این تغییرات پس از سال ۲۰۰۴ ایجاد شده است.(+)
درخواست از سازمان ملل برای تحقیق در مورد بمباران فلوجه
در اکتبر سال ۲۰۰۹ چند پزشک عراقی و انگلیسی با نوشتن یک نامه به سازمان ملل، انجام تحقیقات در مورد افزایش بیماریهای مربوط به تشعشعات اتمی در شهر فلوجه را خواستار شدند.
در این نامه آمده بود: «زنان جوان در فلوجه به خاطر افزایش میزان تولد کودکان ناقص بدون سر، با دو سر، یک چشم در پیشانی، قطع عضوی و... از بچهدار شدن به شدت وحشت دارند.
نوجوانان فلوجه نیز اکنون در حال تجربه سرطانهای مخوفی همچون سرطان خون و... هستند.
«در سپتامبر ۲۰۰۹ بیمارستان عمومی فلوجه ۱۷۰ کودک تازه متولد شده داشت که ۲۴ درصد آنها در همان هفت روز نخست تولدشان از دنیا رفتند، ۷۵ درصد این کودکان مرده و ناقصالخلقه به دنیا آمده بودند.
پزشکان در فلوجه، به خصوص تأکید کردند که نه تنها به طور بیسابقهای شاهد تولد کودکان ناقص بودهاند؛ اما آنچه بیش از هر چیزی هشدار دهنده است این است که پزشکان فلوجه گفتهاند: تعداد قابل ملاحظهای از کودکان که ابتدا سالم به نظر میرسند، به مرور زمان خود را آماده تحمل معلولیتهای وحشتناک جسمی میکنند. (+)
مستند "فلوجه؛ قتل عام خاموش"
شبکه تلويزيونی "رای" ايتاليا در برنامهای مستند به گوشههايی از جنايات نظاميان آمريکايی در فلوجه عراق پرداخت، گزارشی که توجه بسياری از خبرنگاران مستقل را به بازماندگان اين جنايات جلب کرد.
این مستند یکی از معدود آثاری است که در نوامبر ۲۰۰۵ در سالگرد فاجعه انسانی فلوجه در ایتالیا توسط ماهواره دولتی این کشور بر روی آنتن شبکه تلویزیونی RAI در برنامه اخبار ۲۴ پخش شد و جنجالی به پا کرد.
بر اساس اين گزارش کشتار غير نظاميان فلوجه با دستور جرج بوش انجام شد که بر اساس آنچه در اين مستند آورده شده است، نظاميان آمريکايی که در اين کشتار دست داشتند آن را تأييد کردند.
از جمله موارد طرح شده در مستند "قتل عام خاموش" استفاده نيروهای آمريکايی از "ناپالم" ارتقاء يافته و "فسفر سفيد" بود که باعث تبديل انسانها در شعاع ۱۵۰ متری انفجار به فسيلهای قهوهای و تبديل پوست بدن آنان به چرم خشک و چسبيدن آن به استخوانها شده بود.
نظاميان آمريکايی در اين مستند به کشتار غير نظاميان اعتراف کردند در حالیکه رسانهها از طرح و پوشش اين مسائل در آن زمان منع شده بودند.
"فلوجه؛ قتل عام خاموش" با نقل اظهاراتی از شاهدانی چون سربازان سابق آمریکا، ساکنان سالم مانده فلوجه و تعدادی از پزشکان و همچنین با استفاده از معدود عکسها و تصاویری که از فلوجه باقیمانده از ادعای خود حمایت کرد و این در حالی بود که وزارت امور خارجه ایالات متحده و سفارت آمریکا در ایتالیا برای انکار آن تلاش میکردند.
سفیر آمریکا در رم در همان سال استفاده از فسفر سفید در نبرد فلوجه را تکذیب نمود؛ اما سازمانهایی مانند «گروه تحقیق و اطلاعات صلح و امنیت» (GRIP) شهادتهای مشابهی با آنچه در فیلم نشان داده شده ارائه دادند.
این مستند نشان داد که فسفر سفید بطور گسترده در شهر فلوجه عراق مورد استفاده قرار گرفته و باعث ایجاد جراحات وحشتناکی بر روی غیرنظامیان، از جمله زنان و کودکان شده است و پیکر سوخته زنان و کودکان که عمیقاً توسط فسفر سفید آسیب دیده بودند، بطوریکه در برخی موارد تنها اسکلت و استخوانهای بدن این کشتهگان باقی مانده بود.
یک سرباز سابق ایالات متحده در این مستند و در مصاحبه با کارگردان میگوید: «من شنیدم که خطاب به ما فرمان "مراقب باشید" صادر شد؛ زیرا در همان زمان فسفر سفید در فلوجه مورد استفاده قرار گرفت.
این سرباز آمریکایی ادامه میدهد: «من بدن سوخته زنان و کودکان را دیدم؛ فسفر سفید منفجر میشد و تلی از جنازه را تشکیل میداد؛ در چنین شرایطی هر کسی که در شعاع ۱۵۰ متری انفجار این بمبها بود، هیچ امیدی برای زندگی نداشت.
در مستند "فلوجه؛ قتل عام پنهان" یک زیستشناس اهل فلوجه "محمد طارق آلدراجی" نیز میگوید: باران آتش به شهر آمد و مردم هراسان، هدف قرار گرفتند؛ ما مردم را مرده و با آسیبهای عجیب و غریب، اما با لباسهای سالم و دست نخورده پیدا میکردیم.
شواهد مستند "فلوجه؛ قتل عام پنهان" همچنین نشان میدهد نیروهای ایالات متحده از فسفر سفید در یک مقیاس گسترده و بدون توجه به سکونت غیرنظامیان، بر شهر ریختند و غیرنظامیان در حالی قتل عام شدند که برخی از آنان در خواب بودند.
یک گزارش دردآور دیگر در این مستند وجود دارد که اثبات میکند نیروهای ایالات متحده در طول درگیری در فلوجه از MK۷۷ نوعی بمب شیمیایی آتشزا با اثر تخریبی فوقالعاده بر روی غیرنظامیان (بدون لباس محافظ) که در طول جنگ ویتنام توسط آمریکا استفاده شده بود، به کار بردند.
استفاده از فسفر سفید و بمب شیمیایی آتشزا MK۷۷ در جنگها از سوی کنوانسیونهای سازمان ملل متحد ممنوع شده است و ایالات متحده در سال ۱۹۹۷ کنوانسیون سلاح های شیمیایی را امضاء کرده است.
یک روزنامهنگار ایتالیایی جولیانا سرنا (Giuliana Sgrena) که چند ماه پس از جنایت فلوجه در عراق گروگان گرفته میشود، در طول این مستند میگوید: «من شواهدی از استفاده نیروهای آمریکایی از فسفر و بمب آتشزا در عراق را توسط چند پناهنده که در فلوجه زندگی میکردند، جمع آوری کرده بودم و قصد داشتم آنها را در سراسر جهان منتشر کنم، اما ربایندگان من نمیخواهد اجازه این کار را به من بدهند.»(+)
انتشار فاجعه فلوجه در رسانههای جهان
بعد از شکست فاحش آمریکا در جنگ ویتنام بود که سیاستمداران ایالت متحده همراه با محققان اجیر شدهشان و با درسگیری از دستگاه تبلیغاتی هیتلری به این نتیجه رسیدند که برای پیروزی در جنگهای آینده میباید افکار عمومی را مهار نموده و تا آنجا که امکان دارد باید افکار عمومی جهان را ار خرابیها و کشتار مردم به دور نگه داشته و جلوی درز کردن اخبار کشتار مردم بیدفاع را تا آنجا که امکان دارد گرفت؛ لذا از همان شروع حمله نظامی به عراق نهایت سعی خود را برای محار و سانسور اخبار و از درز فیلمهایی از صحنههای دلخراش جنگ و کشتار مردم بیدفاع به صفحه تلویزیونها جلوگیری کرد.
آمریکا قبل از شروع جنگ برای محار و سانسور هر چه بیشتر و کانالیزه کردن اخبار وسرپوش گذاشتن روی جنایات جنگی به این نتیجه رسیدند که اخبار و فیلمهای خبرنگاران بایستی قبل از پخش از صافی پنتاگون بگذرد و مقوله خبرنگاران همراه را اختراع نمودند، از آنجاییکه شرکتهای رسانهای دنبال سود هر چه بیشترند رسماً سانسور دولتی را قبول نمودند و حاضر شدند که اخبار جنگ را نه آنطور که اتفاق میافتد بلکه آنگونه که پنتاگون و نیروهای ارتش صلاح میدانند به مردم جهان تحت عنوان اخبار جنگ مخابره نمایند و در این راستا تعداد زیادی خبرنگار که حاضر به تن دادن به این ننگ نبودند توسط نیروهای آمریکایی یا هنگام فیملبرداری کشته شدند و یا مقر آنها عمداً بمباران شد و یا دستگیر و فیلمهای تهیه شده آنان را نگه داشتند که مبادا جنایاتشان برملا گردد.
شرکتهای رسانهای آمریکایی و غربی طبق روال همیشگی با تمام قوا تا آنجا که توانستند چه در تلویزیونها و چه در روزنامهها، واقعیتها را وارونه جلوه دادند، بطوریکه حتی یک مورد هم در روزنامههای بزرگ آمریکایی دیده نشد.
متأسفانه رسانه های دیگر کشورها نیز خبرهای خود را از روی اخبار و گزارشات شرکتهای رسانهی آمریکایی رونویسی میکنند و یک جانبهگری، وارونه جلوه دادن وقایع در رسانهای غربی در رابطه با فلوجه تبدیل به یک ترند و شیوه کاری شده است.
در ادامه سعی می شود که مروری هر چند کوتاه و اجمالی بر نوشتهها و یا بیانات بعضی از رسانهها کنیم تا معلوم شود که ادعاهای بی طرف بودن آنها تا چه اندازه با واقعیت فاصله داشته و دارد.
- براساس گزارش میدیا آنلاین، تلویریون کانال ۱ بی بی سی در ساعت ۱ بعد ازظهر روز ۸ نوامبر از قول خبرنگار خود در عراق چنین گزارش میدهد: " ایاد علاوی نخست وزیر عراق امروز به نیروهای آمریکایی در عراق اختیار تام داد که فلوجه را از نیروهای تروریست پاک کنند".
بی بی سی عملاً به بینندگان خود دروغ میگوید چرا که اولاً علاوی نخست وزیر عراق مهرهای منتخب و سرسپرده سازمان سیا بود، کسی که خود میگوید: "افتخار میکنم که با سازمان سیا همکاری داشتم" و در ثانی این شبکه ادامه میدهد که: "نخست وزیر موقت عراق گفت که ما به زودی فلوجه را از تروریستها پاک خواهیم کرد، ما دنبال تروریستها هستیم، ما دنبال هیچکس نیستیم، همه مردم عراق بخصوص مردم فلوجه از ما میخواهند که قانون را در فلوجه بر قرار کنیم".
- یکی دیگر از خبرنگاران بی بی سی پوول وود که تحت عنوان "حبرنگاران همراه" با نیروهای دریایی آمریکاست ضمن نشان دادن فیلم اشغال بیمارستان بزرگ فلوجه اعلام میکند که: " نیروهای شورشی در اینجا بدون هیچ مقاومتی و بدون شلیک حتی یک گلوله تسلیم شدند".
جلوه دادن اشغال بیمارستان که خود بر علیه همه موازین بینالمللی است بعنوان مقر نظامی خود نشاندهنده شیوه برخورد شرکتهای رسانهای به وقایع است.
واقعییت این است که بیمارستان تنها مکانی است که میتوانست عمق هر چه بیشتر جنایات جنگی نیروهای آمریکایی را با اعلام تعداد کشتهها و زخمیهای غیر نظامی بر ملا نماید به همین خاطر بیمارستان اولین مکانی است که مورد حمله قرار میگیرد و خبرنگاران همراه، شرکتهای رسانهای هم با دو پهلو خبر دادن اشغال بیمارستان نهایت سعی خود را مینند که علت اصلی این اشغال که همانا سر پوش گذاشتن روی تعداد کشتهها و زخمیهای غیر نظامی است، از انظار عمومی جهان با وارونه جلوه دادن واقعییت بدور نگه دارند.
- ژنرال تامی فرانک فرمانده نیروهای نظامی آمریکا در عراق در جواب سؤالی در مورد تعداد کشتههای غیر نظامی عراقی میگوید: " کار ما شمارش کشتهها نیست"، خوب معلوم است زمانیکه شمارش کشتههای غیر نظامی به مذاق سردمداران آمریکایی خوش نباشد هر کس و یا هر مقامی که دست به شمارش بزند و هر کس و مقامی که آنها را گزارش کند از جانب این آقایان "مرکز تبلغات ضد آمریکایی" و یا "تبهکار" قلمداد میشود و واضح ست که اینگونه افراد و یا مقامی که دست به این اقدامات بزنند بایستی که مجازات شوند.
- سایت اینترنتی رادیو ۴ بی بی سی در تاریخ ۱۱ نوامبر ۲۰۰۴ در گزارشی تحت عنوان "حل مشکل در فلوجه" از قول گزارشگر خود، چنین مینویسد: " صدای آتشبار اتوماتیک نیروهای آمریکایی در حال پیشروی به سوی دروازه شهر فلوجه، همراه با صدای جنگندههای هوایی در تمام طول شب درفضای شهر ادامه داشت."
گزارشگر بی بی سی از بردن اسم بمباران خودداری میکند و در تمام این گزارش حتی یک مورد هم پیدا نمیشود که اسمی از بمباران آورده شود.
براستی باید از این گزارشگر سؤال نمود که جنگندههای آمریکا تا صبح چرا در حرکت بودند مگر کاری جز بمباران این شهر انجام میدادند؟ گزارش ادامه میدهد: " آنان (نیروهای امریکایی) با یک پیروزی برقآسا در تمام عراق، بطور سریع دست بکار بازسازی ملی و برقراری صلح شدند"؛ واقعاً که کلمات و مفاهیم معانی خود را کاملاً از دست دادهاند و گر نه چگونه ممکن است فردی متعلق به این کره خاکی بوده، و اشغال نظامی عراق، و کشتار هزاران نفر از مردم بیگناه را بر قراری صلح قلمداد کند و از بین بردن شهرهای عراق توسط بمبهای آمریکایی و متحدانش را بازسازی ملی بخواند.
- واشنگتن پست درتاریخ ۲۵ سپتامبر ۲۰۰۳ از قول دونالد رامزفلد می نویسد: " قصد ما در عراق بارسازی ملی نیست؛ ماموریت ما کمک کردن به عراقی هاست تا خود بتوانند مملکت خود را بازسازی نمایند"؛ ولی خبرنگار"بی طرف" بی بی سی نهایت سعی را میکند تا بدین طریق بتواند روی جنایات ارتش آمریکا و متحدانش از جمله انگلستان در عراق سرپوش بگذارد و کشتار مردم و خرابیهای ایجاد شده را زیر پوشش "بازسازی ملی" مدفون نماید.
در جای دیگر این گزارش آمده است که: " راکتهای شورشیان در چند مورد در طول روز، نیروهای دریایی را درمقر پیشروی ما مجبور به تلاش برای پیدا نمودن پناهگاه میکند" این است نتیجه سرمایهگذاری پنتاگون روی خبرنگاران همراه، چنانکه ایشان ازلفظ "مقر پیشروی ما" استفاده میکند و بدین طریق خود را جزیی از نیروهای ارتش قلمداد میکند و یا اینکه نیروهای ارتش آمریکا را خودی قلمداد میکند و پر واضح است که گزارش تهیه شده تا آنجا که امکان داشته باشد بایستی که روی جنایات نیروهای خودی سرپوش بگذارد.
از این گذشته در این گزارش چنان وانمود میشود که این شورشیان هستند که مرتب برای سربازان "حافظ صلح" آمریکا ایجاد مزاحمت میکنند طوریکه آنان برای نجات جان خود باید دنبال پناهگاه بگردند.
در این گزارش حتی یک کلمه در مورد استفاده بمبهای ممنوعه ناپالم و هستهای (اورانیم ضعیف شده) و خرابیهای حاصل ار آنها توسط نیروهای ارتش آمریکا سخن به میان نیاورده و چنان وانمود میکند که نیروهای دریایی آمریکا تمام وقت خود را باید صرف نجات جان خود از دست شورشیان کنند.
- پوول وودز گزارشگر بی بی سی همراه گردان ۱ از دسته ۸ نیروی دریایی آمریکا در مقاله ای تحت عنوان "شکار شیطان در جهنم فلوجه" در سایت اینترنتی این شبکه در تایخ ۱۵ دسامبر ۲۰۰۴ ضمن بر شمردن رشادتهای بسیار و مشکلات عدیده نیروهای آمریکا مینویسد: "سربازهای نیروی دریایی به آن قصر آپاچی میگویند، چرا که هر طرف نظر بیندازی صدای گلولهای که ما را هدف دارد شنیده میشود".
وی ادامه میدهد: " من با حالتی عصبی از سرهنگ برندل سؤال کردم،سرهنگ وضعیت ما چگونه است؟ سرهنگ جواب داد خوب است؛ دشمن با پای خود به طرف ما میآید و ما آنان را نابود میکنیم."
پوول وودز مقاله خود را با این جمله به پایان میبرد: "سربازان نیروی دریایی تعداد بیشماری جسد که در بیشتر مواقع توسط سگهای ولگرد تکه پاره شده بودند در خیابانهای اطراف مشاهده کردند؛ اما همه اجساد حتی این کودک ۱۰ساله "جنگجو" متعلق به شورشیان هستند"؛ جالب است که این خبرنگار بی بی سی هم در نهایت "بیطرفی" نیروهای ارتش آمریکا را خودی قلمداد میکند.
- لوییس آربور رییس حقوق بشر سازمان ملل در رابطه با نقض تمامی قوانین بین المللی توسط ارتش امریکا درفلوجه میگوید : " نقض کلیه قوانین انسانی و حقوق بین الملل، کشتار عمدی مردم عادی، حمله و استفاده بی اندازه نظامی، و کشتار افراد زخمی ... میباید مورد تحقیق قرار بگیرد"
و در رابطه با حمله نظامی ارتش آمریکا به بیمارستان فلوجه و تسخیر آن توسط نیروهای آمریکایی پرفسور مارجوری کوهن استاد حقوق دانشکده حقوق توماس جفرسون، میگوید:" حمله و اشغال بیمارستان عمومی شهر فلوجه توسط نیروهای ارتش آمریکا در دقایق اولیه اشغال این شهر و ممنوعیت و اجازه ندادن به پزشکان و آمبولانس برای وارد شدن به مرکز شهر برای کمکرسانی به زخمیها چیزی جز نقض آشکار کنوانسیون ژنو نیست"؛ ولی شرکتهای رسانهای در راستای خدمت به جنگافروزان کاخ سفید سعی در وارونه جلوه دادن واقعیت دارند.
به راستی حمله و بمباران و ویران نمودن شهر فلوجه توسط ارتش آمریکا را فقط میتوان با حمله ارتش نازی و بمباران شهر ورشو در سال ۱۹۳۹ و یا شهر رتردام در ماه مه ۱۹۴۰ مقایسه نمود.
- رولف پتر در روزنامه نیویورک پست، مرداک صاحب تلویزیون فاکس در مقالهای سران ارتش آمریکا را نصیحت کرده و مینویسد: "..... طاعون فناتیسم را نه بخاطر ثابت نمودن این امر به مردم عراق که ما اجازه نمی دهیم که تروریستها آنها را به اسارت در آورند باید از بین ببریم ، بلکه ما باید بطور خیلی واضح نشان دهیم که هیچ نیرویی قادر نیست که ارتش آمریکا را بترساند یا شکست دهد، ما باید هزینه آن را قبول کنیم حتی اگر منجر به گسترش خرابیهای زیاد گردد.
