انحراف افکار عمومی در یک رسانه اصلاح طلب
بازی مشترک و مرموز یک سایت دولتی و علی مطهری در زیر سؤال بردن نامه امام خمینی درباره گروهک نهضت آزادی، حاشیهسازی در جهت انحراف افکار عمومی از دروغ درآمدن وعدههای بزک کنندگان توافق با شیطان بزرگ است.
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه خبری شهدای ایران؛ سایت دولتی خبر آنلاین روز گذشته از یک سو سراغ علی مطهری رفت تا از زبان وی در اصالت نامه حضرت امام به وزیر کشور وقت در سال 66 تشکیک کند و از سوی دیگر به گفتوگو با توسلی رئیس گروهک نهضت آزادی و سفیدسازی(!) این گروهک پرداخت.
ترویج گروهک نهضت آزادی توسط یک سایت که توسط چند مدیر دولتی اداره میشود، در حالی است که حضرت امام(ره) بارها درباره انحراف این گروهک التقاطی لیبرال هشدار دادند و اسناد لانه جاسوسی آمریکا نیز بر خیانت این گروهک شهادت میدهد. امام خمینی در نامه بهمن 66 به وزیر کشور (علی اکبر محتشمیپور) تصریح کردند اگر این گروه سرکار مانده بودند، سیلی به اسلام و انقلاب میزدند که تا قرنها سربلند نمیکرد و آنها صلاحیت پذیرش هیچ سمتی را در جمهوری اسلامی ندارند.
خبرآن لاین از قول علی مطهری اصالت این نامه و همچنین نامه امام به آقای منتظری (68/1/6) را که توسط بزرگان انقلاب و همچنین مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام(ره) تأیید شده، زیر سؤال برد.
مطهری مدعی شد: «اساساً آن نوع بیان شباهتی با ادبیات امام(ره) ندارد. مضاف بر آنکه از فروردین 67 به بعد امام بیمار بودند و خیلی در جریان امور نبودند. علاوه بر این خط امام هم مورد تشکیک است. به عبارت دیگر این تردید وجود دارد که آیا این دستخط امام هست یا خیر. لذا از این جهت به نظر نمیرسد که نامه 68/1/6 و 68/1/8 هر دو از امام باشد به طوری که در یک جا یک نفر را به قعر جهنم و در جای دیگر به آسمان بردهاند. اینها با هم همخوانی ندارند. حداقل برای من قابل قبول نیست».
وی میافزاید: شاید برخی از این طریق دنبال حذف برخی گروهها بودند.
یادآور میشود تردید در تعلق دو نامه مذکور به حضرت امام(ره)، اولین بار توسط دو گروهک زخم خورده از روشنگری حضرت امام، یعنی نهضت آزادی و باند مهدی هاشمی معدوم صورت گرفت و هر دو طیف، انتقام امام خمینی را از مرحوم حاج سید احمد خمینی گرفتند که مدعی بودند نامه را آن مرحوم - و نه امام- نوشته است! اکنون نیز علی مطهری همان تهمت منافقین و معاندین را علیه حاج سید احمد آقا تکرار میکند و عجیب است که سید حسن خمینی در این باره ساکت است و موضع صریح و قاطع نمیگیرد.
یادآور میشود مرحوم حاج سید احمد خمینی به هنگام حیات، نامهای به آیتالله پسندیده عموی گرامی خویش نوشتند و بخشی از پشت پرده دروغپردازیهای نهضت آزادی را بازگو کردند: «اگر بعضی از آنان (ملی گراها) به اعمال فردی درچارچوب اسلام پایبند باشند ولی وقتی پای منافعشان پیش بیاید، از هیچ دروغ و تهمت و ناسزا فروگذار نیستند. آنان بعد از انقلاب لحظهای در کنار امام نماندند. متلک و فحش و ناسزا به امام از کارهای رایج این از خدا بیخبران بود. اینان اعلامیهای را که امام (قدس سره) با خط مبارکشان خطاب به آقای محتشمی نوشتهاند، مجعول دانستهاند... من معتقدم که حق با امام راحلمان است آن مرد بزرگی که با هوش و استعداد سرشار خود عمق ماهیتهای کثیف ضد انقلاب را بسیار عالی تشخیص میداد.
