نقد هاشمی مصلحت نبود...
عضو سازمان منحله مجاهدین (انقلاب) میگوید نقد هاشمی بعد از دوم خرداد مصلحت نبود و ما اشتباه کردیم که در مقابل این حرکت سکوت کردیم.
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه خبری شهدای ایران؛ تاجزاده به مجله مهرنامه گفته است: معتقدم آقای هاشمی در زمینه توسعه از ما جلوتر بود یعنی در این مورد که محور حکومت جامعه باید توسعه باشد و در این جهت باید کارکرد. ما با تاخیر و پس از او به این اولویت رسیدیم و از این جهت فضلتقدم با آقای هاشمی است.
اگر بخواهیم روابط اصلاحطلبان را با آقای هاشمی بعد از دومخرداد بررسی کنیم؛ سه اشتباه اصلی دیده میشود:
اول، دوستانی از جناح چپ که نقد آقای هاشمی میکردند و اصلا کار آنها به مصلحت نبود.
دوم، اشتباه یاران و نزدیکان آقای هاشمی که این نقدها را به کل اصلاحات تعمیم دادند و آقای هاشمی را در تقابل با اصلاحات تعریف کردند.
سوم، اشتباه ما که چرا در آن فضا سکوت کردیم. در حالی که باید به صحنه میآمدیم و اعلام میکردیم اصلاحات فقط این افراد و جریاناتی نیستند که آقای هاشمی را نقد میکنند. ما باید این موضعگیری را میکردیم تا معلوم شود در این قضیه، اصلاحطلبان (جناح چپ) دو دیدگاه دارند.
قبول ندارم که برخورد با آقای هاشمی را جناح چپ در مجلس ششم باب کرد. سالها قبلتر، جناح راست در مجلس چهارم چنان علیه آقای هاشمی سمپاشی کرده بود که تقریبا آقای هاشمی در مجلس گریه کرد و از وضعیت زندگی، خانواده، سابقه و شرایط خود گفت. یعنی، چنان گزارشی داد که دل آدم را کباب میکرد و این سوال را به ذهن میآورد که چرا با آقای هاشمی باید چنان برخوردی بکنند که ایشان مجبور به طرح چنین مطالبی شود؟
تاجزاده در این گفتوگو سعی میکند تصویری همدلانه با هاشمی ترسیم کند. این موضع فریبکارانه و غیرصادقانه تاجزاده در حالی است که محسن هاشمی فرزند مرحوم هاشمی، اصلاحطلبان را صراحتا به تقلب علیه هاشمی در انتخابات مجلس ششم متهم کرد. او در 9 دی 91 به روزنامه بهار گفت: «نمیتوان خیلی از مسائل را مطرح کرد چون باعث کدورت میشود. پس از دوم خرداد گروهی که اصلاحطلب نام گرفته و قدرت را در دست گرفته بودند، مغرور شده و همین غرور باعث شد به سمت افراط بروند. در خیلی از مسائل افراط شد. درست است که صحبت از چندصدایی میکردند اما خودشان به سمت تک صدایی رفتند.
ادعای انتقال ستاد نامزدهای اصلاحطلب به ستاد هاشمی در مرحله دوم انتخابات سال 1384 همه الکی بود. هیچ نیرویی نفرستادند. مصاحبه هم که میکردند این را جا میانداختند که ما هم هاشمی را قبول نداریم. شعار بد و بدتر را مطرح کردند که ریزش بسیار زیادی در رای ایجاد کرد. هیچکس از جناح اصلاحطلب هاشمی را تأیید نکرد.
ایشان (هاشمی) در انتخابات مجلس ششم بیستم شد، اگر صندوقها را باز میکردیم شاید انتخابات تهران باطل میشد. کتابی هست به نام «انصراف» که حاجآقا دلایل انصرافشان را از انتخابات مجلس ششم نوشتهاند. آن موقع مسئول انتخابات (تاجزاده رئیس ستاد انتخابات بود) فهرست را میخواند ولی اسم ایشان را نمیخواند. من مدام تماس گرفتم و گفتم چرا نمیخوانید گفت ما هنوز به رای آیتالله هاشمی شک داریم(!)
بعد شکایت شد و یک بساطی راه انداختند که اگر یادتان باشد کاریکاتور «آقاسی» را کشیدید. من آن موقع رئیس دفتر حاجآقا بودم، به شورای نگهبان شکایت شد. برخی از صندوقها را باز کردند و هر صندوقی که باز میشد آرای آن مخدوش بود و باطل اعلام میشد.
تا 30 درصد بازشماری شد و حاجآقا بیستم شد، بعد گفتند دیگر ادامه ندهید چون مجبور میشوند انتخابات تهران را باطل کنند. وقتی از 30 به 20 رسیدند دیدند انتخابات در تهران مخدوش است. افراطیهای اصلاحطلبان و اجراییهای آنها تقلب کرده بودند.
اگر بخواهیم روابط اصلاحطلبان را با آقای هاشمی بعد از دومخرداد بررسی کنیم؛ سه اشتباه اصلی دیده میشود:
اول، دوستانی از جناح چپ که نقد آقای هاشمی میکردند و اصلا کار آنها به مصلحت نبود.