-روزنامه باصطلاح لیبرال "دتروید فری پرس" پا را از این هم فراتر گذاشته و می نویسد که : " .... کمر شورشیان را باید شکست... اگر هزاران نفر از آنان در فلوجه کشته شوند، نیروهای شورشی دردیگر نقاط عراق درس خواهند گرفت و به این نتیجه میرسند که مقاومت هیچ فایدهای ندارد....".(+)
- رسانههای جمعی کانادا در روزهايی که فلوجه بر سر ساکنينش ويران میشد، زودتر از سالهای قبل جشن و پايکوبی ايام کريسمس را شروع کردند.
- رسانههای آلمان به برگزاری پانزدهمين سالگرد سقوط ديوار برلين و انتخابات پرداختند، اگر هم اينجا و آنجا خبر کوتاهی در مورد فلوجه داده ميشد، همراه با تبليغات آمريکايی و بدون تحليلی واقعگرايانه و افشای جنایات امپرياليسم در عراق بود.
فقط در برخی از روزنامه های مختلف جهان، کشتار مردم فلوجه به درستی به عنوان حمله ارتش آمريکا به مردم بی گناهی که در مقابل اشغالگران مقاومت کرده بودند، تفسير شد. اما اين مقالات محدود در انبوه تبليغات امپرياليستی گم شده و تأثير چندانی در جامعه نگذاشتند.
با توجه به این نکته که شبکههای تلویزیونی و روزنامههای جریان اصلی در آمریکا به ندرت به حوادث جنگی میپردازند که میتواند منجر به انتقادات بینالمللی از این کشور شود، اما گاهی اوقات انتشار این گزارشات در روزنامههای آمریکایی هم اجتناب ناپذیر است.
- روزنامه نیویورک تایمز در تاریخ ۱۶ نوامبر سال ۲۰۰۴ در گزارشی نوشت: « با توجه به تصاویر تلویزیونی که روز دوشنبه منتشر شد، نیروی دریایی آمریکا یک زندانی عراقی غیر مسلح را که به ظاهر زخمی هم بوده، در یک مسجد در فلوجه کشته است. این تیراندازی در روز شنبه توسط خبرنگار دیگری [از ان بی سی نیوز] منتشر شد که این بار سه زندانی زخمی را در مسجد نشان میداد که به ضرب گلوله تفنگداران دریایی آمریکا کشته شده بودند.
- در همان زمان «واشنگتن پست» هم این حادثه را گزارش داد، اما اکنون در آرشیو آن وجود ندارد. در این مقاله کشته شدن یک عراقی زخمی توسط یک تفنگدار دریایی آمریکایی در فلوجه، توسط فرمانده نظامی آمریکا در عراق «حادثه غم انگیزی» توصیف شد؛ حادثهای که در آن زمان کانالهای ماهوارهای عربی هر نیم ساعت یک بار به آن میپرداختند.
در حالی که شبکههای آمریکا از پخش فیلم اصلی تیراندازی اجتناب می ورزیدند، شبکه های عربی از جمله الجزیره، تمام حادثه را به طور کامل پخش کردند. »
اما در این میان روزنامه دیلی تلگراف انگلیس و همتای استرالیایی آن، «سیدنی مورنینگ هرالد»، خوانندگان خود را با مقاله ای در نوامبر ۲۰۰۴ متحیر کرد که به روان پریشی سربازان آمریکایی پرداخته بود که از جنازهها هم انتقام میگرفتند.
آن گزارش به یک گروهبان روانی به نام «آنیت» پرداخته بود که فریاد میزد: «ارزیابی از جنگ چیست... هیچ. من همه را کشتم . من شغلم را دوست دارم. »
همانطور که من در ۱۸ نوامبر سال ۲۰۰۴ نوشتم: «او کار خود را دوست دارد؟ او کشتار مردم را دوست دارد؟ آیا این واقعیت دارد؟ آیا او یک انسان واقعی است؟ آیا میتوان او را یک انسان خواند؟ من برای ۳۶ سال یونیفورم ارتش را به تن داشتم و در سه مکان خدمت می کردم: قبرس، جزیره بورنئو در مالزی و ویتنام. اما در طول کل خدمت خود هرگز نشنیدم که یک سرباز بگوید کشتار مردم را دوست دارد! حتی باید بگویم گفتن چنین چیزی در میدان جنگ، عجیب و غریب است. اگر کسی گفته بود که کشتن مردم را دوست دارد، سریعاً به تیم روانشناسی معرفی میشد و اطمینان حاصل میشد که از ارتش خارج شده و در یک بیمارستان تحت درمان فشرده قرار گرفته تا سلامت خود را باز یابد.
اما گروهبان «آنیت» و بقیه قاتلان مجنون در فلوجه همچنان به عنوان قهرمان در نظر گرفته شده و از هر گونه تحقیقات جنایات جنگی مصون نگاه داشته شدهاند.(+)
آمريکايیها پس از يک دوره انکار استفاده از بمبهای فسفری، اعتراف کردند که بر فراز برخی ساختمانهای مسکونی اين بمبها را انداختهاند و خبرنگاران مستقل نیز از آمار بالای تولد کودکان معلول در فلوجه به نسبت ساير شهرهای عراق گزارشهايی تهيه کردند ولی هيچکدام نتوانستند مدرکی منتشر کنند که مواد مورد استفاده آمريکايیها را در این تراژدی نشان دهد و در نهایت مردم فلوجه در رسانهها طرفداران تروريسم و ضدغربی معرفی میشوند.(+)
شهر فلوجه در ماه نوامبر ۲۰۰۴ شاهد قتل عام هزاران زن و مرد و کودک عراقی توسط ارتش امپرياليستی آمريکا بود، اين وحشیگری در تاريخ جنايات بیشمار شیطان بزرگ ثبت شده و هيچگاه فراموش و بخشيده نخواهد شد؛ آنچه که در فلوجه رخ داد جنگ دو ارتش درگير نبود، بلکه تجاوز نظامی ارتش بزرگترين قدرت امپرياليستی جهان به مردمی بیدفاع و قتل عام اهالی محاصره شده بود.
در قبال این جنایت جنگی وحشتناک کاری هم انجام نشد، نیروهای آمریکایی هیچگاه حتی برای بارزترین موارد نقض کنوانسیون ژنو مورد محاکمه قرار نگرفتند و به همین دلیل است که ارتش آمریکا در سراسر عراق و در بسیاری دیگر از کشورهای جهان منفور دانسته میشود و این مدعیان دروغین حقوق بشر همچنان به جنایات جنگی خود در عراق، سوریه، یمن و دیگر مناطق جهان ادامه میدهند.
داعش با سلاحهای آمریکایی مردم عراق و سوریه را میکشد
18 شهريور 1393 ساعت 0:52
یک تحقیق جدید نشان می دهد شبهنظامیان تکفیری داعش که در عراق و سوریه ویرانیهایی به بار آوردهاند از تسلیحات ساخت امریکا که از طریق سعودیها در اختیار آنها قرار میگیرد استفاده می کنند.
به گزارش جبهه جهانی مستضعفین به نقل از پرس تی وی، این تحقیق توسط سازمان تحقیقاتی سلاحهای سبک موسوم به «مرکز تحقیقات تسلیحات جنگی» مستقر در لندن وبراساس تسلیحات داعش که نیروهای کرد در طی یک دوره ده روزه منتهی به پایان ژوئیه از آنها ضبط کرده اند صورت گرفته است.
طبق این تحقیق مشخص شد شبهنظامیان داعش از «مقادیر قابل توجهی» تسلیحات از جمله تفنگهای ام ۱۶ استفاده کردهاند که عبارت «متعلق به دولت امریکا» روی آنها به چشم میخورد.
این تحقیق همچنین نشان داد این تسلیحات در ایتدا در اختیار به اصطلاح شبهنظامیان میانهروی معارض دولت سوریه قرار گرفته بود.
شاون هریس، محقق میدانی در این زمینه گفت: «آنها (شبهنظامیان داعش) تسلیحات یادشده را به صورت دستهای انتقال میدادند و درانتقال این تسلیحات تابع یک رویکرد سازمانی منسجم هستند.»
این گزارش همچنین نشان داد موشکهای ضد تانک که از سوی شبهنظامیان علیه ارتش سوریه استفاده شد «با راکتهای ام ۲۷ که عربستان سعودی سال ۲۰۱۳ برای نیروهای فعال در لوای چتر به اصطلاح ارتش آزاد سوریه ارسال کرده بود یکسان است.»
تروریستهای داعش که بسیاری از آنان خارجی هستند هم اکنون کنترل بخشهایی از شرق سوریه و مناطق شمالی وغربی عراق را در اختیار دارند و جنایات شنیعی در این مناطق مرتکب شدهاند که از جمله آنها میتوان به اعدام گروهی غیرنظامیان و نیروهای امنیتی عراق اشاره کرد.
تروریستهای داعش در پیشرویهای خود در عراق تمامی جوامع این کشور از جمله شیعیان، اهل تسنن، کردها، مسیحیان و کردهای ایزدی را تهدید کردهاند.
این در حالی است که دولتهای غربی با حمایت از شبهنظامیان معارض دولت سوریه در ظهور و بروز تروریستهای داعش دست داشتهاند.
کشف سلاحهای اهدایی امریکا به داعش
22 تير 1393 ساعت 23:46
به گزارش خبرگزاری « عراق القانون»، نیروهای مشترک امنیتی و شورای مردمی نجات شهر فلوجه به یک انبار سلاح و مهمات در محله شرطه در شهر فلوجه دست یافتهاند.
به گزارش جبهه جهانی مستضعفین به نقل از پرس تی وی، مکی عیثاوی، عضو شورای نجات فلوجه، از ۱۰۰ قطعه سلاح سبک، بیش از ۲۰۰ خمپاره، ۲۳ موشک ضد تانک به همراه ۹ دستگاه خودروی زرهی در این انبار خبر داد و گفت، اطلاعات دریافت شده نشان میدهد برخی از این سلاحها در قالب تجهیزات و سلاحهای اهدایی امریکا از طریق اردن به تروریستهای داعش در این منطقه ارسال شدهاند.
از سوی دیگر فرماندهی عملیات بغداد نیز از کشف انبار سلاح و مهمات، حاوی موشکهای کاتیوشا، تعدادی راکت انداز ۸۲ و ۶۰ میلیمتر و تعدادی خمپاره در منطقه سمره در جنوب بغداد خبر داده است.
چندی پیش نیز ۳۰۰ تفنگ دیگر در شهربازی فلوجه کشف شد.
نیروهای ارتش عراق طی چند هفته گذشته درگیریهای شدیدی با شبهنظامیان داعش داشتهاند. داعش بخشهایی از این کشور عربی را تصرف و خلافت به اصطلاح اسلامی خود را در این کشور اعلام کرده است.
نوری المالکی، نخست وزیر عراق، عربستان و قطر را مسبب بحران امنیتی و گسترش تروریسم در کشور خود دانسته و آل سعود را به عنوان یکی از حامیان اصلی تروریسم در جهان مورد انتقاد قرار داده است.
در همین راستا، روزنامه انگلیسی ایندیپندنت روز یکشنبه (۲۲ تیر) در گزارش خود به حمایت عربستان سعودی از گروه تکفیری داعش برای حمله به شمال عراق اشاره کرد.
«پاتریک کوکبرن» در مقاله خود از دیدار رئیس دستگاه اطلاعاتی عربستان و بندر بن سلطان سفیر سابق این کشور با ریچارد دیرلوف ، رئیس دستگاه اطلاعاتی انگلیس نوشت و تصریح کرد بندر بن سلطان به صورت غیرمستقیم کینه خود نسبت به شیعیان را ابراز کرده است.
در این گزارش آمده است، دیرلوف از حمایت عربستان و قطر از گروههای شبه نظامی مطمئن است.
دولت عراق: عربستان از داعش در عراق حمایت میکند
28 خرداد 1393 ساعت 0:32
دولت عراق یک بار دیگر عربستان سعودی را عامل افزایش حملات تروریستی و کشتار در عراق دانسته است.
به گزارش جبهه جهانی مستضعفین به نقل از پرس تی وی، کابینه عراق با صدور بیانیهای اعلام کرد ریاض از شبهنظامیان تکفیری داعش حمایت مالی میکند.
در این بیانیه آمده است که عربستان سعودی باید مسئول جنایات شورشیان شناخته شود.
دولت عراق اعلام کرد: «ما قویا موضع (ریاض) را محکوم میکنیم. دولت عربستان باید مسئول جنایات خطرناکی که به واسطه این گروههای تروریستی مرتکب شده است شناخته شود.»
بیانیه دولت عراق همچنین افزود: «ما این کشور (عربستان) را مسئول حمایت مادی و معنوی از گروههای تروریستی میدانیم.»
با وجود این ریاض روز دوشنبه (۲۶ خرداد) ضمن ردّ اتهامات بغداد، نوری المالکی نخست وزیر عراق را به سبب «دنبال کردن سیاستهای فرقهای» سرزنش کرد.
به گفته دولت عراق اظهارات عربستان سعودی نشانهای دیگر از طرفداری این کشور از تروریستهاست.
در همین حال، مالکی خطاب به بان کی مون دبیرکل سازمان ملل گفته است که ریاض باید پاسخگوی موج اخیر حملات تروریستی که جان هزاران نفر را در عراق گرفته است باشد.
شبهنظامیان داعش دهم ژوئن کنترل شهر موصل و پس از آن تکریت واقع در ۱۴۰ کیلومتری شمال بغداد، پایتخت عراق را به دست گرفتند. از آن زمان صدها هزار تن از مردم عراق ناچار به ترک خانههایشان شدهاند.
تروریستهای داعش تهدید کردهاند به دیگر شهرهای عراق از جمله بغداد، پایتخت این کشور حمله میکنند. مالکی تصرف شهر موصل دومین شهر بزرگ این کشور را «توطئه» خوانده و گفته است نیروهای امنیتی عراق با تروریستها مقابله خواهند کرد.
قطر و عربستان از تروریسم در الانبار عراق حمایت می کنند
26 ارديبهشت 1393 ساعت 19:58
رئیس شورای نجات استان الانبار در غرب عراق تاکید کرد که کشورهای قطر و عربستان از تروریسم در این استان حمایت می کنند.
به گزارش جبهه جهانی مستضعفین به نقل از پایگاه خبری شبکه العالم، حمید الهایس رئیس شورای نجات استان الانبار در گفت وگو با برنامه "سجال" در شبکه تلویزیونی "المدی" گفت: قطر و عربستان علیه استان الانبار توطئه می کنند.
وی افزود: این دو کشور از تروریسم و شبکه القاعده در داخل استان الانبار از طریق تحصن ها با کمک برخی سیاستمداران اهل این استان که در شهر امان پایتخت اردن به سرمی برند، حمایت می کند.
الهایس تصریح کرد: مسئولیت حوادث کنونی در استان الانبار برعهده افرادی است که در این استان پشت تریبون های تحصن و تظاهرات رفتند و با سخنان وشعارهای تحریک آمیز و طائفه ای خود بستر مناسی را برای گروه مسلح موسوم به دولت اسلامی در عراق و شام (داعش) فراهم کردند.
وی هشدار داد: گروه داعش درصدد جدا کردن استان الانبار در غرب عراق و متصل کردن آن به سوریه است تا بتوانند به طور کامل در شمال و شمال غرب الرمادی دست به تحرک بزنند و این نیروهای شبه نظامی شورای نجات استان الانبار هستند که با گروه داعش در این استان می جنگند؛ نه شبه نظامیان احمد ابو ریشه رئیس شورای بیداری استان الانبار.
الهایس گفت: الهایس تاکید کرد: احمد ابوریشه رئیس شورای بیداری استان الانبار در زمان برگزاری تحصن ها در این استان با حزب اسلامی و افراد مسلح و بعثی ها همکاری داشت و محمد خمیس ابوریشه درگذشته وابسته به شبکه القاعده بود اما بعد از اینکه این شبکه از او خواست تا کمربند انفجاری به خود ببندد، فرار کرد.
25 اسفند 1394 ساعت 15:48
در این مقاله به جنایات شیمیایی صدام در جنگ هشت ساله عراق علیه ایران تحت حمایت غربیها و تاریخ جنایات غرب در استفاده از سلاح های شیمیایی پرداخته شده است.
جبهه جهانی مستضعفین - بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دشمنان این مرز و بوم از هیچ کوششی برای ضربه زدن به پیکره این نهال تازه و جوان کوتاهی نکردند.
مقدمه
در فاصله سال های ۱۳۵۷ تا ۱۳۵۹ انواع و اقسام کارشکنی ها و ترورها از سوی ایادی داخلی و خارجی استکبار به وقوع پیوست. از محاصره سیاسی و اقتصادی گرفته تا شکست آمریکا در صحرای طبس. همین برنامه های برانداز ناموفق سبب شد تا دشمنان انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۹ به فکر راه حل نظامی بیافتند. راه حلی که پیش از پیش به نظر تاثیرگذار می آمد.
انتخاب عراق به عنوان آغازگر جنگ ، انتخابى بسیار حساب شده بود. این کشور متحد شوروى و بلوک شرق شناخته مى شد و درگیر شدن عراق با ایران به طور طبیعى شوروى و کمونیستها را در حمایت از صدام در کنار امریکا و اروپا قرار مى داد و تنش هاى احتمالى را منتفى مى ساخت. عراق دومین کشور از لحاظ نیرو و تجهیزات نظامى در منطقه، و کشورى نفت خیز بود و در صورت لزوم مى توانست تا مدتها با ثروت ملى خود و کمک دولتهاى مرتجع عربى بدون تحمیل هزینه اى مستقیم بر امریکا و بدون نیاز به حضور سربازان امریکایى و اروپایى جنگ علیه ایران را اداره کند، هرچند که در پیش بینی هاى اولیه امریکا و صدام جنگ درازمدت مطرح نبود و قرار بر این بود که در روزهاى اولیه هجوم عراق، تکلیف ایران و انقلاب یکسره شود.
روحیه قدرتطلبى صدام و خصومت هاى مرزىِ گذشتۀ دو کشور نیز شرایطى ایده آل براى امریکا پدید مى آورد تا به صدام براى تجاوز و اشغال نظامى ایران چراغ سبز داده و فرمان عملیات صادر کند. اگر در سالهاى نبرد، دنیا دلایل و اسناد ارائه شده از سوى ایران را بر اثبات این مدعا که امریکا همسو با اروپا و شوروى عامل اصلى جنگ بوده اند، نمى پذیرفت، بعدها در جریان جنگ نفت که امریکا رو در روى صدام قرار گرفت، اعترافات و اسناد منتشرشده پرده ها را بالا زد و حقایق کتمان شده را آشکار ساخت. (+)
جنگ تحمیلی عراق علیه ایران از زوایای مختلفی قابل بررسی است. اول آنکه این جنگ تنها جنگی بود که حتی یک وجب از خاک ایران از دست نرفت. برخلاف سده های گذشته قبل از انقلاب که در هر جنگی که میان ایران و هر متجاوز دیگری صورت می گرفت بخشی از خاک ایران به همراه سرمایه های ملی به تاراج می رفت.
دوم آنکه با تجاوز عراق به ايران و اشغال مناطق مرزي ايران از سوي نيروهاي رژيم بعث، حقوق بشر به شديدترين وجه ممكن نقض گرديد زيرا نيروهاي عراقي از ارتكاب هيچ جنايت جنگي فروگذار نكردند.
