بنده شاید صدها ملاقات با خانوادههای شهدا در خدمت رهبر انقلاب حضور داشتم اما این دیدار و ملاقات از نظر اظهار صمیمیت و علاقهای که رهبر انقلاب به شهید صدر و خاندان صدر و نقش شهید صدر ابراز کردند، کاملاً متمایز بود.
به گزارش شهدای ایران؛ حضرت آیتالله خامنهای دربارهی شهادت شهید صدر در دیدار خانوادهی این شهید فرمودند: «اول انقلاب وقتی خبر شهادت آیتالله صدر به ما رسید، ضربهی بسیار سنگینی بود. ایشان برای نظام اسلامی و جامعهی اسلامی واقعاً عمود فکری بودند. از قبل از انقلاب، ما از کتابها و فعالیتهای بسیار باارزشی که ایشان داشتند، مطلع بودیم. بعد هم که انقلاب پیروز شد، ایشان پیامهای بسیار خوبی دادند.» ۱۳۸۳/۰۳/۱۹
بنده در اوایل دههی چهل شمسی و بعد از اینکه حضرت امام از ترکیه به نجف منتقل شدند، با اینکه سنی در حدود ۱۵، ۱۶ سال داشتم، در آن شرایط سخت و با وجود اینکه گذرنامه نداشتیم، پنهانی و مخفیانهی خودم را به نجف اشرف رساندم. در همان سالهای اولیه شخصیت و چهرهی مرحوم آیتالله صدر برای ما درخشش خاصی داشت که علاقمند بودیم با ایشان از نزدیک آشنا بشویم. این آشنایی به آسانی و راحتی انجام گرفت و مکرر در منزلشان به خدمتشان شرفیاب میشدیم.
شهید صدر شخصیتی بودند که طلبهپرور بودند، اخلاق بسیار متعالی و متواضعانهای داشتند. بنده در آن زمان به عنوان یک طلبهی کوچک هیچ ویژگی خاصی از نظر ظاهری یا مادی نداشتم اما تعامل و برخوردی که شهید صدر به عنوان یک شخصیت بزرگوار و مدرس برجسته با ما داشت، خیلی برای ما چیز عجیبی بود. به منزل ایشان رفتوآمد داشتیم، آن منزل و فضای سادهی زندگی ایشان برای ما خیلی دلانگیز و جذاب بود و طی یک مدت کوتاه این صمیمیت و بزرگواری ما را به جایی رساند که من به خودم جرأت بدهم مثلاً از ایشان دعوت بکنم به حجرهی ما برای ناهار بیاید و ناباورانه ایشان پذیرفت. ایشان به حجرهی ما تشریف آوردند. بنده هم از همان زمان یک مهارتی در پختن غذا داشتم در حجرهای که در حدود دو متر و نیم در سه متر بود، همان حجره هم آشپزخانهی ما بود، هم خوابگاه ما بود، هم محل مباحثه و درس ما بود. به هر حال همان گوشهی حجره چراغی داشتیم که رویش غذا میپختیم، من پلو پخته بودم، این پلو با اینکه آب کش نبود ولی مثل پلوی آب کش برنجها کاملاً قدکشیده بود در عین حال یک دانهاش هم به همدیگر چسبیده نبود. وقتی پلو را در دیس کشیدم و جلوی ایشان گذاشتم، برای دقایقی این برنج را تماشا میکردند و میگفتند حیف است این غذا را آدم بخورد، بیشتر باید تماشا کند. این هم از بزرگواری ایشان بود، حالا خیلی هم چیز عجیب و غریبی نبود ولی ایشان ما را تشویق کردند به خاطر همین غذایی که در محضر ایشان قرار دادیم. در کل ایشان یک شخصیت طلبهپرور و مشوق خوبیها و جذاب به طرف مسائل معنوی و اخلاقی بودند.