نامهای را که نهضت آزادی برای فرار از تنبیه ملت شریف ایران به اینجانب نسبت داده، در زمان حیات امام و با دستور ایشان برای آقایان خامنهای، هاشمی، موسوی اردبیلی، موسوی نخستوزیر، ریشهری وزیر اطلاعات وقت فرستاده شد. فقط اجازه ندادند که در همان موقع منتشر کنیم. فرمودند این برای بعد از مرگ من است تا اگر آنها خواستند ایران را به سوی غرب به خصوص آمریکا سوق دهند، منتشر کنید. من این نامه را برایتان فرستادم تا معلومتان گردد اینها از چه قماشی هستند و برای رسیدن به دنیا حاضرند به هرکسی هر تهمتی بزنند و از خدا باکی نداشته باشند... آنان که این نامه را جعلی میدانند، فکر میکردند نفوذ امام در بین مردم از بین رفته است و امام محبوبیتی ندارد و با رفتن او نظام میپاشد و آنان روی خون و اجساد مطهر شهدا و اسلام به حکومت میرسند.
... مسئله دیگری که نهضت آزادی دنبال میکند، این است که اعتماد مردم را نسبت به امام کم کنند، بدین معنا که هر چه از امام باشد، مردم احساس کنند که این از امام نیست بلکه از اطرافیان امام و یا کسی دیگر است و این خط و امضا امام نیست، بلکه خط و امضا امام را جعل کردهاند... ملیگراها دل امام راحلمان را خون کردهاند و آدمهای بیدینی هستند که در قالب دین به اسلام و مسلمین ضربه میزنند. مقصودم از دین، دین امام است نه دین مخالفان امام که یزید و معاویه هم داشتند اما دین مقابل دین امام حسین علیهالسلام... بار دیگر از شما تقاضامندم که اگر این نامه یعنی نامه امام به آقای محتشمی خط امام است که هست مرقوم فرمایید و کسانی که به دروغ چنین نسبتی را به من دادهاند، خائن بدانید.»
اکنون علی مطهری طوری نسبت به نامه امام خمینی(ره) درباره بازرگان و منتظری تشکیک میکند که انگار، دغدغهمند اطاعت از خط امام است و تنها دغدغه او، اصالت نامه امام خمینی به آقای منتظری و محتشمیپور درباره گروهک نهضت آزادی است.
این نامهها از سوی موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی و کسانی مانند آقایان مرحوم حاج سید احمد خمینی و هاشمی رفسنجانی و دیگران بارها تأیید شده است.
باید از علی مطهری پرسید شما به کدام اصل از اصول و محکمات و مواضع صریح حضرت امام پایبند بودهاید که حالا بخواهید درباره نهضت آزادی و مهندس بازرگان و آقای منتظری تشکیک کنید؟ امام، عدم اطاعت از ولایت فقیه را همراهی با طاغوت- و در صورت توجه داشتن، حتی ارتداد- میداند. امام میفرماید. غلط میکند کسی قانون را قبول نداشته باشد و علی مطهری از فتنه گرانی حمایت کرده که سال 88 به معارضه با قانون و جمهوریت و اسلامیت پرداختند.
امام فرمود میزان، رأی ملت است. اما علی مطهری کنار آشوبگرانی ایستاد که میخواستند رأی 24 میلیونی مردم را زیر پا بگذارند. امام میفرمود جان ما فدای حفظ نظام جمهوری اسلامی و همه چیز خود را پای این ادعا گذاشت؛ اما مطهری کنار گروههایی قرار گرفت که آمریکا و اسرائیل و انگلیس، آنها را سربازان خود در جنگ نیابتی با جمهوری اسلامی مینامیدند.
