وزیر خارجه عمان در ایران دنبال چیست؟
سخنرانی انتخاباتی روحانی در یزد و مباحثی که در روزهای اخیر و پس از نارضایتیهای عمومی نسبت به افزایش 200 درصدی نرخ سوخت طرح شد تا حد زیادی موید این امر است که «احیای ایده مذاکره» نقشی دوگانه را برای دولتمردان ایفا خواهد کرد
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه خبری شهدای ایران؛ این سومین سفر آقای بنعلوی طی یک سال گذشته به ایران است و همین مسئله و سابقه حضور او در ایران بهطور خاص و موضوع کشور عمان بهنحو عام موجب شده است که گمانهزنیهای متعددی درباره دلایل و مأموریت حضور او در ایران مطرح شود. عمان تاکنون در چند نوبت میانجیگریهایی میان ایران و آمریکا داشته که موضوع آزادسازی زندانیهای دوطرف و مهمتر از همه مذاکرات هستهای میان ایران و آمریکا از جمله آنها بوده است.
موضوع ابتکار «صلح هرمز» (HOPE) که مهرماه امسال توسط رئیسجمهور در سازمان ملل متحد مطرح شد یکی از موضوعات محوری گفتگوهای مقامات ایرانی با وزیر خارجه عمان بوده است. همچنین گفته میشود که مسئله «جنگ یمن» از دیگر موضوعات مطرحشده در این گفتگوهاست. عربستان پس از ناکامیهای بسیار و ضربات سنگینی که از مقاومت یمن دریافت کرد پشت صحنه بهدنبال پایان دادن به این جنگ است و سعی میکند بهنحو آبرومندانهتری خود را از این مخمصه خلاص کند.
با این حال هنوز هیچ مقام رسمی این گمانهزنیها درباره جزئیات این مذاکرات را تأیید نکرده است.
اما بنعلوی هفته گذشته نیز با مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا دیدار داشته و سفر او به ایران پس از این دیدار این گمانهزنی را هم تقویت کرده است که امکان دارد او حامل پیامی از سوی آمریکاییها و ترامپ به ایران باشد. با توجه به مباحث فیمابین ایران و آمریکا طی ماههای گذشته قاعدتاً اگر پیامی هم در کار باشد محتوای آن نسبت به گذشته تغییری نخواهد داشت و پیگیری همان انگیزه سابق آمریکا نسبت به ایران است.
برخی منابع غیررسمی میگویند اگر هم چنین موضوعی در این جلسات مطرح شده باشد قطعاً پاسخ ایران به پیشنهادات زورگویانه آمریکاییها همان «نه» قاطع سابق است و نه چیز دیگر.
برخی تحلیلگران میگویند احتمالاً آمریکاییها از اغتشاشات اخیر در ایران بوی کباب استشمام کردهاند و این مسئله البته طبیعی هم هست. آمریکا از طریق حمایت و بسترسازی برای اغتشاشات و حمایت از گروهکهای تروریستی که نقش آنها در برخی مناطق ایران در آشوبهای اخیر نیز واضح بود، تضعیف توان ملی ایران را نشانه رفته تا از این طریق بتواند اراده خود را علیه ایران که همان تسلیم مردم کشورمان است تحمیل کند.
این تحلیلگران معتقدند هرگونه کوتاه آمدن مقابل زورگوییهای آمریکا در مقطع پیش از اغتشاشات اخیر عملاً بهمعنای تأیید کارکرد کمپین فشار حداکثری علیه ایران بود، بدین معنا که آمریکا اگر میدید که ایران با شروط زورگویانهاش مانند مذاکرات فرابرجامی یا مذاکرات منطقهای و موشکی موافقت میکرد او نهتنها فشارش را کم نمیکرد بلکه آن را تشدید و تحریمها را جدیتر میکرد تا بتواند تا تسلیم نهایی مردم ایران پیش برود، لذا نباید در برابر او عقبنشینی کرد. اما حالا که اغتشاشات اخیر پیش آمده و ترامپ نیز بوی کباب به مشامش خورده است وادادن در برابر او بسیار بیشتر از قبل بهمعنای ضربه سنگین به منافع ملی، ضربت بزرگ به آزادی ملت ایران در تعیین سرنوشتش و گزیده شدن نابخردانه از یک سوراخ بهدفعات متعدد است.
در واقع این یک خباثت آشکار توسط آمریکاییهاست که از یک سو با هدایت سرویسهای امنیتی خود و برخی کشورهای منطقه در ایران اغتشاشاتی را با بهرهگیری از بستر اعتراض بخش مهمی از مردم ایران به افزایش قیمت بنزین ساماندهی کند و تخریبات گستردهای را موجب شود و ناامنی را در ایران تولید کند و در ادامه آن بهدنبال بهرهبرداری از همین اغتشاشی باشد که خود یکی از گردانندگان آن بوده است.
هانیزاده: سفر بنعلوی با سیاست «چکش تعادل»
«حسن هانیزاده»، کارشناس مسائل سیاسی با اشاره به اینکه سفر «بنعلوی» به تهران دارای دو پیام است، به خبرنگار روزنامه صبحنو، گفت: عمان در چهاردهه گذشته حلقه ارتباط ایران با کشورهای منطقه و جهان بوده است و نقش تاثیرگذاری میان ایران و کشورهای مختلف داشته است که مهمترین آنها برجام بود. اکنون هم این نقشآفرینی و میانجیگری مسقط را در تنشهای شکل گرفته میان تهران و برخی کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس شاهد هستیم.
وی ادامه داد: وزیر خارجه عمان با «چکش تعادل» به تهران سفر کرده است و با در نظر گرفتن شرایط بحرانی که در لبنان، عراق وجود داردهمچنین استیضاح دونالد ترامپ و سردرگمی او که در آمریکا شکل گرفته است، میخواهد آشتی و تعادلی در منطقه غرب آسیا برقرار کند تا در کنار این موضوعات عربستان سعودی بتواند از باتلاق یمن نیز به راحتی خارج شود.
هانیزاده با بیان اینکه غربیها از فشارهای اقتصادی بر ایران نتیجهای نگرفتند، یادآور شد: با شرایط استیضاحی که برای ترامپ بهوجود آمده بیم آن میرود که نتواند در انتخابات2020 آمریکا موفق باشد، این امر وجود دارد که «جوبایدن» دیگر رقیب ترامپ در این انتخابات پیروز شود، در اینجاست که عربستان که حامی ترامپ است به انزوای سیاسی میرسد.
وی با اشاره به چرایی نزدیک شدن ریاض به تهران، تاکید کرد: شکستهای ترامپ که پس از استیضاحش بیشتر هم دیده خواهد شد موجب شده تا ریاض به سمت ایران متمایل شود و این نزدیکی و تعامل بیشتر در نشست منطقهای کویت که بهزودی برگزار میشود دیده خواهد شد. کنفرانسی که اگر گفتمانهای بنعلوی در تهران به نتیجهای برسد ممکن است شاهد دیدارهای وزرای خارجه ایران وعربستان درکویت باشیم.
یوسف بنعلوی، وزیر امور خارجه عمان نیز در دیدارهای اخیرش با مقامات کشورمان شرایط منطقهای را نیازمند گفتوگو و تفاهم هر چه بیشتر دانسته و تاکید کرد در این زمینه برگزاری یک کنفرانس جامع و فراگیر با حضور همه کشورهای ذینفع میتواند مفید باشد. کنفرانسی که به گفته رسانهها و تحلیلگران کشورهای عربی منطقه ممکن است بهزودی در کویت برگزار شود و به دیدارهای وزرای خارجه تهران و ریاض منجر شود.