علت شرکت طلبههای ایرانی در درس شهید صدر در نجف
در چهرههای جوان حوزه آن روزگار، ممتازترین چهره که افق آیندهی شخصیتی آن را نشان میداد، مرحوم آیت الله صدر بود. اولاً بیان شهید صدر بیان ممتازی بود، ایشان علاوه بر ویژگیهای خاصی که داشت، بیان بسیار شیوایی هم داشت. این بیان زیبا برای ما این جاذبه را داشت که درس خیلی از مراجع به فارسی گفته میشد و ما علاقمند بودیم که یک درسی که به زبان عربی هم گفته میشد شرکت کنیم. درس ایشان عربی فصیح و ادیبانه و در عین حال قابل فهم بود و از این جهت هم برای ما جاذبهای داشت. ثانیاً در مباحث علمی نوآوریهایی ایشان داشت که تجلیاش مثلاً در «اقتصادنا» و «فلسفتنا» بود. در مباحث فقهی حرفهای نویی داشت. در مجموع مرحوم شهید صدر به دلیل نکات لطیف و ظریفی داشت و همینطور آن بیان شیوایی که داشت برای ما جذابیت خاصی را ایجاد میکرد که درس ایشان را انتخاب بکنیم.
علت شهادت شهید صدر روحیهی انقلابی او بود
رابطهی شهید صدر به حضرت امام به مرور نزدیکتر شد و به آنجا رسید که مرحوم آقای صدر بالاترین ارتباط روحی و معنوی و گرایش انقلابی را به راه امام و خط امام پیدا کرد و آن جملهی معروف که «ذوبوا فی الامام الخمینی کما هو ذاب فی الاسلام» یعنی در امام خمینی ذوب بشوید همانطور که او در اسلام ذوب شده است. جملهی بسیار پر معنا است، از یک جهت سوق دادن مردم و علاقمندانشان به طرف حضرت امام است و از طرف دیگر گواهی بر اینکه مبنای سوق دادن مردم، ذوب بودن امام در اسلام هست. یعنی این جنبهی تاکتیک رایج سیاسی بین سیاستمداران نیست، این بر مبنای یک تفکر دینی الهی است. چون امام ذوب در اسلام است و با این ویژگی نهضت و قیام و انقلابی را برپا کرده است، شهید صدر دیگران را هم فرا میخواند که به این راه و به این خط بپیوندند و مسیر انقلاب را طی کنند.
به مناسبت ایام سالگرد شهادت شهید صدر (۱۹ فروردین ۱۳۵۹) بخش فقه و معارف پایگاه اطلاعرسانیKHAMENEI.IR در پرونده «متفکر نابغه» به معرفی ابعاد مختلف شخصیت شهید صدر میپردازد، در دومین مطلب این پرونده گفتوگویی با حجتالاسلام والمسلمین محمد حسن رحیمیان از شاگردان شهید صدر انجام شده که به بیان چند خاطره از ایشان پرداختهاند.
تعریف شهید صدر از دستپخت طلبگی
تعریف شهید صدر از دستپخت طلبگی
بنده در اوایل دههی چهل شمسی و بعد از اینکه حضرت امام از ترکیه به نجف منتقل شدند، با اینکه سنی در حدود ۱۵، ۱۶ سال داشتم، در آن شرایط سخت و با وجود اینکه گذرنامه نداشتیم، پنهانی و مخفیانهی خودم را به نجف اشرف رساندم. در همان سالهای اولیه شخصیت و چهرهی مرحوم آیتالله صدر برای ما درخشش خاصی داشت که علاقمند بودیم با ایشان از نزدیک آشنا بشویم. این آشنایی به آسانی و راحتی انجام گرفت و مکرر در منزلشان به خدمتشان شرفیاب میشدیم.