مطهری از جماعت ورشکستهای دفاع میکند که به خاطر بدمستی و توهم شدید، علیه امام و رهبری و ولایت فقیه گستاخی کردند؛ امام میفرمود «پشتیبان ولایت فقیه که همان ولایت رسول الله است باشید تا آسیبی به مملکت شما نرسد» اما فتنهگران مورد حمایت علی مطهری، مرگ بر اصل ولایت فقیه گفتند و شعار «اصل نظام نشانه است» دادند و روی اسلام در عبارت جمهوری اسلامی خط کشیدند. اگر فتنهگران این جنایتها و خیانتها را در زمان حیات حضرت امام مرتکب میشدند، حتماً به شدیدترین احکام مجازات میشدند.
امام، آمریکا را شیطان بزرگ میدانست اما مطهری در کنار بزک کنندگان شیطان بزرگ ایستاد و برخلاف هشدارهای تخصصی کمیسیون ویژه بررسی برجام که 40 روز بررسی کارشناسی روی توافق انجام داده بود، برجام را نخوانده و نفهمیده و صرفاً از سر تقلید چشم و گوش بسته از بزک کنندگان، تأیید و حمایت کرد.
علی مطهری حتی با انکار نامه امام خمینی درباره نهضت آزادی و آقای منتظری، نمیتواند اسناد خیانت نهضت آزادی را که با تسخیر سفارت شیطان بزرگ لو رفت انکار کند. رابطین و دوستان خوب آمریکا اگر میتوانستند، ایران انقلاب را کتف بسته تقدیم دشمن میکردند.
همچنین اگر ارتباطات سی سال قبل منتظری با گروهکهای برانداز و نفاق انکار میشد، بعد از ارتحال امام(ره) به خواست خود منتظری و باند حاکم بر او (باند مهدی هاشمی) علنی شد. منتظری تا مرز حمایت علنی از لیبرالهای ضد انقلاب، سازمان تروریستی منافقین، بهائیت و آشوبگران سبز پیش رفت و از سوی همانها تمجید شد. مگر میشود همزمان، انقلابی و مورد حمایت ضد انقلاب بود؟!
اما بعد از همه این تفاصیل، باید خاطرنشان کرد آنچه اکنون برعهده وکیلالدولههایی مانند علی مطهری است، پاسخگویی درباره بزک توافق با شیطان بزرگ و وعدههای رونق اقتصادی است که به مردم داده شد و خلاف آن عمل کردند. مردم اکنون با مثلاً ساختارشکنیهای امثال علی مطهری، وعدههای دروغ در ازای اعتماد به دشمن و پدیدآوردن خسارتهای بزرگ را فراموش نمیکنند.
ترویج گروهک نهضت آزادی توسط یک سایت که توسط چند مدیر دولتی اداره میشود، در حالی است که حضرت امام(ره) بارها درباره انحراف این گروهک التقاطی لیبرال هشدار دادند و اسناد لانه جاسوسی آمریکا نیز بر خیانت این گروهک شهادت میدهد. امام خمینی در نامه بهمن 66 به وزیر کشور (علی اکبر محتشمیپور) تصریح کردند اگر این گروه سرکار مانده بودند، سیلی به اسلام و انقلاب میزدند که تا قرنها سربلند نمیکرد و آنها صلاحیت پذیرش هیچ سمتی را در جمهوری اسلامی ندارند.
خبرآن لاین از قول علی مطهری اصالت این نامه و همچنین نامه امام به آقای منتظری (68/1/6) را که توسط بزرگان انقلاب و همچنین مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام(ره) تأیید شده، زیر سؤال برد.
مطهری مدعی شد: «اساساً آن نوع بیان شباهتی با ادبیات امام(ره) ندارد. مضاف بر آنکه از فروردین 67 به بعد امام بیمار بودند و خیلی در جریان امور نبودند. علاوه بر این خط امام هم مورد تشکیک است. به عبارت دیگر این تردید وجود دارد که آیا این دستخط امام هست یا خیر. لذا از این جهت به نظر نمیرسد که نامه 68/1/6 و 68/1/8 هر دو از امام باشد به طوری که در یک جا یک نفر را به قعر جهنم و در جای دیگر به آسمان بردهاند. اینها با هم همخوانی ندارند. حداقل برای من قابل قبول نیست».