علل طرح مجدد ایده مذاکره خارجی توسط دولت و اصلاحطلبان
در همین حال روزنامه وطن امروز نیز نوشته است: حرکت روی پل مخروبه مذاکراتی را میتوان کماکان استراتژی روحانی در جهت مدیریت فضای روانی در روزهای سخت جاری دانست؛ تلاشی که از چند ماه گذشته با ادبیاتی جدید آغاز شده و این بار با تاکید بر گزارههای مثبتی همچون «مقاومت ملی» فضا را به گونهای بازتعریف میکند که گذار از شرایط سخت یک سال اخیر بار دیگر باب مذاکره را بهعنوان تنها راهحل موفقیتآمیز مقابل آمریکا باز کرده است و باید با این رویکرد با روی گشادهتری برخورد کرد. اما شاید مهمترین معذوریتی که او برایش تلاش مضاعفی میکند تبدیل کردن این راهحل بهعنوان معبری بدون هزینه پرداختی از جانب خود او است. تجربه شکست مذاکره هستهای و ناکام ماندن الگوی برجام که سرمایه و اعتبار اجتماعی وی را بشدت متزلزل کرد باعث شده تا این بار محتاطانهتر و با طرح کردن صرف گزینه مذاکرات از انباشت هزینههای احتمالی آن بر دوش خود دوری کند.
بر همین اساس، حسن روحانی روز گذشته در دیدار با جمعی از افراد دارای معلولیت، نخبگان معلول و نمایندگان تشکلهای فعال در حوزه معلولان با اشاره به اینکه با مقاومت ملت، امروز شرایط به گونهای است که آنها (آمریکا) خودشان بهدنبال گفتوگو و مذاکره هستند و پیامهای خصوصی میفرستند، گفت: پیامها و درخواستهایی که به صورت خصوصی برای مذاکره میفرستند برخلاف شعارهایی است که به صورت عمومی مطرح میکنند و اروپاییها که واسطه هستند نیز این را میدانند.
روحانی همچنین در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به تحریم بیسابقه آمریکا علیه ملت ایران گفت: این تحریمهای بیسابقه که به گفته خودشان سختترین فشار اقتصادی بوده است با این هدف انجام شد که به خیال خودشان تا پایان سال ۹۸ ما را به زانو درآورند و نهتنها آمریکا که کشوری جانی و تروریست است، سایر کشورها نیز فکر میکردند این اتفاق درباره ایران خواهد افتاد.
تکیه روحانی بر این گزاره که پیشنهادهایی که آمریکا از کانال اروپا برای مذاکره با ایران ارسال کرده است مبتنی بر قرار گرفتن طرف مقابل در موضع ضعف است، در حالی طرح شده که تنها 24 ساعت قبل از این سخنان رئیسجمهور، معاون اول او در مراسم روز ملی صادرات سخنانی را بر زبان آورده بود که معنایی کاملا معکوس را به جامعه و طرف خارجی القا میکرد. جهانگیری با بیان اینکه دشمن نتوانست صادرات نفت ایران را صفر کند، گفت همچنان در حال فروش نفت خود هستیم: دشمن نتوانسته صادرات نفتخام کشور را به صفر برساند اما تحت فشاری که وارد شد، حتی کشورهای دوست ایران هم که تا به حال جزو نزدیکترین کشورها در رابطه با ما هستند، جرات اینکه نفت ایران را خریداری کنند، ندارند و ما به روشهای دیگری متوسل میشویم تا بتوانیم نفت کشور را بفروشیم و همچنان در حال فروش نفت خود هستیم.
سخنان تاملبرانگیز جهانگیری که واکنشهای تندی را نیز به همراه داشت و با انتقادات گسترده مبنی بر ضریبدهی به اعتبار تهدیدهای خارجی و گرا دادن به آمریکا برای موفقیتآمیز بودن الگوی تحریمیاش مواجه شد، در حالی در تضاد با فضای حاکم بر سخنان رئیس دولت تعریف میشود که در کنار یکدیگر قرار گرفتن آنها را میتوان به مثابه پازلی برای در پیش گرفتن فرضیه تحمیل اذن مذاکرات به مجموعه نظام دانست، فرضیهای که در مصاحبه اخیر سعید حجاریان با ارگان مکتوب دولت نیز به چشم آمده بود.
