شهدای ایران shohadayeiran.com

چندسالی است فرقه‌های انحرافی و عرفان‌های نوظهور با نام‌ها و شگردهای گوناگونی در جامعه، بویژه محیط دانشگاه‌ها باب شده‌اند که البته نگرانی‌ مسئولان را به همراه داشته است.
 به گزارش گروه فرهنگی پایگاه خبری شهدای ایران؛ چندسالی است فرقه های انحرافی و عرفان های نوظهور با نام ها و شگردهای گوناگونی در جامعه، بویژه محیط دانشگاه ها باب شده اند که البته نگرانی هایی از سوی مسئولان را به همراه داشته است.

اگرچه شاید در  حال حاضر متوقف کردن حرکت این فرقه های انحرافی امری غیرممکن باشد، اما طبیعتاً با اتخاذ روش های مناسب می توان از رشد آنها و چه بسا ایجاد خطراتی جدی تر در فضای جامعه، بخصوص محیط دانشگاه جلوگیری کرد؛ به عبارتی دیگر دانشگاه به عنوان محلی برای تربیت جوانان و دانشجو به عنوان قشر مهم و تاثیرگذار جامعه به حساب می آید که البته نقش بسزایی در تعیین سرنوشت و آینده کشور خواهد داشت؛ به طوری که مقام معظم رهبری سال گذشته در دیدار با معلمان و استادان دانشگاه های خراسان شمالی آنان را به مراقبت  از جوانان در مقابل رخنه عرفان های کاذب توصیه و در سخنرانی هایشان به اهمیت مقابله با این موضوع در محیط های جوانان اشاره کردند.


بنابراین رشد این فرقه و عرفان های کاذب در محیط دانشگاه تاثیر مهمی در سطح جامعه خواهد گذاشت؛ به همین بهانه به سراغ یکی از دانشگاه های استان تهران رفتیم  و با بهزاد حمیدیه، استادیار دانشکده الهیات دانشگاه تهران به گفت و گو نشستیم که در ادامه خواهید خواند:

 

بهزاد حمیدیه در خصوص زمان شروع به کار این فرقه ها در دانشگاه ها می گوید: در دهه 80 عمدتاً این مسائل مطرح شد، البته از دهه 70 تقریباً برخی از گروه ها از جمله رام الله کارشان را شروع کردند و ترجمه هایی از برخی اساتید معنوی یا گروه هایی مثل اوشو چاپ می شد، اما کثرت آن ها از دهه 80 آغاز گردید که در قالب کلاس ها، همایش ها، مجلات تخصصی، محافل و حتی به صورت اینترنتی شروع به عضو گیری کردند، بنابراین هرچه به نیمه های دوم دهه 80 نزدیک می شویم علاوه بر افزایش فعالیت این فرقه ها، شاهد افزایش تعدادشان هم هستیم.


البته اگرچه گاهی ممنوعیت هایی اعمال می شد، اما این ممنوعیت ها بر اساس قانون و یک اصول علمی مشخصی نبود. نیروی انتظامی، سازمان تبلیغات، وزارت ارشاد و آموزش عالی دچار نوعی سردرگمی شده بودند و مشخص نبود مواجهه با این فرقه ها چگونه و از چه راهی باید باشد؛ به این ترتیب این فرقه ها از خلا قانونی استفاده و تکثر پیدا کردند، اما مهم این است که در همان دوران متاسفانه تاثیرات قابل توجهی را بر روی دانشجویان گذاشتند.


نکته مهم این است که نباید صرفاً این جنبش های معنویت گرای نوپدید یا نوپدید دینی را فقط به صورت محفل یا گروه در نظر گرفت؛ به عبارتی دیگر شکل عضویت بسیار سیال و متنوع است و دیگر شکل سنتی خود را ندارد، به گونه ای که یک فرد با خواندن یک کتاب و یا حتی نشریه و یا در فضای مجازی به راحتی به عضویت این گروه ها درخواهد آمد.

 

حمیدیه ریشه گسترش این معنویت های نوپدید را عمدتاً در تحولات فرهنگی می داند و می گوید: جامعه ما در طی فرآیند جهانی شدن بشدت تحت تاثیر تحولات فرهنگی جامعه قرار گرفته که البته در قشرهای بزرگ، بخصوص تهران این شدت بیشتر بوده و یکی از پیامدهای آن بحران هویت است؛ بالطبع با توجه به اینکه دانشگاه ارتباط جهانی بیشتری دارد و به عبارتی  دیگر دانشجویان بخش زنده دانشگاه بوده و از ارتباط وسیع و گسترده جهانی برخوردار هستند، طبیعتاً بیشتر از سایر اقشار جامعه تحت تاثیر پیامدهای فرهنگی قرار می گیرند؛ این موضوع باعث شده گروه های نوپدید از این فضا به بهترین شکل ممکن برای گسترش خودشان استفاده کنند.


استاد دانشگاه تهران با اشاره به دلیل گرایش جوانان به این فرقه ها تصریح می کند: یکی از مسائل تاثیرگذار در جذب افراد این است که گروه یا فرقه، مخالف زمینه های فرهنگی و فکری لازم را می بیند و از طریق گونه های متعددی برای تبلیغات خود اقدام می کند که البته یکی از عوامل موفقیت آنها در تبلیغات وعده های کمی است؛ به عنوان مثال برگزاری دوره هایی با عنوان اعتماد به نفس در 10جلسه، یافتن موفقیت در 20 جلسه  و از این دست، تبلیغاتی هستند که امروزه با استفاده از تکنیک های روان شناختی که به یک فن تبدیل شده است، مشتری جذب می کنند.