وی میافزاید: شاید برخی از این طریق دنبال حذف برخی گروهها بودند.
یادآور میشود تردید در تعلق دو نامه مذکور به حضرت امام(ره)، اولین بار توسط دو گروهک زخم خورده از روشنگری حضرت امام، یعنی نهضت آزادی و باند مهدی هاشمی معدوم صورت گرفت و هر دو طیف، انتقام امام خمینی را از مرحوم حاج سید احمد خمینی گرفتند که مدعی بودند نامه را آن مرحوم - و نه امام- نوشته است! اکنون نیز علی مطهری همان تهمت منافقین و معاندین را علیه حاج سید احمد آقا تکرار میکند و عجیب است که سید حسن خمینی در این باره ساکت است و موضع صریح و قاطع نمیگیرد.
یادآور میشود مرحوم حاج سید احمد خمینی به هنگام حیات، نامهای به آیتالله پسندیده عموی گرامی خویش نوشتند و بخشی از پشت پرده دروغپردازیهای نهضت آزادی را بازگو کردند: «اگر بعضی از آنان (ملی گراها) به اعمال فردی درچارچوب اسلام پایبند باشند ولی وقتی پای منافعشان پیش بیاید، از هیچ دروغ و تهمت و ناسزا فروگذار نیستند. آنان بعد از انقلاب لحظهای در کنار امام نماندند. متلک و فحش و ناسزا به امام از کارهای رایج این از خدا بیخبران بود. اینان اعلامیهای را که امام (قدس سره) با خط مبارکشان خطاب به آقای محتشمی نوشتهاند، مجعول دانستهاند... من معتقدم که حق با امام راحلمان است آن مرد بزرگی که با هوش و استعداد سرشار خود عمق ماهیتهای کثیف ضد انقلاب را بسیار عالی تشخیص میداد.
نامهای را که نهضت آزادی برای فرار از تنبیه ملت شریف ایران به اینجانب نسبت داده، در زمان حیات امام و با دستور ایشان برای آقایان خامنهای، هاشمی، موسوی اردبیلی، موسوی نخستوزیر، ریشهری وزیر اطلاعات وقت فرستاده شد. فقط اجازه ندادند که در همان موقع منتشر کنیم. فرمودند این برای بعد از مرگ من است تا اگر آنها خواستند ایران را به سوی غرب به خصوص آمریکا سوق دهند، منتشر کنید. من این نامه را برایتان فرستادم تا معلومتان گردد اینها از چه قماشی هستند و برای رسیدن به دنیا حاضرند به هرکسی هر تهمتی بزنند و از خدا باکی نداشته باشند... آنان که این نامه را جعلی میدانند، فکر میکردند نفوذ امام در بین مردم از بین رفته است و امام محبوبیتی ندارد و با رفتن او نظام میپاشد و آنان روی خون و اجساد مطهر شهدا و اسلام به حکومت میرسند.
... مسئله دیگری که نهضت آزادی دنبال میکند، این است که اعتماد مردم را نسبت به امام کم کنند، بدین معنا که هر چه از امام باشد، مردم احساس کنند که این از امام نیست بلکه از اطرافیان امام و یا کسی دیگر است و این خط و امضا امام نیست، بلکه خط و امضا امام را جعل کردهاند... ملیگراها دل امام راحلمان را خون کردهاند و آدمهای بیدینی هستند که در قالب دین به اسلام و مسلمین ضربه میزنند. مقصودم از دین، دین امام است نه دین مخالفان امام که یزید و معاویه هم داشتند اما دین مقابل دین امام حسین علیهالسلام... بار دیگر از شما تقاضامندم که اگر این نامه یعنی نامه امام به آقای محتشمی خط امام است که هست مرقوم فرمایید و کسانی که به دروغ چنین نسبتی را به من دادهاند، خائن بدانید.»
اکنون علی مطهری طوری نسبت به نامه امام خمینی(ره) درباره بازرگان و منتظری تشکیک میکند که انگار، دغدغهمند اطاعت از خط امام است و تنها دغدغه او، اصالت نامه امام خمینی به آقای منتظری و محتشمیپور درباره گروهک نهضت آزادی است.