عراق در تجاوز خود به ايران موضوع دفاع از خود را مطرح ميكرد و مدعي بود كه ايران تلاش دارد تماميت ارضي اين كشور را زير سؤال ببرد. حتي اگر استدلال عراق واقعيت داشت، اين كشور ميبايست به استناد قرارداد الجزاير اختلافات خود را در طول سه ماه با يك كشور دوست در ميان گذاشته تا نسبت به حل و فصل آن اقدام شود. اما تجاوز عراق مشخصاً نشان ميدهد كه اين كشور از مفاد قرارداد الجزاير تخطي كرده است.
صدام حسين در توجيه تصميم خود به لغو يكجانبه قرارداد الجزاير در ۱۷سپتامبر سال ۱۹۸۰ خطاب به مجلس عراق گفت: چون رهبران ايران به طور عمدي با دخالت در امور داخلي عراق از قرارداد الجزاير تخطي كردهاند و با پسدادن اراضي عراق مخالفت ورزيدهاند، من در اينجا اعلام ميكنم كه قرارداد سال ۱۹۷۵ به طور يكجانبه لغو شده و شطالعرب به حاكميت عراق بازگردانده خواهد شد.
چراغ سبز شوراي امنيت به عراق و سكوت ۲۲ماهه شورا بعد از قطعنامه ۴۷۹، عراق را تشجيع كرد تا تمام اصول و قواعد بشردوستانه را بيهيچ واهمهاي زير پا گذارد.(+)
از همان ابتدای شروع تهاجم عراق حمایت غیرانسانی و ضد حقوق بشری نهاد های بین المللی از عراق به انقلاب اسلامی ثابت کرد که این جنگی همه جانبه است که ایران در یک طرف و تمامی قدرت های بزرگ دنیا در سویی دیگر قرار دارند.
برای نمونه این اقدامات ضدحقوق بشری می توان به پاره کردن قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر توسط رییس جمهور رژیم بعثی عراق در مقابل دوربین های خبری به نشانه عدم پایبندی عراق به آن اشاره کرد. در اين حال سخنگوي رژيم عراق نيز در واكنش به جنگ با ايران، براي پايان دادن به جنگ ۳ شرط زير را عنوان كرد:
ـ احترام ايران به حاكميت عراق در محدوده خاك ايران
ـ شناسايي حقوق قانوني عراق بر شطالعرب
ـ بازپسدادن ۳ جزيره تنب كوچك، تنب بزرگ و ابوموسي
بروز و شعلهور شدن آتش جنگ، به هيچوجه پسنديده و مطلوب نيست و خسارات جبرانناپذيري در پي دارد. تلاش و كوشش استادان حقوق بينالملل و سياستمداران نوع دوست در وهله اول معطوف برجلوگيري از آغاز جنگ است ولي نبايد از واقعيات غافل شد و بسا اين تلاشها به سرانجام نرسد.
در اين خصوص اين اساتيد با تدوين و وضع قوانين سعي كردند كه از دامنه و ميزان خسارات احتمالي جنگ بكاهند كه اين خود مبناي اصلي تدوين مقررات و قوانين مربوط به حقوق جنگ شد. در اين راستا در نيمه دوم قرن نوزدهم، حمايت از افراد غيرنظامي در برابر خطرات ناشي از مخاصمات مسلحانه به عنوان يك قاعده عرفي پذيرفته شد. بر اين اساس قاعده ياد شده يكي از اصول مقررات بينالمللي شد.
بنابراين موادي چند از قرارداد دوم لاهه ۱۸۹۹ و قرارداد چهارم ۱۹۰۷ درخصوص مقررات جنگهاي زميني، به حمايت از غيرنظاميان و ممنوعيت حمله به اهداف غيرنظامي اختصاص يافت. همچنين در ماده ۲۵ از قرارداد چهارم ۱۹۰۷چنين مقرر شد:
بمباران يا حمله به شهرها، روستاها، مناطق مسكوني و ساختمانهاي بيدفاع ممنوع است.
پروتكلهاي الحاقي به كنوانسيونهاي ژنو (۱۹۴۹) نيز كه پس از ۳ سال مذاكره در سال ۱۹۷۷ به تصويب رسيد، درخصوص حمايت از قربانيان جنگهاي بينالمللي و حمايت از غيرنظاميان، گام مهمي برداشته شد. از جمله ماده ۴۸ پروتكل اول از كنوانسيونهاي ياد شده مقرر ميدارد:
به منظور حمايت از افراد و اهداف غيرنظامي، طرفين يك مخاصمه بايد در همه موارد بين افراد نظامي از غيرنظامي و اهداف نظامي از غيرنظامي تمايز قائل شده، بر اين اساس عمليات نظامي خود را صرفا عليه اهداف نظامي متمركز سازند.همچنين ماده ۵۱ پروتكل اول از كنوانسيونهاي ژنو (۱۹۴۹) در ۸ بند بر حمايت كلي از غيرنظاميان و ضرورت رعايت حقوق آنها تاكيد ميكند. (+)
از دیگر موارد نقض آشکار حقوق بشر می توان به استفاده صدام از سلاح های شیمیایی اشاره کرد.
جنایات شیمیایی صدام در جنگ هشت ساله
استفاده صدام از سلاحهاي شيميايي تنها به جبهههاي جنگ محدود نشد بلكه غيرنظاميان نيز قرباني اين نوع سلاح مرگبار شدند. عراق از گازهاي كشنده عليه مردم عادي سردشت استفاده كرد. مردم بومي اين منطقه كه براي حفاظت در مقابل تسليحات شيميايي آموزش نديده بودند، به پناهگاهها پناه بردند. حال آنكه عراق در اين منطقه از گاز خردل استفاده كرد كه به دليل سنگيني گاز در پايين فضا ميماند و بسياري از افراد غيرنظامي در اثر استشمام اين گاز به شهادت رسيدند.
به طور كلي هر وقت نيروهاي ايران، عمليات نظامي انجام ميدادند و قصد پيشروي در خاك عراق را داشتند، عراق از انواع سلاحهاي شيميايي عليه آنها استفاده ميكرد.
در حالي كه گزارشهاي بنياد جانبازان از وجود ۴۰۰ هزار جانباز بازمانده از جنگ ۸ ساله خبر ميدهد، نزديك به ۱۲۰ هزار نفر از اين تعداد شيميايي هستند كه طي ۴۰۰ بار حمله شيميايي عراق عليه مناطق نظامي و غيرنظامي كشور مصدوم شدهاند. تعداد ۷ هزار غيرنظامي طي ۳۰ بار حمله شيميايي عراق در فاصله تيرماه ۱۳۶۶ تا مرداد ۱۳۶۷ در مناطق بانه، سردشت، مريوان و روستاهاي اطراف مصدوم شدهاند. بيشتري تعداد جانبازان بر اثر گاز خردل مصدوم شدهاند.
براساس نتايج تحقيقات پژوهشكده مهندسي و علوم پزشكي جانبازان، ۱۱ هزار و ۳۴۸ نفر دچار ضايعات پوستي، ۱۵ هزار و ۵۶۲ نفر دچار ضايعات چشمي و ۱۷ هزار و ۷۵۰ نفر دچار ضايعات ريوي شدهاند كه هر گروه در تقسيمبندي خفيف، متوسط و شديد ردهبندي شدهاند و بر اين مبنا ۳۷ هزار و ۳۰۰ نفر با ضايعات درجه خفيف، ۷ هزار و ۲۶۴ نفر با ضايعات درجه متوسط و ۱۰۹۶ نفر با ضايعات درجه شديد پوستي، چشمي و ريوي شناسايي شدهاند. از جمعيت كل جانبازان شيميايي، ۳۰ هزار نفر در مواجهه با عامل شيميايي اعصاب صدمه ديدهاند. (+)
مناطق عملیاتی شمال غرب (والفجر ۲)، روستاهای مجاور و حاج عمران، مریوان، بانه و روستاهای مجاور، پیرانشهر، نودشه، سردشت، منطقه عملیاتی طلائیه، جزایر مجنون از جمله مناطقی بودند که تحت حمله شیمیایی قرار گرفتند.(+)
از همه این موارد تلخ تر برخورد مشمئزکننده مجامع بین المللی و مدعیان حقوق بشر در خصوص دفاع از حقوق طبیعی مردم ایران در طول جنگ ۸ ساله بود. جنگی که سال های بعد توانست مجامع بین المللی را در مقصر بودن صدام متقاعد کند. واقعيت تلخ و تكاندهنده اين است زماني كه رژيم جنايتكار صدام از زمين، هوا و دريا به جمهوري اسلامي ايران تجاوز و روستاهاي محروم جنوب و غرب را با خاك يكسان کرد و به زنان و كودكان بيدفاع ما رحم نكرد، صداي كشورها و حتي مجامع بينالمللي به دفاع از حقوق بشر برنخواست و حتي با سكوت معنادار خود، دشمن متجاوز را به قتل و غارت بيشتر تشويق ميكردند و رژيم سفاك بعثي بدون توجه به معاهدات بينالمللي درباره حقوق انسانها در زمان جنگ بيرحمي و تجاوز را در حق ملت مظلوم ما به اوج رساند.
حمایت غرب از جنایات شیمیایی صدام
سازمان ملل متحد طی گزارشی به کمک های کشورهای غربی به برنامه های تسلیحاتی عراق اشاره می کند و می نویسد: «عراق تسلیحات خود را از ۱۵۰ شرکت آلمانی، آمریکایی و انگلیسی تهیه کرده است. بر اساس گزارش ها، دولت عراق از سال ۱۹۷۵ توسط ۸۰ کمپانی آلمانی، ۲۴ شرکت آمریکایی و حدود ۱۲ شرکت انگلیسی و چند شرکت سوئیسی، ژاپنی، ایتالیایی، فرانسوی، سوئدی، برزیلی و آرژانتینی تجهیزات دریافت کرده است. آلمان بیشترین کمک را به برنامه اتمی با ۲۷ شرکت و آمریکا با ۲۴ شرکت انجام داده اند.»
همچنین این شبکه فاش می کند: «یک شرکت خصوصی آمریکا در دهه ۸۰ با گرفتن مجوز از طرف وزارت بازرگانی آمریکا نمونه هایی از مواد بیولوژیکی و میکروبی را به عراق صادر کرده اند که این مواد از نوع ضعیف شده نبوده و قادر به تولید مثل بوده اند. در میان آنها میکروب سیاه زخم، طاعون و همچنین یک باکتری سمی به نام «ستریدیوم باتولینی» به چشم می خورد.»(+)
آمریکا نه تنها به طور پنهان جزو حامیان اصلی عراق در استفاده از سلاح های شیمیایی و میکروبی در جنگ علیه ایران بود، بلکه از تصویب قطعنامه های سازمان ملل بر علیه عراق در استفاده از این نوع سلاح ها، جلوگیری کرده و حتی در مواقعی این حمایت را آشکارا بیان می کرد، چنانکه «ریچارد مورفی» معاون اسبق وزیر امور خارجه آمریکا اعلام می کند: «تا زمانی که عراق از سلاح های شیمیایی در دفاع از خاک خود و در مقیاس محدود استفاده می کند توسلش به این سلاح «قابل درک» است. از سوی دیگر حتی شورای امنیت تحت فشار آمریکا درخواست ایران را برای استقرار هیئتی دائمی در تهران جهت بررسی و گزارش موارد کاربرد سلاح های شیمیایی رد کرد.
طبق اسناد سیا که اخیرا از طبقه بندی خارج شده و مصاحبه هایی با مقامات اطلاعاتی سابق نظیر فرانکونا، آمریکا مدرک قاطع از آغاز حملات شیمیایی عراق در سال ۱۹۸۳ در اختیار داشت. در آن زمان ایران علنا گفت که علیه نیروهایش حملات شیمیایی غیر قانونی صورت گرفته است و پرونده ای را برای ارایه به سازمان ملل آماده کرد.
فارین پالسی افزود که آمریکا سه دهه قبل برخلاف امروز به توسل گسترده صدام به تسلیحات شیمیایی علیه دشمنان و نیز ملت خودش واکنشی نشان نداد و دولت ریگان تصمیم گرفت که بهتر است این حملات در صورتی که به تغییری مهم در جنگ منجر شود، ادامه یابد و حتی اگر این موضوع فاش می شد سیا اطمینان می داد که خشم و محکومیت بین المللی را ساکت کند. بنا بر این اسناد سیا گفته بود که ایران ممکن نیست دلیلی محکمه پسند برای به کارگیری تسلیحات شیمیایی پیدا کند و این در حالی بود که سیا چنین مدرکی را در اختیار داشت.(+)
در رأس کشورهای اروپایی حامی جنایات جنگی صدام کشور آلمان قرار دارد، چندان که در توسعه و تجهیز عراق به سلاح های شیمیایی مقام نخست را داراست. ساخت مجتمع سامره عراق به عنوان «بزرگ ترین کارخانه سلاح شیمیایی جهان» در کارنامه تسلیحاتی این کشور به چشم می خورد. شرکت آلمانی «کارل کولمب» در مجتمع سامره ۶ خط تولید سلاح شیمیایی به نام احمد، محمد، عیسی، عانی، مدای و قاضی را ایجاد کرد که اولین آنها در سال ۱۹۸۳ (۱۳۶۲ ه.ش) و آخرین آن در سال ۱۹۸۶ (۱۳۶۵ ه.ش) تکمیل شد.
ز گاز خردل و اسید پروسیک تا گازهای عصبی سارین و تابون در این کارخانه تولید می شد و در خمپاره، راکت و گلوله های توپ جاسازی می شدند.یک شرکت بلژیکی نیز به نام «سیکس کو» نیز طی چهار سال ۱۷ پایگاه هوایی و چند مقر نظامی در عراق ایجاد کرد. پروژه های «عکاشات» و «القائم» که از بزرگ ترین کارخانه های آزمایشی و تولید فسفات در جهان بود توسط «سایبترا» کنسرسیوم بلژیکی بنا شد.(+)
جالب اینجاست که امروز غربی ها و در رأس آن امریکا، جنایت شیمیایی تروریست های سوریه را به بشار اسد نسبت داده و با ریختن اشک دلسوزی و با ادعاهای بشردوستانه قصد حمله نظامی به سوریه را در سر می پرورانند.
کشورهایی که خود پیشتاز و تولیدکننده و نگه دارنده اصلی اینگونه تسلیحات شیمیایی هستند. خوب است که با هم به تاریخ جنایات شیمیایی غربی ها نگاهی بیاندازیم.
نگاهی به تاریخ جنایات شیمیایی غرب در جهان
اولین بار در سال ۱۷۶۳ ميلادي آمريکاييها سلاح شيميايي را عليه سرخپوستان که صاحبان اصلي سرزمين آمريکا بودند، به کار گرفتند.
در جنگ جهاني اول (سال ۱۹۱۵ ميلادي) سلاح شيميايي از سوي نيروهاي آلماني به کار گرفته شد و سپس ديگر کشورها استفاده از آن را در برنامههاي جنگي خود گنجاندند. آلمانی ها در ۲۲ آوریل ۱۹۱۵ در منطقه یپرس در مرز بلژیک، با بکارگیری ۱۶۸ هزار تن گاز کلر حدود ۵۰۰۰ نفر از سربازان انگلیسی و فرانسوی را کشتند. این روز به نوعی روز تولد جنگ شیمیایی نام گرفت.
باز هم آلمانی پیشتاز بودند و برای اولین بار در سال ۱۹۱۷ گاز خردل را به کار گرفتند. در طول جنگ جهانی اول مجموعا ۱۲۴۲۰۰ تن مواد شیمیایی مورد استفاده قرار گرفت که در اثر آن حداقل ۹۰.۰۰۰ نفر کشته و نزدیک ۱.۰۰۰.۰۰۰ نفر هم مجروح شدند. البته منهای اثرات طولانی مدتی که این مواد شیمیایی بر بدن انسان ها و نسل های آینده گذاشته است.
پس از جنگ جهاني دوم، انگليسيها درسال ۱۹۵۱ ميلادي از ماده «فتيوتوکسين» در مالايا عليه استقلالطلبان اين سرزمين استفاده کردند. آمريکا در جنگ ويتنام، کامبوج و لائوس، مواد شيميايي و ميکروبي را به کار برد.
آمریکاییها نیز در جنگ ویتنام هزاران تُن عامل نارنجی را بر روی جنگلهای منطقه ریختند تا مخفیگاه ویت کنگها ر به بیابان تبدیل کنند. بخش عمده این ماده را نیز آلمانها در اختیار آمریکاییها قرار دادند. تحت تاثیر این ماده مهلک دیاکسیندار هنوز پس از ده ها سال سال، در ویتنام بچههای معلول به دنیا میایند. در سال ۱۹۷۹، ارتش شوروي (سابق)، در اشغال افغانستان از اين گونه سلاحها استفاده کرد. رژيم نژادپرست آفريقاي جنوبي در ۸ مارس ۱۹۸۳ ميلادي از يک نوع ماده سمي عليه نيروهاي سواپو در ناميبيا بهره گرفت.(+)
پرونده سنگین جنایات شیمیایی غرب و امریکا به حدی سنگین است که کسی ادعاهای دروغین آنها را در حمایت از زنان و کودکان سوریه نخواهد پذیرفت.
روزی که مردان و زنان ایرانی در اثر بمب های شیمیایی صدام، جان می دادند این مدعیان کجا بودند؟
13 تير 1394 ساعت 1:35
در سپتامبر سال 1980، حدود دو سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، عراق به رهبری صدام حسین با حمله به ایران، جنگ ویرانگر هشت ساله را به ایران تحمیل کرد.
به گزارش جبهه جهانی مستضفعین به نقل از پرس تی وی، عراق در این جنگ به شدت از سوی امریکا، انگلیس و دیگر قدرت های منطقه ای و بین المللی پشتیبانی می شد. این کشورها حمایت هایی از جمله کمک مالی، تجهیزات نظامی و تصاویر ماهواره ای در اختیار عراق قرار می دادند.
عراق علیه ایران و همچنین کردهای عراقی از سلاح های شیمیایی هولناک مانند گاز خردل استفاده کرد.
اسناد مخفی انگلیس که به تازگی منتشر شده نشان می دهد که لندن از اینکه عراق سلاح های شیمیایی می سازد مطلع بود اما هیچ اقدامی برای جلوگیری از آن انجام نداد زیرا یک شرکت انگلیسی تجهیزاتی را برای ساخت سلاح های شیمیایی در اختیار بغداد قرار می داده است.
بر اساس اسناد مخفی سال ۱۹۸۳ تحت عنوان «ساخت سلاح شیمیایی درعراق»، دیپلمات های انگلیسی ضمن هشدار درباره افشای هر گونه اقدام لندن علیه عراق گفته بودند: «رعایت جانب احتیاط در دستور کار قرار گیرد زیرا ارائه گاز سی اِس (به عراق) از انتقادات مصون نبوده است. (روسها ادعا می کنند که استفاده ما از سلاح های شیمیایی در ایرلند شمالی نقض پروتکل ژنو است.)»
این اسناد می افزاید: «یکی دیگر از عوامل مرتبط در این باره این است که شرکت انگلیسی ویر پامپس، تجهیزاتی را تحت عنوان استفاده در ساخت آفت کش در اختیار کارخانه ای در سامرا در عراق قرار داده است.»
با وجود گذشت ۲۷ سال از پایان جنگ تحمیلی علیه ایران جانبازان ایرانی همچنان از اثرات حملات شیمیایی عراق رنج می برند. (تصویر آرشیوی)
پس از جنگ ایران و عراق، مشخص شد که سازمان اطلاعات انگلیس از اقدام لندن در ارائه تجهیزات و مواد اولیه برای ساخت سلاح های شیمیایی عراق مطلع بوده است.
