حواشی جمع کردن بیلبوردهای صداقت امریکایی -در فاصله کمتر از ده روز تا سالگرد اشغال لانه جاسوسی- حتی به روزنامه های امریکایی نیز کشیده شد. اما بازتاب این اقدام عجیب و نوع واکنش جراید امریکایی نسبت به موضوع جای تعمق بسیار دارد. واشنگتن پست در یادداشت کوتاهی با درج تصویر یکی از بیلبوردها می نویسد نصب این بنرها از طرف افراطیونی بوده که امریکا را شیطان بزرگ می نامند.
به گزارش گروه فرهنگی پایگاه خبری شهدای ایران؛ حواشی جمع کردن بیلبوردهای صداقت امریکایی -در فاصله کمتر از ده روز تا
سالگرد اشغال لانه جاسوسی- حتی به روزنامه های امریکایی نیز کشیده شد. اما
بازتاب این اقدام عجیب و نوع واکنش جراید امریکایی نسبت به موضوع جای تعمق
بسیار دارد.
واشنگتن پست در یادداشت کوتاهی با درج تصویر یکی از بیلبوردها می نویسد نصب این بنرها از طرف افراطیونی بوده که امریکا را شیطان بزرگ می نامند ولی طرفداران اعتدال و مذاکره آنها را برداشتند.
واشنگتن پست در یادداشت کوتاهی با درج تصویر یکی از بیلبوردها می نویسد نصب این بنرها از طرف افراطیونی بوده که امریکا را شیطان بزرگ می نامند ولی طرفداران اعتدال و مذاکره آنها را برداشتند.
در
این یادداشت با اشاره به سرمقاله کیهان در این خصوص می نویسد: ”حسین
شریعتمداری، سردبیر روزنامه تندرو کیهان نوشت برخی از نزدیکان روحانی به
حدی از نصب این بیلبوردها عصبانی شده اند که گویا به عزیزترین و مقدس ترین
اعتقادات آنان توهین شده است."
واشنگتن پست با انتخاب این قسمت از نوشته حسین شریعتمداری، به همراه لقب دادن چندباره ی طرفداران بیلبوردها به افراطی و تندرو از این واقعیت پرده بر میدارد که مقامی که به جمع آوری این بنرها از سطح شهر دستور داده، چقدر ساده لوحانه در زمین بازی امریکا و به نفع آنان بازی کرده است!
تفسیر و تعبیری که جراید امریکایی از این اقدام به خورد خوانندگان خود میدهند این است که در ایران درحالی که دولت جدید از راه صلح و آشتی وارد شده تا با رویکرد جدید، تحریم ها را از میان بردارد و به اوضاع اقتصادی سر و سامان دهد، عده ای افراطی و متحجر که هنوز هم شعارهای 34 سال پیش را سر می دهند با وجهه اعتدال گرایانه و صلح جویانه دولت جدید مخالفت می کنند. و این از یک سو یعنی انشقاق بین دو دسته از مردم (موافقین و مخالفین سیاست خارجی دولت) ، و از سویی دیگر یعنی تعبیر کردن نفرت از امریکا به افراطی گری و تندرو بودن.
با یک نگاه اجمالی به بازتاب این ماجرا در روزنامه های امریکایی صدق این گمانه به روشنی هویدا می شود. به طور مثال واشنگتن پست در ادامه تلاش کثیف خود در ایجاد دو دستگی بین ملت می نویسد به نظر می رسد هرج و مرجی که نصب این بیلبوردها و جمع آوری آنان در پی داشته است به خوبی تندروها و افراطیون ایران را خرسند و خوشحال کرده است.
اگرچه بهانه شهرداری برای برداشتن این بیلبوردها عدم کسب اجازه برای نصب آنان بوده است اما آیا به اندازه سر سوزنی به تبعات این اقدام توجه شده بود؟ کسی از خود پرسیده است که مگر محتوای گنجانده شده در آن تصاویر چه چیزی داشت که باید لزوما با بنرهای دیگر جایگزین میشد؟ اگر موضوع صرفا عدم مجوز برای نصب آنها بود و نه محتوای آنان، چرا با رفع این مشکل و صدور مجوز مسئله را حل نکردند؟
اما روزنامه ها و سایت های امریکایی خوب متوجه شدند! موضوع نه کسب مجوز است نه هیچ بهانه دیگری! بلکه مسئله این است که علیرغم انکار و تکذیب دولت، محتوای بیلبوردهای مذکور با وجهه ای که تیم مذاکره کننده و سیاست خارجی دولت از خود نشان داده است در تضادند.