حجاریان در بخشی از این گفتوگو با تکیه بر لزوم تعمیم دادن هزینههای قوه مجریه به سایر ارگانهای حاکمیتی گفته بود: «اگر عقل جمعی کابینه و نظرهای کارشناسی، مذاکره را توصیه کند و مذاکره را مثلا به استعفا گره بزند و حتی رضایت جمعی از نمایندگان مجلس را هم جلب کند، همان عمل نادرست، موجه میشود. زیرا پس از مذاکره احتمالی روحانی- حتی بدون استجازه- که ممکن است هر عاقبتی را در پی داشته باشد، هزینهها سرشکن شده است. در ایران برخلاف ممالک توسعهیافته به علت آنکه سیاست با اداره عمومی اختلاط پیدا کرده است، ترس از اظهارنظر نهادینه شده و ممکن است اظهارنظر به قیمت قلع و قمع تمام شود چنانکه مشاهده میکنیم با تغییرات ساده قدرت، مدیران کل یکشبه به کارمند دونپایه تقلیل پیدا کردند اما باید پذیرفت گریزی از پرداخت هزینه نیست».
با چنین عینکی، تحلیل نوع مواجهه سینوسی روحانی و دولتمردانش با مساله «احیای ایده مذاکره» تا حدی ملموستر میشود. سناریویی که در آن از یکسو مانور حداکثری بر موفق بودن سیستم تحریمی آمریکا در مختل کردن امور اقتصادی کشور و در بنبست نشان دادن آن توسط جهانگیری پیگیری شده است و از سوی دیگر مانور روی پیشقدمی آمریکا برای آغاز فاز جدید مذاکرات با این پیشفرض که ناکامی طرف مقابل در مختل کردن سیستم اقتصادی کشور باعث این پیشنهاد بوده است توسط روحانی باعث میشود تا بدون پذیرش هزینههای احتمالی چنین اقدامی، اجماعی نسبی را حول محور آن دوام بخشد.
با چنین نگاهی نسبت به سیاست در حال پیگیری دولت میتوان گام نهادن در عرصه بهرهبرداری حداکثری از تحریمها را کماکان بهعنوان الگویی در جهت احیای موقعیت متزلزل دولت در فضای موجود تعریف و تلقی کرد؛ مواهب زنده نگه داشتن صورت مساله «مذاکره» بهعنوان شاهرگ حیاتی دولت روحانی باعث شده تا او کماکان از کلیدواژههای سابق خود برای قطببندی محیط پیرامونی خود و داشتن رمز عبوری از فضای قفل اقتصادی استفاده کند.
حدود یک و نیم ماه پیش بود که روحانی با طرح الگوی رفراندوم برای انتخاب مردم میان گزینههای «تقابل» و «تعامل»، این فرض را قوت بخشید که نقشه نهایی دولت در مواجهه با مطالبات عمومی، تکرار دوگانههای سابق و نقشهای سیاسی است که بر مدار آن «میل به گفتوگو» در تقابل با «اذن به گفتوگو» محیطی کمهزینه را برای فرار از پاسخگویی وی فراهم آورد، به گونهای که با بزرگنمایی نقش تحریمهای ایالاتمتحده در وضعیت موجود نامطلوب تمام ضعف مدیریتی خود را به یک فشار خارجی نسبت دهد و شکلگیری چنین بستری را نیز خارج از دایره قدرت خود تعریف کند. در چنین فضایی همانطور که حجاریان نیز ایدهاش را داده بود با «سرشکن شدن هزینه»های چنین ایدهای فضا به سمت و سویی مساعدتر برای «احیای ایده مذاکره خارجی» پیش میرود.
سخنرانی انتخاباتی روحانی در یزد و مباحثی که در روزهای اخیر و پس از نارضایتیهای عمومی نسبت به افزایش 200 درصدی نرخ سوخت طرح شد تا حد زیادی موید این امر است که «احیای ایده مذاکره» نقشی دوگانه را برای دولتمردان ایفا خواهد کرد؛ نقشی که در آن از فشار خارجی به مثابه اسباب «تبرئه مدیریتی» استفاده شده و از سوی دیگر با تبدیل شدن به تنها آلترناتیو سیاسی برای برونرفت از فضای موجود در کشور، این راهکار را زنده میکند که میل اصلاحی دولت بهعلت عدم همراهی نظام با آغاز مجدد مذاکرات با آمریکا ناکام مانده است.
با این حال هنوز هیچ مقام رسمی این گمانهزنیها درباره جزئیات این مذاکرات را تأیید نکرده است.
اما بنعلوی هفته گذشته نیز با مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا دیدار داشته و سفر او به ایران پس از این دیدار این گمانهزنی را هم تقویت کرده است که امکان دارد او حامل پیامی از سوی آمریکاییها و ترامپ به ایران باشد. با توجه به مباحث فیمابین ایران و آمریکا طی ماههای گذشته قاعدتاً اگر پیامی هم در کار باشد محتوای آن نسبت به گذشته تغییری نخواهد داشت و پیگیری همان انگیزه سابق آمریکا نسبت به ایران است.
برخی منابع غیررسمی میگویند اگر هم چنین موضوعی در این جلسات مطرح شده باشد قطعاً پاسخ ایران به پیشنهادات زورگویانه آمریکاییها همان «نه» قاطع سابق است و نه چیز دیگر.
برخی تحلیلگران میگویند احتمالاً آمریکاییها از اغتشاشات اخیر در ایران بوی کباب استشمام کردهاند و این مسئله البته طبیعی هم هست. آمریکا از طریق حمایت و بسترسازی برای اغتشاشات و حمایت از گروهکهای تروریستی که نقش آنها در برخی مناطق ایران در آشوبهای اخیر نیز واضح بود، تضعیف توان ملی ایران را نشانه رفته تا از این طریق بتواند اراده خود را علیه ایران که همان تسلیم مردم کشورمان است تحمیل کند.
این تحلیلگران معتقدند هرگونه کوتاه آمدن مقابل زورگوییهای آمریکا در مقطع پیش از اغتشاشات اخیر عملاً بهمعنای تأیید کارکرد کمپین فشار حداکثری علیه ایران بود، بدین معنا که آمریکا اگر میدید که ایران با شروط زورگویانهاش مانند مذاکرات فرابرجامی یا مذاکرات منطقهای و موشکی موافقت میکرد او نهتنها فشارش را کم نمیکرد بلکه آن را تشدید و تحریمها را جدیتر میکرد تا بتواند تا تسلیم نهایی مردم ایران پیش برود، لذا نباید در برابر او عقبنشینی کرد. اما حالا که اغتشاشات اخیر پیش آمده و ترامپ نیز بوی کباب به مشامش خورده است وادادن در برابر او بسیار بیشتر از قبل بهمعنای ضربه سنگین به منافع ملی، ضربت بزرگ به آزادی ملت ایران در تعیین سرنوشتش و گزیده شدن نابخردانه از یک سوراخ بهدفعات متعدد است.
در واقع این یک خباثت آشکار توسط آمریکاییهاست که از یک سو با هدایت سرویسهای امنیتی خود و برخی کشورهای منطقه در ایران اغتشاشاتی را با بهرهگیری از بستر اعتراض بخش مهمی از مردم ایران به افزایش قیمت بنزین ساماندهی کند و تخریبات گستردهای را موجب شود و ناامنی را در ایران تولید کند و در ادامه آن بهدنبال بهرهبرداری از همین اغتشاشی باشد که خود یکی از گردانندگان آن بوده است.
هانیزاده: سفر بنعلوی با سیاست «چکش تعادل»
«حسن هانیزاده»، کارشناس مسائل سیاسی با اشاره به اینکه سفر «بنعلوی» به تهران دارای دو پیام است، به خبرنگار روزنامه صبحنو، گفت: عمان در چهاردهه گذشته حلقه ارتباط ایران با کشورهای منطقه و جهان بوده است و نقش تاثیرگذاری میان ایران و کشورهای مختلف داشته است که مهمترین آنها برجام بود. اکنون هم این نقشآفرینی و میانجیگری مسقط را در تنشهای شکل گرفته میان تهران و برخی کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس شاهد هستیم.