شهید صدر شخصیتی بودند که طلبهپرور بودند، اخلاق بسیار متعالی و متواضعانهای داشتند. بنده در آن زمان به عنوان یک طلبهی کوچک هیچ ویژگی خاصی از نظر ظاهری یا مادی نداشتم اما تعامل و برخوردی که شهید صدر به عنوان یک شخصیت بزرگوار و مدرس برجسته با ما داشت، خیلی برای ما چیز عجیبی بود. به منزل ایشان رفتوآمد داشتیم، آن منزل و فضای سادهی زندگی ایشان برای ما خیلی دلانگیز و جذاب بود و طی یک مدت کوتاه این صمیمیت و بزرگواری ما را به جایی رساند که من به خودم جرأت بدهم مثلاً از ایشان دعوت بکنم به حجرهی ما برای ناهار بیاید و ناباورانه ایشان پذیرفت. ایشان به حجرهی ما تشریف آوردند. بنده هم از همان زمان یک مهارتی در پختن غذا داشتم در حجرهای که در حدود دو متر و نیم در سه متر بود، همان حجره هم آشپزخانهی ما بود، هم خوابگاه ما بود، هم محل مباحثه و درس ما بود. به هر حال همان گوشهی حجره چراغی داشتیم که رویش غذا میپختیم، من پلو پخته بودم، این پلو با اینکه آب کش نبود ولی مثل پلوی آب کش برنجها کاملاً قدکشیده بود در عین حال یک دانهاش هم به همدیگر چسبیده نبود. وقتی پلو را در دیس کشیدم و جلوی ایشان گذاشتم، برای دقایقی این برنج را تماشا میکردند و میگفتند حیف است این غذا را آدم بخورد، بیشتر باید تماشا کند. این هم از بزرگواری ایشان بود، حالا خیلی هم چیز عجیب و غریبی نبود ولی ایشان ما را تشویق کردند به خاطر همین غذایی که در محضر ایشان قرار دادیم. در کل ایشان یک شخصیت طلبهپرور و مشوق خوبیها و جذاب به طرف مسائل معنوی و اخلاقی بودند.
علت شرکت طلبههای ایرانی در درس شهید صدر در نجف
در چهرههای جوان حوزه آن روزگار، ممتازترین چهره که افق آیندهی شخصیتی آن را نشان میداد، مرحوم آیت الله صدر بود. اولاً بیان شهید صدر بیان ممتازی بود، ایشان علاوه بر ویژگیهای خاصی که داشت، بیان بسیار شیوایی هم داشت. این بیان زیبا برای ما این جاذبه را داشت که درس خیلی از مراجع به فارسی گفته میشد و ما علاقمند بودیم که یک درسی که به زبان عربی هم گفته میشد شرکت کنیم. درس ایشان عربی فصیح و ادیبانه و در عین حال قابل فهم بود و از این جهت هم برای ما جاذبهای داشت. ثانیاً در مباحث علمی نوآوریهایی ایشان داشت که تجلیاش مثلاً در «اقتصادنا» و «فلسفتنا» بود. در مباحث فقهی حرفهای نویی داشت. در مجموع مرحوم شهید صدر به دلیل نکات لطیف و ظریفی داشت و همینطور آن بیان شیوایی که داشت برای ما جذابیت خاصی را ایجاد میکرد که درس ایشان را انتخاب بکنیم.
علت شهادت شهید صدر روحیهی انقلابی او بود
رابطهی شهید صدر به حضرت امام به مرور نزدیکتر شد و به آنجا رسید که مرحوم آقای صدر بالاترین ارتباط روحی و معنوی و گرایش انقلابی را به راه امام و خط امام پیدا کرد و آن جملهی معروف که «ذوبوا فی الامام الخمینی کما هو ذاب فی الاسلام» یعنی در امام خمینی ذوب بشوید همانطور که او در اسلام ذوب شده است. جملهی بسیار پر معنا است، از یک جهت سوق دادن مردم و علاقمندانشان به طرف حضرت امام است و از طرف دیگر گواهی بر اینکه مبنای سوق دادن مردم، ذوب بودن امام در اسلام هست. یعنی این جنبهی تاکتیک رایج سیاسی بین سیاستمداران نیست، این بر مبنای یک تفکر دینی الهی است. چون امام ذوب در اسلام است و با این ویژگی نهضت و قیام و انقلابی را برپا کرده است، شهید صدر دیگران را هم فرا میخواند که به این راه و به این خط بپیوندند و مسیر انقلاب را طی کنند.