نمی توان از یکسو به ارتباط با امریکا در سطح تماس تلفنی و مذاکره نیم ساعته خصوصی در مقر سازمان ملل و ژست های آشتی جویانه و لبخندهای صلح طلبانه!! اعتقاد داشت و از سوی دیگر در آستانه 13 آبان بنرهایی را در سطح شهر تحمل کرد که غیرقابل اعتماد بودن امریکا را نشان می دهند. دولت باید تکلیفش را با خود و مردم روشن کند: آیا از نظر دولت امریکا قابل اعتماد است یا خیر!
اما اگر کسی برای جواب این سوال هنوز هم شک و شبهه ای دارد پیشنهاد میشود روزشمار خصومت های ایالات متحده در حق ملت ایران از زمان کودتای 28 مرداد 1332 تا امروز را مرور کند.
واشنگتن پست با انتخاب این قسمت از نوشته حسین شریعتمداری، به همراه لقب دادن چندباره ی طرفداران بیلبوردها به افراطی و تندرو از این واقعیت پرده بر میدارد که مقامی که به جمع آوری این بنرها از سطح شهر دستور داده، چقدر ساده لوحانه در زمین بازی امریکا و به نفع آنان بازی کرده است!
تفسیر و تعبیری که جراید امریکایی از این اقدام به خورد خوانندگان خود میدهند این است که در ایران درحالی که دولت جدید از راه صلح و آشتی وارد شده تا با رویکرد جدید، تحریم ها را از میان بردارد و به اوضاع اقتصادی سر و سامان دهد، عده ای افراطی و متحجر که هنوز هم شعارهای 34 سال پیش را سر می دهند با وجهه اعتدال گرایانه و صلح جویانه دولت جدید مخالفت می کنند. و این از یک سو یعنی انشقاق بین دو دسته از مردم (موافقین و مخالفین سیاست خارجی دولت) ، و از سویی دیگر یعنی تعبیر کردن نفرت از امریکا به افراطی گری و تندرو بودن.
با یک نگاه اجمالی به بازتاب این ماجرا در روزنامه های امریکایی صدق این گمانه به روشنی هویدا می شود. به طور مثال واشنگتن پست در ادامه تلاش کثیف خود در ایجاد دو دستگی بین ملت می نویسد به نظر می رسد هرج و مرجی که نصب این بیلبوردها و جمع آوری آنان در پی داشته است به خوبی تندروها و افراطیون ایران را خرسند و خوشحال کرده است.
اگرچه بهانه شهرداری برای برداشتن این بیلبوردها عدم کسب اجازه برای نصب آنان بوده است اما آیا به اندازه سر سوزنی به تبعات این اقدام توجه شده بود؟ کسی از خود پرسیده است که مگر محتوای گنجانده شده در آن تصاویر چه چیزی داشت که باید لزوما با بنرهای دیگر جایگزین میشد؟ اگر موضوع صرفا عدم مجوز برای نصب آنها بود و نه محتوای آنان، چرا با رفع این مشکل و صدور مجوز مسئله را حل نکردند؟
اما روزنامه ها و سایت های امریکایی خوب متوجه شدند! موضوع نه کسب مجوز است نه هیچ بهانه دیگری! بلکه مسئله این است که علیرغم انکار و تکذیب دولت، محتوای بیلبوردهای مذکور با وجهه ای که تیم مذاکره کننده و سیاست خارجی دولت از خود نشان داده است در تضادند.
نمی توان از یکسو به ارتباط با امریکا در سطح تماس تلفنی و مذاکره نیم ساعته خصوصی در مقر سازمان ملل و ژست های آشتی جویانه و لبخندهای صلح طلبانه!! اعتقاد داشت و از سوی دیگر در آستانه 13 آبان بنرهایی را در سطح شهر تحمل کرد که غیرقابل اعتماد بودن امریکا را نشان می دهند. دولت باید تکلیفش را با خود و مردم روشن کند: آیا از نظر دولت امریکا قابل اعتماد است یا خیر!
اما اگر کسی برای جواب این سوال هنوز هم شک و شبهه ای دارد پیشنهاد میشود روزشمار خصومت های ایالات متحده در حق ملت ایران از زمان کودتای 28 مرداد 1332 تا امروز را مرور کند.