این جنبش های نوپدید دینی بسته های معنوی و دینی را در قالب یک کالا با روش فنی و روان شناختی بازاریابی عرضه می کنند که البته زمینه پذیرش آن در میان مردم و دانشجویان وجود دارد، پس خریداران خوبی خواهند بود؛ به عنوان مثال انرژی کیهانی، قانون کیهانی، جذب، تناسخ و غیره تفکراتی سیال هستند که نمی توان عنوان فرقه را به آنها نسبت داد، بلکه مفاهیمی هستند که تعالیم معنوی حول آنها شکل گرفته است.


البته جریان های نوپدید معنویت گرا فقط در قالب یک گروه یا فرقه ظاهر نمی شوند؛ به عنوان مثال نویسندگان زبردستی هستند که مطالب معنوی و معنادهی به زندگی را در قالب های متفاوتی مانند رمان و کتاب های معنوی عرضه می کنند. مثلاً درمان با عرفان نوشته ویندایر که در عرض چند سال به تیراژ بالایی دست یافت و مشتریان زیادی را به خود اختصاص داد از این جمله است، به طوری که نمونه آن را می توانیم در نمایشگاه بین المللی کتاب ببینیم؛ بسیاری از جوانان و دانشجویان به جای اینکه به دنبال بحث های نظری، کتاب های شهید مطهری و یا دکتر سروش باشند به دنبال غرفه هایی می روند که در آن کتاب های معنوی به فروش می رسد. معتقدم این موضوعات نشانه تحول مهم فرهنگی است و به تبع کل جهان، این اتفاق در کشور ما هم افتاده است.


پیامدهای تحول فرهنگی، خویشتن گرایی و فردگرایی است و در پی آن بحران هویت را به همراه خواهد داشت که طبیعتاً باعث می شود جوانان به این سمت گرایش پیدا کنند، البته این گرایش ها ممکن است ناشی از ضعف نظام تعلیم و تربیت ما و نیز موفقیت فرقه ها در استفاده از ابزارهای تبلیغ باشد؛ نظریه ای در این رابطه مطرح شده مبنی بر اینکه این گروه ها و فرقه ها با انواع و اقسام اطلاعات و وعده هایی که به فرد می دهند در واقع به نوعی او را شستشوی مغزی می کنند.


باید راهکارهایی برای مقابله با رشد فرقه ها و عرفان های انحرافی اندیشیده شود که البته بهتر است به جای واژه مقابله از تعبیر مواجهه استفاده کنیم، بنابراین اولین گام مواجهه این است که اطلاعات آکادمیک مان را افزایش دهیم، متاسفانه در ایران هیچ نوع کتاب آکادمیکی در این باره نوشته نشده و کارهایی که صورت می گیرد بسیار اندک است و البته همان فعالیت های ناچیز هم اعتبار آکادمیک ندارند.


این در حالی است که سال گذشته حجت الاسلام محمدیان، رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها در طی مصاحبه ای که با یکی از رسانه ها داشت، گفت: تاکنون 100کارگاه در این زمینه برگزار شده و به شکل مستند مورد نقد و بررسی قرار گرفته؛ همچنین 36 جلد کتاب و بیش از ده ها پایان نامه در این خصوص نوشته شده است.


البته شاید فقط 20 نوع عرفان در کشور ما در حال تبلیغ باشند که البته این فرقه ها به دلیل وجود فرهنگ ناب شیعی در کشور، پیروان زیادی ندارند و جوانانی که به سراغ این فرقه ها می روند فقط دلیل اصلی شان ارتباط با کشورهای خارجی است.
 

با این حال حمیدیه دلیل اصلی گرایش جوانان و دانشجویان به فرقه ها و عرفان های انحرافی را خلا فرهنگی و فکری بیان می کند و می افزاید: متاسفانه نقطه اتکای فرهنگی برای بسیاری از انسان ها از بین رفته و به نظر می رسد این گونه فکر می کنند که دیگر دین سنتی نمی تواند پاسخگوی نیازشان باشد؛ این افراد در نهایت به یک خلا می رسند  و احساس می کنند این گروه های معنوی خلاشان را پر خواهد کرد.


 از این رو در اولین گام برای مواجهه باید ماهیت علل و گسترش فرقه ها را به صورت علمی، فنی و جامعه شناختی درک کنیم و در نهایت به این فکر بیفتیم چه سیاست های فرهنگی باید تعبیه شود تا رشد این فرقه ها محدود و از تاثیرات منفی آنها کاسته گردد.


متاسفانه در حال حاضر در کلاس ها و همایش هایی که در این خصوص برگزار می شود از افرادی برای سخنرانی دعوت می گردد که در خصوص ماهیت این فرقه ها تخصص کافی ندارند و صحبت هایشان بیشتر تاثیرات منفی به همراه خواهد داشت.


معتقدم اگر متخصصان امر سمینار؛ همایش و نشست علمی در این زمینه برگزار کنند و یا یک کتاب خوب در این زمینه نوشته شود، تاثیرگذار خواهد بود، اما مقدمه کار همان افزایش اطلاعات آکادمیک است.

 

لازم به ذکر است، پیگیری این موضوع ادامه دارد و در گزارش های بعدی به ابعاد دیگر آن می پردازیم.
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار