آنچه که مراجع اجتماعی باید درباره اتفاقات تلخ بدانند
خبر اولی را یکی از مسؤولان شهرداری گفت و اوقات حاضران در آن جمع کوچک را بسیار تلخ و پریشان ساخت. او نقل کرد که در یک بازدید میدانی در سطح شهر یک دختر جوان را دیده -که بعد فهمیده اند فرزند یک شهید بوده- در میان معتادان کارتن خواب، بی سامان و بی پناه که مدتها آوارگی کشیده و در همان شرایط اسفبار بچهدار شده است.
به گزارش سرویس اجتماعی پایگاه خبری شهدای ایران؛ «محمدرضا زائری»، از فعالان فرهنگی کشورمان به تازگی طی یادداشتی که سایت اعتمادآنلاین آنرا بازنشر داد در اشاره به تصمیم ناجا برای برخورد با بدحجابی در مجتمعهای آپارتمانی نوشت:
«خبر اولی را یکی از مسؤولان شهرداری گفت و اوقات حاضران در آن جمع کوچک را بسیار تلخ و پریشان ساخت. او نقل کرد که در یک بازدید میدانی در سطح شهر یک دختر جوان را دیده -که بعد فهمیده اند فرزند یک شهید بوده- در میان معتادان کارتن خواب، بی سامان و بی پناه که مدتها آوارگی کشیده و در همان شرایط اسفبار بچهدار شده است. او گفته بود من ناچارم تن به هر چیزی بدهم زیرا برای یک قوطی شیر این بچه باید فلان قدر بدهم و جایی هم ندارم که بروم و کسی هم ندارم که به سراغش بروم!
خبر دومی را چند ساعت بعد از قول یک فرمانده نیروی انتظامی خواندم که اعلام کرده بود قصد وارد شدن به موضوع کشف حجاب در مجتمع های مسکونی را دارند! حالا شما خودتان را جای کسی بگذارید که با آن حال پریشان بعد از شنیدن خبر اول چشمش به این خبر می خورد و فکر کنید چه حالی به او دست خواهد داد؟»
او در ادامه میافزاید: یا آن فرمانده محترم نیروی انتظامی که منطقا باید بیش از همه از زیر پوست شهر مطلع باشد نمیداند که در جامعه چه میگذرد، یا این که واقعا نظام اولویتها حسابی به هم خورده است! در چنین وضعی با کدام منطق و عقلانیت و چه محاسبه و تدبیری، برخورد با کشف حجاب در مجتمع های مسکونی اولویت ما شده است؟
*بایستی توضیح داد که اجتماع و اقتصاد ایران اگرچه با مشکلاتی مواجه است اما در این فضا نیست که شهروندان بصورت خودکار در مسیر کارتنخوابی قرار بگیرند.
به دیگر سخن اینکه خوب بود آقای زائری قبل از این پرداخت جوانانه به ادعای آن مدیر شهرداری! چند و چون مسئله را نیز جویا میشدند و میفهمیدند که آن دختر شهید چگونه زندگی کرده که به کارتنخوابی منتج شده است؟
مثلا بایستی بررسی شود این خانم چگونه مدعی بوده کسی را برای مراجعه نداشته در حالی که بنیاد شهید متکفّل امور خانوادههای شهداست. و یا اگر در نهایت شخص ایشان بیتقصیر بوده است بایستی به دنبال مسئولان مقصّر گشت.
ضمن اینکه فرض بر بیتقصیر بودن این بانو در سرنوشت زندگیاش؛ "کارتن خوابی"یک اتفاق است که به دلیل انتخابهای شخصی؛ دامنگیر برخی افراد میشود و بایستی نسبت به رفع علل آن اقدام کرد نه اینکه این رخداد را به مثابه یک معضل اپیدمیک جلوه داد و به عبارتی نباید نسبت به آتش زدن قیصریه اقدام کرد!
همچنین این توضیح نیز ضروریست که فرزند کسی بودن دلیلی بر بیتأثیری رفتارهای انسانها در زندگی فردیشان نیست.
ما به آقای زائری عرض میکنیم که بسا یک فرزند شهید مرتکب جرم هم شده باشد. آیا بایستی بخاطر یک انتخاب فردی در سبک زندگی؛ نظام اسلامی را سرزنش کرد؟
و در آخر نیز این مسئله بدیهیست که وجود مشکلات اقتصادی و سیاسی، دلیلی بر تعطیل شدن قوانین کشور و آزاد شدن رفتارهای غلط نیست.
