وقتی فرمهای اعزام به مکه را برای شهید دوستانی آوردند، قبول نکرد فرمها را پر کند و گفت: «از کجا معلوم بعد از عملیات زنده باشم؟!» وقتی از ایشان پرسیدند در این همه حمله شرکت کردی و سالم ماندی، انشاءالله این بار هم سالم بر میگردی محکم و استوار بیان کرد حرف آخرم را بگویم، این بار فرق میکند...!
به گزارش شهدای ایران؛ عملیات کربلای ۴ بزرگی و عظمت کار غواصان را پیش چشم همگان آورد. حتی برای سالها بعد بسیاری از مردم فهمیدند غواصان چه کار سختی را دراین عملیات وعملیاتهای آبی و خاکی دیگری مثل بدر، خیبر و والفجر ۸ به سرانجام رساندند. یکی از این غواصان که در عملیات والفجر ۸ آسمانی شد شهید محمود دوستانی است که کارهای بزرگی را در عملیاتها انجام داد و تأثیر حضورش فراتر از یک فرمانده بود و همرزمان و نیروهایش از او به عنوان یک معلم زندگی یاد میکنند.
رزمنده خستگیناپذیر
همرزمان محمود را با روحیه خستگیناپذیرش میشناختند. کسی که از کار خسته نمیشد و یک جمله معروف داشت که همرزمانش مکرراً آن را شنیده و در یاد دارند و آن این بود: «وقتی خسته شدی تازه اول کار است.» عرفان و محبت محمود و دلاوری و رشادتهایش پا به پای هم پیش میرفت. در عملیاتهای مختلفی مانند فتحالمبین و بیتالمقدس شرکت داشت و معتقد بود هنگام جنگ باید به جبهه رفت و هنگامی که در شهر هستیم باید درسمان را هم بخوانیم. در عملیات والفجر مقدماتی با اصرار فرماندهان مسئولیت فرماندهی را برعهده گرفت. شهید محمود به طور مستمر در جبهه حضور داشت و در عملیات بدر نقش فعال و مؤثری را در جبهه آبی و خاکی ایفا کرد. او در این عملیات از ناحیه پا ترکش خورد و به عقب برگشت. در این بین تأکید زیادی به رفتن رفقا و آشنایان به جبهه داشت و در جاهای مناسب ضرورت رفتن به جبهه را برای آنها تشریح میکرد. وی همیشه پاسخش به این نصایح که «محمود به درست ادامه بده و به دانشگاه برو که آینده مملکت به شما احتیاج دارد» میگفت: این تکلیف است. من نمیتوانم نروم، اگر من نروم، دیگری نرود و همین طور افراد از زیر بار مسئولیت و تکلیف شانه خالی کنند، فردای قیامت چگونه جوابگوی خون این شهدا باشیم؟
عبور دادن ۳۰۰ غواص
قبل از عملیات والفجر ۸ در منطقه اروندکنار بود. وقتی فرمهای اعزام به مکه را برای شهید دوستانی آوردند، قبول نکرد فرمها را پر کند و گفت: «از کجا معلوم بعد از عملیات زنده باشم؟!» وقتی از ایشان پرسیدند در این همه حمله شرکت کردی و سالم ماندی، انشاءالله این بار هم سالم بر میگردی محکم و استوار بیان کرد حرف آخرم را بگویم، این بار فرق میکند...!
فرمانده غواصان لشکر ۷ ولی عصر (عج) بود و در عملیات والفجر ۸، ۳۰۰ غواص را به سلامت از اروند عبور داد و به مدت ۴۰ شبانهروز پاتکهای دشمن در آن سوی اروند را دفع کرد. شهید در عملیات والفجر ۸ با سمت فرماندهی گروهان غواصی که مسئولیت بسیار سنگینی در این عملیات بود شجاعانه به شکستن خط دشمن در آن طرف اروندرود مبادرت کرد. هنگام بازگشتن از جبهه به گفته خودش که اینگونه وصفش میکرد تا ظهر آن روز بعد از برگشت نیروها در خط ماند که شاید برنگردد. میگفت: «بعد از شهادت یارانی، چون حمید کیانی، حسین انجیریزاده، جمال قانع و... با چه امیدی میتوانم برگردم؟...»
دلتنگ دوستان
پس از عملیات والفجر۸ که از منطقه برگشته بود، حال و هوای عجیبی داشت. دیگر آن محمود پر جنب و جوش سابق نبود. غم دوری از یاران شهیدش (به ویژه حمید کیانی) خیلی برایش سنگین بود. شهید محمود دوستانی پس از تثبیت خط لشکر ۷ ولیعصر (عج) و پیروزی افتخارآفرین والفجر ۸ و فتح فاو هنگام بازگشت از منطقه عملیاتی در حالی که در کنار همرزمانش در اتوبوس نشسته بود، بر اثر اصابت راکت هواپیمای دشمن متجاوز، به شهادت رسید و به دوستان و برادر شهیدش پیوست. ایشان آرزو داشت با پیکری بیسر شهید شود و همین اتفاق افتاد و با پیکر بیسر به شهادت رسید.
بسیجی شهید محمود دوستانی که در عملیات بیتالمقدس و در آستانه آزادسازی خرمشهر داغ برادرش «علی» را دیده بود، پس از حماسهها و شجاعتهای فراوان در عملیات گوناگون در پنجم اسفند ۱۳۶۴ به شهادت رسید؛ شهادتی همراه با ۳۵ نفر از رزمندگان لشکر۷ ولیعصر (عج) در ساحل بهمنشیر و در منطقه عملیاتی والفجر۸.