حدود ۱۹۰ هزار ایرانی در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران جان خود را از دست دادند و بسیاری دیگر نیز اگر چه زنده هستند اما تحت تاثیر سلاح های شیمیایی مانند گاز خردل که توسط رژیم صدام مورد استفاده قرار گرفته بود همچنان رنج می کشند.
همه چیز درباره فاجعه بمباران شیمیایی سردشت
7 تير 1394 ساعت 8:26
در ادامه جنایات ضد بشری عراق، چند فروند هواپیمای رژیم بعث روز یکشنبه هفتم تیر ماه سال ۱۳۶۶ با ۷ بمب خردل نقاط مختلف شهر کوچک سردشت در غرب کشور را هدف قرار دادند و مردم این دیار را به خاک و خون کشیدند.
جبهه جهانی مستضعفین - عصر روز یکشنبه هفتم تیر ماه سال ۱۳۶۶ چند فروند هواپیمای عراقی با حمله به شهر کوچک سردشت در غرب ایران، جنایتی بزرگ را پدید آوردند.
هواپیماهای رژیم بعث عراق با پرتاب ۷ بمب خردل در نقاط مختلف شهر از جمله ۲ بمب در بازار شهر و ۲ بمب دیگر در منطقه مسکونی و الباقی بمبها در باغهای مجاور، این شهر را به خاک و خون کشیدند.
در ادامه به بررسی فاجعه بمباران شیمیایی سردشت میپردازیم:
سردشت؛ شهری سرافراز
مردم سردشت در جريان جنگ تحميلی با ماندن در شهر و عدم مهاجرت به ديگر نقاط و ادامه به زندگی عادی خود در شرايطی كه در تيررس مستقيم آتش دشمن بودند موجبات تقويت روحيه رزمندگان را هم فراهم آوردند.
سردشتیها با تمام وجود از افراد گردان ماکو در جبهه، حمایت و استقبال خوبی میکردند و این محبت مردم سردشت در میان رزمندگان برای ادامه نبرد با دشمن دلگرمی ایجاد میکرد و موجب تقویت روحیه در میان بسیجیان و پاسداران شده بود تا بهتر بتوانند با دشمن مقابله کنند.(+)
این خود دلیلی بود تا رژیم بعث عراق در ادامه اقدامات ضد بشری خود به فکر حمله به این منطقه بیافتد.
تيرماه ۱۳۶۶ عقربههای ساعت به چهار بعد از ظهر نزديك میشوند و چهار فروند هواپيمای بمبافكن نظامی عراق شش بمب شيميايي دوقلو؛ حاوي ۵۵۰ تن گاز «خردل آرسنيكدار» معروف به «گاز خردل كثيف» را بارگيری كردند و با حمله به سردشت همچون هيروشيما و ناكازاكى مردم بىدفاع را به وسيله سلاحهاى كشتار جمعى مورد تهاجم قرار دادند.
در پی این حمله غیر انسانی و وحشیانه مردم بىگناه زيادى شهيد و عدهاى بىشمار نيز نعمت سلامتى خود را از دست دادند.(+)
به علت شرایط جوی مناسب از نظر درجه حرارت و جریان ملایم هوا ، آلودگی بتدریج تا کیلومترها دورتر از کانونهای انفجار گسترش یافت و بوع نامطبوع خردل که مشابه بوی سیر و گوگرد است از فاصله دور به استشمام رسید.
در جریان این بمباران متأسفانه بیمارستانهای شهر نیز در مسیر جریان هوای آلوده قرار گرفته و برخی از پزشکان و پرستاران پس از چند ساعت به دلیل آلوده شدن مجبور به ترک آنجا شدند.
برق و مخابرات قطع و کلیه فعالیتهای خدماتی به دلیل مصدومیت اکثر کارکنان محلی شهر فلج شده بود.
کادر پزشکی بهداری سپاه با کمک نیروهای محلی توانستند از دو حمام شهر به عنوان دو ایستگاه رفع آلودگی استفاده کنند و ماشینهای آتشنشانی نیز مسئولیت تدارک آب حمامهای شهر را عهدهدار شدند.
سالن ورزشی شهر به عنوان یک نقاهتگاه ۱۵۰ تخته مورد استفاده قرار گرفت و با توجه به ماهیت اثر گاز خردل (برخلاف گاز اعصاب که ناگهان همه بیماران در همان ساعت اول مراجعه میکنند) ساعت به ساعت بر تعداد مصدومان افزوده میشد.
در نقاهتگاه درمانهای اولیه انجام گرفته و مصدومان پس از پایدارشدن نسبی علائم حیاتی به شهرهای دیگر اعزام میشدند.
آلودگی مواد غذایی، میوهجات، سبزیجات، مزارع، آبها و حتی حیوانات باعث برخی مسمومیتهای گوارشی شده بود.
گلههای گاو و گوسفند که تنها سرمایه برخی از خانوادهها بود از بین رفته بودند و محصول برخی مزارع آلوده و غیر قابل استفاده شده بود.
یک روز پس از حادثه بود که مصدومان بدحال با چندین پرواز از ارومیه و تبریز به تهران منتقل شدند.
صحنه بسیار ناراحت کنندهای در فرودگاه تهران وجود داشت که تحمل آن برای خلبانان و خدمه هواپیماهای نظامی نیز دشوار بود.
کودکانی در سنین مختلف با چشمهای ورم کرده به سختی ناله میکردند و سعی داشتند از مادران خود دور نیفتند.
آمار قربانیان بمباران شیمیایی سردشت
براساس آمارهای رسمی از زمان حادثه، از شهر ۱۲۰۰۰ نفری سردشت ۸۰۲۵ نفر مصدوم شدند که این آمار شامل مصدومان خفیف نیز میشد.
حداقل ۴۵۰۰ نفر از مصدومان نیاز به درمان داشتند.۳۰۰۰ نفر آنها در شهر سردشت به صورت سرپایی درمان شده و سپس در روستاهای مجاور مدتی را سپری کردند تا آلودگی شهر کاملاً مرتفع شد و مابقی مجروحان که ۱۵۰۰ نفر میشدند و حالشان وخیمتر بود و نیاز به بیمارستان داشتند به خارج از سردشت اعزام شدند.
۶۰۰ نفر از این گروه ۱۵۰۰ نفری به تهران و مابقی به چند شهر شمال غربی کشور اعزام شدند.
تعداد زیادی از هموطنان شهید شدند و بسیاری هفتههای زیادی را در بیمارستان گذراندند و اکنون نیز از عوارض شدید ریوی و چشمی و پوستی رنج میبرند. (+)
تاثير پارامترهاى هواشناسى بر روى عملكرد گازهاى شيميايى در روز فاجعه
درجه حرارت:
بررسىهاى آمارى نشان مىداد دماى هواى سردشت در روز حادثه ۵-۴ درجه از دماى محل ايستگاه که در بالاى كوه گرده سور (شهر سردشت در دامنه این کوه واقع شده است) بيشتر بود و درجه حرارت احتمالاً در داخل و خيابانهاى شهر به ۴۵ درجه رسيده بود و بر اساس قوانين فيزيكى و شيميايى، واكنش و عملكرد مواد از جمله گازهاى شيميايى در جذب و تركيب و اثر متقابل بر هم و مواد ديگر در درجه حرارتهاى بالا سريعتر است.
رطوبت نسبى:
با توجه به این نکته که واكنشهاى شيميايى در مجاورت رطوبت و محيطهاى مايع سريعتر انجام مىگيرند و هر چه رطوبت كمتر باشد امكان پراكنش و تحرك مولكولهاى گازى بيشتر میشود و هنگام پراكنده شدن در فضاى بيشترى پخش مىشوند، در روز حادثه نیز به علت كم بودن رطوبت نسبى به پراكنده شدن بيشتر آلودگىهاى حاصل از انفجار بمبهاى شيميايى كمك و دامنه پراكنش آنها را زيادتر كرده بود.
سرعت و سمت باد:
عامل اصلى حركت مولكولهاى هوا و تركيبات اتمسفر و مخلوط كردن هواى دور كره زمين باد است. هر چه سرعت حركت هوا بيشتر باشد ذرات موجود در هوا مسافت بيشترى در لحظه سپرى خواهند كرد. با توجه به اينكه در روز حادثه باد و جريان هوا از سمت جنوب و جنوب غربى شهر بوده پس از بمباران و با عنايت به بالا بودن درجه حرارت و خشكى هوا در فاصله زمانى اصابت بمبها تا زمانى كه عمليات پدافند شيميايى به وسيله نيروهاى نظامى انجام گرفت، حدوداً ده دقيقه پس از بمباران، پراكنش مواد و آلودگىهاى شيميايى قسمت زيادى از شهر را فراگرفته و پخش شد و مىتوان گفت در قسمت عمده بافت مسكونى شهر گازهاى شيميايى پخش شده است. ضمناً با عنايت به اينكه شهر سردشت در دامنه كوه «گرده سور» قرار گرفته و با نگرش به دو پديده باد دشت و باد كوه در هواشناسى، از سمت شهر جريانى با درجه حرارت زياد به سوى كوه وجود داشته است كه اين امر نيز در هنگام بمباران به پراكنش بيشتر ذرات و مواد شيميايى كمك كرده است.
براساس مشاهدات، گرم بودن هوا و كم بودن رطوبت در روز فاجعه دو عامل اصلى عرق كردن بدن در نهايت باعث مرطوب شدن پوست شده است پس ذرات و مواد شيميايى كه با پوست در تماس بودهاند و يا به همراه تنفس به داخل ريهها وارد شدهاند در محيط مربوط كه مناسب براى واكنش شيميايى است واقع شدهاند، يعنى رطوبت پوست در اثر تعريق و رطوبت داخل ريهها به عنوان كاتاليزور براى اين واكنشها بوده است. (+)
سردشت از زبان فرزندان این دیار
سردشت آن روز از زبان لیلا
ليلا هفتم تير ۱۳۶۶ سيزده ساله بود، بمب كه به خانههای شهر فرود آمد طبق عادت همیشگی با خواهرش به پشتبام میدود تا ببيند چند خانه خراب شده و بمب چقدر خسارت زده است، اين بار اما میبيند ابری زمين را فرا گرفته و فكر میكند كه چه خوب اين بار بمباران خيلی خسارت نداشته است.
پس از نيم ساعت توقف در پشت بام و دیدن صحنههایی از افرادی که مانند فیلمها ماسک بر دهان دارند؛ همراه مادرشان به زيرزمين همسايه میروند.
خانوادههای ديگری هم آنجا هستند همه از بوی سير حرف میزنند و اينكه اين يك بمب معمولی نبوده است همه از چيزی صحبت میكنند به نام بمب شيميايی.
نه لیلا، نه مادرش و نه مردم نمیدانند بمب شيميایی چيست، تنها در اين حد میدانند كه چيز خطرناكی است و ممكن است آدم بميرد و همانروز با پدر و خانواده از شهر خارج میشوند.
فردای آن روز برای برداشتن وسایل ضروری و مورد نیاز به سردشت باز میگردند و در حياط خانه ميوههای درخت چشمك میزند، ليلا ميوهای میچيند تا ترس و استرس ۲۴ ساعت قبل را کاهش دهد، ميوه را آب میزند و میخورد و از همان شب خارش گلويش آغاز میشود...
هيچكس به او نگفته بود كه از حالا به بعد، همه چيز سردشت آلوده است.(+)
پروین از سالهای جانبازی میگوید
پروين كريمی که بيش از نيمی از دوران جانبازیاش را در گوشههای بيمارستان گذرانده است، روز حادثه را اینگونه شرح میدهد: آن روز خانواده بیست و یک نفره من و عمويم برای جشن فرزند برادرم دور هم جمع شده بوديم كه ساعت چهار بعد از ظهر شهر ما بمباران شيميايی شد و اولين بمب هم به خانه ما اصابت كرد و يازده نفر از خانواده شهيد شدند.
خودم پس از بمباران دو ماه در حالت اغما بودم و هيچ جا را نمیديدم؛ ۸۵ درصد پوستم سوخت و ۷۰ درصد ريههايم از بين رفته و يكی از ريههايم هم سوراخ شده بود و با ضعف اعصاب، كم خونی شديد و پوكی استخوان هم دست و پنجه نرم میکنم.
پروین از آرزوی خود بعد از گذشت سالها از آن واقعه تلخ میگويد: تنها آرزويی كه دارم اين است كه خدا از من راضی باشد؛ هميشه با خودم میگويم كه اگر لياقت نداشتم همراه خانوادهام شهيد شوم آزمايش الهی است و میخواهم از این امتحان سرافراز بيرون بيايم. (+)
آزاد و شهادت پدر در جلوی چشمانش
آزاد ۹ ساله بود که در کلبه پشت مسجد سرچشمه به همراه خانوادهاش زندگی میکرد و در گرمای آغازین روزهای تابستان در کوچه با دوستانش مشغول بازی بودند که ناگهان صدای بمبی را میشنود.
مادرش سراسیمه و گریان از خانه بیرون آمده و او را به حیاط منزل میبرد
در جریان این بمباران و قطع آب و برق شهر؛ آزاد و برادرانش از چاه حیاط خانهشان آب میکشیدند تا به مردم تشنه ای که در میدان سرچشمه افتاه بودند برسانند.
پدرشان نیز در اطراف سرچشمه به مردم کمک میکرد تا آنان را از میدان دور و از خطر مرگ نجات دهد؛ با صدای فریادهای خواهرم آرزو که خواهر کوچکم را در آغوش داشت متوجه نبودن پدر شدیم.
من و خواهرم در پی پدر به میدان رفتیم و مردی را که تمام بدنش ورم کرده و سوخته بود و فریاد میزد آزاد و آرزو کمکم کنید دیدیم.
در نگاه اول او را نشناختیم، جلوتر که رفتیم با پیکر پدرم مواجه شدیم و برادرم سطل آبی را که در دست داشت به بدن پدرم پاشید تا دردش تسکین یابد، آمبولانس آمدو پدرم را از میان گر یههای من و خواهر و برادرانم برد.
مادرم که تازه رسیده بود جویای ماجرا شد و همگی ما را به خانه برد در اتاقی حبس کرد و گفت از اینجا دیگر تکان نمیخورید؛ حالا چندین سال است که خانواده در برابر درد شیمیایی مقاومت میکنیم.
لیلا، از جانبازی در سردشت تا شهادت در دادگاه لاهه
لیلا در ۷ تیر سال ۱۳۶۶ بیست ساله و از دو سال قبلش در بنیاد شهید مشغول به فعالیت بود.
روز حادثه از سرکار به منزل میرسد و مشغول نماز خواندن میشود که صدای هواپیماهای عراقی به گوشش میرسد.
به بیرون از خانه میرود تا جویای اوضاع پیش آمده شود و چشمش به هواپیماهای عراقی میافتد که شیی نارنجی رنگ را میبیند که از آسمان به طرف شهر میآید.
صدایی که بر اثر اصابت بمب هواپیماها به شهر برخورد میکند خیلی خفیف است و وی به گمان اینکه چیز مهمی نیست به خانه باز میگردد.
وی به دلیل شغلش که مددکار و مسئول امور شهدا و مجروحین بنیاد شهید سردشت بود و دوره امدادگری را نیز طی کرده بود به بیمارستان شهر رفته تا به مجروحان حادثه کمک کند.
از بیمارستان به نقاهتگاه (سالن تربیت بدنی) رفته و با کمک به مجروحان، به هر کدام از مصدومان حاضر در سالن سرم و امپول آتروپین تزریق و همه آنان را به دوش گرفتن توصیه میکند.
لیلا تنها زنی بود که به همراه برادارن اعزامی به نقاهتگاه آمده بود و حال و هوای آنجا را اینگونه شرح میدهد:
از هر گوشه مرا صدا میزدند و درخواست کمک میکردند، تمام روز مشغول درمان مصدومان بودم؛ حوالی ساعت ۱۲- ۱ شب بود که احساس کردم خودم هم مجروح و مصدوم شدهام و مشکل تنفسی و خارش بدن و چشمانم سنگین و ضعیف پس از ساعتها فعالیت به منزل آمدم ولی به دلیل بدی شرایط جسمانیم مرا به نقاهتگاه بردند و صبح روز بعد به تهران اعزام و در بیمارستان بوعلی تهران بستری شدم.
هر روز در بیمارستان که بودیم خبر شهادت مردم به دستمان میرسید.
بعد از مدتها با پیگیریهای دفتر حقوق بینالملل، سفیر ایران در هلند و انجمن دفاع از مصدومان شیمیایی گروهی شامل دادستان هلندی اقای تیفن و پلیس آن کشور در سال ۸۴ به سر دشت آمدند و با جانبازان شیمیایی سردشت گفتگو و دیدار داشتند.
از بین جانبازان و شاهدان این حمله وحشیانه دو تن به عنوان شاهد برای دادگاه انتخاب شدیم.
این دادگاه برای محاکمه فرانس فان ان رایت تاجر هلندی که با همکاری تاناکا تاجر
ژاپنی و به جرم تهیه مواد تی دی جی و گاز خردل از کشورهای به اصلاح مدافع حقوق بشر و ارسال به عراق تشکیل شده بود.
محوریت دادگاه مسئله سردشت و حلبچه بود که در تاریخ ۱۱ و ۱۲ آذر ماه سال ۸۴ اولین جلسه آن در دادگاه لاهه هلند با حضور من و قادر مولانپور شروع شد.
من و آقای مولانپور در دادگاه به تشریح این حادثه پرداختیم و عمق فاجعه بهحدی بود که وکلای فرانس فان ان رایت توان دفاع از متهم را نداشتند و وی به ۱۵ سال حبس محکوم شد و بعد از اعتراض وی به حکم دادگاه، در جلسه مجددی که برای وی تشکیل شد و افشای شرکت وی در جرایم دیگر در سال ۸۶ با افزایش مدت حبس به ۱۷ سال حبس محکوم شد.(+)
افشای حمایت کشورهای غربی از تولید جنگافزارهای شیمیایی در عراق
این حمله و تجاوزات مشابهی چون این در حالی انجام شد که عراق جزو ۱۲۰ کشور امضا کننده پروتکل ژنو درباره منع استفاده از سلاحهای سمی، خفهکننده و ترکیبات باکتریولوژیک بود.
امضاء کنندگان این پروتکل تأکید کرده بودند: «استعمال گازهای خفهکننده و مسموم یا امثال آنها و همچنین هر قسم مایعات و مواد یا عملیات شبیه به آن حقاً مورد تنفر افکار دنیای متمدن است.
همچنین دول متعهد تقبل میکنند ممنوعیت استفاده از گازهای خفهکننده و مسموم شبیه آن را به موجب این اعلامیه به رسمیت شناخته و تعهد مینمایند که ممنوعیت مزبور را شامل وسایل جنگ میکروبی نیز دانسته و خود را ملزم به رعایت مراتب فوق بدانند.»
پس از سالها استفاده رژیم بعث از جنگافزارهای شیمیایی در جنگ تحمیلی
براساس بررسیهای انجام شده مشخص شد، بیش از ۱۳ کشور جهان در سالهای جنگ ایران و عراق از طریق واسطه و دلال، سلاح شیمیایی برای استفاده علیه ایران به این کشور میفروختند که متأسفانه امروزه داعيه طرفداری از حقوق بشر در دنیا را دارند که به نمونهای از آن اشاره میکنیم:
عراق در سال ۱۹۸۰ با انتقال مقاديری از عوامل شيميايی و مواد اوليه مربوط از ذخاير شوروی سابق و همچنين خريد تجهيزات ويژه از كشورهای اروپايی و ايالات متحده آمریکا به توليد مستقل جنگافزارهای شيميايی، اقدام كرد.
در سال ۱۹۸۲ با كمپانی «درای رايخ» آلمان كه تأمينكننده وسايل فنی شيميايی است قراردادی منعقد كرد و جهت توليد عوامل اعصاب به خريد مواد شيميايی از منابع غربی اقدام كرد.