دوم، اشتباه یاران و نزدیکان آقای هاشمی که این نقدها را به کل اصلاحات تعمیم دادند و آقای هاشمی را در تقابل با اصلاحات تعریف کردند.
سوم، اشتباه ما که چرا در آن فضا سکوت کردیم. در حالی که باید به صحنه میآمدیم و اعلام میکردیم اصلاحات فقط این افراد و جریاناتی نیستند که آقای هاشمی را نقد میکنند. ما باید این موضعگیری را میکردیم تا معلوم شود در این قضیه، اصلاحطلبان (جناح چپ) دو دیدگاه دارند.
قبول ندارم که برخورد با آقای هاشمی را جناح چپ در مجلس ششم باب کرد. سالها قبلتر، جناح راست در مجلس چهارم چنان علیه آقای هاشمی سمپاشی کرده بود که تقریبا آقای هاشمی در مجلس گریه کرد و از وضعیت زندگی، خانواده، سابقه و شرایط خود گفت. یعنی، چنان گزارشی داد که دل آدم را کباب میکرد و این سوال را به ذهن میآورد که چرا با آقای هاشمی باید چنان برخوردی بکنند که ایشان مجبور به طرح چنین مطالبی شود؟
تاجزاده در این گفتوگو سعی میکند تصویری همدلانه با هاشمی ترسیم کند. این موضع فریبکارانه و غیرصادقانه تاجزاده در حالی است که محسن هاشمی فرزند مرحوم هاشمی، اصلاحطلبان را صراحتا به تقلب علیه هاشمی در انتخابات مجلس ششم متهم کرد. او در 9 دی 91 به روزنامه بهار گفت: «نمیتوان خیلی از مسائل را مطرح کرد چون باعث کدورت میشود. پس از دوم خرداد گروهی که اصلاحطلب نام گرفته و قدرت را در دست گرفته بودند، مغرور شده و همین غرور باعث شد به سمت افراط بروند. در خیلی از مسائل افراط شد. درست است که صحبت از چندصدایی میکردند اما خودشان به سمت تک صدایی رفتند.
ادعای انتقال ستاد نامزدهای اصلاحطلب به ستاد هاشمی در مرحله دوم انتخابات سال 1384 همه الکی بود. هیچ نیرویی نفرستادند. مصاحبه هم که میکردند این را جا میانداختند که ما هم هاشمی را قبول نداریم. شعار بد و بدتر را مطرح کردند که ریزش بسیار زیادی در رای ایجاد کرد. هیچکس از جناح اصلاحطلب هاشمی را تأیید نکرد.
ایشان (هاشمی) در انتخابات مجلس ششم بیستم شد، اگر صندوقها را باز میکردیم شاید انتخابات تهران باطل میشد. کتابی هست به نام «انصراف» که حاجآقا دلایل انصرافشان را از انتخابات مجلس ششم نوشتهاند. آن موقع مسئول انتخابات (تاجزاده رئیس ستاد انتخابات بود) فهرست را میخواند ولی اسم ایشان را نمیخواند. من مدام تماس گرفتم و گفتم چرا نمیخوانید گفت ما هنوز به رای آیتالله هاشمی شک داریم(!)
بعد شکایت شد و یک بساطی راه انداختند که اگر یادتان باشد کاریکاتور «آقاسی» را کشیدید. من آن موقع رئیس دفتر حاجآقا بودم، به شورای نگهبان شکایت شد. برخی از صندوقها را باز کردند و هر صندوقی که باز میشد آرای آن مخدوش بود و باطل اعلام میشد.
تا 30 درصد بازشماری شد و حاجآقا بیستم شد، بعد گفتند دیگر ادامه ندهید چون مجبور میشوند انتخابات تهران را باطل کنند. وقتی از 30 به 20 رسیدند دیدند انتخابات در تهران مخدوش است. افراطیهای اصلاحطلبان و اجراییهای آنها تقلب کرده بودند.
آمریکا و متحدانش ازسال 1332 تاکنون بویی از انسانیت نبرده اند ولی متاسفانه دولت روحانی و ظریف تاکنون درک نمی کنند و نمی فهمند با آمریکا جنایتکار و کشورهای اروپایی مذاکره و گفت وگو همکاری می کنند.
آمریکا و متحدانش ازسال 2001 تاکنون به بهانه مبارزه با تروریسم، القاعده و طالبان درسایه سکوت سازمان های بین المللی ضد بشریت درافغانستان، پاکستان، لیبی و منطقه بیش از 999 هزار مسلمانان را قتل عام کردند و همچنان نیزادامه می دهند.
آمریکا و متحدانش ازسال 201 تاکنون به بهانه مبارزه با تروریسم، داعش و گروهای تروریستی درسایه سکوت سازمان های بین المللی ضد بشریت درسوریه، لبان، عراق و یمن ومنطقه بیش از 999 هزار مسلمانان را قتل عام کردند و همچنان نیزادامه می دهند.