علت اینکه در یک چنین موقعیت و جایگاهی قرار گرفت که دشمن با این شدت و حدّت با ایشان برخورد و او را شهید کرد، همان وجه انقلابی ایشان بود، بالاخره عالم و فقیه در نجف زیاد بودند و حادثهای هم برای آنها پیش نیامد.
روایتی از دیدار خانواده شهید صدر با حضرت آیتالله خامنهای در سال1383
روایتی از دیدار خانواده شهید صدر با حضرت آیتالله خامنهای در سال1383
زمانی که خانوادهی شهید صدر ایران بودند، بنده به عنوان مسئول بنیاد شهید به منزلشان رفتم، جویای احوالشان بودیم و اگر کمکی از دست ما بربیاید در خدمتشان باشیم.
طبعاً خواسته خانوادهی شهید مسائل مادی و دنیوی نبود، با این وجود ما وظیفهی خود میدانستیم که از لحاظ مادی هم به خانواده شهدا رسیدگی کنیم. آن چیزی که درخواست کردند، ملاقات با رهبر معظم انقلاب بود. این قضیه را پیگیری کردیم و رهبر انقلاب هم از یک چنین دیداری استقبال کردند.
رهبر انقلاب نسبت به خانوادهی شهدا علاقهی خاصی دارند و همینطور نسبت به بیوت بزرگان احترام خاصی قائل هستند، اما ارادت ایشان در ارتباط با خانوادهی شهید صدر یک ارادت مضاعف بود، اولاً به لحاظ جایگاه علمی و شخصیت انقلابی شهید صدر و ثانیاً هم به لحاظ شهید بودن ایشان، یک علاقهی مضاعفی نسبت به ایشان داشتند.
قرار ملاقات تعیین شد و شاید یکی دو بار به لحاظ کسالت خانوادهی شهید این قرار عقب و جلو شد، بالاخره یک جریانی پیش آمد که دو دختر شهید صدر هم که هر دو همسر شهید بودند، آنها هم به ایران آمده بودند و آن روزی که خدمت رهبر انقلاب رسیدیم دختران ایشان هم حضور یافتند.
بنده شاید صدها ملاقات با خانوادههای شهدا در خدمت رهبر انقلاب حضور داشتم اما این دیدار و ملاقات از نظر اظهار صمیمیت و علاقهای که رهبر انقلاب به شهید صدر و خاندان صدر و نقش شهید صدر ابراز کردند، کاملاً متمایز بود. در این ملاقات رهبر انقلاب جویای احوال افراد مختلف شدند و دربارهی نسبتهای بین اعضای خاندان صدر آن چنان اشراف داشتند که خانواده و کسانی که آنجا بودند از اشراف و اطلاعات عمیق و وسیع ایشان متعجب شدند و بخشهای مختلف این خاندان را میگفتند و یکی یکی به ویژگیهای آنها اشاره میکردند، بعضاً جویای احوالشان میشدند، سؤالاتی دربارهی آنها مطرح میکردند که برای حاضرین هم جای شگفتی بود. البته برای من جای شگفتی نبود برای اینکه میدانستم تسلط ایشان در علم رجال و اطلاعات نسبت به افراد و خاندانها بسیار عمیق و وسیع هست. گاهی وقتها خود اعضای یک خاندان میآیند، ایشان دربارهی آن خاندان و احیاناً آباء و اجدادشان یا انشعاباتشان اطلاعاتی بیان میکنند که برای خود آن خانواده هم مجهول بوده و جای تعجب دارد و اطلاعات تازهای برای آنها مطرح میشود.
به هر حال جلسهی بسیار صمیمانه و گرمی بود، از نظر اظهار علاقهای که رهبر انقلاب نسبت به شهید صدر و تفکر و جایگاه و شخصیت ایشان داشتند، تعبیراتی که دربارهی مظلومیت شهید صدر گفتند، همچنین مطالبی دربارهی قدردانی و تجلیل از خانوادهی شهید صدر و کلاً خاندان صدر بیان کردند، لذا این جلسه از جلسات تاریخی در ملاقاتهای رهبر معظم انقلاب بود.
طبعاً خواسته خانوادهی شهید مسائل مادی و دنیوی نبود، با این وجود ما وظیفهی خود میدانستیم که از لحاظ مادی هم به خانواده شهدا رسیدگی کنیم. آن چیزی که درخواست کردند، ملاقات با رهبر معظم انقلاب بود. این قضیه را پیگیری کردیم و رهبر انقلاب هم از یک چنین دیداری استقبال کردند.
رهبر انقلاب نسبت به خانوادهی شهدا علاقهی خاصی دارند و همینطور نسبت به بیوت بزرگان احترام خاصی قائل هستند، اما ارادت ایشان در ارتباط با خانوادهی شهید صدر یک ارادت مضاعف بود، اولاً به لحاظ جایگاه علمی و شخصیت انقلابی شهید صدر و ثانیاً هم به لحاظ شهید بودن ایشان، یک علاقهی مضاعفی نسبت به ایشان داشتند.
قرار ملاقات تعیین شد و شاید یکی دو بار به لحاظ کسالت خانوادهی شهید این قرار عقب و جلو شد، بالاخره یک جریانی پیش آمد که دو دختر شهید صدر هم که هر دو همسر شهید بودند، آنها هم به ایران آمده بودند و آن روزی که خدمت رهبر انقلاب رسیدیم دختران ایشان هم حضور یافتند.
بنده شاید صدها ملاقات با خانوادههای شهدا در خدمت رهبر انقلاب حضور داشتم اما این دیدار و ملاقات از نظر اظهار صمیمیت و علاقهای که رهبر انقلاب به شهید صدر و خاندان صدر و نقش شهید صدر ابراز کردند، کاملاً متمایز بود. در این ملاقات رهبر انقلاب جویای احوال افراد مختلف شدند و دربارهی نسبتهای بین اعضای خاندان صدر آن چنان اشراف داشتند که خانواده و کسانی که آنجا بودند از اشراف و اطلاعات عمیق و وسیع ایشان متعجب شدند و بخشهای مختلف این خاندان را میگفتند و یکی یکی به ویژگیهای آنها اشاره میکردند، بعضاً جویای احوالشان میشدند، سؤالاتی دربارهی آنها مطرح میکردند که برای حاضرین هم جای شگفتی بود. البته برای من جای شگفتی نبود برای اینکه میدانستم تسلط ایشان در علم رجال و اطلاعات نسبت به افراد و خاندانها بسیار عمیق و وسیع هست. گاهی وقتها خود اعضای یک خاندان میآیند، ایشان دربارهی آن خاندان و احیاناً آباء و اجدادشان یا انشعاباتشان اطلاعاتی بیان میکنند که برای خود آن خانواده هم مجهول بوده و جای تعجب دارد و اطلاعات تازهای برای آنها مطرح میشود.
به هر حال جلسهی بسیار صمیمانه و گرمی بود، از نظر اظهار علاقهای که رهبر انقلاب نسبت به شهید صدر و تفکر و جایگاه و شخصیت ایشان داشتند، تعبیراتی که دربارهی مظلومیت شهید صدر گفتند، همچنین مطالبی دربارهی قدردانی و تجلیل از خانوادهی شهید صدر و کلاً خاندان صدر بیان کردند، لذا این جلسه از جلسات تاریخی در ملاقاتهای رهبر معظم انقلاب بود.