رسوايی انگلیس و كشف محموله مواد شيميايی در بندر نرماندی فرانسه يكی دیگر از دلايل محكم ايرانيان برای اثبات كمكهای نامشروع غرب در خلال جنگ به دولت بعث عراق است.
پس از آنکه يك كشتی عراقی در بندر نرماندی فرانسه توقيف و ۳۵۰۰۰ تن دیمتيل تسنوتات كه از بندر ليورپول انگليس به مقصد كويت برای تحويل به عراق توسط اين كشتی حمل میشد توقيف و ضبط شد؛ دولت انگليس در ادعایی مضحك اعلام كرد كه اين مواد شيميايی تنها برای توليد حشرهكش! به عراق ارسال شده است.
اما نمونه ديگر شراكت اروپا در جنايات شيميايی عراق، شركت پتروشيمی فيليپين در بلژيك است كه در سال ۱۹۸۳ ميلادی، ۵۰۰ تن ماده اوليه گاز خردل را به عراق فروخت.
در همان دوره دادستانی در آلمان غربی سابق، دفاتر ۱۲ شركت اين كشور را كه متهم به فروش تسليحات شيميايي به عراق بودند بازرسی كرد كه در جريان اين بازرسیها مدارك و شواهد فراوانی بهدست آمد كه اين شواهد و مدارك در هزار پرونده مجزا ثبت شد.(+)
حملات شیمیایی عراق به ایران
رژیم عراق از ابتدای جنگ به طور محدود از گلولههای شیمیایی استفاده میکرد تا اینکه در جریان عملیات والفجر ۲ به طور وسیع با استفاده از هواپیما مبادرت به بمباران شیمیایی غرب جاده پیرانشهر – رواندوز کرد، این حمله که در ساعت ۷ صبح روز سه شنبه ۱۸ مرداد ماه سال ۶۲ به وقوع پیوست منجر به مصدوم شدن جمعی از رزمندگان شد.
در ادامه به موارد دیگری از استفاده عراق از سلاح شیمیایی اشاره میکنیم:
* عراق از تاریخ نوزدهم مرداد ۱۳۶۲ تا چهارم آذر ماه ۱۳۶۲ دوازده بار با استفاده از توپ، خمپاره و هواپیما اقدام به استفاده از گازهای شیمیایی، عمدتاً در غرب کشورمان از جمله مناطق نظامی و غیر نظامی پیرانشهر، بازیدراز، مریوان، بانه، پنجوین و پاوه کرد.
* ساعت ۵ بامداد ۳ آبان ماه ۱۳۶۲، هواپیماهای عراق روستای باینجان از توابع بانه را بمباران شیمیایی کردند که منجر به شهادت و مصدوم شدن جمعی از اهالی روستا شد.
در این حمله از بمبهای شیمیایی حاوی ترکیبی از آرسنیک و نیتروژن موستارد، موسوم به بمبهای تاولزا استفاده شد.
* ساعت ۱۷ روز ۱۶ آبان ماه سال ۱۳۶۲ هواپیماهای دشمن منطقهای بین رودخانه شیلر و ارتفاعات لری را هدف حملات شیمیایی قرار دادند که منجر به تحریکات چشمی شدید در مجروحین شد.
* در نوزدهم فروردین ۱۳۶۴ چهار نقطه از منطقه عملیاتی« بدر» در هورالهویزه در داخل خاک ایران هدف بمبها و گلولههای شیمیایی عراق که حاوی گاز خردل و اعصاب بودند، قرار گرفت.
* ساعت ۱۷ روز بیستم فروردین سال ۱۳۶۴ مجدداً منطقه عملیاتی «بدر» در هورالهویزه از سوی عراق گلوله باران شیمیایی شد.
* بیست و سوم دی ماه ۱۳۶۵ هواپیماهای عراقی مواضع رزمندگان اسلام در منطقه عملیاتی کربلای ۵ را بمباران شیمیایی کردند که منجر به مصدوم شدن عدهای شد.
* سه روز بعد در بیست و ششم دی ماه ۱۳۶۵ یک فروند هواپیمای عراقی منطقه عملیاتی کربلای ۶ را بمباران شیمیایی کرد.
* در هفتم اسفند ۱۳۶۵ حمله شیمیایی نیروهای رژِیم بعثی عراق در شمال جاده شلمچه – بصره با آمادگی کامل پدافند شیمیایی ایران خنثی شد.
* هفتم تیر ۱۳۶۶ رژیم عراق چهار نقطه شهر کردنشین سردشت را هدف حملات شیمیایی قرار داد که منجر به شهادت ۶۰ تن از مردم این شهر شد.
* شانزدهم مهر ماه ۱۳۶۶ یک منطقه عملیاتی در شمال سومار توسط هواپیماهای عراقی بمباران شیمیایی شد که شهادت جمعی از رزمندگان ایرانی را در پی داشت.
* در بیست و یکم دی ماه سال ۱۳۶۶ عراق مبادرت به پرتاب گلوله شیمیایی در یک منطقه عملیاتی مقابل سردشت کرد.
* در واپسین روزهای سال ۱۳۶۶ یعنیدر بیست و هفتم اسفند ماه رژیم عراق همزمان با پیشروی نیروهای ایران به سوی حلبچه، چندین بار اقدام به بمباران شیمیایی این شهر کرد و دست به کشتار مردم این شهر زد.
* دهم فروردین ۱۳۶۷ هواپیماهای عراقی روستای کلال در حومه پاوه را هدف بمباران شیمیایی قرار دادند.
* بیست و یکم فروردین ماه سال ۱۳۶۷ هواپیماهای عراقی یک روستا در منطقه مریوان و همچنین شهر مریوان را بمباران و گلولهباران شیمیایی کردند.
* بیست و هفتم فروردین ماه سال ۱۳۶۷رژیم عراق در حمله به مواضع نیروهای اسلام در فاو مبادرت به استفاده وسیع از سلاح شیمیایی کرد.
* بیست و چهارم خرداد ۱۳۶۷ یک روستا در بانه توسط هواپیماهای عراق بمباران شیمیایی شد.
* در چهارم تیر ماه ۱۳۶۷ نیروهای عراقی با استفاده گسترده از سلاح شیمیایی به رزمندگان اسلام در جزایر مجنون حمله کردند.
* سوم مرداد ماه ۱۳۶۷ نیز نیروهای عراق با استفاده گسترده از سلاحهای شیمیایی به سمت مناطق گیلان غرب و سرپل ذهاب پیشروی کرده و بخش هایی از این مناطق را به اشغال خود در آوردند.
* یازدهم مرداد ۱۳۶۷ هشت نقطه در منطقه غرب اشنویه هدف بمباران شیمیایی عراق قرار گرفت که در اثر این جنایت، بیش از ۲ هزار و ۴۰۰ تن از مردم غیرنظامی منطقه مصدوم شدند.
آمار دفعات و قربانیان حملات شیمیایی عراق به ایران
جمهوری اسلامی ایران در پی استفاده وسیع رژیم عراق از سلاحهای شیمیایی و سکوت مجامع جهانی تصمیم گرفت برای افشا نمودن این جنایت ضد بشری و روشن شدن اذهان مردم جهان، مجروحان را برای ادامه مداوا، به کشورهای مختلف اعزام کند.
بر اساس آمار موجود، در سال ۶۲ حدود ۵۸ نفر، در سال ۶۳ تعداد ۳ نفر، در سال ۶۵ تعداد ۶ نفر، در سال ۶۶ تعداد ۲۴ نفر و در سال ۱۳۶۷ تعداد ۵۳ نفر از مجروحان شیمیایی که شدت جراحت آنان بیشتر بود، به کشورهای انگلیس، فرانسه، آلمان، اتریش، هلند، سوئد، سوییس، بلژیک، ژاپن، اسپانیا و آمریکا اعزام و تحت مراقبتهای ویژه قرار گرفتند.
به طور کلی آمار موجود از کاربرد سلا های شیمیایی توسط رژیم عراق علیه نیروهای ایران حکایت از این دارد که از ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ تا ۳۰ مارس ۱۹۸۴ رژیم عراق ۸۳ بار سلاح شیمیایی به کاربرد که بر اثر آن ۱۱۶ تن شهید و ۴۴۵۰ تن مجروح شدند.
از ۳۰ مارس ۱۹۸۴ تا ۲۵ آوریل ۱۹۸۵ عراق ۲۹ بار از گازهای شیمیایی علیه نیروهای ایران استفاده کرد که بر اثر آن ۴۲ شهید و ۲۹۶۶ تن مجروح شدند.
از ۲۵ آوریل ۱۹۸۵ تا ۲۱ مارس ۱۹۸۶ این رژیم مجموعاً ۶۹ بار سلاح شیمیایی به کاربرد که در نتیجه ۱۰۴ تن شهید و ۱۵۰۰۰ تن مجروح شدند.
همچنین از ۲۱ مارس ۸۶ تا ۸ آوریل ۸۷ دفعات استفاده عراق از سلاح شیمیایی و تعداد شهدا مشخص نیست، ولی تعداد مجروحین ۳۸۹۳ نفر برآورد شده است.
و در مجموع از ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ تا ۸ آوریل ۸۷ عراق حداقل ۱۹۶ بار از سلاح شیمیایی استفاده کرد که ۲۶۲ شهید و ۲۷۳۰۹ مجروح بر جای گذاشت.
جمهوری اسلامی ایران در پی استفاده وسیع رژیم عراق از سلاحهای شیمیایی و سکوت مجامع جهانی تصمیم گرفت برای افشا نمودن این جنایت ضد بشری و روشن شدن اذهان مردم جهان، مجروحان را برای ادامه مداوا، به کشورهای مختلف اعزام کند.
بر اساس آمار موجود، در سال ۶۲ حدود ۵۸ نفر، در سال ۶۳ تعداد ۳ نفر، در سال ۶۵ تعداد ۶ نفر، در سال ۶۶ تعداد ۲۴ نفر و در سال ۱۳۶۷ تعداد ۵۳ نفر از مجروحان شیمیایی که شدت جراحت آنان بیشتر بود، به کشورهای انگلیس، فرانسه، آلمان، اتریش، هلند، سوئد، سوییس، بلژیک، ژاپن، اسپانیا و آمریکا اعزام و تحت مراقبتهای ویژه قرار گرفتند، تعدادی از مجروحان نیز به دلیل شدت جراحت به شهادت رسیدند.
اسناد سازمان ملل از جنایات رژیم بعث عراق
در وب سایت سازمان ملل متحد، در بخش اسناد رسمی شورای امنیت، سند شماره S/۱۸۸۵۲/ADD.۱ به تاریخ ۱۸ می ۱۹۸۷ (۲۸ اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۶) مدارکی وجود دارد که گوشهای از جنایات جنگی رژیم بعث را یادآوری میکند.
این سند، گزارش هیات پزشکی است که از سوی ˈخاویر پرز دکویارˈ، دبیر کل وقت سازمان ملل،مأمور شده بود صحت ˈادعایˈ بکارگیری تسلیحات شیمیایی در جنگ ایران و عراق را بررسی کنند.
در این سند نام دهها مرد، زن و کودک غیرنظامی ایرانی درج شده که در شهرهای خرمشهر، سردشت، آبادان و بانه طی حملات شیمیایی عراق مجروح شدهاند.
در این گزارش جوانترین مجروح یک دختربچه دو ساله کرد است و مسنترین آنان مردی ۶۵ ساله که در خرمشهر مجروح شده است.
براساس گزارشات بینالمللی حملات شیمیایی عراق علیه ایران بعد از جنگ جهانی اول بی سابقه بود و نقض آشکار پروتکل ۱۹۲۵ ژنو محسوب شد.(+)
واکنشها نسبت به استفاده عراق از سلاحهای شیمیایی در مجامع بینالمللی
در این بخش به بررسی بازتاب و انعکاس کاربرد سلاح شیمیایی توسط عراق از دیدگاه مجامع پزشکی، رسانههای گروهی، مجامع بینالمللی و شخصیتهای سیاسی جهان میپردازیم:
- بیستم اسفند سال ۱۳۶۲ پروفسور هندریکس، رییس مؤسسه سم شناسی گهنت بلژیک گفت: براساس نتیجه تحقیقات، مجروحان ایرانی بستری در اتریش بر اثر ماده شیمیایی گاز ازت معروف به «صلیب زرد» و مادهای به نام میتوتوکسین یا «باران زرد» مسموم شدهاند.
- بیست و پنجم اسفند سال ۱۳۶۲عصمت کتانی، معاون وزیر خارجه عراق، در واشنگتن تلویحاً به استفاده عراق از بمبهای شیمیایی علیه نیروهای ایرانی اعتراف کرد.
- بیست و نهم دی ماه ۱۳۶۳ اعتراف دبیرکل سازمان ملل در جلسه شورای امنیت به این موضوع که نتوانسته است از عراق در مورد عدم استفاده از سلاحهای شیمیایی در جنگ با ایران تعهد بگیرد.
- پانزدهم اسفند سال ۱۳۶۲ حدود ۶۵ تن از نمایندگان سازمانهای خبری داخلی و خارجی از صد نفر از مجروحان بمباران شیمیایی عراق در عملیات «خیبر» که در تهران بستری بودند، بازدید کردند.
- در دوازدهم فروردین ۱۳۶۴ دبیر کل سازمان ملل با انتشار بیانیهای، استفاده عراق از سلاحهای شیمیایی را تأیید و قویاً آن را محکوم کرد.
- شانزدهم بهمن ماه سال ۱۳۶۵ روزنامه «دیلی تلگراف» نوشت که در اعترافات یک خلبان اسیر عراق آده است که قبل از اینکه هواپیمای این خلبان سقوط کند، مواضع ایرانیها را مورد حمله شیمیایی قرار داده است.
- بیست و پنجم اسفند ۱۳۶۵ستوان کاظم دوغیر، افسر متخصص سلاحهای شیمیایی عراق، که در منطقه کربلای ۵ به اسارت درآمده بود، افشا کرد که عراق علاوه بر هواپیما، از توپ های ۵۵ و ۱۷۵ میلیمتری برای شلیک گلولههای شیمیایی استفاده میکرده است.
- هفدهم تیر سال ۱۳۶۶ کمیسیون بینالمللی حقوق بشر در پاریس رژیم عراق را به دلیل استفاده از سلاحهای شیمیایی محکوم کرد.
- نهم تیر ماه سال ۱۳۶۶ سازمان بهداشت جهانی حملات شیمیایی عراق به مناطق مسکونی شهر «سردشت» را تقبیح کرد.
- بیست و سوم تیر ۱۳۶۶دیوید ملور، معاون وزیر خارجه انگلیس گفت: کاربرد سلاحهای شیمیایی توسط عراق در جنگ با ایران، فوریت دست یافتن به توافقی در زمینه منع کامل استفاده از این گونه سلاحها را طلب میکند.
-در دوم مرداد ماه سال ۱۳۶۶ هانس دیتریش گنشر، وزیر خارجه آلمان عراق را آغازگر جنگ و به کار گیرنده بمبهای شیمیایی در جنگ با ایران اعلام کرد.
- در دوازدهم مردادماه سال ۱۳۶۶ سازمان ملل بنا به درخواست ایران یک سری اسناد شامل ۳۰ صفحه عکس مربوط به زنان و کودکان مجروح شیمیایی سردشت را منتشر کرد.
- بیستم مهر ماه ۱۳۶۶، ۲ تن از نمایندگان صلیب سرخ جهانی و ۳۱ خبرنگار خارجی از آثار بمباران شیمیایی عراق در سومار و اجساد شهدا بازدید کردند.
- در دهم آذر ماه ۱۳۶۶ دادستان آلمان علیه ۱۲ شرکت آلمانی متهم برای ارسال تأسیسات شیمیایی به عراق، اعلام جرم کرد.
- ششم اسفند ۱۳۶۶ سازمان ملل عراق را متهم به استفاده از سلاحهای شیمیایی کرد که دستکم یک هزار تن از این طریق جان سپردهاند.
- دهم فروردین ۱۳۶۷ رادیو استرالیا ضمن تأکید بر استفاده عراق از سلاح شیمیایی علیه مردم حلبچه گفت: نخستین بار نیست که عراق هنگامیکه در تنگنا قرار میگیرد، از سلاح شیمیایی استفاده میکند.
- دهم فروردین ۱۳۶۷ روزنامه ایتالیایی «آل ژورنو» حمله عراق به حلبچه را اولین مورد قتل عام اهالی غیرنظامی یک شهر توسط سلاح شیمیایی دانست.
- دهم فروردین ۱۳۶۷ وزرای خارجه نیوزلند و استرالیا و دبیر کل سازمان ملل و نخست وزیر انگلیس و وزیر خارجه کانادا بمباران شیمیایی شهر حلبچه را محکوم کردند.
- دهم فروردین ۱۳۶۷ دکتر موریس و دکتر ژرژ از سازمان «پزشکان بدون مرز» بلژیک پس از بازدید از شهر حلبچه و معاینه مجروحان شیمیایی، در بروکسل به کارگیری گاز خردل و احتمالاً سیانوژن توسط عراق را تأیید کردند.
- یازدهم فروردین ۱۳۶۷ حدود ۴۸ نماینده پارلمان انگلیس، گروهی از نمایندگان مجلس ژاپن، گروه حقوق بشر پارلمان انگلیس، صلیب سرخ جهانی و نخست وزیر لهستان خواستار محکومیت صدام به خاطر بمباران شیمیایی حلبچه شدند.
- پانزدهم فروردین سال ۱۳۶۷ بود که وحید منجی اوغلو، قائم مقام کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان ضمن بازدید از دو استان کشورمان گفت که خود شاهد بمباران شیمیایی محل اقامت مهاجران کرد بوده که در تاریخ پناهندگی کمیساریای عالی بینظیر بوده است.
- در بیست و پنجم فروردین ماه سال ۱۳۶۷ ژاک دو میلیانو مدیر گروه پزشکی هلند پس از بازدید از حلبچه و معاینه مجروحان اذعان داشت که عراق در حلبچه از گازهای شیمیایی اعصاب استفاده کرده است.
- سوم تیر ماه ۱۳۶۷ اعضای مجلس سنای آمریکا با صدور قطعنامهای ضمن محکومیت عراق برای استفاده از سلاحهای شیمیایی در جنگ با ایران، از ریگان خواستند با ادامه فشارهای سیاسی، مانع استفاده بیشتر عراق از این سلاح شود.
- دهم تیر ماه ۱۳۶۷ طارق عزیز، وزیر خارجه عراق در آلمان اعلام کرد که کشورش در جنگ علیه ایران از سلاح شیمیایی استفاده کرده است.
- یازدهم تیرماه ۱۳۶۷محمد مشاط، سفیر عراق در انگلیس در مصاحبه با رادیو لندن اعلام کرد که در جریان جنگ ایران و عراق کشورش سلاحهای شیمیایی به کار برده است.
- در دهم مرداد ماه سال ۱۳۶۷در جریان بازدید کارشناسان اعزامی سازمان ملل از عراق و ایران، اعلام شد که نیروهای عراقی در جنگ با ایران مکرراً از سلاح شیمیایی استفاده کردهاند.
- در بیست و پنجم شهریور سال ۱۳۶۵ یک شرکت هلندی تولید کننده فرآوردههای شیمیایی به خاطر صدور غیرقانونی محصولات خود به عراق، در دادگاه شهر ارهم به پرداخت ۱۰۰ هزار فلورن محکوم شد.(+)
نمایشگاه عکس بمباران شیمیایی سردشت در لاهه
به مناسبت سالروز بمباران شیمیایی سر دشت نمایشگاه عکسی با عنوان «لالههای واژگون» در هفتم تیر ماه سال ۱۳۹۰ در مقر سازمان منع گسترش سلاح های شیمیایی (opcw) واقع در شهر لاهه هلند برپا شد.
این نمایشگاه به علت طرح پیشنهادی نامگذاری سالروز بمباران شیمیایی شهر سردشت به عنوان «روز جهانی مبارزه با سلاحهای شیمیایی» و اولویت پذیرفته شدن آن از سوی سازمان (opcw) برگزار و دبیرکل سازمان منع سلاحهای شیمیایی ضمن حضور در مراسم، پیامی را در محکومیت فاجعه سردشت قرائت کرد.
در این مراسم علاوه بر سفرای کشورهای مختلف در هلند، دو نفر از مسئولان بنیاد شهید جمهوری اسلامی ایران و امور ایثارگران به همراه یکی از جانبازان هفتاد درصد شهر سردشت حضور داشتند.(+)
مصدومان بمباران شیمیایی سردشت در قاب تصویر «سفیران صلح»
مهدی منعم عکاسی است که بیش از ۱۴ سال از عمرش را صرف عکاسی از مناطق مرزی ایران با موضوع «قربانیان جنگ» کرده است تا روایتگر آسیبها و پیامدهای جنگ تحمیلی و نابرابری باشد که هشت سال به طول انجامید و همچنان در این منطقه قربانی میگیرد.
اکنون او روایت دیگری دارد از قصه پرغصه مرزنشینان و مردم غیر نظامی مناطق سردشت و اطراف آن که بیش از دو دهه پیش مورد حمله شیمیایی عراق قرار گرفتند و امروز همچنان صدمات ناشی از آن حملات را بر جسم و روحشان تحمل میکنند.
مهدی منعم در نمایشگاهی که در تیر ماه سال گذشته و به مناسبت سالگرد حمله شیمیایی به سردشت ایران در نگارخانه اشراق قم برپا کرده بود، حدود ۲۰ قطعه عکس را از مصدومان این بمباران شیمیایی به نمایش گذاشت.
منعم با ثبت و عکاسی پیامدهای جنگ تحمیلی ایران و عراق دو کتاب با عنوان «قربانیان جنگ» و «معجزه امید» را نیز چاپ و منتشر کرده است.
این عکاس در مقدمه کتابش با عنوان «قربانیان جنگ» چنین نوشته است: «من سالها با صحنههای تلخی رو به رو شدم که با دوربین عکاسی آنها را مستند کردم.
این عکسها حاصل احساس ناخوشایندی است که از کابوسی به نام جنگ در ذهن دارم و با همه وجود تلاش کردهام این احساس را به همه جهانیان منتقل کنم، برای آنکه همه به زندگی همراه با صلح و آرامش فکر کنیم.
شک ندارم که تصاویر عکاسی قادر است جهانیان را در راه رسیدن به تفاهم انسانی و زندگی در صلح و آرامش یاری دهد و این یعنی معجزه تاثیر گذاری عکس، که به آن ایمان دارم.» (+)
فیلم مستند "چریکه بیدنگ" روایتگر بمباران شیمیایی سردشت
فیلم مستند «چریکه بیدنگ» دو روایت است از بمباران شیمیایی سردشت که توسط نرگس آبیار کارگردان سینما و نویسنده ادبیات ساخته شده است.
نرگس آبیار با سفر به سردشت دو داستان مختلف یکی از زبان کودکان و دیگری تبعات این جنایت در خصوص این جنایت را روایت کرده است.(+)
سپیده دمی که بوی لیمو میداد؛ مستند بمباران شیمیایی سردشت در کن
«سپیده دمی که بوی لیمو می داد» مستندی از آزاده بیزار گیتی که در مورد بمباران شیمیایی سردشت ساخته شده است.
این فیلم مستند که از تولیدات «مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی» است، در روز ۲۹ اردیبهشت ماه ۱۳۹۳ در سالن اصلی بازار فیلم جشنواره کن به نمایش درآمد.(+)
جان دادن هزاران انسان بیگناه، سرفههای بیامان صدها زن و مرد و دردناکترین جراحات و تاولها بازمانده حملاتی است که هر روز در گوش تاریخ فریاد میزند و حامیان جنایتگران تاریخ را به بیدار شدن وجدانهایشان فرا میخواند.
بمباران شیمیایی سردشت بیشک یکی از صدها نمونه جنایات ضد بشری است که در سایه حمایتهای سردمداران ستم پیشه و مدافعان دروغین حقوق بشر به وقوع پیوسته است.
سلطهگران مستکبری که امروز نیز با حمایت از جنایات تروریستهای تکفیری-صدامی-بعثی در منطقه همچنان به کشتار مردم ادامه میدهند.
8 تير 1392 ساعت 15:01
در مراسمي در لاهه هلند، ياد قربانيان بمباران شيميايي سردشت گرامي داشته شد.
به گزارش جبهه جهانی مستضعفین،باشگاه خبرنگاران به نقل از شبکه تلويزيوني پرس تي وي نوشت، سازمان منع استفاده از جنگ افزارهاي شيميايي در شهر لاهه هلند نمايشگاهي درباره قربانيان جنگ افزارهاي شيميايي برگزار کرده است. برگزارکنندگان اين نمايشگاه اميدوار هستند اين اقدامات سبب افزايش آگاهي عمومي درباره تسليحات شيميايي شود و به نابودي اين جنگ افزارها کمک کند. هرسال اين نمايشگاه در مقر اصلي سازمان مذکور در لاهه برگزار مي شود. در اين نمايشگاه ياد قربانيان تسليحات شيميايي عراق در بمباران شهر سردشت نيز گرامي داشته مي شود. هواپيماهاي جنگي صدام در سال ۱۹۸۷ ، تسليحات شيميايي را روي سر مردم سردشت ريختند و يکصد و سيزده غيرنظامي را کشتند و هزاران نفر را زخمي کردند. نمايشگاه لاهه به دنبال عاري سازي جهان از جنگ افزارهاي شيميايي است.
ديپلماتهاي چندين کشور جهان از سفارتخانه هاي مختلف در مراسم روز گذشته اين نمايشگاه در لاهه شرکت داشتند. در اين مراسم تاکيد شد بسياري از بازماندگان تسليحات شيميايي سردشت هنوز هم با آثار بازمانده از اين جنگ افزارها دست و پنجه نرم مي کنند.
"کاظم غريب آبادي" سفير ايران در هلند در اين خصوص گفت: توجه به اين نکته بسيار حائز اهميت است که ايران قرباني تسليحات هسته اي است. جامعه بين المللي بايد به اين مسئله توجه کنند. متاسفانه کشورهايي که به صدام حسين تسليحات شيميايي دادند حاضر نيستند اجازه بدهند صداي قربانيان تسليحات شيميايي ايران به گوش جهانيان برسد.
"احمد اوزومجو" مديرکل سازمان منع استفاده از تسليحات شيميايي در اين خصوص گفت: اين سازمان شانزده سال پيش تشکيل شد. اين سازمان در مسير حذف جنگ افزارهاي شيميايي به دستاوردهاي بسيار زيادي دست پيدا کرده است و توانسته است مانع از استفاده از اين جنگ افزارها در جهان شود که به کشتار گسترده مردم منجر مي شود.
روز گذشته پس از مراسم يادبود کشته هاي سردشت، مديرکل سازمان منع استفاده از تسليحات شيميايي براي يادبود قربانيان مذکور به بناي يادبود آنها در لاهه تاج گل نثار کردند و قول دادند تلاشهاي خود را براي ايجاد جهان عاري از تسليحات شيميايي دوچندان خواهند کرد. متاسفانه به علت فضاي حاکم بر رسانه هاي جهان، هنوز بسياري از جهانيان نمي دانند که ماجراي سردشت چه بوده است.
جنایت آمریکا در فلوجه عراق گستردهتر از هیروشیما
22 آبان 1394 ساعت 2:46
شهر فلوجه در ماه نوامبر ۲۰۰۴ شاهد قتلعام هزاران زن و مرد و کودک عراقی توسط ارتش اشغالگر آمريکا بود. استفاده از سلاحهای ممنوعه فسفری و شیمیایی در این حمله باعث شد که میزان سرطان خون، تولد نوزادان ناقص و مرگ و میر کودکان بسیار بیشتر از میزانی باشد که از مردم شهرهای هیروشیما و ناگازاکی پس از حملات اتمی سال ۱۹۴۵ منتشر شده است.
جبهه جهانی مستضعفین - ارتش آمريکا از روز ۷ نوامبر حملهای را به نام "چرخ فلک فانتوم" به شهر فلوجه آغاز کرد و پس از چند روز بمباران، حملات متعدد و قتل عام مردم بیگناه این شهر سطوری دیگر از دفتر جنایات ضد بشری خود را عراق رقم زد.
نوامبر ۲۰۰۴ تعداد زیادی از مسلمانان غیرنظامی کشور عراق در فلوجه با "فسفر سفید" و بمب شیمیایی "ام. کا.۷۷" که از سوی نیروهای نظامی آمریکا به کار گرفته شد سوختند و جریان زندگیشان به اتمام رسید؛ اما سکوت مجامع بینالمللی همچنان ادامه دارد.
در ادامه ابعاد و چگونگی این جنایت را بررسی میکنیم:
فلوجه؛ سمبل مقاومت
فلوجه از آغاز حمله آمريکا به عراق سمبل مقاومت عليه اشغالگران بوده است.
چند روز بعد از سقوط بغداد در ماه آوريل ۲۰۰۳، دهها دانشآموز اهل فلوجه که برای اعتراض به حضور ارتش آمريکا در مدارسشان دست به تظاهرات خيابانی زده بودند، با تيربار مسلسلهای سربازان آمريکايی کشته شدند.
مردم فلوجه با حملات چريکی متعدد به پايگاههای نيروهای آمريکايی از اشغالگران انتقام گرفتند تا اینکه افزايش حملات چريکی به مقرهای آمريکاييان و حمايت وسيع تودهای از این حملات، نيروهای آمريکايی را وادار به تخليه فلوجه در اواخر سال ۲۰۰۳ کرد.
مجدداً در ماه آوريل ۲۰۰۴ نيروهای آمريکا به بهانه قتل يک ميسيونر آمريکايی در فلوجه به اين شهر حمله کردند؛ اما اوجگيری عمليات شيعیان طرفدار مقتدا صدر در جنوب عراق موجب شد که نيروهای آمريکايی از فلوجه خارج شده و راهی جنوب شوند و در نتيجه شهر فلوجه تحت کنترل کميتهای متشکل از رهبران محلی و مذهبی قرار گرفت که با حمايت مردم از ورود نيروهای آمريکايی و نيروهای دولت موقت عراق به شهر جلوگيری میکردند.
از آن تاريخ تاکنون ارتش آمريکا همواره در انتظار فرصتی مناسب برای جبران عقب نشينیهای گذشته و انتقامگيری از مردم فلوجه بوده است و همچنان به جنایات خود در این سرزمین ادامه میدهد.
قتل عام فلوجه عراق
در تجاوز به شهر فلوجه که در ۴۳ مایلی غرب بغداد قراردارد، یکی از وحشتناکترین جنایات عصر حاضر به وقوع پیوست.
پس از این که مردم شهر در مقابل نیروهایی که رهبریشان را آمریکا بر عهده داشت شروع به مقاومت کردند، واشنگتن دست به یک تنبیه دسته جمعی زد؛ براساس قوانین بینالمللی جنگ، این اقدام غیرقانونی بود.
نیروی دریایی آمریکا، نخستین بار در آوریل ۲۰۰۴، پس از آنکه ۴ تن از کارکنان شرکت امنیتی آمریکایی «بلک واتر» کشته شده و اجسادشان سوزانده شد، شهر فلوجه را محاصره و بمبباران نمودند.
آنها پس از گذشت ۸ ماه مذاکرات به بنبست رسیده، سرانجام در ماه نوامبر، به شهر فلوجه یورش برده و با استفاده از حملات توپخانهای و هوایی، مواضع نظامی شورشیان را بمباران کردند و بعدها به استفاده از فسفر سفید در کنار سایر مهمات نظامی، اعتراف کردند.
در روز ۷ نوامبر بعد از هفتهها حملات هوايی پراکنده به فلوجه، پلها و جادههای مشرف به اين شهر توسط سربازان آمريکايی و انگليسی مسدود شد و از ورود و خروج مردم جلوگيری به عمل آمد.
پس از انسداد مسیر مردم این شهر، بمباران و تيرباران سنگين هوايی بر روی اين شهر محاصره شده و ساکنينش که در دام افتاده بودند شروع شد و در طول روز به طور متوالی ادامه يافت.
در روز اول حمله، بزرگترين بيمارستان فلوجه که در حاشيه شهر قرار داشت با تانک ويران شد و دکتر "سامی جميلی" که موفق به فرار شده بود به خبرنگاران گفت: "آمريکايیها بعد از به توپ بستن بیمارستان به داخل هجوم آوردند و پزشکان، پرستاران و بيماران را دستبند زده و با خود بردند و با شلیک به یکی از آمبولانسها دکتری که در آن بود کشته شد."
در حمله به تنها درمانگاه فعال فلوجه در مرکز شهر نيز، همه دکترها و پرستارها غير از دکتری به نام عباس علی، کشته شدند، هدف آمريکاییها از تصرف بيمارستان در همان اول کار اين بود که از فاش شدن تعداد درست کشتهشدگان و مجروحان جلوگيری کنند؛ زيرا که معمولاً در بيمارستانها میتوان آمار صحيحتری را از تعداد زخمیها و کشتهشدگان به دست آورد.
دکتر علی اظهار داشت که آمريکايیها در بلندگوهايشان فرياد میزدند که مردم از خانههايشان خارج شوند؛ اما به طرف خانهها تيراندازی میکردند؛ مردم نمیدانستند چه کار کنند، اگر در خانه میماندند بمباران هوايی میشدند و اگر بيرون میآمدند، تير میخورند.
بمباران مستمر يک روز ادامه يافت و سپس در روز ۸ نوامبر بيش از ۱۰ هزار سرباز از جهات مختلف به شهر يورش بردند.
آنان ساختمانهای دولتی، مدارس، مساجد و خانههای بمباران شده را برای يافتن بازماندگان جستجو کرده و اغلب اسرا را در همانجا تيرباران کردند.
در جریان این جنایات سرتيپ مايکل شاپ، فرمانده نيروهای آمريکايی به سربازانش دستور داد که برای جلوگيری از عمليات انتحاری، به سوی هر عراقی حتی آنانکه قصد تسليم شدن داشتند، شليک کنند.
پس از بمباران کامل فلوجه نیروهای آمریکایی برای پيدا کردن باقی شهروندان این شهر که زنده مانده بودند، وارد شهر شدند.
فرماندهان آمریکایی در حمله به فلوجه، برای کاهش میزان تلفات نیروهای خود، هیچ محدودیتی از نظر تیراندازی و بمباران اعمال نکردند.
افسران انگلیسی از اینکه هیچ اهمیتی به کشته شدن غیر نظامیان نشان داده نمیشد، وحشتزده شده بودند. طبق اظهارات سرتیپ «نیجل الوین فاستر»، یکی از فرماندهان انگلیسی که در شهر بغداد در خدمت نیروهای آمریکایی بود، "در نوامبر ۲۰۰۴، طی یکی از عملیاتهای مقدماتی در فلوجه تنها در یک شب، بیش از ۴۰ گلوله توپ ۱۵۵ میلیمتری به بخش کوچکی از شهر، شلیک شد."
يکی از خبرنگاران نيويورک تايمز گزارش داد که در روز ۱۰ نوامبر سربازان آمريکايی برای بيرون راندن يک عراقی که در داخل ساختمانی ۳ طبقه و تنها با يک تفنگ دورزن (Sniper) جلوی پيشرفت نيروها را گرفته بود، اين ساختمان را با بمبهای ۵۰۰ و ۱۰۰۰ پوندی، ۳۵ توپ (mm ۱۵۵) و ۱۰ خمپاره mm) ۱۲۰) تانک، و بيش از ۳۰ هزار گلوله مسلسل مورد حمله قرار داده و آن را با خاک يکسان کردند.
براساس اعلام هلال احمر ارتش آمريکا به هيچ نيروی امدادی و پزشکی اجازه ورود به فلوجه را نمیداد و بوی تعفن اجساد از مسافت دور احساس میشد و سگها از اجساد تغذيه میکردند.
مردمی که از بمباران جان سالم به در برده بودند نيز در داخل زبالههای شهر به دنبال غذا میگشتند.
وقتی در کنفرانس مطبوعاتی روز ۱۵ نوامبر از سرهنگ مايک رگنر در مورد تعداد کشته شدگان سوال شد، جواب داد: "نمیدانم؛ حدس زده میشود که دشمن حدود ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ کشته داده است."
دولت آمريکا در ادامه اعلام کرد که به دليل استفاده از سلاح و تکنولوژی پيشرفته در جريان حمله به فلوجه، غيرنظاميان کشته نشدند؛ اما اين هم ادعای دروغی بيش نبود، زيرا که حتی خبرنگاران همراه ارتش آمريکا نيز گزارش دادند که سربازان آمريکايی بعد از بمباران هوايی شهر، با استفاده از دستگاههايی که حرارت بدن انسان را رديابی میکند، هر ساختمانی را که نشانهای از موجود زنده در آن بود با راکت و تانک ويران میکردند.
سازمان ديدهبان حقوق بشر نيز اعلام کرد که بر اساس گزارشات مستند ارتش آمريکا در فلوجه مرتکب جرايم جنگی بيشماری شده است؛ به عنوان مثال در روز ۱۱ نوامبر چندين خانواده عراقی که قصد خارج شدن از شهر را داشتند توسط سربازان آمريکايی به زور به داخل شهر برگردانده شدند و يا به عنوان مثال در روز ۱۳ نوامبر (طبق گزارش مستند يکی از خبرنگارهای NBC ) سربازان آمريکايی در يکی از مساجد فلوجه اسرای زخمی را اعدام کردند.(+)
«بلال حسین» یک عکاس عراقی خبرگزاری آسوشیتد پرس، که در سال ۲۰۰۴ در فلوجه بود، آمار تکاندهندهای را از قتل عامها ارائه کرده است: هنگامیکه سربازان آمریکایی شلیک گلوله مستقیم به سمت خانهها را آغاز کردند ... من ماندن در خانه را خطرناک دانستم و تصمیم گرفتم در مسیر رود فرات به سمت غرب فلوجه فرار کنم». او گفت: «من واقعاً فکر نمیکردم. ناگهان، به جایی رسیدم که چارهای به جز شنا کردن نداشتم... اما نظرم تغییر کرد زمانی که دیدم بالگردهای آمریکایی مستقیماً به سمت افرادی را که برای عبور از رودخانه تلاش میکنند، شلیک میکنند.
یک خانواده پنج نفره در حال تلاش برای عبور از رودخانه به ضرب گلوله کشته شد و من با دست خود فردی را هنگام تلاش برای فرار کشته شده بود، در ساحل رودخانه دفن کردم... من تا دو ساعت در امتداد رودخانه پیاده روی کردم و هنوز هم آمریکاییهایی را میدیدم که آماده شلیک به هر فردی بودند که ممکن بود در رودخانه در حال شنا باشد؛ اما من بسیار خوش شانس بودم که از شر تک تیراندازان نجات پیدا کردم.»
مقایسه بمباران فلوجه با بمباران اتمی هیروشیما
شهر «فلوجه» عراق همچنان از مصیبتهای وارده پس از اشغال اواخر سال ۲۰۰۴ رنج میبرد.