وی ادامه داد: وزیر خارجه عمان با «چکش تعادل» به تهران سفر کرده است و با در نظر گرفتن شرایط بحرانی که در لبنان، عراق وجود داردهمچنین استیضاح دونالد ترامپ و سردرگمی او که در آمریکا شکل گرفته است، میخواهد آشتی و تعادلی در منطقه غرب آسیا برقرار کند تا در کنار این موضوعات عربستان سعودی بتواند از باتلاق یمن نیز به راحتی خارج شود.
هانیزاده با بیان اینکه غربیها از فشارهای اقتصادی بر ایران نتیجهای نگرفتند، یادآور شد: با شرایط استیضاحی که برای ترامپ بهوجود آمده بیم آن میرود که نتواند در انتخابات2020 آمریکا موفق باشد، این امر وجود دارد که «جوبایدن» دیگر رقیب ترامپ در این انتخابات پیروز شود، در اینجاست که عربستان که حامی ترامپ است به انزوای سیاسی میرسد.
وی با اشاره به چرایی نزدیک شدن ریاض به تهران، تاکید کرد: شکستهای ترامپ که پس از استیضاحش بیشتر هم دیده خواهد شد موجب شده تا ریاض به سمت ایران متمایل شود و این نزدیکی و تعامل بیشتر در نشست منطقهای کویت که بهزودی برگزار میشود دیده خواهد شد. کنفرانسی که اگر گفتمانهای بنعلوی در تهران به نتیجهای برسد ممکن است شاهد دیدارهای وزرای خارجه ایران وعربستان درکویت باشیم.
یوسف بنعلوی، وزیر امور خارجه عمان نیز در دیدارهای اخیرش با مقامات کشورمان شرایط منطقهای را نیازمند گفتوگو و تفاهم هر چه بیشتر دانسته و تاکید کرد در این زمینه برگزاری یک کنفرانس جامع و فراگیر با حضور همه کشورهای ذینفع میتواند مفید باشد. کنفرانسی که به گفته رسانهها و تحلیلگران کشورهای عربی منطقه ممکن است بهزودی در کویت برگزار شود و به دیدارهای وزرای خارجه تهران و ریاض منجر شود.
علل طرح مجدد ایده مذاکره خارجی توسط دولت و اصلاحطلبان
در همین حال روزنامه وطن امروز نیز نوشته است: حرکت روی پل مخروبه مذاکراتی را میتوان کماکان استراتژی روحانی در جهت مدیریت فضای روانی در روزهای سخت جاری دانست؛ تلاشی که از چند ماه گذشته با ادبیاتی جدید آغاز شده و این بار با تاکید بر گزارههای مثبتی همچون «مقاومت ملی» فضا را به گونهای بازتعریف میکند که گذار از شرایط سخت یک سال اخیر بار دیگر باب مذاکره را بهعنوان تنها راهحل موفقیتآمیز مقابل آمریکا باز کرده است و باید با این رویکرد با روی گشادهتری برخورد کرد. اما شاید مهمترین معذوریتی که او برایش تلاش مضاعفی میکند تبدیل کردن این راهحل بهعنوان معبری بدون هزینه پرداختی از جانب خود او است. تجربه شکست مذاکره هستهای و ناکام ماندن الگوی برجام که سرمایه و اعتبار اجتماعی وی را بشدت متزلزل کرد باعث شده تا این بار محتاطانهتر و با طرح کردن صرف گزینه مذاکرات از انباشت هزینههای احتمالی آن بر دوش خود دوری کند.
بر همین اساس، حسن روحانی روز گذشته در دیدار با جمعی از افراد دارای معلولیت، نخبگان معلول و نمایندگان تشکلهای فعال در حوزه معلولان با اشاره به اینکه با مقاومت ملت، امروز شرایط به گونهای است که آنها (آمریکا) خودشان بهدنبال گفتوگو و مذاکره هستند و پیامهای خصوصی میفرستند، گفت: پیامها و درخواستهایی که به صورت خصوصی برای مذاکره میفرستند برخلاف شعارهایی است که به صورت عمومی مطرح میکنند و اروپاییها که واسطه هستند نیز این را میدانند.
