عباس آخوندی بهخاطر دولتی بودن اقتصاد استعفا داد و قاضیزادههاشمی بهخاطر دولتی نبودن، اصل ماجرا چیست؟
به گزارش شهدای ایران؛ دو روز پیش بالاخره استعفای سیدحسن قاضیزادههاشمی از وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی از سوی رئیسجمهور پذیرفته شد. البته تا قبل از رسمیشدن خبر، همه جزئیات همانطور که در نامه رسمی وزیر آمده، به بیرون درز پیدا کرده بود. آقای وزیر از آنچه «ناهماهنگی و خلف وعدههای مکرر مدیریت سازمان برنامه و بودجه کشور» خوانده، گلایه کرده است.
معنای صریح حرف جناب هاشمی گلایه از این است که چرا دولت پول بیشتری را خرج طرح تحول سلامت نمیکند؛ یعنی یک اعتراض بزرگ به «عدم توزیع پول دولتی!» نوبخت، رئیس سازمان مدیریت هم از اینکه چرا نمیتواند بیش از «پول زیادی که تاکنون دولت به وزارت بهداشت داده است»، پول دیگری تزریق کند حرف زده و در کنایه به وزیر مستعفی گفته است: «میخواهید سازمان برنامه و بودجه را هم مثل بیمه سلامت که از وزارت کار گرفتید ببرید به وزارت بهداشت!»
کنایه صریح معاون رئیسجمهور به وزیر بهداشت که موفقترین وزیر دولت معرفی میشد، نشان میدهد ماجرای پول و طرحهای وزیر احتمالاً آدرس دقیقی برای کنارهگیری یکباره وزیر از دولت آنهم در کوران مشکلات و سختیهای روحانی نیست؛ البته پیدا کردن علت اصلی، کار سختی نیست.
نفر قبلی که از کابینه روحانی استعفا داده بود، دقیقاً نقطه مخالف وزیر بهداشت را برای کنارهگیری از دولت اعلام کرده بود. عباس آخوندی، وزیر سابق راه در متن استعفانامهاش نوشته بود: «من بر این اعتقاد هستم که سه اصل پایبندی به قانون، احترام به قانون مالکیت و اقتصاد بازار رقابتی را در هیچ شرایطی نباید زیر پا گذاشت.
آنچه در تدبیر شرایط سخت ناشی از تحریمهای آمریکا شاهدیم، نقض همین سه شرط است. در این صورت با این سطح از تفاوت دیدگاه، از حیث اخلاقی ادامه کار من درست نیست.» وزیر سابق راه صراحتاً میگوید دخالت دولت در اقتصاد زیاد است و به همین دلیل دیگر نمیتواند در کابینه باشد.
در همان روزهای نزدیک به استعفای جناب آخوندی درباره اینکه چگونه یک وزیر در دستگاه اجرایی جمهوری اسلامی به این راحتی و صراحت از اصول اقتصاد نئولیبرال دفاع میکند و به علت اینکه شرایط برای اجرای آن سیاستها فراهم نیست قصد خداحافظی دارد، صحبت شد ولی از حیث تناقض بزرگی که دو «رفیق نیمهراه دولت» همزمان از آن استفاده میکنند تا دولت را ترک کنند، باید صحبت شود.
از سوی دیگر مسعود نیلی که «مغز متفکر اقتصادی» دولت در پنجسال و اندی پیش بوده هم از سمت دستیاری ویژه رئیسجمهور در امور اقتصادی و دبیر ستاد هماهنگی اقتصادی دولت حدوداً یکماهونیم پیش کنار رفت. توضیح روشنی از سوی نیلی درباره کنارهگیری از دولت ارائه نشد اما حسام آشنا، مشاور رسانهای روحانی گفته است نیلی از تئوریپردازی خسته شده بود! آشنا تمام ماجرای «ارز ۴۲۰۰ تومانی» را بهپای جهانگیری و نیلی نوشت.
برای پیداکردن جواب اینکه چرا وزیر بهداشت، وزیر راه، فرمانده اقتصادی روحانی و… بهیکباره تصمیم میگیرند از دولت کنار بروند، نباید سراغ متن استعفانامهها رفت، چون نمیشود قبول کرد همزمان دولت روحانی از یکسو «متهم به پولپاشی» توسط یک وزیر شود و از سوی دیگر «متهم به ندادن پول» از طرف وزیری دیگر.
مساله اصلی اینجاست: تفاوت شرایط سیاسی- اجتماعی در حال حاضر با سال ۹۶ و در زمانی که تصور میشد غلبه گفتمانی روحانی خیلی بالاست. در فاصله زمانی کمی با روزهایی هستیم که همین اعضای کابینه تمامقد در میدان حمایت از رئیسجمهور بودند تا آنجاکه همه شواهد و قرائن نشان میدهد سیاست تخصیص بودجه و مدیریت روحانی به همین سبک فعلی بوده و تغییری نکرده. پس چه چیزی تغییر کرده است؟ فقط شرایط روحانی و دولتش.
کسانی که از دولت کنار میروند، میدانند روحانی دیگر در شرایط سالهای ۹۵ و ۹۶ نیست. شاید فشار سنگینی که بخشی از اصلاحطلبان برای کنارهگیری جهانگیری از دولت انجام دادند هم بر این اساس بود. کسانی که آتش تهیه سنگینی برای حمایت از دولت روحانی به میدان آوردند، برای فرار از شرایط سخت سیاسی فعلی از منفعلانهترین روش سیاسی استفاده میکنند: «استعفا».
البته کارنامه روشن افراد در طول پنجسال اول دولت قابل کتمان نیست و به همین دلیل ماندن و اصلاح سیاستهای غلط هم از حیث شخصی برای این افراد بهتر بود، هم از حیث اخلاقی چون در آن صورت وقتی روحانی در اوج محبوبیت بود و سوار بر «برجام» به منتقدان میتاخت این افراد با رئیسجمهور عکس یادگاری گرفتند اما حالا که شرایط برای نفر اول دولت سخت است و نیاز به ماندن نیروهای مورد اعتمادش دارد و دیگر اسبی برای تاختن وجود ندارد، بوسهزدن بر چهارگوشه کابینه و خداحافظی چندان اخلاقی نیست.
مشابه همین روش، استراتژی اخیر سعید حجاریان از بیرون دولت است. او نیز تا دید شرایط سخت شده در سرعت بالای چسبندگی دولت و اصلاحطلبان بهیکباره «فرمان» جدایی داد. حتماً بخشی از این رفتار برای ترمیم بدنه ناراضی است. برای اینکه به آنها بگوییم ما سطح مطالباتمان را فراموش نکردهایم؛ اما میان کل جامعه و بدنه رای، دیوار نیست و همه رفتار سیاسی جریانهای مختلف را میبینند. نمیشود هم «کت» پوشید و هم «زیرشلواری» به امید اینکه اگر دولت این گردنه سخت را رد کرد با «زیرشلواری» سر سفره بنشینیم و همسفره شویم، اما اگر مشکلات حل نشد با «کت» ژست منتقدان مادرزاد بگیریم.
وضعیت همه «رفیقان نیمهراه» تاریخ مشابه هم است. هر کسی که در زمان سختیها از پستوی سیاسی بهانهای بتراشد تا از کشتی آسیبدیده پیاده شود، هم چوب کارنامه کشتی را میخورد هم بازنده ناجوانمردی سیاسی میشود. کسی هم که در هر دو جهت ببازد، در انتخابات ۱۴۰۰ توفیقی کسب نمیکند!