شاید باورکردنی نباشد اما نتایج مطالعات که در «روزنامه بینالمللی مطالعات محیطی و بهداشت عمومی» (IJERPH) منتشر شد، نشان میداد میزان ابتلای مردم شهر فلوجه به معضلاتی چون انواع سرطان، به خصوص سرطان خون، تولد کودکان ناقص و مرگ و میر کودکان بسیار بیشتر از میزانی است که از مردم شهرهای هیروشیما و ناگازاکی پس از حملات اتمی سال ۱۹۴۵ منتشر شد.
در تجاوز به شهر فلوجه که در ۴۳ مایلی غرب بغداد قراردارد، یکی از وحشتناکترین جنایات عصر حاضر به وقوع پیوست؛ پس از این که مردم شهر در مقابل نیروهایی که رهبریشان را آمریکا بر عهده داشت شروع به مقاومت کردند، واشنگتن دست به یک تنبیه دسته جمعی زد که براساس قوانین بینالمللی جنگ اقدامی غیرقانونی بود.
در نتیجه تحقیقی که با عنوان: "سرطان، مرگ و میر نوزادان و نسبت جنسیتی تولد در فلوجه عراق در سالهای ۲۰۰۵ تا سال ۲۰۰۹ توسط دکتر «باسبی»، «مالک حمدان» و «انتظار عریابی» به همراه یک تیم تحقیقاتی دیگر از ۷۱۱ خانه و ۴۸۴۳ تن از ساکنان این شهر انجام شد آماری از جنایات آمریکا در فلوجه به دست آمد که میزان ابتلا به سرطان پس از اشغال شهر یعنی در طول ۵ سال، چندین برابر شده و از همه مهمتر، نوع سرطانهایی که مردم به آن مبتلا شدهاند درست شبیه مواردی است که بازماندگان بمباران اتمی هیروشیما و ناگازاکی به آن مبتلا شدند.
در میان ساکنان فلوجه، میزان ابتلا به سرطان خون ۳۸ برابر، تولد همراه با سرطان ۱۲ برابر و سرطان سینه ۱۰ برابر بیشتر از به ترتیب کشورهای مصر، اردن و کویت شده است.
افزایش شدید غدد لنفاوی و تومورهای مغزی در میان افراد بالغ نیز از جمله مواردی است که در گزارش نهایی این گروه تحقیقاتی به آن اشاره شده است.
میزان مرگ و میر کودکان هنگام تولد نیز در این شهر ۵ برابر کشور مصر و اردن و این میزان پس از سال ۲۰۰۵ بیش از ۸ برابر شده است؛ در فلوجه همچنین از ۱۰۰۰ کودک ۸۰ نفر مرده به دنیا می آیند و یا بلافاصله پس از تولد میمیرند.
در این بین تناسب جنسیتی شهر نیز به شدت به هم ریخته به طوریکه از سال ۲۰۰۵ به این سو میزان تولد پسر ۱۸ درصد کاهش یافته است؛ در جوامع سالم به ازای ۱۰۰۰ دختر ۱۰۵۰ پسر متولد میشود؛ اما اکنون در شهر فلوجه در مقابل هر ۱۰۰۰ دختر تنها ۸۶۰ پسر به دنیا میآیند.
به هم ریختگی تناسب جنسیتی از جمله شاخصهایی است که نشاندهنده صدمات ژنتیکی است و این وضع نیز بسیار شبیه اوضاعی است که مردم هیروشیما و ناگازاکی پس از حملات اتمی آمریکا به ژاپن به آن مبتلا شدند.
پروفسور «باسبی» از استادان مطرح علوم زیستی در دانشگاه Ulster و یکی از اعضای این گروه تحقیقاتی در خصوص وضعیت فوق میگوید: «نتایج به دست آمده حاکی از وضعیت فوقالعاده خطرناکی است؛ اوضاع هشداردهنده است. برای ایجاد چنین وضعی، تغییرات ژنتیک گستردهای نیاز است که احتمالاً این تغییرات پس از سال ۲۰۰۴ ایجاد شده است.(+)
درخواست از سازمان ملل برای تحقیق در مورد بمباران فلوجه
در اکتبر سال ۲۰۰۹ چند پزشک عراقی و انگلیسی با نوشتن یک نامه به سازمان ملل، انجام تحقیقات در مورد افزایش بیماریهای مربوط به تشعشعات اتمی در شهر فلوجه را خواستار شدند.
در این نامه آمده بود: «زنان جوان در فلوجه به خاطر افزایش میزان تولد کودکان ناقص بدون سر، با دو سر، یک چشم در پیشانی، قطع عضوی و... از بچهدار شدن به شدت وحشت دارند.
نوجوانان فلوجه نیز اکنون در حال تجربه سرطانهای مخوفی همچون سرطان خون و... هستند.
«در سپتامبر ۲۰۰۹ بیمارستان عمومی فلوجه ۱۷۰ کودک تازه متولد شده داشت که ۲۴ درصد آنها در همان هفت روز نخست تولدشان از دنیا رفتند، ۷۵ درصد این کودکان مرده و ناقصالخلقه به دنیا آمده بودند.
پزشکان در فلوجه، به خصوص تأکید کردند که نه تنها به طور بیسابقهای شاهد تولد کودکان ناقص بودهاند؛ اما آنچه بیش از هر چیزی هشدار دهنده است این است که پزشکان فلوجه گفتهاند: تعداد قابل ملاحظهای از کودکان که ابتدا سالم به نظر میرسند، به مرور زمان خود را آماده تحمل معلولیتهای وحشتناک جسمی میکنند. (+)
مستند "فلوجه؛ قتل عام خاموش"
شبکه تلويزيونی "رای" ايتاليا در برنامهای مستند به گوشههايی از جنايات نظاميان آمريکايی در فلوجه عراق پرداخت، گزارشی که توجه بسياری از خبرنگاران مستقل را به بازماندگان اين جنايات جلب کرد.
این مستند یکی از معدود آثاری است که در نوامبر ۲۰۰۵ در سالگرد فاجعه انسانی فلوجه در ایتالیا توسط ماهواره دولتی این کشور بر روی آنتن شبکه تلویزیونی RAI در برنامه اخبار ۲۴ پخش شد و جنجالی به پا کرد.
بر اساس اين گزارش کشتار غير نظاميان فلوجه با دستور جرج بوش انجام شد که بر اساس آنچه در اين مستند آورده شده است، نظاميان آمريکايی که در اين کشتار دست داشتند آن را تأييد کردند.
از جمله موارد طرح شده در مستند "قتل عام خاموش" استفاده نيروهای آمريکايی از "ناپالم" ارتقاء يافته و "فسفر سفيد" بود که باعث تبديل انسانها در شعاع ۱۵۰ متری انفجار به فسيلهای قهوهای و تبديل پوست بدن آنان به چرم خشک و چسبيدن آن به استخوانها شده بود.
نظاميان آمريکايی در اين مستند به کشتار غير نظاميان اعتراف کردند در حالیکه رسانهها از طرح و پوشش اين مسائل در آن زمان منع شده بودند.
"فلوجه؛ قتل عام خاموش" با نقل اظهاراتی از شاهدانی چون سربازان سابق آمریکا، ساکنان سالم مانده فلوجه و تعدادی از پزشکان و همچنین با استفاده از معدود عکسها و تصاویری که از فلوجه باقیمانده از ادعای خود حمایت کرد و این در حالی بود که وزارت امور خارجه ایالات متحده و سفارت آمریکا در ایتالیا برای انکار آن تلاش میکردند.
سفیر آمریکا در رم در همان سال استفاده از فسفر سفید در نبرد فلوجه را تکذیب نمود؛ اما سازمانهایی مانند «گروه تحقیق و اطلاعات صلح و امنیت» (GRIP) شهادتهای مشابهی با آنچه در فیلم نشان داده شده ارائه دادند.
این مستند نشان داد که فسفر سفید بطور گسترده در شهر فلوجه عراق مورد استفاده قرار گرفته و باعث ایجاد جراحات وحشتناکی بر روی غیرنظامیان، از جمله زنان و کودکان شده است و پیکر سوخته زنان و کودکان که عمیقاً توسط فسفر سفید آسیب دیده بودند، بطوریکه در برخی موارد تنها اسکلت و استخوانهای بدن این کشتهگان باقی مانده بود.
یک سرباز سابق ایالات متحده در این مستند و در مصاحبه با کارگردان میگوید: «من شنیدم که خطاب به ما فرمان "مراقب باشید" صادر شد؛ زیرا در همان زمان فسفر سفید در فلوجه مورد استفاده قرار گرفت.
این سرباز آمریکایی ادامه میدهد: «من بدن سوخته زنان و کودکان را دیدم؛ فسفر سفید منفجر میشد و تلی از جنازه را تشکیل میداد؛ در چنین شرایطی هر کسی که در شعاع ۱۵۰ متری انفجار این بمبها بود، هیچ امیدی برای زندگی نداشت.
در مستند "فلوجه؛ قتل عام پنهان" یک زیستشناس اهل فلوجه "محمد طارق آلدراجی" نیز میگوید: باران آتش به شهر آمد و مردم هراسان، هدف قرار گرفتند؛ ما مردم را مرده و با آسیبهای عجیب و غریب، اما با لباسهای سالم و دست نخورده پیدا میکردیم.
شواهد مستند "فلوجه؛ قتل عام پنهان" همچنین نشان میدهد نیروهای ایالات متحده از فسفر سفید در یک مقیاس گسترده و بدون توجه به سکونت غیرنظامیان، بر شهر ریختند و غیرنظامیان در حالی قتل عام شدند که برخی از آنان در خواب بودند.
یک گزارش دردآور دیگر در این مستند وجود دارد که اثبات میکند نیروهای ایالات متحده در طول درگیری در فلوجه از MK۷۷ نوعی بمب شیمیایی آتشزا با اثر تخریبی فوقالعاده بر روی غیرنظامیان (بدون لباس محافظ) که در طول جنگ ویتنام توسط آمریکا استفاده شده بود، به کار بردند.
استفاده از فسفر سفید و بمب شیمیایی آتشزا MK۷۷ در جنگها از سوی کنوانسیونهای سازمان ملل متحد ممنوع شده است و ایالات متحده در سال ۱۹۹۷ کنوانسیون سلاح های شیمیایی را امضاء کرده است.
یک روزنامهنگار ایتالیایی جولیانا سرنا (Giuliana Sgrena) که چند ماه پس از جنایت فلوجه در عراق گروگان گرفته میشود، در طول این مستند میگوید: «من شواهدی از استفاده نیروهای آمریکایی از فسفر و بمب آتشزا در عراق را توسط چند پناهنده که در فلوجه زندگی میکردند، جمع آوری کرده بودم و قصد داشتم آنها را در سراسر جهان منتشر کنم، اما ربایندگان من نمیخواهد اجازه این کار را به من بدهند.»(+)
انتشار فاجعه فلوجه در رسانههای جهان
بعد از شکست فاحش آمریکا در جنگ ویتنام بود که سیاستمداران ایالت متحده همراه با محققان اجیر شدهشان و با درسگیری از دستگاه تبلیغاتی هیتلری به این نتیجه رسیدند که برای پیروزی در جنگهای آینده میباید افکار عمومی را مهار نموده و تا آنجا که امکان دارد باید افکار عمومی جهان را ار خرابیها و کشتار مردم به دور نگه داشته و جلوی درز کردن اخبار کشتار مردم بیدفاع را تا آنجا که امکان دارد گرفت؛ لذا از همان شروع حمله نظامی به عراق نهایت سعی خود را برای محار و سانسور اخبار و از درز فیلمهایی از صحنههای دلخراش جنگ و کشتار مردم بیدفاع به صفحه تلویزیونها جلوگیری کرد.
آمریکا قبل از شروع جنگ برای محار و سانسور هر چه بیشتر و کانالیزه کردن اخبار وسرپوش گذاشتن روی جنایات جنگی به این نتیجه رسیدند که اخبار و فیلمهای خبرنگاران بایستی قبل از پخش از صافی پنتاگون بگذرد و مقوله خبرنگاران همراه را اختراع نمودند، از آنجاییکه شرکتهای رسانهای دنبال سود هر چه بیشترند رسماً سانسور دولتی را قبول نمودند و حاضر شدند که اخبار جنگ را نه آنطور که اتفاق میافتد بلکه آنگونه که پنتاگون و نیروهای ارتش صلاح میدانند به مردم جهان تحت عنوان اخبار جنگ مخابره نمایند و در این راستا تعداد زیادی خبرنگار که حاضر به تن دادن به این ننگ نبودند توسط نیروهای آمریکایی یا هنگام فیملبرداری کشته شدند و یا مقر آنها عمداً بمباران شد و یا دستگیر و فیلمهای تهیه شده آنان را نگه داشتند که مبادا جنایاتشان برملا گردد.
شرکتهای رسانهای آمریکایی و غربی طبق روال همیشگی با تمام قوا تا آنجا که توانستند چه در تلویزیونها و چه در روزنامهها، واقعیتها را وارونه جلوه دادند، بطوریکه حتی یک مورد هم در روزنامههای بزرگ آمریکایی دیده نشد.
متأسفانه رسانه های دیگر کشورها نیز خبرهای خود را از روی اخبار و گزارشات شرکتهای رسانهی آمریکایی رونویسی میکنند و یک جانبهگری، وارونه جلوه دادن وقایع در رسانهای غربی در رابطه با فلوجه تبدیل به یک ترند و شیوه کاری شده است.
در ادامه سعی می شود که مروری هر چند کوتاه و اجمالی بر نوشتهها و یا بیانات بعضی از رسانهها کنیم تا معلوم شود که ادعاهای بی طرف بودن آنها تا چه اندازه با واقعیت فاصله داشته و دارد.
- براساس گزارش میدیا آنلاین، تلویریون کانال ۱ بی بی سی در ساعت ۱ بعد ازظهر روز ۸ نوامبر از قول خبرنگار خود در عراق چنین گزارش میدهد: " ایاد علاوی نخست وزیر عراق امروز به نیروهای آمریکایی در عراق اختیار تام داد که فلوجه را از نیروهای تروریست پاک کنند".
بی بی سی عملاً به بینندگان خود دروغ میگوید چرا که اولاً علاوی نخست وزیر عراق مهرهای منتخب و سرسپرده سازمان سیا بود، کسی که خود میگوید: "افتخار میکنم که با سازمان سیا همکاری داشتم" و در ثانی این شبکه ادامه میدهد که: "نخست وزیر موقت عراق گفت که ما به زودی فلوجه را از تروریستها پاک خواهیم کرد، ما دنبال تروریستها هستیم، ما دنبال هیچکس نیستیم، همه مردم عراق بخصوص مردم فلوجه از ما میخواهند که قانون را در فلوجه بر قرار کنیم".
- یکی دیگر از خبرنگاران بی بی سی پوول وود که تحت عنوان "حبرنگاران همراه" با نیروهای دریایی آمریکاست ضمن نشان دادن فیلم اشغال بیمارستان بزرگ فلوجه اعلام میکند که: " نیروهای شورشی در اینجا بدون هیچ مقاومتی و بدون شلیک حتی یک گلوله تسلیم شدند".
جلوه دادن اشغال بیمارستان که خود بر علیه همه موازین بینالمللی است بعنوان مقر نظامی خود نشاندهنده شیوه برخورد شرکتهای رسانهای به وقایع است.
واقعییت این است که بیمارستان تنها مکانی است که میتوانست عمق هر چه بیشتر جنایات جنگی نیروهای آمریکایی را با اعلام تعداد کشتهها و زخمیهای غیر نظامی بر ملا نماید به همین خاطر بیمارستان اولین مکانی است که مورد حمله قرار میگیرد و خبرنگاران همراه، شرکتهای رسانهای هم با دو پهلو خبر دادن اشغال بیمارستان نهایت سعی خود را مینند که علت اصلی این اشغال که همانا سر پوش گذاشتن روی تعداد کشتهها و زخمیهای غیر نظامی است، از انظار عمومی جهان با وارونه جلوه دادن واقعییت بدور نگه دارند.
- ژنرال تامی فرانک فرمانده نیروهای نظامی آمریکا در عراق در جواب سؤالی در مورد تعداد کشتههای غیر نظامی عراقی میگوید: " کار ما شمارش کشتهها نیست"، خوب معلوم است زمانیکه شمارش کشتههای غیر نظامی به مذاق سردمداران آمریکایی خوش نباشد هر کس و یا هر مقامی که دست به شمارش بزند و هر کس و مقامی که آنها را گزارش کند از جانب این آقایان "مرکز تبلغات ضد آمریکایی" و یا "تبهکار" قلمداد میشود و واضح ست که اینگونه افراد و یا مقامی که دست به این اقدامات بزنند بایستی که مجازات شوند.
- سایت اینترنتی رادیو ۴ بی بی سی در تاریخ ۱۱ نوامبر ۲۰۰۴ در گزارشی تحت عنوان "حل مشکل در فلوجه" از قول گزارشگر خود، چنین مینویسد: " صدای آتشبار اتوماتیک نیروهای آمریکایی در حال پیشروی به سوی دروازه شهر فلوجه، همراه با صدای جنگندههای هوایی در تمام طول شب درفضای شهر ادامه داشت."
گزارشگر بی بی سی از بردن اسم بمباران خودداری میکند و در تمام این گزارش حتی یک مورد هم پیدا نمیشود که اسمی از بمباران آورده شود.
براستی باید از این گزارشگر سؤال نمود که جنگندههای آمریکا تا صبح چرا در حرکت بودند مگر کاری جز بمباران این شهر انجام میدادند؟ گزارش ادامه میدهد: " آنان (نیروهای امریکایی) با یک پیروزی برقآسا در تمام عراق، بطور سریع دست بکار بازسازی ملی و برقراری صلح شدند"؛ واقعاً که کلمات و مفاهیم معانی خود را کاملاً از دست دادهاند و گر نه چگونه ممکن است فردی متعلق به این کره خاکی بوده، و اشغال نظامی عراق، و کشتار هزاران نفر از مردم بیگناه را بر قراری صلح قلمداد کند و از بین بردن شهرهای عراق توسط بمبهای آمریکایی و متحدانش را بازسازی ملی بخواند.
- واشنگتن پست درتاریخ ۲۵ سپتامبر ۲۰۰۳ از قول دونالد رامزفلد می نویسد: " قصد ما در عراق بارسازی ملی نیست؛ ماموریت ما کمک کردن به عراقی هاست تا خود بتوانند مملکت خود را بازسازی نمایند"؛ ولی خبرنگار"بی طرف" بی بی سی نهایت سعی را میکند تا بدین طریق بتواند روی جنایات ارتش آمریکا و متحدانش از جمله انگلستان در عراق سرپوش بگذارد و کشتار مردم و خرابیهای ایجاد شده را زیر پوشش "بازسازی ملی" مدفون نماید.
در جای دیگر این گزارش آمده است که: " راکتهای شورشیان در چند مورد در طول روز، نیروهای دریایی را درمقر پیشروی ما مجبور به تلاش برای پیدا نمودن پناهگاه میکند" این است نتیجه سرمایهگذاری پنتاگون روی خبرنگاران همراه، چنانکه ایشان ازلفظ "مقر پیشروی ما" استفاده میکند و بدین طریق خود را جزیی از نیروهای ارتش قلمداد میکند و یا اینکه نیروهای ارتش آمریکا را خودی قلمداد میکند و پر واضح است که گزارش تهیه شده تا آنجا که امکان داشته باشد بایستی که روی جنایات نیروهای خودی سرپوش بگذارد.
از این گذشته در این گزارش چنان وانمود میشود که این شورشیان هستند که مرتب برای سربازان "حافظ صلح" آمریکا ایجاد مزاحمت میکنند طوریکه آنان برای نجات جان خود باید دنبال پناهگاه بگردند.
در این گزارش حتی یک کلمه در مورد استفاده بمبهای ممنوعه ناپالم و هستهای (اورانیم ضعیف شده) و خرابیهای حاصل ار آنها توسط نیروهای ارتش آمریکا سخن به میان نیاورده و چنان وانمود میکند که نیروهای دریایی آمریکا تمام وقت خود را باید صرف نجات جان خود از دست شورشیان کنند.
- پوول وودز گزارشگر بی بی سی همراه گردان ۱ از دسته ۸ نیروی دریایی آمریکا در مقاله ای تحت عنوان "شکار شیطان در جهنم فلوجه" در سایت اینترنتی این شبکه در تایخ ۱۵ دسامبر ۲۰۰۴ ضمن بر شمردن رشادتهای بسیار و مشکلات عدیده نیروهای آمریکا مینویسد: "سربازهای نیروی دریایی به آن قصر آپاچی میگویند، چرا که هر طرف نظر بیندازی صدای گلولهای که ما را هدف دارد شنیده میشود".
وی ادامه میدهد: " من با حالتی عصبی از سرهنگ برندل سؤال کردم،سرهنگ وضعیت ما چگونه است؟ سرهنگ جواب داد خوب است؛ دشمن با پای خود به طرف ما میآید و ما آنان را نابود میکنیم."
پوول وودز مقاله خود را با این جمله به پایان میبرد: "سربازان نیروی دریایی تعداد بیشماری جسد که در بیشتر مواقع توسط سگهای ولگرد تکه پاره شده بودند در خیابانهای اطراف مشاهده کردند؛ اما همه اجساد حتی این کودک ۱۰ساله "جنگجو" متعلق به شورشیان هستند"؛ جالب است که این خبرنگار بی بی سی هم در نهایت "بیطرفی" نیروهای ارتش آمریکا را خودی قلمداد میکند.
- لوییس آربور رییس حقوق بشر سازمان ملل در رابطه با نقض تمامی قوانین بین المللی توسط ارتش امریکا درفلوجه میگوید : " نقض کلیه قوانین انسانی و حقوق بین الملل، کشتار عمدی مردم عادی، حمله و استفاده بی اندازه نظامی، و کشتار افراد زخمی ... میباید مورد تحقیق قرار بگیرد"
و در رابطه با حمله نظامی ارتش آمریکا به بیمارستان فلوجه و تسخیر آن توسط نیروهای آمریکایی پرفسور مارجوری کوهن استاد حقوق دانشکده حقوق توماس جفرسون، میگوید:" حمله و اشغال بیمارستان عمومی شهر فلوجه توسط نیروهای ارتش آمریکا در دقایق اولیه اشغال این شهر و ممنوعیت و اجازه ندادن به پزشکان و آمبولانس برای وارد شدن به مرکز شهر برای کمکرسانی به زخمیها چیزی جز نقض آشکار کنوانسیون ژنو نیست"؛ ولی شرکتهای رسانهای در راستای خدمت به جنگافروزان کاخ سفید سعی در وارونه جلوه دادن واقعیت دارند.
به راستی حمله و بمباران و ویران نمودن شهر فلوجه توسط ارتش آمریکا را فقط میتوان با حمله ارتش نازی و بمباران شهر ورشو در سال ۱۹۳۹ و یا شهر رتردام در ماه مه ۱۹۴۰ مقایسه نمود.
- رولف پتر در روزنامه نیویورک پست، مرداک صاحب تلویزیون فاکس در مقالهای سران ارتش آمریکا را نصیحت کرده و مینویسد: "..... طاعون فناتیسم را نه بخاطر ثابت نمودن این امر به مردم عراق که ما اجازه نمی دهیم که تروریستها آنها را به اسارت در آورند باید از بین ببریم ، بلکه ما باید بطور خیلی واضح نشان دهیم که هیچ نیرویی قادر نیست که ارتش آمریکا را بترساند یا شکست دهد، ما باید هزینه آن را قبول کنیم حتی اگر منجر به گسترش خرابیهای زیاد گردد.
-روزنامه باصطلاح لیبرال "دتروید فری پرس" پا را از این هم فراتر گذاشته و می نویسد که : " .... کمر شورشیان را باید شکست... اگر هزاران نفر از آنان در فلوجه کشته شوند، نیروهای شورشی دردیگر نقاط عراق درس خواهند گرفت و به این نتیجه میرسند که مقاومت هیچ فایدهای ندارد....".(+)
- رسانههای جمعی کانادا در روزهايی که فلوجه بر سر ساکنينش ويران میشد، زودتر از سالهای قبل جشن و پايکوبی ايام کريسمس را شروع کردند.
- رسانههای آلمان به برگزاری پانزدهمين سالگرد سقوط ديوار برلين و انتخابات پرداختند، اگر هم اينجا و آنجا خبر کوتاهی در مورد فلوجه داده ميشد، همراه با تبليغات آمريکايی و بدون تحليلی واقعگرايانه و افشای جنایات امپرياليسم در عراق بود.
فقط در برخی از روزنامه های مختلف جهان، کشتار مردم فلوجه به درستی به عنوان حمله ارتش آمريکا به مردم بی گناهی که در مقابل اشغالگران مقاومت کرده بودند، تفسير شد. اما اين مقالات محدود در انبوه تبليغات امپرياليستی گم شده و تأثير چندانی در جامعه نگذاشتند.
با توجه به این نکته که شبکههای تلویزیونی و روزنامههای جریان اصلی در آمریکا به ندرت به حوادث جنگی میپردازند که میتواند منجر به انتقادات بینالمللی از این کشور شود، اما گاهی اوقات انتشار این گزارشات در روزنامههای آمریکایی هم اجتناب ناپذیر است.
- روزنامه نیویورک تایمز در تاریخ ۱۶ نوامبر سال ۲۰۰۴ در گزارشی نوشت: « با توجه به تصاویر تلویزیونی که روز دوشنبه منتشر شد، نیروی دریایی آمریکا یک زندانی عراقی غیر مسلح را که به ظاهر زخمی هم بوده، در یک مسجد در فلوجه کشته است. این تیراندازی در روز شنبه توسط خبرنگار دیگری [از ان بی سی نیوز] منتشر شد که این بار سه زندانی زخمی را در مسجد نشان میداد که به ضرب گلوله تفنگداران دریایی آمریکا کشته شده بودند.
- در همان زمان «واشنگتن پست» هم این حادثه را گزارش داد، اما اکنون در آرشیو آن وجود ندارد. در این مقاله کشته شدن یک عراقی زخمی توسط یک تفنگدار دریایی آمریکایی در فلوجه، توسط فرمانده نظامی آمریکا در عراق «حادثه غم انگیزی» توصیف شد؛ حادثهای که در آن زمان کانالهای ماهوارهای عربی هر نیم ساعت یک بار به آن میپرداختند.
در حالی که شبکههای آمریکا از پخش فیلم اصلی تیراندازی اجتناب می ورزیدند، شبکه های عربی از جمله الجزیره، تمام حادثه را به طور کامل پخش کردند. »
اما در این میان روزنامه دیلی تلگراف انگلیس و همتای استرالیایی آن، «سیدنی مورنینگ هرالد»، خوانندگان خود را با مقاله ای در نوامبر ۲۰۰۴ متحیر کرد که به روان پریشی سربازان آمریکایی پرداخته بود که از جنازهها هم انتقام میگرفتند.
آن گزارش به یک گروهبان روانی به نام «آنیت» پرداخته بود که فریاد میزد: «ارزیابی از جنگ چیست... هیچ. من همه را کشتم . من شغلم را دوست دارم. »
همانطور که من در ۱۸ نوامبر سال ۲۰۰۴ نوشتم: «او کار خود را دوست دارد؟ او کشتار مردم را دوست دارد؟ آیا این واقعیت دارد؟ آیا او یک انسان واقعی است؟ آیا میتوان او را یک انسان خواند؟ من برای ۳۶ سال یونیفورم ارتش را به تن داشتم و در سه مکان خدمت می کردم: قبرس، جزیره بورنئو در مالزی و ویتنام. اما در طول کل خدمت خود هرگز نشنیدم که یک سرباز بگوید کشتار مردم را دوست دارد! حتی باید بگویم گفتن چنین چیزی در میدان جنگ، عجیب و غریب است. اگر کسی گفته بود که کشتن مردم را دوست دارد، سریعاً به تیم روانشناسی معرفی میشد و اطمینان حاصل میشد که از ارتش خارج شده و در یک بیمارستان تحت درمان فشرده قرار گرفته تا سلامت خود را باز یابد.
اما گروهبان «آنیت» و بقیه قاتلان مجنون در فلوجه همچنان به عنوان قهرمان در نظر گرفته شده و از هر گونه تحقیقات جنایات جنگی مصون نگاه داشته شدهاند.(+)
آمريکايیها پس از يک دوره انکار استفاده از بمبهای فسفری، اعتراف کردند که بر فراز برخی ساختمانهای مسکونی اين بمبها را انداختهاند و خبرنگاران مستقل نیز از آمار بالای تولد کودکان معلول در فلوجه به نسبت ساير شهرهای عراق گزارشهايی تهيه کردند ولی هيچکدام نتوانستند مدرکی منتشر کنند که مواد مورد استفاده آمريکايیها را در این تراژدی نشان دهد و در نهایت مردم فلوجه در رسانهها طرفداران تروريسم و ضدغربی معرفی میشوند.(+)
شهر فلوجه در ماه نوامبر ۲۰۰۴ شاهد قتل عام هزاران زن و مرد و کودک عراقی توسط ارتش امپرياليستی آمريکا بود، اين وحشیگری در تاريخ جنايات بیشمار شیطان بزرگ ثبت شده و هيچگاه فراموش و بخشيده نخواهد شد؛ آنچه که در فلوجه رخ داد جنگ دو ارتش درگير نبود، بلکه تجاوز نظامی ارتش بزرگترين قدرت امپرياليستی جهان به مردمی بیدفاع و قتل عام اهالی محاصره شده بود.
در قبال این جنایت جنگی وحشتناک کاری هم انجام نشد، نیروهای آمریکایی هیچگاه حتی برای بارزترین موارد نقض کنوانسیون ژنو مورد محاکمه قرار نگرفتند و به همین دلیل است که ارتش آمریکا در سراسر عراق و در بسیاری دیگر از کشورهای جهان منفور دانسته میشود و این مدعیان دروغین حقوق بشر همچنان به جنایات جنگی خود در عراق، سوریه، یمن و دیگر مناطق جهان ادامه میدهند.
18 شهريور 1393 ساعت 0:52
یک تحقیق جدید نشان می دهد شبهنظامیان تکفیری داعش که در عراق و سوریه ویرانیهایی به بار آوردهاند از تسلیحات ساخت امریکا که از طریق سعودیها در اختیار آنها قرار میگیرد استفاده می کنند.
به گزارش جبهه جهانی مستضعفین به نقل از پرس تی وی، این تحقیق توسط سازمان تحقیقاتی سلاحهای سبک موسوم به «مرکز تحقیقات تسلیحات جنگی» مستقر در لندن وبراساس تسلیحات داعش که نیروهای کرد در طی یک دوره ده روزه منتهی به پایان ژوئیه از آنها ضبط کرده اند صورت گرفته است.
طبق این تحقیق مشخص شد شبهنظامیان داعش از «مقادیر قابل توجهی» تسلیحات از جمله تفنگهای ام ۱۶ استفاده کردهاند که عبارت «متعلق به دولت امریکا» روی آنها به چشم میخورد.
این تحقیق همچنین نشان داد این تسلیحات در ایتدا در اختیار به اصطلاح شبهنظامیان میانهروی معارض دولت سوریه قرار گرفته بود.
شاون هریس، محقق میدانی در این زمینه گفت: «آنها (شبهنظامیان داعش) تسلیحات یادشده را به صورت دستهای انتقال میدادند و درانتقال این تسلیحات تابع یک رویکرد سازمانی منسجم هستند.»
این گزارش همچنین نشان داد موشکهای ضد تانک که از سوی شبهنظامیان علیه ارتش سوریه استفاده شد «با راکتهای ام ۲۷ که عربستان سعودی سال ۲۰۱۳ برای نیروهای فعال در لوای چتر به اصطلاح ارتش آزاد سوریه ارسال کرده بود یکسان است.»
تروریستهای داعش که بسیاری از آنان خارجی هستند هم اکنون کنترل بخشهایی از شرق سوریه و مناطق شمالی وغربی عراق را در اختیار دارند و جنایات شنیعی در این مناطق مرتکب شدهاند که از جمله آنها میتوان به اعدام گروهی غیرنظامیان و نیروهای امنیتی عراق اشاره کرد.
تروریستهای داعش در پیشرویهای خود در عراق تمامی جوامع این کشور از جمله شیعیان، اهل تسنن، کردها، مسیحیان و کردهای ایزدی را تهدید کردهاند.
این در حالی است که دولتهای غربی با حمایت از شبهنظامیان معارض دولت سوریه در ظهور و بروز تروریستهای داعش دست داشتهاند.
کشف سلاحهای اهدایی امریکا به داعش
22 تير 1393 ساعت 23:46
به گزارش خبرگزاری « عراق القانون»، نیروهای مشترک امنیتی و شورای مردمی نجات شهر فلوجه به یک انبار سلاح و مهمات در محله شرطه در شهر فلوجه دست یافتهاند.
به گزارش جبهه جهانی مستضعفین به نقل از پرس تی وی، مکی عیثاوی، عضو شورای نجات فلوجه، از ۱۰۰ قطعه سلاح سبک، بیش از ۲۰۰ خمپاره، ۲۳ موشک ضد تانک به همراه ۹ دستگاه خودروی زرهی در این انبار خبر داد و گفت، اطلاعات دریافت شده نشان میدهد برخی از این سلاحها در قالب تجهیزات و سلاحهای اهدایی امریکا از طریق اردن به تروریستهای داعش در این منطقه ارسال شدهاند.
از سوی دیگر فرماندهی عملیات بغداد نیز از کشف انبار سلاح و مهمات، حاوی موشکهای کاتیوشا، تعدادی راکت انداز ۸۲ و ۶۰ میلیمتر و تعدادی خمپاره در منطقه سمره در جنوب بغداد خبر داده است.
چندی پیش نیز ۳۰۰ تفنگ دیگر در شهربازی فلوجه کشف شد.
نیروهای ارتش عراق طی چند هفته گذشته درگیریهای شدیدی با شبهنظامیان داعش داشتهاند. داعش بخشهایی از این کشور عربی را تصرف و خلافت به اصطلاح اسلامی خود را در این کشور اعلام کرده است.
نوری المالکی، نخست وزیر عراق، عربستان و قطر را مسبب بحران امنیتی و گسترش تروریسم در کشور خود دانسته و آل سعود را به عنوان یکی از حامیان اصلی تروریسم در جهان مورد انتقاد قرار داده است.
در همین راستا، روزنامه انگلیسی ایندیپندنت روز یکشنبه (۲۲ تیر) در گزارش خود به حمایت عربستان سعودی از گروه تکفیری داعش برای حمله به شمال عراق اشاره کرد.
«پاتریک کوکبرن» در مقاله خود از دیدار رئیس دستگاه اطلاعاتی عربستان و بندر بن سلطان سفیر سابق این کشور با ریچارد دیرلوف ، رئیس دستگاه اطلاعاتی انگلیس نوشت و تصریح کرد بندر بن سلطان به صورت غیرمستقیم کینه خود نسبت به شیعیان را ابراز کرده است.
در این گزارش آمده است، دیرلوف از حمایت عربستان و قطر از گروههای شبه نظامی مطمئن است.
دولت عراق: عربستان از داعش در عراق حمایت میکند
28 خرداد 1393 ساعت 0:32
دولت عراق یک بار دیگر عربستان سعودی را عامل افزایش حملات تروریستی و کشتار در عراق دانسته است.
به گزارش جبهه جهانی مستضعفین به نقل از پرس تی وی، کابینه عراق با صدور بیانیهای اعلام کرد ریاض از شبهنظامیان تکفیری داعش حمایت مالی میکند.
در این بیانیه آمده است که عربستان سعودی باید مسئول جنایات شورشیان شناخته شود.
دولت عراق اعلام کرد: «ما قویا موضع (ریاض) را محکوم میکنیم. دولت عربستان باید مسئول جنایات خطرناکی که به واسطه این گروههای تروریستی مرتکب شده است شناخته شود.»
بیانیه دولت عراق همچنین افزود: «ما این کشور (عربستان) را مسئول حمایت مادی و معنوی از گروههای تروریستی میدانیم.»
با وجود این ریاض روز دوشنبه (۲۶ خرداد) ضمن ردّ اتهامات بغداد، نوری المالکی نخست وزیر عراق را به سبب «دنبال کردن سیاستهای فرقهای» سرزنش کرد.
به گفته دولت عراق اظهارات عربستان سعودی نشانهای دیگر از طرفداری این کشور از تروریستهاست.
در همین حال، مالکی خطاب به بان کی مون دبیرکل سازمان ملل گفته است که ریاض باید پاسخگوی موج اخیر حملات تروریستی که جان هزاران نفر را در عراق گرفته است باشد.
شبهنظامیان داعش دهم ژوئن کنترل شهر موصل و پس از آن تکریت واقع در ۱۴۰ کیلومتری شمال بغداد، پایتخت عراق را به دست گرفتند. از آن زمان صدها هزار تن از مردم عراق ناچار به ترک خانههایشان شدهاند.
تروریستهای داعش تهدید کردهاند به دیگر شهرهای عراق از جمله بغداد، پایتخت این کشور حمله میکنند. مالکی تصرف شهر موصل دومین شهر بزرگ این کشور را «توطئه» خوانده و گفته است نیروهای امنیتی عراق با تروریستها مقابله خواهند کرد.
قطر و عربستان از تروریسم در الانبار عراق حمایت می کنند
26 ارديبهشت 1393 ساعت 19:58
رئیس شورای نجات استان الانبار در غرب عراق تاکید کرد که کشورهای قطر و عربستان از تروریسم در این استان حمایت می کنند.
به گزارش جبهه جهانی مستضعفین به نقل از پایگاه خبری شبکه العالم، حمید الهایس رئیس شورای نجات استان الانبار در گفت وگو با برنامه "سجال" در شبکه تلویزیونی "المدی" گفت: قطر و عربستان علیه استان الانبار توطئه می کنند.
وی افزود: این دو کشور از تروریسم و شبکه القاعده در داخل استان الانبار از طریق تحصن ها با کمک برخی سیاستمداران اهل این استان که در شهر امان پایتخت اردن به سرمی برند، حمایت می کند.
الهایس تصریح کرد: مسئولیت حوادث کنونی در استان الانبار برعهده افرادی است که در این استان پشت تریبون های تحصن و تظاهرات رفتند و با سخنان وشعارهای تحریک آمیز و طائفه ای خود بستر مناسی را برای گروه مسلح موسوم به دولت اسلامی در عراق و شام (داعش) فراهم کردند.
وی هشدار داد: گروه داعش درصدد جدا کردن استان الانبار در غرب عراق و متصل کردن آن به سوریه است تا بتوانند به طور کامل در شمال و شمال غرب الرمادی دست به تحرک بزنند و این نیروهای شبه نظامی شورای نجات استان الانبار هستند که با گروه داعش در این استان می جنگند؛ نه شبه نظامیان احمد ابو ریشه رئیس شورای بیداری استان الانبار.
الهایس گفت: الهایس تاکید کرد: احمد ابوریشه رئیس شورای بیداری استان الانبار در زمان برگزاری تحصن ها در این استان با حزب اسلامی و افراد مسلح و بعثی ها همکاری داشت و محمد خمیس ابوریشه درگذشته وابسته به شبکه القاعده بود اما بعد از اینکه این شبکه از او خواست تا کمربند انفجاری به خود ببندد، فرار کرد.