این نامهها از سوی موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی و کسانی مانند آقایان مرحوم حاج سید احمد خمینی و هاشمی رفسنجانی و دیگران بارها تأیید شده است.
باید از علی مطهری پرسید شما به کدام اصل از اصول و محکمات و مواضع صریح حضرت امام پایبند بودهاید که حالا بخواهید درباره نهضت آزادی و مهندس بازرگان و آقای منتظری تشکیک کنید؟ امام، عدم اطاعت از ولایت فقیه را همراهی با طاغوت- و در صورت توجه داشتن، حتی ارتداد- میداند. امام میفرماید. غلط میکند کسی قانون را قبول نداشته باشد و علی مطهری از فتنه گرانی حمایت کرده که سال 88 به معارضه با قانون و جمهوریت و اسلامیت پرداختند.
امام فرمود میزان، رأی ملت است. اما علی مطهری کنار آشوبگرانی ایستاد که میخواستند رأی 24 میلیونی مردم را زیر پا بگذارند. امام میفرمود جان ما فدای حفظ نظام جمهوری اسلامی و همه چیز خود را پای این ادعا گذاشت؛ اما مطهری کنار گروههایی قرار گرفت که آمریکا و اسرائیل و انگلیس، آنها را سربازان خود در جنگ نیابتی با جمهوری اسلامی مینامیدند.
مطهری از جماعت ورشکستهای دفاع میکند که به خاطر بدمستی و توهم شدید، علیه امام و رهبری و ولایت فقیه گستاخی کردند؛ امام میفرمود «پشتیبان ولایت فقیه که همان ولایت رسول الله است باشید تا آسیبی به مملکت شما نرسد» اما فتنهگران مورد حمایت علی مطهری، مرگ بر اصل ولایت فقیه گفتند و شعار «اصل نظام نشانه است» دادند و روی اسلام در عبارت جمهوری اسلامی خط کشیدند. اگر فتنهگران این جنایتها و خیانتها را در زمان حیات حضرت امام مرتکب میشدند، حتماً به شدیدترین احکام مجازات میشدند.
امام، آمریکا را شیطان بزرگ میدانست اما مطهری در کنار بزک کنندگان شیطان بزرگ ایستاد و برخلاف هشدارهای تخصصی کمیسیون ویژه بررسی برجام که 40 روز بررسی کارشناسی روی توافق انجام داده بود، برجام را نخوانده و نفهمیده و صرفاً از سر تقلید چشم و گوش بسته از بزک کنندگان، تأیید و حمایت کرد.
علی مطهری حتی با انکار نامه امام خمینی درباره نهضت آزادی و آقای منتظری، نمیتواند اسناد خیانت نهضت آزادی را که با تسخیر سفارت شیطان بزرگ لو رفت انکار کند. رابطین و دوستان خوب آمریکا اگر میتوانستند، ایران انقلاب را کتف بسته تقدیم دشمن میکردند.
همچنین اگر ارتباطات سی سال قبل منتظری با گروهکهای برانداز و نفاق انکار میشد، بعد از ارتحال امام(ره) به خواست خود منتظری و باند حاکم بر او (باند مهدی هاشمی) علنی شد. منتظری تا مرز حمایت علنی از لیبرالهای ضد انقلاب، سازمان تروریستی منافقین، بهائیت و آشوبگران سبز پیش رفت و از سوی همانها تمجید شد. مگر میشود همزمان، انقلابی و مورد حمایت ضد انقلاب بود؟!
اما بعد از همه این تفاصیل، باید خاطرنشان کرد آنچه اکنون برعهده وکیلالدولههایی مانند علی مطهری است، پاسخگویی درباره بزک توافق با شیطان بزرگ و وعدههای رونق اقتصادی است که به مردم داده شد و خلاف آن عمل کردند. مردم اکنون با مثلاً ساختارشکنیهای امثال علی مطهری، وعدههای دروغ در ازای اعتماد به دشمن و پدیدآوردن خسارتهای بزرگ را فراموش نمیکنند.