روحانی همچنین در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به تحریم بیسابقه آمریکا علیه ملت ایران گفت: این تحریمهای بیسابقه که به گفته خودشان سختترین فشار اقتصادی بوده است با این هدف انجام شد که به خیال خودشان تا پایان سال ۹۸ ما را به زانو درآورند و نهتنها آمریکا که کشوری جانی و تروریست است، سایر کشورها نیز فکر میکردند این اتفاق درباره ایران خواهد افتاد.
تکیه روحانی بر این گزاره که پیشنهادهایی که آمریکا از کانال اروپا برای مذاکره با ایران ارسال کرده است مبتنی بر قرار گرفتن طرف مقابل در موضع ضعف است، در حالی طرح شده که تنها 24 ساعت قبل از این سخنان رئیسجمهور، معاون اول او در مراسم روز ملی صادرات سخنانی را بر زبان آورده بود که معنایی کاملا معکوس را به جامعه و طرف خارجی القا میکرد. جهانگیری با بیان اینکه دشمن نتوانست صادرات نفت ایران را صفر کند، گفت همچنان در حال فروش نفت خود هستیم: دشمن نتوانسته صادرات نفتخام کشور را به صفر برساند اما تحت فشاری که وارد شد، حتی کشورهای دوست ایران هم که تا به حال جزو نزدیکترین کشورها در رابطه با ما هستند، جرات اینکه نفت ایران را خریداری کنند، ندارند و ما به روشهای دیگری متوسل میشویم تا بتوانیم نفت کشور را بفروشیم و همچنان در حال فروش نفت خود هستیم.
سخنان تاملبرانگیز جهانگیری که واکنشهای تندی را نیز به همراه داشت و با انتقادات گسترده مبنی بر ضریبدهی به اعتبار تهدیدهای خارجی و گرا دادن به آمریکا برای موفقیتآمیز بودن الگوی تحریمیاش مواجه شد، در حالی در تضاد با فضای حاکم بر سخنان رئیس دولت تعریف میشود که در کنار یکدیگر قرار گرفتن آنها را میتوان به مثابه پازلی برای در پیش گرفتن فرضیه تحمیل اذن مذاکرات به مجموعه نظام دانست، فرضیهای که در مصاحبه اخیر سعید حجاریان با ارگان مکتوب دولت نیز به چشم آمده بود.
حجاریان در بخشی از این گفتوگو با تکیه بر لزوم تعمیم دادن هزینههای قوه مجریه به سایر ارگانهای حاکمیتی گفته بود: «اگر عقل جمعی کابینه و نظرهای کارشناسی، مذاکره را توصیه کند و مذاکره را مثلا به استعفا گره بزند و حتی رضایت جمعی از نمایندگان مجلس را هم جلب کند، همان عمل نادرست، موجه میشود. زیرا پس از مذاکره احتمالی روحانی- حتی بدون استجازه- که ممکن است هر عاقبتی را در پی داشته باشد، هزینهها سرشکن شده است. در ایران برخلاف ممالک توسعهیافته به علت آنکه سیاست با اداره عمومی اختلاط پیدا کرده است، ترس از اظهارنظر نهادینه شده و ممکن است اظهارنظر به قیمت قلع و قمع تمام شود چنانکه مشاهده میکنیم با تغییرات ساده قدرت، مدیران کل یکشبه به کارمند دونپایه تقلیل پیدا کردند اما باید پذیرفت گریزی از پرداخت هزینه نیست».
با چنین عینکی، تحلیل نوع مواجهه سینوسی روحانی و دولتمردانش با مساله «احیای ایده مذاکره» تا حدی ملموستر میشود. سناریویی که در آن از یکسو مانور حداکثری بر موفق بودن سیستم تحریمی آمریکا در مختل کردن امور اقتصادی کشور و در بنبست نشان دادن آن توسط جهانگیری پیگیری شده است و از سوی دیگر مانور روی پیشقدمی آمریکا برای آغاز فاز جدید مذاکرات با این پیشفرض که ناکامی طرف مقابل در مختل کردن سیستم اقتصادی کشور باعث این پیشنهاد بوده است توسط روحانی باعث میشود تا بدون پذیرش هزینههای احتمالی چنین اقدامی، اجماعی نسبی را حول محور آن دوام بخشد.
با چنین نگاهی نسبت به سیاست در حال پیگیری دولت میتوان گام نهادن در عرصه بهرهبرداری حداکثری از تحریمها را کماکان بهعنوان الگویی در جهت احیای موقعیت متزلزل دولت در فضای موجود تعریف و تلقی کرد؛ مواهب زنده نگه داشتن صورت مساله «مذاکره» بهعنوان شاهرگ حیاتی دولت روحانی باعث شده تا او کماکان از کلیدواژههای سابق خود برای قطببندی محیط پیرامونی خود و داشتن رمز عبوری از فضای قفل اقتصادی استفاده کند.
حدود یک و نیم ماه پیش بود که روحانی با طرح الگوی رفراندوم برای انتخاب مردم میان گزینههای «تقابل» و «تعامل»، این فرض را قوت بخشید که نقشه نهایی دولت در مواجهه با مطالبات عمومی، تکرار دوگانههای سابق و نقشهای سیاسی است که بر مدار آن «میل به گفتوگو» در تقابل با «اذن به گفتوگو» محیطی کمهزینه را برای فرار از پاسخگویی وی فراهم آورد، به گونهای که با بزرگنمایی نقش تحریمهای ایالاتمتحده در وضعیت موجود نامطلوب تمام ضعف مدیریتی خود را به یک فشار خارجی نسبت دهد و شکلگیری چنین بستری را نیز خارج از دایره قدرت خود تعریف کند. در چنین فضایی همانطور که حجاریان نیز ایدهاش را داده بود با «سرشکن شدن هزینه»های چنین ایدهای فضا به سمت و سویی مساعدتر برای «احیای ایده مذاکره خارجی» پیش میرود.
سخنرانی انتخاباتی روحانی در یزد و مباحثی که در روزهای اخیر و پس از نارضایتیهای عمومی نسبت به افزایش 200 درصدی نرخ سوخت طرح شد تا حد زیادی موید این امر است که «احیای ایده مذاکره» نقشی دوگانه را برای دولتمردان ایفا خواهد کرد؛ نقشی که در آن از فشار خارجی به مثابه اسباب «تبرئه مدیریتی» استفاده شده و از سوی دیگر با تبدیل شدن به تنها آلترناتیو سیاسی برای برونرفت از فضای موجود در کشور، این راهکار را زنده میکند که میل اصلاحی دولت بهعلت عدم همراهی نظام با آغاز مجدد مذاکرات با آمریکا ناکام مانده است.
بر این مبنا روحانی که در آغاز دهه 90 با مقصر دانستن عوامل داخلی در شکلگیری موج تحریمهای خارجی خود را بهعنوان یک ناجی سیاسی معرفی میکرد، حال با در پیش گرفتن یک استاندارد دوگانه در پایان دهه 90 با نادیده گرفتن تاثیر عوامل داخلی در ایجاد وضعیت فعلی به دنبال آن است تا از فشار تحریمها برای خود ابزار نجاتی پیدا کند.
آقای ظریف وقتی اغتشاشگران مورد حمایت مدعیان حقوق بشر با کمک مالی عربستان سعودی، امارات، بحرین و اسرائیل به سرکردگی آمریکا درسایه سکوت سازمان های بین المللی مردم ایران را قتل عام می کردند و اموال مردم و عمومی آتش می زنند شما کجا بودید؟
آقای عراقچی وقتی اغتشاشگران مورد حمایت مدعیان حقوق بشر با کمک مالی عربستان سعودی، امارات، بحرین و اسرائیل به سرکردگی آمریکا درسایه سکوت سازمان های بین المللی مردم ایران را قتل عام می کردند و اموال مردم و عمومی آتش می زنند شما کجا بودید؟