آقای زائری عزیز باید بدانند که اساساً در بحث اجرای مُرّ قانون چیزی به نام اولویت وجود ندارد و بایستی با بیقانونی در هر سطحی و هر کجا برخورد شود تا جامعه از قوام لازم برخوردار شود. کما اینکه فرض بر صحت ادعای آن دختر شهید نیز بایستی بیقانونیهای صورت گرفته که منجر به شکلگیری این مسئله شدهاند مورد رصد و برخورد قرار گیرند.
«خبر اولی را یکی از مسؤولان شهرداری گفت و اوقات حاضران در آن جمع کوچک را بسیار تلخ و پریشان ساخت. او نقل کرد که در یک بازدید میدانی در سطح شهر یک دختر جوان را دیده -که بعد فهمیده اند فرزند یک شهید بوده- در میان معتادان کارتن خواب، بی سامان و بی پناه که مدتها آوارگی کشیده و در همان شرایط اسفبار بچهدار شده است. او گفته بود من ناچارم تن به هر چیزی بدهم زیرا برای یک قوطی شیر این بچه باید فلان قدر بدهم و جایی هم ندارم که بروم و کسی هم ندارم که به سراغش بروم!
خبر دومی را چند ساعت بعد از قول یک فرمانده نیروی انتظامی خواندم که اعلام کرده بود قصد وارد شدن به موضوع کشف حجاب در مجتمع های مسکونی را دارند! حالا شما خودتان را جای کسی بگذارید که با آن حال پریشان بعد از شنیدن خبر اول چشمش به این خبر می خورد و فکر کنید چه حالی به او دست خواهد داد؟»
او در ادامه میافزاید: یا آن فرمانده محترم نیروی انتظامی که منطقا باید بیش از همه از زیر پوست شهر مطلع باشد نمیداند که در جامعه چه میگذرد، یا این که واقعا نظام اولویتها حسابی به هم خورده است! در چنین وضعی با کدام منطق و عقلانیت و چه محاسبه و تدبیری، برخورد با کشف حجاب در مجتمع های مسکونی اولویت ما شده است؟
*بایستی توضیح داد که اجتماع و اقتصاد ایران اگرچه با مشکلاتی مواجه است اما در این فضا نیست که شهروندان بصورت خودکار در مسیر کارتنخوابی قرار بگیرند.
به دیگر سخن اینکه خوب بود آقای زائری قبل از این پرداخت جوانانه به ادعای آن مدیر شهرداری! چند و چون مسئله را نیز جویا میشدند و میفهمیدند که آن دختر شهید چگونه زندگی کرده که به کارتنخوابی منتج شده است؟
مثلا بایستی بررسی شود این خانم چگونه مدعی بوده کسی را برای مراجعه نداشته در حالی که بنیاد شهید متکفّل امور خانوادههای شهداست. و یا اگر در نهایت شخص ایشان بیتقصیر بوده است بایستی به دنبال مسئولان مقصّر گشت.
ضمن اینکه فرض بر بیتقصیر بودن این بانو در سرنوشت زندگیاش؛ "کارتن خوابی"یک اتفاق است که به دلیل انتخابهای شخصی؛ دامنگیر برخی افراد میشود و بایستی نسبت به رفع علل آن اقدام کرد نه اینکه این رخداد را به مثابه یک معضل اپیدمیک جلوه داد و به عبارتی نباید نسبت به آتش زدن قیصریه اقدام کرد!
همچنین این توضیح نیز ضروریست که فرزند کسی بودن دلیلی بر بیتأثیری رفتارهای انسانها در زندگی فردیشان نیست.
ما به آقای زائری عرض میکنیم که بسا یک فرزند شهید مرتکب جرم هم شده باشد. آیا بایستی بخاطر یک انتخاب فردی در سبک زندگی؛ نظام اسلامی را سرزنش کرد؟
و در آخر نیز این مسئله بدیهیست که وجود مشکلات اقتصادی و سیاسی، دلیلی بر تعطیل شدن قوانین کشور و آزاد شدن رفتارهای غلط نیست.
آقای زائری عزیز باید بدانند که اساساً در بحث اجرای مُرّ قانون چیزی به نام اولویت وجود ندارد و بایستی با بیقانونی در هر سطحی و هر کجا برخورد شود تا جامعه از قوام لازم برخوردار شود. کما اینکه فرض بر صحت ادعای آن دختر شهید نیز بایستی بیقانونیهای صورت گرفته که منجر به شکلگیری این مسئله شدهاند مورد رصد و برخورد قرار گیرند.